پرش به محتوا

سامرا: تفاوت میان نسخه‌ها

۸۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۳
خط ۸۵: خط ۸۵:


== روئیت امام زمان در سامرا ==
== روئیت امام زمان در سامرا ==
روایاتی حکایت از آن دارد که در دوره ولادت تا شهادت امام حسن عسکری (علیه‌السّلام)، حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) با صلاحدید امام عسکری (علیه‌السّلام) برای افرادی ویژه نمایان می‌شد و این اتفاق، در سامرا و در جوار پدر بزرگوارش صورت می‌گرفت<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۲۹</ref>.
روایاتی حکایت از آن دارد که در دوره ولادت تا شهادت [[امام حسن عسکری |امام حسن عسکری (علیه‌السّلام)]]، [[امام مهدی|حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)]] با صلاحدید امام عسکری (علیه‌السّلام) برای افرادی ویژه نمایان می‌شد و این اتفاق، در سامرا و در جوار پدر بزرگوارش صورت می‌گرفت<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۲۹</ref>.


نه فقط بستگان نزدیک و خدمتگزاران بیت امامت، آن حضرت را در سامرا و در خانه امام عسکری (علیه‌السّلام) دیده‌اند که بسیاری از یاران و برگزیدگان اصحاب امام، به شرف دیدار آن جمال چون آفتاب نایل شده‌اند که همگی از زندگی امام مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) در کنار پدر در سامرا حکایت دارد. یعقوب بن منقوش گوید:
نه فقط بستگان نزدیک و خدمت‌گزاران بیت امامت، آن حضرت را در سامرا و در خانه امام عسکری (علیه‌السّلام) دیده‌اند که بسیاری از یاران و برگزیدگان [[صحابه|اصحاب]] امام، به شرف دیدار آن جمال چون آفتاب نایل شده‌اند که همگی از زندگی امام مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) در کنار پدر در سامرا حکایت دارد. [[یعقوب بن منقوش]] گوید:
بر امام عسکری (علیه‌السّلام) وارد شدم و او بر سکویی در سرا نشسته بود و سمت راست او اتاقی بود که پرده‌های آن آویخته بود. گفتم: «ای آقای من! صاحب الامر کیست؟» فرمود: «پرده را بردار.» پرده را بالا زدم؛ پسر بچه‌ای به قامت پنج وجب بیرون آمد، با پیشانی درخشان و رویی سپید و چشمانی درافشان و دو کتف ستبر و دو زانوی برگشته، خالی بر گونه راستش و گیسوانی بر سرش بود، آمد و بر زانوی پدرش، ابومحمد نشست، آن‌گاه به من فرمود: «این، صاحب شما است.» سپس امام بدو فرمود: «پسرم! تا هنگام معلوم داخل شو.» داخل اتاق شد و من بدو می‌نگریستم. به من فرمود: «یعقوب! به داخل اتاق برو و ببین آن‌جا کیست.» من داخل شدم، اما کسی را ندیدم<ref>۲۳صدوق، محمد بن علی، الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۴۰۷</ref>.
بر امام عسکری (علیه‌السّلام) وارد شدم و او بر سکویی در سرا نشسته بود و سمت راست او اتاقی بود که پرده‌های آن آویخته بود. گفتم: «ای آقای من! صاحب الامر کیست؟» فرمود: «پرده را بردار.» پرده را بالا زدم؛ پسر بچه‌ای به قامت پنج وجب بیرون آمد، با پیشانی درخشان و رویی سپید و چشمانی درافشان و دو کتف ستبر و دو زانوی برگشته، خالی بر گونه راستش و گیسوانی بر سرش بود، آمد و بر زانوی پدرش، ابومحمد نشست، آن‌گاه به من فرمود: «این، صاحب شما است.» سپس امام بدو فرمود: «پسرم! تا هنگام معلوم داخل شو.» داخل اتاق شد و من بدو می‌نگریستم. به من فرمود: «یعقوب! به داخل اتاق برو و ببین آن‌جا کیست.» من داخل شدم، اما کسی را ندیدم<ref>۲۳صدوق، محمد بن علی، الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۴۰۷</ref>.


همچنین احمد بن اسحاق نقل کرده، حضرت را در در زمان امام عسکری (علیه‌السّلام) در سامرا دیده است<ref>صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۳۸۴</ref>.
هم‌چنین [[احمد بن اسحاق]] نقل کرده، حضرت را در در زمان امام عسکری (علیه‌السّلام) در سامرا دیده است<ref>صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۳۸۴</ref>.


== پانویس ==
== پانویس ==
confirmed، مدیران
۳۳٬۰۴۴

ویرایش