موسویه (موسائیه): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
(صفحه‌ای تازه حاوی «موسويه يا موسائيه‏ گروهی از فرقه غلاه بودند که از امام کاظم طرفداری کرده و م...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:
این فرقه معتقد بودند که امام موسی بن جعفر علیه السلام زنده است و به وقت خودش شرق و غرب عالم در اختیار او قرار خواهد گرفت تا آن که جهان را از عدل و داد پر کند. او مهدی قائم است. و اما افرادی چون هارون الرشید و یارانش به مردم وانمود می کردند که امام از دنیا رفته است در حالی که امام زنده است، ولی فعلا از دید مردم پنهان شده است. موسویه برای تایید ادعای خویش به روایتی از امام صادق که درباره مهدویت نقل شده است استناد می کردند که به بخشی از آن اشاره می شود. هو القائم المهدى فان يدهده رأسه عليكم من جبل فلا تصدقوا فانه القائم.يعنى او مهدى قائم است و اگر ببينيد سر او غلتان غلتان از كوهى فرود مى ‏آيد باور نكنيد و بدانيد كه او زنده و مهدى قائم آل محمد (ص) است.
این فرقه معتقد بودند که امام موسی بن جعفر علیه السلام زنده است و به وقت خودش شرق و غرب عالم در اختیار او قرار خواهد گرفت تا آن که جهان را از عدل و داد پر کند. او مهدی قائم است. و اما افرادی چون هارون الرشید و یارانش به مردم وانمود می کردند که امام از دنیا رفته است در حالی که امام زنده است، ولی فعلا از دید مردم پنهان شده است. موسویه برای تایید ادعای خویش به روایتی از امام صادق که درباره مهدویت نقل شده است استناد می کردند که به بخشی از آن اشاره می شود. هو القائم المهدى فان يدهده رأسه عليكم من جبل فلا تصدقوا فانه القائم.يعنى او مهدى قائم است و اگر ببينيد سر او غلتان غلتان از كوهى فرود مى ‏آيد باور نكنيد و بدانيد كه او زنده و مهدى قائم آل محمد (ص) است.
از این فرقه برخی معتقد بودند که امام کاظم علیه السلام قائم است، اما از دنیا رفته است و پس از مرگش کسی به عنوان امام معرفی نشده است. با این حال او پس از مرگ رجعت خواهد کرد و در مکانی پنهان می شود و یارانش با وی دیدار می کنند و او به آن ها امر و نهی می کند. این گروه نیز چون گروه سابق، برای تایید ادعای خود به روایتی از امام صادق استناد می کردند که فرمود:«سمى القائم قائما لانه يقوم بعد ما يموت».يعنى بدان جهت قائم را قائم خوانند كه پس از مرگ بر مى ‏خيزد. و باز عده ای از این فرقه معتقد بودند که حضرت مثل عیسی بن مریم است، جز آن که عیسی بن مریم باز نمی گردد، ولی حضرت به وقت خویش باز می گردد و قیام می کند و جهان پر شده از جور و ستم را از عدل و داد پر خواهد کرد، زیرا که پدرش امام صادق علیه السلام فرمود که او به عيسى (ع) بن مريم شبیه است و به دست بنى عباس كشته می شود و چنان كه گفته بود، به دست ايشان كشته شد.برخی دیگر از ایشان می گفتند که امام کشته نشده است، بلکه به مرگ طبیعی از دنیا رفته است و خداوند او را نزد خود به آسمان برد و در هنگام قيامش، ديگر باره او را به زمین باز مى‏ گرداند.