پرش به محتوا

جنگ: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۵ دسامبر ۲۰۲۲
جز
تمیزکاری
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (تمیزکاری)
خط ۹: خط ۹:
البته از جنگ، تعریف واحدی نشده است. اصولاً از هیچ واژه مربوط به حوزه [[علوم انسانی]]، مفهوم یکسانی وجود ندارد؛ از این رو، هرکس و هر اندیشه‌‏ای جنگ را به گونه‌‏ای تعریف می‌کند که با تعریف دیگری ناسازگار است. تعدد در تعریف جنگ، تنوع در طبقه‌‏بندی و انواع آن را نیز پدید می‌آورد. به همین نسبت، انگیزه جنگ نیز متفاوت است و بر سر انگیزه مشروعیت جنگ اتفاق نظر نیست.
البته از جنگ، تعریف واحدی نشده است. اصولاً از هیچ واژه مربوط به حوزه [[علوم انسانی]]، مفهوم یکسانی وجود ندارد؛ از این رو، هرکس و هر اندیشه‌‏ای جنگ را به گونه‌‏ای تعریف می‌کند که با تعریف دیگری ناسازگار است. تعدد در تعریف جنگ، تنوع در طبقه‌‏بندی و انواع آن را نیز پدید می‌آورد. به همین نسبت، انگیزه جنگ نیز متفاوت است و بر سر انگیزه مشروعیت جنگ اتفاق نظر نیست.


==تعریف مفهوم جنگ==
== تعریف مفهوم جنگ ==
درباره جنگ نیز، همانند سایر مفاهیم، تعریف‌های مختلفی بیان شده است که هر یک بیانگر نگرش خاصی، به جنگ است. به عنوان مثال، <big>هدلی بال</big> جنگ را خشونتی سازمان یافته می‌داند که دو یا چند کشور علیه همدیگر انجام می‌دهند. این تعریف، جنگ‌های داخلی را در برنمی‌گیرد. <big>کلاو زوتیس</big> معتقد است جنگ، به کارگیری حد اعلای خشونت در راه خدمت به دولت یا کشور است. البته همه جنگ‌ها در راه خدمت به دولت و کشور صورت نمی‌گیرد. در مجموع، به نظر می‌رسد تعریفی که <big>کوئینی</big> از جنگ ارائه می‌دهد، جامعتر از تعریفهای بالا باشد.
درباره جنگ نیز، همانند سایر مفاهیم، تعریف‌های مختلفی بیان شده است که هر یک بیانگر نگرش خاصی، به جنگ است. به عنوان مثال، <big>هدلی بال</big> جنگ را خشونتی سازمان یافته می‌داند که دو یا چند کشور علیه همدیگر انجام می‌دهند. این تعریف، جنگ‌های داخلی را در برنمی‌گیرد. <big>کلاو زوتیس</big> معتقد است جنگ، به کارگیری حد اعلای خشونت در راه خدمت به دولت یا کشور است. البته همه جنگ‌ها در راه خدمت به دولت و کشور صورت نمی‌گیرد. در مجموع، به نظر می‌رسد تعریفی که <big>کوئینی</big> از جنگ ارائه می‌دهد، جامعتر از تعریفهای بالا باشد.


خط ۱۶: خط ۱۶:
تعریف از جنگ، در این مقاله، ترکیبی از تعاریف فوق است؛ به‏ گونه‌‏ای که شامل عناصری چون خشونت اعلا، به‏ کارگیری از نیروهای مسلح، خشونت سازمان یافته و وقوع آن بین دو یا چند کشور می‌گردد. مصداق عینی چنین تعریفی، در جنگ تحمیلی [[عراق]] علیه [[ایران]] به وضوح دیده می‌شود.
تعریف از جنگ، در این مقاله، ترکیبی از تعاریف فوق است؛ به‏ گونه‌‏ای که شامل عناصری چون خشونت اعلا، به‏ کارگیری از نیروهای مسلح، خشونت سازمان یافته و وقوع آن بین دو یا چند کشور می‌گردد. مصداق عینی چنین تعریفی، در جنگ تحمیلی [[عراق]] علیه [[ایران]] به وضوح دیده می‌شود.


==انواع جنگ و جایگاه جنگ تحمیلی==
== انواع جنگ و جایگاه جنگ تحمیلی ==
جنگ بر اساس معیارهای مختلف به چند قسم تقسیم می‌شود. به عنوان مثال  
جنگ بر اساس معیارهای مختلف به چند قسم تقسیم می‌شود. به عنوان مثال  


*بر اساس هدف، جنگ به جنگ‌های عادلانه و غیرعادلانه<ref>هر کسی ممکن است براساس ارزشهایی که به آن اعتقاد دارد، جنگ عادلانه را به گونه‏ای خاص تعریف نماید که با تعریف دیگری در تضاد باشد. به عنوان مثال، مسیحیان جنگهای صلیبی را عادلانه و مسلمانان آن را ناعادلانه میدانند. </ref>؛
* بر اساس هدف، جنگ به جنگ‌های عادلانه و غیرعادلانه<ref>هر کسی ممکن است براساس ارزشهایی که به آن اعتقاد دارد، جنگ عادلانه را به گونه‏ای خاص تعریف نماید که با تعریف دیگری در تضاد باشد. به عنوان مثال، مسیحیان جنگهای صلیبی را عادلانه و مسلمانان آن را ناعادلانه میدانند. </ref>؛
*بر مبنای مقیاسهای جغرافیایی، به جنگ‌های محلّی، منطقه‌‏ای، فرامنطقه‏‌ای و جهانی (عمومی)؛
* بر مبنای مقیاسهای جغرافیایی، به جنگ‌های محلّی، منطقه‌‏ای، فرامنطقه‏‌ای و جهانی (عمومی)؛
*با توجه به انضباط و تاکتیک، به جنگ‌های منظم (کلاسیک) و نامنظم (چریکی)؛
* با توجه به انضباط و تاکتیک، به جنگ‌های منظم (کلاسیک) و نامنظم (چریکی)؛
*بر اساس سطح جغرافیایی، به جنگ‌های دریایی، هوایی و زمینی؛
* بر اساس سطح جغرافیایی، به جنگ‌های دریایی، هوایی و زمینی؛
*بر اساس قلمرو، به جنگ‌های داخلی و خارجی تقسیم می‌شوند<ref>تقسیمات دیگری درباره جنگ وجود دارد که هر یک بر مبنای خاصی صورت گرفته است. مانند جنگ اردوگاهها، جنگ نفتکشها، جنگ شهرها، جنگ الکترونیکی، جنگهایی که نام امکنه دارند و نظایر آن.</ref>.
* بر اساس قلمرو، به جنگ‌های داخلی و خارجی تقسیم می‌شوند<ref>تقسیمات دیگری درباره جنگ وجود دارد که هر یک بر مبنای خاصی صورت گرفته است. مانند جنگ اردوگاهها، جنگ نفتکشها، جنگ شهرها، جنگ الکترونیکی، جنگهایی که نام امکنه دارند و نظایر آن.</ref>.


