معتزله: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۶۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
مکتب اعتزال در اوایل قرن دوم هجری قمری توسط واصل بن عطا(۱۳۱-۸۰)تاسیس شد.علت اعتزال را می توان به دلیل شیوع تفکرات افراطی اهل حدیث در اهل سنت و آسیب های آن دانست که موجب شد تا متفکران اهل سنت را به سمت مباحث عقلی و تاسیس این مکتب سوق دهد.
{{جعبه اطلاعات فرق و مذاهب
| عنوان = معتزله
| تصویر =
| توضیح تصویر =
| نام = معتزله
| نام رایج =
| تاریخ شکل گیری = قرن اول هجری قمری
| مبدا شکل گیری= [[عراق]]
| موسس= واصل بن عطا  
| عقیده = کلام اسلامی
}}


==تاریخچه تاسیس==
'''مکتب معتزله''' در اوایل قرن دوم هجری قمری توسط [[واصل بن عطا|واصل‌بن‌عطا]] (۱۳۱-۸۰) تاسیس شد.
== تاریخچه تاسیس ==
شکل‌گیری اولیه معتزله که خرد‌گرایی اساس بنای فکری آنان است، به دوره [[بنی‌امیه|بنی‌امیه]] و در زمان حکومت [[عبدالملک مروان]] در سال‌های 65 تا 84 هجری قمری بر‌می‌گردد.


شکل گیری اولیه معتزله که خرد گرایی اساس بنای فکری آنان است، مربوط به دوره بنی امیه و در زمان حاکمیت عبد الملک مروان است که به سال های 65 تا 84 بر می گردد.از ویژگی های این مکتب، دفاع از قدرت، اراده و اختیار انسان بدون دخالت فاعل دیگر است.
==دلیل اعتزال==
معتزلیان از همان ابتدا به عدلیه یا اصحاب العدل مشهور شدند آن ها بندگان را نسبت به اعمال شان، فاعل مختار می دانستند و به همین دلیل  
علت اعتزال را می‌توان به دلیل شیوع تفکرات افراطی [[اهل حدیث]] در میان [[اهل‌سنت|اهل سنت]] و آسیب‌های آن دانست که موجب شد تا متفکران اهل سنت را به سمت پر رنگ شدن مباحث عقلی و در نهایت تاسیس مکتبی جدا از مکاتب دیگر سوق دهد.
قَدَریه نام گرفتند.یکی از اصول مورد بحث مسلمانان صدر اسلام اصلی به نام«منزلة بین المنزلتین» بود که معتزله آن را انتخاب کردند طرح این اصل به دنبال دو عقیده متضاد بود که قبلًا در جهان اسلام راجع به کفر و ایمان فسّاق پدید آمد. برای اولین بار «خوارج» این عقیده را اظهار کردند که ارتکاب گناه کبیره بر ضدّ ایمان است یعنی مساوی با کفر است پس مرتکب گناه کبیره کافر است.گروه دیگری به وجود آمدند (یا آنها را سیاستها به وجود آوردند) که به نام «مرجئه» خوانده می شدند. مرجئه از لحاظ ارزش تأثیر گناه، در نقطه مقابل خوارج قرار داشتند. آن ها می گفتند اساس کار این است که انسان از نظر عقیده و ایمان که مربوط به قلب است مسلمان باشد؛ اگر ایمان که امر قلبی است درست باشد، مانعی ندارد که عمل انسان فاسد باشد؛ ایمان، کفّاره عمل بد است.مرجئه می گفتند فسق و گناه هر چند کبیره باشد مضرّ به ایمان نیست، پس مرتکب کبیره مؤمن است نه کافر. معتزله عقیده میانه ای ابراز داشتند و گفتند مرتکب کبیره نه مؤمن است و نه کافر، بلکه برزخ میان آن دو است. معتزله نام این مرحله میانه را «منزلة بین المنزلتین» گذاشتند.<ref>با استفاده از مجموع آثار مرتضی مطهری، ج 3 ص 76 و 77  انتشارات صدرا سال 1389 خورشیدی</ref>


