احمد بن ادریس فاسی و جمهوری عربی مصر: تفاوت میان صفحه‌ها

از ویکی‌وحدت
(تفاوت بین صفحه‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
<div class="wikiInfo">[[پرونده:احمد_بن_ادریس.jpg]]<br>
 
<div class="wikiInfo">[[پرونده:پرچم جمهوری مصر.jpg |جایگزین=پرچم کشور مصر|بندانگشتی|جمهوری عربی مصر]][[پرونده:نقشه_سیاسی_مصر.jpg|جایگزین=نقشه سیاسی مصر|بندانگشتی|نقشه سیاسی مصر]]
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
!نام شخصیت
 
!احمد بن ادریس فاسی
|نام کشور
| data-type="authorfatherName" |فارسی: مصر، عربی: مصر، انگلیسی: Agypt
|-
|مکان
| data-type="authorbirthDate" |شرق آفریقا
|-
|شناسه منطقه زمانی
|Central Africa Time (CAT), UTC +2
|-
|-
|نام‎های دیگر
|زبان
|ابوالعباس
| data-type="authorfatherName" |عربی
 
|-
|-
|تاریخ تولد
|پایتخت
|1172 قمری
| data-type="authorfatherName" |قاهره
1759 میلادی
|-
|-
|محل تولد
|نوع حکومت و ساختار سیاسی
|مغرب (مراکش)
| data-type="authorfatherName" |جمهوری عربی
|-
|-
|تاریخ وفات
|زبان های رسمی
|1253 قمری
| data-type="authorfatherName" |عربی، مصری
1837 میلادی
|-
|-
|موسس
|واحد پول
|فرقه ادریسیه
| data-type="authorfatherName" |جنیه
|-
|-
|}
|}
</div><br>
</div>
'''احمد بن ادریس فاسی ''' (زاده سال 1172 ق؛ 1759 م در مغرب)، موسس [[سلسله ادریسیه]] در [[لیبی]]، و از رهبران مشهور [[صوفیه]] در [[مراکش]] است که دارای پیروان قابل توجهی در لیبی است.
'''مصر''' مدخلی است به زبان فارسی که در [[پژوهشگاه مطالعات تقریبی]] در راستای نگارش کلان پروژه [[جریان های فکری و مذهبی جهان اسلام]] نوشته شده است. هدف از ایجاد این مدخل آشنایی با کشور مصر در جهت پیشبرد کلان پروژه جریان شناسی جهان اسلام است. مصر یکی از مهم‌ترین کشورهای تأثیرگذار در ایجاد و حفظ وحدت بین مسلمانان است.
== زندگی نامه ==
<big>احمد بن‌ ادریس‌ حسنی ‌ابوالعباس‌</big> (۱۱۷۲-۱۲۵۳ق‌/ ۱۷۵۹- ۱۸۳۷م‌)، مفسّر، محدّث‌، عارف ‌ و صوفی ‌ <big>فاسی‌</big>، رئیس‌ طریقه <big>ادریسّیه</big> است‌.
او از سادات‌ حسنی ‌ است‌ و نسب‌ وی‌ از طریق‌ <big>ادریس‌ بن‌ عبدالله‌ بن‌ حسن‌</big> (عبدالله‌ محض‌) به‌ امام‌ حسن‌ (علیه‌السلام) می‌رسد.
== زادگاه ==
احمد در آبادی‌ میسور، در نزدیکی‌ [[فاس]] واقع‌ در مغرب ‌ ( مراکش ‌) زاده‌ شد.<ref>احمد ابن‌ ادریس‌، العقد النفیس‌ فی‌ نظم‌ جواهر التدریس‌، بولاق‌، ۱۳۱۵ق‌.</ref> 
و پس‌ از فراگیری‌ علوم‌ مقدماتی‌ به‌ فاس‌ سفر کرد و در آن‌جا به‌ آموختن‌ علوم‌ متداول‌ِ آن‌ روزگار پرداخت‌. در آن‌جا با علاّمه‌ [[مُجَیدری‌]]، یکی‌ از عالمان‌ شنقیط، آشنا شد و از وی‌ دانش ‌ فراگرفت‌ و با وساطت‌ او به‌ دیدار عبدالوهّاب‌ تازی‌، از پیشوایان‌ تصوف ‌ مغرب‌ رفت‌ و از او و ابوالقاسم‌ غازی‌ طریقه تصوف‌ شاذلی‌ را آموخت‌.<br>
پس‌ از آن‌ ابن‌ ادریس‌ مجلس‌ درسی‌ تشکیل‌ داد که‌ گاه‌ استادش‌ '''عبدالوهّاب‌''' از روی‌ احترام‌ در درس‌ وی‌ حاضر می‌شد.
<ref>اسماعیل‌ بغدادی‌، ایضاح‌ المکنون‌، استانبول‌، ۱۹۵۱م‌.</ref>
 
