شفاعت

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۱۵ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۰۱:۲۶ توسط Hadifazl (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - 'مى فرماید' به 'مى‌فرماید')

شفاعت عبارت است از وساطت یک مخلوق میان خداوند و مخلوقی دیگر؛ چه در دنیا و چه در آخرت؛ چه وساطت در رسانیدن خیر و چه وساطت در دفع شر و ضرر.

عموم مسلمانان به شفاعت باور دارند. بر اساس عقاید شیعه شفاعت به طور کامل از آن خداوند است و هیچ کس بی‌اذن او نمی‌تواند شفاعت نماید. بر این اساس اگر خداوند از ایمان بنده‌ای راضی باشد به شفیعان اذن می‌دهد در حق او شفاعت کنند اهل سنت نیز اصل شفاعت را قبول دارند و در منابع آنها به ویژه به شفاعت پیامبر اکرم(ص) از مؤمنان تصریح شده است. اما وهابیان طلب شفاعت از غیرخدا را شرک می‌دانند.

معنای شفاعت

معنای لغوی شفاعت

شفاعت از ماده (شفع) به معنای (زوج) در مقابل ماده (وتر) به معنای (فرد) گرفته شده است و به معنای این است که شخصی در کنار شخص دیگر قرار گیرد و با وساطت خود، او را در رسیدن به خواسته و حاجتش یاری دهد. شفاعت در محاورات عرفی و گفت و گوی روزمره مردم، غالباً به معنای وساطت و درخواست شخص آبرومندی از بزرگی، برای عفو مجرمی یا ترفیع درجه و پاداش خدمت گزاری، به کار می‌رود. در حقیقت شخصی که متوسل به شفاعت می‌شود، نیروی خود را به تنهایی کافی نمی‌بیند؛ به این جهت نیروی خود را با نیروی شفیع ضمیمه نموده و در نتیجه آن را مضاعف می‌کند تا به آنچه می‌خواهد نایل شود.

معنای اصطلاحی شفاعت‌

شفاعت عبارت است از وساطت یک مخلوق میان خداوند و مخلوقی دیگر؛ چه در دنیا و چه در آخرت؛ چه وساطت در رسانیدن خیر و چه وساطت در دفع شر و ضرر. یکی از مظاهر رحمت واسعه خداوند، مغفرت و آمرزش است. مغفرت و آمرزش الهی مانند هر رحمت دیگر او، از طریق مجاری خاص و براساس قانون و نظام اسباب و مسببات به بندگان می‌رسد. به عنوان مثال، همان‌گونه که رحمت هدایت الهی، از طریق وسایط به مردم می‌رسد و انبیا و وحی و کتاب های آسمانی که برای هدایت مردم فرستاده شده‌اند، وسایط هدایت و واسطه خروج از ظلمات به نور هستند؛ رحمتِ مغفرت و آمرزش الهی نیز از طریق مجاری خاصی به مردم می‌رسد؛ یعنی، فیض مغفرت الهی نیز از قانون و نظام اسباب و مسببات مستثنا نیست و از طریق اسباب و وسایط به بندگان می‌رسد شفاعت در مغفرت، عبارت است از: (وساطت در رسیدن مغفرت و آمرزش الهی به بندگان گنه‌کار). بنابراین حقیقت شفاعت، رسیدن فیض مغفرت وآمرزش الهی از طریق مجاری و اسباب آن، به بندگان است.

شفاعت در تعبیر استاد شهید مطهری:

شفاعت، در حقیقت همان مغفرت الهی است که وقتی به خداوند - که منبع و صاحب خیرها و رحمت‌ها است نسبت داده می‌شود، با نام (مغفرت) خوانده می‌شود و هنگامی که به وسایط و مجاری رحمت منسوب می‌گردد، نام (شفاعت) به خود می‌گیرد. [۱] بنابراین در شفاعت، شفیع میان خداوند و بنده گنه‌کار واسطه شده و سبب می‌شود که آمرزش و مغفرت الهی، شامل حال انسان گنه‌کار بشود. ممکن است این شفاعت در دنیا باشد و در همین دنیا مغفرت الهی شامل حال گنه‌کار گردد (مانند شفاعت توبه) و ممکن است در آخرت و روز رستاخیز باشد.