==دلیل نام گذاری==
==ویژگی مهم مکتب معتزله==
از ویژگی‌های مهم این مکتب، دفاع از قدرت، اراده و اختیار انسان بدون دخالت فاعل دیگر است.
معتزلیان از همان ابتدا [[عدلیه]] یا اصحاب العدل نامیده شدند. آنها بندگان را درباره اعمال‌شان، فاعل‌مختار مى‌دانستند. به همین دلیل، به [[قدریه|قَدَریه]] نیز مشهور شدند. یکی از اصول مورد بحث مسلمانان صدر اسلام، اصلی به نام [[منزلة بین‌المنزلتین]] است که معتزله آن را مطرح کردند. طرح این اصل به دنبال دو عقیده متضاد بود که قبلًا در جهان اسلام راجع به [[کفر]] و [[ایمان]] فسّاق پدید آمده بود. [[خوارج]] برای اولین‌بار این عقیده را مطرح کردند که مرتکبان گناه کبیره کافر‌ند. در برابر خوارج، گروهی به نام [[مرجئه]] پدید آمدند و معتقد بودند که چون عقیده و ایمان امری قلبی است، بنابراین، ارتکاب فسق و گناه کبیره، موجب کفر نخواهد شد. پس مانعی ندارد که شخص ایمان داشته باشد و همزمان از وی گناه کبیره نیز سر بزند، چون ایمان امری قلبی است. جدای از آن دو گروه، گروه دیگری به نام [[معتزله]] به وجود آمدند که عقیده میانه‌ای داشتند و می‌گفتند که مرتکب کبیره نه مؤمن است و نه کافر، بلکه در برزخی به نام منزلة بین المنزلتین قرار می‌گیرد.<ref>مطهری مرتضی، مجموعه آثار، نشر صدرا، سال 1389 شمسی، ج 3 ص 76 و 77  با تصرف در عبارت.</ref>


معروف است اول شخصی که عقیده «منزلة بین المنزلتین» را ابراز کرد «واصل بن عطاء» شاگرد «حسن بصری» بود. روزی واصل در محضر استادش نشسته بود که همین مسأله مورد اختلاف خوارج و مرجئه را پرسیدند. پیش از این که حسن بصری جوابی بدهد، واصل گفت به عقیده من اهل کبائر فاسق اند نه کافر. بعد، از جمعیت جدا شد- و به قولی حسن بصری او را اخراج کرد- و کناره گرفت و به تبلیغ عقیده خود پرداخت. شاگرد و برادر زنش «عمرو بن عبید» نیز به او ملحق شد. اینجا بود که حسن گفت: «اعتزل عنّا» یعنی واصل از ما جدا شد، و به قولی مردم گفتند: «اعتزلا قول الامّة» یعنی واصل و عمرو بن عبید از قول همه امّت جدا شدند و قول سومی اختراع کردند. <ref>با استفاده از مجموعه آثار مرتضی مطهری، ج 3 ص 76 و 77 انتشارات صدرا سال 1389 خورشیدی</ref>و باز در این باره نوشته اند که چون واصل بن عطا و شاگردان و پیروانش پس از ابراز نظریه «منزله بین المنزلتین» از مجلس درس حسن بصرى فاصله گرفتند، به اين نام شهرت يافتند. <ref>جعفر سبحانی، ملل و نحل، ج ۳، ص ۱۵۵- ۱۶۳.</ref>
== دلیل نام‌گذاری ==
و نیز نوشته اند که طرح مباحث عقل گرایانه موجب شد تا واصل بن عطاء حلقه درسی از حلقه درس حسن بصری جدا شود( اعتزال جوید) و خود در کناری حلقه درسی دیگری تشکیل دهد به همین دلیل این مکتب را مکتب اعتزال(مکتبی که از جمعی جدا شده و عزلت جسته اند)نامیدند.<ref>ر ک، امالی، سید مرتضی، ج ۱، ص ۱۱۵.</ref>
معروف است اولین شخصی که عقیده «منزلة بین المنزلتین» را ابراز کرد، [[واصل بن عطا|واصل بن عطاء]] شاگرد [[حسن بصری]] بود. روزی واصل در محضر استادش نشسته بود که مسئله مورد اختلاف خوارج و مرجئه مورد بحث قرار گرفت. قبل از آن‌که حسن بصری پاسخ بدهد، واصل گفت به عقیده من اهل کبائر فاسق‌اند نه کافر. سپس از جمعیت جدا شد (بنا بر نقلی حسن بصری او را اخراج کرد) و همراه با پیروانش در گوشه‌ای به تبلیغ عقیده خود پرداخت و شاگرد و برادر زنش عمرو بن عبید نیز به او ملحق شد. در این لحظه حسن بصری گفت: اعتزل عنّا واصل یعنی واصل از ما کناره‌گیری کرد و نیز مردم گفتند: اعتزلا قول الامّة یعنی واصل و عمرو بن عبید از اجماع امّت جدا شدند (و قول سومی اختراع کردند.)<ref>مطهری مرتضی، مجموعه آثار، نشر صدرا، سال 1389 خورشیدی، ج 3 ص 76 و 77 با تغییرات در عبارات</ref> و در نقلی دیگر نوشته‌اند که چون واصل بن عطا و شاگردان و پیروانش پس از ابراز نظریه منزلة بین المنزلتین از مجلس درس حسن بصرى فاصله گرفتند، به این نام(معتزله) مشهور شدند. <ref> سبحانی جعفر، ملل و نحل، ج ۳، ص ۱۵۵- ۱۶۳.</ref> و باز آورده‌اند که طرح مباحث عقل‌گرایانه موجب شد تا واصل بن عطاء از حلقه درس حسن بصری جدا شود(اعتزال جوید) و در کناری حلقه درسی دیگری تشکیل دهد. به همین دلیل این مکتب را مکتب اعتزال (مکتبی که از جمعی جدا شده و عزلت جسته‌اند)، نامیدند.<ref>ر ک، سید مرتضی، امالی، ج ۱، ص ۱۱۵.</ref>


