صاحب بن عباد: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
(صفحه‌ای تازه حاوی «زندگینامه صاحب بن عباد (۳۲۶- ۳۸۵ق) ولادت و تحصیلات مقدماتی «ابوالقاسم اسماعی...» ایجاد کرد)
 
 
(۴۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
زندگینامه صاحب بن عباد (۳۲۶- ۳۸۵ق)
{{جعبه اطلاعات شخصیت
ولادت و تحصیلات مقدماتی
| عنوان = صاحب بن عباد
«ابوالقاسم اسماعیل بن عبّاد» فرزند عباد ملقب به صاحب و مشهور به صاحب بن عباد به سال ۳۲۶ هجری قمری در اصفهان دیده به جهان گشود. پدر و اجداد صاحب از بزرگان و سرشناسان اصفهان بوده و مرتبه وزارت داشتند. پدرش عباد به آن مرتبه رسیده بود که مردم او را «شیخ امین» مى¬گفتند.
| تصویر = عالمان شیعه.jpg
نخستین استاد صاحب پدرش بود که علاوه بر ایفاى پدرى، استادى مهربان و دلسوز براى وى به شمار مى¬آمد. «صاحب» پس از فراگیرى مقدمات به تحصیل فقه، حدیث، تفسیر، کلام و دیگر علوم رایج پرداخت.
| نام = ابوالقاسم اسماعیل بن عبّاد
پس از چندى که او خود را از اساتید و بزرگان اصفهان بى¬نیاز دید، به «رى» که از مراکز علم و ادبِ آن زمان بود مهاجرت کرد و در آن شهر به حلقه درس «ابن عمید» وزیر دانشمند و شهیر آل بویه پیوست و ابن عمید چون توانایى «صاحب» در انشاى متون ادبى را مشاهده کرد، او را به عنوان کاتبِ دستگاه وزارت منصوب کرد.
| نام‌های دیگر =
| سال تولد = ۳۲۶ ق
| تاریخ تولد =
| محل تولد =
| سال درگذشت = ۳۸۵ ق
| تاریخ درگذشت =
| محل درگذشت =
| استادان = {{فهرست جعبه عمودی |ابن عمید |ابن فارس }}
| شاگردان =
| دین =
| مذهب =
| آثار =
| فعالیت‌ها = عالم بزرگ و از وزیران [[آل بویه]]
| وبگاه =
}}
'''صاحب بن عَبّاد:''' «ابوالقاسم اسماعیل بن عَبّاد (۳۲۶ ۳۸۵ق)» عالم [[مذهب شیعه|شیعه]] و از وزرای [[آل‌بویه]] بود.


جایگاه صاحب در میان آل بویه و خدمات او
== ولادت و تحصیلات مقدماتی ==
خاندان شیعى آل بویه از منطقه شمال ایران برخاستند و در برهه¬اى از تاریخِ این کشور (۳۲۰هجری) بر مناطق وسیعى از ایران حکمرانى مى¬کردند.
«ابوالقاسم اسماعیل بن عبّاد» فرزند عباد ملقب به صاحب و مشهور به صاحب بن عباد به سال ۳۲۶ هجری قمری در اصفهان دیده به جهان گشود. پدر و اجداد صاحب از بزرگان و سرشناسان [[اصفهان]] بوده و مرتبه وزارت داشتند. پدرش عباد به آن مرتبه رسیده بود که مردم او را «شیخ امین» می‌گفتند.
در عصر آل بویه بسیارى از محدودیت¬ها و سختی¬هایى که شیعیان گرفتار آن بودند از میان رفت. شهادت به ولایت حضرت على علیه السلام در اذان و بزرگداشت حادثه کربلا و شهیدان آنان و علنى کردن دیگر شعارها و مراسم مذهبى شیعیان، از خدمات این خاندان به اسلام است. معزالدوله – از پادشاهان آل بویه – مذهب شیعه را در عراق ترویج نمود. به فرمان وى در دهه اول محرم، بازارهاى بغداد تعطیل شده و مردم با لباس سیاه به عزادارى مى¬پرداختند.
<br>نخستین استاد صاحب پدرش بود که علاوه بر ایفای پدری، استادی مهربان و دلسوز برای وی به شمار می‌آمد. «صاحب» پس از فراگیری مقدمات به تحصیل [[فقه]]، [[حدیث]]، [[تفسیر]]، [[کلام]] و دیگر علوم رایج پرداخت.
بزرگداشت عید غدیر و برپایى جشن¬هاى باشکوه به مناسبت میلاد ائمه معصومین(ع) و تبلیغ فضیلت-هاى امامان شیعه(ع) از خدمات این خاندان است. تجدید بناى مرقد مطهر حضرت على(ع) و امام حسین(ع) و نیز ساختن گنبد و بارگاه بر مقبره آنان، در شمار فعالیت¬هاى آل بویه است.
<br>پس از چندی که او خود را از اساتید و بزرگان اصفهان بی‌نیاز دید، به «ری» که از مراکز علم و ادبِ آن زمان بود مهاجرت کرد و در آن شهر به حلقه درس «ابن‌عمید» وزیر دانشمند و شهیر آل‌بویه پیوست و ابن عمید چون توانایی «صاحب» در انشای متون ادبی را مشاهده کرد، او را به عنوان کاتبِ دستگاه وزارت منصوب کرد.
در سال ۳۴۷هجری قمری صاحب به همراه مؤیدالدوله و وزیرش ابوعلى بن ابوالفضل کاشانى به بغداد رفت. او در این شهر که مهم¬ترین پایگاه علوم اسلامى در آن روزگار بود به حضور اساتید و بزرگان مشهور شتافت. وى در مدت توقف کوتاه خود در بغداد به محضر مردانى چون سیرافى، قاضى ابوالسائب، ابوبکر احمد بن کامل، مهلّبى وزیر خلیفه، ابوبکر زکریا یحیى بن علوى و بسیارى دیگر شتافت و بهره¬هاى فروان از آنها برد.
در سال ۳۶۶هجری قمری مؤیدالدوله حاکم اصفهان، صاحب را که ۱۳ سال نویسندگى او را بر عهده داشت، به وزارت برگزیده، و صاحب در دوران اقامت در اصفهان بساط علم و ادب را در آن شهر گسترانید و به نشر و ترویج فضل و دانش و تشویق دانشمندان و فرزانگان پرداخت. رفته رفته نام او به دانش پرورى اشتهار یافت و سخنوران و ادیبان و نویسندگان بسیارى به محضر او شتافتند و در اصفهان اقامت گزیدند.
در دوران اقامت صاحب در اصفهان بزرگان علم و ادب بسیارى از این شهر برخاستند. این افراد عبارت بودند از: ابوعلى مرزوقى ادیب مشهور، حلاج ابومنصور اصفهانى از شاگردان ابوعلى فارسى، ابوعبدالله خطیب اسکافى، ابن فورک اصفهانى، محدث و مورخ مشهور ابونعیم حافظ اصفهانى، محدث معروف و برخى دیگر.
او در اصفهان به اعتقاد استوار تشیع اشتهار داشت و عقیده و مذهب خود را نیز ترویج مى¬کرد. در این راه سعى وافر مبذول مى¬داشت. او با فقها و دانشمندان در مسائل اعتقادى مناظره مى¬کرد و در بیشتر موارد بر آنان غالب مى¬آمد. در مجالس درس او در اصفهان شاگردان فروانى حاضر مى¬شدند. ابوالندى محمد بن احمد از ادباى مشهورى است که در یکى از جلسات املاى صاحب حاضر شده و با وى مناظره کرده است.
پس از مرگ رکن الدوله در سال ۳۶۶هجری قمری مؤیدالدوله فرزند او ولایت رى و اصفهان را عهده¬دار شد. او پس از مدتى وزیر پدرش ابوالفتح فرزند ابن عمید را که جوانى کم تجربه ولى مغرور بود عزل و صاحب بن عباد را به وزارت انتخاب کرد. مؤیدالدوله که به فضایل و نیکی¬هاى صاحب و تجارب او آگاهى کامل داشت و توانایی¬هاى وى را در کشوردارى و اداره امور مشاهده کرده بود، پس از تفویض مقام وزارت به او اختیارات کامل عطا کرد به گونه¬اى که صاحب مى¬توانست در اموال خزانه به هر نحو که شایسته مى¬دانست تصرف کند و در همه مسائل، رأى خویش را به کار بندد. همچنین صاحب در گسترش عدل و آیین¬هاى نیکو، آباد ساختن کشور، رفاه مردم، رونق اقتصادى و ترویج دانش و هنر کوشش بسیار کرد و حوزه علمى و ادبى خود را در رى نیز همانند اصفهان برقرار ساخت.
صاحب در سال ۳۷۰هجری قمری نزاع میان مویدالدوله و عضدالدوله را که از بغداد به همدان لشکر کشیده بود با درایت خود پایان داد و بین آن دو صلح و صفا برقرار کرد. همچنین تدبیر و کیاست صاحب موجب گشت که لشکریان عضدالدوله و مؤیدالدوله بر سپاهیان خراسان و لشکر قابوس بن وشمگیر پیروز شوند. این پیروزى در سال ۳۷۱هجری قمری رخ داد. پس از وفات مویدالدوله، با تدبیر صاحب و پافشارى او حکومت رى و مناطق تحت نفوذ آن به فخرالدوله رسید. عظمت و شأن والاى صاحب در دوران فخر به نهایت رسید. او که همچنان تصدى وزارت را بر عهده داشت در این دوران آزادى عمل بیشترى یافت. ابهت و حشمت صاحب در این زمان بدان اندازه بود که فخرالدوله نیز به احتیاط با او برخورد کرده، چندان جرات مزاح با او را نداشت.
در دوران حکومت فخرالدوله، صاحب با پیگیرى فراوان توانست مناطق زیادى را فتح کند و به سرزمین¬هاى تحت نفوذ فخرالدوله بیفزاید و فتنه¬هایى را که در طبرستان ایجاد شده بود فرو نشاند.


