نتایج جستجو

مراجعه می‌کنند. عبدالرؤوف المناوی در مورد او می‌گوید: او عابد بحر غیب و در قناعت، عفت، علم فقه، عرفان و اصول و... سرآمد است. او حافظه بسیار خوبی داشت و اهل

به آنچه از فروش کتاب‌هایش به دست می‌آورد راضی ماند و بر زهد و پاکدامنی و قناعت مداومت داشته و بر نجوا و گفتگو با حضرت باری تعالی مشتاق بود. زندگی علمی او

برای قبول حق است. صوفیان را ازاین‌رو به خصوصیاتی چون گسستن از غیرحق، فقر، قناعت، تواضع، ایثار، اخلاص، صبر، استقامت، تسلیم، شناخت وسوسه‌های نفس و مخالفت با

ذکر شده است یعنی در قرآن تنها به تنزیه خداوند از ظلم و ستم در آیات قرآن قناعت نشده است بلکه به طور مستقیم نیز صفت عدالت برای خداوند اثبات شده است چنانکه

جهان اسلام از بینش عمیقی در کردار نیک و اخلاق ستوده می‌ماند. نمادی از صبر، قناعت و تلاش بود. برای اینکه در تلاش‌های دینی پدرم سهیم باشد، همه تلاشش را به‌کار

علی(علیه‌السلام) درباره ارزش قناعت می‌فرماید: «توانگری را جستم و آن را جز در قناعت، نیافتم. قانع باشید تا توانگر شوید.» قناعت نه تنها خود یک فضیلت اخلاقی

علم را به کلی برچیدم، در خورد و خواب و لوازم دیگر زندگی، به حداقل ضروری قناعت نموده باقی را به مطالعه می‌پرداختم؛ بسیار می‌شد به ویژه در بهار و تابستان

طباطبایی استفاده برده و پس از بازگشت به وطن عمر خویش را با کمال زهد و احتیاط و قناعت سپری نمود. تألیفات مشهور این عالم با ورع عبارت است از: اشارات الاصول، الایقاظات،

الحوائج»: در آن از برآوردن حاجات، صبر، هدیه، رشوه، احوال گدایان در هنگام سؤال، قناعت و حرص یاد شده است. «کتاب الطعام»: در آن اخباری از غذاهای پاک، شیرینی‌جات،

بهایی کرده بود، علاوه بر تسلط او بر علوم شرعی، سیر و سلوک روحانی و زهد و قناعت آن عارف و فقیه پرآوازه بود. از این رو همراهی محمد تقی مجلسی با شیخ از ابتدای

و آیت‌اللّه‌العظمی شیخ عبداللّه مازندرانی، بهره‌های فراوان برد. مادر نیز قناعت، ساده‌زیستی، کیاست و تدبیر، از ویژگی‌های برجسته اش بود. با وجود شرایط نامناسب

علما و رفتار ناپسند بعضی زمامداران روبرو گردید و از آن پس بقیه عمر را با قناعت و عفاف به مطالعات علمی پرداخت. در ۱۳۷۱ ق «مجمع علمی فؤاد اول» او را به عنوان

مرجعیتش در قم و غیر قم، مغازه‌ای در بازار داشت که زاهدانه و با پاکدامنی و قناعت به تجارت مشغول بود و فقیهی مورد اعتماد بود. او در رشته‌های مختلف کتاب‌ها

برخی کتاب‌هایش و نسخه‌های خطی ارتزاق می‌کرد. مجرد بودن، تأثیر فراوانی بر قناعت و پارسایی او داشت. او کتاب‌هایش را تنها به کسانی که ارزش آنرا می‌دانستند

تقوا از اوتاد و ارکان بلاد بوده‌اند.» کرباسی در جای دیگر به ساده‌زیستی و قناعت سید محمد بیدآبادی اشاره کرده و گفته است: «شش ماه متوالی خوراک ایشان و خانواده‌اش

کرد، صرفا برای غلبه بر پادشاهان کافر بود، و گفته شده که منظور از «طلب قدرت» قناعت بوده است. حضرت سلیمان (علیه السلام) در برابر نعمت‌ها، از خداوند توفیق شکرگزاری

است: «اگر جلوی این جرثومه فساد گرفته نشود، طمع او بر تمام منطقه است و او قناعت نمی‌کند فقط بر فلسطین و مسجدالاقصی، همه را می‌خواهد غلبه کند». «من قریب 20

آزادند و دارای حق انتخاب که با حجاب باشند و یا بی‌حجاب. اما بیشتر آنها با قناعت عقلی و میل قلبی حجاب را انتخاب کرده و به طور کامل پوشیده‌اند. این نکته حائز

هرگز آمیزش با آنها نکرد حتی در مواردی تنها به خواستگاری بعضی از زنان قبائل قناعت کرد. و آنها به همین قدر خوشحال بودند و مباهات می‌کردند که زنی از قبیله آنان

پیامبر دارا بودند چون: سبقت در اسلام، هجرت، نصرت پیامبر، خویشی با آن حضرت، قناعت، ایثار، آگاهی ازکتاب خدا، جهاد، ورع، زهد، قضاوت، فقه و...علی (علیه‌السلام)

سرشت خویش می‌شود و باید به آنچه، از جهت او، چیزی ساختگی و درجه دوم است، قناعت کند. تصور ملیت به معنای زبان و فرهنگ، در 1882 درخطابه مشهوری به نام «ملت

فرستاد و در مکتوبی که نوشته بود، قید کرده بود که ما جمعی از آل‌علی‌ایم، قناعت به این سرزمین کرده‌ایم «ان تأخذ و اقدرتكم اقوي و ان تعفوا اقرب للتقوي» یعنی