==روش فکری معتزله==
== روش فکری معتزله ==
روش اصلی تفکر معتزلیان عقل محوری بود. آنان اصرار داشتند که در مباحث کلامی و نیز تفاسیر آیات قرآن، از فهم عقلی بهره ببرند و در جاهایی که برداشت‌های استنباطی‌شان مخالف ظواهر دینی بود، به تاویل ظواهر اقدام و میان مبانی دینی و فهم عقلی ارتباط برقرار کنند که البته این روشِ فلاسفه اسلامی نیز می‌باشد، با این تفاوت که معتزله در مباحث خود از فنّ جدل بهره می‌بردند و فلاسفه از اصول برهانی.
[[محقق لاهیجی]] دراین‌باره می‌گوید: این جماعت ترتیب رأی عقلی نموده آیات و احادیثی که مضمونش به حسب ظاهر موافق آراء و عقول ایشان نمی‌‏نمود، به تأویل آن بر نهج قوانین عقلی مبادرت می‏‌نمودند. <ref>محقق لاهیجی، گوهر مراد، نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، ص .۴۶</ref>


معتزله در بحث هاى كلامى و نيز تفسير آيات قرآن،از عقل و تفكر عقلانى استفاده مى‌كردند،و هرگاه نتايج استدلال هاى عقلى آنان با ظواهر دینی مخالفت داشت،دست به تأویل ظواهر زده و بدين وسيله ميان عقل و دين ايجاد هماهنگى مى‌كردند.فیلسوفان اسلامی نيز از همين روش پيروى مى‌كنند،كه معتزله غالبا از تفکر جدلی بهره مى‌گرفتند،ولى فيلسوفان اسلامى از تفکر برهانی. محقق لاهیجی نيز در تعريف روش معتزله گفته است: «اين جماعت،ترتيب رأى عقلى نموده،آيات و احاديثى كه مضمونش به حسب ظاهر موافق آرا و عقول ايشان نبودند،به تأويل آن بر نهج قوانين عقلى مبادرت مى‌كردند»<ref>گوهر مراد،وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى،ص .۴۶</ref>
= اصول اعتقادی معتزله =
همه مکاتب اعتقادی دارای اصولی هستند و معتزلیان نیز از این قاعده مستثنی نیستند. اما اصول اعتقادی این مکتب بر پنج محور به نام [[اصول خمسه|اصول‌خمسه]] قرار می‌گیرد و کسی که هر یک از این اصول را قبول نکند، معتزلی به حساب نمی‌آید و آن عبارت است از:


==اصول اعتقادی معتزله==
== توحید==
معتزلیان مثل [[امامیه]] [[صفات خدا]] را عین ذات او می‌دانند و صفات زاید بر ذات را انکار می‌کنند. این مسئله بیش از هر چیز دیگر مورد تاکید این مذهب می‌باشد. بر همین اساس، به عنوان نفی‌کنندگان صفات یا قائلان به نیابت ذات از صفات نامیده می‌شوند. البته به‌نظر می‌آید که معتزله منکر صفات کمالی خداوند نیستند.<ref>ر. ک، شیخ مفید، اوایل المقالات، سال ۱۳۷۲شمسی، ص۵۲</ref> <ref> شهرستانی عبد‌الکریم، الملل و النحل، سال ۱۳۷۵ق، ج۱، ص۴۴</ref>


معتزله نیز همچون سایر مکاتب و فرق اسلامی داری اصول اعتقادی می باشند. و اما اصول اعتقادی این مکتب بر پنج محور( اصول خمسه) قرار می گیرد به این معنا که اگر کسی هر یک از این اصول را قبول نکند معتزلی به حساب نمی آیدو آن عبارت است از:
==عدل==
معتزله‌ معتقدند که‌ عقل‌ انسان قادر به درک احکام کلی است و کار شریعت‌ تأیید و تعیین‌ حدود دقیق‌ آنها می‌باشد. از این‌ عقیده‌ به‌ «حسن‌ و قبح‌ عقلی» تعبیر می‌شود. بر این‌ مبنا، معیارهای‌ عرفی‌ای که‌ انسان‌ها درباره عدالت‌ و به‌ طور کلی‌ درباره نظام‌ ارزشی‌ افعال‌ انسانی‌ باور دارند، معیارهایی‌ عام‌ است‌ که‌ فعل‌ خداوند از آن مستثنی‌ نیست‌. بنابراین‌، اگر مثلاً تکلیف‌ خارج از طاقت بر عهده کسی قرار دادن و یا کیفر دادن‌ کسی‌ به‌ دلیل‌ عمل‌ غیرارادی‌ او در میان‌ انسان‌ها کاری‌ ناعادلانه‌ و قبیح‌ است‌؛ همینطور نمی‌توان‌ پذیرفت‌ که‌ پروردگار عادل‌ - که‌ عمل‌ قبیح‌ از او سر نمی‌زند - با بندگانش‌ چنین‌ رفتار کند.<ref>انواری، محمدجواد، «اصول خمسه»، ص۲۸۰ با تصرف در عبارات </ref> علاوه معتزله در حسن و قبح عقلی و عدل خداوند با امامیه هم‌عقیده است و این دو در برابر اشاعره که با آنها در این عقیده مخالف‌اند، به «عدلیه» معروف‌اند.<ref>محمدی ری شهری، دانشنامه عقاید اسلامی، ۱۳۸۶ش، ج۸، ص۱۰۴</ref>


'''توحید''
==وعد و وعید==
براساس‌ اصل‌ [[وعد و وعید]]، خداوند به مؤمنان‌ مطابق با وعده‌اش پاداش می‌دهد و [[کافران]] را مطابق با وعیدش مجازات می‌کند و آن ورود در آتش ابدی است. به همین دلیل افراد مومنی که مرتکب گناه شده‌اند، اگر توبه نکنند عذاب خواهند شد که البته عذاب ایشان از عذاب کافران خفیف‌تر خواهد بود.<ref> با استفاده از کتاب اصول خمسه، نوشته محمد جواد انوری، ص۲۸۰</ref>


