جریان شناسی سلفی گری در تونس: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '[[الجزایر (الجزائر)' به '[[الجزایر ')
 
(۸۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۳: خط ۳:


|عنوان مقاله
|عنوان مقاله
| data-type="authorfatherName" |جریان شناسی سلفی گری در تونس
| data-type="authorfatherName" |جریان‌شناسی سلفی‌گری در تونس
|-
|-
|زبان مقاله
|رهبران
| data-type="authorfatherName" |فارسی
| data-type="authorfatherName" |سلفی‌گری علمی: «کمال بن محمد بن علی المرزوقی» و «شیخ بشیر بن حسن»
سلفیه حرکتی: شیخ مختار الجبالی
سلفی جهادی: شیخ الضریر الإدریسی
|-
|هدف و یا اهداف مورد نظر جریان
| data-type="authorfatherName" |سلفی علمی:ترویج افکار سلفیه علمی در میان جوانان.
سلفیه حرکتی: خواستار اصلاحات سیاسی و مشارکت عملی در فعالیت ‏های سیاسی و تشکیل حزب و تفکر سلفی.
سلیه جهادی: بر هم زدن ثبات در منطقه و پیش‏برد برنامه ‏های خود در عرصه سیاست بین ‏الملل و جذب نیروهای جدید و آموزش آنها و نیز تلاش برای کاهش فشارهای موجود بر روی گروه ‏های مسلح در الجزایر و لیبی و ایجاد خط امداد لجستیکی برای آنان.
شورش علیه حاکم و انواع فعالیت ‏های جمعی، از جمله عملیات مسلحانه.
|-
|مبانی و اصول جریان
| data-type="authorfatherName" |سلفی علمی:قیام علیه حاکم حرام است، حتی اگر ظالم باشد.
سلفیه حرکتی: جواز کار سازمانی و حزبی، وجوب مشارکت سیاسی، لزوم معرفی رویکرد معتدل و دور از خشونت از اسلام در جهان.
سلفیه جهادی: مقاومت و مبارزه با اشغالگران و آزاد کردن سرزمین ‏های اسلامی از نفوذ و حضور صلیبی هاست.
|-
|جهت‌گیری جریان نسبت به حاکمیت
| data-type="authorfatherName" |سلفی علمی و حرکتی: همراه با حکومت
سلفی جهادی: مخالف حکومت
|-
|-
|نشر
|نشر
| data-type="authorfatherName" |پژوهشگاه مطالعات تقریبی - قم
| data-type="authorfatherName" |پژوهشگاه مطالعات تقریبی - قم
خط ۱۴: خط ۳۰:
|}
|}
</div>
</div>
'''جریان شناسی [[سلفی گری]] در [[تونس]]''' از جمله موضوعاتی است که آگاهی از آن برای هرگونه فعالیت فرهنگی در کشور تونس لازم است؛ زیرا 
این مقاله، اولا: آشنایی با فعالیت های این جریان در کشور تونس و ثانیا: ایجاد منبع و مرجعیت در زمینه مذکور جهت شناخت کیفیت تعامل یا مقابله با این جریان در کشور تونس است و ثالثا: ایجاد شناختی عمیق تر نسبت به میزان نفوذ و تاثیرگذاری این جریان در این کشور به صورت تخصصی برای مراکزی است که جهت فعالیت هایشان به چنین دانش میان مذهبی ای نیاز دارند. در مقاله پیش رو اطلاعاتی در زمینه های زیر از جریان سلفیت در کشور تونس ارائه گردیده است: ... 
=مذاهب اسلامی تونس=
سیاست حاکمان تونس در طول تاریخ این بود که جز مذهب مالکی، مذهب دیگری رواج پیدا نکند؛ بنابراین مذهب بیشتر مردم تونس «مالکی» است. مذاهب «شیعی»، «حنفی» و «اباضی» ـ نحله ای از خوارج ـ نیز در این کشور زندگی می کنند.<ref>[https://farsi.al-shia.org/تشیع-در-تونس/ https://farsi.al-shia.org]</ref>
=[[جریانات سلفی]] در تونس=
==[[سلفيه علمى]]==
سلفيه علمى، يكى از گروه‏ هاى جريان سلفى در تونس است. اين گروه، صلح ‏طلب هستند و به طرح دعوت و وعظ بسنده می كنند. مبلغان آن، به ابعاد فقهى و عقيدتى تكيه كرده‏ اند و به دنبال علوم شرعى هستند. آنها خود را دنباله ‏رو مراجع سلفيه علمى در خارج (مثلًا مصر) و مخصوصاً نهاد دينى وهابى در عربستان می دانند. اين جريان در دهه 1990 م. با بازگشت جمعى از دانش ‏آموختگان تونسى از دانشگاه اسلامى به تونس و تلاش آنها براى ترويج افكار سلفيه علمى در ميان جوانان، وارد اين كشور شد و به سبب وجود شبكه‏ هاى ماهواره‏اى و اينترنت، به سرعت شيوع يافت.
به اعتقاد اين دسته از سلفی ها، قيام عليه حاكم حرام است، حتى اگر ظالم باشد. اغلب شيوخ آنها از هواداران رژيم بن ‏على بودند و بن ‏على نيز فعاليت‏ هاى آنها را تا حدودى ناديده می گرفت.
رويكرد سلفی هاى علمى تونس، نه تنها در جهت حفظ نظام بن ‏على بود، بلكه همچنين اين جريان با تحريم عمليات استشهادى فلسطينی ها عليه اسرائيل و «خودكشى» خواندن آن، عملًا فاصله قابل توجهى از ديگر انواع سلفيتِ تونسى و عربى گرفت. از جمله مهم‏ترين شخصيت هاى جريان سلفی گرى علمى، «كمال بن محمد بن على المرزوقى» و نيز «شيخ بشير بن حسن» هستند.
نگاه سلفی گرى علمى به فعاليت سياسى و حزبى و نيز جمعيتى، نگاهى منفى است و بر اين مقوله مبتنى است كه اسلام با حزب‏ گرايى سازگار نيست. از جمله تبعات اين كار، ايجاد انشقاق درون امت است. در نتيجه، فعاليت حزبى در ساختار سياسى يا فراتر از آن، به هر صورتى كه باشد، از ديد آنها مذموم است. آنها سياست را امرى منافى پرهيزگارى و بی فايده و حقير می شمارند و برايشان، دموكراسى نيرنگى گمراه ‏كننده و شيوه ه‏اى وسوسه ‏انگيز است كه در نهايت در مسيرى دور از جاده منتهى به خلافت، به بن ‏بست می رسد.<ref>[http://takfir.ir/modules/smartsection/item.php?itemid=953 http://takfir.ir]</ref>
==[[سلفيه حركتى]] ([[اصلاح‏طلب يا جنبشى]])==
اين جريان از نظر فكرى و عملى، تا حدى شبيه سلفيه علمى و نزديك به تفكر اخوانى است. اين جريان كه پيش‏تر فقط خواستار اصلاحات سياسى بود، امروزه خواهان مشاركت عملى در فعاليت ‏هاى سياسى و تشكيل حزب و تفكر سلفى به عنوان چارچوبى جهت تبيين نحوه برخورد با واقعيت‏هاى سياسى- اقتصادى- آموزشى و اقتصادى است. به عبارتى اين جريان، زندگى سياسى دموكراتيك را پذيرفته است و در چارچوب آن فعاليت می كند و انتخابات آزاد را به عنوان ابزارى براى چرخش نخبگان می پذيرد.
اين جريان سلفى، در 1988 م. با تأسيس «جبهه اسلامى تونس» به رهبرى «محمدعلى الحراثى»، «عبدالله الحاجى» و «محمد خوجه» فعاليت خود را آغاز كرد و پس از بازگشت بسيارى از جوانان تونسى جهادگر مستقر در افغانستان به‏ تونس، ظهور و بروز جدى يافت. البته جبهه اسلامى تونس، در ابتدا شامل بسيارى از سلفی ها، از جمله سلفی ‏هاى جهادى می ‏شد كه در سال‏هاى بعد، اين دو جريان از يكديگر جدا شدند. در واقع روشن است كه جريان سلفيت سياسى يا جنبشى، به تدريج و با جدا شدن از سلفی ‏هاى جهادى، به سوى پذيرش ساز و كارهاى سياست رسمى و عمل در چارچوب آنها حركت كرده است. اين جريان در دوره جديد، بسيار به سلفيت مصرى نزديك شده و اغلب گفتمانى نزديك به آنها در پيش گرفته است.
پس از انقلاب «ياسمن» تونس، چند حزب سلفى از درون اين جريان ظهور كرد كه از جمله مهم‏ترين آنها، «حزب الإصالة السلفى»، «حزب الإصلاح السلفى و حزب الرحمة السلفى» هستند.
البته اين نوع سلفی گرى به فعاليت حزبى محدود نماند و فعاليت در چارچوب جمعيت ‏هاى خيريه، آموزشى و غيره را نيز در پيش گرفت. در حال حاضر ده ‏ها جمعيت و انجمن زير چتر اين نوع سلفيت در تونس فعال‏ند كه زير چتر فراگير «الجبهه التونسية للجمعيات الإسلامية» با مديريتِ شيخ مختار الجبالى، كه از جمله شناخته‏ شده ‏ترين و معتبرترين شيوخ سلفيتِ تونسى است، فعاليت می كنند.
ويژگی هاى ديگر اين جريان سلفى در تونس عبارت‏ند از:
الف. مذهب مالكى، مبناى شرعى جنبش سلفى در تونس است و بر اعتقاد صحيح به كتاب و سنت پيامبر مبتنى است؛


