پرش به محتوا

علوم قرآنی: تفاوت میان نسخه‌ها

۷۱۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱ ژوئن ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۴: خط ۳۴:
علوم قرآنی به‌سان همه یا عموم دانش‌های اسلامی همچون تاریخ، سیره، [[کلام]]، [[فقه]]... نخست در دامن علم [[حدیث]] شکل گرفت به این معنا تمام گزاره‌های مربوط به تاریخ [[قرآن]]، محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ، در گفتارهای تفسیری پیامبر و [[صحابه]] در قالب [[روایات]] و با برخورداری از سلسله اسناد انعکاس یافت؛ آن‌گاه به‌تدریج به‌سان سایر [[علوم اسلامی]] از [[حدیث]] جدا شد؛ بنابراین، نخستین بستر انعکاس آموزه‌های علوم [[قرآن]] را باید در روایات جست؛ به‌طور مثال آنچه از رسول اکرم درباره چگونگی نزول [[قرآن]]، نزول وحی مستقیم یا وحی از رهگذر فرشته وحی (جبرئیل) نامگذاری کتاب آسمانی و سوره‌ها یا احیاناً آیه‌های آن، مبحث قرائات و چگونگی تلاوت [[قرآن]]، تفسیر بسیاری از آیات، ارائه مبانی تفسیر و برحذر داشتن از تفسیر به رأی و... نقل شد، دستمایه‌های اولیه شکل‌گیری گزاره‌های مربوط به علوم قرآنی را فراهم ساخت.
علوم قرآنی به‌سان همه یا عموم دانش‌های اسلامی همچون تاریخ، سیره، [[کلام]]، [[فقه]]... نخست در دامن علم [[حدیث]] شکل گرفت به این معنا تمام گزاره‌های مربوط به تاریخ [[قرآن]]، محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ، در گفتارهای تفسیری پیامبر و [[صحابه]] در قالب [[روایات]] و با برخورداری از سلسله اسناد انعکاس یافت؛ آن‌گاه به‌تدریج به‌سان سایر [[علوم اسلامی]] از [[حدیث]] جدا شد؛ بنابراین، نخستین بستر انعکاس آموزه‌های علوم [[قرآن]] را باید در روایات جست؛ به‌طور مثال آنچه از رسول اکرم درباره چگونگی نزول [[قرآن]]، نزول وحی مستقیم یا وحی از رهگذر فرشته وحی (جبرئیل) نامگذاری کتاب آسمانی و سوره‌ها یا احیاناً آیه‌های آن، مبحث قرائات و چگونگی تلاوت [[قرآن]]، تفسیر بسیاری از آیات، ارائه مبانی تفسیر و برحذر داشتن از تفسیر به رأی و... نقل شد، دستمایه‌های اولیه شکل‌گیری گزاره‌های مربوط به علوم قرآنی را فراهم ساخت.


گفتارهایی که از امامان علیهم السلام یا صحابه یا تابعان در این زمینه‌ها نقل شده نیز چنین تاثیری از خود بر جای گذاشته است. در نگریستن در هریک از مباحث علوم [[قرآن]] نشان می‌دهد که عموم مسائل آن با گفتارها و دیدگاه‌های [[امامان معصوم]] علیهم السلام [[صحابیان]] یا [[تابعان]] همراه است.
گفتارهایی که از [[امامان معصوم]] علیهم السلام یا [[صحابه]] یا [[تابعان]] در این زمینه‌ها نقل شده نیز چنین تاثیری از خود بر جای گذاشته است. در نگریستن در هریک از مباحث علوم [[قرآن]] نشان می‌دهد که عموم مسائل آن با گفتارها و دیدگاه‌های [[امامان معصوم]] علیهم السلام [[صحابیان]] یا [[تابعان]] همراه است.


