پرش به محتوا

مغول: تفاوت میان نسخه‌ها

۴٬۹۳۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳ ژانویهٔ ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۰: خط ۵۰:


مغول‌ها پس از چند دهه فرمانروایی اندک‌اندک در فرهنگ یکجانشینیِ شهریِ همان سرزمین‌هایی که به دست خودشان تسخیر شده بود، جذب شدند. بسیاری از آنها از سنت دیرین اعتقاد به ارواح و شَمَن‌باوری به دین‌های بودایی تبتی یا [[اسلام]] تغییردین دادند. جذب شدن مغول‌ها در فرهنگ‌های محلی پدیده‌ای فراگیر بود که نه تنها از تغییر بنیانی هویت قومیِ آنان خبر می‌داد بلکه به از بین رفتن قدرت نظامی و مهارت جنگیِ زبانزدشان نیز اشاره داشت، و بدین‌گونه بود که سرانجام هر چهار خان‌نشین مغول در کشمکش‌های خاندانیِ فرساینده ذوب شدند و نیروی رویارویی نظامی با رقبای سیاسی خود را از دست دادند. مغول‌ها در زمینۀ ایجاد بناهای یادمانیِ شکوهمند یا نهادهای سیاسی ماندگار شهرتی نیافتند، ولی با پیوند دادن شرق و غرب عالم به‌وسیلۀ مسیرهای تجاری گسترده سهم بزرگی در پاسداری و تقویت میراث فرهنگی جهان ادا کردند، مسیرهایی که به سفیران دولتی، مبلغان دینی، و جهانگردان امکان ‌داد دامنۀ سفرهای خود را از اوراسیا تا خاور دور گسترش بدهند.
مغول‌ها پس از چند دهه فرمانروایی اندک‌اندک در فرهنگ یکجانشینیِ شهریِ همان سرزمین‌هایی که به دست خودشان تسخیر شده بود، جذب شدند. بسیاری از آنها از سنت دیرین اعتقاد به ارواح و شَمَن‌باوری به دین‌های بودایی تبتی یا [[اسلام]] تغییردین دادند. جذب شدن مغول‌ها در فرهنگ‌های محلی پدیده‌ای فراگیر بود که نه تنها از تغییر بنیانی هویت قومیِ آنان خبر می‌داد بلکه به از بین رفتن قدرت نظامی و مهارت جنگیِ زبانزدشان نیز اشاره داشت، و بدین‌گونه بود که سرانجام هر چهار خان‌نشین مغول در کشمکش‌های خاندانیِ فرساینده ذوب شدند و نیروی رویارویی نظامی با رقبای سیاسی خود را از دست دادند. مغول‌ها در زمینۀ ایجاد بناهای یادمانیِ شکوهمند یا نهادهای سیاسی ماندگار شهرتی نیافتند، ولی با پیوند دادن شرق و غرب عالم به‌وسیلۀ مسیرهای تجاری گسترده سهم بزرگی در پاسداری و تقویت میراث فرهنگی جهان ادا کردند، مسیرهایی که به سفیران دولتی، مبلغان دینی، و جهانگردان امکان ‌داد دامنۀ سفرهای خود را از اوراسیا تا خاور دور گسترش بدهند.
=چادرنشینان آسیای مرکزی=
مغول‌ها مردمانی گله‌دار و چادرنشین ساکن استِپ‌های آسیای مرکزی بودند که زندگی خود را از راه پرورش گوسفند، بز، اسب، شتر، و غَژگاو (یاک) می‌گذراندند. این چادرنشینان کوچ‌نشین هم بودند و قبیله‌های مختلف آنان با تغییر فصل چادرهای پوستی و دایره شکل خود را که یورت (yurt) یا گِر (ger) نامیده می‌شد جمع کرده و در جای دیگری مستقر می‌شدند. سرزمین مغولستان آب و هوای اقلیمی خشنی دارد، به