همچنین جنگ‌ها بر مبنای نوع ابزار، به جنگ‌های هسته‌‏ای و غیر هسته‏‌ای قابل تقسیم است. این تقسیم یکی از جامعترین تقسیماتی است که برای جنگ بیان کرده‌‏اند<ref> جفری ام الیوت و رابرت رجینالد، فرهنگ اصطلاحات سیاسی و استراتژیک، ترجمه میرحسین رئیس‏زاده، دفتر مطالعات سیاسی و بین‏المللی، تهران، 1378، ص421.</ref>. اهمیت این تقسیم به دو دلیل است:
همچنین جنگ‌ها بر مبنای نوع ابزار، به جنگ‌های هسته‌‏ای و غیر هسته‏‌ای قابل تقسیم است. این تقسیم یکی از جامعترین تقسیماتی است که برای جنگ بیان کرده‌‏اند<ref> جفری ام الیوت و رابرت رجینالد، فرهنگ اصطلاحات سیاسی و استراتژیک، ترجمه میرحسین رئیس‏زاده، دفتر مطالعات سیاسی و بین‏المللی، تهران، 1378، ص421.</ref>. اهمیت این تقسیم به دو دلیل است:
خط ۳۳: خط ۳۳:
به خاطر دلایل مذکور است که این تقسیم را برگزیده و به توضیح آن می‌پردازیم.
به خاطر دلایل مذکور است که این تقسیم را برگزیده و به توضیح آن می‌پردازیم.


===جنگ هسته‌‏ای===
=== جنگ هسته‌‏ای ===
به عقیده نویسنده آمریکایی کتاب «دام سلاح هسته‏‌ای و راهی برای گریز از آن<ref>ذکر نظرات این نویسنده آمریکایی به معنای تأیید کامل آن نیست. به طور عمده نویسندگان و نظریه پردازان آمریکایی،گناه بسیاری از کارها را به گردن شوروی (سابق) میانداختند، در حالی که این بخشی از واقیت است.</ref>»، نظامیان و دولتمردان آمریکایی فکر می‌کردند [[شوروی]](سابق) با در اختیار داشتن‌هارتْلند(قلب زمین)، به راحتی می‌تواند به [[اروپای غربی]](متحد [[آمریکا]]) حمله کند. بنابراین، تنها راهی که بتوان جلوی پیشروی شوروی(سابق) را سد کرد توسعه سلاح‌های هسته‏‌ای است؛ زیرا شوروی(سابق) را نمی‌توان به علت دارا بودن سربازان بی شمار و عمق استراتژیک و مهمتر از آن، یخبندان همی‌شگی اقیانوس منجمد شمالی، از طریق زمین و دریا مورد حمله قرار داد<ref>رابرت والترز، دام سلاح هسته ‏ای و راهی برای گریز از آن، ترجمه محمد رضا فتاحی، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی، تهران، 1363، صص 11ـ3.</ref>.
به عقیده نویسنده آمریکایی کتاب «دام سلاح هسته‏‌ای و راهی برای گریز از آن<ref>ذکر نظرات این نویسنده آمریکایی به معنای تأیید کامل آن نیست. به طور عمده نویسندگان و نظریه پردازان آمریکایی، گناه بسیاری از کارها را به گردن شوروی (سابق) میانداختند، در حالی که این بخشی از واقیت است.</ref>»، نظامیان و دولتمردان آمریکایی فکر می‌کردند [[شوروی]](سابق) با در اختیار داشتن‌هارتْلند(قلب زمین)، به راحتی می‌تواند به [[اروپای غربی]](متحد [[آمریکا]]) حمله کند. بنابراین، تنها راهی که بتوان جلوی پیشروی شوروی(سابق) را سد کرد توسعه سلاح‌های هسته‏‌ای است؛ زیرا شوروی(سابق) را نمی‌توان به علت دارا بودن سربازان بی شمار و عمق استراتژیک و مهمتر از آن، یخبندان همی‌شگی اقیانوس منجمد شمالی، از طریق زمین و دریا مورد حمله قرار داد<ref>رابرت والترز، دام سلاح هسته ‏ای و راهی برای گریز از آن، ترجمه محمد رضا فتاحی، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی، تهران، 1363، صص 11ـ3.</ref>.


