حشویه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
جز (جایگزینی متن - '[[رسول خدا (ص)' به '[[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)')
بدون خلاصۀ ویرایش
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات فرق و مذاهب
| عنوان =حشویه
| تصویر =
| توضیح تصویر =
| نام =حشویه
| نام رایج =
| تاریخ شکل گیری =
| قرن شکل گیری =
| مبدأ شکل گیری =
| موسس =
| عقیده =1. واجب و سنت و نقل هر‌ سه یکی است، زیرا هر سه بر یک لفظ وارد می‌شود. 2. سخن گفتن در جایی‌که شنونده نباشد، عبث و بیهوده و امر کردن در جایی که مأموری نباشد، بی‌نتیجه است. در ازل، غیر از خداوند، هیچ موجودی نبوده است. «کان اللّه و لم یکن معه شی‏ء» بنابر این، هیچ موجودی نبود تا مورد خطاب خدواند قرار گیرد و یا خطابش را بشنود. 
}}


'''حشویه‏''' لقبی طعن‌آمیز برای طیفی از گرایش‌های سیاسی ـ اعتقادی در تاریخ [[اسلام]] است که منسوبان به آن، همواره از سوی مخالفان متهم به جهل و بی‌اعتنایی به روش‌های عقلانی بوده‌اند.
'''حشویه‏''' لقبی طعن‌آمیز برای طیفی از گرایش‌های سیاسی ـ اعتقادی در تاریخ [[اسلام]] است که منسوبان به آن، همواره از سوی مخالفان متهم به جهل و بی‌اعتنایی به روش‌های عقلانی بوده‌اند.
== معنای لغوی حشو ==
== معنای لغوی حشو ==
حشو در لغت به معنای چیزهایی از پنبه و پشم و غیر آن است که لحاف و بالش و تشک را با آنها پر می‌کنند و همچنین به کلام زاید که‏ در ادای مطلب واقع شود، حشو می‌گویند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، ص 159 با ویرایش و دخل و تصرف در عبارات
حشو در لغت به معنای چیزهایی از پنبه و پشم و غیر آن است که لحاف و بالش و تشک را با آنها پر می‌کنند و همچنین به کلام زاید که‏ در ادای مطلب واقع شود، حشو می‌گویند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، ص 159 با ویرایش و دخل و تصرف در عبارات
خط ۶: خط ۱۹:


== تاریخچه و علت نام‌گذاری ==
== تاریخچه و علت نام‌گذاری ==
حشویه در اسلام لقب تحقیرآمیزی است که بعضی از علمای [[کلام]] مانند «[[معتزله]]» به «[[اصحاب حدیث|اصحاب‌حدیث]]» دادند، زیرا اصحاب‌حدیث غالبا قائل به «تجسّم» و «تشبیه» خداوند بودند. دیگر آن که حشویه را از آن جهت به این لقب خواندند که [[احادیث|احادیث]] روایت شده از [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)]] که اصلی برای آن نیست، بدون تحقیق در کلام خود وارد کنند.   
حشویه در اسلام لقب تحقیرآمیزی است که بعضی از علمای [[کلام]] مانند «[[معتزله]]» به «[[اصحاب حدیث]]» دادند، زیرا اصحاب حدیث غالبا قائل به «تجسّم» و «تشبیه» خداوند بودند. دیگر آن که حشویه را از آن جهت به این لقب خواندند که [[حدیث|احادیث]] روایت شده از [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)]] که اصلی برای آن نیست، بدون تحقیق در کلام خود وارد کنند.   