مذهب صاحب
== جایگاه صاحب در میان آل‌بویه و خدمات او ==
بسیارى از بزرگان به تشیع و برخى به دوازده امامى بودن او تصریح کرده¬اند. سیدبن¬طاووس، شیخ صدوق، علامه مجلسى، شیخ حر عاملى، شیخ بهایى، شیخ آقا بزرگ طهرانى، شیخ عباس قمى، علامه امینى و بسیارى دیگر از این جمله¬اند. دقت در اشعارى که از صاحب باقى مانده و شور و شوق او به ولایت و دوستى ائمه معصومین(ع) بهترین شاهد بر شیعی بودن این شخصیت بزرگ است. به نمونه ذیل دقت کنید:
خاندان [[مذهب شیعه|شیعی]] [[آل بویه|آل‌بویه]] از منطقه شمال ایران برخاستند و در برهه‌ای از تاریخِ این کشور (۳۲۰هجری) بر مناطق وسیعی از [[ایران]] حکمرانی می‌کردند.
«ابا حسن لو کان حبک مدخلى * جهنم، ان الفوز عند جحیمها»
<br>در عصر آل‌بویه بسیاری از محدودیت‌ها و سختی‌هایی که شیعیان گرفتار آن بودند از میان رفت. شهادت به ولایت حضرت علی علیه‌السلام در اذان و بزرگداشت حادثه کربلا و شهیدان آنان و علنی کردن دیگر شعارها و مراسم مذهبی شیعیان، از خدمات این خاندان به اسلام است. مُعزالدوله – از پادشاهان آل‌بویه – مذهب شیعه را در عراق ترویج نمود. به فرمان وی در دهه اول محرم، بازارهای بغداد تعطیل شده و مردم با لباس سیاه به عزاداری می‌پرداختند.
<br>بزرگداشت عید غدیر و برپایی جشن‌های باشکوه به مناسبت میلاد ائمه معصومین(علیه السلام) و تبلیغ فضیلت‌های امامان شیعه(علیه السلام) از خدمات این خاندان است. تجدید بنای مرقد مطهر حضرت علی(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) و نیز ساختن گنبد و بارگاه بر مقبره آنان، در شمار فعالیت‌های آل‌بویه است.
<br>در سال ۳۴۷هجری قمری صاحب به همراه مؤیدالدوله و وزیرش ابوعلی بن ابوالفضل کاشانی به بغداد رفت. او در این شهر که مهمترین پایگاه علوم اسلامی در آن روزگار بود به حضور اساتید و بزرگان مشهور شتافت. وی در مدت توقف کوتاه خود در بغداد به محضر مردانی چون سیرافی، قاضی ابوالسائب، ابوبکر احمد بن کامل، مهلّبی وزیر خلیفه، ابوبکر زکریا یحیی بن علوی و بسیاری دیگر شتافت و بهره‌های فروان از آنها برد.
<br>در سال ۳۶۶هجری قمری مؤیدالدوله حاکم اصفهان، صاحب را که ۱۳ سال نویسندگی او را بر عهده داشت، به وزارت برگزیده و صاحب در دوران اقامت در اصفهان بساط علم و ادب را در آن شهر گسترانید و به نشر و ترویج فضل و دانش و تشویق دانشمندان و فرزانگان پرداخت. رفته رفته نام او به دانش‌پروری اشتهار یافت و سخنوران و ادیبان و نویسندگان بسیاری به محضر او شتافتند و در اصفهان اقامت گزیدند.
<br>در دوران اقامت صاحب در اصفهان بزرگان علم و ادب بسیاری از این شهر برخاستند. این افراد عبارت بودند از: ابوعلی مرزوقی ادیب مشهور، حلاج ابومنصور اصفهانی از شاگردان ابوعلی فارسی، ابوعبدالله خطیب اسکافی، ابن فورک اصفهانی، محدث و مورخ مشهور ابونعیم حافظ اصفهانی، محدث معروف و برخی دیگر.
<br>او در اصفهان به اعتقاد استوار تشیع اشتهار داشت و عقیده و مذهب خود را نیز ترویج می‌کرد. در این راه سعی وافر مبذول می‌داشت. او با فقها و دانشمندان در مسائل اعتقادی مناظره می‌کرد و در بیشتر موارد بر آنان غالب می‌آمد. در مجالس درس او در اصفهان شاگردان فراوانی حاضر می‌شدند. ابوالندی محمد بن احمد از ادبای مشهوری است که در یکی از جلسات املای صاحب حاضر شده و با وی مناظره کرده است.
<br>پس از مرگ رکن‌الدوله در سال ۳۶۶هجری قمری مؤیدالدوله فرزند او ولایت ری و اصفهان را عهده‌دار شد. او پس از مدتی وزیر پدرش ابوالفتح فرزند ابن‌عمید را که جوانی کم‌تجربه ولی مغرور بود عزل و صاحب بن عباد را به وزارت انتخاب کرد. مؤیدالدوله که به فضایل و نیکی‌های صاحب و تجارب او آگاهی کامل داشت و توانایی‌های وی را در کشورداری و اداره امور مشاهده کرده بود، پس از تفویض مقام وزارت به او اختیارات کامل عطا کرد به گونه‌ای که صاحب می‌توانست در اموال خزانه به هر نحو که شایسته می‌دانست تصرف کند و در همه مسائل رأی خویش را به کار بندد. همچنین صاحب در گسترش عدل و آیین‌های نیکو، آباد ساختن کشور، رفاه مردم، رونق اقتصادی و ترویج دانش و هنر کوشش بسیار کرد و حوزه علمی و ادبی خود را در ری نیز همانند اصفهان برقرار ساخت.
<br>صاحب در سال ۳۷۰هجری قمری نزاع میان مویدالدوله و عضدالدوله را که از بغداد به همدان لشکر کشیده بود با درایت خود پایان داد و بین آن دو صلح و صفا برقرار کرد. همچنین تدبیر و کیاست صاحب موجب گشت که لشکریان عضدالدوله و مؤیدالدوله بر سپاهیان خراسان و لشکر قابوس بن وشمگیر پیروز شوند. این پیروزی در سال ۳۷۱هجری قمری رخ داد. پس از وفات مویدالدوله، با تدبیر صاحب و پافشاری او حکومت ری و مناطق تحت نفوذ آن به فخرالدوله رسید. عظمت و شأن والای صاحب در دوران فخر به نهایت رسید. او که همچنان تصدی وزارت را بر عهده داشت در این دوران آزادی عمل بیشتری یافت. ابهت و حشمت صاحب در این زمان بدان اندازه بود که فخرالدوله نیز به احتیاط با او برخورد کرده، چندان جرات مزاح با او را نداشت.
<br>در دوران حکومت فخرالدوله، صاحب با پیگیری فراوان توانست مناطق زیادی را فتح کند و به سرزمینهای تحت نفوذ فخرالدوله بیفزاید و فتنه‌هایی را که در طبرستان ایجاد شده بود فرو نشاند.
 
== مذهب صاحب ==
بسیاری از بزرگان به تشیع و برخی به دوازده امامی بودن او تصریح کرده‌اند. سیدبن‌طاووس، شیخ صدوق، علامه مجلسی، شیخ حر عاملی، شیخ بهایی، شیخ آقا بزرگ طهرانی، شیخ عباس قمی، علامه امینی و بسیاری دیگر از این جمله‌اند، اما نمی‌توان به طور حتم نسبت به مذهب او نظر داد. حتی دقت در اشعاری که از صاحب باقی مانده و شور و شوق او به ولایت و دوستی ائمه معصومین(علیه السلام) را می‌رساند نمی‌تواند دلیل محکمی بر شیعه بودنِ او باشد. مثلاً بر خی از صاحب‌نظران شیعی مانند آنان که در بالا نامشان آمده است، اشعار زیر را بهترین شاهد بر شیعی بودن این شخصیت بزرگ گرفته‌اند:
«ابا حسن لو کان حبک مدخلی * جهنم، ان الفوز عند جحیمها»
«فکیف یخاف النار من هو مؤمن * بأن امیرالمؤمنین قسیمها»
«فکیف یخاف النار من هو مؤمن * بأن امیرالمؤمنین قسیمها»
ای اباالحسن اگر دوستى تو مرا به دوزخ وارد سازد همانا که آتش جهنم رستگارى مرا در پى خواهد داشت. آنکس که تو را تقسیم کننده بهشت و دوزخ بداند چگونه از آتش هراسى دارد؟
ای اباالحسن اگر دوستی تو مرا به دوزخ وارد سازد همانا که آتش جهنم رستگاری مرا در پی خواهد داشت. آنکس که تو را تقسیم کننده بهشت و دوزخ بداند چگونه از آتش هراسی دارد؟
 
== اخلاق و سیره صاحب ==
صاحب به پشتوانه اخلاق پسندیده خود، بزرگان علم و ادب و عموم مردم را شیفته خود نموده بود. کرم و جوانمردی از بارزترین صفات اخلاقی صاحب است که حکایات بسیار در‌این‌باره از وی نقل شده است. او از تواضع و فروتنی نیز بهره فراوان داشت و به ویژه سادات و دانشمندان را گرامی میداشت. صاحب ضمن برخورداری از تواضع و فروتنی، از جلالت قدر و بزرگی نیز بهره برده بود. عفو و اغماض، فراست، شجاعت و بسیاری دیگر از محاسن اخلاقی را می‌توان در صاحب یافت.


