پرش به محتوا

بایزید بسطامی: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۸ اکتبر ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - '[[حضرت رسول اکرم' به '[[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)'
جز (جایگزینی متن - '[[امام صادق' به '[[جعفر بن محمد (صادق‌)')
جز (جایگزینی متن - '[[حضرت رسول اکرم' به '[[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)')
خط ۱۳۱: خط ۱۳۱:
=نظر بایزید درباره معراج پیامبر=
=نظر بایزید درباره معراج پیامبر=


شطح ابویزید در بیانات فوق همان گذاشتن خود به جای [[حضرت رسول اکرم|حضرت رسول صلی اللّه علیه وآله وسلّم]] در معراج و وصول به درخت «سِدرة المُنتهی» است که منتها و غایت سیر آن حضرت را می‌رساند، و بایزید اقرار می‌کند که سیر او «خُدعه» است یعنی در عالم خیال و ناشی از استغراق در وجد و حال است که از مختصات حالات شطح است. به هرحال، چنانکه آربری گفته است، ربطی به درخت جهانی اوپانیشادها ندارد.
شطح ابویزید در بیانات فوق همان گذاشتن خود به جای [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|حضرت رسول صلی اللّه علیه وآله وسلّم]] در معراج و وصول به درخت «سِدرة المُنتهی» است که منتها و غایت سیر آن حضرت را می‌رساند، و بایزید اقرار می‌کند که سیر او «خُدعه» است یعنی در عالم خیال و ناشی از استغراق در وجد و حال است که از مختصات حالات شطح است. به هرحال، چنانکه آربری گفته است، ربطی به درخت جهانی اوپانیشادها ندارد.
اما معنی شطح، که در سخنان بایزید بزرگ از همه بیشتر است، به قول روزبهان<ref>روزبهان بن ابی نصر روزبهان بقلی، شرح شطحیّات، ص۵۷، به تصحیح و مقدمه فرانسوی از هنری کُربین، تهران ۱۳۴۴ ش</ref> ناشی از قوّت وَجد است که آتش شوق را به معشوق ازلی تیزتر می‌سازد و درآن حالت از صاحب وجد کلامی صادر شود از مشتعل شدن احوال و ارتفاع روح که ظاهر آن «متشابه» (تأویل پذیر) شود با عباراتی که کلمات آن را غریب گویند، زیرا وجه (تأویلش) را نشناسند و به انکار و طعن گوینده مفتون شوند، و اگر صاحب‌نظری توفیق یابد، آن را انکار نکند و بحث در اشارات شطح نکند.
اما معنی شطح، که در سخنان بایزید بزرگ از همه بیشتر است، به قول روزبهان<ref>روزبهان بن ابی نصر روزبهان بقلی، شرح شطحیّات، ص۵۷، به تصحیح و مقدمه فرانسوی از هنری کُربین، تهران ۱۳۴۴ ش</ref> ناشی از قوّت وَجد است که آتش شوق را به معشوق ازلی تیزتر می‌سازد و درآن حالت از صاحب وجد کلامی صادر شود از مشتعل شدن احوال و ارتفاع روح که ظاهر آن «متشابه» (تأویل پذیر) شود با عباراتی که کلمات آن را غریب گویند، زیرا وجه (تأویلش) را نشناسند و به انکار و طعن گوینده مفتون شوند، و اگر صاحب‌نظری توفیق یابد، آن را انکار نکند و بحث در اشارات شطح نکند.


Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۱۰

ویرایش