===انعکاس در مقدمه تفاسیر؛===
===انعکاس در مقدمه تفاسیر؛===
خط ۴۲: خط ۴۲:
بر این اساس، مفسّر در آغاز راه ناگزیر است موضوع و چگونگی برخورد خود را با این پدیده مشخص سازد. پیدا است صحّه گذاشتن یا مردود دانستن اختلاف قرائت‌ها در نوع تفسیر تأثیر مستقیم می‌گذارد. همچنین هر مفسّری در ساحت تبیین مدالیل آیات افزون بر قراین بیرونی به قراین درونی به‌ویژه مدالیل آیات قبل و بعد آیه مورد بحث و چگونگی ارتباط میان آن‌ها که در اصطلاح به آن سیاق می‌گویند، نیازمند است؛ (رک: قلعه‌چی، بی‌تا: ص 252؛ فتح‌الله، 1415 ق: ص 236) اما استناد به اصل سیاق مبتنی بر یک زیرساخت و مبنای دیگر یعنی وحیانی دانستن چینش آیات است؛ یعنی اگر مفسر در مبحث تاریخ جمع و تدوین [[قرآن]] چینش کنونی آیات را مستند به پیامبر دانست می‌تواند از اصل سیاق بهره گیرد؛ و در غیر این صورت، استناد به سیاق بی‌معنا خواهد بود. چنان‌که اگر مفسری بر وجود ارتباط میان سوره‌های [[قرآن]] معتقد باشد، باید افزون بر وحیانی بودن چینش آیات، چینشن سوره‌ها را نیز وحیانی بینگارد.
بر این اساس، مفسّر در آغاز راه ناگزیر است موضوع و چگونگی برخورد خود را با این پدیده مشخص سازد. پیدا است صحّه گذاشتن یا مردود دانستن اختلاف قرائت‌ها در نوع تفسیر تأثیر مستقیم می‌گذارد. همچنین هر مفسّری در ساحت تبیین مدالیل آیات افزون بر قراین بیرونی به قراین درونی به‌ویژه مدالیل آیات قبل و بعد آیه مورد بحث و چگونگی ارتباط میان آن‌ها که در اصطلاح به آن سیاق می‌گویند، نیازمند است؛ (رک: قلعه‌چی، بی‌تا: ص 252؛ فتح‌الله، 1415 ق: ص 236) اما استناد به اصل سیاق مبتنی بر یک زیرساخت و مبنای دیگر یعنی وحیانی دانستن چینش آیات است؛ یعنی اگر مفسر در مبحث تاریخ جمع و تدوین [[قرآن]] چینش کنونی آیات را مستند به پیامبر دانست می‌تواند از اصل سیاق بهره گیرد؛ و در غیر این صورت، استناد به سیاق بی‌معنا خواهد بود. چنان‌که اگر مفسری بر وجود ارتباط میان سوره‌های [[قرآن]] معتقد باشد، باید افزون بر وحیانی بودن چینش آیات، چینشن سوره‌ها را نیز وحیانی بینگارد.


به‌دلیل چنین ضرورتی است که انعکاس علوم قرآنی در ادواری از تاریخ تفسیر حتی گاه در دوران ما در مقدمه تفاسیر دنبال شده است. <ref>مباحثی از علوم [[قرآن]] که در مقدمه تفاسیر تبیان، (ر.ک: شیخ طوسی، 1413 ق: ج 1، ص 3‌-21)، مجمع‌البیان امین‌الاسلام طبرسی؛ تفسیر صافی (ر.ک: فیض کاشانی،1402: ج 1، ص 15-78)؛ آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن (بلاغی، بی‌تا: ج 1، ص 2-49)؛ البیان (خویی، 1401: ص 17-411) با مباحثی بسیار گسترده و علمی؛ محاسن التاویل (قاسمی، ج 1، ص 11-197) و... یافته نشان‌دهنده مدعا است.</ref>
به‌دلیل چنین ضرورتی است که انعکاس علوم قرآنی در ادواری از تاریخ [[تفسیر]] حتی گاه در دوران ما در مقدمه تفاسیر دنبال شده است. <ref>مباحثی از علوم [[قرآن]] که در مقدمه تفاسیر تبیان، (ر.ک: شیخ طوسی، 1413 ق: ج 1، ص 3‌-21)، مجمع‌البیان امین‌الاسلام طبرسی؛ تفسیر صافی (ر.ک: فیض کاشانی،1402: ج 1، ص 15-78)؛ آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن (بلاغی، بی‌تا: ج 1، ص 2-49)؛ البیان (خویی، 1401: ص 17-411) با مباحثی بسیار گسترده و علمی؛ محاسن التاویل (قاسمی، ج 1، ص 11-197) و... یافته نشان‌دهنده مدعا است.</ref>


===انعکاس در قالب تک‌نگاری‌ها؛===
===انعکاس در قالب تک‌نگاری‌ها؛===
خط ۷۵: خط ۷۵:
===حدیث===
===حدیث===


خاستگاه اولیه علوم قرآنی حدیث بوده وآنچه درباره [[قرآن]] یا معارف وآموزه‌های آن از زبان پیامبر، امامان ، یا از صحابه و تابعان نقل شده، در قالب احادیث انعکاس یافته وبرای ما نقل شده است و به‌رغم جدا شدن واستقلال علوم [[قرآن]] از حدیث، همچنان بهترین منبع و آبشخور برای دستیابی به گزاره‌های علوم قرآنی جوامع حدیثی است. <ref>برای نمونه، ثقة‌الاسلام کلینی افزون برانعکاس روایات فراوانی در زمینه علوم قرآنی در باب‌های پراکنده کافی، کتابی خاص باعنوان کتاب فضل القرآن را به این امر اختصاص داده است (ر.ک، کلینی، بی‌تا: ج 2، ص 595 به بعد). نیز علامه مجلسی در کتاب بحارالانوار فصلی مستوعب برای این مبحث گشوده است</ref> <ref>مجلسی،1403 ق: ج 89.</ref>
خاستگاه اولیه علوم قرآنی حدیث بوده وآنچه درباره [[قرآن]] یا معارف وآموزه‌های آن از زبان پیامبر، امامان ، یا از صحابه و تابعان نقل شده، در قالب احادیث انعکاس یافته وبرای ما نقل شده است و به‌رغم جدا شدن و [[استقلال]] علوم [[قرآن]] از حدیث، همچنان بهترین منبع و آبشخور برای دستیابی به گزاره‌های علوم قرآنی جوامع حدیثی است. <ref>برای نمونه، ثقة‌الاسلام کلینی افزون برانعکاس روایات فراوانی در زمینه علوم قرآنی در باب‌های پراکنده کافی، کتابی خاص باعنوان کتاب فضل القرآن را به این امر اختصاص داده است (ر.ک، کلینی، بی‌تا: ج 2، ص 595 به بعد). نیز علامه مجلسی در کتاب بحارالانوار فصلی مستوعب برای این مبحث گشوده است</ref> <ref>مجلسی،1403 ق: ج 89.</ref>