واقعیت آن است که سخن درباره ابعاد مختلف جنگ هسته‌ای، به کمک تصورات ذهنی صورت می‌گیرد. زیرا پس از بمباران اتمی [[ژاپن]]، در هیچ‏یک از میدانهای جنگ از سلاحهای اتمی استفاده نشده است؛ چون در کنار پیشرفت‌های کمی و کیفی سلاحهای هسته‏‌ای، محدودیتهای جدّی(مانند وحشت از طرف مقابل) در زمینه تولید، انبار سازی و به کارگیری آن وضع شد. همچنین با فروپاشی شوروی(سابق) روند مسابقه تسلیحات(هسته‌‏ای) رو به کاهش گذاشته است؛ ولی کره زمین همچنان بر لبه پرتگاه هسته‏‌ای قرار دارد، زیرا هم اکنون مقادیر زیادی از تسلیحات هسته‌‏ای وجود دارند که تضمین صد در صد در عدم به کارگیری آنها موجود نیست. بنابراین، هنوز ضرورت دارد که درباره جنگ هسته‏‌ای سخن گفته شود<ref>مجله سروش، شماره 500، 1368، ص 7.</ref>. به علاوه، اصرار آمریکا به افزایش قدرت اتمی‌اش و تلاش برای ممانعت از دسترسی دیگر کشورها به تسلیحات هسته‏‌ای، اهمی‌ت پرداختن به جنگ و ابعاد آن را دو چندان می‌کند.
واقعیت آن است که سخن درباره ابعاد مختلف جنگ هسته‌ای، به کمک تصورات ذهنی صورت می‌گیرد. زیرا پس از بمباران اتمی [[ژاپن]]، در هیچ‏یک از میدانهای جنگ از سلاحهای اتمی استفاده نشده است؛ چون در کنار پیشرفت‌های کمی و کیفی سلاحهای هسته‏‌ای، محدودیتهای جدّی(مانند وحشت از طرف مقابل) در زمینه تولید، انبار سازی و به کارگیری آن وضع شد. همچنین با فروپاشی شوروی(سابق) روند مسابقه تسلیحات(هسته‌‏ای) رو به کاهش گذاشته است؛ ولی کره زمین همچنان بر لبه پرتگاه هسته‏‌ای قرار دارد، زیرا هم اکنون مقادیر زیادی از تسلیحات هسته‌‏ای وجود دارند که تضمین صد در صد در عدم به کارگیری آنها موجود نیست. بنابراین، هنوز ضرورت دارد که درباره جنگ هسته‏‌ای سخن گفته شود<ref>مجله سروش، شماره 500، 1368، ص 7.</ref>. به علاوه، اصرار آمریکا به افزایش قدرت اتمی‌اش و تلاش برای ممانعت از دسترسی دیگر کشورها به تسلیحات هسته‏‌ای، اهمی‌ت پرداختن به جنگ و ابعاد آن را دو چندان می‌کند.
خط ۴۶: خط ۴۶:
'''ب) جنگ محدود''':
'''ب) جنگ محدود''':
بازدارندگی، وقوع جنگ را به کلی منتفی نمیکند. به بیان دیگر، خطر جنگ همواره وجود دارد و در صورت بروز یک جنگ هسته‏‌ای، موجودیت کشور به کار گیرنده و درگیر جنگ هسته‏‌ای در معرض خطر جدی قرار می‌گیرد. بنابراین برای آماده بودن به منظور جنگ و پرهیز از انهدام کامل، جنگ محدود می‌تواند یک راه حل مناسب باشد. در واقع جنگ محدود، راهی بین «انهدام و تسلیم» است<ref>جان بلیس و دیگران، استراتژی معاصر نظریات و خط مشیها، ترجمه هوشمند فخرایی، دفتر مطالعات سیاسی و بین‏المللی، تهران، 1369، ص 153.</ref>. جنگ محدود همانند جنگ عمومی، دارای تعریف‌های متعددی است.
بازدارندگی، وقوع جنگ را به کلی منتفی نمیکند. به بیان دیگر، خطر جنگ همواره وجود دارد و در صورت بروز یک جنگ هسته‏‌ای، موجودیت کشور به کار گیرنده و درگیر جنگ هسته‏‌ای در معرض خطر جدی قرار می‌گیرد. بنابراین برای آماده بودن به منظور جنگ و پرهیز از انهدام کامل، جنگ محدود می‌تواند یک راه حل مناسب باشد. در واقع جنگ محدود، راهی بین «انهدام و تسلیم» است<ref>جان بلیس و دیگران، استراتژی معاصر نظریات و خط مشیها، ترجمه هوشمند فخرایی، دفتر مطالعات سیاسی و بین‏المللی، تهران، 1369، ص 153.</ref>. جنگ محدود همانند جنگ عمومی، دارای تعریف‌های متعددی است.
یکی از تعریفهای جنگ محدود، مفهوم هسته‏‌ای آن است. در این مفهوم، جنگ محدود(هسته‏‌ای) یک جنگ اتمی است که شامل خاک آمریکا و شوروی(سابق) نگردد. در چنین جنگی آمریکا و شوروی(سابق)، فقط به حمایت همه جانبه از یکی از طرفهای درگیر در جنگ می‌پردازند و از درگیری مستقیم علیه یکدیگر اجتناب می‌کنند<ref>چنین جنگهایی را جنگ نیابتی یا وکالتی گویند که طی آن آمریکا و شوروی (سابق) از مقابله مستقیم نظامی با یکدیگر خودداری میکردند؛ ولی برای دستیابی به منافع خود از طریق ایجاد جنگ بین کشورهایی که وابسته به آنها بودند، حرکت میکردند. جنگ محدود هسته ‏ای بر افکار هرمان کان آمریکایی استوار است؛ وی جنگ هسته ‏ای را باعث انهدام بشر نمیداند. </ref>؛ اما هیچ‏گونه تضمینی وجود ندارد که در صورت وقوع یک جنگ محدود هسته‌‏ای، دیگر کشورهای دارنده سلاحهای هسته‌‏ای از خود خویشتن‏داری نشان دهند و از هرگونه اقدامی که منجر به «تصاعد جنگی<ref>افزایش وسعت یا شدت یک جنگ را تصاعد در جنگ مینامند.</ref>» شود، خودداری نمایند<ref>جان ام.کالینز، پیشین، ص 73.</ref>. در جنگ محدود هسته‌‏ای هم، بیش از آن‏که خطر هسته‌‏ای متوجه ابرقدرتها و اعضای باشگاه هسته‌‏ای(کلوپ هسته‏‌ای) باشد، متوجه کشورهای فاقد چنین سلاح‏هایی است.
یکی از تعریفهای جنگ محدود، مفهوم هسته‏‌ای آن است. در این مفهوم، جنگ محدود(هسته‏‌ای) یک جنگ اتمی است که شامل خاک آمریکا و شوروی(سابق) نگردد. در چنین جنگی آمریکا و شوروی(سابق)، فقط به حمایت همه جانبه از یکی از طرفهای درگیر در جنگ می‌پردازند و از درگیری مستقیم علیه یکدیگر اجتناب می‌کنند<ref>چنین جنگهایی را جنگ نیابتی یا وکالتی گویند که طی آن آمریکا و شوروی (سابق) از مقابله مستقیم نظامی با یکدیگر خودداری میکردند؛ ولی برای دستیابی به منافع خود از طریق ایجاد جنگ بین کشورهایی که وابسته به آنها بودند، حرکت میکردند. جنگ محدود هسته ‏ای بر افکار هرمان کان آمریکایی استوار است؛ وی جنگ هسته ‏ای را باعث انهدام بشر نمیداند. </ref>؛ اما هیچ‏گونه تضمینی وجود ندارد که در صورت وقوع یک جنگ محدود هسته‌‏ای، دیگر کشورهای دارنده سلاحهای هسته‌‏ای از خود خویشتن‏داری نشان دهند و از هرگونه اقدامی که منجر به «تصاعد جنگی<ref>افزایش وسعت یا شدت یک جنگ را تصاعد در جنگ مینامند.</ref>» شود، خودداری نمایند<ref>جان ام. کالینز، پیشین، ص 73.</ref>. در جنگ محدود هسته‌‏ای هم، بیش از آن‏که خطر هسته‌‏ای متوجه ابرقدرتها و اعضای باشگاه هسته‌‏ای(کلوپ هسته‏‌ای) باشد، متوجه کشورهای فاقد چنین سلاح‏هایی است.


===جنگ غیر هسته‏‌ای===
=== جنگ غیر هسته‏‌ای ===
جنگ‌های غیر هست‌ه‏ای برخلاف جنگ‌های هسته‏‌ای به دفعات مورد استفاده انسان قرار گرفته است؛ زیرا انسان آشنایی و تجربه بیشتری در به کارگیری جنگ‌های غیر هسته‌‏ای داشته و همچنین آثار مرگبار و تخریبی آن در مقایسه با جنگ‌های هسته‌‏ای بسیار کمتر است.
جنگ‌های غیر هست‌ه‏ای برخلاف جنگ‌های هسته‏‌ای به دفعات مورد استفاده انسان قرار گرفته است؛ زیرا انسان آشنایی و تجربه بیشتری در به کارگیری جنگ‌های غیر هسته‌‏ای داشته و همچنین آثار مرگبار و تخریبی آن در مقایسه با جنگ‌های هسته‌‏ای بسیار کمتر است.


==جنگ‌های غیر هسته‌‏ای==
== جنگ‌های غیر هسته‌‏ای ==


'''الف) جنگ محدود''':
'''الف) جنگ محدود''':
جنگ محدود علاوه بر مفهوم هسته‏‌ای، معنای غیر هسته ‏ای هم دارد. جنگ محدود غیر هسته ‏ای در معانی مختلفی به کار رفته است که در اینجا به مهمترین آنها اشاره می‌کنیم:
جنگ محدود علاوه بر مفهوم هسته‏‌ای، معنای غیر هسته ‏ای هم دارد. جنگ محدود غیر هسته ‏ای در معانی مختلفی به کار رفته است که در اینجا به مهمترین آنها اشاره می‌کنیم:


#جنگ محدود از لحاظ جغرافیایی<ref>به جنگ محدود جغرافیایی، جنگ محلی نیز گفته می‏شود.</ref>: در چنین جنگی، دامنه و وسعت میدان جنگ محدود به یک منطقه جغرافیایی کوچک است. بر این اساس در جنگ محدود، در مقایسه با جنگ عمومی، به علت کوچک بودن محل درگیری آزادی عمل کمتری وجود دارد. البته در آن هیچ‏گونه محدودیتی در استفاده از سلاحهای مختلف(به استثنای جنگ افزارهای هسته‌‏ای) وجود ندارد. در این صورت، چنین جنگی یک جنگ محدود غیر هسته‌‏ای است.
# جنگ محدود از لحاظ جغرافیایی<ref>به جنگ محدود جغرافیایی، جنگ محلی نیز گفته می‏شود.</ref>: در چنین جنگی، دامنه و وسعت میدان جنگ محدود به یک منطقه جغرافیایی کوچک است. بر این اساس در جنگ محدود، در مقایسه با جنگ عمومی، به علت کوچک بودن محل درگیری آزادی عمل کمتری وجود دارد. البته در آن هیچ‏گونه محدودیتی در استفاده از سلاحهای مختلف(به استثنای جنگ افزارهای هسته‌‏ای) وجود ندارد. در این صورت، چنین جنگی یک جنگ محدود غیر هسته‌‏ای است.
#تعریف جنگ محدود جغرافیایی(جنگ محلی) حداقل دارای یک نقص است، زیرا این تعریف، جنگ‌هایی را که از لحاظ جغرافیایی بین جنگ‌های محدود و عمومی(غیر هسته‌‏ای) قرار می‌گیرند را شامل نمی‌شود. به بیان دیگر، جایگاه جنگ‌های منطقه‌‏ای و فرامنطقه‌‏ای(قاره‏ای) در چنین تعریفی نامشخص است.
# تعریف جنگ محدود جغرافیایی(جنگ محلی) حداقل دارای یک نقص است، زیرا این تعریف، جنگ‌هایی را که از لحاظ جغرافیایی بین جنگ‌های محدود و عمومی(غیر هسته‌‏ای) قرار می‌گیرند را شامل نمی‌شود. به بیان دیگر، جایگاه جنگ‌های منطقه‌‏ای و فرامنطقه‌‏ای(قاره‏ای) در چنین تعریفی نامشخص است.
#
#
#جنگ محدود از لحاظ هدف: در این جنگ، طرفین درگیری دارای هدف محدودی هستند؛ امّا اگر یکی از طرفین درگیر دارای هدف نامحدود در جنگ باشد، طبقه‌بندی چنین جنگی در جنگ‌های محدود خالی از اِشکال نیست. افزون بر این، در چنین جنگی معلوم نیست که هدف چه معنایی دارد. همچنین دایره و معیاری که محدود بودن هدف را مشخص نماید، به درستی معنا نشده است.
# جنگ محدود از لحاظ هدف: در این جنگ، طرفین درگیری دارای هدف محدودی هستند؛ امّا اگر یکی از طرفین درگیر دارای هدف نامحدود در جنگ باشد، طبقه‌بندی چنین جنگی در جنگ‌های محدود خالی از اِشکال نیست. افزون بر این، در چنین جنگی معلوم نیست که هدف چه معنایی دارد. همچنین دایره و معیاری که محدود بودن هدف را مشخص نماید، به درستی معنا نشده است.
#
#
#جنگ محدود از لحاظ ابزار: در چنین جنگی، طرفهای متخاصم از ابزارهای غیر هسته ‏ای استفاده می‌کنند. هرگاه در این نوع از جنگ، طرفین و یا یکی از طرفهای درگیر، از سلاحهای اتمی استفاده کند، نمی‌توان آن را یک جنگ محدود از لحاظ ابزار، محسوب کرد. جنگی را جنگ محدود می‌نامند که در آن از نفرات محدود استفاده گردد و یا اینکه دامنه تخریب آن اندک باشد. ممکن است یک جنگی که با تخریب اندک و یا نفرات محدود آغاز می‌شود، منجر به یک جنگ عمومی غیر هسته ‏ای گردد؛ زیرا غولی که آزاد می‌شود، هرچند با طنابهای محکم او را بسته باشند، باز تضمینی در کنترل صد در صد آن وجود ندارد.
# جنگ محدود از لحاظ ابزار: در چنین جنگی، طرفهای متخاصم از ابزارهای غیر هسته ‏ای استفاده می‌کنند. هرگاه در این نوع از جنگ، طرفین و یا یکی از طرفهای درگیر، از سلاحهای اتمی استفاده کند، نمی‌توان آن را یک جنگ محدود از لحاظ ابزار، محسوب کرد. جنگی را جنگ محدود می‌نامند که در آن از نفرات محدود استفاده گردد و یا اینکه دامنه تخریب آن اندک باشد. ممکن است یک جنگی که با تخریب اندک و یا نفرات محدود آغاز می‌شود، منجر به یک جنگ عمومی غیر هسته ‏ای گردد؛ زیرا غولی که آزاد می‌شود، هرچند با طنابهای محکم او را بسته باشند، باز تضمینی در کنترل صد در صد آن وجود ندارد.


'''ب) جنگ چریکی'''<ref> جنگ چریکی (Guerrilla War Fare) به نام جنگ پارتیزانی و جنگ آزادیبخش نیز به کار میرود. چریک که ترجمه Guerrilla است یک لغت ترکی محسوب میشود و به معنای گروه کوچک مسلّحی میباشد، که پیشقراول مردم در مبارزه علیه دشمن است. </ref>:
'''ب) جنگ چریکی'''<ref> جنگ چریکی (Guerrilla War Fare) به نام جنگ پارتیزانی و جنگ آزادیبخش نیز به کار میرود. چریک که ترجمه Guerrilla است یک لغت ترکی محسوب میشود و به معنای گروه کوچک مسلّحی میباشد، که پیشقراول مردم در مبارزه علیه دشمن است. </ref>:
خط ۸۰: خط ۸۰:
'''ج ـ جنگ روانی'''<ref>جنگ روانی (Psychological Warfare) با اصطلاحاتی چون جنگ اذهان، تبلیغات، جهت دهی سیاسی، تهاجم غیر مستقیم و جنگ سیاسی مترادف است.</ref>:
'''ج ـ جنگ روانی'''<ref>جنگ روانی (Psychological Warfare) با اصطلاحاتی چون جنگ اذهان، تبلیغات، جهت دهی سیاسی، تهاجم غیر مستقیم و جنگ سیاسی مترادف است.</ref>:


سابقه کاربرد عملی جنگ روانی بسیار طولانی است؛ ولی به طور مشخص، چینی‌ها<ref>شستشوی مغزی توسط چینیها ابداع شد. </ref> و سپس [[مسلمانان]] اولین کسانی بودند که از جنگ روانی استفاده کردند<ref> خداوند در بخشی از آیه 12 سوره انفال با بیان «من ترس در دل کافران میافکنم»، مجوز استفاده از جنگ روانی را داده است و [[پیامبر(ص)]] بارها از آن استفاده کرده است، مانند آتش افروختن در بلندی‌های مکه، هنگام فتح آن که به منظور ایجاد ترس در دل [[کافران]] انجام شد.</ref>. بعدها در قرن بیستم و به خصوص در [[جنگ جهانی اول]] و به میزان بیشتری در جنگ جهانی دوم و در دوران [[جنگ سرد]]، از آن استفاده گردید. از ابداع واژه جنگ روانی زمان کمی می‌گذرد، زیرا در سال 1282ش. (1902 م) جان فُولِر انگلیسی، اولین کسی بود که اصطلاح جنگ روانی را به کار برد. 22 سال بعد، دولت انگلیس اصطلاح «[[جنگ سیاسی]]» را به جای آن، مورد استفاده قرار داد و سرانجام در سال 1319ش. (1940 م) با انتشار مقاله «جنگ روانی و چگونگی به راه اندازی آن» واژه جنگ روانی وارد فرهنگ نظامی آمریکا و سپس جهان گردید<ref>ویلیام داقرتی، جنگ روانی، ترجمه حسین حسینی، دانشگاه امام حسین علیه‏السلام ، تهران، 1372، ص 41.</ref>.
سابقه کاربرد عملی جنگ روانی بسیار طولانی است؛ ولی به طور مشخص، چینی‌ها<ref>شستشوی مغزی توسط چینیها ابداع شد. </ref> و سپس [[مسلمانان]] اولین کسانی بودند که از جنگ روانی استفاده کردند<ref> خداوند در بخشی از آیه 12 سوره انفال با بیان «من ترس در دل کافران میافکنم»، مجوز استفاده از جنگ روانی را داده است و [[پیامبر(ص)]] بارها از آن استفاده کرده است، مانند آتش افروختن در بلندی‌های مکه، هنگام فتح آن که به منظور ایجاد ترس در دل [[کافران]] انجام شد.</ref>. بعدها در قرن بیستم و به خصوص در [[جنگ جهانی اول]] و به میزان بیشتری در جنگ جهانی دوم و در دوران [[جنگ سرد]]، از آن استفاده گردید. از ابداع واژه جنگ روانی زمان کمی می‌گذرد، زیرا در سال 1282ش. (1902 م) جان فُولِر انگلیسی، اولین کسی بود که اصطلاح جنگ روانی را به کار برد. 22 سال بعد، دولت انگلیس اصطلاح «[[جنگ سیاسی]]» را به جای آن، مورد استفاده قرار داد و سرانجام در سال 1319ش. (1940 م) با انتشار مقاله «جنگ روانی و چگونگی به راه اندازی آن» واژه جنگ روانی وارد فرهنگ نظامی آمریکا و سپس جهان گردید<ref>ویلیام داقرتی، جنگ روانی، ترجمه حسین حسینی، دانشگاه امام حسین علیه‏السلام، تهران، 1372، ص 41.</ref>.


