صفوان بن یحیی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱۴: خط ۱۴:
| آثار =  الآداب، التجارات، الفرائض، الصلاة، الصوم، الحج، الزکاة، النکاح، الطلاق، الشراء والبیع، العتق والتدبیر، البشارات، مسائل عن ابى الحسن موسى(علیه‌السلام)، الوضوء، الوصایا، المحبة والوظائف،النوادر
| آثار =  الآداب، التجارات، الفرائض، الصلاة، الصوم، الحج، الزکاة، النکاح، الطلاق، الشراء والبیع، العتق والتدبیر، البشارات، مسائل عن ابى الحسن موسى(علیه‌السلام)، الوضوء، الوصایا، المحبة والوظائف،النوادر
}}
}}
'''صفوان بن یحیی بجلی کوفی''' فقیه، محدث معروف و از اصحاب و شاگردان [[امام کاظم]](علیه‌السلام)، [[علی بن موسی (رضا)|امام رضا]](علیه‌السلام) و امام جواد(علیه‌السلام)، اما بیش از همه در خدمت امام رضا(علیه‌السلام) بود. صفوان در خاندانی شیعه در کوفه به دنیا آمد. پدرش یحیی را از اصحاب امام صادق(علیه‌السلام) دانسته‌اند. صفوان از اصحاب اجماع است.
'''صفوان بن یحیی بجلی کوفی''' فقیه، محدث معروف و از اصحاب و شاگردان [[امام کاظم]](علیه‌السلام)، [[علی بن موسی (رضا)|امام رضا]] (علیه‌السلام) و [[محمد بن علی (جواد)|امام جواد]] (علیه‌السلام)، اما بیش از همه در خدمت امام رضا (علیه‌السلام) بود. صفوان در خاندانی شیعه در کوفه به دنیا آمد. پدرش یحیی را از اصحاب امام صادق (علیه‌السلام) دانسته‌اند. صفوان از اصحاب اجماع است.


== زندگی‌نامه ==
== زندگی‌نامه ==
صفوان از مَوالیان بَجِیلَه بود و کنیه ایشان، ابو محمّد و معروف به بیّاع السابرى است<ref>رجال النجاشى، ص196، ش524؛ الفهرست، ص145، ش356؛ رجال الطوسى، ص359، ش5311و ص376، ش5559.</ref> شغل صفوان، فروش پارچه‌ای ظریف به نام «سابری» بود و از این رو در برخی کتاب‌های روایی به «بَیّاع سابُری» (سابُری فروش) شهرت دارد.
صفوان از مَوالیان بَجِیلَه بود و کنیه ایشان، ابو محمّد و معروف به بیّاع السابری است<ref>رجال النجاشى، ص196، ش524؛ الفهرست، ص145، ش356؛ رجال الطوسى، ص359، ش5311و ص376، ش5559.</ref> شغل صفوان، فروش پارچه‌ای ظریف به نام «سابری» بود و از این رو در برخی کتاب‌های روایی به «بَیّاع سابُری» (سابُری فروش) شهرت دارد.
علت تسمیه او به این نام این است که سابُری نام لباس‌هایی بوده است که بسیاری از اصحاب امام صادق و ائمه (علیهم‌السلام) بعدی بزاز و فروشنده آن بوده‌اند که صفوان یکی از آنها بوده است و از این رو عبارت بیّاع السابری در رجال بسیار است. سید عبدالله جزائری نوه سید نعمت الله جزائری که او را شیخ بهایی عصر ‌می‌نامیدند کتابی در مورد تاریخ شوشتر دارد و در آن ‌می‌نویسد که سلاطین قبلی که مشغول ساختن سدی در شوشتر بودند به دلیل سختی مخارج نتوانستند آن را تمام کنند. بعد بین ایران و روم جنگ ‌می‌شود و ایران بر شاپور روم غلبه می‌کند پادشاه ایران تتمیم می‌گیرد به عنوان غرامت جنگی سد شوشتر را به گردن پادشاه روم بگذارد و حتی دستور می‌دهد که خاک ساختن سد را از روم بیاورند. بعد صاحب کتاب نوشته است که تلی که در آنجا هست و کوزه گران از آن کوزه درست می‌کنند اضافه خاکی است که از روم به ایران آورده بودند و روزی دو هزار گوسفند از روم به ایران سرازیر می‌شد و به گردن آنها طلا و نقره بود که خرج سد می‌شد. بعد می‌نویسد که رومیان وقتی مشغول تتمیم سد شدند، بعد از استفاده از آب شوشتر که آب ممتازی بود مایل شدند که در آنجا اقامت کنند. آنها صنعت های مخصوصی داشتند که از جمله دیبا که به دیبای شوشتری مشهور شد که یکی از لباس هایی بود که آنها می‌بافتند و به دیگران نیز تعلیم کردند. بعد اضافه می‌کند که لباس‌های سابُری ظاهرا معرف شاپوری است و از همان لباس‌ها بوده است. به هر حال صفوان یکی از اشخاصی بوده است که این گونه لباس‌ها را می‌فروخته است<ref>درس رجال آیت الله شبیری، جلسه11: https://www.eshia.ir/Feqh/Archive/text/shobeiry/rejal/62/011</ref>.
علت تسمیه او به این نام این است که سابُری نام لباس‌هایی بوده است که بسیاری از اصحاب امام صادق و ائمه (علیهم‌السلام) بعدی بزاز و فروشنده آن بوده‌اند که صفوان یکی از آنها بوده است و از این رو عبارت بیّاع السابری در رجال بسیار است. سید عبدالله جزائری نوه سید نعمت الله جزائری که او را شیخ بهایی عصر ‌می‌نامیدند کتابی در مورد تاریخ شوشتر دارد و در آن ‌می‌نویسد که سلاطین قبلی که مشغول ساختن سدی در شوشتر بودند به دلیل سختی مخارج نتوانستند آن را تمام کنند. بعد بین ایران و روم جنگ ‌می‌شود و ایران بر شاپور روم غلبه می‌کند پادشاه ایران تصمیم می‌گیرد به عنوان غرامت جنگی سد شوشتر را به گردن پادشاه روم بگذارد و حتی دستور می‌دهد که خاک ساختن سد را از روم بیاورند. بعد صاحب کتاب نوشته است که تلی که در آنجا هست و کوزه گران از آن کوزه درست می‌کنند اضافه خاکی است که از روم به ایران آورده بودند و روزی دو هزار گوسفند از روم به ایران سرازیر می‌شد و به گردن آنها طلا و نقره بود که خرج سد می‌شد. بعد می‌نویسد که رومیان وقتی مشغول تتمیم سد شدند، بعد از استفاده از آب شوشتر که آب ممتازی بود مایل شدند که در آنجا اقامت کنند. آنها صنعت‌های مخصوصی داشتند که از جمله دیبا که به دیبای شوشتری مشهور شد که یکی از لباس‌هایی بود که آنها می‌بافتند و به دیگران نیز تعلیم کردند. بعد اضافه می‌کند که لباس‌های سابُری ظاهرا معرف شاپوری است و از همان لباس‌ها بوده است. به هر حال صفوان یکی از اشخاصی بوده است که این گونه لباس‌ها را می‌فروخته است<ref>درس رجال آیت الله شبیری، جلسه11: https://www.eshia.ir/Feqh/Archive/text/shobeiry/rejal/62/011</ref>.


== در نگاه رجالیون ==
== در نگاه رجالیون ==
در وثاقت و عدالت این راوى، احدى شک نکرده است و کلیه کسانى که از او نام برده‌اند، وى را به جلالت قدر و عظمت و شرافت و زهد و عبادت ستوده‌اند.
در وثاقت و عدالت این راوی، احدی شک نکرده است و کلیه کسانی که از او نام برده‌اند، وی را به جلالت قدر و عظمت و شرافت و زهد و عبادت ستوده‌اند.
نجاشى در باره صفوان بن یحیى می‌گوید: صفوان مقام و منزلت بزرگى نزد حضرت رضا (علیه‌السلام) داشت «کانت له عنده منزلة شریفة<ref>ر.ک: رجال نجاشى، ص 197 .</ref> نجاشى درباره او مى نویسد: ثقة ثقة، عین. <ref>رجال النجاشى، ص197، ش524.</ref>
[[نجاشی]] در باره صفوان بن یحیی می‌گوید: صفوان مقام و منزلت بزرگی نزد حضرت رضا (علیه‌السلام) داشت «کانت له عنده منزلة شریفة<ref>ر.ک: رجال نجاشى، ص 197 .</ref> نجاشی درباره او می‌نویسد: ثقة ثقة، عین. <ref>رجال النجاشى، ص197، ش524.</ref>
شیخ طوسى مى گوید: صفوان… موثق‌ترین فرد زمان خود در نزد اصحاب حدیث و عابدترینشان بوده است؛ در شبانه روز، پنجاه رکعت نماز مى‌خواند و در هر سال، سه ماه روزه مى‌گرفت و سه نوبت زکات مالش را خارج مى کرد.<ref>الفهرست، ص145، ش356 .</ref>
شیخ طوسی می‌گوید: صفوان… موثق‌ترین فرد زمان خود در نزد اصحاب حدیث و عابدترین‌شان بوده است؛ در شبانه روز، پنجاه رکعت نماز می‌خواند و در هر سال، سه ماه روزه می‌گرفت و سه نوبت زکات مالش را خارج می‌کرد.<ref>الفهرست، ص145، ش356 .</ref>


== ویژگی های اخلاقی ==
== ویژگی‌های اخلاقی ==
=== زهد و وارستگى ===
=== زهد و وارستگی ===
گروهى از واقفیان از راه تطمیع وارد شدند و پول هنگفتى را به او پیشنهاد دادند تا او را به سوى واقفیه بکشانند؛ ولى او دست رد به سینه نامحرمان زد. امام رضا(علیه‌السلام) در این باره فرموده است: صفوان، هیچ گاه جاه طلب نبوده و ریاست را دوست نداشته است<ref>رجال الکشى، ص503، ش966؛ قاموس الرجال، ج5، ص129.</ref>.
گروهی از [[واقفیه|واقفیان]] از راه تطمیع وارد شدند و پول هنگفتی را به او پیشنهاد دادند تا او را به سوی واقفیه بکشانند؛ ولی او دست رد به سینه نامحرمان زد. امام رضا (علیه‌السلام) در‌این‌باره فرموده است: صفوان هیچ گاه جاه طلب نبوده و ریاست را دوست نداشته است<ref>رجال الکشى، ص503، ش966؛ قاموس الرجال، ج5، ص129.</ref>.