از مراتب یا اقسام توحید آنچه بیش از همه مورد تأکید معتزله قرار گرفته توحید صفاتی است. یعنی صفات زاید بر ذات را از خداوند نفی کرده‌اند و معتقدند صفات خداوند عین ذات اوست. و بدین جهت گاهی از آنان به نفی‌کنندگان صفات یا قائلان به نیابت ذات از صفات یاد شده است. ولی به نظر می‌رسد آنان صفات کمال را از خداوند نفی نکرده‌اند، بلکه معتقدند صفات با ذات عینیت دارد و در این مسئله با امامیه هم عقیده‌اند. این مطلب از کلام شیخ مفید در «اوائل المقالات»<ref>مفید، اوائل المقالات، ۱۳۷۲ش، ص۵۲</ref> و شهرستانی در «ملل و نحل»  <ref>شهرستانی، ملل و نحل، ۱۳۷۵ق، ج۱، ص۴۴ </ref>
==منزلة بین المنزلتین==
این واژه در فارسی به معنای جایگاهی میان دو جایگاه و از نخستین اصولی است که توسط پیشوای معتزله یعنی واصل‌بن‌عطا مطرح شد. با این توضیح که مرتکبان [[گناهان کبیره]] مطابق با عقیده [[مرجئه]] از ایمان خارج نمی‌شوند، ولی مطابق با عقیده [[خوارج]]، از ایمان خارج شده کافر می‌شوند. اما به اعتقاد معتزله، چنین شخصی نه مومن است و نه کافر و اگر بدون توبه از دنیا برود، به عذابی حتمی گرفتار خواهد شد. اما این عذاب به شدت عذاب کافران نخواهد بود.<ref> قاضی عبدالجبار معتزلی، شرح الأصول الخمسة، سال ۱۴۲۲ق، ص۴۷۱-۴۷۲.</ref> [[شیخ مفید]] معتقد است هر کسی در این مسئله با معتزله همرای باشد، معتزلی خواهد بود هر چند با آنها در مباحث دیگر اختلاف نظر داشته باشد.<ref> شیخ مفید، اوائل المقالات، سال ۱۳۷۲ش، ص۴۵</ref>


'''وعد و وعید'''
==امر به معروف و نهی از منکر==
از جمله احکام ضروری اسلام، [[امر به معروف و نهی از منکر]] است و می‌شود گفت همه مذاهب اسلامی بر وجود این اصل توافق دارند به گونه‌ای که نمی‌توان آن را از ویژگی‌های یک مذهب خاص دانست، ولی معتزلیان روی این اصل تاکید کرده و آن را یکی از محورهای عقیدتی خود قرار دادند. [[زمخشری]] می‌گوید: عقیده معتزله این است که امر به معروف و نهی از منکر [[واجب کفایی]] اما مشروط به شرایط خاصی است که شدیدترین آن مرحله جنگ می‌باشد که این مرحله از شئونات حکومت اسلامی و از وظایف رهبری اسلامی است. <ref>زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، صص۳۹۸-۳۹۶</ref>


براساس‌ اصل‌ وعد و وعید، خداوند مؤمنان‌ را به‌ آنچه‌ وعده‌ داده‌ است‌، پاداش‌ می‌دهد(وعد)، و کافران‌ و فاسقان‌ را به‌ سزای‌ موعودشان‌ که‌ خلود در آتش‌ است‌، می‌رساند(وعید). بنابراین‌، مؤمنانی‌ که‌ به‌ گناه‌ آلوده‌ شده‌اند، از کیفر الهی‌ جز به‌ توبه‌ رهایی‌ نمی‌یابند، اما جزای‌ آنان‌ از کافران‌ خفیف‌تر است.<ref>انواری، محمدجواد، «اصول خمسه»، ص۲۸۰</ref>
== پانویس ==
{{پانویس}}


'''منزلة بین المنزلتین'''
{{فرق و مذاهب}}
 
[[رده:فرق و مذاهب]]
منزلتی میان دو منزلت (به عربی منزلة بین المنزلتین) نخستین اصل مذهب معتزله است که توسط پیشوای آن یعنی واصل بن عطا مطرح شد. زمینه بحث این است که آیا کسی که مرتکب گناه کبیره می‌شود، مؤمن است یا کافر. معتزله معتقدند کسی که گناه کبیره‌ای انجام دهد، نه مؤمن نامیده می‌شود، نه کافر. چنین شخصی اگر بدون توبه از دنیا برود، عذاب او قطعی و جاودانه خواهد بود؛ اما نه به شدتی که کافر عذاب می‌کشد.<ref>قاضی عبدالجبار، شرح الأصول الخمسة، ۱۴۲۲ق، ص۴۷۱-۴۷۲.</ref>شیخ مفید معتقد است هر کس در این مسئله با معتزله هم عقیده باشد معتزلی خواهد بود هر چند در مسائل دیگر با اکثرشان اختلاف نظر داشته باشد.<ref>مفید، اوائل المقالات،۱۳۷۲ش، ص۴۵</ref>
 