ویلیام داقرتی نویسنده آمریکایی مقاله «جنگ روانی»، تعریفی را که در مطبوعات علمی و عمومی از جنگ روانی آمده است به این صورت ذکر می‌کند:
ویلیام داقرتی نویسنده آمریکایی مقاله «جنگ روانی»، تعریفی را که در مطبوعات علمی و عمومی از جنگ روانی آمده است به این صورت ذکر می‌کند:
خط ۸۷: خط ۸۷:
همان طور که از تعریف جنگ روانی مشخص است، هدف اصلی در جنگ روانی تضعیف و انحراف افکار عمومی به منظور تحمیل اراده بر آنهاست؛ چه این افکار عمومی حق باشد یا ناحق. زیرا در این صورت بدون به کاربردن ابزار نظامی، سیاسی و اقتصادی دارای هزینه بالا، دشمن آماده تسلیم در برابر طرف مقابل می‌گردد. برای دستیابی به این هدف، در ابتدا اطلاعات لازم و دقیق جمع آوری می‌شود؛ سپس این اطلاعات به وسیله ابزاهای جنگ روانی به کار گرفته می‌شود و در نهایت، میزان تأثیر جنگ روانی بر دشمن به منظور تقویت نقاط قوت و کاهش نقایص، مورد ارزیابی قرار می‌گیرد<ref> فصل‏نامه سیاست دفاعی، پیش شماره تابستان 1371، ص 17.</ref>. برای تحقق جنگ روانی، ابزارهای مختلفی از جمله «شایعه سازی» به کار می‌رود که با رعایت اختصار به شرح کوتاهی از آن می‌پردازیم.
همان طور که از تعریف جنگ روانی مشخص است، هدف اصلی در جنگ روانی تضعیف و انحراف افکار عمومی به منظور تحمیل اراده بر آنهاست؛ چه این افکار عمومی حق باشد یا ناحق. زیرا در این صورت بدون به کاربردن ابزار نظامی، سیاسی و اقتصادی دارای هزینه بالا، دشمن آماده تسلیم در برابر طرف مقابل می‌گردد. برای دستیابی به این هدف، در ابتدا اطلاعات لازم و دقیق جمع آوری می‌شود؛ سپس این اطلاعات به وسیله ابزاهای جنگ روانی به کار گرفته می‌شود و در نهایت، میزان تأثیر جنگ روانی بر دشمن به منظور تقویت نقاط قوت و کاهش نقایص، مورد ارزیابی قرار می‌گیرد<ref> فصل‏نامه سیاست دفاعی، پیش شماره تابستان 1371، ص 17.</ref>. برای تحقق جنگ روانی، ابزارهای مختلفی از جمله «شایعه سازی» به کار می‌رود که با رعایت اختصار به شرح کوتاهی از آن می‌پردازیم.


شایعه به معنای انتقال اخبار غیر موثق است که در جاهایی که وسائل اطلاع رسانی کم بوده یا مسؤولین اجرایی اطلاعات کافی در اختیار مردم نگذارند، گسترش می‌یابد. کسانی که شایعه را گسترش می‌دهند، هدفهایی چون، سلب اعتماد طرف مقابل، بیرون ریختن ناراحتیهای درونی و نظایر آن را دنبال می‌کنند. در هر صورت، نتیجه نهایی «شایع پراکنی» کاهش روحیه مردم و سربازان<ref>رابرت ناپ، شایعه، ترجمه حسین حسینی، دانشگاه امام حسین علیه‏السلام ، تهران، 1372، ص36.</ref>، بی اعتمادی و ایجاد تفرقه است. البته جنگ روانی کاربردهای دوسویه دارد: یعنی هم به نفع دشمن و هم علیه آن قابل استفاده است؛ ولی هر کشوری که از ابزارهای تبلیغی فراوانتری برخوردار باشد، مؤفقیت آن نیز در جنگ روانی علیه دشمن بیشتر خواهد بود.  
شایعه به معنای انتقال اخبار غیر موثق است که در جاهایی که وسائل اطلاع رسانی کم بوده یا مسؤولین اجرایی اطلاعات کافی در اختیار مردم نگذارند، گسترش می‌یابد. کسانی که شایعه را گسترش می‌دهند، هدفهایی چون، سلب اعتماد طرف مقابل، بیرون ریختن ناراحتیهای درونی و نظایر آن را دنبال می‌کنند. در هر صورت، نتیجه نهایی «شایع پراکنی» کاهش روحیه مردم و سربازان<ref>رابرت ناپ، شایعه، ترجمه حسین حسینی، دانشگاه امام حسین علیه‏السلام، تهران، 1372، ص36.</ref>، بی اعتمادی و ایجاد تفرقه است. البته جنگ روانی کاربردهای دوسویه دارد: یعنی هم به نفع دشمن و هم علیه آن قابل استفاده است؛ ولی هر کشوری که از ابزارهای تبلیغی فراوانتری برخوردار باشد، مؤفقیت آن نیز در جنگ روانی علیه دشمن بیشتر خواهد بود.  


'''د)جنگ شیمیایی و میکروبی''':
'''د)جنگ شیمیایی و میکروبی''':
خط ۱۰۶: خط ۱۰۶:
دلایل متعددی برای رد نظریه فوق ارائه شده است که با رعایت اختصار به چند نمونه آن اشاره می‌شود:
دلایل متعددی برای رد نظریه فوق ارائه شده است که با رعایت اختصار به چند نمونه آن اشاره می‌شود:


#اگر جنگ جزء ذات انسان است، در آن صورت باید سراسر تاریخ بشر پر از جنگ باشد، در حالی که چنین نیست.
# اگر جنگ جزء ذات انسان است، در آن صورت باید سراسر تاریخ بشر پر از جنگ باشد، در حالی که چنین نیست.
#
#
#اگر ما جنگ را جزء ذات انسان به شمار آوریم، باید انسانهایی را که برای برقراری صلح تلاش کرده یا می‌کنند را فاقد طبیعت کامل بدانیم. در صورتی که لازمه تلاش برای استقرار صلح، بهره‌‏مندی از قوای روانی کامل است.
# اگر ما جنگ را جزء ذات انسان به شمار آوریم، باید انسانهایی را که برای برقراری صلح تلاش کرده یا می‌کنند را فاقد طبیعت کامل بدانیم. در صورتی که لازمه تلاش برای استقرار صلح، بهره‌‏مندی از قوای روانی کامل است.
#
#
#اگر گفته شود جنگ جزء ذات انسان است، پس باید جلاّدان و جانیان تاریخ مانند [[چنگیز]]، [[هیتلر]] و مانند آن را، کسانی دانست که به مقتضای طبیعت خود عمل کرده‏اند، بنابراین آنان را نباید سرزنش کرد. در حالی که هر عاقلی آنان را سرزنش کرده و می‌کند<ref> همان.</ref>. در واقع، ریشه مادی یا روانی بودن جنگ به درون انسان برمیگردد نه اینکه انسان به صورت فطری و ذاتی جنگ طلب باشد؛ بلکه انسان موجود مختاری است که می‌تواند از وقوع جنگ جلوگیری نماید.
# اگر گفته شود جنگ جزء ذات انسان است، پس باید جلاّدان و جانیان تاریخ مانند [[چنگیز]]، [[هیتلر]] و مانند آن را، کسانی دانست که به مقتضای طبیعت خود عمل کرده‏اند، بنابراین آنان را نباید سرزنش کرد. در حالی که هر عاقلی آنان را سرزنش کرده و می‌کند<ref> همان.</ref>. در واقع، ریشه مادی یا روانی بودن جنگ به درون انسان برمیگردد نه اینکه انسان به صورت فطری و ذاتی جنگ طلب باشد؛ بلکه انسان موجود مختاری است که می‌تواند از وقوع جنگ جلوگیری نماید.


