عبدالملک جوینی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰۲: خط ۱۰۲:
[[رده: عالمان]]
[[رده: عالمان]]
[[رده: عالمان اهل سنت]]
[[رده: عالمان اهل سنت]]
[[رده:متکلمین اهل سنت]]

نسخهٔ ‏۱۷ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۵۱

عبدالملک جوینی
نام ابوالمعالی عبدالملک بن عبدالله بن یوسف جوینی
سایر نامها و القاب ابوالمعالی • امام الحرمین جوینی• ضیاءالدین • امام‌ الحرمین‌ • عبدالملک بن عبدالله جوینی
زاده محرم ۴۱۹ (قمری) • آزادوار • ولایت جوین
درگذشت ۲۵ ربیع‌الثانی ۴۷۸ (قمری) • نیشابور • گورستان تلاجرد
استادان پدرش ابومحمد جوینی • قاضی حسین • ابوالقاسم اسکافی • ابوعبداللّه خبازى
شاگردان ابوحامد غزالی
آثار اصول الدین • البرهان فی اصول الفقه • تلخیص التقریب • الارشاد • العقیدة النظامیه • غیاث الامم • مدارک العقول و النهایه.
دین و مذهب اسلامسنی شافعی
فعالیت‌ها فقهاصول • تدریس در مکه • امامت جمعه نیشابور• ریاست مدرسه نظامیه نیشابور • ریاست اوقاف • زعامت مذهب شافعی • تشکیل مجالس خطابه و وعظ

عبدالمَلِك بن عبداللّه جوینی، مشهور به امام‌الحرمين و ملقب به ضياء‌الدين، كنيه‌اش ابوالمعالى متكلم بزرگ اشعرى و فقيه‌ و اصولى شافعی مذهب، از مدرسین معروف نظامیه نیشابور که حدود چهار سال به تدریس در مکه و مدینه مشغول بود. ابوالمعالی تحصیلات خویش را نزد پدرش آغاز کرد و پس از ادامه تحصیل در این شهر و سپس مهاجرت به بغداد، به نیشابور بازگشت و صاحب کرسی تدریس شد. با اعلان لعن شیعیان، پس از وفات طغرل و در زمان حکومت آلب ارسلان به نیشابور بازگشت و در سال ۴۷۸ق در این شهر درگذشت.

زندگینامه

عبدالمَلِک‌ بن‌ عبداللّه‌بن‌ یوسف‌بن‌ محمدبن‌ حَیویه، مشهور به‌ امام‌ الحرمین‌ و ملقب‌ به‌ ضیاءالدین‌، کنیه‌اش‌ ابوالمعالی متکلم‌ بزرگ‌ اشعری و فقیه‌ و اصولی شافعی. جوینی در ۱۸ ماه محرم‌ ۴۱۹ به‌ دنیا آمد.[۱]. زادگاهش‌ دقیقاً مشخص‌ نیست‌، ابوالفداء در تقویم‌البلدان‌ (ص‌ ۴۵۱)، او را به‌ آزادور (از توابع‌ جوین‌) نسبت‌ داده‌ است‌. بروکلمان‌، ظاهراً به‌ قرینه یکی دانستن‌ محل‌ تولد و مرگ‌ او، قریه بُشتَنِقان‌ را زادگاه‌ وی دانسته‌ است‌ [۲].

اساتید

جوینی نزد پدرش‌ به‌ تعلم‌ پرداخت‌ [۳]. نزد ابوالقاسم‌ اسکافی اسفراینی، که‌ با دو واسطه‌ شاگرد ابوالحسن‌ اشعری بود [۴]، کلام‌ و اصول‌ فقه‌ آموخت‌ و در همان‌ اوان‌ بر آرای کلامی او تعلیق‌ نوشت‌ [۵].

همچنین‌ علوم‌ قرآنی را نزد ابوعبداللّه‌ خبازی، از استادان‌ معروف‌ قرآن‌، فراگرفت‌ [۶]. جوینی از پدرش‌ و نیز از ابوحسان‌ محمد مُزَکّی، ابوسعد عبدالرحمان‌بن‌ حَمْدان‌ نَضرَوی، ابوالحسن‌ علیبن‌ محمد طِرازی، ابوسعد محمدبن‌ علی صفار و ابونصر منصوربن‌ رامِش‌ حدیث‌ شنید. او از ابونعیم‌ حافظ‌ اصفهانی اجازه روایت‌ حدیث‌ داشت‌. کسانی چون‌ ابوعبداللّه‌ فُراوی، زاهربن‌ طاهر شَحّامی و اسماعیل‌بن‌ ابیصالح‌ مؤذِّن‌ از او روایت‌ کرده‌اند [۷].

