نقش حج در وحدت تفاهم مسلمانان

از ویکی‌وحدت

بزرگترین مانع شکل گیری وحدت اسلامی عدم تفاهم مسلمین جهان نسبت به یکدیگر است. تشریع حج در اسلام که مستلزم برگزاری بررگترین همایش مسلمانان آن هم در ایام خاص حج می‌باشد نقش عظیمی را در جهت حصول تفاهمات بین مسلمانان جهان ایفا خواهد کرد. در مقاله ذیل به تبیین چگونگی این تاثیر گزاری حج - ایجاد وحدت و تفاهم مسلمانان نسبت به یکدیگر- پرداخته شده است.

نقش حج در وحدت و تفاهم مسلمانان

اندک مطالعه در وضع عمل حج به ما مى‏‌فهماند که منظور مقدس شارع اسلام [از] تشریع حج این بوده که مسلمانان به یکدیگر نزدیکتر شوند و وسیله‏ اى به وجود آید که مسلمانان اقطار عالم خواه ناخواه یکدیگر را در یک نقطه ملاقات کنند و پیوندشان محکم‏تر گردد.

ممکن است بعضى افراد گمان کنند اینها فرضیاتى است که ما از پیش خود مى‏سازیم و مى‏‌بافیم، شارع اسلام چنین منظورهایى نداشته است. ازاین‌‏رو لازم است نصوص اسلامى را ذکر کنیم تا معلوم شود اینها مطالبى است که خود اسلام در هزار و چهارصد سال پیش گفته است.

1. پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله جمله‏ هاى معروفى دارد که در زمینه وحدت و تساوى مسلمانان و الغاء امتیازات ایراد فرموده است به این مضمون:

ایُّهَا النّاسُ انَّ رَبَّکُمْ واحِدٌ وَ اباکُمْ واحِدٌ، کُلُّکُمْ لِآدَمَ وَ آدَمُ مِنْ تُرابٍ،، انَّ اکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ وَ لَیْسَ لِعَرَبِىٍ عَلى عَجَمِىّ فَضْلٌ الّا بِالتَّقْوى‏ [۱].

یعنى همانا پروردگار شما یکى است، پدر شما یکى است، همه شما فرزندآدم هستید و آدم از خاک است، گرامى‏‌ترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست، عرب را بر عجم فضیلت نیست مگر به وسیله تقوا.

این جمله ‏ها را که صلاى وحدت و نداى یگانگى و به همبستگى است، در کجا و در چه زمانى و در چه موقعیتى ایراد فرمود؟

در سرزمین مکه و منى و عرفات، در حین انجام عمل حج، در آخرین حج خود که به حجةالوداع معروف است.

چرا اینجا را براى این اعلام انتخاب فرمود؟ براى اینکه تا دامنه قیامت که مراسم حج بپاست، مردم بیایند و به یاد توصیه‏ هاى پیغمبر بزرگوارشان بیفتند و متنبه گردند و راه تفرق نپویند، دست یکدیگر را در اینجا به عنوان دوستى و برادرى بفشارند، موانع را از میان ببرند، قراردادها و پیمانها و مبادله‏‌هاى معنوى و مادى با هم برقرار کنند.

این که مسلمانان به صورت ظاهر در مکه اجتماع کنند و دلهاشان نسبت به یکدیگر پر از کینه و عداوت باشد، مصداق کلام خداى متعال باشند: تَحْسَبُهُمْ جَمیعاً وَ قُلوبُهُمْ شَتّى‏ [۲]. (مى‏پندارى آنها با هم اند و حال آنکه دلهاشان پراکنده است) و مصداق کلام على علیه‌السلام بوده باشند: ایُّهَا النّاسُ الْمُجْتَمَعَةُ ابْدانُهُمُ الْمُخْتَلَفَةُ اهْواؤُهُمْ [۳]. (اى مردمى که بدنهاشان در یک جا جمع شده اما خواسته‏‌ها و آرزوها و هدف‌هاشان از هم جداست)، این گونه اجتماعى منظور اسلام نیست، حج براى چنین اجتماعى نیست، خداوند به چنین اجتماعى به نظر رحمت نمى‏نگرد.

2. امام صادق علیه‌السلام در حدیث معروفى که در کتب حدیث ضبط شده و مفصل است مى‏فرماید: «فَجَعَلَ فیهِ الْاجْتِماعَ مِنَ الشَّرْقِ وَ الْغَرْبِ لِیَتَعارَفوا» یعنى خداوند مقرر کرد که از شرق و غرب عالم آنجا جمع شوند براى اینکه یکدیگر را بشناسند.

یکى از کارهاى پسندیده‏اى که در دنیاى امروز معمول است این است که افرادى که در یک محفل و یا کنگره براى اولین بار با هم آشنا مى‏‌شوند کارتهاى خود را مبادله مى‏‌کنند، اسم و آدرس یکدیگر را یاد مى‏‌گیرند. این کار وسیله مى‏‌شود که‏ بعدها با هم نامه مبادله کنند، از کارهاى یکدیگر آگاه شوند، آثار و تألیفات خود یا آثار و تألیفات مورد علاقه خود را براى یکدیگر بفرستند. بدیهى است که این کارها پیوندها را محکم مى‏‌کند.

