پرش به محتوا

شقیق بلخی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۵۹۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''شقیق بلخی''' متولد ۱۹۴ق است.او را نیز از شاگردان [[ابراهیم ادهم]] دانسته‌اند. او اهل توکل، و نخستین کسی بود که از علوم احوال سخن ‌گفت<ref>سلمی، محمد، ج۱، ص۶۱-۶۲، طبقات الصوفیة، به کوشش نورالدین شریبه، حلب، ۱۴۰۶ق</ref>.از وی رساله‌ای با عنوان آداب العبادات باقی مانده است که در آن از منازل اهل صدق سخن به میان می‌آورد و آن را شامل ۴ منزلِ زهد، خوف، شوق به بهشت و محبت به خداوند می‌داند و بر آن باور است که همه کس به منزل چهارم راه نمی‌یابد، زیرا این منزل، شریف‌ترین و نورانی‌ترین منازل است. آن کس را که خداوند به این منزل درآورد، نور محبت در دلش می‌تاباند و در این حال محب چنان می‌شود که محبت او در دل فرشتگان و بندگان خدا می‌افتد<ref>نویا، پل، ج۱، ص۱۸۲-۱۹۶، تفسیر قرآنی و زبان عرفانی، ترجمۀ اسماعیل سعادت، تهران، ۱۳۷۳ش. - پورنامداریان، تقی، ج۱، ص۱۳-۱۶، دیدار با سیمرغ، تهران، ۱۳۷۴ش. - تاریخ التصوف الاسلامی، ص۲۴۰-۲۵۲، بدوی، عبدالرحمان، تاریخ التصوف الاسلامی، کویت، ۱۹۷۸م</ref>.
<div class="wikiInfo">[[پرونده:شقیق بلخی.jpg|جایگزین= شقیق بلخی|بندانگشتی| شقیق بلخی]]
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
!نام
!ابوعلی شقیق بن ابراهیم بن علی بلخی ازدی زاهد
|-
|نام‎های دیگر
|شقیق بلخی
|-
|درگذشت
|194ق
|}
</div>
 
'''شقیق بلخی''' متوفی ۱۹۴ق است.او را نیز از شاگردان [[ابراهیم ادهم]] دانسته‌اند. او اهل توکل، و نخستین کسی بود که از علوم احوال سخن ‌گفت<ref>سلمی، محمد، ج۱، ص۶۱-۶۲، طبقات الصوفیة، به کوشش نورالدین شریبه، حلب، ۱۴۰۶ق</ref>.از وی رساله‌ای با عنوان آداب العبادات باقی مانده است که در آن از منازل اهل صدق سخن به میان می‌آورد و آن را شامل ۴ منزلِ زهد، خوف، شوق به بهشت و محبت به خداوند می‌داند و بر آن باور است که همه کس به منزل چهارم راه نمی‌یابد، زیرا این منزل، شریف‌ترین و نورانی‌ترین منازل است. آن کس را که خداوند به این منزل درآورد، نور محبت در دلش می‌تاباند و در این حال محب چنان می‌شود که محبت او در دل فرشتگان و بندگان خدا می‌افتد<ref>نویا، پل، ج۱، ص۱۸۲-۱۹۶، تفسیر قرآنی و زبان عرفانی، ترجمۀ اسماعیل سعادت، تهران، ۱۳۷۳ش. - پورنامداریان، تقی، ج۱، ص۱۳-۱۶، دیدار با سیمرغ، تهران، ۱۳۷۴ش. - تاریخ التصوف الاسلامی، ص۲۴۰-۲۵۲، بدوی، عبدالرحمان، تاریخ التصوف الاسلامی، کویت، ۱۹۷۸م</ref>.
   