=== بنای زندگى بر ورع ===  
=== بنای زندگی بر ورع ===  
نقل است که فردى در هنگام سفر، دو دینار به او داد و از او درخواست نمود تا در کوفه به خانواده اش برساند؛ وى گفت: شترم کرایه اى است؛ در این مورد، از صاحبش اجازه مى گیرم<ref>ر.ک: رجال النجاشى، ص197؛ الفهرست، ص146؛ نقد الرجال، ص173؛ سفینة البحار، چاپ جدید، ج2، ص133؛ تحفة‏الاحباب، ص 221؛ نقدالرجال، ص 173.</ref>.
نقل است که فردی در هنگام سفر، دو دینار به او داد و از او درخواست نمود تا در کوفه به خانواده اش برساند؛ وی گفت: شترم کرایه‌ای است؛ در این مورد، از صاحبش اجازه می‌گیرم<ref>ر.ک: رجال النجاشى، ص197؛ الفهرست، ص146؛ نقد الرجال، ص173؛ سفینة البحار، چاپ جدید، ج2، ص133؛ تحفة‏الاحباب، ص 221؛ نقدالرجال، ص 173.</ref>.


=== حزب اللهی واقعی ===
=== حزب اللهی واقعی ===
معمّر بن خلاد گوید: اسماعیل بن خطاب از زکات غلّه خود مقدارى را به صفوان بخشید. وقتى من آن مقدار را بر داشت کردم و به امام رضا (علیه‌السلام) گزارش دادم، حضرت فرمود: «رحم اللّه اسماعیل بن خطاب بما اوصى به الى صفوان بن یحیى و رحم اللّه صفوان، فانّهما مِنْ حزب آبائى علیهم‏السلام و مَنْ کان مِن حزبنا ادخله اللّه الجنة؛ خداوند اسماعیل بن خطاب را به سبب سفارشى که در حقّ صفوان بن یحیى کرده است، رحمت کند. و خداوند صفوان را رحمت نماید، چون آنان جزو حزب پدرانم ـ که سلام خدا بر آنان باد ـ هستند و هرکس از حزب ما باشد، خداوند او را داخل بهشت مى‏‌کند.»<ref>اختیار معرفة‏الرجال، ج 2، ص 792؛ تنقیح المقال، ج 2، ص 100.</ref>.
معمّر بن خلاد گوید: اسماعیل بن خطاب از زکات غلّه خود مقداری را به صفوان بخشید. وقتی من آن مقدار را برداشت کردم و به امام رضا (علیه‌السلام) گزارش دادم، حضرت فرمود: «رحم اللّه اسماعیل بن خطاب بما اوصی به الی صفوان بن یحیی و رحم اللّه صفوان، فانّهما مِنْ حزب آبائی علیهم‏السلام و مَنْ کان مِن حزبنا ادخله اللّه الجنة؛ خداوند اسماعیل بن خطاب را به سبب سفارشی که در حقّ صفوان بن یحیی کرده است، رحمت کند. و خداوند صفوان را رحمت نماید، چون آنان جزو حزب پدرانم ـ که سلام خدا بر آنان باد ـ هستند و هرکس از حزب ما باشد، خداوند او را داخل بهشت می‏‌کند.»<ref>اختیار معرفة‏الرجال، ج 2، ص 792؛ تنقیح المقال، ج 2، ص 100.</ref>.


=== تصریح امام به عدالت صفوان ===
=== تصریح امام به عدالت صفوان ===
محمد بن عیسى یقطینى گوید: امام رضا (علیه‌السلام) بسته‏اى لباس و چند غلام و مقدارى دینار و یک راهنما براى من و یک راهنما براى برادرم موسى و یک راهنما براى یونس بن عبدالرّحمان فرستاد و دستور داد از سوى ایشان، حجّ به جا آور... امام فرموده بود که پول‏ها در چند راه مصرف گردد؛ بخشى را به خانواده‏اش بدهیم، قسمتى را به گروهى نیازمند که در آمدى ندارند و 300 دینار را به زنى از خویشاوندان آن حضرت که یکى از همسرانش بود. امام فرمان داده بود که آن زن را از طرف ایشان طلاق بدهم و او را از آن مال بهره‌‏مند سازم. حضرت فرموده بود براى طلاق، صفوان بن یحیى و شخص دیگرى را شاهد قرار دهم.
محمد بن عیسی یقطینی گوید: امام رضا (علیه‌السلام) بسته‌‏ای لباس و چند غلام و مقداری دینار و یک راهنما برای من و یک راهنما برای برادرم موسی و یک راهنما برای یونس بن عبدالرّحمان فرستاد و دستور داد از سوی ایشان، حجّ به جا آور... امام فرموده بود که پول‌‏ها در چند راه مصرف گردد؛ بخشی را به خانواده‌‏اش بدهیم، قسمتی را به گروهی نیازمند که در آمدی ندارند و 300 دینار را به زنی از خویشاوندان آن حضرت که یکی از همسرانش بود. امام فرمان داده بود که آن زن را از طرف ایشان طلاق بدهم و او را از آن مال بهره‌‏مند سازم. حضرت فرموده بود برای طلاق، صفوان بن یحیی و شخص دیگری را شاهد قرار دهم.
علامه مامقانى پس از نقل گزارش فوق گوید: این روایت تصریح دارد که حضرت رضا (علیه‌السلام) صفوان بن یحیى را فرد عادلى مى‌دانست. چون از ضروریات مذهب تشیّع آن است که دو شاهد طلاق باید عادل باشند<ref>ر.ک به: رجال الکشى، چاپ آل البیت، ج2، ص817؛ تنقیح المقال، ج3، ش11211.</ref>.
علامه مامقانی پس از نقل گزارش فوق گوید: این روایت تصریح دارد که حضرت رضا (علیه‌السلام) صفوان بن یحیی را فرد عادلی می‌دانست. چون از ضروریات مذهب تشیّع آن است که دو شاهد طلاق باید عادل باشند<ref>ر.ک به: رجال الکشى، چاپ آل البیت، ج2، ص817؛ تنقیح المقال، ج3، ش11211.</ref>.


=== تسلیم محض امام معصوم و وفای به ایشان ===
=== تسلیم محض امام معصوم و وفای به ایشان ===
على بن حسین بن داود قمى گوید: از امام جواد (علیه‌السلام) شنیدم که صفوان بن یحیى و محمد بن سنان را به نیکى یاد مى‏کرد و مى‏فرمود: «رضى الله عنهما برضاى عنهما فما خالفانى قطّ؛ خداوند به سبب خشنودى من از آن دو خشنود باشد، چه آن دو هیچگاه با من مخالفت نکردند». در روایت دیگرى شبیه گزارش فوق اضافه شده که «آن دو با پدرم نیز مخالفت نکردند.»<ref>اختیارمعرفة‏الرجال، ج 2، ص 792 و 793؛ رجال الکشى، ص502، ش963.</ref>
علی بن حسین بن داود قمی گوید: از امام جواد (علیه‌السلام) شنیدم که صفوان بن یحیی و محمد بن سنان را به نیکی یاد می‌‏کرد و می‏‌فرمود: «رضی الله عنهما برضای عنهما فما خالفانی قطّ؛ خداوند به سبب خشنودی من از آن دو خشنود باشد، چه آن دو هیچگاه با من مخالفت نکردند». در روایت دیگری شبیه گزارش فوق اضافه شده که «آن دو با پدرم نیز مخالفت نکردند.»<ref>اختیارمعرفة‏الرجال، ج 2، ص 792 و 793؛ رجال الکشى، ص502، ش963.</ref>
عبداللّه بن صلت نیز می‌گوید: اواخر حیات امام جواد (علیه‌السلام) به حضورش شرفیاب شدم. امام فرمود: «جزى اللّه صفوان بن یحیى و محمد بن سنان و زکریا بن آدم عَنّى خیراً فقد وفوا لى<ref>اختیار معرفة‏الرجال، ج 2، ص 792.</ref> ؛ خداوند متعال به صفوان بن یحیى، محمد بن سنان و زکریا بن آدم به سبب وفاداریشان نسبت به من، پاداش خیر دهد.
عبداللّه بن صلت نیز می‌گوید: اواخر حیات امام جواد (علیه‌السلام) به حضورش شرف‌یاب شدم. امام فرمود: «جزی اللّه صفوان بن یحیی و محمد بن سنان و زکریا بن آدم عَنّی خیراً فقد وفوا لی<ref>اختیار معرفة‏الرجال، ج 2، ص 792.</ref> ؛ خداوند متعال به صفوان بن یحیی، محمد بن سنان و زکریا بن آدم به سبب وفاداریشان نسبت به من، پاداش خیر دهد.


