پرش به محتوا

محمد عبده: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۲۴: خط ۲۴:


== تحصیلات ==
== تحصیلات ==
در سن 13 سالگی به اجبار پدر برای تعلیم معارف اسلامی وارد مرکز «جامع احمدی» شد. او آموزه‌­های آنجا را به جهت سختی معلومات و خشکی و جمودی روش درسی، دوست نداشت، چیزی هم از آنجا یاد نگرفت، به همین خاطر آنجا را رها کرد و به روستای خود برگشت و به کشاورزی پرداخت. اما پس از مدتی به سفارش شیخ درویش خضر(دایی پدرش) که نظرات او را می­‌پسندید، دوباره به جامع احمدی بازگشت و بعد به [[الأزهر]] رفت. علاوه بر شیخ درویش او از محضر شیخ حسن­‌الطویل و [[سید جمال‌الدین اسد‌آبادی|سید‌جمال­‌ الدین اسد­آبادی]] بهره برد. هم­چنین به توصیه سید‌جمال به مطالعه علوم عقلی پرداخت و وارد شغل معلمی شد و شاگردان زیادی را تربیت نمود که از جمله آنها می‌­توان به محمد رشید رضا، سعد زغلول، طه حسین، عبدالغادر مغربی، مصطفی عبدالرزاق و شیخ [[محمود شلتوت]] اشاره کرد. عبده علاوه بر کار معلمی کار سیاسی هم می‌­کرد و به خاطر همین کار وارد حزب وطنی مصر شد. وی هم­چنین بنا به پیشنهاد ریاض پاشا (وزیر خدیو پاشا) به سردبیری روزنامه «وقایع مصریه» منصوب شد. عبده هم­چنین در انتشار روزنامه «عروة­الوثقی» با سید‌جمال نیز همکاری می­‌کرد. محمد عبده پس از چند سال و با تغییر و تحولی که در بدنه سیاسی- اجتماعی جامعه ایجاد شد، با عضویت انتصابی در اواخر عمر در مجلس شورا که هیئتی مشورتی بود، زندگی خویش را سراسر به اصلاح فکر دینی، سازمان‌های دینی و فعالیت‌های خیریه وقف کرد. در سال 1899 م. خدیو مصر، عبده را به مقام مفتی منصوب کرد و تا پایان عمر بر این مسند باقی ماند.
در سن 13 سالگی به اجبار پدر برای تعلیم معارف اسلامی وارد مرکز «جامع احمدی» شد. او آموزه‌­های آنجا را به جهت سختی معلومات و خشکی و جمودی روش درسی، دوست نداشت، چیزی هم از آنجا یاد نگرفت، به همین خاطر آنجا را رها کرد و به روستای خود برگشت و به کشاورزی پرداخت. اما پس از مدتی به سفارش شیخ درویش خضر (دایی پدرش) که نظرات او را می­‌پسندید، دوباره به جامع احمدی بازگشت و بعد به [[الأزهر]] رفت. علاوه بر شیخ درویش او از محضر شیخ حسن­‌الطویل و [[سید جمال الدین اسد آبادی|سید‌جمال­‌ الدین اسد­آبادی]] بهره برد. هم­چنین به توصیه سید‌جمال به مطالعه علوم عقلی پرداخت و وارد شغل معلمی شد و شاگردان زیادی را تربیت نمود که از جمله آنها می‌­توان به [[رشید رضا|محمد رشید رضا]]، سعد زغلول، طه حسین، عبدالغادر مغربی، مصطفی عبدالرزاق و شیخ [[محمود شلتوت]] اشاره کرد. عبده علاوه بر کار معلمی کار سیاسی هم می‌­کرد و به خاطر همین کار وارد حزب وطنی مصر شد. وی هم­چنین بنا به پیشنهاد ریاض پاشا (وزیر خدیو پاشا) به سردبیری روزنامه «وقایع مصریه» منصوب شد. عبده همچنین در انتشار روزنامه «عروة­الوثقی» با سید‌جمال نیز همکاری می­‌کرد. محمد عبده پس از چند سال و با تغییر و تحولی که در بدنه سیاسی- اجتماعی جامعه ایجاد شد، با عضویت انتصابی در اواخر عمر در مجلس شورا که هیئتی مشورتی بود، زندگی خویش را سراسر به اصلاح فکر دینی، سازمان‌های دینی و فعالیت‌های خیریه وقف کرد. در سال 1899 م. خدیو مصر، عبده را به مقام مفتی منصوب کرد و تا پایان عمر بر این مسند باقی ماند.