== پیروی از مکتب غازی ==
اینکه‌ احمد به‌ شدت‌ تحت‌ تأثیر اندیشه‌های‌ <big>عبدالوهّاب‌</big> بود، پس‌ از مرگ‌ استادش‌ از یکی‌ دیگر از مشایخ‌ تصوف‌ به‌ نام‌ [[ابوالقاسم‌ وزیر غازی‌]] پیروی‌ کرد. گفته‌اند که‌ پس‌ از مرگ‌ آخرین‌ پیشوایش‌ از خدا خواست‌ تا شخص‌ دیگری‌ را به‌ عنوان‌ قطب‌ و پیشوا به‌ او بشناساند، اما به‌ او الهام ‌ شد که‌ دیگر در پهنه زمین‌ کسی‌ نیست‌ تا وی‌ از او چیزی‌ فراگیرد، مگر قرآن ‌ که‌ می‌تواند راهنمای‌ او باشد. چنانکه‌ خود گوید، پس‌ از آن‌ فقط با قرآن‌ انس‌ گرفت‌ و تا مرگ ‌ از او جدا نشد، از این‌ رو سخنان‌ و آموزشهای‌ او عمدتاً صبغه قرآنی‌ یافت‌.
== سفر به مکه و یمن ==
بن‌ ادریس‌ به‌ [[مکه]] ‌ سفر کرد و مدت‌ ۱۴ سال ‌ در آن‌جا اقامت‌ گزید و با عالمان‌ مذاهب ‌ مختلف‌ اسلامی ‌ آشنا شد و با آنان‌ به‌ بحث‌ و تبادل‌ نظر پرداخت‌ و بر اساس‌ بینش‌ وحدت‌ گرایانه صوفیانه‌اش‌ کوشید تا اختلاف‌ نظرهای‌ فرقه‌ای‌ میان‌ عالمان‌ و پیروان‌ مذاهب‌ موجود اسلامی‌ را کاهش‌ دهد.<br>
سید احمد سنوسی‌، از پیشوایان‌ فرقه‌ « [[شاذلیه ‌]]» و از عالمان ‌ مغرب‌، در مکه ‌ با ابن‌ ادریس‌ دیدار کرد و از وی‌ دانش‌ آموخت‌.
پس‌ از آن‌، ابن‌ ادریس‌ به‌ دعوت‌ سید احمد سنوسی‌ به‌ مغرب‌ بازگشت‌ و آنگاه‌ به‌ دعوت‌ محمد مجذوبی‌ سواکنی‌، از عالمان‌ [[سودان|سودان‌]]، به‌ آن‌ دیار سفر کرد و مدتی‌ در آن‌جا ماند.<ref>خیرالدین زرکلی‌، ‌الاعلام‌، بیروت‌، ۱۹۸۶م‌.</ref>
== نفوذ در میان اهل تصوف == 
چنانکه‌ از منابع‌ احوال‌ و افکار ابن‌ ادریس‌ بر می‌آید، او در روزگار خود در [[مراکش|مغرب‌]] و [[یمن‌]]، و در میان‌ اهل‌ تصوف‌ و عرفان ‌ از شهرت‌ و نفوذ قابل‌ ملاحظه‌ای‌ برخوردار بود.<br>
با اینکه‌ طریقه اصلی‌ او «<big>شاذلیه‌</big>» بود، خود طریقه‌ای‌ را پایه‌گذاری‌ کرد که‌ به‌ «<big>احمدیه‌</big>» یا «[[ادریسیه|ادریسیه‌]]» <ref>یوسف‌ نبهانی‌، جامع‌ کرامات‌ الاولیا، بیروت‌، ۱۳۲۹ق‌/ ۱۹۱۱م‌.</ref>
شهرت‌ یافت‌. برخی‌ از صوفیان‌ِ بنام‌ مغرب‌ و یمن‌ در سده ۱۳ق‌/۱۹م‌، از آرای‌ او بسیار تأثیر پذیرفتند و بر اساس‌ تعلیمات‌ او طریقه‌هایی‌ را در سیر و سلوک‌ صوفیانه‌ بنیاد نهادند.<br>
<big>احمد سنوسی‌</big> با اینکه‌ خود پیرو فرقه شاذلیه‌ بود، تحت‌ تأثیر افکار ابن‌ ادریس‌ قرار گفت‌ و فرقه خاصی‌ به‌ نام‌ «[[سنوسیه|سنوسیه‌]]» منسوب‌ به‌ او بنیاد پذیرفت‌. از این‌ رو این‌ فرقه‌ از حیث‌ تعالیم‌ و اندیشه‌ها، طریقه‌ای‌ است‌ بین‌ شاذلیه‌ و ادریسیه‌.<br>
<big>عبدالرحمان‌ بن‌ سلیمان‌</big> اهدل‌، با اینکه‌ خود از عالمان‌ و فقیهان‌ بزرگ‌ بود، از مریدان‌ و پیروان‌ ابن‌ ادریس‌ به‌ شمار می‌رفت‌.<br>
<big>شیخ‌ محمد مجذوبی‌ سواکنی‌ سودانی‌</big> نیز از شاگردان‌ و پیروان‌ وی‌ بود. [[شیخ‌ ابراهیم‌ رشید]]، مؤسس‌ طریقه [[رشیدیه‌]]، [[شیخ‌ احمد مرغنی‌]]، مؤسس‌ [[مرغنیه‌]] که‌ در یمن‌ و سودان ‌ پیروانی‌ دارد و نیز شیخ‌ محمد عابد سندی‌ عالم‌ و مفتی‌ مدینه‌،<br>
[[سنوسیه|محمد بن‌ علی‌ سنوسی‌]]، محمد حسن‌ ظافر مدنی‌ و عثمان‌ مرغنی‌از شاگردان‌ ابن‌ ادریس‌ بوده‌ و از شخصیت‌ و افکار او تأثیر پذیرفته‌اند. سلسله [[ادریسیه|ادریسیه‌]] هم‌ اکنون‌ نیز در [[سومالی‌]]، <big>جیبوتی‌</big> و <big>اریتره‌</big> طرفدارانی‌ دارد.
== عقائد و شخصیت شناسی ==
از ابن‌ ادریس‌ ستایشهای‌ بسیار شده‌ است‌. برخی‌ مقام‌ عرفانی‌ او را تا حد ابن‌ عربی‌ و جلال‌الدین‌ بلخی‌ بالا برده‌ و کرامات ‌ بسیاری‌ به‌ او نسبت‌ داده‌اند. گفته‌ شده‌است‌ که‌ او قادر بود در خواب ‌ و حتی‌ در بیداری‌ محمد (صلی الله علیه و اله و سلم) را دیدار کند.<br>
