اسکافیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
جز (جایگزینی متن - 'ابو ' به 'ابو')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''اسکافیه''' از فرق کلامى [[معتزله بغداد]] و پیروان [[ابوجعفر محمد بن عبدالله اسکافى]] (م 240) هجری قمری هستند.  
{{جعبه اطلاعات فرق و مذاهب
| عنوان =اسکافیه
| تصویر =
| توضیح تصویر =
| نام = اسکافیه
| نام رایج =
| تاریخ شکل گیری =
| قرن شکل گیری =قرن سوم هجری قمری
| مبدأ شکل گیری =بغداد
| موسس = ابوجعفر محمد‌بن‌عبدالله اسکافی
| عقیده = معتزلی
}}
'''اسکافیه''' از فرقه‌های  کلامی [[معتزله بغداد]] و از پیروان [[ابوجعفر محمد‌بن‌عبدالله اسکافی]] قمری هستند.  


==زندگی نامه==
== زندگی‌نامه ==
اسکافی در اصل از [[سمرقند]] بود. وی مردی ادیب و متکلم بود و دانش و هوش سرشاری داشت و همچنین مورد توجه و اعتماد حاکمان [[عباسیان|عباسی]] خصوصا شخص [[معتصم عباسی]] بود. وی در ابتدا خیاط بود و خانواده‌اش او را از تحصیل باز می‌داشتند. آشنائی اسکافی با جعفر بن حرب راه تحصیل او را فراهم ساخت. جعفر مخارج خانواده اسکافی را تامین نمود و وی را با خود برد.


اسکافی در اصل از [[سمرقند]] بود. وی مردی ادیب و متکلم بود و دانش و هوش سرشاری داشت وهم چنین مورد توجه و اعتماد حاکمان [[عباسیان|عباسی]] خصوصا شخص [[معتصم عباسی]] بود وی در ابتدا خیاط بود و خانواده اش او را از تحصیل باز مى داشتند. آشنائى اسکافى با جعفر بن حرب راه تحصیل او را فراهم ساخت . جعفر مخارج خانواده اسکافى را تامین نمود و وى را با خود برد.  
== عقاید ==
اسکافی مانند معتزله بغداد به شیعه [[امامیه|امامیه]] متمایل بود و دیدگاه‌هائی معتدل در کلام داشت. وی خداوند تعالی را در ستم به کودکان و دیوانگان به «توانایی» وصف می‌کند، ولی می‌گوید خداوند در ستم بر خردمندان به «توانایی» وصف نمی‌شود و قادر بر ظلم ایشان نخواهد بود.
همچنین می‏‌گوید که رواست اگر بگوییم خداوند با بندگان سخن می‌‏گوید و روا نیست که بگوئیم وی تکلم می‌کند و باید او را «مکلم» نامید نه «متکلم». زیرا در «متکلم» گمان شود که کلام قائم به اوست ولی در «مکلم» چنین گمانی نرود، همان‌طور که متحرک مقتضی قیام حرکت به آن باشد، متکلم نیز اقتضای کلام به او دارد. ابن‌المرتضی نام او را در طبقه هفتم از معتزله آورده از قول ابن‌یزدان گوید که «اسکافی» مردی عالم و فاضل بود و هفتاد کتاب در کلام تألیف کرد و نیز از قول ابوالقاسم بلخی از ابوالحسین خیاط روایت کرده که گفت اسکافی نخست خیاط بود و عمو و مادرش وی را از طلب علم بازمی‌داشتند و او را ناچار به کسب کرده بودند، ولی جعفر بن حرب که از علمای «معتزله» بود وی را در کنف حمایت خود گرفت و به او علم آموخت و هر ماه بیست درهم برای مادرش می‌‏فرستاد. اسکافی در سال 240 هجری در گذشت.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم ص 47</ref>