   
=زندگی=
=زندگی=
خط ۷: خط ۲۰:
=اساتید و شاگردان=
=اساتید و شاگردان=


شقیق بلخی از شاگردان و مریدان خاص ابراهیم بن ادهم، عارف و زاهد معروف سده دوم به شمار می‌رفت و علم طریقت و مشی صوفیانه را از وی فرا گرفت.[۷][۸]][۱۰] دانش فقه را از اساتیدی چون قاضی ابویوسف[۱۱] و زفر بن هذیل، از فقهای معروف آن روزگار آموخت.[۱۲] در دانش حدیث و روایت نیز شاگرد کسانی چون اسرائیل بن یونس، ابوحنیفه، عبّاد بن کثیر و کثیر بن عبدالله ایلی بوده و از ایشان روایت کرده است.[۱۳][۱۴]
شقیق بلخی از شاگردان و مریدان خاص ابراهیم بن ادهم، عارف و زاهد معروف سده دوم به شمار می‌رفت و علم طریقت و مشی صوفیانه را از وی فرا گرفت<ref>ابن‌عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج۲۳، ص۱۳۱</ref> دانش [[فقه]] را از اساتیدی چون [[قاضی ابویوسف]]<ref>تفضلی، آذر و فضائلی، مهین، فرهنگ بزرگان، ص۲۴۰</ref> و [[زفر بن هذیل]] از فقهای معروف آن روزگار آموخت<ref>ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۱۳، ص۲۳۰</ref>.در دانش [[حدیث]] و روایت نیز شاگرد کسانی چون [[اسرائیل بن یونس]]، [[ابوحنیفه]]، [[عبّاد بن کثیر]] و [[کثیر بن عبدالله ایلی]] بوده و از ایشان روایت کرده است<ref>ابن‌عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج۲۳، ص۱۳۱</ref>.  
بلخی دارای شاگردان بسیاری نیز بوده که از آن میان نام افرادی چون عبدالصمد بن یزید مردویه، حاتم اصمّ، محمد بن ابان مستملی و حسن بن داود بلخی به چشم می‌خورد.[۱۵][۱۶] به گفته حاکم نیشابوری، وی در حالی که سیصد نفر از زهّاد خراسان وی را همراهی می‌کردند[۱۷] به نیشابور وارد شد.
بلخی دارای شاگردان بسیاری نیز بوده که از آن میان نام افرادی چون [[عبدالصمد بن یزید مردویه]]، [[حاتم اصمّ]]، [[محمد بن ابان مستملی]] و [[حسن بن داود بلخی]] به چشم می‌خورد<ref>عسقلانی، احمد بن علی، لسان المیزان، ج۳، ص۱۵۱</ref>.به گفته [[حاکم نیشابوری]] وی در حالی که سیصد نفر از زهّاد خراسان وی را همراهی می‌کردند<ref>ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۱۳، ص۲۳۱</ref> به نیشابور وارد شد.


سبب زهد
=سبب زهد=
[ویرایش]


شقیق بلخی علی‌رغم آنکه از مال و ثروت بسیاری بهره‌مند بود، طریق زهد و ورع پیشه ساخت.[۱۸] دلیل این کار را ابن‌خلکان چنین بیان می‌کند: شقیق در ایام جوانی هنگامی که برای تجارت و کسب درآمد به ترکستان سفر کرده بود، به دانشمندی بت‌پرست از مردمان آن دیار برخورد کرد و به دنبال یک مباحثه و محاجّه علمی و عقیدتی، تحت تاثیر کلام بت‌پرست واقع می‌شود و تصمیم می‌گیرد به هنگام بازگشت تمام اموال و دارایی خود را در راه خیر بخشش کرده، راه زهد و بی‌رغبتی پیشه کند و به کسب دانش بپردازد.[۱۹] یکی از نوادگان شقیق نقل می‌کند که او در حالی که مالک و صاحب سیصد قریه و روستا بود، به هنگام مرگ حتی یک کفن برای خود برجای نگذاشت.[۲۰][۲۱]
شقیق بلخی علی‌رغم آنکه از مال و ثروت بسیاری بهره‌مند بود، طریق زهد و ورع پیشه ساخت<ref>ابن‌جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، ج۸، ص۱۷۰</ref>.دلیل این کار را [[ابن‌خلکان]] چنین بیان می‌کند: شقیق در ایام جوانی هنگامی که برای تجارت و کسب درآمد به ترکستان سفر کرده بود، به دانشمندی بت‌پرست از مردمان آن دیار برخورد کرد و به دنبال یک مباحثه و محاجّه علمی و عقیدتی، تحت تاثیر کلام بت‌پرست واقع می‌شود و تصمیم می‌گیرد به هنگام بازگشت تمام اموال و دارایی خود را در راه خیر بخشش کرده، راه زهد و بی‌رغبتی پیشه کند و به کسب دانش بپردازد.[۱۹] یکی از نوادگان شقیق نقل می‌کند که او در حالی که مالک و صاحب سیصد قریه و روستا بود، به هنگام مرگ حتی یک کفن برای خود برجای نگذاشت<ref>اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیة الاولیاء، ج۸، ص۵۹</ref>.  
در سبب تصوف و گرایش او به زهد، نیز آمده است روزی از بیابانی می‌گذشت، پرنده‌ای بال شکسته را مشاهده کرد که پرنده‌ای دیگر ملخی در منقار خود برای او آورد و به او غذا داد. چون شقیق این صحنه را دید، تجارت را رها کرد و به عبادت مشغول شد.
در سبب [[تصوف]] و گرایش او به زهد، نیز آمده است روزی از بیابانی می‌گذشت، پرنده‌ای بال شکسته را مشاهده کرد که پرنده‌ای دیگر ملخی در منقار خود برای او آورد و به او غذا داد. چون شقیق این صحنه را دید، تجارت را رها کرد و به عبادت مشغول شد.