ب. كار سازمانى و حزبى مجاز است و با قوانين شرع در تضاد نيست؛
'''جریان‌شناسی [[سلفیت|سلفی‌گری]] در [[تونس]]''' از جمله موضوعات مهم در برنامه‌ریزی فعالیت‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و کیفیت تعامل یا مقابله با این جریان در کشور تونس است. این جریان در کشور تونس فعالیت گسترده‌ای دارد و بر میزان نفوذ و تاثیرگذاری خود در این کشور همت گمارده است.


ج. فراخوان براى مشاركت سياسى به منظور كاهش شر و ترويج خير و نيكى در كشور ضرورى و واجب است؛
== مذاهب اسلامی تونس ==
سیاست حاکمان تونس در طول تاریخ این بود که جز [[مذهب مالکی]]<nowiki/>مذهب دیگری رواج پیدا نکند؛ بنابراین مذهب بیشتر مردم تونس «مالکی» است. مذاهب «[[شیعه|شیعی]]»، «[[حنفی]]» و «[[اباضیه|اباضی]]» ـ نحله ای از خوارج ـ نیز در این کشور زندگی می‌کنند.<ref>[https://farsi.al-shia.org/%d8%aa%d8%b4%db%8c%d8%b9-%d8%af%d8%b1-%d8%aa%d9%88%d9%86%d8%b3/ برگرفته از سایت: farsi.al-shia.org]</ref>


د. اسلام بايد به عنوان شيوه و راه‏حلى براى مشكلات مردم در سراسر جهان و نيز اتخاذ رويكردى معتدل و به دور از خشونت و افراط گرايى ارائه شود.<ref>[http://takfir.ir/modules/smartsection/item.php?itemid=953 http://takfir.ir]</ref>
== جریانات سلفی در تونس ==
=== سلفیه علمی ===
سلفیه علمی یکی از گروه‏‌های جریان سلفی در تونس است. این گروه، صلح ‏طلب هستند و به طرح دعوت و وعظ بسنده می‌کنند. مبلغان آن، به ابعاد فقهی و عقیدتی تکیه کرده‏ اند و به دنبال علوم شرعی هستند. آنها خود را دنباله ‏رو مراجع سلفیه علمی در خارج (مثلًا [[مصر]]) و مخصوصاً نهاد دینی [[وهابیت|وهابی]] در [[عربستان]] می‌دانند. این جریان در دهه 1990 م. با بازگشت جمعی از دانش ‏آموختگان تونسی از دانشگاه اسلامی به تونس و تلاش آنها برای ترویج افکار سلفیه علمی در میان جوانان، وارد این کشور شد و به سبب وجود شبکه‏‌های ماهواره‏ای و اینترنت، به سرعت شیوع یافت.
به اعتقاد این دسته از سلفی‌ها، قیام علیه حاکم حرام است، حتی اگر ظالم باشد. اغلب شیوخ آنها از هواداران رژیم بن ‏علی بودند و بن ‏علی نیز فعالیت‏‌های آنها را تا حدودی نادیده می‌گرفت.
رویکرد سلفی‌های علمی [[تونس]]، نه تنها در جهت حفظ نظام بن ‏علی بود، بلکه همچنین این جریان با تحریم عملیات استشهادی [[فلسطین|فلسطینی]] ها علیه [[فلسطین|اسرائیل]] و «خودکشی» خواندن آن، عملًا فاصله قابل توجهی از دیگر انواع سلفیتِ تونسی و عربی گرفت. از جمله مهم‏ترین شخصیت‌های جریان سلفی‌گری علمی، «کمال بن محمد بن علی المرزوقی» و نیز «شیخ بشیر بن حسن» هستند.
نگاه سلفی‌گری علمی به فعالیت سیاسی و حزبی و نیز جمعیتی، نگاهی منفی است و بر این مقوله مبتنی است که [[اسلام]] با حزب‏ گرایی سازگار نیست. از جمله تبعات این کار، ایجاد انشقاق درون امت است. در نتیجه، فعالیت حزبی در ساختار سیاسی یا فراتر از آن، به هر صورتی که باشد، از دید آنها مذموم است. آنها سیاست را امری منافی پرهیزگاری و بی فایده و حقیر می‌شمارند و برایشان، [[دموکراسی]] نیرنگی گمراه ‏کننده و شیوه ه‏ای وسوسه ‏انگیز است که در نهایت در مسیری دور از جاده منتهی به [[خلافت]]، به بن ‏بست می‌رسد.
<ref>[http://takfir.ir/modules/smartsection/item.php?itemid=953%20http://takfir.ir برگرفته از سایت: takfir.ir]</ref>


==[[سلفی جهادی]]==
=== سلفیه حرکتی (اصلاح ‏طلب یا جنبشی) ===
اين گروه، افراطی ترين گروه سلفى است و به عكس جريان سلفيه حركتى، خواستار شورش عليه حاكم و انواع فعاليت ‏هاى جمعى، از جمله عمليات مسلحانه است. اين نوع سلفيت، البته در سطح منطقه ‏اى فراگير بوده است و نمی توان آن را در كشورهايى خاص خلاصه كرد. در اين معنا، سلفيت جهادى جريانى بين ‏المللى است كه ماهيت و اهداف خود را از همين بُعد بين ‏المللى كنش خويش می گيرد؛ كنشى كه بنا بر اعتقاد بزرگان اين جريان، براى مقاومت در برابر تهاجم صليبى به سرزمين‏ هاى اسلامى انجام داده می شود و هدف آن، مبارزه با اشغالگران و آزاد كردن سرزمين ‏هاى اسلامى از نفوذ و حضور صليبی هاست. به ويژه پس از اشغال افغانستان و عراق، بُعد بين‏ المللى كنش اين نوع سلفی گرى آشكارتر شد و به صورت گسترده ‏تر محل تأكيد قرار گرفت.
سلفیه حرکتی (اصلاح ‏طلب یا جنبشی)از نظر فکری و عملی، تا حدی شبیه سلفیه علمی و نزدیک به تفکر [[اخوان‌المسلمین|اخوانی]] است. این جریان که پیش‏تر فقط خواستار اصلاحات سیاسی بود، امروزه خواهان مشارکت عملی در فعالیت ‏های سیاسی و تشکیل حزب و تفکر سلفی به عنوان چارچوبی جهت تبیین نحوه برخورد با واقعیت‏های سیاسی- اقتصادی- آموزشی و اقتصادی است. به عبارتی این جریان، زندگی سیاسی [[دموکراتیک]] را پذیرفته است و در چارچوب آن فعالیت می‌کند و انتخابات آزاد را به عنوان ابزاری برای چرخش نخبگان می‌پذیرد.  


اين گروه در تونس، براى نخستين بار در دهه هشتاد ميلادى، با حضور جمعى از جوانان، كه دست به ضدعمليات ساده ابتدايى زده بودند، فعاليت خود را آغاز كرد. در عمليات مذكور، تعدادى از عوامل آن كشته و برخى بازداشت شدند و گروهى ديگر به خارج از تونس گريختند كه يكى از آنها «شيخ محمد الازرق» بود كه فتواى جهاد و مشروعيت اقدام عليه حكومت و دستگاه‏ هاى وابسته به آن‏ را صادر كرده بود. وى پس از انجام دادن اين عمليات به عربستان گريخت، اما نظام عربستان در اواسط دهه هشتاد ميلادى وى را دستگير كرد و تحويل دستگاه اطلاعات تونس داد و حكم اعدام وى صادر شد.
این جریان سلفی، در 1988 م. با تأسیس «[[جبهه اسلامی تونس]]» به رهبری «محمدعلی الحراثی»، «عبدالله الحاجی» و «محمد خوجه» فعالیت خود را آغاز کرد و پس از بازگشت بسیاری از جوانان تونسی جهادگر مستقر در [[افغانستان]] به‏ تونس، ظهور و بروز جدی یافت. البته جبهه اسلامی تونس، در ابتدا شامل بسیاری از سلفی‌ها، از جمله سلفی ‏های جهادی می ‏شد که در سال‏های بعد، این دو جریان از یکدیگر جدا شدند. در واقع روشن است که جریان سلفیت سیاسی یا جنبشی، به تدریج و با جدا شدن از سلفی ‏های جهادی، به سوی پذیرش ساز و کارهای سیاست رسمی و عمل در چارچوب آنها حرکت کرده است. این جریان در دوره جدید، بسیار به سلفیت مصری نزدیک شده و اغلب گفتمانی نزدیک به آنها در پیش گرفته است.
در دهه 1990 م، فعاليت سلفيت جهادى و انديشه اين جريان در تونس با ورود «شيخ الضرير الإدريسى» از عربستان و آموزش‏ هاى دينىِ وى در استان «سيدى بوزيد»، رشد خود را آغاز كرد.  
پس از [[انقلاب «یاسمن» تونس|انقلاب «یاسمن» تونس]]، چند حزب سلفی از درون این جریان ظهور کرد که از جمله مهم‏ترین آنها، «[[حزب الإصالة السلفی]]»، «[[حزب الإصلاح السلفی]] و [[حزب الرحمة السلفی]]» هستند.  