=== وفای عهد و عبادت بسیار ===
=== وفای عهد و عبادت بسیار ===
صفوان بن یحیى هر روز 150 رکعت نماز مى‌خواند و هر سال، سه ماه روزه مى‏گرفت و سه بار زکات مى‌‏داد.<ref>ر.ک: رجال نجاشى، ص 197.</ref> علت این کار به این بر می‌گردد که یک روز صَفْوَان بن یَحْیَی با عَبْدِاللَّه بن جندب و عَلی بن نُعْمَان در مسجدالحرام با هم پیمانی بستند که به آن عمل نمایند. پیمان این بود که هر گاه یکی از آنها درگذشت دیگری برای او نماز بخواند و روزه بگیرد و حج انجام دهد و زکاة بدهد، مادامی که زنده می‌باشد این اعمال را به کار بندد، هر دو رفیقش درگذشتند و او به عهدش وفا کرد و برای آن دو رفیقش آن کارها را انجام داد و خیرات و مبرات کرد، او هم برای خود کار کرد و هم برای دوستانش حج به جای آورد و روزه گرفت و زکاة داد و خیرات نمود<ref>نقله المجلسى - رحمه الله - فی البحار ج 12 ص 81.</ref> .
صفوان بن یحیی هر روز 150 رکعت نماز می‌خواند و هر سال، سه ماه روزه می‏گرفت و سه بار زکات می‌‏داد.<ref>ر.ک: رجال نجاشى، ص 197.</ref> علت این کار به این بر می‌گردد که یک روز صَفْوَان بن یَحْیَی با عَبْدِاللَّه بن جندب و عَلی بن نُعْمَان در مسجدالحرام با هم پیمانی بستند که به آن عمل نمایند. پیمان این بود که هر گاه یکی از آنها درگذشت دیگری برای او نماز بخواند و روزه بگیرد و حج انجام دهد و زکاة بدهد، مادامی که زنده می‌باشد این اعمال را به کار بندد، هر دو رفیقش درگذشتند و او به عهدش وفا کرد و برای آن دو رفیقش آن کارها را انجام داد و خیرات و مبرات کرد، او هم برای خود کار کرد و هم برای دوستانش حج به جای آورد و روزه گرفت و زکاة داد و خیرات نمود<ref>نقله المجلسى - رحمه الله - فی البحار ج 12 ص 81.</ref> .


=== دغدغه‌مند جان امام و سوگوار شهادت ===
=== دغدغه‌مند جان امام و سوگوار شهادت ===
صفوان گوید: وقتى امام کاظم (علیه‌السلام) از دنیا رفت و امام رضا (علیه‌السلام) جانشینى خویش را اعلام فرمود، ترسیدم به جان ایشان آسیبى رسد. لذا به آن حضرت عرض کردم:
صفوان گوید: وقتی امام کاظم (علیه‌السلام) از دنیا رفت و امام رضا (علیه‌السلام) جانشینی خویش را اعلام فرمود، ترسیدم به جان ایشان آسیبی رسد. لذا به آن حضرت عرض کردم:
شما موضوع مهمّى را آشکارا بیان داشتید و ما بر جان شما بیمناکیم؛ چرا که ممکن است از سوى وى (هارون الرشید) به شما گزندى رسد<ref>بحارالانوار، ج 49، ص 113.</ref>.   
شما موضوع مهمّی را آشکارا بیان داشتید و ما بر جان شما بیمناکیم؛ چرا که ممکن است از سوی وی (هارون الرشید) به شما گزندی رسد<ref>بحارالانوار، ج 49، ص 113.</ref>.   
همچنین وقتى اصحاب بزرگ ائمه، نظیر صفوان بن یحیى و یونس بن عبدالرّحمان از شهادت امام رضا (علیه‌السلام) آگاه شدند، در مجلسى در منزل عبدالرّحمان بن حجّاج گرد آمده، در عزاى آن امام همام به شدّت گریستند و ناله سردادند<ref>ر.ک: مدینة‏المعاجز، ج 7، ص 290 و 291.</ref>.  
همچنین وقتی اصحاب بزرگ ائمه، نظیر صفوان بن یحیی و یونس بن عبدالرّحمان از شهادت امام رضا (علیه‌السلام) آگاه شدند، در مجلسی در منزل عبدالرّحمان بن حجّاج گرد آمده، در عزای آن امام همام به شدّت گریستند و ناله سردادند<ref>ر.ک: مدینة‏المعاجز، ج 7، ص 290 و 291.</ref>.  


== در محضر معصوم ==
== در محضر معصوم ==
صفوان بن یحیی از فقهاى درجه اوّل و مهم‏ترین شاگردان حضرت کاظم و حضرت رضا علیهماالسلام <ref>ر.ک: کلیات فى علم الرجال، ص 175</ref> و نیز امام جواد (علیه‌السلام) شمرده شده است<ref>الفهرست، ص145، ش356؛ رجال الطوسى، ص338، ش5038.</ref> گرچه شیخ، پاره اى از روایات را به نقل صفوان از امام صادق(علیه‌السلام) آورده است که بدون شک، واسطه، محذوف است؛ زیرا او امام صادق(علیه‌السلام) را درک نکرده است. او همچنین وکیل امام على بن موسى الرضا(علیه‌السلام) و امام جواد(علیه‌السلام) در کوفه بوده <ref>رجال النجاشى، ص196، ش524</ref>و مسئولیت هدایت شیعیان را در کوفه به عهده داشته است<ref>الفهرست، ص146.</ref>.
صفوان بن یحیی از فقهای درجه اوّل و مهم‏ترین شاگردان حضرت کاظم و حضرت رضا علیهماالسلام <ref>ر.ک: کلیات فى علم الرجال، ص 175</ref> و نیز امام جواد (علیه‌السلام) شمرده شده است<ref>الفهرست، ص145، ش356؛ رجال الطوسى، ص338، ش5038.</ref> گرچه شیخ، پاره ای از روایات را به نقل صفوان از امام صادق(علیه‌السلام) آورده است که بدون شک، واسطه، محذوف است؛ زیرا او امام صادق(علیه‌السلام) را درک نکرده است. او همچنین وکیل امام علی بن موسی الرضا(علیه‌السلام) و امام جواد(علیه‌السلام) در کوفه بوده <ref>رجال النجاشى، ص196، ش524</ref>و مسئولیت هدایت شیعیان را در کوفه به عهده داشته است<ref>الفهرست، ص146.</ref>.


== مشایخ و راویان ==
== مشایخ و راویان ==
=== مشایخ ===
=== مشایخ ===
اسامى مشایخ او را در کتب اربعه شیعه، بالغ بر 240 نفر دانسته‌اند<ref>مشایخ الثقات،چاپ اول، ص243.</ref>  از جمله:
اسامی مشایخ او را در کتب اربعه شیعه، بالغ بر 240 نفر دانسته‌اند<ref>مشایخ الثقات،چاپ اول، ص243.</ref>  از جمله:
{{فهرست ستونی|3}}
{{فهرست ستونی|3}}
* ابان بن عثمان؛
* ابان بن عثمان؛
خط ۱۸۶: خط ۱۸۶:


=== راویان ===
=== راویان ===
راویانى که از جناب ایشان روایت کرده‌اند، بالغ بر شصت نفرند؛ افرادى مانند:
راویانی که از جناب ایشان روایت کرده‌اند، بالغ بر شصت نفرند؛ افرادی مانند:
{{فهرست ستونی|3}}
{{فهرست ستونی|3}}
* ابراهيم بن هاشم؛
* ابراهيم بن هاشم؛
خط ۲۳۹: خط ۲۳۹:


== روایات و آثار ==
== روایات و آثار ==
تعداد تألیفات صفوان را سى کتاب و رساله نوشته‌اند که شمارى از آن کتابها عبارت‌اند از:
تعداد تألیفات صفوان را سی کتاب و رساله نوشته‌اند که شماری از آن کتاب‌ها عبارت‌اند از:
* الآداب؛
* الآداب؛
* التجارات؛
* التجارات؛
خط ۲۵۲: خط ۲۵۲:
* العتق والتدبیر؛  
* العتق والتدبیر؛  
* البشارات؛  
* البشارات؛  
* مسائل عن ابى الحسن موسى(علیه‌السلام)؛  
* مسائل عن ابی الحسن موسی(علیه‌السلام)؛
* الوضوء؛  
* الوضوء؛  
* الوصایا؛  
* الوصایا؛  
* المحبة والوظائف؛
* المحبة والوظائف؛
* النوادر<ref>رجال النجاشى، ص196؛ الفهرست، ص164(به نقل از ابن ندیم).</ref> شیخ طوسى به نقل از ابن ندیم، «تجارات» و «شراء» را دو تا مى‌داند.
* النوادر<ref>رجال النجاشى، ص196؛ الفهرست، ص164(به نقل از ابن ندیم).</ref> شیخ طوسی به نقل از ابن ندیم، «تجارات» و «شراء» را دو تا می‌داند.


=== اعتبار مرسلات ===
=== اعتبار مرسلات ===
علماى شیعه، احادیث مرسله وى را در حکم مسانید دانسته‌اند و به روایاتى که از راویان ضعیفى چون على بن ابى حمزه بطائنى و یونس بن ظبیان و ابى جمیله نقل کرده نیز به دیده اعتبار مى نگرند.<br>
علمای شیعه، احادیث مرسله وی را در حکم مسانید دانسته‌اند و به روایاتی که از راویان ضعیفی چون علی بن ابی حمزه بطائنی و یونس بن ظبیان و ابی جمیله نقل کرده نیز به دیده اعتبار می‌نگرند.