در سایر جوامع حدیثی شیعه و جوامع متأخر همچون الحیاة <ref>ر.ک، حکیمی، ج 2، ص 67-185</ref>، میزان الحکمه، آثار الصادقین و.... نیز ابواب و فصولی به گردآوری روایات ناظر به [[قرآن]] اختصاص یافته است. بخاری در نخستین باب از کتاب الجامع الصحیح خود باعنوان کتاب بدء الوحی <ref>بخاری،1422: ص 21-23</ref>، از ماجرای نزول وحی وبعثت پیامبر  سخن به میان آورده وافزون بر اختصاص دادن ابوابی دراین زمینه، نظیر کتاب فضایل القرآن <ref>همان، ص 132-921</ref>، کتاب الاعتصام بالکتاب والسنّه <ref>همان، ص 1285-1300</ref> باآوردن بابی مفصّل با عنوان کتاب التفسیر <ref>همان، ص 787-920</ref> سهم دانش‌های قرآنی را در کتاب خود ادا کرده است. این کار در صحیح مسلم و سنن ابی‌داود و جامع ترمذی نیز دنبال شده است.
در سایر جوامع حدیثی شیعه و جوامع متأخر همچون الحیاة <ref>ر.ک، حکیمی، ج 2، ص 67-185</ref>، میزان الحکمه، آثار الصادقین و.... نیز ابواب و فصولی به گردآوری روایات ناظر به [[قرآن]] اختصاص یافته است. بخاری در نخستین باب از کتاب الجامع الصحیح خود باعنوان کتاب بدء الوحی <ref>بخاری،1422: ص 21-23</ref>، از ماجرای نزول وحی وبعثت پیامبر  سخن به میان آورده وافزون بر اختصاص دادن ابوابی دراین زمینه، نظیر کتاب فضایل القرآن <ref>همان، ص 132-921</ref>، کتاب الاعتصام بالکتاب والسنّه <ref>همان، ص 1285-1300</ref> باآوردن بابی مفصّل با عنوان کتاب التفسیر <ref>همان، ص 787-920</ref> سهم دانش‌های قرآنی را در کتاب خود ادا کرده است. این کار در صحیح مسلم و سنن ابی‌داود و جامع ترمذی نیز دنبال شده است.


بهترین شاهد مدعا، کتاب‌های تفسیر روایی یا تفسیر مأثور است که با تکیه به روایات جوامع حدیثی و با جداسازی روایات تفسیری فراهم آمده‌اند. تفسیر نورالثقلین و البرهان و صافی میان شیعه در آغاز ذکر هر روایت تفسیری منبع روایی خود را ذکر کرده‌اند؛ چنان‌که همین امر در تفسیر الدر المنثور نیز مشهود است.
بهترین شاهد مدعا، کتاب‌های تفسیر روایی یا تفسیر مأثور است که با تکیه به روایات جوامع حدیثی و با جداسازی [[روایات]] تفسیری فراهم آمده‌اند. [[تفسیر نورالثقلین]] و [[البرهان]] و [[صافی]] میان [[شیعه]] در آغاز ذکر هر [[روایت]] تفسیری منبع روایی خود را ذکر کرده‌اند؛ چنان‌که همین امر در [[تفسیر الدر المنثور]] نیز مشهود است.


باید توجه داشت که بسیاری از روایات تفسیری، صریح یا به‌اشاره به مباحث علوم [[قرآن]] به ویژه منطق فهم و تفسیر [[قرآن]] ناظر است که از جمله مباحث مهم این دانش به‌شمار می‌رود.
باید توجه داشت که بسیاری از [[روایات]] تفسیری، صریح یا به‌اشاره به مباحث علوم [[قرآن]] به ویژه منطق فهم و [[تفسیر قرآن]] ناظر است که از جمله مباحث مهم این دانش به‌شمار می‌رود.