== مهم‌ترین مراحل زندگی ==
== مهم‌ترین مراحل زندگی ==
خط ۳۷: خط ۳۷:
* د) عبده در شکل مبارزه به کادر سازی و تربیت نیرو معتقد بوده است.  
* د) عبده در شکل مبارزه به کادر سازی و تربیت نیرو معتقد بوده است.  
* ه) همنشینان او اکثراً از حوزویان و دانشگاهیان بودند. محفل درس او را این افراد گرم می‌­کردند. حتی مستمعان سخنرانی‌های او در مساجد را اغلب این طبقه شکل می‌­دادند.  
* ه) همنشینان او اکثراً از حوزویان و دانشگاهیان بودند. محفل درس او را این افراد گرم می‌­کردند. حتی مستمعان سخنرانی‌های او در مساجد را اغلب این طبقه شکل می‌­دادند.  
* و) او اصلاح اجتماعی را در پرتو اصلاح فردی می‌­داند، گرچه به زندگی اجتماعی و احکام آن نیز بی­‌توجه نیست. در ادامه به بررسی اندیشه‌­های اصلاحی شیخ عبده از دیدگاه اجتماعی، دینی و سیاسی می­‌پردازیم: 1. تمایلات عبده به اصلاح اجتماعی محمد عبده در زمان حکومت خدیو عباس به او نزدیک شد تا اهداف خود را عملی کند. او با قانع کردن خدیو در سه زمینه اصلاحات را شروع کرد. اولین قدم دانشگاه الأزهر بود که با تغییر امکانات رفاهی و تغییر برنامه­‌های درسی فصل نوینی را در جهت پیشرفت علمی آنجا آغاز کرد.  
* و) او اصلاح اجتماعی را در پرتو اصلاح فردی می‌­داند، گرچه به زندگی اجتماعی و احکام آن نیز بی­‌توجه نیست. در ادامه به بررسی اندیشه‌­های اصلاحی شیخ عبده از دیدگاه اجتماعی، دینی و سیاسی می­‌پردازیم: 1. تمایلات عبده به اصلاح اجتماعی: محمد عبده در زمان حکومت خدیو عباس به او نزدیک شد تا اهداف خود را عملی کند. او با قانع کردن خدیو در سه زمینه اصلاحات را شروع کرد. اولین قدم دانشگاه الأزهر بود که با تغییر امکانات رفاهی و تغییر برنامه­‌های درسی فصل نوینی را در جهت پیشرفت علمی آنجا آغاز کرد.  
قدم بعدی اصلاح در اوقاف بود و مرحله آخر اصلاح در دادگاه‌های شرعی بود. شیخ محمد عبده بعد از آنکه مفتی مصر شد با فتواهای خود باعث شد که دیدگاه و نظریات بسیاری از مردم را راجع به اسلام و مسائل جهام اسلام تغییر دهد تا اینکه آنها از بسیاری از عقاید نادرست دیرین خود دست بکشند. 2. توجه به اصلاحات دینی شیخ محمد عبده چاره مقابله با هر دو جریان تحجر و غرب­زدگی را احیای فکر دینی و بازگشت به سرچشمه­‌های اصلی شریعت اسلامی از راه مبازره با تقلید می‌­دانست. وی به مانند سید‌جمال با این فکر مخالفت کرد که باب اجتهاد از زمان امام احمد بن حنبل بسته شده و از این جهت با علمای الأزهر مخالف بود. البته معتقد بود که تنها راسخان در علم می‌­توانند به اجتهاد بپردازند. در مواجهه شریعت اسلامی با مسائل دنیای جدید و تطبیق آنها با هم به نظر عبده باید دو اصل را به کار بست: 1- اصل مصلحت یا استصلاح 2- اصل دوم تلفیق است که مقصود عبده از آن آمیختن و سازگار کردن مذاهب مختلف است در حل مسائل اجتماعی. وی نه تنها در برابر مذاهب اسلامی غیر از مذهب خود اعم از مذاهب اهل­‌تسنن یا مذهب شیعه بلکه نسبت به ادیان یهود و مسیحیت هم با تساهل رفتار می­‌کرد. شیخ محمد عبده دربارهٔ­‌ وهابیت عقیده داشت که آنها در بعضی مسائل اسلامی غلو می‌­کنند؛ به طوری که سایر مسلمین نمی‌­توانند عقاید آنها را بپذیرند.  
قدم بعدی اصلاح در اوقاف بود و مرحله آخر اصلاح در دادگاه‌های شرعی بود. شیخ محمد عبده بعد از آنکه مفتی مصر شد با فتواهای خود باعث شد که دیدگاه و نظریات بسیاری از مردم را راجع به اسلام و مسائل جهام اسلام تغییر دهد تا اینکه آنها از بسیاری از عقاید نادرست دیرین خود دست بکشند.  
 
