بیهسیه

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۷ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۵۸ توسط Salehi.m (بحث | مشارکت‌ها)
بیهسیه
نامبیهسیه
قرن شکل گیریقرن اول هجری قمری
مبدأ شکل گیریبصره
موسسابی‌بیهس‌الهیصم بن‌جابر
عقیدهشاخه ای از خوارج و پیرو تفکر این گروه

بیهسیه‏ شاخه‌ای از خوارج و از پیروان ابوبَیْهَس هَیْصَم‌بن‌جابر ضُبَعی (مقتول در سال ۹۴) بودند که پس از گذران مدتی، از هم پاشیده و منقرض شدند. [۱] در برخی دیگر از منابع آمده است که این فرقه شاخه‌ای از خوارج صُغریّه ( یا ُصفریّه) بودند.[۲]

موسس

موسس این فرقه، شخصی به نام ابی‌بیهس‌الهیصم بن‌جابر و از بنی‌ضبّه بود.[۳]

تاریخچه

نقل شده است که نافع‌بن‌ازرق رهبر فرقه خارجی ازارقه نامه‌ای به خوارج بصره از جمله ابوبیهس و عبدالله بن اِباض مرّی می‌نویسد و آنان را به خروج و جهاد دعوت می‌کند. ابوبیهس پس از قرائتِ نامه، ضمن این‌ که عقاید نافع وعبدالله را تخطئه می‌کند، از همراهی با نافع امتناع و راه خود را از آنان جدا می‌کند و این گونه فرقه بیهسیه تشکیل می‌شود.[۴]

انشعاب بیهسیه

بیهسیه خود به سه شاخه تفسیم شدند. ۱. عوفیه، 2. اصحاب سوال به سر‌کردگی شبیب خارجی، 3. اصحاب تفسیر که پیرو حکم‌بن‌مروان بودند.[۵] [۶] فرقه عوفیه نیز به دو دسته تقسیم شدند. دسته ای از ایشان از کسانی که از «دارالهجرة» به خانه اصلی خود باز می‌‌گردند و از «جهاد» به حالت «قعود» درمی‌آیند، بیزاری می‌‌جستند. به عبارت دیگر، کسانی که هجرت کنند و به اسلام و مسلمانان بپیوندند و در جهاد شرکت جویند، اگر دوباره به زندگی سابق خود بازگردند ـ هرچند اسلام خود را حفظ کنند ـ باز حکم ایشان، حکم بازگشت به کفر است. اما دسته دیگر از عوفیه معتقد بودند که این امر بر ایشان جایز و حلال است.[۷]

اعتقادات

بیهسیه معتقد بودند که هر کسی مرتکب گناه شود، او را نمی‌توان به کفر متهم کرد مگر آن که او را نزد حاکم برده مجازات کنند، اما قبل از آن نمی‌توان به او مومن یا کافر گفت. برخی از این فرقه معتقد بودند که اگر امام کافر شود، رعیت نیز کافر می‌‏شوند. به اعتقاد آنان، شراب در اصل حلال است و سبب حرمتش مستی است و هر کسی به سبب مستی نماز نخواند و به خداوند دشنام ندهد، نمی‌توان او را حد زد و حتی نمی‌توان او را مجازات کرد و نیز تا زمانی که مست است، نمی‌توان او را تکفیر کرد.[۸]

سر انجام

حجّاج در روزگار ولید‌بن عبدالملک در پی این بود تا موسس این فرقه را دستگیر کند، اما او به مدینه فرار کرد. با اینحال در مدینه توسط عثمان‌بن‌حیان دستگیر شده به زندان افتاد و به دستور ولید کشته شد.[۹]

پانویس

  1. دانش‌نامه جهان اسلام نویسنده: بنیاد دائرة المعارف اسلامی، جلد 1، ص 2544
  2. ابن حزم، الفصل فی الملل والاهواء والنحل، بیروت، سال 1405 قمری، ج۵، ص۵۴
  3. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 114
  4. سید مرصفی، کتاب رغبة الا´مل من کتاب الکامل، تهران، سال 1970 میلادی، ج۷، ص۲۳۹ـ۲۴۱
  5. اشعری علی بن اسماعیل، کتاب مقالات‌الاسلامیّین و اختلاف‌المصلّین، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن، سال 1980 میلادی، ج۱، ص۱۱۵
  6. بغدادی عبدالقاهر بن طاهر، الفرق بین الفرق، چاپ محمد زاهد کوثری، قاهره، سال 1367 قمری، ج۱، ص۶۵
  7. https://fa.wikifeqh.ir/%D8%A8%DB%8C%D9%87%D8%B3%DB%8C%D9%87
  8. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 114 با ویرایش و اصلاح عبارات
  9. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 114 با ویرایش و اصلاح عبارات