===ادبیات===
===ادبیات===


ادبیات مورد نظر شامل علومی چند است که عبارتند از: لغت و اشتقاق، صرف، نحو، معانی، بیان، بدیع؛ دانش‌هایی که به اذعان بسیاری از صاحب‌نظران به برکت [[قرآن]] و برای شناخت و فهم عمیق‌تر این کتاب آسمانی شکل گرفته‌اند. [[قرآن]] در جایگاه شاهکار متن عربی از این عناصر بهره گرفته و این دانش‌ها به منظور بازکاویدن آن‌ها رخ نموده‌اند. کتاب‌هایی همچون المفردات فی غریب القرآن راغب اصفهانی، مجمع‌البحرین طریحی، التحقیق فی کلمات القرآن‌الکریم حسن مصطفوی از جمله آثار ماندگاری است که برای تبیین مفاهیم واژه‌های [[قرآن]] فراهم آمده‌اند. افزون بر این کتاب‌ها حتی منابع لغت عام همچون لسان‌العرب و تاج‌العروس مشحون از مباحث واژه‌شناسی آیات [[قرآن]] است و ابن‌منظور در مقدمه لسان-العرب تصریح می‌کند که این کتاب را برای خدمت [[قرآن]] و تسهیل فهم و تفسیر آن فراهم ساخته است.
ادبیات مورد نظر شامل علومی چند است که عبارتند از: لغت و اشتقاق، [[صرف]]، [[نحو]]، [[معانی]]، [[بیان]]، [[بدیع]]؛ دانش‌هایی که به اذعان بسیاری از صاحب‌نظران به برکت [[قرآن]] و برای شناخت و فهم عمیق‌تر این کتاب آسمانی شکل گرفته‌اند. [[قرآن]] در جایگاه شاهکار متن عربی از این عناصر بهره گرفته و این دانش‌ها به منظور بازکاویدن آن‌ها رخ نموده‌اند. کتاب‌هایی همچون [[المفردات فی غریب القرآن]] [[راغب اصفهانی]]، [[مجمع‌البحرین]] [[طریحی]]، [[التحقیق فی کلمات القرآن‌الکریم]] [[حسن مصطفوی[[ از جمله آثار ماندگاری است که برای تبیین مفاهیم واژه‌های [[قرآن]] فراهم آمده‌اند. افزون بر این کتاب‌ها حتی منابع لغت عام همچون [[لسان‌العرب]] و [[تاج‌العروس]] مشحون از مباحث واژه‌شناسی آیات [[قرآن]] است و ابن‌منظور در مقدمه [[لسان العرب]] تصریح می‌کند که این کتاب را برای خدمت [[قرآن]] و تسهیل فهم و تفسیر آن فراهم ساخته است.


صرف و نحو [[قرآن]] نیز چنین داستانی دارد. براساس آنچه مشهور است، نخستین بار ابوالاسود دئلی و شاگردان وی به راهنمایی حضرت امیر دست به تنظیم قواعد و ضوابط علم صرف‌ و نحو زدند. <ref>معرفت، 1412: ج 1، ص 361، زرقانی، ج 1، ص 399.</ref> بعدها کتاب‌هایی همچون الکافیه رضی‌الدین‌استرآبادی و شرح الکافیه جامی، مغنی‌الادیب عن کتب الاعاریب از ابن‌هشام برای بازشناسی ساختارهای صرفی و نحوی آیات تدوین شده‌اند. کتاب مغنی در جای‌جای مباحث خود مشحون از استشهاد به آیات است. نیز چنان‌که مشهور است، عبدالقاهر جرجانی، سکّاکی و تفتازانی برای نشان دادن وجوه اعجاز بیانی [[قرآن]] سه دانش معانی، بیان و بدیع را پدید آوردند. براین‌اساس، افزون بر استشهاد فراوان به آیات [[قرآن]] در جای‌جای مباحث این علوم، بخشی از مباحث علوم قرآنی نیز به کندوکاو در این زمینه اختصاص یافته است.
[[صرف]] و [[نحو]] [[قرآن]] نیز چنین داستانی دارد. براساس آنچه مشهور است، نخستین بار [[ابوالاسود دوئلی]] و شاگردان وی به راهنمایی حضرت امیر دست به تنظیم قواعد و ضوابط [[علم صرف‌]] و [[نحو]] زدند. <ref>معرفت، 1412: ج 1، ص 361، زرقانی، ج 1، ص 399.</ref> بعدها کتاب‌هایی همچون [[الکافیه]] [[رضی‌الدین‌استرآبادی]] و [[شرح الکافیه]] [[جامی]]، [[مغنی‌الادیب عن کتب الاعاریب]] از [[ابن‌هشام]] برای بازشناسی ساختارهای صرفی و نحوی [[آیات]] تدوین شده‌اند. کتاب [[مغنی]] در جای‌جای مباحث خود مشحون از استشهاد به [[آیات]] است. نیز چنان‌که مشهور است، [[عبدالقاهر جرجانی]]، [[سکّاکی]] و [[تفتازانی]] برای نشان دادن وجوه [[اعجاز بیانی]] [[قرآن]] سه دانش [[معانی]]، [[بیان]] و [[بدیع]] را پدید آوردند. براین‌اساس، افزون بر استشهاد فراوان به [[آیات]] [[قرآن]] در جای‌جای مباحث این علوم، بخشی از مباحث علوم قرآنی نیز به کندوکاو در این زمینه اختصاص یافته است.