2. توجه به اصلاحات دینی
 
شیخ محمد عبده چاره مقابله با هر دو جریان تحجر و غرب­زدگی را احیای فکر دینی و بازگشت به سرچشمه­‌های اصلی شریعت اسلامی از راه مبازره با تقلید می‌­دانست. وی به مانند سید‌جمال با این فکر مخالفت کرد که باب اجتهاد از زمان امام احمد بن حنبل بسته شده و از این جهت با علمای الأزهر مخالف بود. البته معتقد بود که تنها راسخان در علم می‌­توانند به اجتهاد بپردازند. در مواجهه شریعت اسلامی با مسائل دنیای جدید و تطبیق آنها با هم به نظر عبده باید دو اصل را به کار بست: 1- اصل مصلحت یا استصلاح 2- اصل دوم تلفیق است که مقصود عبده از آن آمیختن و سازگار کردن مذاهب مختلف است در حل مسائل اجتماعی. وی نه تنها در برابر مذاهب اسلامی غیر از مذهب خود اعم از مذاهب اهل­‌تسنن یا مذهب شیعه بلکه نسبت به ادیان یهود و مسیحیت هم با تساهل رفتار می­‌کرد. شیخ محمد عبده دربارهٔ­‌ وهابیت عقیده داشت که آنها در بعضی مسائل اسلامی غلو می‌­کنند؛ به طوری که سایر مسلمین نمی‌­توانند عقاید آنها را بپذیرند.  


عبده عقیده دارد: «وهابی‌ها از اصولی دست برداشتند که دین بر پایه­ آنها استوار است. اینها نه دوستدار دینند و نه دوستدار تمدن» <ref>همان، ج 3، ص 561</ref>. وی در جای دیگر پیرامون وهابیت می­‌گوید: «چرا باید با زور سلاح، مسلمانان را به فرمانبرداری وادار کرد؟ اگر لااقل فقط در مقام حرف بود و (به این تهدیدها) عمل نمی‌کردند، مشکلی نبود، آنها به حرف‌های ناحق خود عمل می‌­کنند».  
عبده عقیده دارد: «وهابی‌ها از اصولی دست برداشتند که دین بر پایه­ آنها استوار است. اینها نه دوستدار دینند و نه دوستدار تمدن» <ref>همان، ج 3، ص 561</ref>. وی در جای دیگر پیرامون وهابیت می­‌گوید: «چرا باید با زور سلاح، مسلمانان را به فرمانبرداری وادار کرد؟ اگر لااقل فقط در مقام حرف بود و (به این تهدیدها) عمل نمی‌کردند، مشکلی نبود، آنها به حرف‌های ناحق خود عمل می‌­کنند».  
خط ۴۴: خط ۴۸:
- اندیشه­‌های سیاسی:
- اندیشه­‌های سیاسی:


عبده دو آرزو داشت. یکی آرزوی وحدت و اتحاد ملت مسلمان و دوم آرزوی یگانگی ملت مصر که شاخ‌ه­ای از امت اسلامی بود. گرچه این دو آرزو چندان با هم قرابت نداشتند اما او سعی کرد که هرگز از جدایی بین سیاست و دیانت صحبت نکند و اعتقادی هم به آن نداشت. او حکومتی را می‌پسندید که در آن کارها بر اساس مشورت مردم پیش رود و معتقد بود که حاکم اسلامی باید به پیروی از شریعت اسلامی و مشورت با اهل حل و عقد به دادگری حکومت کند.  
عبده دو آرزو داشت. یکی آرزوی وحدت و اتحاد ملت مسلمان و دوم آرزوی یگانگی ملت مصر که شاخه­‌ای از امت اسلامی بود. گرچه این دو آرزو چندان با هم قرابت نداشتند اما او سعی کرد که هرگز از جدایی بین سیاست و دیانت صحبت نکند و اعتقادی هم به آن نداشت. او حکومتی را می‌پسندید که در آن کارها بر اساس مشورت مردم پیش رود و معتقد بود که حاکم اسلامی باید به پیروی از شریعت اسلامی و مشورت با اهل حل و عقد به دادگری حکومت کند.  