دردناک بر آنان نازل کند اما خداوند متعال فقط به هشدار و نصیحت در این مرحله قناعت می‌کند و با نزول سوره جمعه مسلمانان را متوجه تسبیح کائنات نسبت به خداوند

روحانیون و مدرسّان علوم دینی، بسیار ساده بود. همسر و فرزندانش نیز معنای عمیق قناعت و ساده‌زیستی را از او یاد گرفته بودند و با آن خو داشتند. ایشان از دوره دبیرستان،

آیت‌الله‌العظمی بروجردی از جمله توکل به خدا، تکریم ‏کلام الله مجید، دوست داشتن، قناعت، ساده‌زیستی، توجه به محرومان و احترام به دیگران را معرفی کرده است. ‏ فصل

مانند: غفلت، فسق، نفاق، غیب، نمیمه، زنا، صله رحم، زکات، احسان به والدین، قناعت و... ابوابی که اشاره به عناوین اخلاقی و عرفانی‌ دارد که مربوط به عوالم پس

اشارتا به سلطان مراکش مربوط می‌شد تنها به نقل فتواهای مختلف فقهای مالکی قناعت کرد، اما بر وجود جهد دفاعی در برابر دشمن تاکید ورزید. مولی عبدالرحمن به تحریک

برای یک کار. برای کار چرا؟ کار برای زندگی مادی؟ به این برنامه خیالی غرب قناعت نکردم و راضی نبودم. وی می‌گوید: بیشتر در آغاز حرکت آنچه در غرب رواج داشت

كُلِّ ضارِعٍ وَمُنْزِلُ پاداش دهنده عمل هر سازنده و سامان دهنده زندگى هر قناعت پيشه و مهربان نسبت به هر نالان، فروفرستنده الْمَنافِعِ وَالْكِتابِ الْجامِعِ

حجتی که در دنیا با ایشان کرده و عدالتش حکم خواهد کرد. گرسنگی اگر همراه با قناعت باشد مزرعه تفکر، حکمت، احیای بصیرت و عامل نورانی شدن قلب است. هر که به آداب

عدل و قسط؛ عزت؛ عفت؛ عمل و سعی؛ غض بصر (نگاه کردن به نامحرم)؛ غیرت؛ قرض؛ قناعت؛ کظم غیظ؛ کلم الطیب؛ محبت؛ نزاهت؛ نشاط؛ نیت؛ وقار و طمأنینه و سکینه؛ یتیم

خدا خواسته و برای به‌ دست آوردن آنها تلاش کنید و آنها ده صفت‌اند: یقین، قناعت، صبر، شکر، بردباری، حسن خلق، سخاوت، مروت، غیرت، شجاعت. در روایت دیگری، صدق

مسلمانان در این مصیبت تا الان خوب قدم برداشتند و تلاش رهبران دینی در توصیه به قناعت و ایستادگی در مقابل این بیماری و همچنین همکاری مردم ایران برای کمک به هم

او برای دسترسی به همه راه‌های حقیقت باشد. این موضوع تحقق نمی‌یابد جز با قناعت راسخ به پذیرش قبلی طرف مقابل تا تصور امکان همکاری برای دسترسی به حقیقت فراهم

زبانِ عربی‌ را از دست‌ داده‌ایم‌ و در این‌ باب‌ صرفاً به‌ باورهایی‌ تقلیدی‌ قناعت‌ می‌کنیم‌. به‌ اعتقاد بن‌ نبی‌ مردم‌ در بدوِ ظهور اسلام‌ به‌ دلیل‌ هویت‌

عبدالعزیز لا یکتفی بالخمرة بل یضع علیها التراب و یسجد علیه؛ عمر بن عبدالعزیز قناعت به سجده بر حصیر نمی‌‌‏کرد بلکه مقداری خاک بر آن می‌‏گذارد و بر آن سجده می‌‏کرد»

مقدسی در جبل جولان دسته‌ای از صوفیان را ملاقات کرد که به صورت اجتماعی در قناعت به سر می‌بردند و مسجدی برای گرد هم آمدن داشتند. اما از آن‌جا که در این زمان

خدا قسم مادامى‏که کار مسلمین روبه‏راه باشد و رقیبان من تنها به کنار زدن من قناعت کنند و تنها شخص من مورد ستم واقع شده باشد، مخالفتى نخواهم کرد و تسلیم خواهم

خدا قسم مادامی که کار مسلمین روبراه باشد و رقیبان من تنها به کنار زدن من قناعت کنند و تنها شخص من مورد ستم واقع شده باشد، مخالفتی نخواهم کرد و تسلیم خواهم

دهد و محضر پرفیض استادان برجسته حوزه این شهر را غنیمت شمارد.1 امّ یاسر با قناعت و ساده‌زیستی خو گرفته بود و به تدریج به جلسه‌های علمی و فکری شهیده سیده بنت

(میان‌بند خاص خاکساران)، کفنی (پیراهن سفید و بلند آنان)، تخته پوست، عصا و سنگ قناعت (سنگی که بر شکم می‌بستند). برخی از رساله‌های آنان نیز درباره صنف دلاک و سلمانی

راه را ناامن نکنند، گرد همجنس‏بازی نگرایند، خوراکی را انبار نکنند، به کم قناعت کنند، طرف‌دار پاکی و از پلیدی گریزان باشند، به نیکی فرمان دهند، از زشتی‏‌ها

یک یا چند سمت اداری و غیر اداری را نیز عهده‌دار بوده، [۲۲] از این راه به قناعت روزگار می‌گذرانیده است. نوع سمت‌هایی که ابن طولون می‌پذیرفته، [۲۳] اموری