نظّامیه

از ویکی‌وحدت

نظامیّه‏ از فرق معروف «معتزله» بودند.

موسس

موسس نظامیه ابواسحاق ابراهیم بن سیّار بلخی بصری مشهور به نظّام متوفای سال 231 هجری قمری بود.

شرح حال نظام

نظام به عنوان نخستین فیلسوف مسلمان مطرح است.ابن المرتضی، در طبقات خود او را در طبقه ی ششم قرار داده است. [۱] دوستانش گفته‌اند که وی از این جهت به لقب نظّام شهرت یافته که نظّامِ کلامِ منثور و شعرِ موزون بوده است ولی برخی دیگر گفته‌اند که وی چون در بازار بصره یعنی مهره به رشته در می کشیده بدین لقب شناخته شده است. [۲] [۳] [۴] نظام خواهرزاده و شاگرد ابوالهذیل علّاف بود و مذهب اعتزال را از او فراگرفت. جاحظ كه یكى از شاگردان او بود، وى را چنین توصیف مى ‏كند: نظّام بسیار دانا و كنجكاو و درست گفتار و كم خطا و لیكن در اصلى كه زیر سنجش قرار مى‏ داد كم ثبات بود و بر روى ظن و گمان مى ‏سنجید و در حفظ اسرار نمى ‏كوشید. از این‏ رو مردم او را سست رأى و یا زندیق مى ‏خواندند.بیشتر گفتار نظام از موضوعات فلسفه و بر اساس عقاید امبذقلس و انكساغورس از فلاسفه یونان بود. عبدالقاهر بغدادى مى ‏نویسد که نظّام در جوانى با گروهى از «ثنویه» و «سمنیه» كه قایل به تكافوى ادلّه بودند رفافت داشت. در پیرى با گروهی از فلاسفه بى‏ دین همراه بود و سپس با هشام بن حكم رافضى هم رای شد و از او و فیلسوفان دیگر گفتار خویش را در ابطال جزء لایتجزى فراگرفت و سپس قول خود را بر طفره استوار کرد.

اعتقادات

قاضی عبدالجبار معتزلی در شرح عقاید فرقه نظامیه به دوازده مسئله مورد توجه این فرقه اشاره می کند که عبارتنداز: یکم: خداوند به قدرت بر شرور و معاصی متصف نمی‌شود. دوم: خداوند موصوف به اراده نمی‌شود. سوم: افعال همه حرکات است. چهارم: انسان در حقیقت همان نفس و روح است و بدن قالب آن می باشد. پنجم: جزء لایتجزی وجود ندارد. ششم: هرچه از حدّ قدرت خارج شود، فعل خداست. هفتم: جواهر از اعراض تشکیل شده است. هشتم: خداوند موجودات را یکباره آفریده است. نهم: معجزه بودن قرآن از حیث خبرهایی است که از گذشته و آینده می‌دهد. دهم: اجماع حجت شرعی نیست.یازدهم: امامت جز با نص حاصل نمی‌شود. دوازدهم: انسان قبل از ورود نص شرعی می بایستی از راه استدلال عقلی خدا را بشناسد. [۵]همچنین اضافه کرده اند که موسس فرقه نظامیه، سخن برهمایی ها را در برانداختن پیامبری ها پسندید ولى از بیم شمشیر مسلمانان جرأت نداشت تا آن را ابراز کند. وی منکر اعجاز قرآن از نظر نظم و پیوستگی بود و نیز معجزات پیامبر (ص) را به طور کامل رد می کرد. وى احكام شریعت و فروع آن را بار گرانى بر مردم مى ‏دانست ولى شهامت نداشت تا آن را علنی کند. نظام منكر «اجماع» و «قیاس» در فروع و احكام شرع بود و حجیّت اخبارى را كه موجب علم ضرورى نمى ‏شود، انكار می کرد و بر فتاوای صحابه طعنه می زد.ابوالهذیل علاف در كتاب معروف خود «الرد على النظام» درباره اعراض و انسان و جزء لا یتجزى او را كافر دانست. ابوعلی جبایى در این سخن نظام که می گوید خلقت ایجاب مى‏ كند كه متولدات در افعال خدا باشد و قدرت خدا بر ستمگرى محال است او را تكفیر كرد. ابوالحسن اشعرى سه كتاب در تكفیر نظّام نوشته است و قلانسى نیز در رد او كتب و رسایلى نگاشت. [۶]

پانویس

  1. ابن المرتضی، طبقات المعتزله، ص 47.
  2. ابن شاکر، عیون التواریخ، ص 171
  3. بغدادی عبدالقاهر،الفرق بین الفرق، ص 131
  4. اسفراینی،التبصیر فی الدین، ص 71.
  5. با استفاده از http://www.wikiferaq.org/index.php/%D9%86%D9%8E%D8%B8%D9%91%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%87
  6. مشکور محمد جواد فرهنگ فرق اسلامى، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 446 با ویرایش اندک