'''امر به معروف و نهی از منکر'''
 
امر به معروف و نهی از منکر یکی از احکام ضروری اسلام است و هیچ یک از مذاهب اسلامی منکر آن نیستند و جزء ویژگی‌های اختصاصی هیچ مذهبی محسوب نمی‌شود. ولی معتزله با اصل قرار دادن آن خواسته‌اند اهتمام خود را نسبت به آن نشان دهند. به گفته زمخشری، عقیده معتزله این است که امر به معروف و نهی از منکر از واجبات کفایی و مشروط به شرایط ویژه‌ای است و شدیدترین مرتبه آن (جنگ) از شئون حکومت و وظایف رهبری اسلامی است.<ref>زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، صص۳۹۸-۳۹۶</ref>
 
 
==پانویس==
 
==رده ها== تاریخ اسلام، مذاهب اسلامی، مذاهب کلامی، خرد گرایی

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۱۴

معتزله
ناممعتزله
موسسواصل بن عطا
عقیدهکلام اسلامی

مکتب معتزله در اوایل قرن دوم هجری قمری توسط واصل‌بن‌عطا (۱۳۱-۸۰) تاسیس شد.

تاریخچه تاسیس

شکل‌گیری اولیه معتزله که خرد‌گرایی اساس بنای فکری آنان است، به دوره بنی‌امیه و در زمان حکومت عبدالملک مروان در سال‌های 65 تا 84 هجری قمری بر‌می‌گردد.

دلیل اعتزال

علت اعتزال را می‌توان به دلیل شیوع تفکرات افراطی اهل حدیث در میان اهل سنت و آسیب‌های آن دانست که موجب شد تا متفکران اهل سنت را به سمت پر رنگ شدن مباحث عقلی و در نهایت تاسیس مکتبی جدا از مکاتب دیگر سوق دهد.

ویژگی مهم مکتب معتزله

از ویژگی‌های مهم این مکتب، دفاع از قدرت، اراده و اختیار انسان بدون دخالت فاعل دیگر است. معتزلیان از همان ابتدا عدلیه یا اصحاب العدل نامیده شدند. آنها بندگان را درباره اعمال‌شان، فاعل‌مختار مى‌دانستند. به همین دلیل، به قَدَریه نیز مشهور شدند. یکی از اصول مورد بحث مسلمانان صدر اسلام، اصلی به نام منزلة بین‌المنزلتین است که معتزله آن را مطرح کردند. طرح این اصل به دنبال دو عقیده متضاد بود که قبلًا در جهان اسلام راجع به کفر و ایمان فسّاق پدید آمده بود. خوارج برای اولین‌بار این عقیده را مطرح کردند که مرتکبان گناه کبیره کافر‌ند. در برابر خوارج، گروهی به نام مرجئه پدید آمدند و معتقد بودند که چون عقیده و ایمان امری قلبی است، بنابراین، ارتکاب فسق و گناه کبیره، موجب کفر نخواهد شد. پس مانعی ندارد که شخص ایمان داشته باشد و همزمان از وی گناه کبیره نیز سر بزند، چون ایمان امری قلبی است. جدای از آن دو گروه، گروه دیگری به نام معتزله به وجود آمدند که عقیده میانه‌ای داشتند و می‌گفتند که مرتکب کبیره نه مؤمن است و نه کافر، بلکه در برزخی به نام منزلة بین المنزلتین قرار می‌گیرد.[۱]