اخلاق و سیره صاحب
== سیاست و روش کشورداری ==
صاحب به پشتوانه اخلاق پسندیده خود، بزرگان علم و ادب و عموم مردم را شیفته خود نموده بود. کرم و جوانمردى از بارزترین صفات اخلاقى صاحب است که حکایات بسیار در این باره از وى نقل شده است. او از تواضع و فروتنى نیز بهره فراوان داشت و به ویژه سادات و دانشمندان را گرامى مى-داشت. صاحب ضمن برخوردارى از تواضع و فروتنى، از جلالت قدر و بزرگى نیز بهره برده بود. عفو و اغماض، فراست، شجاعت و بسیارى دیگر از محاسن اخلاقى را مى¬توان در صاحب یافت.
هنگامی که صاحب به مقام وزارت رسید در صدد اصلاح امور بر آمد و در اولین گام، بدعت‌های ناپسند و رسوم ظالمانه را برانداخت. او در اجرای عدالت و رفع ستم از مردم بسیار کوشا بود. وی همچنین آباد ساختن شهرها، مرمت و بازسازی ویرانی‌ها و بنای آثار نیک را نیز مورد عنایت قرار می‌داد؛ که می‌توان از رونق یافتن شهرهای قزوین، قم و اصفهان یاد کرد. صاحب به شهر قم که در آن زمان پایگاه اصلی شیعیان بود توجه ویژه داشت. نویسنده تاریخ قم که این کتاب را به صاحب هدیه کرده است می‌گوید: «برای صاحب چیزی گزیده‌تر از تصنیفی در اخبار قم و اهل آن نیافتم».
<br>صاحب در دوران وزارت خود اقتصاد کشور را رونق بخشید و دارایی خزانه را به مرتبه‌ای عالی رساند. او به ورزش نیز توجه بسیار داشت و ورزشکاران را مورد تشویق خود قرار می‌داد. کارهای دیوان را جز به اهل فضل و دانش نمی‌سپرد. و هر زمان آگاه می‌شد که فردی شایسته و کاردان بیکار می‌باشد یک شغل از کسانی را که چند شغل داشتند، می‌گرفت و به او واگذار می‌کرد.


سیاست و روش کشوردارى
== نقش صاحب در گسترش دانش و تأسیس کتابخانه ==
هنگامى که صاحب به مقام وزارت رسید در صدد اصلاح امور بر آمد و در اولین گام، بدعت¬هاى ناپسند و رسوم ظالمانه را برانداخت. او در اجراى عدالت و رفع ستم از مردم بسیار کوشا بود. وى همچنین آباد ساختن شهرها، مرمت و بازسازى ویرانی¬ها و بناى آثار نیک را نیز مورد عنایت قرار مى داد؛ که مى¬توان از رونق یافتن شهرهاى قزوین، قم و اصفهان یاد کرد. صاحب به شهر قم که در آن زمان پایگاه اصلى شیعیان بود توجه ویژه داشت. نویسنده تاریخ قم که این کتاب را به صاحب هدیه کرده است می¬گوید: «برای صاحب چیزى گزیده¬تر از تصنیفى در اخبار قم و اهل آن، نیافتم».
صاحب بن عباد در محیطی شیفته علم و ادب پای به جهان گذارد و تا آخرین لحظات حیات، لحظه‌ای از دانش و علم غفلت نورزید. کوشش صاحب در تعلیم و تعلم، محدود به زمان معین نبود به گونه‌ای که حتی پس از رسیدن به مقام وزارت نیز کسب علم و معرفت را فراموش نکرد. او چه در ایام اقامت در شهرهای اصفهان، بغداد و ری و چه در مسافرت، هیچگاه از دانشمندان و بزرگان علم جدا نبود و حتی در مأموریت‌های نظامی نیز مجلس بحث و گفتگو داشت.
صاحب در دوران وزارت خود اقتصاد کشور را رونق بخشید و دارایى خزانه را به مرتبه¬اى عالى رساند. او به ورزش نیز توجه بسیار داشت و ورزشکاران را مورد تشویق خود قرار مى داد. کارهاى دیوان را جز به اهل فضل و دانش نمى¬سپرد. و هر زمان آگاه مى¬شد که فردى شایسته و کاردان بیکار مى¬باشد یک شغل از کسانى را که چند شغل داشتند، مى¬گرفت و به او واگذار مى کرد.
<br>فراهم آوردن زمینه‌های گسترش علم در میان عموم مردم از سیاست‌های مهم صاحب در دوران وزارت بود. او در پی این مهم، دانشمندانی را از بغداد به اصفهان و ری فرا خواند. صاحب می‌دانست که آباد شدن کشور و رونق اقتصاد در نخستین مرحله، متوقف بر آن است که مردم از زنجیر جهل و نادانی رهیده، روشنایی دانش و فضیلت را درک کنند.
<br>صاحب به تألیفات اهل قلم عنایت ویژه داشت. هرگاه از تألیف کتابی جدید آگاهی می‌یافت با سعی و کوشش فراوان نسخه‌ای از آن فراهم می‌کرد و برای مطالعه در کتابخانه خویش قرار می‌داد. او در پیِ تلاش‌های فراوانِ خود، توانست کتابخانه‌ای عظیم و کم‌نظیر تشکیل دهد. کتابخانه صاحب، بیشتر آثار و تألیفات علمی آن دوران را در برداشت و دانشوران و نویسندگان متعدد، از آن گنجینه ارزشمند استفاده می‌بردند. «مقدسی» جغرافی‌دانِ پرآوازه و مشهور سده چهارم، تصریح کرده که از جمله کسانی است که استفاده فراوان و بهره بسیار از کتابخانه بزرگ صاحب برده است. فهرست نام کتاب‌های موجود در کتابخانه مذکور به تنهایی حاوی ده جلد بوده و تعداد خود کتاب‌ها بیشمار بوده است. به گفته برخی از کاوشگران، میزان کتاب‌های این کتابخانه در قرن دهم میلادی، برابر مجموع کتاب‌های موجود در کتاب‌خانه‌های اروپا بوده است.
<br>صاحب مقام بزرگان دین و علم و ادب را گرامی می‌داشت و از احترام به آنان کوچک‌ترین مضایقه‌ای نمی‌کرد. برخی از بزرگان به خدمتش حاضر شده و در شمارش همراهان او در می‌آمدند و برخی دیگر با نامه‌نگاری به وی اظهار ارادت می‌کردند؛ همانند صابی نویسنده مشهور آن دوران. سید رضی نیز قصیده هایی در بغداد سروده و صاحب را مدح گفته است.
<br>ابن عباد هر سال پنج هزار دینار به بغداد می‌فرستاد تا بین فقها و ادیبان آن دیار تقسیم گردد. برخی از دانشمندان و ادیبان ملازم صاحب بدین قرار بودند:
<br>۱ – ابوالقاسم زعفرانی
<br>۲ – ابوالقاسم بن اءبی العلاء
<br>۳ – ابوالعباس ضبی
<br>۴ – ابوسعید رستمی
<br>۵ – ابودلف خزرجی
<br>۶ – ابومحمدخان اصفهانی
<br>۷ – بدیع الزمان همدانی ... و بسیاری دیگر.
<br>یاقوت در معجم الأدباء می‌نویسد: صاحب بن عباد را پانصد شاعر صاحب دیوان مدح گفتند و از صاحب نقل شده که گفته است شاعران مرا به صد هزار بیت فارسی و عربی مدح گفته‌اند.
<br>او دانشمندان و بزرگان مکه و مدینه را نیز مورد الطاف خود قرار می‌داد و هر سال با کاروان حجاج برای هر یک به فراخور شأنش هدایایی می‌فرستاد.