آیة‌الله سبحانی می‌فرماید:
آیة‌الله سبحانی می‌فرماید:
فقد أتى المحّدث المتتبّع النوري بأسماء و تصريحات عدّة من هذه الثّلّة ممّن صرّحوا بالقاعدة، و نحن نأتي بما نقله ذلك‌ المتتبّع‌، بتصرّف يسير، مع تعيين مصادر النقل بقدر الإمكان.
فقد أتی المحّدث المتتبّع النوری بأسماء و تصریحات عدّة من هذه الثّلّة ممّن صرّحوا بالقاعدة، و نحن نأتی بما نقله ذلک‌ المتتبّع‌، بتصرّف یسیر، مع تعیین مصادر النقل بقدر الإمکان.
# قال السّيد عليّ بن طاووس (المتوفّي عام 664، في فلاح السائل بعد نقل حديث عن أمالي الصّدوق، بسند ينتهي إلى محمّد بن أبي عمير، عمّن سمع أبا عبد اللّه (علیه السلام) يقول: ما أحبّ اللّه من عصاه ...): «رواة الحديث ثقات بالاتّفاق و مراسيل محمّد بن أبي عمير كالمسانيد عند أهل الوفاق»
# قال السّید علیّ بن طاووس (المتوفّی عام 664، فی فلاح السائل بعد نقل حدیث عن أمالی الصّدوق، بسند ینتهی إلی محمّد بن أبی عمیر، عمّن سمع أبا عبداللّه (علیه السلام) یقول: ما أحبّ اللّه من عصاه ...): «رواة الحدیث ثقات بالاتّفاق و مراسیل محمّد بن أبی عمیر کالمسانید عند أهل الوفاق»
# قال المحقّق في المعتبر في بحث الكرّ: «الثالثة: رواية محمّد بن أبي عمير عن بعض أصحابنا، عن أبي عبد اللّه (علیه السلام) قال: الكرّ ألف و مائتا رطل، و على هذه عمل الأصحاب و لا طعن في هذه بطريق الإرسال، لعمل الأصحاب بمراسيل ابن أبي عمير».
# قال المحقّق فی المعتبر فی بحث الکرّ: «الثالثة: روایة محمّد بن أبی عمیر عن بعض أصحابنا، عن أبی عبداللّه (علیه السلام) قال: الکرّ ألف و مائتا رطل، و علی هذه عمل الأصحاب و لا طعن فی هذه بطریق الإرسال، لعمل الأصحاب بمراسیل ابن أبی عمیر».
#
# و قال الفاضل الآبی فی کشف الرّموز الّذی هو شرح للمختصر النافع فی روایة مرسلة لابن أبی عمیر: «و هذه و إن کانت مرسلة، لکنّ الأصحاب تعمل بمراسیل ابن أبی عمیر، قالوا: لأنّه لا ینقل إلّا معتمدا». و ممّن صرّح بصحّة القاعدة من علماء القرن الثّامن:
# و قال الفاضل الآبي في كشف الرّموز الّذي هو شرح للمختصر النافع في رواية مرسلة لابن أبي عمير: «و هذه و إن كانت مرسلة، لكنّ الأصحاب تعمل بمراسيل ابن أبي عمير، قالوا: لأنّه لا ينقل إلّا معتمدا». و ممّن صرّح بصحّة القاعدة من علماء القرن الثّامن:
# العلّامة فی النهایة قال: «الوجه المنع إلّا إذا عرف أنّ الراوی فیه لا یرسل إلّا عن عدل کمراسیل محمّد بن أبی عمیر فی الروایة».
#
# و عمید‌الدین الحلّی ابن اخت العلّامة الحلّی و تلمیذه (المتوفّی عام 754) فی کتابه «منیة اللّبیب فی شرح التّهذیب» المطبوع فی بلاد الهند. قال فی بحث المرسل: «و اختیار المصنّف المنع من کونه حجّة ما لم یعلم أنّه لا یرسل إلّا عن عدل کمراسیل محمّد بن أبی عمیر من الامامیّة».
# العلّامة في النهاية قال: «الوجه المنع إلّا إذا عرف أنّ الراوي فيه لا يرسل إلّا عن عدل كمراسيل محمّد بن أبي عمير في الرواية».
# و قال الشّهید (المتوفّی 786) فی الذکری فی أحکام أقسام الخبر: «أو کان مرسله معلوم التحرّز عن الروایة عن مجروح، و لهذا قبلت الأصحاب‌. مراسیل ابن أبی عمیر، و صفوان بن یحیی، و أحمد بن أبی نصر البزنطی لأنّهم لا یرسلون إلّا عن ثقة»<ref>كليات في علم الرجال، السبحاني، الشيخ جعفر، ج، ص209.</ref>
#
# و عميد الدين الحلّي ابن اخت العلّامة الحلّي و تلميذه (المتوفّي عام 754) في كتابه «منية اللّبيب في شرح التّهذيب» المطبوع في بلاد الهند. قال في بحث المرسل: «و اختيار المصنّف المنع من كونه حجّة ما لم يعلم أنّه لا يرسل إلّا عن عدل كمراسيل محمّد بن أبي عمير من الاماميّة».
#
# و قال الشّهيد (المتوفّي 786) في الذكرى في أحكام أقسام الخبر: «أو كان مرسله معلوم التحرّز عن الرواية عن مجروح، و لهذا قبلت الأصحاب‌. مراسيل ابن أبي عمير، و صفوان بن يحيى، و أحمد بن أبي نصر البزنطي لأنّهم لا يرسلون إلّا عن ثقة»<ref>كليات في علم الرجال، السبحاني، الشيخ جعفر، ج، ص209.</ref>


« ما آنچه این متتبع ( مرحوم نوری) نقل کرده را با کمی تصرف می‌آوریم:
« ما آنچه این متتبع ( مرحوم نوری) نقل کرده را با کمی تصرف می‌آوریم:


# سید علی بن طاووس گفت: روات حدیث به اتفاق ثقه هستند و مراسیل محمد بن ابی عمیر مانند مسانید او نزد اهل وفاق است .
# سید علی بن طاووس گفت: روات حدیث به اتفاق ثقه هستند و مراسیل محمد بن ابی عمیر مانند مسانید او نزد اهل وفاق است .
#
# محقق در معتبر در بحث [[آب کر|آب کُر]] گفت: سوم: روایت محمد بن ابی عمیر از بعض اصحاب ما از امام صادق (علیه السلام) که فرمود: کر هزار و دویست رطل است، و بر این اصحاب ما عمل کردند و طعنی در مرسل بودن آن نیست به جهت عمل اصحاب به مراسیل ابن ابی عمیر.
# محقق در معتبر در بحث آب کر گفت: سوم: روایت محمد بن ابی عمیر از بعض اصحاب ما از امام صادق (علیه السلام) که فرمود: کر هزار و دویست رطل است، و بر این اصحاب ما عمل کردند و طعنی در مرسل بودن آن نیست به جهت عمل اصحاب به مراسیل ابن ابی عمیر.
#
# فاضل آبی در کشف الرموز گفت: این اگر چه مرسل است لکن اصحاب به مراسیل ابن ابی عمیر عمل کردند، گفتند: چون او جز از مورد اعتماد نقل نمی‌کند. و از کسانی که تصریح کردند به این قاعده از علمای قرن هشتم:
# فاضل آبی در کشف الرموز گفت: این اگر چه مرسل است لکن اصحاب به مراسیل ابن ابی عمیر عمل کردند، گفتند: چون او جز از مورد اعتماد نقل نمی‌کند. و از کسانی که تصریح کردند به این قاعده از علمای قرن هشتم:
#
# علامه در نهایه گفت: وجه منع است مگر اینکه شناخته شود که راوی ارسال نمی‌کند مگر از عدل مانند مراسیل ابن ابی عمیر در روایت.
# علامه در نهایه گفت: وجه منع است مگر اینکه شناخته شود که راوی ارسال نمی‌کند مگر از عدل مانند مراسیل ابن ابی عمیر در روایت.
#  
# عمیدالدین حلی در بحث مرسل گفت: اختیار مصنف منع است از بودن آن حجت مادامی که دانسته نشود که ارسال نمی‌کند مگر از عدل مانند مراسیل محمد بن ابی عمیر از امامیه
# عمید الدین حلی در بحث مرسل گفت: اختیار مصنف منع است از بودن آن حجت مادامی که دانسته نشود که ارسال نمی‌کند مگر از عدل مانند مراسیل محمد بن ابی عمیر از امامیه
#
# شهید در ذکری در احکام اقسام خبر گفت: « یا مرسل مشخص باشد که روایت از مجروح نیست و به همین جهت اصحاب مراسیل ابن ابی عمیر، صفوان بن یحیی و احمد بن ابی نصر بزنطی را قبول کردند چون آن‌ها جز از ثقه ارسال نمی‌کردند.»
# شهید در ذکری در احکام اقسام خبر گفت: « یا مرسل مشخص باشد که روایت از مجروح نیست و به همین جهت اصحاب مراسیل ابن ابی عمیر، صفوان بن یحیی و احمد بن ابی نصر بزنطی را قبول کردند چون آن‌ها جز از ثقه ارسال نمی‌کردند.»


مرحوم نوری و آیة الله سبحانی به همین صورت قرن به قرن شهادت علما بر عمل اصحاب به مراسیل ابن ابی عمیر را نقل می‌کنند. لذا نمی‌توانیم بگوییم نظر مرحوم شیخ طوسی باطل است و به آن خدشه وارد کنیم.
مرحوم نوری و آیةالله سبحانی به همین صورت قرن به قرن شهادت علما بر عمل اصحاب به مراسیل ابن ابی عمیر را نقل می‌کنند. لذا نمی‌توانیم بگوییم نظر مرحوم شیخ طوسی باطل است و به آن خدشه وارد کنیم.