===کلام===
===کلام===


کلام دانشی است که دفاع‌عقلانی از آموزه‌های دینی را برعهده دارد؛ از این جهت در تعریف آن گفته‌اند:
[[کلام]]، دانشی است که دفاع‌عقلانی از آموزه‌های دینی را برعهده دارد؛ از این جهت در تعریف آن گفته‌اند:


علم به عقاید دینی از روی ادله‌یقینی است (تفتازانی، 1401: ج 1، ص 6).
علم به عقاید دینی از روی ادله‌یقینی است. <ref>تفتازانی، 1401: ج 1، ص 6.</ref>


پیدا است که با این تعریف، کلام با نبوت عامه و خاصه و مباحث مربوط به آن سروکار دارد و تبیین چگونگی وحی درباره پیامبران و چندوچون وحی بر پیامبر اعظم، تبیین معجزه اثباتگر رسالت پیامبراکرم یعنی [[قرآن]] و وجوه اعجاز آن، تحدی [[قرآن]] و ناکامی معارضان آن در عرصه هماوردی و اثبات تحریف‌ناپذیری آن از جمله مباحث کلامی است که با علوم [[قرآن]] نیز اشتراک دارد؛ زیرا تبیین چگونگی وحی و وجوه اعجاز [[قرآن]] از جمله وظایف اصلی علوم قرآنی است. ازسوی دیگر دریکی از مباحث گسترده و پرچالش علوم قرآنی یعنی محکم و متشابه نیز علم کلام حضوری پررنگ دارد؛ زیرا در بررسی متشابهات و محکمات [[قرآن]] انواع نحله‌های کلامی از قبیل اشاعره، معتزله، امامیه، ماتریدیه، کرّامیه و... و چگونگی برخورد آنان با این‌دست از آیات بررسی می‌شود. مباحث کلامی جلد سوم کتاب التمهید فی‌علوم القرآن استاد معرفت بهترین شاهد مدعا است.
پیدا است که با این تعریف، [[کلام]] با [[نبوت]] عامه و خاصه و مباحث مربوط به آن سروکار دارد و تبیین چگونگی [[وحی]] درباره [[پیامبران]] و چند و چون [[وحی]] بر [[پیامبر اعظم]]، تبیین معجزه اثباتگر رسالت [[پیامبراکرم]] یعنی [[قرآن]] و وجوه [[اعجاز]] آن، تحدی [[قرآن]] و ناکامی معارضان آن در عرصه هماوردی و اثبات تحریف‌ناپذیری آن از جمله مباحث کلامی است که با علوم [[قرآن]] نیز اشتراک دارد؛ زیرا تبیین چگونگی وحی و وجوه [[اعجاز]] [[قرآن]] از جمله وظایف اصلی علوم قرآنی است. ازسوی دیگر دریکی از مباحث گسترده و پرچالش علوم قرآنی یعنی [[محکم]] و [[متشابه]] نیز [[علم کلام]] حضوری پررنگ دارد؛ زیرا در بررسی [[متشابهات]] و [[محکمات]] [[قرآن]] انواع نحله‌های کلامی از قبیل [[اشاعره]]، [[معتزله]]، [[امامیه]]، [[ماتریدیه]]، [[کرّامیه]] و... و چگونگی برخورد آنان با این‌دست از آیات بررسی می‌شود. مباحث کلامی جلد سوم کتاب [[التمهید فی‌علوم القرآن]] [[استاد معرفت]] بهترین شاهد مدعا است.


===تفسیر===
===تفسیر===


تفسیر، دانش فهم مدالیل آیات [[قرآن]] و کارکرد این دانش در عرصه آیات است که درجایگاه ذی‌المقدمه و علت‌غایی علوم قرآنی نقش‌آفرینی می‌کند؛ یعنی مباحث و گزاره‌های علوم قرآنی را باید زمینه‌ساز مقدمات فهم و تفسیرآیات [[قرآن]] نظیر نقش اصول برای فقه و منطق برای فلسفه دانست.
[[تفسیر]]، دانش فهم مدالیل آیات [[قرآن]] و کارکرد این دانش در عرصه [[آیات]] است که درجایگاه ذی‌المقدمه و علت‌غایی علوم قرآنی نقش‌آفرینی می‌کند؛ یعنی مباحث و گزاره‌های علوم قرآنی را باید زمینه‌ساز مقدمات فهم و [[تفسیر]][[آیات]] [[قرآن]] نظیر نقش اصول برای [[فقه]] و [[منطق]] برای [[فلسفه]] دانست.


از سوی‌دیگر، تفسیر به دو شیوه اساسی ترتیبی و موضوعی تقسیم می‌شود. در روش ترتیبی اعم از ترتیب کنونی مصاحف یا ترتیب نزول، مفسّر از آغاز [[قرآن]] تا پایان آن بر اساس چینش آیات و سوره‌ها به تفسیر یکان‌یکان آیات می‌پردازد و به‌طور مثال، تا تفسیر سوره حمد (براساس چینش کنونی) را تمام نکند، به تفسیر سوره بقره نمی‌پردازد؛ چنان که بر اساس چینش نزول تا تفسیر سوره علق، پایان نپذیرد، به تفسیر سوره قلم نمی‌پردازد (برای آگاهی از چینش سوره‌ها بر اساس نزول ر.ک: معرفت، همان: ج 1، ص 135-138)؛ اما در تفسیر موضوعی نگاه مفسر به موضوع خاصّ همچون توحید فاعلی معطوف‌شده و او به ناگزیر تمام آیات مرتبط به این موضوع را استخراج و پس از دسته بندی، کشف مدالیل و منظر نهایی [[قرآن]] را دنبال می‌کند.
از سوی‌دیگر، [[تفسیر]] به دو شیوه اساسی ترتیبی و موضوعی تقسیم می‌شود. در روش ترتیبی اعم از ترتیب کنونی مصاحف یا ترتیب نزول، مفسّر از آغاز [[قرآن]] تا پایان آن بر اساس چینش آیات و سوره‌ها به [[تفسیر]] یکان‌یکان [[آیات]] می‌پردازد و به‌طور مثال، تا [[تفسیر]] [[سوره حمد]] (براساس چینش کنونی) را تمام نکند، به [[تفسیر]] [[سوره بقره]] نمی‌پردازد؛ چنان که بر اساس چینش نزول تا [[تفسیر]] [[سوره علق]]، پایان نپذیرد، به [[تفسیر]] [[سوره قلم]] نمی‌پردازد (برای آگاهی از چینش سوره‌ها بر اساس نزول <ref>ر.ک: معرفت، همان: ج 1، ص 135-138</ref>؛ اما در [[تفسیر]] موضوعی نگاه مفسر به موضوع خاصّ همچون توحید فاعلی معطوف‌شده و او به ناگزیر تمام آیات مرتبط به این موضوع را استخراج و پس از دسته بندی، کشف مدالیل و منظر نهایی [[قرآن]] را دنبال می‌کند.