نقش صاحب در گسترش دانش و تأسیس کتابخانه
== مقام علمی صاحب ==
صاحب بن عباد در محیطى شیفته علم و ادب پاى به جهان گذارد و تا آخرین لحظات حیات، لحظه-ای از دانش و علم غفلت نورزید. کوشش صاحب در تعلیم و تعلم، محدود به زمان معین نبود به گونه¬اى که حتى پس از رسیدن به مقام وزارت نیز کسب علم و معرفت را فراموش نکرد. او چه در ایام اقامت در شهرهاى اصفهان، بغداد و رى و چه در مسافرت، هیچگاه از دانشمندان و بزرگان علم جدا نبود و حتى در مأموریت¬هاى نظامى نیز مجلس بحث و گفتگو داشت.
صاحب در دانش‌هایی چون علوم قرآن و تفسیر، حدیث، کلام، لغت، نحو، عروض، نقد ادبی، تاریخ و طب تسلط تبحر داشت. پشتکار و شوق به یادگیری علوم فنون رایج در آن عصر، او را به فراگیری معارف گوناگون واداشت به گونه‌ای که در بسیاری از علوم صاحبنظر گردید.
فراهم آوردن زمینه¬هاى گسترش علم در میان عموم مردم از سیاست¬هاى مهم صاحب در دوران وزارت بود. او در پى این مهم، دانشمندانى را از بغداد به اصفهان و رى فرا خواند. صاحب مى¬دانست که آباد شدن کشور و رونق اقتصاد در نخستین مرحله، متوقف بر آن است که مردم از زنجیر جهل و نادانى رهیده، روشنایى دانش و فضیلت را درک کنند.
صاحب به تألیفات اهل قلم عنایت ویژه داشت. هرگاه از تألیف کتابى جدید آگاهى مى¬یافت با سعى و کوشش فراوان نسخه¬اى از آن فراهم مى¬کرد و براى مطالعه در کتابخانه خویش قرار مى داد. او در پیِ تلاش¬های فراوانِ خود، توانست کتابخانه¬اى عظیم و کم نظیر تشکیل دهد. کتابخانه صاحب، بیشتر آثار و تألیفات علمى آن دوران را در برداشت و دانشوران و نویسندگان متعدد، از آن گنجینه ارزشمند استفاده مى¬بردند. «مقدسى» جغرافى¬دانِ پرآوازه و مشهور سده چهارم، تصریح کرده که از جمله کسانى است که استفاده فراوان و بهره بسیار از کتابخانه بزرگ صاحب برده است. فهرست نام کتاب¬هاى موجود در کتابخانه مذکور به تنهایی حاوى ده جلد بوده و تعداد خود کتاب¬ها بی¬شمار بوده است. به گفته برخى از کاوش¬گران، میزان کتاب¬هاى این کتاب¬خانه در قرن دهم میلادى، برابر مجموع کتاب¬هاى موجود در کتاب¬خانه¬هاى اروپا بوده است.
صاحب مقام بزرگان دین و علم و ادب را گرامى مى داشت و از احترام به آنان کوچک ترین مضایقه اى نمى کرد. برخى از بزرگان به خدمتش حاضر شده ، و در شمارش همراهان او در مى آمدند و برخى دیگر با نامه نگارى به وى اظهار ارادت مى کردند؛ همانند صابى نویسنده مشهور آن دوران . سید رضى نیز قصیده هایى در بغداد سروده و صاحب را مدح گفته است.
ابن عباد هر سال پنج هزار دینار به بغداد مى¬فرستاد تا بین فقها و ادیبان آن دیار تقسیم گردد. برخى از دانشمندان و ادیبان ملازم صاحب بدین قرار بودند:
۱ – ابوالقاسم زعفرانى
۲ – ابوالقاسم بن اءبى العلاء
۳ – ابوالعباس ضبى
۴ – ابوسعید رستمى
۵ – ابودلف خزرجى
۶ – ابومحمدخان اصفهانى
۷ – بدیع الزمان همدانى ... و بسیارى دیگر.
یاقوت در معجم الأدباء مى¬نویسد: صاحب بن عباد را پانصد شاعر صاحب دیوان مدح گفتند و از صاحب نقل شده که گفته است شاعران مرا به صد هزار بیت فارسى و عربى مدح گفته¬اند.
او دانشمندان و بزرگان مکه و مدینه را نیز مورد الطاف خود قرار مى¬داد و هر سال با کاروان حجاج براى هر یک به فراخور شأنش هدایایى مى¬فرستاد.


مقام علمى صاحب
== تألیفات ==
صاحب در دانش¬هاى چون علوم قرآن و تفسیر، حدیث، کلام، لغت، نحو، عروض، نقد ادبى، تاریخ و طب تسلط تبحر داشت. پشتکار و شوق به یادگیرى علوم فنون رایج در آن عصر، او را به فراگیرى معارف گوناگون واداشت به گونه اى که در بسیارى از علوم صاحبنظر گردید.
آثار متعددی در زمینه علوم فوق از صاحب باقی مانده که بدین شرح است:
<br>1. الاقناع (در علم عروض)
<br>2. الامثال السائرة (در علوم ادبی)
<br>3. التذکرة (در کلام و اصول دین)
<br>4. دیوان اشعار
<br>5. رسائل صاحب (مباحث اخلاقی، اعتقادی و اجتماعی)
<br>6. رساله‌ای در فضایل حضرت عبدالعظیم حسنی علیه‌السلام
<br>7. رساله‌ای در علم طب
<br>8. عنوان المعارف
<br>9. الفرق بین الضاد و الظاء
<br>10. المحیط (در علم لغت)
<br>11. المنظومة الفریدة


تألیفات
== تألیفات نایاب صاحب ==
آثار متعددى در زمینه علوم فوق از صاحب باقى مانده که بدین شرح است:
صاحب بن عباد تألیفاتی داشته که متأسفانه به دست ما نرسیده است:
1. الاقناع (در علم عروض)
<br>1. الأنوار
2. الامثال السائرة (در علوم ادبی)
<br>2.الروزنامجة
3. التذکرة (در کلام و اصول دین)
<br>3.الامامة
4. دیوان اشعار
<br>4.تاریخ الملک و اختلاف الدول
5. رسائل صاحب (مباحث اخلاقى ، اعتقادى و اجتماعی)
<br>5.الحجر
6. رساله اى در فضایل حضرت عبدالعظیم حسنى علیه السلام
<br>6.الزیدیة
7. رساله اى در علم طب
<br>7.الشواهد
8. عنوان المعارف
<br>8.الفصول المهذبة للقول
9. الفرق بین الضاد و الظاء
<br>9.القضاء و القدر
10. المحیط (در علم لغت)
<br>10. الوزراء
11. المنظومة الفریدة
<br>11.الوقف و الابتداء
<br>12.الکافی فی الترسل و برخی دیگر.


تألیفات نایاب صاحب
== کتاب‌های اهدایی به صاحب ==
1. الأنوار
1. عیون اخبار الرضا علیه‌السلام: از شیخ جلیل و فقیه عالی مقام صدوق رحمه الله علیه
2. الروزنامجة
<br>2. کتاب رجال، از حسین بن علی بن بابویه برادر شیخ صدوق
3. الامامة
<br>3. تاریخ قم، از حسن بن محمد قمی
4. تاریخ الملک و اختلاف الدول
<br>4. لطایف المعارف، از ثعالبی (ادیب مشهور)
5. الحجر
<br>5. الصاحب، از ابن فارس
6. الزیدیة
<br>6. التهذیب، از قاضی عبدالعزیز جرجانی
7. الشواهد
<br>7. الحجر، از ابوجعفر احمد بن أبی سلیمان
8. الفصول المهذبة للقول
9. القضاء و القدر
10. الوزراء
11. الوقف و الابتداء
12. الکافى فى الترسل و برخى دیگر.


کتابهای اهدایی به صاحب
== اساتید صاحب ==
1. عیون اخبار الرضا علیه السلام: از شیخ جلیل و فقیه عالى مقام صدوق رحمه الله علیه
از مشخصات تمامی اساتید صاحب اطلاع دقیق در دسترس نیست. برخی از اساتید مهم وی عبارت‌اند از:
2. کتاب رجال، از حسین بن على بن بابویه برادر شیخ صدوق
<br>1. عباد (پدر او)
3. تاریخ قم، از حسن بن محمد قمى
<br>2. ابن عمید
4. لطایف المعارف، از ثعالبى (ادیب مشهور)
<br>3. ابن فارس
5. الصاحب، از ابن فارس
<br>4. ابوالفضل عباس بن محمد نحوی مشهور به صدام
6. التهذیب، از قاضى عبدالعزیز جرجانى
<br>5. ابوسعید حسن بن عبدالله سیرافی
7. الحجر، از ابوجعفر احمد بن أبى سلیمان
<br>6. ابوبکر محمد بن یعقوب
<br>7. قاضی ابوبکر احمد بن کامل
<br>8. ابوزکریا یحیی بن عدی
<br>9. ابوعمر صباغ


اساتید صاحب
== شاگردان صاحب ==
از مشخصات تمامى اساتید صاحب اطلاع دقیق در دسترس نیست. برخى از اساتید مهم وى عبارت-اند از:
اسامی برخی از شاگردان او بدین شرح است:
1. عباد (پدر او)
<br> 1. شیخ عبدالقاهر جرجانی
2. ابن عمید
<br>2. ابوبکر بن مقری
3. ابن فارس
<br>3. قاضی ابوطیب طبری
4. ابوالفضل عباس بن محمد نحوى مشهور به صدام
<br>4. ابوالفضل محمد بن ابراهیم نسوی شافعی
5. ابوسعید حسن بن عبدالله سیرافى
<br>5. ابوبکر علی ذکوانی
6. ابوبکر محمد بن یعقوب
7. قاضى ابوبکر احمد بن کامل
8. ابوزکریا یحیى بن عدی
9. ابوعمر صباغ