چنانکه‌ از گفته ریحانی‌ برمی‌آید ابن‌ ادریس‌، مانند صوفیان‌ دیگر، دعوت‌ به‌ زهد و توکل ‌ می‌کرد و حتی‌ کار برای‌ کسب‌ روزی‌ و مال ‌ را نیز ناروا می‌دانست‌ و جهاد را به‌ جهاد با نفس ‌ منحصر می‌کرد،<br>
ولی‌ در عین‌ حال‌ سکوت‌ عالمان‌ را در برابر فرمانروایان‌ و ترک‌ امر به‌ معروف ‌ و نهی‌ از منکر را از سوی‌ آنان‌، از بزرگ‌ترین‌ مفاسدِ دین ‌ و دنیا می‌دانست‌.<ref>امین‌ ریحانی‌، ملوک‌ العرب‌، ج۱، ص۳۰۵-۳۰۷، به‌ کوشش‌ آلبرت‌ ریحانی‌، بیروت‌، ۱۹۶۷م‌.</ref><br>
او به‌ علم‌ کلام ‌ بی‌علاقه‌ بود، زیرا به‌ گمان‌ او این‌ علم‌ صفات‌ خدا را محدود می‌کند،و نیز معتقد بود که‌ متکلمان ‌ برآنچه‌ دریافته‌اند، ایمان آورده‌اند، در حالی‌ که‌ «اهل‌ الله‌» که‌ کسانیند که‌ از طریق‌ آنچه‌ خداوند به‌ آنان‌ آموخته‌ است‌ ایمان‌ می‌آورند. فرق‌ بین‌ این‌ دو روش‌ این‌ است‌ که‌ کسی‌ از طریق‌ تعلیم‌ الهی‌ ایمان‌ آورده‌، ایمان‌ او فوق‌ عقل ‌ و نقل ‌ است‌، یعنی‌ عقل‌ و نقل‌ مبنای‌ ایمان‌ او نیست‌، امّا کسی‌ که‌ به‌ فهم‌ و درک‌ خود متکی‌ است‌ همواره‌ در الفاظ باقی‌ می‌ماند.<ref>محمد بشیر ظافر ازهری‌، الیواقیت‌ الثمنیة، ج۱، ص۶۸-۶۹، قاهره‌، ۱۳۲۴- ۱۳۲۵ق‌.</ref><br>
ابن‌ ادریس‌ دیگران‌ را از تقلید در عقاید باز می‌داشت‌ و معتقد بود که‌ فهم‌ و شناخت‌ تکلیف‌ آدمی‌ است‌ و هرکس‌ که‌ از نعمت‌ فهم‌ استفاده‌ نکند کفران‌ نعمت‌ کرده‌ است‌، از این‌ رو خود می‌کوشید که‌ تمامی‌ عقاید و یا نظریه‌ها و احکامی‌ که‌ صادر می‌کند، مبتنی‌ بر دلایلی‌ از قرآن ‌ و سنّت‌ باشد.و بدین‌ جهت‌ در رأی ‌ و فتوا بسیار محتاط بود.<ref>صدیق‌ نجاری‌ قنوجی‌، التاج‌ المکلّل‌، ج۱، ص۴۳۲-۴۳۳، به‌ کوشش‌ عبدالحکیم‌ شرف‌الدین‌، بمبئی‌، ۱۳۸۳ق‌/۱۹۶۳م‌.</ref><br>
وی‌ در علوم‌ قرآنی‌ و حدیث ‌ مهارت‌ تام‌ داشت‌ و در زمره حافظان‌ حدیث‌ بود.<br>
گویند روزگاری‌ که‌ وی‌ در مکه ‌ می‌زیست‌ گروهی‌ از عالمان‌ به‌ او حسد می‌ورزیدند و برای‌ اینکه‌ دانش‌ او را بیازمایند، احادیث‌ بسیاری‌، که‌ در میان‌ آن‌ها حدیث‌ <big>مقطوع‌</big>، <big>موصول</big>، <big>ضعیف</big> ‌ و <big>صحیح</big> ‌ وجود داشت‌، بر وی‌ عرضه‌ می‌کردند و او با حوصله تمام‌ به‌ نقّادی‌ می‌پرداخت‌ و اسناد صحیح‌ آن‌ها را باز می‌گفت‌. <ref>امین‌ ریحانی‌، ملوک‌ العرب‌، ج۱، ص۳۰۰، به‌ کوشش‌ آلبرت‌ ریحانی‌، بیروت‌، ۱۹۶۷م‌.</ref>
== آثار ==
آثار او عبارتند از: السلوک‌، که‌ چاپ‌ شده‌ است‌ <ref>خیرالدین زرکلی‌، ‌الاعلام‌، ج۱، ص۹۵، بیروت‌، ۱۹۸۶م‌.</ref>المحامد الثمانیة (المحامید و الاحزاب‌)؛<br>
روح‌ السنة؛ رسالة القواعد، این‌ ۳ کتاب‌ با هم‌ در سالهای‌ ۱۳۱۸، ۱۳۲۸ و ۱۳۳۴ق‌ در حجر، استانبول‌ و در یمن ‌ چاپ‌ شده‌ است‌؛ شرح‌ حدیث‌ صَل‌ِّ صلاةَ مودع‌، چاپی‌. <ref>تیموریه‌، فهرست‌، ج۲۰، ص۲۹۸.</ref><br>
بغدادی ‌ به‌ کتاب‌ دیگری‌ با عنوان‌ کیمیاء الیقین‌ اشاره‌ کرده‌ است‌. <ref>اسماعیل‌ بغدادی‌، ایضاح‌ المکنون‌، ج۱، ص۳۹۶، استانبول‌، ۱۹۵۱م‌.
</ref><br>
پس‌ از مرگ‌ ابن‌ ادریس‌، نواده او <big>محمد بن‌ علی‌</big> که‌ در عین‌ گرایشهای‌ صوفیانه‌، مردی ‌ سیاسی ‌ نیز بود، در [[یمن‌]] و عُسیر به‌ قدرت‌ رسید و سلسله ادریسیان‌ را بنیاد نهاد که‌ سال‌ها در آن‌ سامان‌ فرمانروایی‌ کردند. <ref>امین‌ ریحانی‌، ملوک‌ العرب‌، ج۱، ص۳۱۸-۳۲۰، به‌ کوشش‌ آلبرت‌ ریحانی‌، بیروت‌، ۱۹۶۷م‌.</ref>