==عقاید==
== پانویس ==  
{{پانویس}}


اسکافى مانند معتزله بغداد به شیعه [[امامیه|امامیه]] متمایل بود و دیدگاه هائى معتدل در کلام داشت. وى خداوند تعالى را در ستم به کودکان و دیوانگان به «توانایى» وصف می کند، ولى می گوید خداوند در ستم بر خردمندان به «توانایى» وصف نمی شود و قادر بر ظلم ایشان نخواهد بود.
{{فرق و مذاهب}}
همچنین مى‏ گوید که رواست اگر بگوییم خداوند با بندگان سخن مى ‏گوید و روا نیست که بگوئیم وى تکلم مى‏ کند و باید او را «مکلم» نامید نه «متکلم».زیرا در «متکلم» گمان  شود که کلام قائم به اوست ولى در «مکلم» چنین گمانى نرود، همان طور که متحرک مقتضى قیام حرکت به آن باشد، متکلم نیز اقتضاى کلام به او دارد. ابن المرتضى نام او را در طبقه هفتم از معتزله آورده از قول ابن یزدان گوید که «اسکافى» مردى عالم و فاضل بود و هفتاد کتاب در کلام تألیف کرد و نیز از قول ابوالقاسم بلخى از ابوالحسین خیاط روایت کرده که گفت اسکافى نخست خیاط بود و عمو و مادرش وى را از طلب علم بازمى ‏داشتند و او را ناچار به کسب کرده بودند، ولى جعفر بن حرب که از علماى «معتزله» بود وى را در کنف حمایت خود گرفت و به او علم آموخت و هر ماه بیست درهم براى مادرش مى ‏فرستاد. اسکافى در سال 240 هجرى در گذشت.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد ، انتشارات آستان قدس رضوی ، سال 1372 شمسی، چاپ دوم  ص 47</ref>


==پانویس==
[[رده:فرق و مذاهب]]
<references />
 
 
[[رده: فرق و مذاهب]]
[[رده: کلام اسلامی]]
[[رده: کلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۱ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۴۱

اسکافیه
ناماسکافیه
قرن شکل گیریقرن سوم هجری قمری
مبدأ شکل گیریبغداد
موسسابوجعفر محمد‌بن‌عبدالله اسکافی
عقیدهمعتزلی

اسکافیه از فرقه‌های کلامی معتزله بغداد و از پیروان ابوجعفر محمد‌بن‌عبدالله اسکافی قمری هستند.

زندگی‌نامه

اسکافی در اصل از سمرقند بود. وی مردی ادیب و متکلم بود و دانش و هوش سرشاری داشت و همچنین مورد توجه و اعتماد حاکمان عباسی خصوصا شخص معتصم عباسی بود. وی در ابتدا خیاط بود و خانواده‌اش او را از تحصیل باز می‌داشتند. آشنائی اسکافی با جعفر بن حرب راه تحصیل او را فراهم ساخت. جعفر مخارج خانواده اسکافی را تامین نمود و وی را با خود برد.

عقاید

اسکافی مانند معتزله بغداد به شیعه امامیه متمایل بود و دیدگاه‌هائی معتدل در کلام داشت. وی خداوند تعالی را در ستم به کودکان و دیوانگان به «توانایی» وصف می‌کند، ولی می‌گوید خداوند در ستم بر خردمندان به «توانایی» وصف نمی‌شود و قادر بر ظلم ایشان نخواهد بود. همچنین می‏‌گوید که رواست اگر بگوییم خداوند با بندگان سخن می‌‏گوید و روا نیست که بگوئیم وی تکلم می‌کند و باید او را «مکلم» نامید نه «متکلم». زیرا در «متکلم» گمان شود که کلام قائم به اوست ولی در «مکلم» چنین گمانی نرود، همان‌طور که متحرک مقتضی قیام حرکت به آن باشد، متکلم نیز اقتضای کلام به او دارد. ابن‌المرتضی نام او را در طبقه هفتم از معتزله آورده از قول ابن‌یزدان گوید که «اسکافی» مردی عالم و فاضل بود و هفتاد کتاب در کلام تألیف کرد و نیز از قول ابوالقاسم بلخی از ابوالحسین خیاط روایت کرده که گفت اسکافی نخست خیاط بود و عمو و مادرش وی را از طلب علم بازمی‌داشتند و او را ناچار به کسب کرده بودند، ولی جعفر بن حرب که از علمای «معتزله» بود وی را در کنف حمایت خود گرفت و به او علم آموخت و هر ماه بیست درهم برای مادرش می‌‏فرستاد. اسکافی در سال 240 هجری در گذشت.[۱]

پانویس

  1. محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم ص 47