==علل مادی و معنوی جنگ==
== علل مادی و معنوی جنگ ==


'''علل مادی جنگ''':
'''علل مادی جنگ''':
هر یک از ابزارهای مادی که برای آغاز و یا ادامه جنگ به کار می‌رود، اگر با هدف و انگیزه مذهبی، الهی، خدمت به انسانیّت و نظایر آن به کار رود، در چارچوب علل معنوی جنگ قرار می‌گیرد. آنچه موجب شده است، علل زیر جزء علل مادی جنگ محسوب شود آن است که هرگاه جنگ، فقط با انگیزه‏ها و هدفهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و مانند آن همراه باشد، در آن صورت علل مادی جنگ را تشکیل خواهند داد.
هر یک از ابزارهای مادی که برای آغاز و یا ادامه جنگ به کار می‌رود، اگر با هدف و انگیزه مذهبی، الهی، خدمت به انسانیّت و نظایر آن به کار رود، در چارچوب علل معنوی جنگ قرار می‌گیرد. آنچه موجب شده است، علل زیر جزء علل مادی جنگ محسوب شود آن است که هرگاه جنگ، فقط با انگیزه‏ها و هدفهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و مانند آن همراه باشد، در آن صورت علل مادی جنگ را تشکیل خواهند داد.


#علل سیاسی جنگ: برخی عقیده دارند، هر گاه سیاست توانایی خود را در حل و فصل اختلافات از دست بدهد، جنگ آخرین وسیل‌ه‏ای است که برای دستیابی به اهداف سیاسی مورد استفاده قرار می‌گیرد. به بیان دیگر، زمانی که سیاست در حل مسائل با شکست رو به رو شود، جنگ تنها راه باقیمانده برای تحقق هدف‌های سیاسی است. اگر چه نمونه‌هایی از جنگ را می‌توان برای نظریه فوق پیدا کرد؛ ولی جنگ فقط به دلایل و علل سیاسی انجام نمی‌شود. به بیان دیگر، تصور این که پس از شکست سیاست، جنگ صورت می‌گیرد اشتباه است؛ زیرا پس از شکست سیاست، ممکن است جنگ صورت گیرد؛ امّا وقوع آن حتمی نیست؛ زیرا به عنوان مثال، توسل به راههای اقتصادی می‌تواند راه حل مناسبی برای حل اختلافات دو طرف جنگ در این شرایط باشد. همچنین اگر جنگ ادامه سیاست است<ref>(کلاوزویتس) جنگ را ادامه سیاست میدانست، در حالی که لنین جنگ را همان سیاست و هیتلر سیاست را همان جنگ میدانست.</ref> و پس از شکست سیاست ادامه می‌یابد، پس باید موقعی که جنگ در جریان است هیچ گونه روابط سیاسی بین متخاصمین در جریان نباشد، در حالی که در شدیدترین جنگ‌ها، روابط سیاسی ضعیفی بین طرفین درگیر برقرار است. دولتها و کشورها برای تحقق اهداف سیاسی با گسترش حاکمیت ملّی و همچنین امپریالیست‌ها برای تحقق سلطه‏‌گری، فقط متکی به جنگ نیستند؛ بلکه ممکن است از ابزارهای دیگری چون پاداش و تنبیه نیز استفاده کنند. علاوه بر این، باید یادآور شد که به هم خوردن هر توازن قوایی منجر به جنگ نمی‌شود. به عنوان مثال، پس از فروپاشی شوروی و با به هم خوردن توازن بین آمریکا و روسیه، جنگی بین این دو کشور صورت نگرفت.
# علل سیاسی جنگ: برخی عقیده دارند، هر گاه سیاست توانایی خود را در حل و فصل اختلافات از دست بدهد، جنگ آخرین وسیل‌ه‏ای است که برای دستیابی به اهداف سیاسی مورد استفاده قرار می‌گیرد. به بیان دیگر، زمانی که سیاست در حل مسائل با شکست رو به رو شود، جنگ تنها راه باقیمانده برای تحقق هدف‌های سیاسی است. اگر چه نمونه‌هایی از جنگ را می‌توان برای نظریه فوق پیدا کرد؛ ولی جنگ فقط به دلایل و علل سیاسی انجام نمی‌شود. به بیان دیگر، تصور این که پس از شکست سیاست، جنگ صورت می‌گیرد اشتباه است؛ زیرا پس از شکست سیاست، ممکن است جنگ صورت گیرد؛ امّا وقوع آن حتمی نیست؛ زیرا به عنوان مثال، توسل به راههای اقتصادی می‌تواند راه حل مناسبی برای حل اختلافات دو طرف جنگ در این شرایط باشد. همچنین اگر جنگ ادامه سیاست است<ref>(کلاوزویتس) جنگ را ادامه سیاست میدانست، در حالی که لنین جنگ را همان سیاست و هیتلر سیاست را همان جنگ میدانست.</ref> و پس از شکست سیاست ادامه می‌یابد، پس باید موقعی که جنگ در جریان است هیچ گونه روابط سیاسی بین متخاصمین در جریان نباشد، در حالی که در شدیدترین جنگ‌ها، روابط سیاسی ضعیفی بین طرفین درگیر برقرار است. دولتها و کشورها برای تحقق اهداف سیاسی با گسترش حاکمیت ملّی و همچنین امپریالیست‌ها برای تحقق سلطه‏‌گری، فقط متکی به جنگ نیستند؛ بلکه ممکن است از ابزارهای دیگری چون پاداش و تنبیه نیز استفاده کنند. علاوه بر این، باید یادآور شد که به هم خوردن هر توازن قوایی منجر به جنگ نمی‌شود. به عنوان مثال، پس از فروپاشی شوروی و با به هم خوردن توازن بین آمریکا و روسیه، جنگی بین این دو کشور صورت نگرفت.
#
#
#علل اقتصادی جنگ: تلاش برای دستیابی به امکانات اقتصادی، منابع زیرزمینی، از بین بردن منابع تجاری و گمرکی و مانند آن، از علل اقتصادی جنگ معرفی شده‏‌اند. به عنوان مثال، عده‏‌ای جنگ جهانی اوّل را ناشی از تلاش کشورهای آلمان و [[ایتالیا]] برای دستیابی به بازارهای جهانی مواد خامِ لازم، دانسته‌‏اند<ref>آلوین و هایدی تافلر، جنگ و ضد جنگ، ترجمه شهیندخت خوارزمی، نشر سیمرغ، تهران، 1372، ص11.</ref>. مهمترین نظریه‌‏ای که ریشه جنگ را فقط در مؤلفه‌‏های اقتصادی جستجو می‌کند، تفسیر مارکسیستی از جنگ است. [[مارکسیست‌]]ها از یک سوء عقیده دارند تقسیم کار و برقراری اصل مالکیت خصوصی، طبقات مختلفی را در جامعه بشری ایجاد کرده است و تا زمانی که این طبقات باقی باشند، جنگ نیز وجود خواهد داشت و از سوی دیگر، آنها برای تحقق [[کمونیسم]] جهانی، جنگ را لازم می‌دانند؛ و آن جنگی است که بین طبقه کارگر و طبقه سرمایه دار روی خواهد داد<ref>بازشناسی جنبه‏های تجاوز و دفاع، پیشین، ص 202.</ref>. شکی نیست که عامل اقتصادی می‌تواند در بروز جنگ نقش داشته باشد؛ امّا چنین عاملی نمی‌تواند به صورت مطلق، ریشه همه جنگ‌های بشری، مانند جنگ‌هایی که در جهت گسترش دین و یا حفاظت از آن انجام می‌شود باشد. چنان که از نظر تاریخی، ایجاد طبقات اجتماعی به آن صورت که مارکسیست‌ها می‌گویند آن هم در تمام دنیا که جنگ در آن کم و بیش جریان داشته است، به اثبات نرسیده است. البتّه فروپاشی شوروی، خود دلیلی بر بطلان عقاید [[مارکسیسم]] و [[لنینیسم]] ـ بخصوص نظریه علل اِقتصادی جنگ ـ به شمار می‏رود.
# علل اقتصادی جنگ: تلاش برای دستیابی به امکانات اقتصادی، منابع زیرزمینی، از بین بردن منابع تجاری و گمرکی و مانند آن، از علل اقتصادی جنگ معرفی شده‏‌اند. به عنوان مثال، عده‏‌ای جنگ جهانی اوّل را ناشی از تلاش کشورهای آلمان و [[ایتالیا]] برای دستیابی به بازارهای جهانی مواد خامِ لازم، دانسته‌‏اند<ref>آلوین و هایدی تافلر، جنگ و ضد جنگ، ترجمه شهیندخت خوارزمی، نشر سیمرغ، تهران، 1372، ص11.</ref>. مهمترین نظریه‌‏ای که ریشه جنگ را فقط در مؤلفه‌‏های اقتصادی جستجو می‌کند، تفسیر مارکسیستی از جنگ است. [[مارکسیست‌]]ها از یک سوء عقیده دارند تقسیم کار و برقراری اصل مالکیت خصوصی، طبقات مختلفی را در جامعه بشری ایجاد کرده است و تا زمانی که این طبقات باقی باشند، جنگ نیز وجود خواهد داشت و از سوی دیگر، آنها برای تحقق [[کمونیسم]] جهانی، جنگ را لازم می‌دانند؛ و آن جنگی است که بین طبقه کارگر و طبقه سرمایه دار روی خواهد داد<ref>بازشناسی جنبه‏های تجاوز و دفاع، پیشین، ص 202.</ref>. شکی نیست که عامل اقتصادی می‌تواند در بروز جنگ نقش داشته باشد؛ امّا چنین عاملی نمی‌تواند به صورت مطلق، ریشه همه جنگ‌های بشری، مانند جنگ‌هایی که در جهت گسترش دین و یا حفاظت از آن انجام می‌شود باشد. چنان که از نظر تاریخی، ایجاد طبقات اجتماعی به آن صورت که مارکسیست‌ها می‌گویند آن هم در تمام دنیا که جنگ در آن کم و بیش جریان داشته است، به اثبات نرسیده است. البتّه فروپاشی شوروی، خود دلیلی بر بطلان عقاید [[مارکسیسم]] و [[لنینیسم]] ـ بخصوص نظریه علل اِقتصادی جنگ ـ به شمار می‏رود.
#
#
#سایر علل مادی جنگ: جنگ دارای ریشه‏‌های مادی دیگری هم هست که به برخی از آنها به اختصار اشاره می‌شود.
# سایر علل مادی جنگ: جنگ دارای ریشه‏‌های مادی دیگری هم هست که به برخی از آنها به اختصار اشاره می‌شود.