تعدادى از عناصر اين جهاد در اواخر دهه هشتاد و اوايل دهه نود قرن گذشته ميلادى، پس از چند تجربه جهادى ناموفق به افغانستان رفتند و برخى از آنها كوشيدند هسته جماعت جهادى يك پارچه ‏اى نظير كار ليبيايی ها و الجزايری هاى مقيم افغانستان تشكيل دهند، اما تلاششان به دليل فقدان كادرهاى شايسته بين آنها بی نتيجه ماند. پس از خروج افغان‏ هاى عرب از افغانستان در 1992 م، جهادی هاى تونسى به سودان رفتند و باز هم كوشيدند جماعت مورد نظرشان را تشكيل دهند، اما اين بار هم ناكام ماندند. پس از تسلط طالبان بر افغانستان و ورود موج دوم افغان‏ هاى عرب به اين كشور، ده‏ها تن از جهادی هاى تونسى، پس از شركت در جنگ با صربستان و نسل ‏كشى، در اواسط دهه نود از بوسنى وارد افغانستان شدند و در آنجا توانستند پايگاه مستقلى براى خود تشكيل دهند، اما فرصتى براى توسعه اين پايگاه به منظور بازگشت به تونس براى جهاد پيدا نكردند.
البته این نوع سلفی‌گری به فعالیت حزبی محدود نماند و فعالیت در چارچوب جمعیت ‏های خیریه، آموزشی و غیره را نیز در پیش گرفت. در حال حاضر ده ‏ها جمعیت و انجمن زیر چتر این نوع سلفیت در تونس فعال‏ند که زیر چتر فراگیر «[[الجبهه التونسیة للجمعیات الإسلامیة|الجبهه التونسیة للجمعیات الإسلامیة]]» با مدیریتِ شیخ مختار الجبالی که از جمله شناخته‏ شده ‏ترین و معتبرترین شیوخ سلفیتِ تونسی است، فعالیت می‌کنند.
در دهه نخست سده بيست و يكم، اين جريان توانمندى قابل توجهى در بسيج جوانان تونسى و فرستادن آنها به «جبهه ‏هاى جهاد» در افغانستان و عراق داشت.
ویژگی‌های دیگر این جریان سلفی در تونس عبارت‏ند از:


بعد از حادثه يازده سپتامبر و حمله آمريكا به افغانستان در دسامبر 2001 م، اردوگاه سلفی هاى جهادى تونسى نيز در جنگ عليه نيروهاى آمريكايى در جبهه ارتفاعات تورابورا در كوه‏هاى سليمان در غرب جلال‏ آباد شركت كردند و ده‏ها نفر از آنها كشته و تعدادى نيز اسير شدند و به اين ترتيب، تجربه نوپاى جهاديان تونسى در آزمايشگاه‏ هاى افغانستان از پا افتاد.
الف. مذهب مالکی، مبنای شرعی جنبش سلفی در تونس است و بر اعتقاد صحیح به [[قرآن|کتاب]] و [[سنت]] [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پیامبر]] مبتنی است؛
پس از 14 ژانويه 2011 م.، سازمان جهانى القاعده و بازوى منطقه‏ اى آن در مغرب عربى، جريان جهادى تونسى را با استفاده از نظريات‏
رهبران و نيروهاى آموزش‏ ديده و پول احيا كرد.


هدف از احياى اين مجموعه، بر هم زدن ثبات در منطقه و پيش‏برد برنامه ‏هاى خود در عرصه سياست بين ‏الملل و جذب نيروهاى جديد و آموزش آنها و نيز تلاش براى كاهش فشارهاى موجود بر روى گروه ‏هاى مسلح در الجزاير و ليبى و ايجاد خط امداد لجستيكى براى آنان بود.
ب. کار سازمانی و حزبی مجاز است و با قوانین شرع در تضاد نیست؛
محدوده جغرافيايى خشونت ‏ها در تونس، حاكى از آن است كه اغلب كسانى كه در خشونت ‏هاى تونس دست داشته ‏اند، در مناطق حاشيه ‏اى تونس يا اطراف شهرهاى بزرگ اين كشور ساكن، و اغلب بيكار و پيش‏تر زندانى بوده ‏اند. جوانان مناطق مرزى و فقير و محروم در حاشيه پايتخت و استان‏ هاى «بنزرت» و «سيدى بوزيد» و «مدنين»، عناصر اصلى اين جريان را تشكيل می دهند.<ref>[http://takfir.ir/modules/smartsection/item.php?itemid=953 http://takfir.ir]</ref>


===رشد سلفی های جهادی در تونس===
ج. فراخوان برای مشارکت سیاسی به منظور کاهش شر و ترویج خیر و نیکی در کشور ضروری و واجب است؛


سلفی هاى جهادى كه به جهاد به عنوان وظيفه و تكليف نگاه می كنند، با توجه به بُعد بين ‏المللى، جهاد را تنها به مرزهاى تونس محدود نمی دانند، تا جايى كه جهادگرايان سلفى در جنگ داخلى سوريه نيز شركت فعال دارند. سلفی هاى جهادى در شمال پايتخت تونس در شهرهايى مثل «بيزرت»، «جندوبا»، «كاروان»، «مهديا»، «سوس»، «سفاكس»، «تزور» و «ژربا مدنين» حضور دارند. قبل از انقلاب تونس، شمار جهادى‏ها صدها نفر بود، اما امروزه شمار آنها به هفت هزار تا نه هزار نفر مى‏رسد.<ref>[http://takfir.ir/modules/smartsection/item.php?itemid=953 http://takfir.ir]</ref>
د. اسلام باید به عنوان شیوه و راه‏حلی برای مشکلات مردم در سراسر جهان و نیز اتخاذ رویکردی معتدل و به دور از خشونت و [[افراط گرایی|افراط گرایی]] ارائه شود.<ref>[http://takfir.ir/modules/smartsection/item.php?itemid=953%20http://takfir.ir برگرفته از سایت: takfir.ir]</ref>


=== سلفی جهادی ===
سلفی جهادی افراطی‌ترین گروه سلفی است و به عکس جریان سلفیه حرکتی خواستار شورش علیه حاکم و انواع فعالیت ‏های جمعی، از جمله عملیات مسلحانه است. این نوع سلفیت، البته در سطح منطقه ‏ای فراگیر بوده است و نمی‌توان آن را در کشورهایی خاص خلاصه کرد. در این معنا، سلفیت جهادی جریانی بین ‏المللی است که ماهیت و اهداف خود را از همین بُعد بین ‏المللی کنش خویش نمی‌گیرد؛ کنشی که بنا بر اعتقاد بزرگان این جریان، برای مقاومت در برابر تهاجم صلیبی به سرزمین‏‌های اسلامی انجام داده می‌شود و هدف آن، مبارزه با اشغالگران و آزاد کردن سرزمین ‏های اسلامی از نفوذ و حضور صلیبی هاست. به ویژه پس از اشغال [[افغانستان]] و [[عراق]]، بُعد بین‏ المللی کنش این نوع سلفی‌گری آشکارتر شد و به صورت گسترده ‏تر محل تأکید قرار گرفت.