شاگردان صاحب
== سروده‌های صاحب ==
اسامى برخى از شاگردان او بدین شرح است:
صاحب در تمامی ابواب و فنون شعر از قبیل مدح، رثاء، هذل، مواعظ و غیره اشعاری سروده و در هر فن قدرت طبع خود را با آوردن معانی نو و مضامین تازه و دقیق آشکار ساخته است. او اشعار متعددی در وصف ائمه و امام علی علیه‌السلام و در بیان مقام والای آنان سروده است. صاحب در مدح امیرالمؤمنین علیه‌السلام ۲۷ قصیده سروده که در هر یک از قصیده‌ها یکی از حروف به کار نرفته است.
1. شیخ عبدالقاهر جرجانى
<br>«صنعت حذف» در قصیده بیست و هشتم که از حرف «واو» خالی است ناتمام ماند. ابن‌شهر‌آشوب در معالم العلماء صاحب را در شمار شعرای شیعی آورده و اشعاری از وی نقل کرده و او را از شعرایی دانسته که در بیان تشیع و علاقه خود به خاندان اهل بیت رسول صلی الله علیه و آله بی پروا بوده‌اند.
2. ابوبکر بن مقرى
<br>برخی از سروده‌های او از این قرار است:
3. قاضى ابوطیب طبرى
<br>حب علی بن ابیطالب
4. ابوالفضل محمد بن ابراهیم نسوى شافعى
<br>هوالذی یهدی الی الجنة
5. ابوبکر على ذکوانی
<br>إن کان تفضیلی له بدعة
<br>فلعنة الله علی السنة
<br>دوستی علی بن ابیطالب علیه‌السلام، راهبر همگان به سوی بهشت است
<br>اگر ترجیح او بر صحابه، بدعت و خلاف سنت است پس نفرین خدا بر این سنت.
<br>و نیز می‌سراید:
<br>ناصب قال لی: معاویة خا
<br>لک خیر الاعمام و الاخوال
<br>فهو خال للمؤمنین جمیعا
<br>قلت خال لکن من الخیر خال
<br>بدکیشی به من گفت: معاویه دایی تو است، بهترین عموها و داییها
<br>در واقع معاویه خالوی همه مؤمنان است! گفتم آری او خال است ولی خالی از خیر است.


سروده هاى صاحب
== نثر صاحب ==
صاحب در تمامى ابواب و فنون شعر از قبیل مدح ، رثاء،هذل ، مواعظ و غیره اشعارى سروده و در هر فن قدرت طبع خود را با آوردن معانى نو و مضامین تازه و دقیق آشکار ساخته است. او اشعار متعددى در وصف ائمه و امام على علیه السلام و در بیان مقام والاى آنان سروده است. صاحب در مدح امیرالمؤمنین علیه السلام ۲۷ قصیده سروده که در هر یک از قصیده ها یکى از حروف به کار نرفته است.
صاحب در فن نویسندگی و کتاب نیز مهارتی عجیب داشت و در این زمینه خود دارنده سبک و روش بود. ثعالبی منشئات صاحب را از حیث زیبایی لفظ و معنی به سرحد سحر و اعجاز نزدیک می‌دانست.
«صنعت حذف» در قصیده بیست و هشتم که از حرف «واو» خالى است ناتمام ماند. ابن شهر آشوب در معالم العلماء صاحب را در شمار شعراى شیعى آورده و اشعارى از وى نقل کرده و او را از شعرایى دانسته که در بیان تشیع و علاقه خود به خاندان اهل بیت رسول صلى الله علیه و آله بى پروا بوده¬اند.
<br>صاحب نوشته‌های خود را به آیات قرآن، امثال و پندها و کلمات و اشعار شعرای مشهور مزین می‌ساخت. جمله: «أیها القاضی بقم قد عزلناک فقم» ای قاضی شهر قم، همانا تو را از قضاوت برکنار نموده‌ایم پس از جای خود برخیز، از جمله‌های ادبی مشهور صاحب است. توقیعات متعدد صاحب نیز از دیگر نشانه‌های فصاحت و بلاغت و مهارت او در فنون ادبی می‌باشد.
برخى از سروده¬هاى او از این قرار است:
حب على بن ابیطالب
هوالذى یهدى الى الجنة
إن کان تفضیلى له بدعة
فلعنة الله على السنة
دوستى على بن ابیطالب علیه السلام، راهبر همگان به سوى بهشت است
اگر ترجیح او بر صحابه، بدعت و خلاف سنت است پس نفرین خدا بر این سنت.
و نیز مى¬سراید:
ناصب قال لى: معاویة خا
لک خیر الاعمام و الاخوال
فهو خال للمؤ منین جمیعا
قلت خال لکن من الخیر خال
بدکیشى به من گفت: معاویه دایى تو است، بهترین عموها و دایى¬ها
در واقع معاویه خالوی همه مؤمنان است! گفتم آرى او خال است ولى خالى از خیر است.


نثر صاحب
== صاحب و زبان فارسی ==
صاحب در فن نویسندگى و کتاب نیز مهارتى عجیب داشت و در این زمینه خود دارنده سبک و روش بود. ثعالبى منشئات صاحب را از حیث زیبایى لفظ و معنى به سرحد سحر و اعجاز نزدیک مى¬دانست.
برخی گمان می‌کنند صاحب با ترجیح ادبیات عرب بر ادبیات فارسی تعصب به خرج می‌داده است و حال آنکه بررسی احوال او این باور را تکذیب می‌کند. بهترین شاهد و دلیل ما، ارتباط صاحب با شعرای پارسی‌گویی همچون «بندار رازی»، «غضائری» و «جنیدی» و احترام ویژه صاحب در تکریم آنان می‌باشد.
صاحب نوشته¬هاى خود را به آیات قرآن، امثال و پندها و کلمات و اشعار شعراى مشهور مزین مى-ساخت. جمله: «أیها القاضى بقم قد عزلناک فقم» اى قاضى شهر قم، همانا تو را از قضاوت برکنار نموده¬ایم پس از جاى خود برخیز، از جمله¬هاى ادبى مشهور صاحب است. توقیعات متعدد صاحب نیز از دیگر نشانه¬هاى فصاحت و بلاغت و مهارت او در فنون ادبى مى باشد.
<br>تحقیق و تأمل در آنچه مدارک گفته‌اند نشان می‌دهد که صاحب هیچگاه با زبان فارسی و فارسی‌زبانان مخالف نبوده است، بلکه وی با نژادپرستی و کفر و بازگشت به مجوسیت که به بهانه دفاع از زبان فارسی انجام می‌شد، دشمنی می‌ورزید. او از ترویج و توسعه مجوسیت نگران بود، به ویژه که در دولت آل‌بویه برخی بزرگان دیالمه بر کیش زردشتی باقی بودند و در منصب‌های مهم قرار داشتند و صاحب به دلیل پای‌بندی به دین و مذهب خود از آنها دلگیر بود. از همین‌رو گاهی در بیان دلتنگی از آنها سخن می‌گفت و نمی‌توان این موضع‌گیری را مخالفت با زبان فارسی به شمار آورد.


صاحب و زبان فارسى
== درگذشت ==
برخى گمان مى¬کنند صاحب با ترجیح ادبیات عرب بر ادبیات فارسى تعصب به خرج مى¬داده است و حال آن¬که بررسى احوال او این باور را تکذیب مى¬کند. بهترین شاهد و دلیل ما، ارتباط صاحب با شعراى پارسى¬گویى همچون «بندار رازى»، «غضائرى» و «جنیدى» و احترام ویژه صاحب در تکریم آنان مى¬باشد.
صاحب در اواخر عمر خویش، ناخوش و رنجور گشت و در بستر هم از مسائل کشور غافل نبود. مردم در ایام بیماری به عیادت او رفته، برای بهبودی‌اش روزی دوبار مقابل سرای او به درگاه خداوند دعا می‌کردند.
تحقیق و تأمل در آن¬چه مدارک گفته¬اند نشان مى¬دهد که صاحب هیچ¬گاه با زبان فارسى و فارسى زبانان مخالف نبوده است، بلکه وى با نژادپرستى و کفر و بازگشت به مجوسیت که به بهانه دفاع از زبان فارسى انجام مى¬شد، دشمنى مى¬ورزید. او از ترویج و توسعه مجوسیت نگران بود، به ویژه که در دولت آل بویه برخى بزرگان دیالمه بر کیش زردشتى باقى بودند و در منصب¬هاى مهم قرار داشتند و صاحب به دلیل پاى¬بندى به دین و مذهب خود از آنها دلگیر بود. از همین¬رو گاهى در بیان دلتنگى از آن¬ها سخن مى¬گفت و نمى¬توان این موضع¬گیرى را مخالفت با زبان فارسى به شمار آورد.
<br>وی سرانجام در شب جمعه ۲۴ صفر سال ۳۸۵هجری قمری جان به پروردگار خویش تسلیم کرد و به سرای باقی شتافت.
<br>بامدادان مردم ری از ارتحال وزیر با وفای دیار خویش با خبر شدند. تمامی بازارهای شهر بسته گردید و دروازه‌های ری به هم آمد. جمعیتی انبوه در تشییع پیکر صاحب گرد آمدند. ابوالعباس ضبّی از دانشمندان ری که شاگرد صاحب بود بر پیکر استاد نماز خواند. فخرالدوله و سران سپاه در حالی که جامعه سیاه بر تن داشتند در مراسم عزای آن وزیر دانشمند، شرکت داشتند. مدتی تابوت صاحب در خانه‌اش در ری نهاده شد و سرانجام با شکوه انتقال داده و در زادگاهش اصفهان به خاک سپرده شد. از آن پس مقبره صاحب زیارت‌گاه خاص و عام گردید و همه ساله افراد زیادی از شیفتگان اهل بیت علیه‌السلام مقبره صاحب را زیارت می‌کنند (مرقدش در میدان طوقچی، جنب مزار آیت‌الله طیب واقع است).
<br>خبر ارتحال وزیر دانشور و دین‌پرور شیعه به سرعت در تمامی مراکز مهم جهان همچون بغداد و اصفهان انتشار یافت. دلسوختگان و آنان که از عمق فاجعه خبر داشتند آلام درونی و اندوه قلبی خویش را در ضمن اشعاری بر زبان آورده، مراثی جانسوزی در رثای این شخصیت گرانقدر اسلام سروده‌اند.
<br>برخی از معاصران او ۱۱۲ بیت در رثای صاحب شعر سروده و ابوالفتح عثمان بن جنی شرحی بر آن ابیات در یک جلد تألیف نمود.
<br>در عظمت شخصیت صاحب بن عباد همین بس که علامه حلی در شأن او میفرماید: او از کسانی است که نویسنده هر اندازه ادیب و سخندان باشد از بیان فضایل و مکارم او ناتوان بوده، و گوینده زبانش در کلام می‌خشکد.