==واژه مصر==
واژه مصر ريشه‌اى سامى دارد و به معناى «دو تنگه» است كه حاکی از جدايى سرزمين‌های شمالی و جنوبی مصر است. برخی واژه مصر را به معنی تمدن گرفته‌اند به دلیل اینکه این سرزمین، مهد تمدن بوده است از این‌رو در زبان عربی مصر به معنی شهر و آبادی است. نام انگليسى مصر (Egypt) از ريشه يونانى (Aegyptus) گرفته شده است كه واژه ژيتيوس از كيپتيوس از لغت (Copt) اخذ شده است.


==پیشینه تمدنی مصر==
مصر یکی از قدیمی‌ترین کشورهای جهان است و تمدن آن - که در حاشیه رود نیل شکل گرفته - در زمره کهن‌ترین تمدنها به شمار آمده و تا سه هزار و پانصد سال پیش از میلاد قدمت دارد. مصر باستان سرزمین فراعنه بود و آثار تاریخی مهمی چون اهرام ثلاثه و معابد بزرگ را از آن دوران به یادگار دارد. بسیاری از پیامبران بزرگ مانند حضرت یوسف و حضرت موسی (علیهما السلام) نیز در همان دوران در سرزمین مصر ظهور کردند. دولت قدیم مصر در سال 524 قبل از میلاد به دست ایرانیان سقوط کرد. در سال 332 قبل از میلاد اسکندر این سرزمین را تصرف کرد و تا سال‌ها بعد [[سلسله بطاسه]] که از جانشینان اسکندر بودند، بر آن حکمفرانی کرده‌اند.