- عبده و اندیشه وحدت دنیای اسلام:
- عبده و اندیشه وحدت دنیای اسلام:
خط ۵۰: خط ۵۴:
شیخ محمد عبده مانند سید‌جمال به وحدت دنیای اسلام می‌­اندیشید و با تعصبات فرقه‌­ای رابطه‌­ای نداشت، همسازگری او با پیروان مذاهب دیگر به ویژه دوستان شیعی و ایرانی سید‌جمال­‌الدین بهترین نشانه وسعت مشرب و اعتقاد او به همگرایی و اتحاد مذهبی است. هم­چنین شرح نهج‌البلاغه او گامی مؤثر در جهت وحدت و تقریب بین مذاهب اسلامی بود. در جای جای این کتاب می‌­توان ارادت و علاقه قلبی وافر شیخ عبده را به حضرت علی(ع) یافت. نظریات عبده درباره مساله تلفیق فقه مذاهب اسلامی بیشتر در کتاب «الاسلام والنصرانیه» او درج شده است. عبده با طرح اصل تلفیق و فقه مقارن از مذاهب اسلامی و حتی فراتر از آنها با اجتهاد آزاد خود گرایشات تقریبی خود را بروز داد. شیخ درباره جمعیت دارالتقریب نیز که بعدها تشکیل شد نیز گام‌‌های موثری برداشت و تا چند سال شاگردان او در مقام مفتی و رئیس الازهر و علمای طراز اول مصر بودند.  
شیخ محمد عبده مانند سید‌جمال به وحدت دنیای اسلام می‌­اندیشید و با تعصبات فرقه‌­ای رابطه‌­ای نداشت، همسازگری او با پیروان مذاهب دیگر به ویژه دوستان شیعی و ایرانی سید‌جمال­‌الدین بهترین نشانه وسعت مشرب و اعتقاد او به همگرایی و اتحاد مذهبی است. هم­چنین شرح نهج‌البلاغه او گامی مؤثر در جهت وحدت و تقریب بین مذاهب اسلامی بود. در جای جای این کتاب می‌­توان ارادت و علاقه قلبی وافر شیخ عبده را به حضرت علی(ع) یافت. نظریات عبده درباره مساله تلفیق فقه مذاهب اسلامی بیشتر در کتاب «الاسلام والنصرانیه» او درج شده است. عبده با طرح اصل تلفیق و فقه مقارن از مذاهب اسلامی و حتی فراتر از آنها با اجتهاد آزاد خود گرایشات تقریبی خود را بروز داد. شیخ درباره جمعیت دارالتقریب نیز که بعدها تشکیل شد نیز گام‌‌های موثری برداشت و تا چند سال شاگردان او در مقام مفتی و رئیس الازهر و علمای طراز اول مصر بودند.  


شیخ محمد عبده شدیداً با اختلافات و نزاع‌های فرقه­‌ای غیرمنطقی و زیانبار مخالفت می‌­کرد. استاد شهید مطهری درباره شیخ محمد عبده می­‌گوید: «عبده با سید‌جمال در دو جهت اختلاف نظر دارد؛ یکی این که سید انقلابی فکر می­‌کرد و عبده طرفدار اصلاح تدریجی بود. دیگر این که سید مبارزه با استبداد و استعمار را در رأس برنامه‌­های خود قرار داده بود و معتقد بود باید اول ریشه‌­های این ام‌­الفساد را کند و دور انداخت. ولی عبده، لااقل در اواخر عمر و بعد از جدا شدن از سید در پاریس و بازگشت به مصر، معتقد بود که آموزش و پرورش و تربیت دینی جامعه بر تعلیم و هر حرکت سیاسی تقدم دارد.» <ref>مطهری، 1374ش، ص38</ref>. اهمیت تعلیم و تربیت از نظر عبده تا آن حد است که تربیت را اساس همه چیز می‌­دانست و معتقد بود: همه چیز بر اساس آن پایه‌ریزی می‌­شود و هر چه به وجود می‌­آید، با علم به وجود می­‌آید. به همین جهت بود که عبده در دوره اقامت در [[پاریس]] به سید‌جمال پیشنهاد داد که سیاست را رها کند و با هم به محلی بروند که تحت مراقبت دولت‌ها نباشند و با تربیت شاگردان، آنان را برای برنامه اصلاحی خود آماده سازند، ولی سید‌جمال نپذیرفت. <ref>جلیلی، ص108</ref>.  
شیخ محمد عبده شدیداً با اختلافات و نزاع‌های فرقه­‌ای غیرمنطقی و زیان‌بار مخالفت می‌­کرد. استاد شهید مطهری درباره شیخ محمد عبده می­‌گوید: «عبده با سید‌جمال در دو جهت اختلاف نظر دارد؛ یکی این که سید انقلابی فکر می­‌کرد و عبده طرفدار اصلاح تدریجی بود. دیگر این که سید مبارزه با استبداد و استعمار را در رأس برنامه‌­های خود قرار داده بود و معتقد بود باید اول ریشه‌­های این ام‌­الفساد را کند و دور انداخت. ولی عبده، لااقل در اواخر عمر و بعد از جدا شدن از سید در پاریس و بازگشت به مصر، معتقد بود که آموزش و پرورش و تربیت دینی جامعه بر تعلیم و هر حرکت سیاسی تقدم دارد.» <ref>مطهری، 1374ش، ص38</ref>. اهمیت تعلیم و تربیت از نظر عبده تا آن حد است که تربیت را اساس همه چیز می‌­دانست و معتقد بود: همه چیز بر اساس آن پایه‌ریزی می‌­شود و هر چه به وجود می‌­آید، با علم به وجود می­‌آید. به همین جهت بود که عبده در دوره اقامت در [[پاریس]] به سید‌جمال پیشنهاد داد که سیاست را رها کند و با هم به محلی بروند که تحت مراقبت دولت‌ها نباشند و با تربیت شاگردان، آنان را برای برنامه اصلاحی خود آماده سازند، ولی سید‌جمال نپذیرفت. <ref>جلیلی، ص108</ref>.  