'''الف) علل زیستی جنگ''':  
'''الف) علل زیستی جنگ''':  
خط ۱۳۰: خط ۱۳۰:
امپریالیسم هم در بعضی موارد به عنوان عامل اصلی برای آغاز جنگ معرفی شده است. در این دیدگاه، امپریالسیم در دو صورت، علت جنگ محسوب می‌شود.
امپریالیسم هم در بعضی موارد به عنوان عامل اصلی برای آغاز جنگ معرفی شده است. در این دیدگاه، امپریالسیم در دو صورت، علت جنگ محسوب می‌شود.


#در سطح داخلی، سرمایه داران برای دستیابی به سود بیشتر، به غارت و چپاول خشونت ‏آمیز دستمزدها و دست رنج‌ها می‏‌پردازند.
# در سطح داخلی، سرمایه داران برای دستیابی به سود بیشتر، به غارت و چپاول خشونت ‏آمیز دستمزدها و دست رنج‌ها می‏‌پردازند.
#در سطح خارجی، امپریالیسم برای بهره برداری از مواد اوّلیه ارزان و بازارهای وسیع به جنگ دست می‏زند. این نظریه، علل جنگ‌های سودجویانه و استعماری را نشان می‏دهد؛ امّا انگیزه جنگ‌هایی که غیر امپریالیست‌ها در نقاط دیگر جهان انجام می‏دهند را روشن نمی‌‏سازد.
# در سطح خارجی، امپریالیسم برای بهره برداری از مواد اوّلیه ارزان و بازارهای وسیع به جنگ دست می‏زند. این نظریه، علل جنگ‌های سودجویانه و استعماری را نشان می‏دهد؛ امّا انگیزه جنگ‌هایی که غیر امپریالیست‌ها در نقاط دیگر جهان انجام می‏دهند را روشن نمی‌‏سازد.


'''ج) دو نظریه دیگر''':  
'''ج) دو نظریه دیگر''':  
خط ۱۴۳: خط ۱۴۳:
انسان‌هایی که به [[خدا]] [[ایمان]] دارند، تنها به انگیزه‌‏های اقتصادی، سیاسی، و مانند آن به جنگ نمی‌پردازند؛ به این معنی که یک انسان با ایمان، انگیزه‏‌های فوق را تحت الشعاع انگیزه‌‏های الهی قرار می‌دهد. در واقع در دیدگاه الهی، جنگ برای برداشتن عضو فاسدی از پیکره اجتماع، یا به منظور نابود کردن عقایدی که حیات مادی و معنوی انسان‌های دیگر را تهدید می‌کند و یا برای نجات تعدادی از انسان‌هایی که در بند ظلم و ستم هستند، صورت می‌گیرد.  
انسان‌هایی که به [[خدا]] [[ایمان]] دارند، تنها به انگیزه‌‏های اقتصادی، سیاسی، و مانند آن به جنگ نمی‌پردازند؛ به این معنی که یک انسان با ایمان، انگیزه‏‌های فوق را تحت الشعاع انگیزه‌‏های الهی قرار می‌دهد. در واقع در دیدگاه الهی، جنگ برای برداشتن عضو فاسدی از پیکره اجتماع، یا به منظور نابود کردن عقایدی که حیات مادی و معنوی انسان‌های دیگر را تهدید می‌کند و یا برای نجات تعدادی از انسان‌هایی که در بند ظلم و ستم هستند، صورت می‌گیرد.  
حضرت [[امام خمینی|امام خمینی]] رحمه‌‏الله در این مورد می‌فرماید:
حضرت [[امام خمینی|امام خمینی]] رحمه‌‏الله در این مورد می‌فرماید:
«جنگ‌هایی که در [[اسلام]] وارد شده است برای این که این‌ها را از ظلمات به نور وارد کنند<ref> امام خمینی رحمةالله ، جنگ و جهاد، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1363، ص8.</ref>.»
«جنگ‌هایی که در [[اسلام]] وارد شده است برای این که این‌ها را از ظلمات به نور وارد کنند<ref> امام خمینی رحمةالله، جنگ و جهاد، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1363، ص8.</ref>.»
از نظر اسلام جنگ در جهت اموری که مورد رضای [[خداوند]] است، صورت می‌گیرد و به همین دلیل جنگی از نظر اسلام مشروع است که در راه خدا انجام شود. بر این اساس، [[جهاد]] و جنگ، در [[قرآن مجید]] با عبارت «فی سبیل اللّه» همراه است<ref>مرتضی مطهری، حماسه حسینی، انتشارات صدرا، تهران، 1365، ج 3، ص52.</ref>.
از نظر اسلام جنگ در جهت اموری که مورد رضای [[خداوند]] است، صورت می‌گیرد و به همین دلیل جنگی از نظر اسلام مشروع است که در راه خدا انجام شود. بر این اساس، [[جهاد]] و جنگ، در [[قرآن مجید]] با عبارت «فی سبیل اللّه» همراه است<ref>مرتضی مطهری، حماسه حسینی، انتشارات صدرا، تهران، 1365، ج 3، ص52.</ref>.