==عقاید==
==عقاید==
جمیع جبریه قائل به جبر و تشبیه‌اند.در رساله «معرفة المذاهب» آمده است که حشویه معتقدند واجب و سنت و نقل هر‌ سه یکی است، زیرا هر سه بر یک لفظ وارد می‌شود.همچنین معتقدند که سخن گفتن در جایی‌که شنونده نباشد، عبث و بیهوده و امر کردن در جایی که مأموری نباشد، بی‌نتیجه است.
جمیع [[جبریه]] قائل به جبر و تشبیه‌اند. در رساله «معرفة المذاهب» آمده است که حشویه معتقدند واجب و سنت و نقل هر‌ سه یکی است، زیرا هر سه بر یک لفظ وارد می‌شود. همچنین معتقدند که سخن گفتن در جایی‌که شنونده نباشد، عبث و بیهوده و امر کردن در جایی که مأموری نباشد، بی‌نتیجه است.
اکنون چون معلوم است در ازل غیر از خداوند، هیچ موجودی نبوده است. «کان اللّه و لم یکن معه شی‏ء» بنابر این، هیچ موجودی نبود تا مورد خطاب خدواند قرار گیرد و یا خطابش را بشنود.<ref> مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، ص 159 با ویرایش و دخل و تصرف در عبارات
اکنون چون معلوم است در ازل غیر از خداوند، هیچ موجودی نبوده است. «کان اللّه و لم یکن معه شی‏ء» بنابراین، هیچ موجودی نبود تا مورد خطاب خدواند قرار گیرد و یا خطابش را بشنود.<ref> مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، ص 159 با ویرایش و دخل و تصرف در عبارات
</ref> <ref>غزالی محمد طاهر معروف به نظام، معرفة المذاهب، تصحیح دکتر علی اصغر حکمت، چاپ تهران، ص 15.</ref> <ref>هفتاد و سه ملت یا اعتقادات مذاهب، تصحیح دکتر محمد جواد مشکور، چاپ تهران، سال 1341 شمسی، ص 68.
</ref> <ref>غزالی محمد طاهر معروف به نظام، معرفة المذاهب، تصحیح دکتر علی اصغر حکمت، چاپ تهران، ص 15.</ref> <ref>هفتاد و سه ملت یا اعتقادات مذاهب، تصحیح دکتر محمد جواد مشکور، چاپ تهران، سال 1341 شمسی، ص 68.
</ref> <ref>دائرة المعارف الاسلامیه، ج 7، ص 439.</ref>
</ref> <ref>دائرة المعارف الاسلامیه، ج 7، ص 439.</ref>
خط ۱۶: خط ۲۹:
== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
{{فرق و مذاهب}}


[[رده:فرق و مذاهب]]
[[رده:فرق و مذاهب]]

نسخهٔ ‏۱۶ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۳۴

حشویه
نامحشویه
عقیده1. واجب و سنت و نقل هر‌ سه یکی است، زیرا هر سه بر یک لفظ وارد می‌شود. 2. سخن گفتن در جایی‌که شنونده نباشد، عبث و بیهوده و امر کردن در جایی که مأموری نباشد، بی‌نتیجه است. در ازل، غیر از خداوند، هیچ موجودی نبوده است. «کان اللّه و لم یکن معه شی‏ء» بنابر این، هیچ موجودی نبود تا مورد خطاب خدواند قرار گیرد و یا خطابش را بشنود.

حشویه‏ لقبی طعن‌آمیز برای طیفی از گرایش‌های سیاسی ـ اعتقادی در تاریخ اسلام است که منسوبان به آن، همواره از سوی مخالفان متهم به جهل و بی‌اعتنایی به روش‌های عقلانی بوده‌اند.

معنای لغوی حشو

حشو در لغت به معنای چیزهایی از پنبه و پشم و غیر آن است که لحاف و بالش و تشک را با آنها پر می‌کنند و همچنین به کلام زاید که‏ در ادای مطلب واقع شود، حشو می‌گویند. [۱]

تاریخچه و علت نام‌گذاری

حشویه در اسلام لقب تحقیرآمیزی است که بعضی از علمای کلام مانند «معتزله» به «اصحاب حدیث» دادند، زیرا اصحاب حدیث غالبا قائل به «تجسّم» و «تشبیه» خداوند بودند. دیگر آن که حشویه را از آن جهت به این لقب خواندند که احادیث روایت شده از محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا) که اصلی برای آن نیست، بدون تحقیق در کلام خود وارد کنند.

عقاید

جمیع جبریه قائل به جبر و تشبیه‌اند. در رساله «معرفة المذاهب» آمده است که حشویه معتقدند واجب و سنت و نقل هر‌ سه یکی است، زیرا هر سه بر یک لفظ وارد می‌شود. همچنین معتقدند که سخن گفتن در جایی‌که شنونده نباشد، عبث و بیهوده و امر کردن در جایی که مأموری نباشد، بی‌نتیجه است. اکنون چون معلوم است در ازل غیر از خداوند، هیچ موجودی نبوده است. «کان اللّه و لم یکن معه شی‏ء» بنابراین، هیچ موجودی نبود تا مورد خطاب خدواند قرار گیرد و یا خطابش را بشنود.[۲] [۳] [۴] [۵]

پانویس

  1. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، ص 159 با ویرایش و دخل و تصرف در عبارات
  2. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، ص 159 با ویرایش و دخل و تصرف در عبارات
  3. غزالی محمد طاهر معروف به نظام، معرفة المذاهب، تصحیح دکتر علی اصغر حکمت، چاپ تهران، ص 15.
  4. هفتاد و سه ملت یا اعتقادات مذاهب، تصحیح دکتر محمد جواد مشکور، چاپ تهران، سال 1341 شمسی، ص 68.
  5. دائرة المعارف الاسلامیه، ج 7، ص 439.