نتایج جستجو

فرقه قدریه با محوریت افعال اختیاری انسان ایجاد شده است. آنان فکر می‌کردند که اعتقاد به قدر پیشین الهی در افعال اختیاری انسان، با مختار و مرید بودن او در

است» ماتریدیان درباره افعال اختیاری بشر، بیشتر از اشاعره به امر بین‌الامرین گرایش دارند. از دیدگاه این مکتب، انسان فاعل واقعی افعال خویش است، چون با اراده

بین افعال را انکار می‌کند و همه افعال انسان را بدون هیچ واسطه‌ای به خدا نسبت می‌دهد و ادعای خود را تکرار می‌کند که انسان هیچ گونه قدرت یا اختیاری در ایجاد

کرده‌اند و افعال اختیاری انسان را خارج از محدوده قضاء و قدر شمرده‌اند و گروه سومی در مقام جمع بین شمول قضاء و قدر نسبت به افعال اختیاری انسان و اثبات اختیار و

نیز می‌توان به تحلیل باقلانی از تفسیر افعال اشاره کرد و آن جنبه جنسی و نوعی فعل است. ایشان درباره افعال اختیاری صادره از انسان، قایل به دو جنبه جنسی و

حکمت خداوند، نظریه تفویض را برگزیدند و افعال اختیاری انسان را از حیطه اراده0 الهی بیرون دانستند، و انسان را خالق افعال خویش شناختند بدون آن که فاعلی چون خدا

نحوه انتساب افعال به عباد است و آن را پاسخ مناسبی برای توجیه افعال انسانی می‌داند. به گمان او نظریه کسب در واقع توجیه کننده افعال اختیاری انسان در برابر

همه این افعال است. ابن تیمیه برای اثبات افعال اختیاری و جزای عمل مربوط به آن به صراحت از عدل الهی دفاع می‌کند. بنابراین، انسان را مسئول افعال خویش می‌داند

من موضع عال.».یعنی افعال عباد به دو قسم اختیاری (تابع قدرت و اراده) و غیر اختیاری(تابع اجبار و اضطرار) تقسیم می‌شود. افعال اختیاری مثل خوردن و راه رفتن

عبارت هست. «نیت» اساس خوبی‌ها و بدی‌ها است. انگیزه انسان برای انجام افعال اختیاری، گوناگون است؛ بعضی از انگیزه‏‌ها برای تأمین نیازمندی‌های مادی و غرایز

است که اگر حکیمانه بودن افعال الهی به اموری جز خود افعال نسبت داده شود، لازمة آن قول به قدیم بودن جهان است، زیرا عللی که حکمت افعال الهی مبتنی بر آنها فرض

گمان یا وهم و خیال در ذهن امری غیر اختیاری می‌باشد و حسن و قبح، ثواب و عقاب در قلمرو افعال اختیاری است نه غیر اختیاری، بنابراین مراد اینستکه به گمان خود

بداء به معنای تغيير مقدّرات غير حتمی حاصل از افعال اختياری انسان‌ها است. بر اساس وعده‌ الهی، برخی از امور نظیر دادن صدقه به فقیر، نیکی به پدر و مادر، صله

اعتقاد نیستند و شرط صحت نیت را، اخطار بالبال نمی‌دانند. علم و میل در افعال ارادی: افعال ارادی انسان، تماما مبتنی بر دو مبدا علم و گرایش است. تحقق و وجود میل،

بر این که عدل زمانی نسبت به افعال بندگان معنا می‌یابد که فعل صادره از انسان، تابع اراده و اختیارش باشد، زیرا افعال اختیاری انسان‌ها مبنای اجرای عدالت است

اراده‌تکوینی نام دارد، همان افعال اوست، اما اراده‌اش درباره دیگر موجودات که اراده‌تشریعی نام دارد، امر او راجع به آن افعال است.علامه طباطبایی نیز دارای

در تفسیر افعال اختیاری انسان و نسبت آن را با جبر و اختیار بیان می‌کند که به طور بدیهی و وجدانی متوجه می‌شویم که تفاوت آشکاری میان حرکات اختیاری و حرکات

باشند. ابوالهذیل بین افعال قلوب و جوارح فرق می‌گذاشت و می‌گفت وجود افعال قلوب با قدرت وی بر آن، پیش از مردنش روا نیست و وجود افعال جوارح پس از مرگ و پس

(قرن ششم هجری) در‌این‌باره گفته است: «سخن درباره عدل، سخن در افعال الهی است و این که همه افعال خداوند پسندیده و نیکوست و از قبایح پیراسته است و چیزی را که

بوده است، زیرا به طور مستقیم با افعال عباد ارتباط دارد. با این توضیح که بندگان در افعال خود یا مختارند و یا مجبور و یا افعال‌شان بین جبر و اختیار قرار دارد