با این توضیح، بخش قابل توجهی از مباحث علوم قرآنی در تفسیر ترتیبی و تفسیر موضوعی انعکاس یافته است؛ به‌طور مثال، مباحث مربوط به شناخت مکی و مدنی سوره‌ها و اختلاف‌های موجود در این زمینه، اختلاف قرائات درآیات گوناگون [[قرآن]]، دیدگاه‌ها در زمینه شمارآیات یک سوره، مفاهیم واژه‌های گوناگون یک آیه، اسباب النزول، مباحث صرفی، نحوی و بلاغی و.... از جمله مباحث علوم قرآنی است که در سرتاسر تفاسیر با فرازونشیب و شدت وضعف مشاهده می‌شود، بهترین شاهد مدّعا تفسیر مجمع‌البیان امین‌الاسلام طبرسی است که با ساماندهی منطقی و قابل تحسین به مباحث تفسیری پرداخته است. وی در آغاز هر سوره به بررسی اختلاف در مکی یا مدنی بودن سوره و شمارآیات آن می‌پردازد؛ آن‌گاه با یادکرد عنوان «القرائة و الحجبة اختلاف قرائت‌ها» ادّله آن‌ها را بررسی می‌کند.
با این توضیح، بخش قابل توجهی از مباحث علوم قرآنی در [[تفسیر]] ترتیبی و [[تفسیر]] موضوعی انعکاس یافته است؛ به‌طور مثال، مباحث مربوط به شناخت [[مکی]] و [[مدنی]] سوره‌ها و اختلاف‌های موجود در این زمینه، اختلاف قرائات در[[آیات]] گوناگون [[قرآن]]، دیدگاه‌ها در زمینه شمار [[آیات]] یک [[سوره]]، مفاهیم واژه‌های گوناگون یک [[آیه]]، [[اسباب النزول]]، مباحث صرفی، نحوی و بلاغی و.... از جمله مباحث علوم قرآنی است که در سرتاسر [[تفاسیر]] با فراز و نشیب و شدت وضعف مشاهده می‌شود، بهترین شاهد مدّعا [[تفسیر مجمع‌البیان]] [[امین‌الاسلام طبرسی]] است که با ساماندهی منطقی و قابل تحسین به مباحث تفسیری پرداخته است. وی در آغاز هر سوره به بررسی اختلاف در [[مکی]] یا [[مدنی]] بودن [[سوره]] و شمار [[آیات]] آن می‌پردازد؛ آن‌گاه با یادکرد عنوان «القرائة و الحجبة اختلاف قرائت‌ها» ادّله آن‌ها را بررسی می‌کند.


در ذیل عنوان اللغة به بررسی واژه‌های دشوار یا معناساز پرداخته، در بخش الاعراب اختلافات و دیدگاه‌ها در زمینه‌های صرفی و نحوی آیات را مورد مداقّه قرار می‌دهد. وجوه و نظایر، اسباب‌النزول از جمله محورهای دیگر مورد اهتمام در این تفسیر است. این -البته نه به صورت منقّح و منضبط- در سایر تفاسیر نیز دنبال شده است؛ چنان‌که گاه مفسران ذیل آیات مرتبط با مباحث علوم [[قرآن]] نظیر آیه 23 و 24 سوره بقره که به تحدی و اعجاز [[قرآن]] ناظر است (ر.ک: طباطبایی، همان: ج 1، ص 58-89)، یا آیه هفتم سوره آل‌عمران که بیانگر تقسیم [[قرآن]] به محکم و متشابه است <ref>رک: همان: ج 3، ص 31-87</ref> به تفصیل، مباحث علوم قرآنی را مورد بحث وبررسی نسبتاً تفصیلی قرار داده‌اند.
در ذیل عنوان اللغة به بررسی واژه‌های دشوار یا معناساز پرداخته، در بخش الاعراب اختلافات و دیدگاه‌ها در زمینه‌های صرفی و نحوی [[آیات]] را مورد مداقّه قرار می‌دهد. [[وجوه]] و [[نظایر]]، [[اسباب‌النزول]] از جمله محورهای دیگر مورد اهتمام در این [[تفسیر]] است. این -البته نه به صورت منقّح و منضبط- در سایر [[تفاسیر]] نیز دنبال شده است؛ چنان‌که گاه [[مفسران]] ذیل آیات مرتبط با مباحث علوم [[قرآن]] نظیر آیه 23 و 24 [[سوره بقره]] که به [[تحدی]] و [[اعجاز]] [[قرآن]] ناظر است <ref>ر.ک: طباطبایی، همان: ج 1، ص 58-89</ref>، یا آیه هفتم [[سوره آل‌عمران]] که بیانگر تقسیم [[قرآن]] به محکم و متشابه است <ref>رک: همان: ج 3، ص 31-87</ref> به تفصیل، مباحث علوم قرآنی را مورد بحث و بررسی نسبتاً تفصیلی قرار داده‌اند.