شرایط شفاعت‌

شفاعت اولیای الهی در روز قیامت برای گنه‌کاران و واسطه شدن آنان در رساندن رحمت، مغفرت و آمرزش الهی، بدون حساب نیست؛ بلکه اینکه کسانی مورد شفاعت قرار گیرند، متوقف بر شرایطی است که در آیات و روایات بیان شده است.

رضایت خداوند:

شفاعت، فیض مغفرت الهی است که مانند تمام فیوضات، از جانب خدا اعطا می‌شود و شفیعان اسباب و وسایط و مجاری این فیض هستند. فیاض و اعطا کننده این رحمت خداوند است. به همین جهت در آیات و روایات، شرط اصلی و اساسی شفاعت این است که مورد رضایت و پسند خداوند باشد.

مومن بودن شفاعت شونده

گنه‌کارانی مورد شفاعت قرار می‌گیرند که گناهان آنان، اصل ایمان شان را به خطر نیفکنده باشد. به همین جهت در منابع دینی آمده است که کافر و مشرک در روز قیامت شفاعت نمی‌شوند و شفاعت شفیعان به حال آنان سودی نخواهد داشت.

«شفاعت» در قرآن

شفاعت به همین عنوان حدود 30 مورد بحث شده است البته بحث ها و اشارات دیگرى به این مسأله بدون ذکر این عنوان نیز دیده مى شود.

دسته بندی آیات مربوط به شفاعت

آیات مربوط به شفاعت در قرآن به چند گروه تقسیم مى شود:

آیات نافی شفاعت

گروه اول آیاتى است که به طور مطلق شفاعت را نفى مى کنند، مانند: «أَنْفِقُوا مِمّا رَزَقْناکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا بَیْعٌ فیهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَة». [۲] و مانند: «وَ لایُقْبَلُ مِنْها شَفاعَة». [۳]

در این آیات راه هاى متصور براى نجات مجرمان غیر از ایمان و عمل صالح چه از طریق پرداختن عوض مادى، یا پیوند و سابقه دوستى، و یا مسأله شفاعت نفى شده است.

در مورد بعضى از مجرمان مى خوانیم: «فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشّافِعینَ»؛ (شفاعتِ شفاعت کنندگان به حال آنها سودى ندارد). [۴]

آیات انحصار شفیع در خداوند

گروه دوم آیاتى است که «شفیع» را منحصراً خدا معرفى مى کند مانند: «ما لَکُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِیّ وَ لا شَفیع»؛ (غیر از خدا ولى و شفیعى ندارید). [۵] «قلْ لِلّهِ الشَّفاعَةُ جَمیعا»؛ (همه شفاعت ها مخصوص خدا است). [۶]

آیات مشروط کننده شفاعت به اذن و فرمان خداوند

گروه سوم آیاتى است که شفاعت را مشروط به اذن و فرمان خدا مى کند مانند: «مَنْ ذَا الَّذی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاّ بِإِذْنِه»؛ (چه کسى مى تواند جز به اذن خدا شفاعت نماید؟)[۷]

«وَ لاتَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ إِلاّ لِمَنْ أَذِنَ لَه»؛ سبأ، آیه 23. (شفاعت جز براى کسانى که خدا اجازه دهد سودى ندارد).

آیات بیان شرایط شفاعت شونده

گروه چهارم آیاتى است که شرائطى براى شفاعت شونده بیان کرده است، گاهى این شرط را رضایت و خشنودى خدا معرفى مى کند، مانند:
«وَ لایَشْفَعُونَ إِلاّ لِمَنِ ارْتَضى». [۸]طبق این آیه شفاعت شفیعان منحصراً شامل حال کسانى است که به مقام «ارتضاء» یعنى پذیرفته شدن در پیشگاه خداوند، رسیده اند.

گاه شرط آن را گرفتن عهد و پیمان نزد خدا معرفى مى کند مانند: «لایَمْلِکُونَ الشَّفاعَةَ إِلاّ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْدا» [۹]منظور از این عهد و پیمان ایمان به خدا و پیامبران الهى است.