غروب خورشید
{{علمای اسلام}}
تا تو اى ماه زیر خاک شدى
خاک را بر سپهر فضل آمد
صاحب در اواخر عمر خویش، ناخوش و رنجور گشت و در بستر هم از مسائل کشور غافل نبود. مردم در ایام بیمارى به عیادت او رفته، براى بهبودى¬اش روزى دوبار مقابل سراى او به درگاه خداوند دعا مى کردند. ولى صاحب که از زندان تن به تنگ آمده، مشتاق لقاى پروردگار خود بود.
وی سرانجام در شب جمعه ۲۴ صفر سال ۳۸۵هجری قمری جان به پروردگار خویش تسلیم کرد و روح متعالى¬اش به سراى باقى شتافت.
بامدادان مردم رى از ارتحال وزیر با وفاى دیار خویش با خبر شدند. تمامى بازارهاى شهر بسته گردید و دروازه¬هاى رى به هم آمد. جمعیتى انبوه در تشییع پیکر صاحب گرد آمدند. ابوالعباس ضبّى از دانشمندان رى که شاگرد صاحب بود بر پیکر استاد نماز خواند. فخرالدوله و سران سپاه در حالى که جامعه سیاه بر تن داشتند در مراسم عزاى آن وزیر دانشمند، شرکت داشتند. مدتى تابوت صاحب در خانه¬اش در رى نهاده شد و سرانجام با شکوه انتقال داده و در زادگاهش اصفهان به خاک سپرده شد. از آن پس مقبره صاحب زیارت گاه خاص و عام گردید و همه ساله افراد زیادى از شیفتگان اهل بیت علیه السلام مقبره صاحب را زیارت مى¬کنند (مرقدش در میدان طوقچى، جنب مزار آیت الله طیب واقع است).
خبر ارتحال وزیر دانشور و دین پرور شیعه به سرعت در تمامى مراکز مهم جهان همچون بغداد و اصفهان انتشار یافت. دلسوختگان و آنان که از عمق فاجعه خبر داشتند آلام درونى و اندوه قلبى خویش را در ضمن اشعارى بر زبان آورده، مراثى جانسوزى در رثاى این شخصیت گرانقدر اسلام سروده¬اند.
برخی از معاصران او ۱۱۲ بیت در رثاى صاحب شعر سروده و ابوالفتح عثمان بن جنى شرحى بر آن ابیات در یک جلد تألیف نمود.
در عظمت شخصیت صاحب بن عباد همین بس که علامه حلی در شأن او مى¬فرماید: او از کسانى است که نویسنده هر اندازه ادیب و سخندان باشد از بیان فضایل و مکارم او ناتوان بوده، و گوینده زبانش در کلام مى¬خشکد.


منبع: مطالب این مقاله همراه با تصرفات و ویرایش¬ها، تماماً از اینترنت گرفته شده است.
[[رده:شخصیت‌ها]]
[[رده:عالمان]]
[[رده:ایران]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۴۶

صاحب بن عباد
عالمان شیعه.jpg
نام کاملابوالقاسم اسماعیل بن عبّاد
اطلاعات شخصی
سال تولد۳۲۶ ق، ۳۱۷ ش‌، ۹۳۸ م
سال درگذشت۳۸۵ ق، ۳۷۴ ش‌، ۹۹۵ م
استادان
  • ابن عمید
  • ابن فارس
فعالیت‌هاعالم بزرگ و از وزیران آل بویه

صاحب بن عَبّاد: «ابوالقاسم اسماعیل بن عَبّاد (۳۲۶ ۳۸۵ق)» عالم شیعه و از وزرای آل‌بویه بود.

ولادت و تحصیلات مقدماتی

«ابوالقاسم اسماعیل بن عبّاد» فرزند عباد ملقب به صاحب و مشهور به صاحب بن عباد به سال ۳۲۶ هجری قمری در اصفهان دیده به جهان گشود. پدر و اجداد صاحب از بزرگان و سرشناسان اصفهان بوده و مرتبه وزارت داشتند. پدرش عباد به آن مرتبه رسیده بود که مردم او را «شیخ امین» می‌گفتند.
نخستین استاد صاحب پدرش بود که علاوه بر ایفای پدری، استادی مهربان و دلسوز برای وی به شمار می‌آمد. «صاحب» پس از فراگیری مقدمات به تحصیل فقه، حدیث، تفسیر، کلام و دیگر علوم رایج پرداخت.
پس از چندی که او خود را از اساتید و بزرگان اصفهان بی‌نیاز دید، به «ری» که از مراکز علم و ادبِ آن زمان بود مهاجرت کرد و در آن شهر به حلقه درس «ابن‌عمید» وزیر دانشمند و شهیر آل‌بویه پیوست و ابن عمید چون توانایی «صاحب» در انشای متون ادبی را مشاهده کرد، او را به عنوان کاتبِ دستگاه وزارت منصوب کرد.

جایگاه صاحب در میان آل‌بویه و خدمات او

خاندان شیعی آل‌بویه از منطقه شمال ایران برخاستند و در برهه‌ای از تاریخِ این کشور (۳۲۰هجری) بر مناطق وسیعی از ایران حکمرانی می‌کردند.
در عصر آل‌بویه بسیاری از محدودیت‌ها و سختی‌هایی که شیعیان گرفتار آن بودند از میان رفت. شهادت به ولایت حضرت علی علیه‌السلام در اذان و بزرگداشت حادثه کربلا و شهیدان آنان و علنی کردن دیگر شعارها و مراسم مذهبی شیعیان، از خدمات این خاندان به اسلام است. مُعزالدوله – از پادشاهان آل‌بویه – مذهب شیعه را در عراق ترویج نمود. به فرمان وی در دهه اول محرم، بازارهای بغداد تعطیل شده و مردم با لباس سیاه به عزاداری می‌پرداختند.
بزرگداشت عید غدیر و برپایی جشن‌های باشکوه به مناسبت میلاد ائمه معصومین(علیه السلام) و تبلیغ فضیلت‌های امامان شیعه(علیه السلام) از خدمات این خاندان است. تجدید بنای مرقد مطهر حضرت علی(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) و نیز ساختن گنبد و بارگاه بر مقبره آنان، در شمار فعالیت‌های آل‌بویه است.
در سال ۳۴۷هجری قمری صاحب به همراه مؤیدالدوله و وزیرش ابوعلی بن ابوالفضل کاشانی به بغداد رفت. او در این شهر که مهمترین پایگاه علوم اسلامی در آن روزگار بود به حضور اساتید و بزرگان مشهور شتافت. وی در مدت توقف کوتاه خود در بغداد به محضر مردانی چون سیرافی، قاضی ابوالسائب، ابوبکر احمد بن کامل، مهلّبی وزیر خلیفه، ابوبکر زکریا یحیی بن علوی و بسیاری دیگر شتافت و بهره‌های فروان از آنها برد.
در سال ۳۶۶هجری قمری مؤیدالدوله حاکم اصفهان، صاحب را که ۱۳ سال نویسندگی او را بر عهده داشت، به وزارت برگزیده و صاحب در دوران اقامت در اصفهان بساط علم و ادب را در آن شهر گسترانید و به نشر و ترویج فضل و دانش و تشویق دانشمندان و فرزانگان پرداخت. رفته رفته نام او به دانش‌پروری اشتهار یافت و سخنوران و ادیبان و نویسندگان بسیاری به محضر او شتافتند و در اصفهان اقامت گزیدند.
در دوران اقامت صاحب در اصفهان بزرگان علم و ادب بسیاری از این شهر برخاستند. این افراد عبارت بودند از: ابوعلی مرزوقی ادیب مشهور، حلاج ابومنصور اصفهانی از شاگردان ابوعلی فارسی، ابوعبدالله خطیب اسکافی، ابن فورک اصفهانی، محدث و مورخ مشهور ابونعیم حافظ اصفهانی، محدث معروف و برخی دیگر.
او در اصفهان به اعتقاد استوار تشیع اشتهار داشت و عقیده و مذهب خود را نیز ترویج می‌کرد. در این راه سعی وافر مبذول می‌داشت. او با فقها و دانشمندان در مسائل اعتقادی مناظره می‌کرد و در بیشتر موارد بر آنان غالب می‌آمد. در مجالس درس او در اصفهان شاگردان فراوانی حاضر می‌شدند. ابوالندی محمد بن احمد از ادبای مشهوری است که در یکی از جلسات املای صاحب حاضر شده و با وی مناظره کرده است.
پس از مرگ رکن‌الدوله در سال ۳۶۶هجری قمری مؤیدالدوله فرزند او ولایت ری و اصفهان را عهده‌دار شد. او پس از مدتی وزیر پدرش ابوالفتح فرزند ابن‌عمید را که جوانی کم‌تجربه ولی مغرور بود عزل و صاحب بن عباد را به وزارت انتخاب کرد. مؤیدالدوله که به فضایل و نیکی‌های صاحب و تجارب او آگاهی کامل داشت و توانایی‌های وی را در کشورداری و اداره امور مشاهده کرده بود، پس از تفویض مقام وزارت به او اختیارات کامل عطا کرد به گونه‌ای که صاحب می‌توانست در اموال خزانه به هر نحو که شایسته می‌دانست تصرف کند و در همه مسائل رأی خویش را به کار بندد. همچنین صاحب در گسترش عدل و آیین‌های نیکو، آباد ساختن کشور، رفاه مردم، رونق اقتصادی و ترویج دانش و هنر کوشش بسیار کرد و حوزه علمی و ادبی خود را در ری نیز همانند اصفهان برقرار ساخت.
صاحب در سال ۳۷۰هجری قمری نزاع میان مویدالدوله و عضدالدوله را که از بغداد به همدان لشکر کشیده بود با درایت خود پایان داد و بین آن دو صلح و صفا برقرار کرد. همچنین تدبیر و کیاست صاحب موجب گشت که لشکریان عضدالدوله و مؤیدالدوله بر سپاهیان خراسان و لشکر قابوس بن وشمگیر پیروز شوند. این پیروزی در سال ۳۷۱هجری قمری رخ داد. پس از وفات مویدالدوله، با تدبیر صاحب و پافشاری او حکومت ری و مناطق تحت نفوذ آن به فخرالدوله رسید. عظمت و شأن والای صاحب در دوران فخر به نهایت رسید. او که همچنان تصدی وزارت را بر عهده داشت در این دوران آزادی عمل بیشتری یافت. ابهت و حشمت صاحب در این زمان بدان اندازه بود که فخرالدوله نیز به احتیاط با او برخورد کرده، چندان جرات مزاح با او را نداشت.
در دوران حکومت فخرالدوله، صاحب با پیگیری فراوان توانست مناطق زیادی را فتح کند و به سرزمینهای تحت نفوذ فخرالدوله بیفزاید و فتنه‌هایی را که در طبرستان ایجاد شده بود فرو نشاند.

