واصلیه

از ویکی‌وحدت

واصلیه از فرق متقدم معتزلی است که به پیروان ابوحذیفه واصل بن عطاء معروف به الغزال گفته می‌شود. وی پایه‌گذار مکتب اعتزال در جهان اسلام بود.

شرح حال واصل

واصل در سال 80 هجری در مدینه متولد شد و در سال 131 هجری در بصره درگذشت. زندگی وی در بصره شکل گرفت. مدتی شاگرد ابوالهاشم عبدالله بن محمد بن حنفیه و حسن بصری بود. از او تصانیف بسیاری نقل شده است از جمله: «اصناف المرجئه»، «المنزلة بین المنزلتین»، «معانی القرآن»، «طبقات اهل العلم و الجهل»، «السبیل الی معرفة الحق». [۱]

علت اعتزال واصل

بهانه اعتزال واصل از حلقه درسی حسن بصری مناقشه درباره احکام مربوط به مرتکبین گناهان کبیره بود. حسن بصری و پیروانش معتقد بودند مسلمانی که مرتکب گناه کبیره شود، اگر به خدا و کتاب‌های آسمانی ایمان داشته باشد، فاسق است و فسق وی نام ایمان و اسلام را از او نفی نمی‌کند. اما واصل می‌گفت مسلمانی که مرتکب فسق شود، نه مومن است و نه کافر. حسن بصری وقتی متوجه بدعت واصل شد، او را از مجلس خود دور کرد. (و بنا بر برخی دیگر از نقل‌ها واصل خود از مجلس درس حسن بصری فاصله گرفت) سپس وی و پیروانش پای یکی از ستون‌های مسجد بصره حلقه درس جدایی تشکیل دادند و از این جهت به «معتزله» یعنی کناره‏‌گیران از جمع معروف شدند. [۲]

اعتقادات

شرح عقاید فرقه واصلیه را باید در افکار موسس آن یعنی واصل بن عطا جستجو کرد. اکنون به برخی از مهم‌ترین آرای وی اشاره خواهد شد.

توحید از منظر واصل

توحید از بنیادی‌ترین اصول اعتقادی اهل اعتزال به شمار می‌رود تا آن‌جا که واصل و پیروانش خود را موحده نامیدند. واصل بن عطا، منکر قدیم بودن برخی از صفات ایجابی خداوند نظیر علم، قدرت و اراده بود، زیرا می‌گفت که اگر معتقد به قدیم بودن صفات باشیم، باید به جدایی صفات از ذات نیز ملتزم باشیم. این التزام موجب می‌شود که تعدد اله را قبول کنیم که البته این لازمه باطل است، در نتیجه قدیم بودن صفات خداوند هم باطل و نفی می‌شود.[۳]

عدل از منظر واصل بن عطا

تظاهرات و نیز تراوشات اعتقادی و فکری واصل بن عطا و یارانش و به طور کل معتزلیان، بر پایه عدل نهاده شده است، زیرا همه مذاهب در فهم توحید هیچ گونه تشکیکی را به خود راه نمی‌دهند، اما عدل و ملازمات آن، تابلو اختصاسی تفکر معتزله است. و بر همین اساس به عدلیه معروف شده‌اند. [۴]واصل بن عطا می‌گوید که اعتقاد به عدالت خداوند متعال و نفی ظلم از او، از اصول و پایه‌های عدل در عقیده اسلامی است که لوازم خاص خود را می‌طلبد. از لوازم این عقیده، آزادی اراده و اختیار انسان است. بدین معنا که انسان خالق افعال و اعمال خود است. به همین دلیل، انسان‌ها مستحق عذاب و یا ثواب می‌شوند. به عقیده وی اگر مسئله عدل را نپذیریم به این معنا که هیچ موجودی خاصه انسان فاعل فعل خود نیست تا بر اساس عدل مستحق جزا شود، لازمه این سخن آن است که خداوند را خالق همه افعال از جمله افعال انسان‌ها بدانیم که البته این نتیجه تفکر جبر‌گرایانه است. [۵]