اکنون می‌بینیماسلام در چهارده قرن پیش این زمینه را به وجود آورده است و توصیه کرده است که از اجتماع عظیم حج براى این منظور باید استفاده بشود.

امام صادق فرمود: اسلام چنین اجتماعى را مقرر کرده است تا از شرق و غرب عالم جمع شوند و با یکدیگر در آنجا آشنا و دوست بشوند.

لازم است هرکدام از ما کارتهاى معرفى از خود چاپ کنیم و به چند زبان- که یکى از آنها زبان عربى است- آدرس و شغل خود را بنویسیم، در مواقع متعددى که با افرادى از کشورهاى دیگر برخورد مى‏کنیم کارت خودمان را به آنها بدهیم و از آنها کارت بگیریم و این را وسیله آشنایى قرار داده بعدها نامه مبادله کنیم، کتاب مبادله کنیم، آنها را از اوضاع دینى کشور خود آگاه کنیم و از اوضاع دینى و احوال مسلمانان کشور آنها باخبر شویم، از تحولات و نهضت‌هایى که له یا علیه اسلام مى‏شود آگاه بشویم، با تحولات و نهضت‌هاى سودمند اسلامى هماهنگى کنیم.

3. على علیه‌السلام در کلمات خود ضمن بیان فلسفه پاره‏ اى از مقررات اسلامى، درباره حج مى‏فرماید: وَ الْحَجَّ تَقْوِیَةً لِلدّینِ‏ (یا تَقْرِبَةً لِلدّینِ) [۴]

یعنى فلسفه حج تقویت دین است (یا فلسفه حج نزدیک کردن پیروان دین است). به هر حال منظور یکى است. اگر مفهوم کلام این باشد که فلسفه حج تقویت دین است، منظور این است که با اجتماع حج روابط مسلمانان محکم‏تر مى‏شود و ایمان مسلمانان نیرومندتر مى‏‌گردد و به این وسیله اسلام نیرومندتر مى‏‌گردد.

اگر مفهوم کلام این باشد که فلسفه حج نزدیک کردن دین است، باز واضح است که منظور نزدیک شدن دلهاى مسلمانان است و نتیجه تقویت و نیرومندى اسلام است.

4. از سخنان آن حضرت است: جَعَلَهُ سُبْحانَهُ وَ تَعالى لِلْاسْلامِ عَلَماً [۵]. یعنى خداوند کعبه را پرچم اسلام قرار داده است.

از قدیم معمول بوده است که گروه‌هایى که با یکدیگر به جنگ مى‏‌پرداخته ‏اندهرکدام پرچم مخصوص به خود داشته‌‏اند و در زیر آن گرد مى‏‌آمده‏ اند. پرچم رمز بقا و استقلال و مقاومت آنها به شمار مى‌‏آمده است. برافراشته بودن آن دلیل حیات جمعى آنها بوده است و افتادن و خوابیدن آن علامت شکست آنها بوده است. دلیر و دلاورترین آنها نامزد به دست گرفتن پرچم بوده است، گردان و دلاوران دور او را مى‏‌گرفتند که برافراشته بماند.

برعکس دشمن کوشش مى‏‌کرد که پرچم را بخواباند. پرچم مقدس و محترم بود. امروز نیز پرچم رمز استقلال و وحدت و شخصیت مستقل ملت‌ها و کشورهاست. هر کشورى از خود پرچم و علامتى دارد و آن را مقدس مى‏‌شمارد و احیاناً به آن سوگند مى‌‏خورد.

امیرالمؤمنین مى‏‌فرماید: «کعبه پرچم اسلام است» یعنى همان طورى که پرچمها رمز اتحاد و یگانگى جمعیتها و نشانه همبستگى آنهاست و برپا بودن آن علامت حیات آنهاست، کعبه براى اسلام این‏چنین است.

در حدیث دیگرى وارد شده: «لا یَزالُ الدّینُ قائِماً ما قامَتِ الْکَعْبَةُ» ما دام که کعبه بپاست اسلام بپاست، یعنى ما دام که حج زنده و باقى است اسلام زنده و باقى است. کعبه پرچم مقدس اسلام است، رمز وحدت و استقلال مسلمین است.

از اینجا مى‌‏توانیم بفهمیم که منظور اسلام این نبوده که مردم ندانسته و نفهمیده بروند به مکه و فقط یک سلسله مناسک که براى خود آنها نامفهوم است بجا آورند.

منظور اصلى این است که تحت لواى کعبه یعنى همان خانه‌‏اى که اولین بار در میان بشر براى پرستش خداى یگانه بنا شد، به صورت یک قوم واحد و ملت واحد و هم‌‏عزم و هم‌‏رزم گرد آیند. شعار اصلى و اساسى اسلام «توحید» است. کعبه خانه توحید است. قرآن کریم مى‏فرماید: «انَّ اوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذى بِبَکَّةَ مُبارَکاً» یعنى اولین خانه‏اى که براى مردم نهاده شد همان است که در سرزمین مکه است.

منابع

مجموعه آثار استاد شهید مطهرى (حج)، ج‏25، ص: 49-46-با ویرایش جزئی-

پانویس

  1. تحف العقول، ص 34.
  2. حشر/ 14
  3. ‏نهج‌البلاغه، خطبه 29
  4. نهج‌البلاغه، كلمات قصار، حكمت 244
  5. نهج‌البلاغه، خطبه 1