==پیشینه اسلامی مصر==
مسلمانان در سال 641 میلادی (20هجری قمری) در زمان [[خلیفه دوم عمر]]، و به فرماندهی [[عمرو بن‌عاص]] این کشور را فتح کردند. از آن زمان مصر همواره از سرزمین‌های مهم برای حکومت اسلامی بوده و تا سال 1517 میلادی که دولت عثمانی بر مصر تسلط یافت در دست خلفای اموی و عباسی و فاطمی بود. با گسترش اسلام در مصر و کوچ جمعیت‌های بزرگی از قبایل عرب به این سرزمین، مصریان فرهنگ یونانی‌ [[مآب]] را کنار گذاشته و فرهنگ اسلامی و زبان عربی را پذیرفتند. در دوره امویان و سده‌های نخست خلافت عباسی، مصر یکی از ایالات اسلامی بود که حاکم آن از سوی مرکز خلافت منصوب می‌شد. نخستین بار [[ابن طولون]] فرمانداری که در زمان خلافت [[معتز عباسی]] به مصر فرستاد شد، در اداره مصر استقلالی به دست آورد و افزون بر مصر، شامات را نیز به قلمرو خود افزود. بعد از مرگ ابن طولون در سال ۲۷۰هجری فرزندانش بر جای او نشستند تا اینکه در سال ۲۹۲هجری بار دیگر عباسیان بر مصر غلبه یافتنند. حکومت مستقل بعدی را [[محمد بن طغج]] معروف به اخشید که در آغاز کار در سال ۳۲۳هـ به عنوان فرماندار عباسیان به مصر آمد، تأسیس کرد. هنگامی که اخشید در سال ۳۳۴ درگذشت [[ابوالمسک کافور]] ابتدا به عنوان سرپرست پسران اخشید و سپس به شکل مستقل و به عنوان حاکم مصر قدرت را تا زمان مرگش در ۳۵۷هجری در دست داشت. با مرگ کافور، فاطمیان اسماعیلی که پیش‌تر در افریقیه (تونس امروزی) حکومت قدرتمندی تاسیس کرده بودند، در سال ۳۵۸ بر مصر غلبه کردند. [[سلسله فاطمیان]]، حدود دویست سال بعد، به دست [[صلاح‌الدین ایوبی]] در سال ۵۶۷هجری از میان رفت. ایوبیان که مصر و شام را زیر سلطه داشتند و به ویژه به دلیل پیکارهایشان با صلیبیان، در تاریخ اسلام اهمیت دارند، در سال ۶۴۸هـ جای خود را به حکومت ممالیک دادند. ممالیک در آغاز، به عنوان غلامان نظامی در خدمت سلاطین ایوبی بودند، ولی کم کم با دامن زدن به اختلافات سیاسی ایوبیان، بر اوضاع مصر مسلط شدند. چندی بعد شاخه‌ای دیگر از ممالیک که به ممالیک چرکسی یا بُرجیه نامیده می‌شدند، حکومت مصر را بر عهده گرفتند. ممالیک به دست [[سلطان سلیم عثمانی]] در سال ۹۲۳ شکست خوردند و مصر به قلمرو سلطنت عثمانی افزوده شد.
حاکمان مصر در دوران عثمانی تا اواخر قرن هجدهم میلادی، نایب السلطنه‌هایی بودند که از سوی سلطان عثمانی به کار گماشته می‌شدند و در قلمرو خود از استقلال زیادی برخوردار بودند. در سال ۱۷۹۸م./۱۲۱۳ق. ناپلئون بناپارت (۱۷۶۹-۱۸۲۱م.) به مصر حمله کرد تا با دسترسی به دریای سرخ به متصرفات بریتانیا در هندوستان و شرق آسیا نزدیک شود، اما بعد از مدتی، از نیروهای عثمانی و انگلیس که ضد فرانسه متحد شده‌ بودند، شکست خورد. در دوره هرج و مرجی که بعد از این واقعه ایجاد شد، محمد علی فرمانده یکی از واحدهای نظامی آلبانیایی که از سوی سلطان عثمانی برای مقابله با فرانسه به مصر فرستاده شده بود، بر سایر رقبا پیروز شد و قدرت را در مصر در اختیار خود گرفت. از این پس مصر در عمل خودمختار بود هر چند بخشی از امپراتوری عثمانی به حساب می‌آمد. بعد از محمد علی فرزندان وی بر حکومت مصر نشستند تا اینکه در سال ۱۹۵۲م فاروق، آخرین فرد این خاندان با انقلابی که به برپایی جمهوری مصر و ریاست‌ [[جمال عبدالناصر]](۱۹۱۸-۱۹۷۰م.) انجامید، از حکومت برکنار شد.