و زمانى «صلاحیت شفاعت شدن» را از بعضى از مجرمان سلب مى کند، مانند سلب شفاعت از ظالمان در آیه زیر: «ما لِلظّالِمینَ مِنْ حَمیم وَ لا شَفیع یُطاعُ». [۱۰] و به این ترتیب، داشتنِ عهد و پیمان الهى یعنى ایمان، و رسیدن به مقام خشنودى پروردگار و پرهیز از گناهانى چون ظلم و ستم، جزء شرائط حتمى شفاعت است.

شفاعت در روایات

روایات شفاعت متواتر است طبق روایت نبوی، این شفاعت برای مرتکبان کبیره است که در روایت امام کاظم(ع) شرط آن، واجد بودن ایمانى معرفی شده که مجرم را به مرحله ندامت، خود سازى و جبران برساند، و از ظلم و طغیان و قانون شکنى برهاند. بنابراین شفاعت در منطق اسلام یک مطلب قراردادى و یا پارتى بازى نیست، بلکه یک مکتب تربیتى است.

در روایات اسلامى تعبیرات فراوانى مى بینیم که مکمل مفاد آیات قرآن است از جمله:

1 ـ در تفسیر «برهان» از امام کاظم(علیه السلام) از على(علیه السلام) نقل شده که مى‌فرماید: از پیامبر(صلى الله علیه وآله) شنیدم: «شَفاعَتِی لاَِهْلِ الْکَبائِرِ مِنْ أُمَّتِی...»؛ (شفاعت من براى مرتکبین گناهان کبیره است. [۱۱]
راوى حدیث که «ابن ابى عمیر» است مى گوید: از امام کاظم(علیه السلام) پرسیدم: چگونه براى مرتکبان گناهان کبیره شفاعت ممکن است در حالى که خداوند مى‌فرماید: «وَ لایَشْفَعُونَ إِلاّ لِمَنِ ارْتَضى» و مسلّم است کسى که مرتکب کبائر شود مورد ارتضاء و خشنودى خدا نیست.

امام(علیه السلام) در پاسخ فرمود: «هر فرد با ایمانى که مرتکب گناهى مى شود طبعاً پشیمان خواهد شد و پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرموده پشیمانى از گناه توبه است... و کسى که پشیمان نگردد، مؤمن واقعى نیست، و شفاعت براى او نخواهد بود و عمل او ظلم است، و خداوند مى‌فرماید: ظالمان دوست و شفاعت کننده اى ندارند [۱۲]
مضمون صدر حدیث این است که: شفاعت شامل مرتکبان کبائر مى شود.ولى ذیل حدیث روشن مى کند که شرط اصلى پذیرش شفاعت واجد بودن ایمانى است که مجرم را به مرحله ندامت، خود سازى و جبران برساند، و از ظلم و طغیان و قانون شکنى برهاند (دقت کنید).

2 ـ در کتاب «کافى» از امام صادق(علیه السلام) در نامه اى که به صورت متحد المال براى اصحابش نوشت، چنین نقل شده: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَنْفَعَهُ شَفاعَةُ الشّافِعِینَ عِنْدَ اللّهِ فَلْیَطْلُبْ إِلَى اللّهِ أَنْ یَرْضَى عَنْه».

لحن این روایت نشان مى دهد براى اصلاح اشتباهاتى که در زمینه شفاعت براى بعضى از یاران امام خصوصاً، و جمعى از مسلمانان عموماً رخ داده است صادر شده، و با صراحت شفاعت هاى تشویق کننده به گناه در آن نفى شده است و مى گوید: «هر کس دوست دارد مشمول شفاعت گردد باید خشنودى خدا را جلب کند. [۱۳]

