معاذیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
(صفحه‌ای تازه حاوی «معاذيه‏ از فرق «مرجئه» پيروان يحيى بن معاذ رازى بودند. == شرح حال موسس== یحیی...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
معاذيه‏ از فرق «مرجئه» پيروان يحيى بن معاذ رازى بودند.
'''معاذيه‏''' از فرق «[[مرجئه]]» پيروان يحيى بن معاذ رازى بودند.


== شرح حال موسس==
== شرح حال موسس==
یحیی بن معاذ، از جمله زاهدان صوفی مسلک و از روسای طریقت ایرانی در قرن سوم هجری قمری بود.
یحیی بن معاذ، از جمله زاهدان صوفی مسلک و از روسای طریقت ایرانی در قرن سوم هجری قمری بود.
وی از مردم ری و عارفی اندرزگو در روزگار خود بود. در سفرش به بغداد مشاهیر صوفیه و عابدان بزرگ دورش را حلقه کرده برایش منبری آماده کردند تا به مواعظش گوش گوش دهند. از ابن معاذ  جملات و اشارات زیبایی به یادگار مانده است. از جمله می گفت: سخن خوب، خوب است و بهتر از آن، معنای آن است و بهتر از معنایش، عمل به آن است و بهتر از عمل به آن، پاداش عمل به آن است و از آن بالاتر و بهتر، خشنودی کسی است که این عمل برای او انجام شده است.» او در بلخ زیست و در نیشابور درگذشت.
وی از مردم ری و عارفی اندرزگو در روزگار خود بود. در سفرش به [[بغداد]] مشاهیر صوفیه و عابدان بزرگ گرد او جمع شده  برایش منبری آماده کردند تا به مواعظش گوش گوش دهند. از ابن معاذ  جملات و اشارات زیبایی به یادگار مانده است. از جمله می گفت: سخن خوب، خوب است و بهتر از آن، معنای آن است و بهتر از معنایش، عمل به آن است و بهتر از عمل به آن، پاداش عمل به آن است و از آن بالاتر و بهتر، خشنودی کسی است که این عمل برای او انجام شده است.» او در بلخ زیست و در نیشابور درگذشت.


==عقاید==
==عقاید==
معاذیه معتقد بودند که خداى متعال به جهت جود و فضل و رحمتى كه دارد، كسى را نسبت به گناهش عذاب نمی کند مگر آن که گناهش مستوجب کفر شود. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 413 با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref> <ref>مقدسی مطهر بن طاهر، البدء و التاريخ، با اهتمام و ترجمه فرانسوى كلمان هوار، پاريس، سال 1919- 1899 میلادی، ج 5، ص 145</ref>. <ref>ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۶، ص۱۶۵.ابونعیم اصفهانی،احمد بن عبدالله، حلیة الاولیاء، ج۱۰، ص۵۱</ref>.<ref>ذهبی، محمد بن احمد، العبر، ج۱، ص۳۷۱.</ref><ref>ابن عماد حنبلی، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب، ج۳، ص۲۶۰</ref>. <ref>زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۸، ص۱۷۲.</ref>     
معاذیه معتقد بودند که خداى متعال به جهت جود و فضل و رحمتى كه دارد، كسى را نسبت به گناهش عذاب نمی کند مگر که آن گناه مستوجب [[کفر]] شود. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 413 با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref> <ref>مقدسی مطهر بن طاهر، البدء و التاريخ، با اهتمام و ترجمه فرانسوى كلمان هوار، پاريس، سال 1919- 1899 میلادی، ج 5، ص 145</ref>. <ref>ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۶، ص۱۶۵.ابونعیم اصفهانی،احمد بن عبدالله، حلیة الاولیاء، ج۱۰، ص۵۱</ref>.<ref>ذهبی، محمد بن احمد، العبر، ج۱، ص۳۷۱.</ref><ref>ابن عماد حنبلی، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب، ج۳، ص۲۶۰</ref>. <ref>زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۸، ص۱۷۲.</ref>     


==پانویس==
==پانویس==

نسخهٔ ‏۲۲ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۴۱

معاذيه‏ از فرق «مرجئه» پيروان يحيى بن معاذ رازى بودند.

شرح حال موسس

یحیی بن معاذ، از جمله زاهدان صوفی مسلک و از روسای طریقت ایرانی در قرن سوم هجری قمری بود. وی از مردم ری و عارفی اندرزگو در روزگار خود بود. در سفرش به بغداد مشاهیر صوفیه و عابدان بزرگ گرد او جمع شده برایش منبری آماده کردند تا به مواعظش گوش گوش دهند. از ابن معاذ جملات و اشارات زیبایی به یادگار مانده است. از جمله می گفت: سخن خوب، خوب است و بهتر از آن، معنای آن است و بهتر از معنایش، عمل به آن است و بهتر از عمل به آن، پاداش عمل به آن است و از آن بالاتر و بهتر، خشنودی کسی است که این عمل برای او انجام شده است.» او در بلخ زیست و در نیشابور درگذشت.

عقاید

معاذیه معتقد بودند که خداى متعال به جهت جود و فضل و رحمتى كه دارد، كسى را نسبت به گناهش عذاب نمی کند مگر که آن گناه مستوجب کفر شود. [۱] [۲]. [۳].[۴][۵]. [۶]

پانویس

  1. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 413 با ویرایش و اصلاح عبارات.
  2. مقدسی مطهر بن طاهر، البدء و التاريخ، با اهتمام و ترجمه فرانسوى كلمان هوار، پاريس، سال 1919- 1899 میلادی، ج 5، ص 145
  3. ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۶، ص۱۶۵.ابونعیم اصفهانی،احمد بن عبدالله، حلیة الاولیاء، ج۱۰، ص۵۱
  4. ذهبی، محمد بن احمد، العبر، ج۱، ص۳۷۱.
  5. ابن عماد حنبلی، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب، ج۳، ص۲۶۰
  6. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۸، ص۱۷۲.