حضور مباحث و گزاره‌های علوم قرآنی در تفاسیر موضوعی نیز چشمگیر است؛ به‌طور مثال، [[قرآن]] از منظر [[قرآن]]، وجوه و عرصه‌های اعجاز، محکم و متشابه در [[قرآن]]، ناسخ ومنسوخ در [[قرآن]]، و... از جمله مباحثی است که به‌سبب ناظر بودن به آیات [[قرآن]] و بهره‌داشتن از روش تفسیر موضوعی، در تفاسیر موضوعی دنبال شده، با این‌حال از مباحث اصلی علوم قرآنی به شمار می‌روند.
حضور مباحث و گزاره‌های علوم قرآنی در [[تفاسیر]] موضوعی نیز چشمگیر است؛ به‌طور مثال، [[قرآن]] از منظر [[قرآن]]، وجوه و عرصه‌های [[اعجاز]]، [[محکم]] و [[متشابه]] در [[قرآن]]، [[ناسخ]] و [[منسوخ]] در [[قرآن]]، و... از جمله مباحثی است که به‌سبب ناظر بودن به آیات [[قرآن]] و بهره‌داشتن از روش [[تفسیر موضوعی]]، در [[تفاسیر]] موضوعی دنبال شده، با این‌حال از مباحث اصلی علوم قرآنی به شمار می‌روند.


===اصول فقه===
===اصول فقه===


از جمله مباحث علوم قرآنی شناخت گونه‌های مضمونی آیات از قبیل عام وخاص، مطلق و مقیّد، مجمل ومبیّن و... است که از جمله مسائل علم اصول به‌شمار می‌رود. هر چند نگاه اصولیان به این اقسام فقط به آیات [[قرآن]] اختصاص نیافته و شامل روایات نیز می‌شود. همچنین مبحث حجیّت ظواهر [[قرآن]] که در پاسخ به شبهات و دعاوی اخباریان در علم اصول فقه بحث و بررسی می‌شود درست یکی از مباحث علوم قرآنی است. نیز در مباحث حجّت از [[قرآن]] به‌طور نخستین منبع دین شناخت واجتهاد یاد می‌شود. چنان‌که در برخورد [[قرآن]] با سنت از امکان تخصیص یا نسخ [[قرآن]] با سنت گفت‌وگو می‌شود و در مبحث ظنون - خاصه از این مسأله سخن به میان می‌آید که آیا اخبار آحاد در حوزه تفسیر آیات حجت است یا نه؟ در مباحث الفاظ مباحثی همچون حقیقت و مجاز، حجیت قول لغوی، اصالة‌الظهور و ضرورت پایبندی به ظواهر تا زمانی که قرینه برخلاف آن نباشد، در مباحث مقدماتی تفسیر باعنوان منطق فهم وتفسیر آیات کارآیی اساسی دارند؛ بنابراین، باید اذعان کرد که همگی یا جزو مباحث علوم قرآنی است یا با زاویه‌ای خاص‌تردر علوم قرآنی از آنها گفت‌وگو می‌شود. مباحثی که در کتاب‌های اصولی کهن همچون عدةالاصول شیخ طوسی؛ الذریعةالی‌اصول الشریعة، سیدمرتضی؛ الموافقات، شاطبی؛ المنخول والمستصفی، غزّالی و المحصول رازی منعکس شده، به خوبی نشان‌دهنده تداخل بخشی از مباحث علم اصول با علوم قرآنی است. <ref>رک: نصیری، بی‌تا: ص 130-139.</ref>
از جمله مباحث علوم قرآنی شناخت گونه‌های مضمونی [[آیات]] از قبیل [[عام و خاص]]، [[مطلق و مقیّد]]، [[مجمل ومبیّن]] و... است که از جمله مسائل [[علم اصول]] به‌شمار می‌رود. هر چند نگاه [[اصولیان]] به این اقسام فقط به آیات [[قرآن]] اختصاص نیافته و شامل روایات نیز می‌شود. همچنین مبحث [[حجیّت]] [[ظواهر]] [[قرآن]] که در پاسخ به شبهات و دعاوی [[اخباریان]] در [[علم اصول]] [[فقه]] بحث و بررسی می‌شود درست یکی از مباحث علوم قرآنی است. نیز در مباحث [[حجّت]] از [[قرآن]] به‌طور نخستین منبع دین [[شناخت]] و[[اجتهاد]] یاد می‌شود. چنان‌که در برخورد [[قرآن]] با [[سنت]] از امکان تخصیص یا نسخ [[قرآن]] با سنت گفت‌وگو می‌شود و در مبحث ظنون - خاصه از این مسأله سخن به میان می‌آید که آیا اخبار آحاد در حوزه [[تفسیر]] [[آیات]] [[حجت]] است یا نه؟ در مباحث الفاظ مباحثی همچون [[حقیقت و مجاز]]، [[حجیت قول لغوی]]، [[اصالة‌الظهور]] و ضرورت پایبندی به ظواهر تا زمانی که قرینه برخلاف آن نباشد، در مباحث مقدماتی [[تفسیر]] باعنوان [[منطق]] فهم و [[تفسیر]] [[آیات]] کارآیی اساسی دارند؛ بنابراین، باید اذعان کرد که همگی یا جزو مباحث علوم قرآنی است یا با زاویه‌ای خاص‌تردر علوم قرآنی از آنها گفت‌وگو می‌شود. مباحثی که در کتاب‌های اصولی کهن همچون [[عدةالاصول]] [[شیخ طوسی]]، [[الذریعةالی‌اصول الشریعة]]، [[سیدمرتضی]]، [[الموافقات]]، [[شاطبی]]، [[المنخول]] و [[المستصفی]]، [[غزّالی]] و [[المحصول]] [[رازی]] منعکس شده، به خوبی نشان‌دهنده تداخل بخشی از مباحث [[علم اصول]] با علوم قرآنی است. <ref>رک: نصیری، بی‌تا: ص 130-139.</ref>