ملاقات با ابراهیم ادهم
=ملاقات با ابراهیم ادهم=
[ویرایش]


شقیق بلخی وقتی به ابراهیم ادهم گفت که: «شما در معاش چگونه‌ می‌کنید؟» گفت: «ما چون می‌یابیم شکر می‌کنیم، و چون نمی‌یابیم صبر می‌کنیم.» شقیق گفت: «سگان خراسان همچنین می‌کنند.» ابراهیم گفت: «پس شما چون می‌کنید؟» گفت: «ما چون یابیم ایثار کنیم، و چون‌نیابیم شکر کنیم.» ابراهیم ادهم بوسه بر سر وی داد و گفت: «استاد تویی.» و در کتاب سیر السّلف این حکایت را به عکس این آورده. آنچه اینجا نسبت به ابراهیم ادهم کرده، آنجا نسبت به شقیق کرده، و آنچه اینجا نسبت به شقیق کرده، آنجا نسبت به ابراهیم ادهم، والله‌تعالی‌اعلم.
شقیق بلخی وقتی به ابراهیم ادهم گفت که: «شما در معاش چگونه‌ می‌کنید؟» گفت: «ما چون می‌یابیم شکر می‌کنیم، و چون نمی‌یابیم صبر می‌کنیم.» شقیق گفت: «سگان خراسان همچنین می‌کنند.» ابراهیم گفت: «پس شما چون می‌کنید؟» گفت: «ما چون یابیم ایثار کنیم، و چون‌نیابیم شکر کنیم.» ابراهیم ادهم بوسه بر سر وی داد و گفت: «استاد تویی.» و در کتاب سیر السّلف این حکایت را به عکس این آورده. آنچه اینجا نسبت به ابراهیم ادهم کرده، آنجا نسبت به شقیق کرده، و آنچه اینجا نسبت به شقیق کرده، آنجا نسبت به ابراهیم ادهم، والله‌تعالی‌اعلم.
خط ۲۵: خط ۳۶:
و هم وی گفته: «اصحب النّاس کما تصحب النّار، خذ منفعتها، و احذر ان تحرقک!»
و هم وی گفته: «اصحب النّاس کما تصحب النّار، خذ منفعتها، و احذر ان تحرقک!»


سرانجام
=آثار=
[ویرایش]
 
از آثار شقیق بلخی دیوان شعر<ref>آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۹، ص۵۳۴</ref> و مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه<ref>همان، ج 21،ص111</ref>می‌باشد.
 
 
=درگذشت=


ذهبی می‌نویسد که بلخی علاوه بر شهرتی که در زهد و ورع داشت، همیشه در خط مقدم جبهه و پیش‌گام جنگجویان و مبارزان بود.[۲۲] به گفته حاتم اصم، از شاگردان بلخی، وی در جنگی که با ترک‌ها در منطقه کُولان، منطقه‌ای در بلاد ترک در ماوراءالنهر در سال ۱۹۴ هـ رُخ داد، شرکت داشت و در همان‌جا کشته شد.[۲۳][۲۴][۲۵] تاریخ‌های دیگری از قبیل ۱۵۳، [۲۶] ۱۷۴، ۱۸۴ و۱۹۵ هـ[۲۷] نیز برای درگذشت او ذکر شده است. برخی آرامگاه وی را در منطقه خَتْلان، از نواحی ماوراءالنهر دانسته‌اند.[۲۸]
ذهبی می‌نویسد که بلخی علاوه بر شهرتی که در زهد و ورع داشت، همیشه در خط مقدم جبهه و پیش‌گام جنگجویان و مبارزان بود<ref>ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۹، ص۳۱۴</ref>.   به گفته حاتم اصم از شاگردان بلخی وی در جنگی که با ترک‌ها در منطقه کُولان، منطقه‌ای در بلاد ترک در ماوراءالنهر در سال ۱۹۴ هـ رُخ داد، شرکت داشت و در همان‌جا کشته شد<ref>زرکلی، خیرالدین بن محمود، الاعلام، ج۳، ص۱۷۱</ref>. تاریخ‌های دیگری از قبیل ۱۵۳، ۱۷۴، ۱۸۴ و۱۹۵ هـ<ref>مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب، ج۳، ص۲۳۲</ref>. نیز برای درگذشت او ذکر شده است. برخی آرامگاه وی را در منطقه خَتْلان، از نواحی ماوراءالنهر دانسته‌اند<ref>موسوی خوانساری، محمد باقر، روضات الجنات، ج۴، ص۱۰۶</ref>.  


آثار
=پانویس=
[ویرایش]
{{پانویس|2}}


از آثار شقیق بلخی دیوان شعر[۲۹] و مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه[۳۰] می‌باشد.
[[رده: تصوف]]
confirmed
۳٬۸۸۵

ویرایش