===جنگ شش روزه===
جنگ شش‌روزه ۱۹۶۷ نبردی بود که از ۵ ژوئن تا ۱۰ ژوئن ۱۹۶۷ میان اسرائیل و کشورهای عربی مصر، سوریه و اردن رخ داده و با پیروزی مطلق اسرائیل به پایان رسید. این نبرد نقطه اوج بحرانی بود که از تاریخ ۱۵ مه تا ۱۲ ژوئن ۱۹۶۷ به درازا انجامید و در آن اسرائیل با شکست ارتش چند کشور عربی قسمتی از خاک آن‌ها را تصرف کرد. این جنگ با حمله هوایی ناگهانی اسرائیل به پایگاه‌های هوایی مصر در ۵ ژوئن ۱۹۶۷ آغاز شد و اسرائیل طی ۶ روز موفق شد تا نوار غزه و صحرای سینا را از کنترل مصر، شرق اورشلیم و کرانه باختری رود اردن را از کنترل اردن و بلندی‌های جولان را از کنترل سوریه خارج کند. کشورهای عربی همچون عراق، عربستان سعودی، تونس، سودان، مراکش، الجزایر، لیبی و کویت نیز به اسرائیل اعلام جنگ داده و با اعزام نیروهای کمکی به یاری اردن، مصر و سوریه شتافتند. نتایج این جنگ در ساخت ژئوپلتیک منطقه تأثیرگذار بوده‌است.


== منابع ==
==شخصیت‌های علمی مصر==
مصر یکی از مهم‌ترین کشورها از دیدگاه علمی و فرهنگی در جهان عرب و قاره آفریقاست. بسیاری از چهره‌های علمی این کشور از دانشگاه الازهر فارغ التحصیل شده‌اند. رهبران و رؤسای این دانشگاه از برجستگان جامعه علمی به شمار می‌آیند. کسانی چون [[شیخ محمدبن عبدالله خرسئی مالکی]]، [[شیخ ابراهیم بن محمد برمادی]]، [[شیخ محمد نشرتی]]  و دیگران از نخستین رهبران دانشگاه الازهر و از دانشمندان زمان خود بوده‌اند. اما از میان رهبران و شیوخ الازهر دو تن به روشنی درخشیدند. یکی [[شیخ محمدمصطفی مراغی]] بود که اصلاحات گسترده ایجاد کرد و رشته‌های متعددی را در دانشگاه الازهر بر پا نمود. و دیگری [[شیخ محمود شلتوت]] بود که از رؤسای اخیر الازهر به شمار می‌آید. روابط خوب او با [[سید حسین بروجردی|آیت الله العظمی سید حسین طباطبایی بروجردی]] موجب انسجام و وحدت امت اسلامی گشت و همچنین زمینه‌ای شد تا رشته [[فقه شیعه جعفری]] در آن دانشگاه تأسیس شود.
برخی دیگر از چهره‌های شاخص علم و فرهنگ مصر، که در سیاست نیز دستی داشتند، به جایگاه‌های مهمی در سطح بین‌المللی دست یافتند که از جمله آنها: [[پطرس غالی]] دبیرکل [[سازمان ملل متحد]] از ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۷، [[محمد البرادعی]] دبیرکل آژانس بین‌المللی اتمی، و [[عمرو موسی]] دبیرکل [[اتحادیه عرب]] هستند.


[[رده: رهبران صوفیه]]
[[رده: کشورهای اسلامی]]
[[رده: شخصیت های مهم جهان اسلام]]
[[رده: کشورهای آفریقایی]]
[[رده: شخصیت های دینی مراکش]]
[[رده: جریان‌شناسی جهان اسلام]]
[[رده: وحدت جهان اسلام]]

نسخهٔ ‏۱۲ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۲۳:۴۴

پرچم کشور مصر
جمهوری عربی مصر
نقشه سیاسی مصر
نقشه سیاسی مصر
نام کشور فارسی: مصر، عربی: مصر، انگلیسی: Agypt
مکان شرق آفریقا
شناسه منطقه زمانی Central Africa Time (CAT), UTC +2
زبان عربی
پایتخت قاهره
نوع حکومت و ساختار سیاسی جمهوری عربی
زبان های رسمی عربی، مصری
واحد پول جنیه

مصر مدخلی است به زبان فارسی که در پژوهشگاه مطالعات تقریبی در راستای نگارش کلان پروژه جریان های فکری و مذهبی جهان اسلام نوشته شده است. هدف از ایجاد این مدخل آشنایی با کشور مصر در جهت پیشبرد کلان پروژه جریان شناسی جهان اسلام است. مصر یکی از مهم‌ترین کشورهای تأثیرگذار در ایجاد و حفظ وحدت بین مسلمانان است.