منزلة بین المنزلتین

این اصل از اصول معروف واصل بن عطا و پیروانش می‌باشد. پیشینه این اصل به این موضوع باز می‌گردد که خوارج بر اساس اعتقادات خویش مرتکب گناه کبیره را کافر و مشرک می‌خواندند [۶] مرجئه معتقد بودند که ایمان از عمل جدا است. بنابراین، ارتکاب گناه کبیره به ایمان کاری ندارد.[۷] اما واصل بن عطا به عنوان بنیان‌گذار مکتب کلامی معتزله، نظریه دیگری را مطرح کرد. معتقد بود که ایمان مجموعه‌ای از ویژگی‌ها است و آن اعتقاد قلبی همراه با اقرار زبانی و عمل در ارکان و جوارح است. از طرف دیگر می‌گفت که بین اعتقاد از یک سو و ایمان و عمل از سوی دیگر تلازم وجود دارد. از این رو نمی‌توان به صرف این که کسی گناه کبیره انجام داده است، اما در قلبش ایمان دارد و اقرار هم می‌کند، چنین شخص کافر یا مومن باشد بلکه از نگاه واصل این شخص فاسق است. [۸] [۹]

نبوت از دیدگاه واصل بن عطا

بر اساس اعتقاد واصل بن عطا، عنوان نبوت به شکل امانت به کسی داده می‌شود که وفاء به آن و قبول و ثبات در این راه، از او مشاهده شود. بر این اساس، نبوت مسئله‌ای جبری نیست، زیرا خداوند در قرآن می‌فرماید: که خدا بهتر می‌داند که رسالتش را در کجا قرار دهد. [۱۰] بنابراین پیامبری انبیاء بر اساس این شیوه به آنان واگذار شده است. [۱۱]

عقیده واصل درباره قدر

واصل بن عطا مطابق با مشی خاص معتزلی‌اش، معتقد بود که خداوند حکیم و عادل است و هیچ ظلم و فعلی که متصف به شر باشد از او صادر نمی‌شود. می‌گفت که محال است خداوند بندگانش را به انجام فعلی وادار کند و آنگاه خود خلافش را اراده کند. واصل بن عطا معتقد بود که انسان فاعل خیر و شر است. مومن و کافر می‌شود. اطاعت و معصیت از او سر می‌زند. [۱۲] او می‌گفت خداوند هیچ بنده‌ای را مجبور نمی‌کند که مرتکب شر یا ظلمی شود. [۱۳] بلکه می‌گفت که خداوند فعل اصلح را برای بنده‌اش تدبیر می‌کند. او معتقد بود که انسان دارای اختیار و اراده آزاد است.[۱۴]

امامت از دیدگاه واصل بن عطا

واصل بن عطاء قریشی بودن را از شرایط امامت نمی‌دانست. او می‌گفت که امام می‌تواند غیر قریشی هم باشد. [۱۵]

پانویس

  1. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 453
  2. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 454 با ویرایش و اصلاح عبارات
  3. شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۴۶.
  4. با اقتباس از ابن مرتضی، احمد بن یحیی، کتاب طبقات المعتزله، ص۲.
  5. شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۴۵.
  6. شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۱۲۲.
  7. شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۶۲.
  8. طوسی خواجه نصیر الدین، تلخیص المحصل، بیروت، نشر دارد الاضواء، سال 1985 میلادی، ص۴۰۳
  9. قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ص۸۶_ ۸۷.
  10. سوره انعام، آیه 124
  11. نشوان حمیری، حور العین، ص۲۶۴.
  12. شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۶۱.
  13. شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۴۷.
  14. قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسة، مصر، تحقیق عبدالکریم عثمان، سال 1972 میلادی، ص۱۳۴
  15. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، بیروت، تحقیق شارل بلا، نشر، بیروت دارالکتب العملیة، سال ۱۹۷۴ میلادی، ج۴، ص۶۰،