مذهب صاحب

بسیاری از بزرگان به تشیع و برخی به دوازده امامی بودن او تصریح کرده‌اند. سیدبن‌طاووس، شیخ صدوق، علامه مجلسی، شیخ حر عاملی، شیخ بهایی، شیخ آقا بزرگ طهرانی، شیخ عباس قمی، علامه امینی و بسیاری دیگر از این جمله‌اند، اما نمی‌توان به طور حتم نسبت به مذهب او نظر داد. حتی دقت در اشعاری که از صاحب باقی مانده و شور و شوق او به ولایت و دوستی ائمه معصومین(علیه السلام) را می‌رساند نمی‌تواند دلیل محکمی بر شیعه بودنِ او باشد. مثلاً بر خی از صاحب‌نظران شیعی مانند آنان که در بالا نامشان آمده است، اشعار زیر را بهترین شاهد بر شیعی بودن این شخصیت بزرگ گرفته‌اند: «ابا حسن لو کان حبک مدخلی * جهنم، ان الفوز عند جحیمها» «فکیف یخاف النار من هو مؤمن * بأن امیرالمؤمنین قسیمها» ای اباالحسن اگر دوستی تو مرا به دوزخ وارد سازد همانا که آتش جهنم رستگاری مرا در پی خواهد داشت. آنکس که تو را تقسیم کننده بهشت و دوزخ بداند چگونه از آتش هراسی دارد؟

اخلاق و سیره صاحب

صاحب به پشتوانه اخلاق پسندیده خود، بزرگان علم و ادب و عموم مردم را شیفته خود نموده بود. کرم و جوانمردی از بارزترین صفات اخلاقی صاحب است که حکایات بسیار در‌این‌باره از وی نقل شده است. او از تواضع و فروتنی نیز بهره فراوان داشت و به ویژه سادات و دانشمندان را گرامی میداشت. صاحب ضمن برخورداری از تواضع و فروتنی، از جلالت قدر و بزرگی نیز بهره برده بود. عفو و اغماض، فراست، شجاعت و بسیاری دیگر از محاسن اخلاقی را می‌توان در صاحب یافت.

سیاست و روش کشورداری

هنگامی که صاحب به مقام وزارت رسید در صدد اصلاح امور بر آمد و در اولین گام، بدعت‌های ناپسند و رسوم ظالمانه را برانداخت. او در اجرای عدالت و رفع ستم از مردم بسیار کوشا بود. وی همچنین آباد ساختن شهرها، مرمت و بازسازی ویرانی‌ها و بنای آثار نیک را نیز مورد عنایت قرار می‌داد؛ که می‌توان از رونق یافتن شهرهای قزوین، قم و اصفهان یاد کرد. صاحب به شهر قم که در آن زمان پایگاه اصلی شیعیان بود توجه ویژه داشت. نویسنده تاریخ قم که این کتاب را به صاحب هدیه کرده است می‌گوید: «برای صاحب چیزی گزیده‌تر از تصنیفی در اخبار قم و اهل آن نیافتم».
صاحب در دوران وزارت خود اقتصاد کشور را رونق بخشید و دارایی خزانه را به مرتبه‌ای عالی رساند. او به ورزش نیز توجه بسیار داشت و ورزشکاران را مورد تشویق خود قرار می‌داد. کارهای دیوان را جز به اهل فضل و دانش نمی‌سپرد. و هر زمان آگاه می‌شد که فردی شایسته و کاردان بیکار می‌باشد یک شغل از کسانی را که چند شغل داشتند، می‌گرفت و به او واگذار می‌کرد.

نقش صاحب در گسترش دانش و تأسیس کتابخانه

صاحب بن عباد در محیطی شیفته علم و ادب پای به جهان گذارد و تا آخرین لحظات حیات، لحظه‌ای از دانش و علم غفلت نورزید. کوشش صاحب در تعلیم و تعلم، محدود به زمان معین نبود به گونه‌ای که حتی پس از رسیدن به مقام وزارت نیز کسب علم و معرفت را فراموش نکرد. او چه در ایام اقامت در شهرهای اصفهان، بغداد و ری و چه در مسافرت، هیچگاه از دانشمندان و بزرگان علم جدا نبود و حتی در مأموریت‌های نظامی نیز مجلس بحث و گفتگو داشت.
فراهم آوردن زمینه‌های گسترش علم در میان عموم مردم از سیاست‌های مهم صاحب در دوران وزارت بود. او در پی این مهم، دانشمندانی را از بغداد به اصفهان و ری فرا خواند. صاحب می‌دانست که آباد شدن کشور و رونق اقتصاد در نخستین مرحله، متوقف بر آن است که مردم از زنجیر جهل و نادانی رهیده، روشنایی دانش و فضیلت را درک کنند.
صاحب به تألیفات اهل قلم عنایت ویژه داشت. هرگاه از تألیف کتابی جدید آگاهی می‌یافت با سعی و کوشش فراوان نسخه‌ای از آن فراهم می‌کرد و برای مطالعه در کتابخانه خویش قرار می‌داد. او در پیِ تلاش‌های فراوانِ خود، توانست کتابخانه‌ای عظیم و کم‌نظیر تشکیل دهد. کتابخانه صاحب، بیشتر آثار و تألیفات علمی آن دوران را در برداشت و دانشوران و نویسندگان متعدد، از آن گنجینه ارزشمند استفاده می‌بردند. «مقدسی» جغرافی‌دانِ پرآوازه و مشهور سده چهارم، تصریح کرده که از جمله کسانی است که استفاده فراوان و بهره بسیار از کتابخانه بزرگ صاحب برده است. فهرست نام کتاب‌های موجود در کتابخانه مذکور به تنهایی حاوی ده جلد بوده و تعداد خود کتاب‌ها بیشمار بوده است. به گفته برخی از کاوشگران، میزان کتاب‌های این کتابخانه در قرن دهم میلادی، برابر مجموع کتاب‌های موجود در کتاب‌خانه‌های اروپا بوده است.
صاحب مقام بزرگان دین و علم و ادب را گرامی می‌داشت و از احترام به آنان کوچک‌ترین مضایقه‌ای نمی‌کرد. برخی از بزرگان به خدمتش حاضر شده و در شمارش همراهان او در می‌آمدند و برخی دیگر با نامه‌نگاری به وی اظهار ارادت می‌کردند؛ همانند صابی نویسنده مشهور آن دوران. سید رضی نیز قصیده هایی در بغداد سروده و صاحب را مدح گفته است.
ابن عباد هر سال پنج هزار دینار به بغداد می‌فرستاد تا بین فقها و ادیبان آن دیار تقسیم گردد. برخی از دانشمندان و ادیبان ملازم صاحب بدین قرار بودند:
۱ – ابوالقاسم زعفرانی
۲ – ابوالقاسم بن اءبی العلاء
۳ – ابوالعباس ضبی
۴ – ابوسعید رستمی
۵ – ابودلف خزرجی
۶ – ابومحمدخان اصفهانی
۷ – بدیع الزمان همدانی ... و بسیاری دیگر.
یاقوت در معجم الأدباء می‌نویسد: صاحب بن عباد را پانصد شاعر صاحب دیوان مدح گفتند و از صاحب نقل شده که گفته است شاعران مرا به صد هزار بیت فارسی و عربی مدح گفته‌اند.
او دانشمندان و بزرگان مکه و مدینه را نیز مورد الطاف خود قرار می‌داد و هر سال با کاروان حجاج برای هر یک به فراخور شأنش هدایایی می‌فرستاد.