این گروه در تونس، برای نخستین بار در دهه هشتاد میلادی، با حضور جمعی از جوانان، که دست به ضدعملیات ساده ابتدایی زده بودند، فعالیت خود را آغاز کرد. در عملیات مذکور، تعدادی از عوامل آن کشته و برخی بازداشت شدند و گروهی دیگر به خارج از تونس گریختند که یکی از آنها «[[شیخ محمد الازرق|شیخ محمد الازرق]]» بود که فتوای جهاد و مشروعیت اقدام علیه حکومت و دستگاه‏‌های وابسته به آن‏ را صادر کرده بود. وی پس از انجام دادن این عملیات به [[عربستان]] گریخت، اما نظام عربستان در اواسط دهه هشتاد میلادی وی را دستگیر کرد و تحویل دستگاه اطلاعات تونس داد و حکم اعدام وی صادر شد.
در دهه 1990 م، فعالیت سلفیت جهادی و اندیشه این جریان در تونس با ورود «شیخ الضریر الإدریسی» از عربستان و آموزش‏‌های دینیِ وی در استان «سیدی بوزید»، رشد خود را آغاز کرد.


تعدادی از عناصر این جهاد در اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود قرن گذشته میلادی، پس از چند تجربه جهادی ناموفق به افغانستان رفتند و برخی از آنها کوشیدند هسته جماعت جهادی یک پارچه ‏ای نظیر کار [[لیبی|لیبیایی ها]] و [[الجزایر
|الجزایری ها]]ی مقیم افغانستان تشکیل دهند، اما تلاششان به دلیل فقدان کادرهای شایسته بین آنها بی نتیجه ماند. پس از خروج افغان‏‌های عرب از افغانستان در 1992 م، جهادی‌های تونسی به سودان رفتند و باز هم کوشیدند جماعت مورد نظرشان را تشکیل دهند، اما این بار هم ناکام ماندند. پس از تسلط [[طالبان]] بر افغانستان و ورود موج دوم افغان‏‌های عرب به این کشور، ده‏ها تن از جهادی‌های تونسی، پس از شرکت در جنگ با [[صربستان]] و نسل ‏کشی، در اواسط دهه نود از [[بوسنی]] وارد افغانستان شدند و در آنجا توانستند پایگاه مستقلی برای خود تشکیل دهند، اما فرصتی برای توسعه این پایگاه به منظور بازگشت به تونس برای جهاد پیدا نکردند.
در دهه نخست سده بیست و یکم، این جریان توانمندی قابل توجهی در بسیج جوانان تونسی و فرستادن آنها به «جبهه ‏های جهاد» در افغانستان و عراق داشت.


=[[احزاب سلفى تونس]]=
بعد از حادثه یازده سپتامبر و حمله [[آمریکا|آمریکا]] به افغانستان در دسامبر 2001 م، اردوگاه سلفی‌های جهادی تونسی نیز در جنگ علیه نیروهای آمریکایی در جبهه ارتفاعات تورابورا در کوه‏های سلیمان در غرب جلال‏ آباد شرکت کردند و ده‏ها نفر از آنها کشته و تعدادی نیز اسیر شدند و به این ترتیب، تجربه نوپای جهادیان تونسی در آزمایشگاه‏‌های افغانستان از پا افتاد.
در اثر انقلاب تونس، گرايشى ميان سلفی هاى تونس به منظور كسب مشروعيت قانونى از طريق تأسيس احزاب سياسى مشاهده شد. در نتيجه اين گرايش، تعدادى از احزاب سلفى در صحنه ظهور كردند كه ضمن عمل در چارچوب هاى رسمى و قانونى، جوياى پيشبرد برنامه هاى خويش از راه هاى مسالمت جويانه هستند.<ref>http://takfir.ir/modules/smartsection/item.php?itemid=953</ref>
پس از 14 ژانویه 2011 م. ، سازمان جهانی القاعده و بازوی منطقه‏ ای آن در [[مغرب عربی]] جریان جهادی تونسی را با استفاده از نظریات‏
رهبران و نیروهای آموزش‏ دیده و پول احیا کرد.  


هدف از احیای این مجموعه، بر هم زدن ثبات در منطقه و پیش‏برد برنامه ‏های خود در عرصه سیاست بین ‏الملل و جذب نیروهای جدید و آموزش آنها و نیز تلاش برای کاهش فشارهای موجود بر روی گروه ‏های مسلح در الجزایر و لیبی و ایجاد خط امداد لجستیکی برای آنان بود.
محدوده جغرافیایی خشونت ‏ها در تونس، حاکی از آن است که اغلب کسانی که در خشونت ‏های تونس دست داشته ‏اند، در مناطق حاشیه ‏ای تونس یا اطراف شهرهای بزرگ این کشور ساکن، و اغلب بیکار و پیش‏تر زندانی بوده ‏اند. جوانان مناطق مرزی و فقیر و محروم در حاشیه پایتخت و استان‏‌های «بنزرت» و «سیدی بوزید» و «مدنین»، عناصر اصلی این جریان را تشکیل می‌دهند.<ref>[http://takfir.ir/modules/smartsection/item.php?itemid=953%20http://takfir.ir برگرفته از سایت: takfir.ir]</ref>


==[[حزب اصالت]]==  
==== رشد سلفی‌های جهادی در تونس ====
حزب اصالت نخستين حزب سلفى، بود كه در مارس 2012 توانست مجوز فعاليت بگيرد و به صورت قانونى به فعاليت بپردازد. رهبرى اين حزب را «مولدى على»، استاد حقوق بين الملل و از جمله شخصيت هاى تحت تعقيب دوره بن على به عهده دارد. اين حزب از احزاب سلفى نزديك به «[[حزب النور]]» مصر است و گرايشى آشكار به اولويت بخشيدن به دعوت و تبليغ دينى در عرصه اجتماعى دارد.<ref>http://takfir.ir/modules/smartsection/item.php?itemid=953</ref>


==[[حزب الرحمه]]==
سلفی‌های جهادی که به جهاد به عنوان وظیفه و تکلیف نگاه می‌کنند، با توجه به بُعد بین ‏المللی، جهاد را تنها به مرزهای تونس محدود نمی‌دانند، تا جایی که جهادگرایان سلفی در جنگ داخلی سوریه نیز شرکت فعال دارند. سلفی‌های جهادی در شمال پایتخت تونس در شهرهایی مثل «بیزرت»، «جندوبا»، «کاروان»، «مهدیا»، «سوس»، «سفاکس»، «تزور» و «ژربا مدنین» حضور دارند. قبل از انقلاب تونس، شمار جهادی‏ها صدها نفر بود، اما امروزه شمار آنها به هفت هزار تا نه هزار نفر می‏رسد.<ref>[http://takfir.ir/modules/smartsection/item.php?itemid=953%20http://takfir.ir برگرفته از سایت: takfir.ir]</ref>
حزب دوم، «حزب الرحمه» است كه در جولاى 2012 توانست مجوز فعاليت خود را دريافت كند و رسماً به فعاليت بپردازد. رهبر اين حزب، «سعيد الجزائرى» است كه از جمله افراد منشعب شده از النهضه است. اين حزب نيز همچون «حزب اصالت»، بر اعمال شريعت در چارچوبى قانونى تأكيد می كند و به ويژه بر مسائل اجتماعى طبقات ضعيف، از جمله اشتغال، بهداشت، خانه سازى و نيز آموزش متمركز است.<ref>http://takfir.ir/modules/smartsection/item.php?itemid=953</ref>
== احزاب سلفی تونس ==  
در اثر انقلاب تونس، گرایشی میان سلفی‌های تونس به منظور کسب مشروعیت قانونی از طریق تأسیس احزاب سیاسی مشاهده شد. در نتیجه این گرایش، تعدادی از احزاب سلفی در صحنه ظهور کردند که ضمن عمل در چارچوب‌های رسمی و قانونی، جویای پیشبرد برنامه‌های خویش از راه‌های مسالمت جویانه هستند.<ref>[http://takfir.ir/modules/smartsection/item.php?itemid=953%20http://takfir.ir برگرفته از سایت: takfir.ir]</ref>