از منظر عده ای دیگر ، حضرت امام رضا (ع) و كسانى كه پس از او به امامت برخاستند، در واقع امام نبودند، بلكه جانشينانى بودند كه يكى پس از ديگرى آمدند تا اين كه زمان برانگيخته شدن او فرا برسد و بر مردم واجب است كه از جانشينان وى فرمان برند.نگاه برخی دیگر این بود  که ما نمی دانیم که حضرت زنده است، زیرا پیرو اخبار فراوان وی مهدی قائم است و دروغ پنداشتن آن جایز نیست. از طرف دیگر، خبر مرگ پدر و نیاکانش به گوش ما رسیده است، بنابر این، ما نباید در باره مرگ و زندگی حضرت، بحث کنیم، بلکه می بایستی بر امامتش استوار باشیم و پا را فراتر از آن ننهیم تا حقیقت حال روشن شود.
از این فرقه برخی معتقد بودند که امام کاظم علیه السلام قائم است، اما از دنیا رفته است و پس از مرگش کسی به عنوان امام معرفی نشده است. با این حال او پس از مرگ رجعت خواهد کرد و در مکانی پنهان می شود و یارانش با وی دیدار می کنند و او به آن ها امر و نهی می کند. این گروه نیز چون گروه سابق، برای تایید ادعای خود به روایتی از امام صادق استناد می کردند که فرمود:«سمى القائم قائما لانه يقوم بعد ما يموت».يعنى بدان جهت قائم را قائم خوانند كه پس از مرگ بر مى ‏خيزد. و باز عده ای از این فرقه معتقد بودند که حضرت مثل عیسی بن مریم است، جز آن که عیسی بن مریم باز نمی گردد، ولی حضرت به وقت خویش باز می گردد و قیام می کند و جهان پر شده از جور و ستم را از عدل و داد پر خواهد کرد، زیرا که پدرش امام صادق علیه السلام فرمود که او به عيسى (ع) بن مريم شبیه است و به دست بنى عباس كشته می شود و چنان كه گفته بود، به دست ايشان كشته شد.برخی دیگر از ایشان می گفتند که امام کشته نشده است، بلکه به مرگ طبیعی از دنیا رفته است و خداوند او را نزد خود به آسمان برد و در هنگام قيامش، ديگر باره او را به زمین باز مى‏ گرداند.از منظر عده ای دیگر ، حضرت امام رضا (ع) و كسانى كه پس از او به امامت برخاستند، در واقع امام نبودند، بلكه جانشينانى بودند كه يكى پس از ديگرى آمدند تا اين كه زمان برانگيخته شدن او فرا برسد و بر مردم واجب است كه از جانشينان وى فرمان برند.نگاه برخی دیگر این بود  که ما نمی دانیم که حضرت زنده است، زیرا پیرو اخبار فراوان وی مهدی قائم است و دروغ پنداشتن آن جایز نیست. از طرف دیگر، خبر مرگ پدر و نیاکانش به گوش ما رسیده است، بنابر این، ما نباید در باره مرگ و زندگی حضرت، بحث کنیم، بلکه می بایستی بر امامتش استوار باشیم و پا را فراتر از آن ننهیم تا حقیقت حال روشن شود.
با این حال، عده ای دیگر که « بشریه » نام داشتند، معتقد بودند که موسى بن جعفر (ع) زنده است و به زندان هم نرفته او مهدی قائم است.
با این حال، عده ای دیگر که « بشریه » نام داشتند، معتقد بودند که موسى بن جعفر (ع) زنده است و به زندان هم نرفته او مهدی قائم است. <ref>ر.ک. مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 431 با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref>
 
