اسکافیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
(صفحه‌ای تازه حاوی «اسكافيه‏ اسكافيه از فرق كلامى «معتزله» بغداد و پيروان ابو جعفر محمد بن عبد ا...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
اسكافيه‏
{{جعبه اطلاعات فرق و مذاهب
اسكافيه از فرق كلامى «معتزله» بغداد و پيروان ابو جعفر محمد بن عبد الله اسكافى هستند، كه اصل او از سمرقند بود.
| عنوان =اسکافیه
وى خداوند تعالى را در ستم به كودكان و ديوانگان به «توانايى» وصف كند ولى گويد: خداوند در ستم بر خردمندان به «توانايى» وصف نشود و قادر بر ظلم ايشان نيست.
| تصویر =
همچنين مى‏گويد كه رواست اگر گوئيم خداوند با بندگان كلام مى‏گويد و روا نيست كه گوئيم وى تكلم مى‏كند و بايد او را «مكلم» ناميد نه «متكلم».
| توضیح تصویر =
زيرا در «متكلم» گمان كرده شود كه كلام قائم به اوست ولى در «مكلم» چنين گمانى نرود، همان سان كه متحرك مقتضى قيام حركت به آن باشد، متكلم نيز اقتضاى كلام به او دارد.
| نام = اسکافیه
ابن المرتضى نام او را در طبقه هفتم از معتزله آورده، از قول ابن يزدان گويد كه:
| نام رایج =
«اسكافى» مردى عالم و فاضل بود و هفتاد كتاب در كلام تأليف كرد و نيز از قول ابو القاسم بلخى از ابو الحسين خياط روايت كرده كه گفت: اسكافى نخست خياط بود و عمو و مادرش وى را از طلب علم بازمى‏داشتند و او را ناچار به كسب كرده بودند، ولى جعفر بن حرب كه از علماى «معتزله» بود وى را در كنف حمايت خود
| تاریخ شکل گیری =
                        فرهنگ فرق اسلامى، متن، ص: 47
| قرن شکل گیری =قرن سوم هجری قمری
گرفت و به او علم آموخت و هر ماه بيست درهم براى مادرش مى‏فرستاد. اسكافى در سال 240 هجرى در گذشت.
| مبدأ شکل گیری =بغداد
المنية و الامل، ص 169.
| موسس = ابوجعفر محمد‌بن‌عبدالله اسکافی
الفرق بين الفرق، ص 102.
| عقیده = معتزلی
الملل و النحل، بغدادى، ص 104، 103.
}}
'''اسکافیه''' از فرقه‌های  کلامی [[معتزله بغداد]] و از پیروان [[ابوجعفر محمد‌بن‌عبدالله اسکافی]] قمری هستند.
 
== زندگی‌نامه ==
اسکافی در اصل از [[سمرقند]] بود. وی مردی ادیب و متکلم بود و دانش و هوش سرشاری داشت و همچنین مورد توجه و اعتماد حاکمان [[عباسیان|عباسی]] خصوصا شخص [[معتصم عباسی]] بود. وی در ابتدا خیاط بود و خانواده‌اش او را از تحصیل باز می‌داشتند. آشنائی اسکافی با جعفر بن حرب راه تحصیل او را فراهم ساخت. جعفر مخارج خانواده اسکافی را تامین نمود و وی را با خود برد.
 