==[[جبهه اصلاح]]==
=== حزب اصالت ===  
سومين حزب، «جبهه اصلاح» است. اين حزب در مى 2012 قانونى شد و نفوذ و اعتبارى بيشتر از دو حزب نخست به دست آورد. گفته می شود اين حزب از ميان احزاب سلفى، نزديك ترين رويكردها را به النهضه دارد. بنا بر بعضى گزارش ها، اين حزب را می توان ميراث دار جبهه اسلامى اصلاح تونس دانست؛ جبهه اى كه در اواخر دهه 1980 به مبارزه مسلحانه عليه رژيم حاكم دعوت كرد و «محمد خوجه» را در رأس خود دارد. اعضاى اصلى اين جبهه پس از انقلاب تونس در اجتماعى كه با اخوان تونس برگزار كردند، خط مشى مسلحانه را كنار گذاشتند و در سايه تحول وضعيت تونس و سقوط نظام استبدادى و رواج آزادی هاى سياسى، وارد فرآيندهاى قانونى موجود شدند و در نتيجه، با تأسيس حزب، رسماً به صحنه سياسى وارد شدند. اين حزب افراد فراوانى را از درون النهضه كه از عملكرد رهبری شان ناراضى بوده اند و نيز بسيارى از سلفی هاى جهادى را به خود جذب كرد. جبهه اصلاح و كادر رهبرى و اغلب پيروان‏ آن اهداف و روش هاى حركت «[[اتجاه اسلامى]]» را دنبال مى‏كنند. در مجموع، اين حزب، بنا بر گفتمان مطرح شده از سوى رهبر آن، به دنبال تحقق دموكراسى اسلامى است كه همان نهادينه كردن شريعت است.<ref>http://takfir.ir/modules/smartsection/item.php?itemid=953</ref>
حزب اصالت نخستین حزب سلفی بود که در مارس 2012 توانست مجوز فعالیت بگیرد و به صورت قانونی به فعالیت بپردازد. رهبری این حزب را «مولدی علی»، استاد حقوق بین الملل و از جمله شخصیت‌های تحت تعقیب دوره بن علی به عهده دارد. این حزب از احزاب سلفی نزدیک به «حزب النور» مصر است و گرایشی آشکار به اولویت بخشیدن به دعوت و تبلیغ دینی در عرصه اجتماعی دارد.<ref>[http://takfir.ir/modules/smartsection/item.php?itemid=953%20http://takfir.ir برگرفته از سایت: takfir.ir]</ref>


==[[حزب التحریر]]==
=== حزب الرحمه ===
«حزب التحریر» را «تقی الدین النبهانی» محقق اسلامی فلسطینی الاصل، در سال 1953 پایه گذاشت. پایه گذار حزب التحریر در ابتدا، حرفی از ضرورت تأسیس حکومت اسلامی به میان نیاورد، ولی بعدها این حزب به عنوان یک حزب بین المللی در آمد. نظریه سیاسی حزب التحریر بر پایه دو اصل قرار داشت: اول، نیاز به احکام و قوانین اسلامی موسوم به شریعت که شئون زندگی انسان (سیاست، اقتصاد، علوم و اخلاق) را در بر می گیرد. دوم، نیاز به حکومت اسلامی واقعی، زیرا یک جامعه عادل تنها در قالب چنین نظام سیاسی ای قابل دستیابی است. اسلام سیاسی متضمن ترکیب منحصر به فرد دین و سیاست است و میان دین و دولت جدایی وجود ندارد.  
حزب دوم، «حزب الرحمه» است که در جولای 2012 توانست مجوز فعالیت خود را دریافت کند و رسماً به فعالیت بپردازد. رهبر این حزب «سعید الجزائری» است که از جمله افراد منشعب شده از النهضه است. این حزب نیز همچون «حزب اصالت» بر اعمال شریعت در چارچوبی قانونی تأکید می‌کند و به ویژه بر مسائل اجتماعی طبقات ضعیف، از جمله اشتغال، بهداشت، خانه سازی و نیز آموزش متمرکز است.<ref>[http://takfir.ir/modules/smartsection/item.php?itemid=953%20http://takfir.ir برگرفته از سایت: takfir.ir]</ref>


حزب التحریر خود را نه یک سازمان مذهبی، بلکه یک حزب سیاسی می شناسد که ایدئولوژی اش بر پایه اسلام قرار دارد. حزب التحریر مانند اکثر گروه های مذهبی، مدعی رسالتی خدادادی برای دعوت مردم به اسلام و احیای سلطنت خداوند بر روی زمین است که نام آن را «خلافت» می گذارد. و با استفاده از قرآن و حدیث، از حقانیت ایدئولوژی خود دفاع می کند.<ref>https://www.alwahabiyah.com/fa/Article/View/21006/خاستگاه-ها،-ایدئولوژی-و-ساختار-حزب-التحریر</ref>
=== جبهه اصلاح ===
سومین حزب، «جبهه اصلاح» است. این حزب در می 2012 قانونی شد و نفوذ و اعتباری بیشتر از دو حزب نخست به دست آورد. گفته می‌شود این حزب از میان احزاب سلفی، نزدیک‌ترین رویکردها را به النهضه دارد. بنا بر بعضی گزارش‌ها، این حزب را می‌توان میراث دار جبهه اسلامی اصلاح تونس دانست؛ جبهه ای که در اواخر دهه 1980 به مبارزه مسلحانه علیه رژیم حاکم دعوت کرد و «محمد خوجه» را در رأس خود دارد. اعضای اصلی این جبهه پس از انقلاب تونس در اجتماعی که با اخوان تونس برگزار کردند، خط مشی مسلحانه را کنار گذاشتند و در سایه تحول وضعیت تونس و سقوط نظام استبدادی و رواج آزادی‌های سیاسی، وارد فرآیندهای قانونی موجود شدند و در نتیجه، با تأسیس حزب، رسماً به صحنه سیاسی وارد شدند. این حزب افراد فراوانی را از درون النهضه که از عملکرد رهبری شان ناراضی بوده‌اند و نیز بسیاری از سلفی‌های جهادی را به خود جذب کرد. جبهه اصلاح و کادر رهبری و اغلب پیروان‏ آن اهداف و روش‌های حرکت «[[اتجاه اسلامی]]» را دنبال می‏کنند. در مجموع، این حزب، بنا بر گفتمان مطرح شده از سوی رهبر آن، به دنبال تحقق دموکراسی اسلامی است که همان نهادینه کردن شریعت است.<ref>[http://takfir.ir/modules/smartsection/item.php?itemid=953%20http://takfir.ir برگرفته از سایت: takfir.ir]</ref>


معروف‏ ترين و قدرتمندترين حزب سلفى در دوره جديد، حزب «التحرير» است. البته به لحاظ برنامه و اهداف، اين حزب تفاوت هاى بارزى با ديگر احزاب سلفى دارد. اين حزب جزئى از حزب التحرير در ساير كشورهاى اسلامى به شمار می رود كه در اصل از سوى مجموعه اى انشعاب يافته از اخوان المسلمين در دهه 1950 تأسيس شد و هدف خود را اعاده خلافت و نيز حركت به سوى حاكم كردن شريعت در امت اسلامى تحت حكومت خلافت قرار داد. اين حزب اساساً در واكنش به تغيير اهداف‏ اخوان المسلمين و گرايش تدريجى آن به حركت در چارچوب هاى موجود شكل گرفت و هدف احياى خلافت را كه به تدريج در گفتمانِ اخوانى رنگ می باخت، محقق كرد.
=== حزب التحریر ===
«حزب التحریر» را «تقی الدین النبهانی» محقق اسلامی فلسطینی الاصل، در سال 1953 پایه گذاشت. پایه گذار حزب التحریر در ابتدا، حرفی از ضرورت تأسیس [[حکومت اسلامی]] به میان نیاورد، ولی بعدها این حزب به عنوان یک حزب بین‌المللی در آمد. نظریه سیاسی حزب التحریر بر پایه دو اصل قرار داشت: اول، نیاز به احکام و قوانین اسلامی موسوم به شریعت که شئون زندگی انسان (سیاست، اقتصاد، علوم و اخلاق) را در بر نمی‌گیرد. دوم، نیاز به حکومت اسلامی واقعی، زیرا یک جامعه عادل تنها در قالب چنین نظام سیاسی ای قابل دستیابی است. اسلام سیاسی متضمن ترکیب منحصر به فرد دین و سیاست است و میان دین و دولت جدایی وجود ندارد.  


اين حزب فعاليت خود را در دهه 1980 آغاز كرد و در آن دوره در سايه فضاى سركوب حاكم بر تونس، به صورت مجموعه اى كوچك و كم تحرك عمل می كرد. همچنين در برخى مناطق تونس پايگاه هاى مردمى قابل توجهى دارد؛ به ويژه در مناطق حاشيه اى پايتخت و نيز برخى از شهرهاى اطراف آن، محبوبيتش حتى از النهضه بيشتر است. حزب التحرير به دليل ايستارهاى تندى كه اغلب در برابر نهادهاى دولتى و در مخالفت با رويه حاكم بر آن اتخاذ می كند. <ref>http://takfir.ir/modules/smartsection/item.php?itemid=953</ref>
حزب التحریر خود را نه یک سازمان مذهبی، بلکه یک حزب سیاسی می‌شناسد که ایدئولوژی اش بر پایه [[اسلام]] قرار دارد. حزب التحریر مانند اکثر گروه‌های مذهبی، مدعی رسالتی خدادادی برای دعوت مردم به اسلام و احیای سلطنت خداوند بر روی زمین است که نام آن را «[[خلافت]]» می‌گذارد. و با استفاده از قرآن و حدیث، از حقانیت ایدئولوژی خود دفاع می‌کند.
<ref>[https://www.alwahabiyah.com/fa/Article/View/21006/خاستگاه-ها، -ایدئولوژی-و-ساختار-حزب-التحریر%20https://www.alwahabiyah.com برگرفته از سایت: alwahabiyah.com]</ref>


معروف‏‌ترین و قدرتمندترین حزب سلفی در دوره جدید، حزب «التحریر» است. البته به لحاظ برنامه و اهداف، این حزب تفاوت‌های بارزی با دیگر احزاب سلفی دارد. این حزب جزئی از حزب التحریر در سایر کشورهای اسلامی به شمار می‌رود که در اصل از سوی مجموعه‌ای انشعاب یافته از [[اخوان‌المسلمین|اخوان‌المسلمین]] در دهه 1950 تأسیس شد و هدف خود را اعاده خلافت و نیز حرکت به سوی حاکم کردن شریعت در امت اسلامی تحت حکومت خلافت قرار داد. این حزب اساساً در واکنش به تغییر اهداف‏ اخوان‌المسلمین و گرایش تدریجی آن به حرکت در چارچوب‌های موجود شکل گرفت و هدف احیای خلافت را که به تدریج در گفتمانِ اخوانی رنگ می‌باخت، محقق کرد.