به هر حال اختلافات شیخ با سید وفاداری او به گرایش اصلاح‌­طلبی موجب شد که حرکت احیای دینی به دو شاخه تقسیم گردد. گروهی به شیوه سید‌جمال وفادار ماندند و انقلاب عظیم را خواستار بودند و گروهی دیگر از شیوه و مسلک عبده پیروی می­‌کردند و خواهان اصلاح درونی و حرکت گام به گام بودند <ref>مطهری، 1374ش، ص38</ref>. پس از سید‌جمال، دومین شخصیتی که نامش به عنوان مصلح در جهان تسنن، بالخصوص در جامعه عرب، برده می‌­شود شیخ محمد عبده شاگرد و مرید سید‌جمال­‌الدین اسدآبادی است. عبده روح خود و زندگی معنوی خود را مدیون سیدجمال می‌­دانست. شیخ محمد عبده در رویارویی با غرب نیز عقیده داشت که باید به اسلام راستین بازگشت که اگر چنین شود، تمامی مشکلات جامعه اسلامی حل خواهد شد. او دارای تعصب فرقه­‌ای نبود و عقیده داشت مذاهب اسلامی و حتی فراتر از آن ادیان الهی باید با یکدیگر وحدت داشته و با هم همکاری نزدیکی داشته باشند. به همین خاطر هنگامی که در بیروت به سر می‌­برد، کانونی را در آن شهر به نام «جمعیة التقریب بین الادیان و المذاهب» ایجاد کرد که عده زیادی از علما و ادبا در آن شرکت می­‌کردند و مسیحیان نیز به این مجالس می‌­آمدند.  
به هر حال اختلافات شیخ با سید وفاداری او به گرایش اصلاح‌­طلبی موجب شد که حرکت احیای دینی به دو شاخه تقسیم گردد. گروهی به شیوه سید‌جمال وفادار ماندند و انقلاب عظیم را خواستار بودند و گروهی دیگر از شیوه و مسلک عبده پیروی می­‌کردند و خواهان اصلاح درونی و حرکت گام به گام بودند <ref>مطهری، 1374ش، ص38</ref>. پس از سید‌جمال، دومین شخصیتی که نامش به عنوان مصلح در جهان تسنن، بالخصوص در جامعه عرب، برده می‌­شود شیخ محمد عبده شاگرد و مرید سید‌جمال­‌الدین اسدآبادی است. عبده روح خود و زندگی معنوی خود را مدیون سیدجمال می‌­دانست. شیخ محمد عبده در رویارویی با غرب نیز عقیده داشت که باید به اسلام راستین بازگشت که اگر چنین شود، تمامی مشکلات جامعه اسلامی حل خواهد شد. او دارای تعصب فرقه­‌ای نبود و عقیده داشت مذاهب اسلامی و حتی فراتر از آن ادیان الهی باید با یکدیگر وحدت داشته و با هم همکاری نزدیکی داشته باشند. به همین خاطر هنگامی که در بیروت به سر می‌­برد، کانونی را در آن شهر به نام «جمعیة التقریب بین الادیان و المذاهب» ایجاد کرد که عده زیادی از علما و ادبا در آن شرکت می­‌کردند و مسیحیان نیز به این مجالس می‌­آمدند.  
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۱۰

ویرایش