همین خاطر پوشاک مردم باید گرم، بادوام، و کاربردی باشد. لباس مغول‌ها معمولن از پوست دباغی‌شدۀ گوسفند و پشم حیوانات بود و لباس‌های زنانه و مردانه تفاوت چندانی با هم نداشتند: پوتین بی‌پاشنه، شلوار گشاد، بالاپوشی بلند به‌نام دیل (deel) که با یک بند چرمی دور کمر محکم می‌شد، و یک کلاه قیفی‌شکل با گوش‌پوش. اما لباس‌های زیر را از کتان یا ابریشم تهیه می‌کردند.
غذای مغول‌ها به طور عمده از فرآورده‌های لبنی مثل پنیر، ماست، کره، و کشک تکه‌یی، قوروت یا کوروت (kurut)، تشکیل می‌شد. نوشیدنی الکلی ملایم مغولی، کومیس (kumis)، را از شیر مادیان درست می‌کردند و مصرف آن بیشتر وقت‌ها به افراط می‌کشید. گله‌های دام ارزشی بسیار زیاد و حتا حیاتی داشتند چون منبع تهیۀ شیر، پشم، و حتا سرگین برای سوخت محسوب می‌شدند، اما گوشت معمولن از راه شکار به دست می‌آمد، و میوه‌ها و سبزیجات خودرو را نیز از صحرا جمع‌آوری و خشک می‌کردند تا برای مدتی طولانی قابل‌مصرف باقی بمانند. برای آذوقۀ زمستان و تهیۀ گوشت برای جشن‌ها و مناسبت‌ها، به‌ویژه دورهمی‌های بزرگ افراد قبیله، شکارهای مخصوص ترتیب داده می‌شد.
در این گونه شکارها از ترفندی معروف به نرگه (nerge) استفاده می‌کردند که در آن عدۀ زیادی سوارکار دورتادور محدودۀ بزرگی از دشت یک حلقۀ محاصره تشکیل می‌دادند و طعمه‌ها – شامل همه‌ نوع حیوان از مارموت گرفته تا گرگ – را به داخل آن می‌راندند، بعد حلقه را تنگ و تنگ‌تر می‌کردند تا کشتن شکارها با تیر و کمان آسان‌تر شود. مهارت مغول‌ها در اجرای ترفند نرگه با نظم و سازمان‌دهی خاصی که داشت بعدها در میدان نبرد امتیاز بزرگی را نصیب آنها کرد. مغول‌ها روی‌هم‌رفته ویژگی‌های زندگی بیابانی را تا امروز حفظ کرده‌اند و هنوز چادرنشینان زیادی در استپ‌های آسیای مرکزی هستند که صدها سال است به شیوۀ نیاکان خود زندگی می‌کنند.
الگوی زندگی چادرنشینی حکم می‌کرد شکار و تهیۀ آذوقه برعهدۀ مردان و درست کردن غذا برعهدۀ زنان باشد، بااین‌حال تقسیم کار همواره به این خشکی نبود و خیلی پیش می‌آمد که زن و مرد، هردو، درگیر همه نوع کاری، از جمله سوارکاری و تیراندازی، بشوند. زنان از حیوانات اهلی مراقبت می‌کردند، چادرها را جمع و برپا می‌کردند، گاری‌ها را می‌راندند، بچه‌ بزرگ می‌کردند، مواد غذایی را آماده و نگهداری می‌کردند، و از مهمانان پذیرایی می‌کردند. زنان مغول به نسبت همتایان خود در سایر فرهنگ‌های آسیاییِ هم‌روزگار از حقوق بیشتری برخوردار بودند و حق مالکیت و وراثت داشتند. حتا چند بار پیش آمد که در میان‌دوره‌هایی بین حکومت خان‌های بزرگ مغول زنان در مقام نایب سلطنه فرمانروایی را به‌دست بگیرند. یکی دیگر از حوزه‌هایی که زنان مغول در آن نقشی فعال داشتند، دین بود.


=منابع=
=منابع=
confirmed، مدیران
۳۲٬۸۲۷

ویرایش