از ميان چهار حزب سلفى يادشده، «حزب اصلاح» به رغم طرح انتقادات، از ساير احزاب به النهضه و جريان اسلام گرايى ميانه نزديك تر است. دو حزب «الرحمة» و «الاصالة» توجه چندانى به مسائل سياسى ندارند و اغلب جوياى تحولات اجتماعی اند.
این حزب فعالیت خود را در دهه 1980 آغاز کرد و در آن دوره در سایه فضای سرکوب حاکم بر تونس، به صورت مجموعه‌ای کوچک و کم تحرک عمل می‌کرد. همچنین در برخی مناطق تونس پایگاه‌های مردمی قابل توجهی دارد؛ به ویژه در مناطق حاشیه‌ای پایتخت و نیز برخی از شهرهای اطراف آن، محبوبیتش حتی از النهضه بیشتر است. حزب التحریر به دلیل ایستارهای تندی که اغلب در برابر نهادهای دولتی و در مخالفت با رویه حاکم بر آن اتخاذ می‌کند. <ref>[http://takfir.ir/modules/smartsection/item.php?itemid=953%20http://takfir.ir برگرفته از سایت: takfir.ir]</ref>
از ميان اين احزاب، تنها حزبى كه جريانى تحول خواه و مخالف وضع موجود سياسى است، حزب التحرير است كه برنامه ايدئولوژيك مشخصى با هدف تأسيس خلافت اسلامى و بازگشت به سيره سلف صالح دارد و دموكراسى جديد تونس را رد می كند. با اين حال، التحرير در صحنه سياسى تونس حضورى رسمى يافته، به عنوان نيرويى اثرگذار مطرح است.<ref>http://takfir.ir/modules/smartsection/item.php?itemid=953</ref>


از میان چهار حزب سلفی یادشده، «حزب اصلاح» به رغم طرح انتقادات، از سایر احزاب به النهضه و جریان اسلام‌گرایی میانه نزدیک‌تر است. دو حزب «الرحمة» و «الاصالة» توجه چندانی به مسائل سیاسی ندارند و اغلب جویای تحولات اجتماعی اند.
از میان این احزاب، تنها حزبی که جریانی تحول خواه و مخالف وضع موجود سیاسی است، حزب التحریر است که برنامه ایدئولوژیک مشخصی با هدف تأسیس خلافت اسلامی و بازگشت به سیره سلف صالح دارد و دموکراسی جدید تونس را رد می‌کند. با این حال، التحریر در صحنه سیاسی تونس حضوری رسمی یافته، به عنوان نیرویی اثرگذار مطرح است.<ref>[http://takfir.ir/modules/smartsection/item.php?itemid=953%20http://takfir.ir برگرفته از سایت: takfir.ir]</ref>


=پانویس=
== پانویس ==
{{پانویس|2}}
{{پانویس}}


[[رده:سلفیت و سلفی گری ]]
[[رده:مقاله‌ها]]
[[رده:جریان های سلفی ]]
[[رده:تونس]]
[[رده:جریان های موجود در تونس ]]
[[رده:جریان‌ها و جنبش‌ها]]
[[رده:جریان های موجود در کشورهای اسلامی ]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۲۳

پرچم کشور تونس
جمهوری تونس
سلفیت در تونس
پرچم
عنوان مقاله جریان‌شناسی سلفی‌گری در تونس
رهبران سلفی‌گری علمی: «کمال بن محمد بن علی المرزوقی» و «شیخ بشیر بن حسن»

سلفیه حرکتی: شیخ مختار الجبالی سلفی جهادی: شیخ الضریر الإدریسی

هدف و یا اهداف مورد نظر جریان سلفی علمی:ترویج افکار سلفیه علمی در میان جوانان.

سلفیه حرکتی: خواستار اصلاحات سیاسی و مشارکت عملی در فعالیت ‏های سیاسی و تشکیل حزب و تفکر سلفی. سلیه جهادی: بر هم زدن ثبات در منطقه و پیش‏برد برنامه ‏های خود در عرصه سیاست بین ‏الملل و جذب نیروهای جدید و آموزش آنها و نیز تلاش برای کاهش فشارهای موجود بر روی گروه ‏های مسلح در الجزایر و لیبی و ایجاد خط امداد لجستیکی برای آنان. شورش علیه حاکم و انواع فعالیت ‏های جمعی، از جمله عملیات مسلحانه.

مبانی و اصول جریان سلفی علمی:قیام علیه حاکم حرام است، حتی اگر ظالم باشد.

سلفیه حرکتی: جواز کار سازمانی و حزبی، وجوب مشارکت سیاسی، لزوم معرفی رویکرد معتدل و دور از خشونت از اسلام در جهان. سلفیه جهادی: مقاومت و مبارزه با اشغالگران و آزاد کردن سرزمین ‏های اسلامی از نفوذ و حضور صلیبی هاست.

جهت‌گیری جریان نسبت به حاکمیت سلفی علمی و حرکتی: همراه با حکومت

سلفی جهادی: مخالف حکومت

نشر پژوهشگاه مطالعات تقریبی - قم

جریان‌شناسی سلفی‌گری در تونس از جمله موضوعات مهم در برنامه‌ریزی فعالیت‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و کیفیت تعامل یا مقابله با این جریان در کشور تونس است. این جریان در کشور تونس فعالیت گسترده‌ای دارد و بر میزان نفوذ و تاثیرگذاری خود در این کشور همت گمارده است.

مذاهب اسلامی تونس

سیاست حاکمان تونس در طول تاریخ این بود که جز مذهب مالکیمذهب دیگری رواج پیدا نکند؛ بنابراین مذهب بیشتر مردم تونس «مالکی» است. مذاهب «شیعی»، «حنفی» و «اباضی» ـ نحله ای از خوارج ـ نیز در این کشور زندگی می‌کنند.[۱]

جریانات سلفی در تونس

سلفیه علمی

سلفیه علمی یکی از گروه‏‌های جریان سلفی در تونس است. این گروه، صلح ‏طلب هستند و به طرح دعوت و وعظ بسنده می‌کنند. مبلغان آن، به ابعاد فقهی و عقیدتی تکیه کرده‏ اند و به دنبال علوم شرعی هستند. آنها خود را دنباله ‏رو مراجع سلفیه علمی در خارج (مثلًا مصر) و مخصوصاً نهاد دینی وهابی در عربستان می‌دانند. این جریان در دهه 1990 م. با بازگشت جمعی از دانش ‏آموختگان تونسی از دانشگاه اسلامی به تونس و تلاش آنها برای ترویج افکار سلفیه علمی در میان جوانان، وارد این کشور شد و به سبب وجود شبکه‏‌های ماهواره‏ای و اینترنت، به سرعت شیوع یافت. به اعتقاد این دسته از سلفی‌ها، قیام علیه حاکم حرام است، حتی اگر ظالم باشد. اغلب شیوخ آنها از هواداران رژیم بن ‏علی بودند و بن ‏علی نیز فعالیت‏‌های آنها را تا حدودی نادیده می‌گرفت. رویکرد سلفی‌های علمی تونس، نه تنها در جهت حفظ نظام بن ‏علی بود، بلکه همچنین این جریان با تحریم عملیات استشهادی فلسطینی ها علیه اسرائیل و «خودکشی» خواندن آن، عملًا فاصله قابل توجهی از دیگر انواع سلفیتِ تونسی و عربی گرفت. از جمله مهم‏ترین شخصیت‌های جریان سلفی‌گری علمی، «کمال بن محمد بن علی المرزوقی» و نیز «شیخ بشیر بن حسن» هستند. نگاه سلفی‌گری علمی به فعالیت سیاسی و حزبی و نیز جمعیتی، نگاهی منفی است و بر این مقوله مبتنی است که اسلام با حزب‏ گرایی سازگار نیست. از جمله تبعات این کار، ایجاد انشقاق درون امت است. در نتیجه، فعالیت حزبی در ساختار سیاسی یا فراتر از آن، به هر صورتی که باشد، از دید آنها مذموم است. آنها سیاست را امری منافی پرهیزگاری و بی فایده و حقیر می‌شمارند و برایشان، دموکراسی نیرنگی گمراه ‏کننده و شیوه ه‏ای وسوسه ‏انگیز است که در نهایت در مسیری دور از جاده منتهی به خلافت، به بن ‏بست می‌رسد. [۲]