3 ـ باز در حدیث پر معنى دیگرى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «إِذا کانَ یَوْمُ الْقِیامَةِ بَعَثَ اللّهُ الْعالِمَ وَ الْعابِدَ، فَإِذا وَقَفا بَیْنَ یَدَیِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ قِیلَ لِلْعابِدِ انْطَلِقْ إِلَى الْجَنَّةِ، وَ قِیلَ لِلْعالِمِ قِفْ تَشْفَعْ لِلنّاسِ بِحُسْنِ تَأْدِیبِکَ لَهُم»؛ (در روز رستاخیز خداوند عالم و عابد را بر مى انگیزد به عابد مى گوید: به سوى بهشت رو، اما به عالم مى گوید: براى مردمى که تربیت کردى شفاعت کن! [۱۴] در این حدیث، پیوندى میان «تأدیب عالم» و «شفاعت او نسبت به شاگردانش» که مکتب او را درک کرده اند، دیده مى شود که مى تواند پرتوى به روى بسیارى از موارد تاریک این بحث بیفکند.

به علاوه اختصاص شفاعت به عالم، و نفى آن از عابد، نشانه دیگرى است از این که شفاعت در منطق اسلام یک مطلب قرار دادى و یا پارتى بازى نیست بلکه یک مکتب تربیتى و تجسمى است از تربیت در این جهان.

آنچه در مورد روایات شفاعت آوردیم کمى از بسیار بود، که به خاطر نکات خاصى که متناسب با بحث ما در آنها بود انتخاب گردید، و گر نه روایات شفاعت به مرحله تواتر رسیده است.

اجماع بر شفاعت در احادیث اهل سنت

یحیى بن شرف نووى شافعى» در شرح «صحیح مسلم» از «قاضى عیاض» دانشمند معروف اهل تسنن نقل مى کند که مى گوید: شفاعت متواتر است. [۱۵] در کتاب «فتح المجید» تألیف «شیخ عبدالرحمن بن حسن» که از معروف ترین کتب «وهابیت» است، و هم اکنون در بسیارى از مدارس دینى «حجاز» به عنوان یک کتاب درسى شناخته مى شود، از «ابن قیم» چنین نقل شده: «احادیث در زمینه شفاعت مجرمان از ناحیه پیامبر(صلى الله علیه وآله) متواتر است، و صحابه و اهل سنت عموماً بر این موضوع اجماع دارند، و منکر آن را بدعت گذار مى دانند و به او انتقاد مى کنند و او را گمراه مى شمرند. [۱۶]

منابع

• تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ پنجاه و پنجم، ج 1، ص 273.
• تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ پنجاه و پنجم، ج 1، ص 277.

پی نوشت:

  1. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 1، ص 259.
  2. بقره، آیه 254.
  3. بقره، آیه 48.
  4. مدثر، آیه 48.
  5. سجده، آیه 4.
  6. زمر، آیه 44.
  7. ، بقره، آیه 255
  8. انبیاء، آیه 28.
  9. مریم، آیه 87.
  10. غافر، آیه 18.
  11. وسائل الشیعه»، جلد 15، صفحه 334، حدیث 20688 (چاپ آل البیت)؛ «بحار الانوار»، جلد 8، صفحات 30، 34 و 40.
  12. تفسیر «برهان»، جلد 3، صفحه 57؛ «بحار الانوار»، جلد 8، صفحه 351؛ «وسائل الشیعه»، جلد 15، صفحه 335، حدیث 20675 (چاپ آل البیت)
  13. نقل از «بحار الانوار»، جلد 3، صفحه 304، چاپ قدیم (جلد 8، صفحه 53، و جلد 75، صفحه 220، چاپ جدید)؛ «کافى»، جلد 8، صفحه 11، کتاب الروضة (دار الکتب الاسلامیة)
  14. علل الشرایع»، جلد 2، صفحه 394 (انتشارات مکتبة الداورى)؛ «بحار الانوار»، جلد 3، صفحه 305، چاپ قدیم (جلد 2، صفحه 16، و جلد 8، صفحه 56، چاپ جدید)
  15. شرح مسلم نووى»، جلد 3، صفحه 35 (دار الکتاب العربى، چاپ دوم، 1407 ه. ق)؛ «بحار الانوار»، جلد 3، صفحه 307.
  16. فتح المجید»، صفحه 211؛ «فتح البارى»، جلد 11، صفحه 429؛ «شرح زرقانى»، جلد 2، صفحه 45.