== عقاید ==
اسکافی مانند معتزله بغداد به شیعه [[امامیه|امامیه]] متمایل بود و دیدگاه‌هائی معتدل در کلام داشت. وی خداوند تعالی را در ستم به کودکان و دیوانگان به «توانایی» وصف می‌کند، ولی می‌گوید خداوند در ستم بر خردمندان به «توانایی» وصف نمی‌شود و قادر بر ظلم ایشان نخواهد بود.
همچنین می‏‌گوید که رواست اگر بگوییم خداوند با بندگان سخن می‌‏گوید و روا نیست که بگوئیم وی تکلم می‌کند و باید او را «مکلم» نامید نه «متکلم». زیرا در «متکلم» گمان شود که کلام قائم به اوست ولی در «مکلم» چنین گمانی نرود، همان‌طور که متحرک مقتضی قیام حرکت به آن باشد، متکلم نیز اقتضای کلام به او دارد. ابن‌المرتضی نام او را در طبقه هفتم از معتزله آورده از قول ابن‌یزدان گوید که «اسکافی» مردی عالم و فاضل بود و هفتاد کتاب در کلام تألیف کرد و نیز از قول ابوالقاسم بلخی از ابوالحسین خیاط روایت کرده که گفت اسکافی نخست خیاط بود و عمو و مادرش وی را از طلب علم بازمی‌داشتند و او را ناچار به کسب کرده بودند، ولی جعفر بن حرب که از علمای «معتزله» بود وی را در کنف حمایت خود گرفت و به او علم آموخت و هر ماه بیست درهم برای مادرش می‌‏فرستاد. اسکافی در سال 240 هجری در گذشت.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم ص 47</ref>
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
{{فرق و مذاهب}}
 
[[رده:فرق و مذاهب]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۱ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۴۱

اسکافیه
ناماسکافیه
قرن شکل گیریقرن سوم هجری قمری
مبدأ شکل گیریبغداد
موسسابوجعفر محمد‌بن‌عبدالله اسکافی
عقیدهمعتزلی

اسکافیه از فرقه‌های کلامی معتزله بغداد و از پیروان ابوجعفر محمد‌بن‌عبدالله اسکافی قمری هستند.

زندگی‌نامه

اسکافی در اصل از سمرقند بود. وی مردی ادیب و متکلم بود و دانش و هوش سرشاری داشت و همچنین مورد توجه و اعتماد حاکمان عباسی خصوصا شخص معتصم عباسی بود. وی در ابتدا خیاط بود و خانواده‌اش او را از تحصیل باز می‌داشتند. آشنائی اسکافی با جعفر بن حرب راه تحصیل او را فراهم ساخت. جعفر مخارج خانواده اسکافی را تامین نمود و وی را با خود برد.

عقاید

اسکافی مانند معتزله بغداد به شیعه امامیه متمایل بود و دیدگاه‌هائی معتدل در کلام داشت. وی خداوند تعالی را در ستم به کودکان و دیوانگان به «توانایی» وصف می‌کند، ولی می‌گوید خداوند در ستم بر خردمندان به «توانایی» وصف نمی‌شود و قادر بر ظلم ایشان نخواهد بود. همچنین می‏‌گوید که رواست اگر بگوییم خداوند با بندگان سخن می‌‏گوید و روا نیست که بگوئیم وی تکلم می‌کند و باید او را «مکلم» نامید نه «متکلم». زیرا در «متکلم» گمان شود که کلام قائم به اوست ولی در «مکلم» چنین گمانی نرود، همان‌طور که متحرک مقتضی قیام حرکت به آن باشد، متکلم نیز اقتضای کلام به او دارد. ابن‌المرتضی نام او را در طبقه هفتم از معتزله آورده از قول ابن‌یزدان گوید که «اسکافی» مردی عالم و فاضل بود و هفتاد کتاب در کلام تألیف کرد و نیز از قول ابوالقاسم بلخی از ابوالحسین خیاط روایت کرده که گفت اسکافی نخست خیاط بود و عمو و مادرش وی را از طلب علم بازمی‌داشتند و او را ناچار به کسب کرده بودند، ولی جعفر بن حرب که از علمای «معتزله» بود وی را در کنف حمایت خود گرفت و به او علم آموخت و هر ماه بیست درهم برای مادرش می‌‏فرستاد. اسکافی در سال 240 هجری در گذشت.[۱]

پانویس

  1. محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم ص 47