سلفیه حرکتی (اصلاح ‏طلب یا جنبشی)

سلفیه حرکتی (اصلاح ‏طلب یا جنبشی)از نظر فکری و عملی، تا حدی شبیه سلفیه علمی و نزدیک به تفکر اخوانی است. این جریان که پیش‏تر فقط خواستار اصلاحات سیاسی بود، امروزه خواهان مشارکت عملی در فعالیت ‏های سیاسی و تشکیل حزب و تفکر سلفی به عنوان چارچوبی جهت تبیین نحوه برخورد با واقعیت‏های سیاسی- اقتصادی- آموزشی و اقتصادی است. به عبارتی این جریان، زندگی سیاسی دموکراتیک را پذیرفته است و در چارچوب آن فعالیت می‌کند و انتخابات آزاد را به عنوان ابزاری برای چرخش نخبگان می‌پذیرد.

این جریان سلفی، در 1988 م. با تأسیس «جبهه اسلامی تونس» به رهبری «محمدعلی الحراثی»، «عبدالله الحاجی» و «محمد خوجه» فعالیت خود را آغاز کرد و پس از بازگشت بسیاری از جوانان تونسی جهادگر مستقر در افغانستان به‏ تونس، ظهور و بروز جدی یافت. البته جبهه اسلامی تونس، در ابتدا شامل بسیاری از سلفی‌ها، از جمله سلفی ‏های جهادی می ‏شد که در سال‏های بعد، این دو جریان از یکدیگر جدا شدند. در واقع روشن است که جریان سلفیت سیاسی یا جنبشی، به تدریج و با جدا شدن از سلفی ‏های جهادی، به سوی پذیرش ساز و کارهای سیاست رسمی و عمل در چارچوب آنها حرکت کرده است. این جریان در دوره جدید، بسیار به سلفیت مصری نزدیک شده و اغلب گفتمانی نزدیک به آنها در پیش گرفته است. پس از انقلاب «یاسمن» تونس، چند حزب سلفی از درون این جریان ظهور کرد که از جمله مهم‏ترین آنها، «حزب الإصالة السلفی»، «حزب الإصلاح السلفی و حزب الرحمة السلفی» هستند.

البته این نوع سلفی‌گری به فعالیت حزبی محدود نماند و فعالیت در چارچوب جمعیت ‏های خیریه، آموزشی و غیره را نیز در پیش گرفت. در حال حاضر ده ‏ها جمعیت و انجمن زیر چتر این نوع سلفیت در تونس فعال‏ند که زیر چتر فراگیر «الجبهه التونسیة للجمعیات الإسلامیة» با مدیریتِ شیخ مختار الجبالی که از جمله شناخته‏ شده ‏ترین و معتبرترین شیوخ سلفیتِ تونسی است، فعالیت می‌کنند. ویژگی‌های دیگر این جریان سلفی در تونس عبارت‏ند از:

الف. مذهب مالکی، مبنای شرعی جنبش سلفی در تونس است و بر اعتقاد صحیح به کتاب و سنت پیامبر مبتنی است؛

ب. کار سازمانی و حزبی مجاز است و با قوانین شرع در تضاد نیست؛

ج. فراخوان برای مشارکت سیاسی به منظور کاهش شر و ترویج خیر و نیکی در کشور ضروری و واجب است؛

د. اسلام باید به عنوان شیوه و راه‏حلی برای مشکلات مردم در سراسر جهان و نیز اتخاذ رویکردی معتدل و به دور از خشونت و افراط گرایی ارائه شود.[۳]

سلفی جهادی

سلفی جهادی افراطی‌ترین گروه سلفی است و به عکس جریان سلفیه حرکتی خواستار شورش علیه حاکم و انواع فعالیت ‏های جمعی، از جمله عملیات مسلحانه است. این نوع سلفیت، البته در سطح منطقه ‏ای فراگیر بوده است و نمی‌توان آن را در کشورهایی خاص خلاصه کرد. در این معنا، سلفیت جهادی جریانی بین ‏المللی است که ماهیت و اهداف خود را از همین بُعد بین ‏المللی کنش خویش نمی‌گیرد؛ کنشی که بنا بر اعتقاد بزرگان این جریان، برای مقاومت در برابر تهاجم صلیبی به سرزمین‏‌های اسلامی انجام داده می‌شود و هدف آن، مبارزه با اشغالگران و آزاد کردن سرزمین ‏های اسلامی از نفوذ و حضور صلیبی هاست. به ویژه پس از اشغال افغانستان و عراق، بُعد بین‏ المللی کنش این نوع سلفی‌گری آشکارتر شد و به صورت گسترده ‏تر محل تأکید قرار گرفت.

این گروه در تونس، برای نخستین بار در دهه هشتاد میلادی، با حضور جمعی از جوانان، که دست به ضدعملیات ساده ابتدایی زده بودند، فعالیت خود را آغاز کرد. در عملیات مذکور، تعدادی از عوامل آن کشته و برخی بازداشت شدند و گروهی دیگر به خارج از تونس گریختند که یکی از آنها «شیخ محمد الازرق» بود که فتوای جهاد و مشروعیت اقدام علیه حکومت و دستگاه‏‌های وابسته به آن‏ را صادر کرده بود. وی پس از انجام دادن این عملیات به عربستان گریخت، اما نظام عربستان در اواسط دهه هشتاد میلادی وی را دستگیر کرد و تحویل دستگاه اطلاعات تونس داد و حکم اعدام وی صادر شد. در دهه 1990 م، فعالیت سلفیت جهادی و اندیشه این جریان در تونس با ورود «شیخ الضریر الإدریسی» از عربستان و آموزش‏‌های دینیِ وی در استان «سیدی بوزید»، رشد خود را آغاز کرد.

تعدادی از عناصر این جهاد در اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود قرن گذشته میلادی، پس از چند تجربه جهادی ناموفق به افغانستان رفتند و برخی از آنها کوشیدند هسته جماعت جهادی یک پارچه ‏ای نظیر کار لیبیایی ها و [[الجزایر |الجزایری ها]]ی مقیم افغانستان تشکیل دهند، اما تلاششان به دلیل فقدان کادرهای شایسته بین آنها بی نتیجه ماند. پس از خروج افغان‏‌های عرب از افغانستان در 1992 م، جهادی‌های تونسی به سودان رفتند و باز هم کوشیدند جماعت مورد نظرشان را تشکیل دهند، اما این بار هم ناکام ماندند. پس از تسلط طالبان بر افغانستان و ورود موج دوم افغان‏‌های عرب به این کشور، ده‏ها تن از جهادی‌های تونسی، پس از شرکت در جنگ با صربستان و نسل ‏کشی، در اواسط دهه نود از بوسنی وارد افغانستان شدند و در آنجا توانستند پایگاه مستقلی برای خود تشکیل دهند، اما فرصتی برای توسعه این پایگاه به منظور بازگشت به تونس برای جهاد پیدا نکردند. در دهه نخست سده بیست و یکم، این جریان توانمندی قابل توجهی در بسیج جوانان تونسی و فرستادن آنها به «جبهه ‏های جهاد» در افغانستان و عراق داشت.

بعد از حادثه یازده سپتامبر و حمله آمریکا به افغانستان در دسامبر 2001 م، اردوگاه سلفی‌های جهادی تونسی نیز در جنگ علیه نیروهای آمریکایی در جبهه ارتفاعات تورابورا در کوه‏های سلیمان در غرب جلال‏ آباد شرکت کردند و ده‏ها نفر از آنها کشته و تعدادی نیز اسیر شدند و به این ترتیب، تجربه نوپای جهادیان تونسی در آزمایشگاه‏‌های افغانستان از پا افتاد. پس از 14 ژانویه 2011 م. ، سازمان جهانی القاعده و بازوی منطقه‏ ای آن در مغرب عربی جریان جهادی تونسی را با استفاده از نظریات‏ رهبران و نیروهای آموزش‏ دیده و پول احیا کرد.