== در گذشت و مدفن ==
== درگذشت و مدفن ==
کشّى مى گوید: صفوان بن یحیى در سال 210ق، در شهر مدینه از دنیا رفت. امام جواد(علیه‌السلام) حنوط و کفن خود را براى وى فرستاد و از اسماعیل بن موسى بن جعفر(علیه‌السلام) خواست تا بر او نماز بخواند.<ref>رجال الکشى، ص502، ش962.</ref> مدفن او در مدینه است. <ref>براى اطلاعات بیشتر درباره شرح حال وى، بنگرید به:
کشّی می‌گوید: صفوان بن یحیی در سال 210ق، در شهر مدینه از دنیا رفت. امام جواد(علیه‌السلام) حنوط و کفن خود را برای وی فرستاد و از اسماعیل بن موسی بن جعفر(علیه‌السلام) خواست تا بر او نماز بخواند.<ref>رجال الکشى، ص502، ش962.</ref> مدفن او در مدینه است. <ref>براى اطلاعات بیشتر درباره شرح حال وى، بنگرید به:
اتقان المقال، ص73؛ أحسن التراجم، ج1،ص237؛ الأعلام، ج3، ص20؛ بهجة الآمال، ج5، ص41؛ تأسیس الشیعة، ص301؛ تتمة المنتهى، ص290؛ التحریر الطاووسى، ص152؛ تنقیح المقال، ج2، ص100و 102؛ جامع الرواة، ج1، 413ـ417؛ جامع المقال، ص74؛ الکنى والألقاب، ج1، ص24؛ مجمع الرجال، ج3، ص216ـ 233؛ معجم رجال الحدیث، ج10، ص134 ـ 149؛ منهج المقال، ص183؛ نقد الرجال، ص173؛ هدایة المحدّثین، ص83؛ الوجیزة، ص37</ref>
اتقان المقال، ص73؛ أحسن التراجم، ج1،ص237؛ الأعلام، ج3، ص20؛ بهجة الآمال، ج5، ص41؛ تأسیس الشیعة، ص301؛ تتمة المنتهى، ص290؛ التحریر الطاووسى، ص152؛ تنقیح المقال، ج2، ص100و 102؛ جامع الرواة، ج1، 413ـ417؛ جامع المقال، ص74؛ الکنى والألقاب، ج1، ص24؛ مجمع الرجال، ج3، ص216ـ 233؛ معجم رجال الحدیث، ج10، ص134 ـ 149؛ منهج المقال، ص183؛ نقد الرجال، ص173؛ هدایة المحدّثین، ص83؛ الوجیزة، ص37</ref>



نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۴۳

صفوان بن یحیی
نامصفوان بن یحیی
نام کاملصفوان بن یحیی بَجَلِيِّ کوفی
محل تولدکوفه
تاریخ درگذشت210 ق، ۲۰۴ ش‌، ۸۲۵ م
هم عصر امامامام کاظم(علیه‌السلام)، امام رضا(علیه‌السلام) و امام جواد(علیه‌السلام)
اساتید
  • ابو بصير
  • ابان بن عثمان
  • ابراهيم الكرخي
  • ابن ابي عمير
  • ابن عيينة
  • اسحاق بن عمار
  • جارود بن المنذر
  • جميل بن دراج
  • حماد بن عثمان
  • عبدالله بن المغيرة
  • عبدالله بن مسكان
  • عثمان بن عيسي
  • زرارة بن اعين
  • محمد بن مسلم
شاگردان
  • ابراهيم بن هاشم
  • ابن فضال
  • احمد ابن محمد بن عيسي
  • احمد بن محمد بن ابي نصر
  • ایوب بن نوح بن دراج
  • الحسن بن علي بن فضال
  • علي بن مهزيار
  • فضل بن شادان
  • محمد بن خالد البرقی
  • محمد بن عيسي
  • یونس بن عبد الرحمن
  • حسن بن على وشاء
آثارالآداب، التجارات، الفرائض، الصلاة، الصوم، الحج، الزکاة، النکاح، الطلاق، الشراء والبیع، العتق والتدبیر، البشارات، مسائل عن ابى الحسن موسى(علیه‌السلام)، الوضوء، الوصایا، المحبة والوظائف،النوادر

صفوان بن یحیی بجلی کوفی فقیه، محدث معروف و از اصحاب و شاگردان امام کاظم(علیه‌السلام)، امام رضا (علیه‌السلام) و امام جواد (علیه‌السلام)، اما بیش از همه در خدمت امام رضا (علیه‌السلام) بود. صفوان در خاندانی شیعه در کوفه به دنیا آمد. پدرش یحیی را از اصحاب امام صادق (علیه‌السلام) دانسته‌اند. صفوان از اصحاب اجماع است.

زندگی‌نامه

صفوان از مَوالیان بَجِیلَه بود و کنیه ایشان، ابو محمّد و معروف به بیّاع السابری است[۱] شغل صفوان، فروش پارچه‌ای ظریف به نام «سابری» بود و از این رو در برخی کتاب‌های روایی به «بَیّاع سابُری» (سابُری فروش) شهرت دارد. علت تسمیه او به این نام این است که سابُری نام لباس‌هایی بوده است که بسیاری از اصحاب امام صادق و ائمه (علیهم‌السلام) بعدی بزاز و فروشنده آن بوده‌اند که صفوان یکی از آنها بوده است و از این رو عبارت بیّاع السابری در رجال بسیار است. سید عبدالله جزائری نوه سید نعمت الله جزائری که او را شیخ بهایی عصر ‌می‌نامیدند کتابی در مورد تاریخ شوشتر دارد و در آن ‌می‌نویسد که سلاطین قبلی که مشغول ساختن سدی در شوشتر بودند به دلیل سختی مخارج نتوانستند آن را تمام کنند. بعد بین ایران و روم جنگ ‌می‌شود و ایران بر شاپور روم غلبه می‌کند پادشاه ایران تصمیم می‌گیرد به عنوان غرامت جنگی سد شوشتر را به گردن پادشاه روم بگذارد و حتی دستور می‌دهد که خاک ساختن سد را از روم بیاورند. بعد صاحب کتاب نوشته است که تلی که در آنجا هست و کوزه گران از آن کوزه درست می‌کنند اضافه خاکی است که از روم به ایران آورده بودند و روزی دو هزار گوسفند از روم به ایران سرازیر می‌شد و به گردن آنها طلا و نقره بود که خرج سد می‌شد. بعد می‌نویسد که رومیان وقتی مشغول تتمیم سد شدند، بعد از استفاده از آب شوشتر که آب ممتازی بود مایل شدند که در آنجا اقامت کنند. آنها صنعت‌های مخصوصی داشتند که از جمله دیبا که به دیبای شوشتری مشهور شد که یکی از لباس‌هایی بود که آنها می‌بافتند و به دیگران نیز تعلیم کردند. بعد اضافه می‌کند که لباس‌های سابُری ظاهرا معرف شاپوری است و از همان لباس‌ها بوده است. به هر حال صفوان یکی از اشخاصی بوده است که این گونه لباس‌ها را می‌فروخته است[۲].

در نگاه رجالیون

در وثاقت و عدالت این راوی، احدی شک نکرده است و کلیه کسانی که از او نام برده‌اند، وی را به جلالت قدر و عظمت و شرافت و زهد و عبادت ستوده‌اند. نجاشی در باره صفوان بن یحیی می‌گوید: صفوان مقام و منزلت بزرگی نزد حضرت رضا (علیه‌السلام) داشت «کانت له عنده منزلة شریفة[۳] نجاشی درباره او می‌نویسد: ثقة ثقة، عین. [۴] شیخ طوسی می‌گوید: صفوان… موثق‌ترین فرد زمان خود در نزد اصحاب حدیث و عابدترین‌شان بوده است؛ در شبانه روز، پنجاه رکعت نماز می‌خواند و در هر سال، سه ماه روزه می‌گرفت و سه نوبت زکات مالش را خارج می‌کرد.[۵]

ویژگی‌های اخلاقی

زهد و وارستگی

گروهی از واقفیان از راه تطمیع وارد شدند و پول هنگفتی را به او پیشنهاد دادند تا او را به سوی واقفیه بکشانند؛ ولی او دست رد به سینه نامحرمان زد. امام رضا (علیه‌السلام) در‌این‌باره فرموده است: صفوان هیچ گاه جاه طلب نبوده و ریاست را دوست نداشته است[۶].

بنای زندگی بر ورع

نقل است که فردی در هنگام سفر، دو دینار به او داد و از او درخواست نمود تا در کوفه به خانواده اش برساند؛ وی گفت: شترم کرایه‌ای است؛ در این مورد، از صاحبش اجازه می‌گیرم[۷].

حزب اللهی واقعی

معمّر بن خلاد گوید: اسماعیل بن خطاب از زکات غلّه خود مقداری را به صفوان بخشید. وقتی من آن مقدار را برداشت کردم و به امام رضا (علیه‌السلام) گزارش دادم، حضرت فرمود: «رحم اللّه اسماعیل بن خطاب بما اوصی به الی صفوان بن یحیی و رحم اللّه صفوان، فانّهما مِنْ حزب آبائی علیهم‏السلام و مَنْ کان مِن حزبنا ادخله اللّه الجنة؛ خداوند اسماعیل بن خطاب را به سبب سفارشی که در حقّ صفوان بن یحیی کرده است، رحمت کند. و خداوند صفوان را رحمت نماید، چون آنان جزو حزب پدرانم ـ که سلام خدا بر آنان باد ـ هستند و هرکس از حزب ما باشد، خداوند او را داخل بهشت می‏‌کند.»[۸].

تصریح امام به عدالت صفوان

محمد بن عیسی یقطینی گوید: امام رضا (علیه‌السلام) بسته‌‏ای لباس و چند غلام و مقداری دینار و یک راهنما برای من و یک راهنما برای برادرم موسی و یک راهنما برای یونس بن عبدالرّحمان فرستاد و دستور داد از سوی ایشان، حجّ به جا آور... امام فرموده بود که پول‌‏ها در چند راه مصرف گردد؛ بخشی را به خانواده‌‏اش بدهیم، قسمتی را به گروهی نیازمند که در آمدی ندارند و 300 دینار را به زنی از خویشاوندان آن حضرت که یکی از همسرانش بود. امام فرمان داده بود که آن زن را از طرف ایشان طلاق بدهم و او را از آن مال بهره‌‏مند سازم. حضرت فرموده بود برای طلاق، صفوان بن یحیی و شخص دیگری را شاهد قرار دهم. علامه مامقانی پس از نقل گزارش فوق گوید: این روایت تصریح دارد که حضرت رضا (علیه‌السلام) صفوان بن یحیی را فرد عادلی می‌دانست. چون از ضروریات مذهب تشیّع آن است که دو شاهد طلاق باید عادل باشند[۹].