===فقه===
===فقه===


بخشی از مباحث علوم قرآنی در فقه انعکاس یافته یا حتی می‌توان مدعی شد که کاوش-های فقهی به غنای این مباحث در علوم قرآنی افزوده است؛ به‌طور مثال، مبحث قرائات سبعه از این منظر در فقه بحث و گفت‌وگو می‌شود که آیا می‌توان حمد وسوره نماز را طبق این قرائت‌ها خواند یا نماز با قرائت مشهور ( قرائت حفص از عاصم) مجزی است؟ اگر در علوم قرآنی درباره بسمله از این حیث که جزو آیات سوره است یا فقط به‌صورت فاصله کاربرد دارد، گفت‌وگو می‌شود، میان فقیهان عامه و خاصه درباره وجوب یا جواز گفتن بسمله پیش از خواندن سوره نماز بحث می‌شود؛ چنان‌که یکی یا دو تا دانستن سوره‌های ضحی وانشراح وفیل وقریش که در فقه محل بحث و گفت‌وگو است از جمله مباحثی علوم قرآنی شمرده می‌شود.
بخشی از مباحث علوم قرآنی در [[فقه]] انعکاس یافته یا حتی می‌توان مدعی شد که کاوش-های فقهی به غنای این مباحث در علوم قرآنی افزوده است؛ به‌طور مثال، مبحث [[قرائات سبعه]] از این منظر در فقه بحث و گفت‌وگو می‌شود که آیا می‌توان حمد وسوره نماز را طبق این قرائت‌ها خواند یا نماز با قرائت مشهور ( قرائت حفص از عاصم) مجزی است؟ اگر در علوم قرآنی درباره بسمله از این حیث که جزو آیات سوره است یا فقط به‌صورت فاصله کاربرد دارد، گفت‌وگو می‌شود، میان فقیهان عامه و خاصه درباره وجوب یا جواز گفتن بسمله پیش از خواندن سوره نماز بحث می‌شود؛ چنان‌که یکی یا دو تا دانستن سوره‌های ضحی وانشراح وفیل وقریش که در فقه محل بحث و گفت‌وگو است از جمله مباحثی علوم قرآنی شمرده می‌شود.


چگونگی برخورد با [[قرآن]] درجایگاه کتاب آسمانی مقدس از قبیل جواز یا عدم جواز واگذاری آن به کافر، آداب تلاوت [[قرآن]]، جواز یا عدم جواز ترجمه [[قرآن]] به زبان‌های گوناگون، جواز یا عدم جواز تغییر رسم‌الخط عثمانی، جواز یا عدم جواز انتشار [[قرآن]] با تنظیم سوره‌ها براساس نزول یا تفسیر [[قرآن]] بر این اساس و... از جمله مباحثی است که در فقه و علوم قرآنی به طور یکسان بحث وگفت‌وگو شده و می‌شود.
چگونگی برخورد با [[قرآن]] درجایگاه کتاب آسمانی مقدس از قبیل جواز یا عدم جواز واگذاری آن به کافر، آداب تلاوت [[قرآن]]، جواز یا عدم جواز ترجمه [[قرآن]] به زبان‌های گوناگون، جواز یا عدم جواز تغییر رسم‌الخط عثمانی، جواز یا عدم جواز انتشار [[قرآن]] با تنظیم سوره‌ها براساس نزول یا تفسیر [[قرآن]] بر این اساس و... از جمله مباحثی است که در فقه و علوم قرآنی به طور یکسان بحث وگفت‌وگو شده و می‌شود.
۸۷۱

ویرایش