دلیل نام‌گذاری

معروف است اولین شخصی که عقیده «منزلة بین المنزلتین» را ابراز کرد، واصل بن عطاء شاگرد حسن بصری بود. روزی واصل در محضر استادش نشسته بود که مسئله مورد اختلاف خوارج و مرجئه مورد بحث قرار گرفت. قبل از آن‌که حسن بصری پاسخ بدهد، واصل گفت به عقیده من اهل کبائر فاسق‌اند نه کافر. سپس از جمعیت جدا شد (بنا بر نقلی حسن بصری او را اخراج کرد) و همراه با پیروانش در گوشه‌ای به تبلیغ عقیده خود پرداخت و شاگرد و برادر زنش عمرو بن عبید نیز به او ملحق شد. در این لحظه حسن بصری گفت: اعتزل عنّا واصل یعنی واصل از ما کناره‌گیری کرد و نیز مردم گفتند: اعتزلا قول الامّة یعنی واصل و عمرو بن عبید از اجماع امّت جدا شدند (و قول سومی اختراع کردند.)[۲] و در نقلی دیگر نوشته‌اند که چون واصل بن عطا و شاگردان و پیروانش پس از ابراز نظریه منزلة بین المنزلتین از مجلس درس حسن بصرى فاصله گرفتند، به این نام(معتزله) مشهور شدند. [۳] و باز آورده‌اند که طرح مباحث عقل‌گرایانه موجب شد تا واصل بن عطاء از حلقه درس حسن بصری جدا شود(اعتزال جوید) و در کناری حلقه درسی دیگری تشکیل دهد. به همین دلیل این مکتب را مکتب اعتزال (مکتبی که از جمعی جدا شده و عزلت جسته‌اند)، نامیدند.[۴]

روش فکری معتزله

روش اصلی تفکر معتزلیان عقل محوری بود. آنان اصرار داشتند که در مباحث کلامی و نیز تفاسیر آیات قرآن، از فهم عقلی بهره ببرند و در جاهایی که برداشت‌های استنباطی‌شان مخالف ظواهر دینی بود، به تاویل ظواهر اقدام و میان مبانی دینی و فهم عقلی ارتباط برقرار کنند که البته این روشِ فلاسفه اسلامی نیز می‌باشد، با این تفاوت که معتزله در مباحث خود از فنّ جدل بهره می‌بردند و فلاسفه از اصول برهانی. محقق لاهیجی دراین‌باره می‌گوید: این جماعت ترتیب رأی عقلی نموده آیات و احادیثی که مضمونش به حسب ظاهر موافق آراء و عقول ایشان نمی‌‏نمود، به تأویل آن بر نهج قوانین عقلی مبادرت می‏‌نمودند. [۵]

اصول اعتقادی معتزله

همه مکاتب اعتقادی دارای اصولی هستند و معتزلیان نیز از این قاعده مستثنی نیستند. اما اصول اعتقادی این مکتب بر پنج محور به نام اصول‌خمسه قرار می‌گیرد و کسی که هر یک از این اصول را قبول نکند، معتزلی به حساب نمی‌آید و آن عبارت است از:

توحید

معتزلیان مثل امامیه صفات خدا را عین ذات او می‌دانند و صفات زاید بر ذات را انکار می‌کنند. این مسئله بیش از هر چیز دیگر مورد تاکید این مذهب می‌باشد. بر همین اساس، به عنوان نفی‌کنندگان صفات یا قائلان به نیابت ذات از صفات نامیده می‌شوند. البته به‌نظر می‌آید که معتزله منکر صفات کمالی خداوند نیستند.[۶] [۷]

عدل

معتزله‌ معتقدند که‌ عقل‌ انسان قادر به درک احکام کلی است و کار شریعت‌ تأیید و تعیین‌ حدود دقیق‌ آنها می‌باشد. از این‌ عقیده‌ به‌ «حسن‌ و قبح‌ عقلی» تعبیر می‌شود. بر این‌ مبنا، معیارهای‌ عرفی‌ای که‌ انسان‌ها درباره عدالت‌ و به‌ طور کلی‌ درباره نظام‌ ارزشی‌ افعال‌ انسانی‌ باور دارند، معیارهایی‌ عام‌ است‌ که‌ فعل‌ خداوند از آن مستثنی‌ نیست‌. بنابراین‌، اگر مثلاً تکلیف‌ خارج از طاقت بر عهده کسی قرار دادن و یا کیفر دادن‌ کسی‌ به‌ دلیل‌ عمل‌ غیرارادی‌ او در میان‌ انسان‌ها کاری‌ ناعادلانه‌ و قبیح‌ است‌؛ همینطور نمی‌توان‌ پذیرفت‌ که‌ پروردگار عادل‌ - که‌ عمل‌ قبیح‌ از او سر نمی‌زند - با بندگانش‌ چنین‌ رفتار کند.[۸] علاوه معتزله در حسن و قبح عقلی و عدل خداوند با امامیه هم‌عقیده است و این دو در برابر اشاعره که با آنها در این عقیده مخالف‌اند، به «عدلیه» معروف‌اند.[۹]