تسلیم محض امام معصوم و وفای به ایشان

علی بن حسین بن داود قمی گوید: از امام جواد (علیه‌السلام) شنیدم که صفوان بن یحیی و محمد بن سنان را به نیکی یاد می‌‏کرد و می‏‌فرمود: «رضی الله عنهما برضای عنهما فما خالفانی قطّ؛ خداوند به سبب خشنودی من از آن دو خشنود باشد، چه آن دو هیچگاه با من مخالفت نکردند». در روایت دیگری شبیه گزارش فوق اضافه شده که «آن دو با پدرم نیز مخالفت نکردند.»[۱۰] عبداللّه بن صلت نیز می‌گوید: اواخر حیات امام جواد (علیه‌السلام) به حضورش شرف‌یاب شدم. امام فرمود: «جزی اللّه صفوان بن یحیی و محمد بن سنان و زکریا بن آدم عَنّی خیراً فقد وفوا لی[۱۱] ؛ خداوند متعال به صفوان بن یحیی، محمد بن سنان و زکریا بن آدم به سبب وفاداریشان نسبت به من، پاداش خیر دهد.

وفای عهد و عبادت بسیار

صفوان بن یحیی هر روز 150 رکعت نماز می‌خواند و هر سال، سه ماه روزه می‏گرفت و سه بار زکات می‌‏داد.[۱۲] علت این کار به این بر می‌گردد که یک روز صَفْوَان بن یَحْیَی با عَبْدِاللَّه بن جندب و عَلی بن نُعْمَان در مسجدالحرام با هم پیمانی بستند که به آن عمل نمایند. پیمان این بود که هر گاه یکی از آنها درگذشت دیگری برای او نماز بخواند و روزه بگیرد و حج انجام دهد و زکاة بدهد، مادامی که زنده می‌باشد این اعمال را به کار بندد، هر دو رفیقش درگذشتند و او به عهدش وفا کرد و برای آن دو رفیقش آن کارها را انجام داد و خیرات و مبرات کرد، او هم برای خود کار کرد و هم برای دوستانش حج به جای آورد و روزه گرفت و زکاة داد و خیرات نمود[۱۳] .

دغدغه‌مند جان امام و سوگوار شهادت

صفوان گوید: وقتی امام کاظم (علیه‌السلام) از دنیا رفت و امام رضا (علیه‌السلام) جانشینی خویش را اعلام فرمود، ترسیدم به جان ایشان آسیبی رسد. لذا به آن حضرت عرض کردم: شما موضوع مهمّی را آشکارا بیان داشتید و ما بر جان شما بیمناکیم؛ چرا که ممکن است از سوی وی (هارون الرشید) به شما گزندی رسد[۱۴]. همچنین وقتی اصحاب بزرگ ائمه، نظیر صفوان بن یحیی و یونس بن عبدالرّحمان از شهادت امام رضا (علیه‌السلام) آگاه شدند، در مجلسی در منزل عبدالرّحمان بن حجّاج گرد آمده، در عزای آن امام همام به شدّت گریستند و ناله سردادند[۱۵].

در محضر معصوم

صفوان بن یحیی از فقهای درجه اوّل و مهم‏ترین شاگردان حضرت کاظم و حضرت رضا علیهماالسلام [۱۶] و نیز امام جواد (علیه‌السلام) شمرده شده است[۱۷] گرچه شیخ، پاره ای از روایات را به نقل صفوان از امام صادق(علیه‌السلام) آورده است که بدون شک، واسطه، محذوف است؛ زیرا او امام صادق(علیه‌السلام) را درک نکرده است. او همچنین وکیل امام علی بن موسی الرضا(علیه‌السلام) و امام جواد(علیه‌السلام) در کوفه بوده [۱۸]و مسئولیت هدایت شیعیان را در کوفه به عهده داشته است[۱۹].

مشایخ و راویان

مشایخ

اسامی مشایخ او را در کتب اربعه شیعه، بالغ بر 240 نفر دانسته‌اند[۲۰] از جمله:

  • ابان بن عثمان؛
  • ابراهيم الكرخي؛
  • ابن ابي عمير؛
  • ابن عيينة؛
  • ابو اسامة؛
  • ابو الصباح الكناني؛
  • ابو الفضل؛
  • ابو المغرا؛
  • ابو ايوب؛
  • ابو ايوب الخزاز؛
  • ابو بردة بن رجاء؛
  • ابو بصير؛
  • ابو بكر الحضرمي؛
  • ابو حمزة؛
  • ابو خالد القماط؛
  • ابو سعيد المكاري؛
  • ابو شبل؛
  • ابو عثمان؛
  • ابو عيينة؛
  • ابو محمد الخياط؛
  • ابو مخلد السراج؛
  • ابو نعيم؛
  • ابو هلال؛
  • اسحاق بن المبارك؛
  • اسحاق بن عمار؛
  • اسماعيل بن جابر؛
  • ايوب بن راشد؛
  • برد الاسكاف؛
  • بريد؛
  • بسطام الزيات؛
  • جارود بن المنذر؛
  • جميل بن دراج؛
  • جهم بن حميد؛
  • حريز؛
  • الحسين بن ابي العلاء؛
  • الحسين بن ابي غندر؛
  • الحكم الخياط؛
  • الحكم بن حكيم؛
  • حماد بن عثمان؛
  • حمزة بن حمران؛
  • حنان بن سدير؛
  • خالد بن محمد الاصم؛
  • خالد بن نجيح؛
  • خزيمة بن يقطين؛
  • خلف بن حماد؛
  • داود بن الحصين؛
  • داود بن فرقد؛
  • ذريح المحاربي؛
  • رفاعة بن موسي؛
  • زراره؛
  • زيد الشحام ابو اسامة؛
  • سالم الحناط ابي الفضل؛
  • سعد بن ابي خلف؛
  • سعيد بن عبدالله الاعرج؛
  • سعيد بن يسار؛
  • سليمان بن العيص؛
  • سليمان بن خالد؛
  • سماعة؛
  • سيف التمار؛
  • شعيب الحداد؛
  • شعيب العقرقوفي؛
  • صالح النيلي؛
  • طلحة بن زيد؛
  • عاصم بن حميد؛
  • عبد الحميد بن سعد؛
  • عبد الحميد بن سعيد؛
  • عبد الرحمن الحذاء؛
  • عبد الرحمن بن الحجاج؛
  • عبدالله بن الخداش المنقري؛
  • عبدالله بن المغيرة ؛
  • عبدالله بن بكير بن اعين؛
  • عبدالله بن جندب؛
  • عبدالله بن سنان؛
  • عبدالله بن مسكان؛
  • عبد الوهاب؛
  • عثمان بن عيسي؛
  • العلاء بن رزين؛
  • علي الصائغ؛
  • علي بن ابي حمزة؛
  • علي بن اسماعيل الدغشي؛
  • علي بن مطر؛
  • عمر بن اذينة؛
  • عمر بن رباح؛
  • عمرو بن ابي المقدام؛
  • عمرو بن حريث الصيرفي ابي احمد؛
  • عنبسة بن مصعب؛
  • عيسي بن السري ابي اليسع؛
  • العيص بن القاسم؛
  • فضالة؛
  • الفضل ابي العباس؛
  • الفضيل بن عثمان؛
  • القاسم بن الفضيل؛
  • القاسم بن محمد؛
  • الكاهلي؛
  • كليب الاسدي؛
  • مجاهد؛
  • محمد الحلبي؛
  • محمد بن [ رباح ] رياح القلا؛
  • محمد بن ابي الهزهاز؛
  • محمد بن حكيم؛
  • محمد بن رياح [ رباح ] القلاء؛
  • محمد بن زياد بن عيسي؛
  • محمد بن سنان؛
  • محمد بن عبدالله؛
  • محمد بن مسلم؛
  • محمد بن مضارب؛
  • محمد بن يحيي الساباطي؛
  • مرازم؛
  • مسمع بن ابي مسمع؛
  • معاوية بن عمار؛
  • معاوية بن وهب؛
  • معلي ابي عثمان؛
  • منصور بن حازم؛
  • موسي بن بكر الواسطي؛
  • ميسرة بن عبد العزيز؛
  • نصير بن كثير؛
  • هارون بن خارجة؛
  • هشام بن سالم؛
  • الوليد بن هشام المرادي؛
  • يحيي بن عبد الرحمن الازرق؛
  • يزيد بن خليفة الحارثي؛
  • يعقوب بن شعيب؛
  • يوسف بن ابراهيم؛
  • يونس بن ظبيان؛
  • يونس بن يعقوب[۲۱]

راویان

راویانی که از جناب ایشان روایت کرده‌اند، بالغ بر شصت نفرند؛ افرادی مانند:

  • ابراهيم بن هاشم؛
  • ابن ابي نجران؛
  • ابن جمهور عن ابيه؛
  • ابن رباط؛
  • ابن سماعة؛
  • ابن فضال؛
  • ابو اسحاق؛
  • ابوالحسين التميمي؛
  • احمد ابن محمد بن عيسي؛
  • احمد بن ابي عبدالله عن ابيه؛
  • احمد بن محمد بن ابي نصر؛
  • اسماعیل بن مهران؛
  • ایوب بن عطیة؛
  • ایوب بن نوح بن دراج؛
  • بنان بن محمد؛
  • جعفر بن عبداللّه؛
  • الحسن بن الحسين؛
  • الحسن بن سماعة؛
  • الحسن بن علي بن فضال؛
  • الحسن بن محمد بن سماعة؛
  • حسین بن سعید بن حماد بن مهران اهوازى؛
  • الحسين بن هاشم؛
  • سعد بن سعد؛
  • سهل بن زياد؛
  • صالح بن ابي حماد؛
  • العباس بن معروف؛
  • عبد الرحمن بن ابي نجران؛
  • عبدالله بن الصلت ابو طالب؛
  • علي بن احمد بن اشيم؛
  • علي بن اسماعيل؛
  • علي بن الحكم؛
  • علي بن السندي؛
  • علي بن مهزيار؛
  • فضل بن شادان؛
  • محمد بن اسماعيل؛
  • محمد بن الحسين بن ابي الخطاب؛
  • محمد بن جمهور؛
  • محمد بن خالد البرقی؛
  • محمد بن عبد الجبار؛
  • محمد بن عبد الحميد؛
  • محمد بن علي بن محبوب؛
  • محمد بن عيسي؛
  • معاوية بن حكيم؛
  • معاوية بن وهب؛
  • موسي ابن القاسم؛
  • یعقوب بن یزید؛
  • یونس بن عبد الرحمن؛
  • حسن بن على وشاء[۲۲]

