هارون الرشید: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۹: خط ۵۹:


عصر هارون به جهت درآمد زیاد، اموال فراوان، رونق تجارت، پیشرفت علم، [[فلسفه]] و موفقیت‌ در فتوحات، عصر طلایی دوران حكومت عباسی نامیده می‌شود.
عصر هارون به جهت درآمد زیاد، اموال فراوان، رونق تجارت، پیشرفت علم، [[فلسفه]] و موفقیت‌ در فتوحات، عصر طلایی دوران حكومت عباسی نامیده می‌شود.
=نسب هارون الرشید=
هارون عباسی معروف به هارون الرشید، از خلیفه‌های عباسی در سال ۱۴۵ قمری در [[ری]] به دنیا آمد. او فرزند مهدی عباسی و کنیزی به نام خیزران بود. <ref>طبری، تاریخ، دارالکتب العلمیه، ج۸، ص۳۵۹-۳۴۷</ref>
پدرش در زمان تولد هارون، امیر منطقه ری و [[خراسان]] بود. کنیۀ هارون ابوجعفر است. <ref>جعفریان، حیات فکری وسیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۶ش، ج۲،ص۲۸</ref> هارون در سال ۱۷۰ ق با مرگ برادرش هادی به خلافت رسید و تا سال ۱۹۳ هجری حکومت کرد. <ref>جعفریان، حیات فکری وسیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۶ش، ص۳۹۰</ref>


=حوادث خلافت هارون الرشید=
=حوادث خلافت هارون الرشید=

نسخهٔ ‏۲۶ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۰۷:۴۰


هارون الرشید
نام هارون عباسی
نام کامل أبو جعفر هارون بن محمدالمهدی بن أبی جعفر المنصور
لقب هارون الرشید
پدر مهدی عباسی
مادر خیزران •
سمت پنجمین خلیفه عباسی
سلسله عباسیان
مرکز حکومت بغداد

هارون الرشید پنجمین خلیفه عباسی و یکی از سفّاک‌ترین و عیّاش‌ترین خلفای عباسی بود. او در طول زندگی خود، چند صد نفر از فرزندان حضرت فاطمه(س) را کشت. او همچنین امام هفتم شیعیان امام موسی کاظم (ع) را به شهادت رساند.

عصر هارون به جهت درآمد زیاد، اموال فراوان، رونق تجارت، پیشرفت علم، فلسفه و موفقیت‌ در فتوحات، عصر طلایی دوران حكومت عباسی نامیده می‌شود.

نسب هارون الرشید

هارون عباسی معروف به هارون الرشید، از خلیفه‌های عباسی در سال ۱۴۵ قمری در ری به دنیا آمد. او فرزند مهدی عباسی و کنیزی به نام خیزران بود. [۱]

پدرش در زمان تولد هارون، امیر منطقه ری و خراسان بود. کنیۀ هارون ابوجعفر است. [۲] هارون در سال ۱۷۰ ق با مرگ برادرش هادی به خلافت رسید و تا سال ۱۹۳ هجری حکومت کرد. [۳]

حوادث خلافت هارون الرشید

هارون در آغاز حكومتش خواست سیاست خشن هادی را در برابر علویان جبران كند لذا با آنان ملایمت و همدردی نشان داد و به آنان امان داد و علویان ساكن بغداد را به مدینه بازگرداند و استاندار مدینه را به جهت آزار علویان درگذشته بركنار كرد. [۴]

اما علویان از اعتقاد راسخ خود مبنی بر این كه خلافت حق ایشان است برنگشتند و برای رسیدن به آن دست به مبارزه و شورش زدند. قیام یحیی بن عبدالله، از جمله قیام های علویان، در دوران هارون الرشید اتفاق افتاد. یحیی بن عبدالله بن حسن بن حسن برادر نفس زكیه از داعیان و مبلغان او بود. او هنگامی كه قیام نفس زكیه با شكست روبرو شد و پیروانش مورد تعقیب عباسیان قرار گرفتند به دیلم رفت و خود را امام خواند و مردم نیز با وی بیعت[۵] كردند و او را فرمانروای دولت نامیدند. هارون الرشید برای از بین بردن خطر یحیی، وی را به همراه امان نامه‌ای كه به امضای قاضیان و بزرگان بنی هاشم رسانده بود به بغداد دعوت کرد و یحیی نیز با فضل به بغداد آمد. هارون ابتدا مقدم یحیی را گرامی داشت ولی اندكی بعد فقیهان و قاضیان را به صدور فتوایی مبنی بر مشروعیت نقض آن پیمان نامه مجبور کرد و سپس یحیی را به قتل رساند. قتل یحیی موجب برانگیخته شدن عواطف و احساسات مردم دیلم شد و زمینه‌ی تاسیس دولتی مستقل و شیعی را در قلمرو خلافت عباسی یعنی علویان طبرستان را فراهم كرد. [۶]

دوران طولانی خلافت هارون با قیام ها و شورش های مختلفی همراه بود. گروهی از خوارج كه قدرت خلفا و احكام شرعی آنان را قبول نداشتند در منطقه جزیره (قسمت شمالی عراق) به فرماندهی ولید بن طریف شاری فعال شدند و قدرت خود را به آذربایجان و ارمنستان و سواد عراق[۷] گسترش دادند كه هارون نیروی نظامی به رهبری یزید بن مزید شیبانی به رویارویی با آنان فرستاد و در سال 179 ه.ق بر آنان چیره شد.

در سرزمین شام[۸] نیز برخوردهای قبیله ای بین یمنی‌ها و عرنانی‌ها در سال 176 ه.ق، در دمشق به بالاترین حد خود رسید و نزدیك دو سال این درگیری ها طول كشید و هارون با كمك برمكیان توانست اوضاع را سامان دهد. [۹]

در افریقیه نیز از سال 171 ه.ق ناآرامی‌هایی به علت قیام خوارج و بعض فرماندهان سپاه و بربرها ایجاد شد. هارون هزیمة بن اعین را استاندار افریقیه كرد كه وی توانست آرامش را به این منطقه بازگرداند و پس از او ابراهیم بن اغلب استاندار افریقیه شد وی باعث شكوفایی عمرانی و اقتصادی در افریقیه شد و زمینه ی ایجاد حكومت اغلبیان را فراهم آورد و بعدها از حكومت مركزی بغداد مستقل شد و «قیروان» را در جنوب غربی تونس فعلی بر پایتختی برگزید. [۱۰]

پانویس

  1. طبری، تاریخ، دارالکتب العلمیه، ج۸، ص۳۵۹-۳۴۷
  2. جعفریان، حیات فکری وسیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۶ش، ج۲،ص۲۸
  3. جعفریان، حیات فکری وسیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۶ش، ص۳۹۰
  4. طبری، پیشین، 8/235
  5. ر.ک:مقاله بیعت
  6. طبری، پیشین، 4/ 633-628
  7. ر.ک:مقاله عراق
  8. ر.ک:مقاله شام
  9. طبری، پیشین، 8/ 262-251
  10. طبری، همان، 8/314