وعد و وعید

براساس‌ اصل‌ وعد و وعید، خداوند به مؤمنان‌ مطابق با وعده‌اش پاداش می‌دهد و کافران را مطابق با وعیدش مجازات می‌کند و آن ورود در آتش ابدی است. به همین دلیل افراد مومنی که مرتکب گناه شده‌اند، اگر توبه نکنند عذاب خواهند شد که البته عذاب ایشان از عذاب کافران خفیف‌تر خواهد بود.[۱۰]

منزلة بین المنزلتین

این واژه در فارسی به معنای جایگاهی میان دو جایگاه و از نخستین اصولی است که توسط پیشوای معتزله یعنی واصل‌بن‌عطا مطرح شد. با این توضیح که مرتکبان گناهان کبیره مطابق با عقیده مرجئه از ایمان خارج نمی‌شوند، ولی مطابق با عقیده خوارج، از ایمان خارج شده کافر می‌شوند. اما به اعتقاد معتزله، چنین شخصی نه مومن است و نه کافر و اگر بدون توبه از دنیا برود، به عذابی حتمی گرفتار خواهد شد. اما این عذاب به شدت عذاب کافران نخواهد بود.[۱۱] شیخ مفید معتقد است هر کسی در این مسئله با معتزله همرای باشد، معتزلی خواهد بود هر چند با آنها در مباحث دیگر اختلاف نظر داشته باشد.[۱۲]

امر به معروف و نهی از منکر

از جمله احکام ضروری اسلام، امر به معروف و نهی از منکر است و می‌شود گفت همه مذاهب اسلامی بر وجود این اصل توافق دارند به گونه‌ای که نمی‌توان آن را از ویژگی‌های یک مذهب خاص دانست، ولی معتزلیان روی این اصل تاکید کرده و آن را یکی از محورهای عقیدتی خود قرار دادند. زمخشری می‌گوید: عقیده معتزله این است که امر به معروف و نهی از منکر واجب کفایی اما مشروط به شرایط خاصی است که شدیدترین آن مرحله جنگ می‌باشد که این مرحله از شئونات حکومت اسلامی و از وظایف رهبری اسلامی است. [۱۳]

پانویس

  1. مطهری مرتضی، مجموعه آثار، نشر صدرا، سال 1389 شمسی، ج 3 ص 76 و 77 با تصرف در عبارت.
  2. مطهری مرتضی، مجموعه آثار، نشر صدرا، سال 1389 خورشیدی، ج 3 ص 76 و 77 با تغییرات در عبارات
  3. سبحانی جعفر، ملل و نحل، ج ۳، ص ۱۵۵- ۱۶۳.
  4. ر ک، سید مرتضی، امالی، ج ۱، ص ۱۱۵.
  5. محقق لاهیجی، گوهر مراد، نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، ص .۴۶
  6. ر. ک، شیخ مفید، اوایل المقالات، سال ۱۳۷۲شمسی، ص۵۲
  7. شهرستانی عبد‌الکریم، الملل و النحل، سال ۱۳۷۵ق، ج۱، ص۴۴
  8. انواری، محمدجواد، «اصول خمسه»، ص۲۸۰ با تصرف در عبارات
  9. محمدی ری شهری، دانشنامه عقاید اسلامی، ۱۳۸۶ش، ج۸، ص۱۰۴
  10. با استفاده از کتاب اصول خمسه، نوشته محمد جواد انوری، ص۲۸۰
  11. قاضی عبدالجبار معتزلی، شرح الأصول الخمسة، سال ۱۴۲۲ق، ص۴۷۱-۴۷۲.
  12. شیخ مفید، اوائل المقالات، سال ۱۳۷۲ش، ص۴۵
  13. زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، صص۳۹۸-۳۹۶