واژه مصر

واژه مصر ريشه‌اى سامى دارد و به معناى «دو تنگه» است كه حاکی از جدايى سرزمين‌های شمالی و جنوبی مصر است. برخی واژه مصر را به معنی تمدن گرفته‌اند به دلیل اینکه این سرزمین، مهد تمدن بوده است از این‌رو در زبان عربی مصر به معنی شهر و آبادی است. نام انگليسى مصر (Egypt) از ريشه يونانى (Aegyptus) گرفته شده است كه واژه ژيتيوس از كيپتيوس از لغت (Copt) اخذ شده است.

پیشینه تمدنی مصر

مصر یکی از قدیمی‌ترین کشورهای جهان است و تمدن آن - که در حاشیه رود نیل شکل گرفته - در زمره کهن‌ترین تمدنها به شمار آمده و تا سه هزار و پانصد سال پیش از میلاد قدمت دارد. مصر باستان سرزمین فراعنه بود و آثار تاریخی مهمی چون اهرام ثلاثه و معابد بزرگ را از آن دوران به یادگار دارد. بسیاری از پیامبران بزرگ مانند حضرت یوسف و حضرت موسی (علیهما السلام) نیز در همان دوران در سرزمین مصر ظهور کردند. دولت قدیم مصر در سال 524 قبل از میلاد به دست ایرانیان سقوط کرد. در سال 332 قبل از میلاد اسکندر این سرزمین را تصرف کرد و تا سال‌ها بعد سلسله بطاسه که از جانشینان اسکندر بودند، بر آن حکمفرانی کرده‌اند.

پیشینه اسلامی مصر

مسلمانان در سال 641 میلادی (20هجری قمری) در زمان خلیفه دوم عمر، و به فرماندهی عمرو بن‌عاص این کشور را فتح کردند. از آن زمان مصر همواره از سرزمین‌های مهم برای حکومت اسلامی بوده و تا سال 1517 میلادی که دولت عثمانی بر مصر تسلط یافت در دست خلفای اموی و عباسی و فاطمی بود. با گسترش اسلام در مصر و کوچ جمعیت‌های بزرگی از قبایل عرب به این سرزمین، مصریان فرهنگ یونانی‌ مآب را کنار گذاشته و فرهنگ اسلامی و زبان عربی را پذیرفتند. در دوره امویان و سده‌های نخست خلافت عباسی، مصر یکی از ایالات اسلامی بود که حاکم آن از سوی مرکز خلافت منصوب می‌شد. نخستین بار ابن طولون فرمانداری که در زمان خلافت معتز عباسی به مصر فرستاد شد، در اداره مصر استقلالی به دست آورد و افزون بر مصر، شامات را نیز به قلمرو خود افزود. بعد از مرگ ابن طولون در سال ۲۷۰هجری فرزندانش بر جای او نشستند تا اینکه در سال ۲۹۲هجری بار دیگر عباسیان بر مصر غلبه یافتنند. حکومت مستقل بعدی را محمد بن طغج معروف به اخشید که در آغاز کار در سال ۳۲۳هـ به عنوان فرماندار عباسیان به مصر آمد، تأسیس کرد. هنگامی که اخشید در سال ۳۳۴ درگذشت ابوالمسک کافور ابتدا به عنوان سرپرست پسران اخشید و سپس به شکل مستقل و به عنوان حاکم مصر قدرت را تا زمان مرگش در ۳۵۷هجری در دست داشت. با مرگ کافور، فاطمیان اسماعیلی که پیش‌تر در افریقیه (تونس امروزی) حکومت قدرتمندی تاسیس کرده بودند، در سال ۳۵۸ بر مصر غلبه کردند. سلسله فاطمیان، حدود دویست سال بعد، به دست صلاح‌الدین ایوبی در سال ۵۶۷هجری از میان رفت. ایوبیان که مصر و شام را زیر سلطه داشتند و به ویژه به دلیل پیکارهایشان با صلیبیان، در تاریخ اسلام اهمیت دارند، در سال ۶۴۸هـ جای خود را به حکومت ممالیک دادند. ممالیک در آغاز، به عنوان غلامان نظامی در خدمت سلاطین ایوبی بودند، ولی کم کم با دامن زدن به اختلافات سیاسی ایوبیان، بر اوضاع مصر مسلط شدند. چندی بعد شاخه‌ای دیگر از ممالیک که به ممالیک چرکسی یا بُرجیه نامیده می‌شدند، حکومت مصر را بر عهده گرفتند. ممالیک به دست سلطان سلیم عثمانی در سال ۹۲۳ شکست خوردند و مصر به قلمرو سلطنت عثمانی افزوده شد. حاکمان مصر در دوران عثمانی تا اواخر قرن هجدهم میلادی، نایب السلطنه‌هایی بودند که از سوی سلطان عثمانی به کار گماشته می‌شدند و در قلمرو خود از استقلال زیادی برخوردار بودند. در سال ۱۷۹۸م./۱۲۱۳ق. ناپلئون بناپارت (۱۷۶۹-۱۸۲۱م.) به مصر حمله کرد تا با دسترسی به دریای سرخ به متصرفات بریتانیا در هندوستان و شرق آسیا نزدیک شود، اما بعد از مدتی، از نیروهای عثمانی و انگلیس که ضد فرانسه متحد شده‌ بودند، شکست خورد. در دوره هرج و مرجی که بعد از این واقعه ایجاد شد، محمد علی فرمانده یکی از واحدهای نظامی آلبانیایی که از سوی سلطان عثمانی برای مقابله با فرانسه به مصر فرستاده شده بود، بر سایر رقبا پیروز شد و قدرت را در مصر در اختیار خود گرفت. از این پس مصر در عمل خودمختار بود هر چند بخشی از امپراتوری عثمانی به حساب می‌آمد. بعد از محمد علی فرزندان وی بر حکومت مصر نشستند تا اینکه در سال ۱۹۵۲م فاروق، آخرین فرد این خاندان با انقلابی که به برپایی جمهوری مصر و ریاست‌ جمال عبدالناصر(۱۹۱۸-۱۹۷۰م.) انجامید، از حکومت برکنار شد.