مقام علمی صاحب

صاحب در دانش‌هایی چون علوم قرآن و تفسیر، حدیث، کلام، لغت، نحو، عروض، نقد ادبی، تاریخ و طب تسلط تبحر داشت. پشتکار و شوق به یادگیری علوم فنون رایج در آن عصر، او را به فراگیری معارف گوناگون واداشت به گونه‌ای که در بسیاری از علوم صاحبنظر گردید.

تألیفات

آثار متعددی در زمینه علوم فوق از صاحب باقی مانده که بدین شرح است:
1. الاقناع (در علم عروض)
2. الامثال السائرة (در علوم ادبی)
3. التذکرة (در کلام و اصول دین)
4. دیوان اشعار
5. رسائل صاحب (مباحث اخلاقی، اعتقادی و اجتماعی)
6. رساله‌ای در فضایل حضرت عبدالعظیم حسنی علیه‌السلام
7. رساله‌ای در علم طب
8. عنوان المعارف
9. الفرق بین الضاد و الظاء
10. المحیط (در علم لغت)
11. المنظومة الفریدة

تألیفات نایاب صاحب

صاحب بن عباد تألیفاتی داشته که متأسفانه به دست ما نرسیده است:
1. الأنوار
2.الروزنامجة
3.الامامة
4.تاریخ الملک و اختلاف الدول
5.الحجر
6.الزیدیة
7.الشواهد
8.الفصول المهذبة للقول
9.القضاء و القدر
10. الوزراء
11.الوقف و الابتداء
12.الکافی فی الترسل و برخی دیگر.

کتاب‌های اهدایی به صاحب

1. عیون اخبار الرضا علیه‌السلام: از شیخ جلیل و فقیه عالی مقام صدوق رحمه الله علیه
2. کتاب رجال، از حسین بن علی بن بابویه برادر شیخ صدوق
3. تاریخ قم، از حسن بن محمد قمی
4. لطایف المعارف، از ثعالبی (ادیب مشهور)
5. الصاحب، از ابن فارس
6. التهذیب، از قاضی عبدالعزیز جرجانی
7. الحجر، از ابوجعفر احمد بن أبی سلیمان

اساتید صاحب

از مشخصات تمامی اساتید صاحب اطلاع دقیق در دسترس نیست. برخی از اساتید مهم وی عبارت‌اند از:
1. عباد (پدر او)
2. ابن عمید
3. ابن فارس
4. ابوالفضل عباس بن محمد نحوی مشهور به صدام
5. ابوسعید حسن بن عبدالله سیرافی
6. ابوبکر محمد بن یعقوب
7. قاضی ابوبکر احمد بن کامل
8. ابوزکریا یحیی بن عدی
9. ابوعمر صباغ

شاگردان صاحب

اسامی برخی از شاگردان او بدین شرح است:
1. شیخ عبدالقاهر جرجانی
2. ابوبکر بن مقری
3. قاضی ابوطیب طبری
4. ابوالفضل محمد بن ابراهیم نسوی شافعی
5. ابوبکر علی ذکوانی

سروده‌های صاحب

صاحب در تمامی ابواب و فنون شعر از قبیل مدح، رثاء، هذل، مواعظ و غیره اشعاری سروده و در هر فن قدرت طبع خود را با آوردن معانی نو و مضامین تازه و دقیق آشکار ساخته است. او اشعار متعددی در وصف ائمه و امام علی علیه‌السلام و در بیان مقام والای آنان سروده است. صاحب در مدح امیرالمؤمنین علیه‌السلام ۲۷ قصیده سروده که در هر یک از قصیده‌ها یکی از حروف به کار نرفته است.
«صنعت حذف» در قصیده بیست و هشتم که از حرف «واو» خالی است ناتمام ماند. ابن‌شهر‌آشوب در معالم العلماء صاحب را در شمار شعرای شیعی آورده و اشعاری از وی نقل کرده و او را از شعرایی دانسته که در بیان تشیع و علاقه خود به خاندان اهل بیت رسول صلی الله علیه و آله بی پروا بوده‌اند.
برخی از سروده‌های او از این قرار است:
حب علی بن ابیطالب
هوالذی یهدی الی الجنة
إن کان تفضیلی له بدعة
فلعنة الله علی السنة
دوستی علی بن ابیطالب علیه‌السلام، راهبر همگان به سوی بهشت است
اگر ترجیح او بر صحابه، بدعت و خلاف سنت است پس نفرین خدا بر این سنت.
و نیز می‌سراید:
ناصب قال لی: معاویة خا
لک خیر الاعمام و الاخوال
فهو خال للمؤمنین جمیعا
قلت خال لکن من الخیر خال
بدکیشی به من گفت: معاویه دایی تو است، بهترین عموها و داییها
در واقع معاویه خالوی همه مؤمنان است! گفتم آری او خال است ولی خالی از خیر است.

نثر صاحب

صاحب در فن نویسندگی و کتاب نیز مهارتی عجیب داشت و در این زمینه خود دارنده سبک و روش بود. ثعالبی منشئات صاحب را از حیث زیبایی لفظ و معنی به سرحد سحر و اعجاز نزدیک می‌دانست.
صاحب نوشته‌های خود را به آیات قرآن، امثال و پندها و کلمات و اشعار شعرای مشهور مزین می‌ساخت. جمله: «أیها القاضی بقم قد عزلناک فقم» ای قاضی شهر قم، همانا تو را از قضاوت برکنار نموده‌ایم پس از جای خود برخیز، از جمله‌های ادبی مشهور صاحب است. توقیعات متعدد صاحب نیز از دیگر نشانه‌های فصاحت و بلاغت و مهارت او در فنون ادبی می‌باشد.

صاحب و زبان فارسی

برخی گمان می‌کنند صاحب با ترجیح ادبیات عرب بر ادبیات فارسی تعصب به خرج می‌داده است و حال آنکه بررسی احوال او این باور را تکذیب می‌کند. بهترین شاهد و دلیل ما، ارتباط صاحب با شعرای پارسی‌گویی همچون «بندار رازی»، «غضائری» و «جنیدی» و احترام ویژه صاحب در تکریم آنان می‌باشد.
تحقیق و تأمل در آنچه مدارک گفته‌اند نشان می‌دهد که صاحب هیچگاه با زبان فارسی و فارسی‌زبانان مخالف نبوده است، بلکه وی با نژادپرستی و کفر و بازگشت به مجوسیت که به بهانه دفاع از زبان فارسی انجام می‌شد، دشمنی می‌ورزید. او از ترویج و توسعه مجوسیت نگران بود، به ویژه که در دولت آل‌بویه برخی بزرگان دیالمه بر کیش زردشتی باقی بودند و در منصب‌های مهم قرار داشتند و صاحب به دلیل پای‌بندی به دین و مذهب خود از آنها دلگیر بود. از همین‌رو گاهی در بیان دلتنگی از آنها سخن می‌گفت و نمی‌توان این موضع‌گیری را مخالفت با زبان فارسی به شمار آورد.

درگذشت

صاحب در اواخر عمر خویش، ناخوش و رنجور گشت و در بستر هم از مسائل کشور غافل نبود. مردم در ایام بیماری به عیادت او رفته، برای بهبودی‌اش روزی دوبار مقابل سرای او به درگاه خداوند دعا می‌کردند.
وی سرانجام در شب جمعه ۲۴ صفر سال ۳۸۵هجری قمری جان به پروردگار خویش تسلیم کرد و به سرای باقی شتافت.
بامدادان مردم ری از ارتحال وزیر با وفای دیار خویش با خبر شدند. تمامی بازارهای شهر بسته گردید و دروازه‌های ری به هم آمد. جمعیتی انبوه در تشییع پیکر صاحب گرد آمدند. ابوالعباس ضبّی از دانشمندان ری که شاگرد صاحب بود بر پیکر استاد نماز خواند. فخرالدوله و سران سپاه در حالی که جامعه سیاه بر تن داشتند در مراسم عزای آن وزیر دانشمند، شرکت داشتند. مدتی تابوت صاحب در خانه‌اش در ری نهاده شد و سرانجام با شکوه انتقال داده و در زادگاهش اصفهان به خاک سپرده شد. از آن پس مقبره صاحب زیارت‌گاه خاص و عام گردید و همه ساله افراد زیادی از شیفتگان اهل بیت علیه‌السلام مقبره صاحب را زیارت می‌کنند (مرقدش در میدان طوقچی، جنب مزار آیت‌الله طیب واقع است).
خبر ارتحال وزیر دانشور و دین‌پرور شیعه به سرعت در تمامی مراکز مهم جهان همچون بغداد و اصفهان انتشار یافت. دلسوختگان و آنان که از عمق فاجعه خبر داشتند آلام درونی و اندوه قلبی خویش را در ضمن اشعاری بر زبان آورده، مراثی جانسوزی در رثای این شخصیت گرانقدر اسلام سروده‌اند.
برخی از معاصران او ۱۱۲ بیت در رثای صاحب شعر سروده و ابوالفتح عثمان بن جنی شرحی بر آن ابیات در یک جلد تألیف نمود.
در عظمت شخصیت صاحب بن عباد همین بس که علامه حلی در شأن او میفرماید: او از کسانی است که نویسنده هر اندازه ادیب و سخندان باشد از بیان فضایل و مکارم او ناتوان بوده، و گوینده زبانش در کلام می‌خشکد.