==پانویس==
 
[[رده: کلام اسلامی]]
[[رده: فرقه های دینی ]]

نسخهٔ ‏۷ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۱۱

موسويه يا موسائيه‏ گروهی از فرقه غلاه بودند که از امام کاظم طرفداری کرده و منتظر رجعت او بودند

شرح حال

به فرقه موسویه وافقیه نیز می گفتند که در برابر فرقه قطعیه قرار داشتند. از این رو واقفیه اصطلاحی است که بر عده‌ای از منحرفین از اسلام یا مکتب امامیه، اطلاق می‌شود. این عده با توقف بر امامت و مهدویت امام خویش، با انحراف از امامیه به وجود آمدند.اما واقفیه به طور مطلق افراد یا گروه هایی است که معتقدند که امام موسی بن جعفر علیه السلام زنده و او مهدی منتظر است.اما فرقه واقفیه که در برابر فرقه قطعیه قرار دارد شامل کسانی می شود که بر مرگ موسی بن جعفر قطع و یقین کردند و به امامت علی بن موسی الرضا و پس از وی به امامت ائمه دیگر قایل گشتند. بنابراین، قطعیه نامی دیگر از شیعه اثنی عشریه است.

عقاید

این فرقه معتقد بودند که امام موسی بن جعفر علیه السلام زنده است و به وقت خودش شرق و غرب عالم در اختیار او قرار خواهد گرفت تا آن که جهان را از عدل و داد پر کند. او مهدی قائم است. و اما افرادی چون هارون الرشید و یارانش به مردم وانمود می کردند که امام از دنیا رفته است در حالی که امام زنده است، ولی فعلا از دید مردم پنهان شده است. موسویه برای تایید ادعای خویش به روایتی از امام صادق که درباره مهدویت نقل شده است استناد می کردند که به بخشی از آن اشاره می شود. هو القائم المهدى فان يدهده رأسه عليكم من جبل فلا تصدقوا فانه القائم.يعنى او مهدى قائم است و اگر ببينيد سر او غلتان غلتان از كوهى فرود مى ‏آيد باور نكنيد و بدانيد كه او زنده و مهدى قائم آل محمد (ص) است. از این فرقه برخی معتقد بودند که امام کاظم علیه السلام قائم است، اما از دنیا رفته است و پس از مرگش کسی به عنوان امام معرفی نشده است. با این حال او پس از مرگ رجعت خواهد کرد و در مکانی پنهان می شود و یارانش با وی دیدار می کنند و او به آن ها امر و نهی می کند. این گروه نیز چون گروه سابق، برای تایید ادعای خود به روایتی از امام صادق استناد می کردند که فرمود:«سمى القائم قائما لانه يقوم بعد ما يموت».يعنى بدان جهت قائم را قائم خوانند كه پس از مرگ بر مى ‏خيزد. و باز عده ای از این فرقه معتقد بودند که حضرت مثل عیسی بن مریم است، جز آن که عیسی بن مریم باز نمی گردد، ولی حضرت به وقت خویش باز می گردد و قیام می کند و جهان پر شده از جور و ستم را از عدل و داد پر خواهد کرد، زیرا که پدرش امام صادق علیه السلام فرمود که او به عيسى (ع) بن مريم شبیه است و به دست بنى عباس كشته می شود و چنان كه گفته بود، به دست ايشان كشته شد.برخی دیگر از ایشان می گفتند که امام کشته نشده است، بلکه به مرگ طبیعی از دنیا رفته است و خداوند او را نزد خود به آسمان برد و در هنگام قيامش، ديگر باره او را به زمین باز مى‏ گرداند.از منظر عده ای دیگر ، حضرت امام رضا (ع) و كسانى كه پس از او به امامت برخاستند، در واقع امام نبودند، بلكه جانشينانى بودند كه يكى پس از ديگرى آمدند تا اين كه زمان برانگيخته شدن او فرا برسد و بر مردم واجب است كه از جانشينان وى فرمان برند.نگاه برخی دیگر این بود که ما نمی دانیم که حضرت زنده است، زیرا پیرو اخبار فراوان وی مهدی قائم است و دروغ پنداشتن آن جایز نیست. از طرف دیگر، خبر مرگ پدر و نیاکانش به گوش ما رسیده است، بنابر این، ما نباید در باره مرگ و زندگی حضرت، بحث کنیم، بلکه می بایستی بر امامتش استوار باشیم و پا را فراتر از آن ننهیم تا حقیقت حال روشن شود. با این حال، عده ای دیگر که « بشریه » نام داشتند، معتقد بودند که موسى بن جعفر (ع) زنده است و به زندان هم نرفته او مهدی قائم است. [۱]

پانویس

  1. ر.ک. مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 431 با ویرایش و اصلاح عبارات.