هدف از احیای این مجموعه، بر هم زدن ثبات در منطقه و پیش‏برد برنامه ‏های خود در عرصه سیاست بین ‏الملل و جذب نیروهای جدید و آموزش آنها و نیز تلاش برای کاهش فشارهای موجود بر روی گروه ‏های مسلح در الجزایر و لیبی و ایجاد خط امداد لجستیکی برای آنان بود. محدوده جغرافیایی خشونت ‏ها در تونس، حاکی از آن است که اغلب کسانی که در خشونت ‏های تونس دست داشته ‏اند، در مناطق حاشیه ‏ای تونس یا اطراف شهرهای بزرگ این کشور ساکن، و اغلب بیکار و پیش‏تر زندانی بوده ‏اند. جوانان مناطق مرزی و فقیر و محروم در حاشیه پایتخت و استان‏‌های «بنزرت» و «سیدی بوزید» و «مدنین»، عناصر اصلی این جریان را تشکیل می‌دهند.[۴]

رشد سلفی‌های جهادی در تونس

سلفی‌های جهادی که به جهاد به عنوان وظیفه و تکلیف نگاه می‌کنند، با توجه به بُعد بین ‏المللی، جهاد را تنها به مرزهای تونس محدود نمی‌دانند، تا جایی که جهادگرایان سلفی در جنگ داخلی سوریه نیز شرکت فعال دارند. سلفی‌های جهادی در شمال پایتخت تونس در شهرهایی مثل «بیزرت»، «جندوبا»، «کاروان»، «مهدیا»، «سوس»، «سفاکس»، «تزور» و «ژربا مدنین» حضور دارند. قبل از انقلاب تونس، شمار جهادی‏ها صدها نفر بود، اما امروزه شمار آنها به هفت هزار تا نه هزار نفر می‏رسد.[۵]

احزاب سلفی تونس

در اثر انقلاب تونس، گرایشی میان سلفی‌های تونس به منظور کسب مشروعیت قانونی از طریق تأسیس احزاب سیاسی مشاهده شد. در نتیجه این گرایش، تعدادی از احزاب سلفی در صحنه ظهور کردند که ضمن عمل در چارچوب‌های رسمی و قانونی، جویای پیشبرد برنامه‌های خویش از راه‌های مسالمت جویانه هستند.[۶]

حزب اصالت

حزب اصالت نخستین حزب سلفی بود که در مارس 2012 توانست مجوز فعالیت بگیرد و به صورت قانونی به فعالیت بپردازد. رهبری این حزب را «مولدی علی»، استاد حقوق بین الملل و از جمله شخصیت‌های تحت تعقیب دوره بن علی به عهده دارد. این حزب از احزاب سلفی نزدیک به «حزب النور» مصر است و گرایشی آشکار به اولویت بخشیدن به دعوت و تبلیغ دینی در عرصه اجتماعی دارد.[۷]

حزب الرحمه

حزب دوم، «حزب الرحمه» است که در جولای 2012 توانست مجوز فعالیت خود را دریافت کند و رسماً به فعالیت بپردازد. رهبر این حزب «سعید الجزائری» است که از جمله افراد منشعب شده از النهضه است. این حزب نیز همچون «حزب اصالت» بر اعمال شریعت در چارچوبی قانونی تأکید می‌کند و به ویژه بر مسائل اجتماعی طبقات ضعیف، از جمله اشتغال، بهداشت، خانه سازی و نیز آموزش متمرکز است.[۸]

جبهه اصلاح

سومین حزب، «جبهه اصلاح» است. این حزب در می 2012 قانونی شد و نفوذ و اعتباری بیشتر از دو حزب نخست به دست آورد. گفته می‌شود این حزب از میان احزاب سلفی، نزدیک‌ترین رویکردها را به النهضه دارد. بنا بر بعضی گزارش‌ها، این حزب را می‌توان میراث دار جبهه اسلامی اصلاح تونس دانست؛ جبهه ای که در اواخر دهه 1980 به مبارزه مسلحانه علیه رژیم حاکم دعوت کرد و «محمد خوجه» را در رأس خود دارد. اعضای اصلی این جبهه پس از انقلاب تونس در اجتماعی که با اخوان تونس برگزار کردند، خط مشی مسلحانه را کنار گذاشتند و در سایه تحول وضعیت تونس و سقوط نظام استبدادی و رواج آزادی‌های سیاسی، وارد فرآیندهای قانونی موجود شدند و در نتیجه، با تأسیس حزب، رسماً به صحنه سیاسی وارد شدند. این حزب افراد فراوانی را از درون النهضه که از عملکرد رهبری شان ناراضی بوده‌اند و نیز بسیاری از سلفی‌های جهادی را به خود جذب کرد. جبهه اصلاح و کادر رهبری و اغلب پیروان‏ آن اهداف و روش‌های حرکت «اتجاه اسلامی» را دنبال می‏کنند. در مجموع، این حزب، بنا بر گفتمان مطرح شده از سوی رهبر آن، به دنبال تحقق دموکراسی اسلامی است که همان نهادینه کردن شریعت است.[۹]

حزب التحریر

«حزب التحریر» را «تقی الدین النبهانی» محقق اسلامی فلسطینی الاصل، در سال 1953 پایه گذاشت. پایه گذار حزب التحریر در ابتدا، حرفی از ضرورت تأسیس حکومت اسلامی به میان نیاورد، ولی بعدها این حزب به عنوان یک حزب بین‌المللی در آمد. نظریه سیاسی حزب التحریر بر پایه دو اصل قرار داشت: اول، نیاز به احکام و قوانین اسلامی موسوم به شریعت که شئون زندگی انسان (سیاست، اقتصاد، علوم و اخلاق) را در بر نمی‌گیرد. دوم، نیاز به حکومت اسلامی واقعی، زیرا یک جامعه عادل تنها در قالب چنین نظام سیاسی ای قابل دستیابی است. اسلام سیاسی متضمن ترکیب منحصر به فرد دین و سیاست است و میان دین و دولت جدایی وجود ندارد.

حزب التحریر خود را نه یک سازمان مذهبی، بلکه یک حزب سیاسی می‌شناسد که ایدئولوژی اش بر پایه اسلام قرار دارد. حزب التحریر مانند اکثر گروه‌های مذهبی، مدعی رسالتی خدادادی برای دعوت مردم به اسلام و احیای سلطنت خداوند بر روی زمین است که نام آن را «خلافت» می‌گذارد. و با استفاده از قرآن و حدیث، از حقانیت ایدئولوژی خود دفاع می‌کند. [۱۰]

معروف‏‌ترین و قدرتمندترین حزب سلفی در دوره جدید، حزب «التحریر» است. البته به لحاظ برنامه و اهداف، این حزب تفاوت‌های بارزی با دیگر احزاب سلفی دارد. این حزب جزئی از حزب التحریر در سایر کشورهای اسلامی به شمار می‌رود که در اصل از سوی مجموعه‌ای انشعاب یافته از اخوان‌المسلمین در دهه 1950 تأسیس شد و هدف خود را اعاده خلافت و نیز حرکت به سوی حاکم کردن شریعت در امت اسلامی تحت حکومت خلافت قرار داد. این حزب اساساً در واکنش به تغییر اهداف‏ اخوان‌المسلمین و گرایش تدریجی آن به حرکت در چارچوب‌های موجود شکل گرفت و هدف احیای خلافت را که به تدریج در گفتمانِ اخوانی رنگ می‌باخت، محقق کرد.

این حزب فعالیت خود را در دهه 1980 آغاز کرد و در آن دوره در سایه فضای سرکوب حاکم بر تونس، به صورت مجموعه‌ای کوچک و کم تحرک عمل می‌کرد. همچنین در برخی مناطق تونس پایگاه‌های مردمی قابل توجهی دارد؛ به ویژه در مناطق حاشیه‌ای پایتخت و نیز برخی از شهرهای اطراف آن، محبوبیتش حتی از النهضه بیشتر است. حزب التحریر به دلیل ایستارهای تندی که اغلب در برابر نهادهای دولتی و در مخالفت با رویه حاکم بر آن اتخاذ می‌کند. [۱۱]

از میان چهار حزب سلفی یادشده، «حزب اصلاح» به رغم طرح انتقادات، از سایر احزاب به النهضه و جریان اسلام‌گرایی میانه نزدیک‌تر است. دو حزب «الرحمة» و «الاصالة» توجه چندانی به مسائل سیاسی ندارند و اغلب جویای تحولات اجتماعی اند. از میان این احزاب، تنها حزبی که جریانی تحول خواه و مخالف وضع موجود سیاسی است، حزب التحریر است که برنامه ایدئولوژیک مشخصی با هدف تأسیس خلافت اسلامی و بازگشت به سیره سلف صالح دارد و دموکراسی جدید تونس را رد می‌کند. با این حال، التحریر در صحنه سیاسی تونس حضوری رسمی یافته، به عنوان نیرویی اثرگذار مطرح است.[۱۲]

پانویس