مازیاریه

از ویکی‌وحدت

مازیاریه‏ پیروان مازیار و از خرمدینان بودند. آن ها از اتباع مازیار فرزند قارن بودند که پس از قتل مازیار، سالیان سال در طبرستان (مازندران) با لشکریان عرب مبارزه می کردند و تا مدت‌ها بعد از قرن سوم هجری قمری دوام داشتند. [۱] [۲] البته در برخی از منابع آمده است که خرّمیان در واقع، فرقه‌ای با نام های مُحَمِّره، جاودانیه، بابکیه و مازیاریه بودند.[۳]

تاریخچه

مازیار از خاندان امراى محلى قدیم طبرستان بود و پدرش قارن نام داشت. وى پس از فوت پدر، به دربار مأمون خلیفه عباسى رفت و اسلام را برگزید. مامون نام محمد را برای او انتخاب کرد و حاکمیت بخشی از طبرستان و رویان را به او سپرد. مازیار وقتی به طبرستان بازگشت، عموى خویش را به قتل رساند و تمام طبرستان را تصرف کرد و خود را گیل گیلان و اسپهبد اسپهبدان نامید. در ررزگار معتصم عباسی به دلیل اختلافی که با طاهریان پیدا کرد، از فرستادن خراج طبرستان برای عبد الله بن طاهر که طبرستان نیز در حوزه امارت او بود، سر باز زد و برای مدتی خراج را بدون واسطه نزد خلیفه فرستاد و سر انجام به سبب تحریک افشین که خود دشمن طاهریان بود و چشم طمعی به خراسان داشت، از فرستادن خراج خود داری کرد. مازیار در سال 224 هجرى قمری، آشکارا بر خلیفه خروج کرد و مذهب سرخ علمان را علنی کرد و نامش را آیین خرم دینان نهاد. او کشاورزان را تحریک کرد تا بر خداوندان مسلمان خویش بشورند و اموال شان را غارت کنند و خود وى در طبرستان مسجدها را ویران کرد و برج و باروهاى سارى و آمل و تمیشه را خراب کرد و عده زیادى از مسلمانان را از سارى و آمل دستگیر کرد و در هرمزآباد -مکانی بین سارى و آمل- حبس کرد و خراج یک ساله را در دو ماه با زور و فشار از مردم گرفت و علاوه مخالفانش را به سرخ علمان خویش سپرد تا حلاک شان کنند. این سرخ علمان ظاهرا علاوه بر خرمدینان و مجوسان، شامل ناراضیان دیگر هم بودند. نهضت مازیار دیرى نپائید و به زودى فرو نشست.

آداب و رسوم

در منابع آمد است که مازیار دین محمّره (سرخ علمان) را در گرگان و مازندران آشکار کرد. پیروان این آیین در مناطق کوهستانی آن دیار جشنی برپا می کردند و مردان شان پس از می گساری و ساز و نواز در تاریکی شب در هم می آمیختند. پیروان مازیار امروز روستائیانى هستند که در کوه ها بسر مى ‏برند. آن ها به ظاهر مسلمان هستند، اما در دل دشمن دین اند.

عاقبت مازیار

عبد اللّه بن طاهر امیر خراسان، عموى خویش حسن بن حسین را برای دفع مازیار فرستاد و معتصم خلیفه نیز لشکرى گسیل داشت. مازیار پیش از جنگ و ظاهرا در پی خیانت برادرش کوهیار به دست حسن بن حسین گرفتار شد و سپس او را به سامرا بردند و در آنجا پرداخت مبلغى را براى آزادى خویش پیشنهاد کرد، امّا خلیفه نپذیرفت و دستور داد تا وی را به قتل رساندند و جسدش را نزدیک جسد بابک بر دار کردند. نقل دیگری نیز هست که مازیار در جنگ با شهریار بن شروین باوندى مغلوب شد و در سال 201 هجری قمری به مأمون پناه برد و سپس با موسى بن حفص جنگیده و سرانجام بر معتصم شورید و در سال 204 هجری قمری به امر آن خلیفه به ضرب تازیانه کشته شد و جسدش را در سامرا به دار آویختند. [۴] [۵] [۶] [۷]

پانویس

  1. بغدادی عبد القاهر، الفرق بین الفرق، ص 277
  2. صفا ذبیح الله، تاریخ ادبیات در ایران، ج 1، ص 61
  3. عاطف سلّام عبد المحسن، ابحاث فی الادب‌العربی: الثورة‌البابکیة و اثرها فی الادب‌العربی، قاهره، سال ۱۹۶۸ میلادی، ج۱، ص۵۰ـ ۵۱.
  4. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 382 با ویرایش و اصلاح عبارات
  5. طبری محمد بن جریر، تاریخ طبرى تاریخ الامم و الملوک، 13 جلدی، لیدن، سال 1876- 1901 میلادی، بخش مربوط به حوادث سال 224 هجری قمری
  6. بغدادی عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، با اهتمام محمد زاهد بن حسن الکوثرى، قاهره، سال 1948میلادی، ص 161
  7. زرین کوب عبدالحسین، تاریخ ایران بعد از اسلام، تهران، چاپ چهارم، سال 1362 شمسی، ص 546- 547.