روایات و آثار

تعداد تألیفات صفوان را سی کتاب و رساله نوشته‌اند که شماری از آن کتاب‌ها عبارت‌اند از:

  • الآداب؛
  • التجارات؛
  • الفرائض؛
  • الصلاة؛
  • الصوم؛
  • الحج؛
  • الزکاة؛
  • النکاح؛
  • الطلاق؛
  • الشراء والبیع؛
  • العتق والتدبیر؛
  • البشارات؛
  • مسائل عن ابی الحسن موسی(علیه‌السلام)؛
  • الوضوء؛
  • الوصایا؛
  • المحبة والوظائف؛
  • النوادر[۲۳] شیخ طوسی به نقل از ابن ندیم، «تجارات» و «شراء» را دو تا می‌داند.

اعتبار مرسلات

علمای شیعه، احادیث مرسله وی را در حکم مسانید دانسته‌اند و به روایاتی که از راویان ضعیفی چون علی بن ابی حمزه بطائنی و یونس بن ظبیان و ابی جمیله نقل کرده نیز به دیده اعتبار می‌نگرند.

آیة‌الله سبحانی می‌فرماید: فقد أتی المحّدث المتتبّع النوری بأسماء و تصریحات عدّة من هذه الثّلّة ممّن صرّحوا بالقاعدة، و نحن نأتی بما نقله ذلک‌ المتتبّع‌، بتصرّف یسیر، مع تعیین مصادر النقل بقدر الإمکان.

  1. قال السّید علیّ بن طاووس (المتوفّی عام 664، فی فلاح السائل بعد نقل حدیث عن أمالی الصّدوق، بسند ینتهی إلی محمّد بن أبی عمیر، عمّن سمع أبا عبداللّه (علیه السلام) یقول: ما أحبّ اللّه من عصاه ...): «رواة الحدیث ثقات بالاتّفاق و مراسیل محمّد بن أبی عمیر کالمسانید عند أهل الوفاق»
  2. قال المحقّق فی المعتبر فی بحث الکرّ: «الثالثة: روایة محمّد بن أبی عمیر عن بعض أصحابنا، عن أبی عبداللّه (علیه السلام) قال: الکرّ ألف و مائتا رطل، و علی هذه عمل الأصحاب و لا طعن فی هذه بطریق الإرسال، لعمل الأصحاب بمراسیل ابن أبی عمیر».
  3. و قال الفاضل الآبی فی کشف الرّموز الّذی هو شرح للمختصر النافع فی روایة مرسلة لابن أبی عمیر: «و هذه و إن کانت مرسلة، لکنّ الأصحاب تعمل بمراسیل ابن أبی عمیر، قالوا: لأنّه لا ینقل إلّا معتمدا». و ممّن صرّح بصحّة القاعدة من علماء القرن الثّامن:
  4. العلّامة فی النهایة قال: «الوجه المنع إلّا إذا عرف أنّ الراوی فیه لا یرسل إلّا عن عدل کمراسیل محمّد بن أبی عمیر فی الروایة».
  5. و عمید‌الدین الحلّی ابن اخت العلّامة الحلّی و تلمیذه (المتوفّی عام 754) فی کتابه «منیة اللّبیب فی شرح التّهذیب» المطبوع فی بلاد الهند. قال فی بحث المرسل: «و اختیار المصنّف المنع من کونه حجّة ما لم یعلم أنّه لا یرسل إلّا عن عدل کمراسیل محمّد بن أبی عمیر من الامامیّة».
  6. و قال الشّهید (المتوفّی 786) فی الذکری فی أحکام أقسام الخبر: «أو کان مرسله معلوم التحرّز عن الروایة عن مجروح، و لهذا قبلت الأصحاب‌. مراسیل ابن أبی عمیر، و صفوان بن یحیی، و أحمد بن أبی نصر البزنطی لأنّهم لا یرسلون إلّا عن ثقة»[۲۴]

« ما آنچه این متتبع ( مرحوم نوری) نقل کرده را با کمی تصرف می‌آوریم:

  1. سید علی بن طاووس گفت: روات حدیث به اتفاق ثقه هستند و مراسیل محمد بن ابی عمیر مانند مسانید او نزد اهل وفاق است .
  2. محقق در معتبر در بحث آب کُر گفت: سوم: روایت محمد بن ابی عمیر از بعض اصحاب ما از امام صادق (علیه السلام) که فرمود: کر هزار و دویست رطل است، و بر این اصحاب ما عمل کردند و طعنی در مرسل بودن آن نیست به جهت عمل اصحاب به مراسیل ابن ابی عمیر.
  3. فاضل آبی در کشف الرموز گفت: این اگر چه مرسل است لکن اصحاب به مراسیل ابن ابی عمیر عمل کردند، گفتند: چون او جز از مورد اعتماد نقل نمی‌کند. و از کسانی که تصریح کردند به این قاعده از علمای قرن هشتم:
  4. علامه در نهایه گفت: وجه منع است مگر اینکه شناخته شود که راوی ارسال نمی‌کند مگر از عدل مانند مراسیل ابن ابی عمیر در روایت.
  5. عمیدالدین حلی در بحث مرسل گفت: اختیار مصنف منع است از بودن آن حجت مادامی که دانسته نشود که ارسال نمی‌کند مگر از عدل مانند مراسیل محمد بن ابی عمیر از امامیه
  6. شهید در ذکری در احکام اقسام خبر گفت: « یا مرسل مشخص باشد که روایت از مجروح نیست و به همین جهت اصحاب مراسیل ابن ابی عمیر، صفوان بن یحیی و احمد بن ابی نصر بزنطی را قبول کردند چون آن‌ها جز از ثقه ارسال نمی‌کردند.»

مرحوم نوری و آیةالله سبحانی به همین صورت قرن به قرن شهادت علما بر عمل اصحاب به مراسیل ابن ابی عمیر را نقل می‌کنند. لذا نمی‌توانیم بگوییم نظر مرحوم شیخ طوسی باطل است و به آن خدشه وارد کنیم.

درگذشت و مدفن

کشّی می‌گوید: صفوان بن یحیی در سال 210ق، در شهر مدینه از دنیا رفت. امام جواد(علیه‌السلام) حنوط و کفن خود را برای وی فرستاد و از اسماعیل بن موسی بن جعفر(علیه‌السلام) خواست تا بر او نماز بخواند.[۲۵] مدفن او در مدینه است. [۲۶]

پانویس

  1. رجال النجاشى، ص196، ش524؛ الفهرست، ص145، ش356؛ رجال الطوسى، ص359، ش5311و ص376، ش5559.
  2. درس رجال آیت الله شبیری، جلسه11: https://www.eshia.ir/Feqh/Archive/text/shobeiry/rejal/62/011
  3. ر.ک: رجال نجاشى، ص 197 .
  4. رجال النجاشى، ص197، ش524.
  5. الفهرست، ص145، ش356 .
  6. رجال الکشى، ص503، ش966؛ قاموس الرجال، ج5، ص129.
  7. ر.ک: رجال النجاشى، ص197؛ الفهرست، ص146؛ نقد الرجال، ص173؛ سفینة البحار، چاپ جدید، ج2، ص133؛ تحفة‏الاحباب، ص 221؛ نقدالرجال، ص 173.
  8. اختیار معرفة‏الرجال، ج 2، ص 792؛ تنقیح المقال، ج 2، ص 100.
  9. ر.ک به: رجال الکشى، چاپ آل البیت، ج2، ص817؛ تنقیح المقال، ج3، ش11211.
  10. اختیارمعرفة‏الرجال، ج 2، ص 792 و 793؛ رجال الکشى، ص502، ش963.
  11. اختیار معرفة‏الرجال، ج 2، ص 792.
  12. ر.ک: رجال نجاشى، ص 197.
  13. نقله المجلسى - رحمه الله - فی البحار ج 12 ص 81.
  14. بحارالانوار، ج 49، ص 113.
  15. ر.ک: مدینة‏المعاجز، ج 7، ص 290 و 291.
  16. ر.ک: کلیات فى علم الرجال، ص 175
  17. الفهرست، ص145، ش356؛ رجال الطوسى، ص338، ش5038.
  18. رجال النجاشى، ص196، ش524
  19. الفهرست، ص146.
  20. مشایخ الثقات،چاپ اول، ص243.
  21. نرم‌افزار جهاز راویان، مؤسسه تحقیقاتی ولي العصر (عليه‌السلام) للدراسات الإسلامية قم،https://hoveyat.valiasr-aj.com/
  22. نرم‌افزار جهاز راویان، مؤسسه تحقیقاتی ولي العصر (عليه‌السلام) للدراسات الإسلامية قم،https://hoveyat.valiasr-aj.com/
  23. رجال النجاشى، ص196؛ الفهرست، ص164(به نقل از ابن ندیم).
  24. كليات في علم الرجال، السبحاني، الشيخ جعفر، ج، ص209.
  25. رجال الکشى، ص502، ش962.
  26. براى اطلاعات بیشتر درباره شرح حال وى، بنگرید به: اتقان المقال، ص73؛ أحسن التراجم، ج1،ص237؛ الأعلام، ج3، ص20؛ بهجة الآمال، ج5، ص41؛ تأسیس الشیعة، ص301؛ تتمة المنتهى، ص290؛ التحریر الطاووسى، ص152؛ تنقیح المقال، ج2، ص100و 102؛ جامع الرواة، ج1، 413ـ417؛ جامع المقال، ص74؛ الکنى والألقاب، ج1، ص24؛ مجمع الرجال، ج3، ص216ـ 233؛ معجم رجال الحدیث، ج10، ص134 ـ 149؛ منهج المقال، ص183؛ نقد الرجال، ص173؛ هدایة المحدّثین، ص83؛ الوجیزة، ص37

