سمیعیه

از ویکی‌وحدت
سمیعیه
نامسمیعیه
تاریخ شکل گیری1 ق، ۱ ش‌، ۶۲۲ م
قرن شکل گیریقرن اول هجری قمری
موسسسمیع بن محمد بن بشیر کوفی
عقیده1. تناسخ در امامت را قبول داشتند. ( امام یک نفر است، اما در ابدان مختلف حلول می‌کند.) 2. به واجباتی چون نماز و روزه اعتقاد داشتند، اما منکر وجوب حج و زکات بودند. 3. معتقد بودند که امام هفتم مهدی موعود است.

سمیعیه شاخه‌ای از فرقه‌های غالی شیعه و از‏ پیروان سمیع بن محمد بن بشیر کوفی بودند و می‌گفتند که حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) هرگز به زندان نرفته و نمرده است، بلکه او زنده و نامش مهدی قائم (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) است.

تاریخچه

بعد از درگذشت محمد بشیر، فرزندش سمیع جانشین او شد. پیروان سمیع او را امام «واجب الاطاعة» می‏‌دانستند و می‌‏گفتند که او امام است و هر کسی را که او به جانشینی برگزیند، نیز امام است و بدین ترتیب تا ظهور حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) این رسم پایدار و برقرار خواهد ماند.

اعتقادات

این افراد در واقع جزء فرقه بشیریه بودند و به دلیل تغییر رهبر خود، اسم فرقه را نیز تغییر دادند. به همین دلیل اعتقادات ایشان نیز همان عقاید بشیریه است که در کتاب‌های مختلف بیان شده است و به‌عنوان نمونه به برخی از عقاید باطل ایشان اشاره می‌کنیم: 1. سمیعیه معتقد به تناسخ در امامت بودند به این معنی که امام یک نفر است، ولی در هر پیکری حلول کرده به نامی خاص خوانده و شناخته می‌شود. 2. اگر فردی از سمیعیه مالی را در راه خدا وصیت می‌کرد، آن را متعلق به سمیع و جانشینان او می‌دانستند. 3.سمیعیه هم‌بستر شدن با نزدیکان و دیگر زنان و مردان را جایز می‏‌دانستند و سخن خداوند را که فرمود: «أَوْ یُزَوِّجُهُمْ ذُکْراناً وَ إِناثاً وَ یَجْعَلُ مَنْ یَشاءُ عَقیماً إِنَّهُ عَلیمٌ قَدیر» [۱] تأویل کرده و گواه خود می‌آوردند. البته تأویل «سمیعیه» از آیه فوق درست نیست چون خداوند در آیه قبلی می‌‏فرماید:«لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ یَخْلُقُ ما یَشاءُ یَهَبُ لِمَنْ یَشاءُ إِناثاً وَ یَهَبُ لِمَنْ یَشاءُ الذُّکُورَ» [۲] آسمان‌ها و زمین از آن خداوند است، آنچه را که می‏ خواهد می‌آفریند و به هر کسی که بخواهد دختر و پسر می‌‏دهد یا به آنان یک جفت پسر و دختر دو قلو می‏‌دهد.» 4.واجبات الهی را در نمازهای پنج گانه و روزه ماه مبارک رمضان منحصر کرده و منکر وجوب حج و زکات و.... . بودند. 5. با توهین به علی بن موسی (رضا) (علیه‌السّلام) و دیگر فرزندان امام موسی‌بن‌جعفر (علیه‌السّلام) به انکار امامت ایشان می‌‌پرداختند و به کفر ایشان گواهی داده و جان و اموال ایشان را محترم نمی‌دانستند. [۳].[۴]

سرانجام

سمیعیه همانند دیگر فرقه‌های غلاة موفق نشدند تا در جامعه اسلامی جایگاه اجتماعی خاصی برای خود به وجود آورند؛ زیرا اعتقادات گزاف این نوع فرقه‌های منحرف مانع بزرگی در مسیر توسعه و گسترده شدن این فرقه بود و از طرفی مبارزه جدی اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) و جامعه تشیع آن روز همراه با دیگر مسلمانان با این فرقه‌ها وجود داشته به‌طوری که اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) به‌طور علنی در برابر فرقه‌های غالی چون خطابیه، بزیعیه ، بیانیه، بشیریه و منصوریه مخالفت کرده حتی دستور مقابله با رهبران فاسد و گمراه فرقه‌های مذکور را صادر می‌کردند. از این‌رو، فرقه‌های غالی هیچ‌گاه نتوانستند پایدار بمانند. تنها جذابیت آنها اباحه‌گری بوده که مورد علاقه مفسدان و بی‌دینان واقع می‌شد. به هر حال سمیعیه نیز از این سرنوشت بی‌نصیب نبودند و تنها ثمره آن، ایجاد انحراف برای برخی از عناصر فاسدی بود که توجهی به عقل و امام به حق خویش نداشتند.

پانویس

  1. سوره شوری، آیه 50
  2. سوره شوری، آیه 49
  3. ر. ک. کشّی، محمد بن عمر، رجال الکشّی، مشهد، انتشارات دانشگاه مشهد، ۱۳۴۸ ش، ص۴۷۸
  4. مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، بنیاد پژوهش‌های اسلامی، ششم- ۱۳۸۷، ص۲۳7.