'''انگیزه جنگ در اسلام''':
'''انگیزه جنگ در اسلام''':
#جنگی که با انگیزه ایجاد زمینه تکامل انسان‌ها و ریشه کن کردن فساد در جامعه بشری صورت می‌گیرد<ref> بازشناسی جنبه‏های تجاوز و دفاع، پیشین، ص 205.</ref>. [[قرآن مجید]] در این باره چنین می‌فرماید: «وَ لَوْلا دَفْعُ اللّهِ النّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْاَرضُ»<ref>بقره / 251.</ref> یعنی: و اگر خداوند بعضی از مردم را به وسیله بعضی دیگر دفع نکند زمین را فساد فرا می‌گیرد. این جنگ (جهاد ابتدایی)، مشروط به تشکیل دولت اسلامی از سوی [[امام معصوم(ع)]] و یا به امر ایشان است و بر تعدادی از انسانها که واجد شرایط برای شرکت در جهاد هستند، واجب می‌شود. چنین جنگی یک جنگ تهاجمی و تعرضی نیست؛ بلکه در واقع به منظور دفاع از انسانیت، [[عدالت]] و مانند آن صورت می‌گیرد.
# جنگی که با انگیزه ایجاد زمینه تکامل انسان‌ها و ریشه کن کردن فساد در جامعه بشری صورت می‌گیرد<ref> بازشناسی جنبه‏های تجاوز و دفاع، پیشین، ص 205.</ref>. [[قرآن مجید]] در این باره چنین می‌فرماید: «وَ لَوْلا دَفْعُ اللّهِ النّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْاَرضُ»<ref>بقره / 251.</ref> یعنی: و اگر خداوند بعضی از مردم را به وسیله بعضی دیگر دفع نکند زمین را فساد فرا می‌گیرد. این جنگ (جهاد ابتدایی)، مشروط به تشکیل دولت اسلامی از سوی [[امام معصوم(ع)]] و یا به امر ایشان است و بر تعدادی از انسانها که واجد شرایط برای شرکت در جهاد هستند، واجب می‌شود. چنین جنگی یک جنگ تهاجمی و تعرضی نیست؛ بلکه در واقع به منظور دفاع از انسانیت، [[عدالت]] و مانند آن صورت می‌گیرد.
#
#
#انگیزه دیگر جنگ در اسلام، دفاع است. [[مسلمانان]] باید در مقابل عواملی که موجب تهدید آنان از ناحیه داخلی و یا خارجی می‌شود، از خود دفاع کنند<ref> امام خمینی رحمه‏الله ، کشف اسرار، انتشارات آزادی، قم، ص 244.</ref>. [[قرآن کریم]] در این باره می‌فرماید: «وَ لَوْلا دَفْعُ اللّهِ النّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّهُدَّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ وَّ صَلَوتٌ وَ مَساجِدُ یُذْکَرٌ فیهَا اسْمُ اللّهِ کَثیرا»<ref>حج / 40.</ref> یعنی: و اگر خداوند بعضی از مردم را به وسیله بعضی دیگر دفع نکند، دیرها و صومعه‏‌ها و [[معابد]] [[یهود]] و [[نصارا]] و مساجدی که نام خدا در آن بسیار برده می‌شود، ویران می‌گردد.
# انگیزه دیگر جنگ در اسلام، دفاع است. [[مسلمانان]] باید در مقابل عواملی که موجب تهدید آنان از ناحیه داخلی و یا خارجی می‌شود، از خود دفاع کنند<ref> امام خمینی رحمه‏الله، کشف اسرار، انتشارات آزادی، قم، ص 244.</ref>. [[قرآن کریم]] در این باره می‌فرماید: «وَ لَوْلا دَفْعُ اللّهِ النّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّهُدَّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ وَّ صَلَوتٌ وَ مَساجِدُ یُذْکَرٌ فیهَا اسْمُ اللّهِ کَثیرا»<ref>حج / 40.</ref> یعنی: و اگر خداوند بعضی از مردم را به وسیله بعضی دیگر دفع نکند، دیرها و صومعه‏‌ها و [[معابد]] [[یهود]] و [[نصارا]] و مساجدی که نام خدا در آن بسیار برده می‌شود، ویران می‌گردد.


همه مسلمانان باید در چنین جنگی که بر آنها تحمیل شده است (جهاد دفاعی) شرکت نمایند، حتی اگر امام معصوم(ع) در آن حضور نداشته باشد. این جنگ به منظور دفاع از کشور، جان و مال مسلمانان صورت می‌گیرد.
همه مسلمانان باید در چنین جنگی که بر آنها تحمیل شده است (جهاد دفاعی) شرکت نمایند، حتی اگر امام معصوم(ع) در آن حضور نداشته باشد. این جنگ به منظور دفاع از کشور، جان و مال مسلمانان صورت می‌گیرد.
به طور خلاصه می‌توان گفت، انگیزه اصلی جنگ در اسلام، به نابودی [[شرک]]، [[بت‌پرستی|بت‌پرستی]] و گسترش آیین خدا بر می‌گردد<ref>اسلام جنگ طلب نیست؛ بلکه در اسلام صلح بیش از جنگ مورد توجه قرار گرفته است. علامه طباطبایی در این مورد می‌فرماید:«اگر اسلام را به حال خود گذاشته بودند، هرگز فرمان جنگی را صادر نمی‌کرد و این همه جنگ‌هایی که در اسلام واقع شد، همه‏‌اش تحمیل بر اسلام بود و او را به این واداشتند.» ر.ک.: سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج 4، ص 261.</ref>.
به طور خلاصه می‌توان گفت، انگیزه اصلی جنگ در اسلام، به نابودی [[شرک]]، [[بت‌پرستی|بت‌پرستی]] و گسترش آیین خدا بر می‌گردد<ref>اسلام جنگ طلب نیست؛ بلکه در اسلام صلح بیش از جنگ مورد توجه قرار گرفته است. علامه طباطبایی در این مورد می‌فرماید:«اگر اسلام را به حال خود گذاشته بودند، هرگز فرمان جنگی را صادر نمی‌کرد و این همه جنگ‌هایی که در اسلام واقع شد، همه‏‌اش تحمیل بر اسلام بود و او را به این واداشتند.» ر. ک. : سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج 4، ص 261.</ref>.


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده: مفاهیم]]
[[رده:مفاهیم]]
۴٬۹۳۳

ویرایش