منابع

  • علامه حلى، حسن بن يوسف، رجال العلامة الحلي، 1جلد، الشريف الرضي - ايران - قم، چاپ: 2، 1402 ه.ق.
  • كشى، محمد بن عمر، اختيار معرفة الرجال، 2جلد، موسسة آل البيت (علیه‌السلام) لإحياء التراث - ايران - قم، چاپ: 1، 1404 ه.ق.
  • نجاشى، احمد بن على، رجال النجاشي، 1جلد، جماعة المدرسين في الحوزة العلمية، مؤسسة النشر الإسلامي، قم، 1365ش.
  • طوسى، محمد بن حسن، رجال الطوسي(جامعه مدرسين)، 1جلد، جماعة المدرسين في الحوزة العلمية بقم، مؤسسة النشر الإسلامي، قم، چاپ: 3، 1373 ه.ش.
  • طوسى، محمد بن حسن، فهرست كتب الشيعة و أصولهم و أسماء المصنفين و أصحاب الأصول، 1جلد، مكتبة المحقق الطباطبائي - ايران - قم، چاپ: 1، 1420 ه.ق.
  • علامه حلى، حسن بن يوسف، ترتيب خلاصة الأقوال في معرفة الرجال، 1جلد، آستان قدس رضوى، بنياد پژوهشهاى اسلامى، مشهد مقدس، چاپ: 1، 1381 ه.ش.
  • استرآبادى، محمد بن على، منهج المقال في تحقيق أحوال الرجال، 7جلد، موسسة آل البيت (عليهم السلام) لإحياء التراث،قم، چاپ: 1، 1422 ه.ق.
  • قهپايى، عنايةالله، مجمع الرجال، 7جلد، اسماعيليان - ايران - قم، چاپ: 2، 1364 ه.ش.
  • ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، محمدرضا تجدد، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۶ش.
  • حلی (علامه)، حسن بن یوسف، خلاصه الاقوال فی معرفه الرجال، نشرالفقاهه، ۱۴۱۷ق.
  • خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، قم، مرکز نشر الثقافة الاسلامیة فی العالم، ۱۳۷۲ش.
  • حسن‌زاده آملی، حسن، اضبط المقال فی ضبط اسماء الرجال، پدیدآوران محمودی، محمدکاظم ، مکتب الإعلام الإسلامی، مرکز النشر قم ، 1376.
  • امین، سید محسن، أعيان الشيعة (53 جلدی) مکان نشر بیروت - لبنان.
  • شبستری، عبدالحسین، أحسن التراجم لأصحاب الإمام موسی الکاظم (علیه‌السلام) المؤتمر العالمی للإمام الرضا(علیه‌السلام) ، مشهد،1369 .
  • ابان بن عثمان احمر، المبعث و المغازی و الوفاه و السقیفه و الرده، گردآورنده: رسول جعفریان، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1375.
  • زرکلی، خیرالدین، الأعلام، قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، دار العلم للملايين، بیروت ، 1989 م.
  • شيخ صدوق ابن بابویه، ابوجعفر، محمد بن علی، أمالی شیخ صدوق، کمره‎‌ای، محمدباقر (مترجم)، کتابچی، تهران،1376 ش.
  • ‏ عتکی بزاز، احمد بن عمرو، البحر الزخار (مسند البزار)، دار الکتب العلمية مکتبة العلوم و الحکم، مدينه و لبنان1430ق
  • مازندرانی حائری، محمد بن اسماعیل، منتهی المقال في أحوال الرجال مؤسسة آل‌ البيت عليهم‌السلام لاحياء التراث، قم ،1416 ق
  • ‏ صدر، سید حسن تأسيس الشيعة لعلوم الإسلام، اعلمی، 1375 ش.
  • مرعشی، محمود، التحرير الطاووسي المستخرج من کتاب حل الاشکال للسید احمد بن طاوس الحسینی، ، کشی، محمد بن عمر
  • (ابن‌ طاووس، احمد بن موسی نویسنده) ابن شهید ثانی، حسن بن زین‌الدین (تلخيص) کتابخانه عمومی آیت‌الله‌مرعشی نجفی(ره) قم - ایران1411 ‌‎ق
  • قمی، علی بن ابراهیم تفسير القمي موسوی جزایری، سید طیب، دار الکتاب، قم، 1404 ق.
  • مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، تحقیق محی الدین و محمدرضا مامقانی، قم، موسسة آل البیت لإحیاء التراث، ۱۳۸۱ش.
  • علامه حلی، حسن بن یوسف إیضاح الإشتباه (ایضاح الاشتباه فی ضبط تراجم الرجال) حسون، محمد (محقق)،جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم، مؤسسة النشر الإسلامی، قم،1411 ق
  • اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواة، منشورات مکتبه آیه الله مرعشی نجفی، قم، ۱۴۰۳ق.
  • طریحی، فخرالدین بن محمدعلی، جامع المقال فیما یتعلق بأحوال الحدیث و الرجال، طریحی، محمدکاظم کتابفروشی جعفری تبريزی (بوذرجمهری)، تهران.
  • ابن ابی‌طی، یحیی بن حمید، الحاوي في رجال الشيعة الإمامية، جعفریان، رسول، 1379 ش.
  • کلباسی، ابوالهدی، سماء المقال في علم الرجال، حسينی قزوينی، محمد، مؤسسة ولي العصر (علیه‌السلام) للدراسات الإسلامية، قم،1419 ق.
  • عباسی زنجانی، موسی الجامع في الرجال، حسینی قزوینی، سید محمد، مؤسسة ولي العصر عليه‌السلام للدراسات الإسلامية قم،1436ق.
  • ابن قولویه قمی ، جعفر بن محمد، كامل الزيارات، انتشارات مؤسسه دارالحجة للثقافة قم،۱۳۷۵ ش
  • ابن داود، رجال ابن داوود، انتشارات حیدریه، نجف، ۱۳۹۲ق
  • شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، قم، جامعه مدرسین، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
  • عسقلانی، ابن حجر، لسان‌ المیزان، انتشارات مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، لبنان،۱۳۹۰ ق.
  • تجلیل تبریزی ابوطالب معجم الثقات و ترتیب الطبقات انتشارات مؤسسة النشر الاسلامی قم، ایران۱۳۸۲ ش
  • نوری‌همدانی حسین، معجم الرواه الثقات و ترتیب الطبقات فیضیه1391
  • خویی، ابوالقاسم ، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة [بی نا] [بی جا] 1413ق
  • طوسی، محمد بن حسن، معراج أهل الکمال إلی معرفة الرجال بحرانی، سلیمان بن عبدالله (نویسنده) رجایی، سید مهدی (محقق) عبدالزهراء العويناتي1412 ق
  • حر عاملی، محمد بن حسن وسائل الشيعة و مستدركها، نوری، حسین بن محمدتقی، مؤسسة النشر الإسلامي قم - 1424 ق
  • مقدس کاظمی، محمدامین بن محمدعلی هداية المحدثين إلی طريقة المحمدين المعروف ب مشتركات الكاظمي مرعشی، محمود، رجایی، سید مهدی (محقق) کتابخانه عمومی آیت‌الله‌مرعشی نجفی(ره) قم ، 1405 ق.
  • قلعجي‏، عبدالمعطي امين ، الضعفاء الكبير، عقیلی، محمد بن عمرو، دار الکتب العلمية، بيروت،1404ق.
  • شیخ بهایی، محمد بن حسین، الوجیزة في علم الدرایة، بصيرتی، قم، 1398 ق.
  • تفرشی، مصطفی بن حسین، نقد الرجال، مؤسسة آل البیت علیهم‌السلام لإحیاء التراث، قم،1377 ش.
  • مازندرانی حائری، محمد بن اسماعیل، منتهی المقال في أحوال الرجال، مؤسسة آل‌ البيت عليهم‌السلام لاحياء التراث، قم،1416 ق.
  • کحاله، عمر رضا، معجم المؤلفين (تراجم مصنفي الكتب العربية)، دار إحياء التراث العربي، بیروت،1376 ق
  • ابن شهرآشوب، محمد بن علی معالم العلماء في فهرست كتب الشيعة و أسماء المصنفين منهم قديماً و حديثاً (تتمة كتاب الفهرست للشيخ أبي‌جعفر الطوسي ) المطبعة الحيدرية نجف اشرف 1380
  • شیخ بهایی، محمد بن حسین مشرق الشمسین و إكسير السعادتین خواجویی، اسماعیل بن محمدحسین (معلق) رجایی، سید مهدی (محقق)،آستانة الرضوية المقدسة، مجمع البحوث الإسلامية، مشهد ،1429 ق.
  • جاپلقی بروجردی، علی‌اصغر بن محمد شفیع طرائف المقال في معرفة طبقات الرجال مرعشی، محمود (زير نظر)
  • مکتبة آیت‌الله المرعشي النجفي(ره)، قم ، 1410 ق.
  • اصحاب اجماع، ناصر باقری بیدهندی، علوم حدیث 1376 شماره 6
  • نرم‌افزار جهاز راویان، مؤسسه تحقیقاتی ولي العصر (عليه‌السلام) للدراسات الإسلامية قم،https://hoveyat.valiasr-aj.com/