جنگ شش روزه

جنگ شش‌روزه ۱۹۶۷ نبردی بود که از ۵ ژوئن تا ۱۰ ژوئن ۱۹۶۷ میان اسرائیل و کشورهای عربی مصر، سوریه و اردن رخ داده و با پیروزی مطلق اسرائیل به پایان رسید. این نبرد نقطه اوج بحرانی بود که از تاریخ ۱۵ مه تا ۱۲ ژوئن ۱۹۶۷ به درازا انجامید و در آن اسرائیل با شکست ارتش چند کشور عربی قسمتی از خاک آن‌ها را تصرف کرد. این جنگ با حمله هوایی ناگهانی اسرائیل به پایگاه‌های هوایی مصر در ۵ ژوئن ۱۹۶۷ آغاز شد و اسرائیل طی ۶ روز موفق شد تا نوار غزه و صحرای سینا را از کنترل مصر، شرق اورشلیم و کرانه باختری رود اردن را از کنترل اردن و بلندی‌های جولان را از کنترل سوریه خارج کند. کشورهای عربی همچون عراق، عربستان سعودی، تونس، سودان، مراکش، الجزایر، لیبی و کویت نیز به اسرائیل اعلام جنگ داده و با اعزام نیروهای کمکی به یاری اردن، مصر و سوریه شتافتند. نتایج این جنگ در ساخت ژئوپلتیک منطقه تأثیرگذار بوده‌است.

شخصیت‌های علمی مصر

مصر یکی از مهم‌ترین کشورها از دیدگاه علمی و فرهنگی در جهان عرب و قاره آفریقاست. بسیاری از چهره‌های علمی این کشور از دانشگاه الازهر فارغ التحصیل شده‌اند. رهبران و رؤسای این دانشگاه از برجستگان جامعه علمی به شمار می‌آیند. کسانی چون شیخ محمدبن عبدالله خرسئی مالکی، شیخ ابراهیم بن محمد برمادی، شیخ محمد نشرتی و دیگران از نخستین رهبران دانشگاه الازهر و از دانشمندان زمان خود بوده‌اند. اما از میان رهبران و شیوخ الازهر دو تن به روشنی درخشیدند. یکی شیخ محمدمصطفی مراغی بود که اصلاحات گسترده ایجاد کرد و رشته‌های متعددی را در دانشگاه الازهر بر پا نمود. و دیگری شیخ محمود شلتوت بود که از رؤسای اخیر الازهر به شمار می‌آید. روابط خوب او با آیت الله العظمی سید حسین طباطبایی بروجردی موجب انسجام و وحدت امت اسلامی گشت و همچنین زمینه‌ای شد تا رشته فقه شیعه جعفری در آن دانشگاه تأسیس شود. برخی دیگر از چهره‌های شاخص علم و فرهنگ مصر، که در سیاست نیز دستی داشتند، به جایگاه‌های مهمی در سطح بین‌المللی دست یافتند که از جمله آنها: پطرس غالی دبیرکل سازمان ملل متحد از ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۷، محمد البرادعی دبیرکل آژانس بین‌المللی اتمی، و عمرو موسی دبیرکل اتحادیه عرب هستند.