وی هنوز بیست‌ سال‌ نداشت‌ که‌ با فوت‌ پدر در ۴۳۸، به‌ تدریس‌ در مدرسه او پرداخت‌ و چندان‌ در مجالس‌ مناظره‌ طبع‌آزمایی کرد تا قوّت‌ و فضل‌ او بر همه‌ آشکار شد [۸]، اما این‌ آوازه‌ و تفوق‌ علمی از ۴۴۵ به‌ افول‌ گرایید. در آن‌ سال‌ در پی دستور عمیدالملک‌ کُندُری، وزیر طغرل‌بیگ‌ سلجوقی، مبنی بر لعن‌ رافضه‌ و اشاعره‌ در منابر خراسان‌، برخی علما از جمله‌ جوینی سخت‌ به‌ محنت‌ افتادند [۹].

دورانِ سختِ جوینی حدود یازده‌ سال‌ به‌ طول‌ انجامید. وی بخشی از این‌ مدت‌ را در بغداد به‌ مناظره‌ با علما گذراند [۱۰]. همچنین‌ چهار سال‌، از ۴۵۱ تا ۴۵۴، در مکه‌ و مدینه‌ مجاور شد و به‌ تدریس‌ و فتوا و جمع‌ کردن‌ آرای مذاهب‌ پرداخت‌ و لقب‌ امام‌الحرمین‌ از همین‌رو بر او اطلاق‌ شده‌ است‌ [۱۱]. با بر سر کار آمدن‌ الب‌ارسلان‌ سلجوقی [۱۲] و وزارت‌ خواجه‌ نظام‌الملک‌، اوضاع‌ دگرگون‌ شد و جوینی در ۴۵۵ یا کمی بعد از آن‌ به‌ نیشابور بازگشت‌.

خواجه‌ مدرسه نظامیه نیشابور را برای او بنیان‌ گذارد [۱۳] و او بیست‌ سال‌، تا آخر عمر، در این‌ مدرسه‌ تدریس‌ کرد. آوازه علمی جوینی چنان‌ بود که‌ از خراسان‌ و جرجان‌ و عراق‌، طالبان‌ دانش‌ به‌ نیشابور میآمدند و در حوزه درسی او حدود سیصد تن‌، از جمله‌ گروهی از بزرگان‌ و دانشمندان‌، حاضر میشدند [۱۴]. به‌ نوشته برخی منابع‌، او در هنگام‌ مرگ‌، بالغ‌ بر چهارصد شاگرد داشت‌ [۱۵].

بزرگان‌ هم دوره ابوالمعالی

ابواسحاق‌ شیرازی‌ او را «امام‌ امامان‌» [۱۶]، «نزهت‌ روزگار» [۱۷] و شیخ‌الاسلام‌ صابونی‌ «قرهالعین‌ اسلام‌» [۱۸] خوانده‌اند. او زعامت‌ شافعیان‌ و تولیت‌ اوقاف‌ را نیز برعهده‌ داشت‌ [۱۹] و در ۲۵ ربیع‌الاخر ۴۷۸ در بشتنقان‌، در نزدیکی‌ نیشابور، که‌ روزهای‌ آخر عمر خود را به‌ علت‌ بیماری‌ در آنجا می‌گذراند، درگذشت‌ و در نیشابور به‌ خاک‌ سپرده‌ شد [۲۰].

جوینی‌ روش‌ تدریس‌ نخبه‌پرورانه‌ای‌ داشت‌، به‌ گونه‌ای‌ که‌ شاگردان‌ گزیده او در تمامی‌ اوقات‌ روز و شب‌ فرصت‌ داشتند با استاد در هر مسئله‌ای‌ گفتگو کنند و او با گشاده‌رویی‌ و سعه صدر، به‌ بررسی‌ عقلی‌ و تحلیل‌ مسائل‌ اعتقادی‌ و برانگیختن‌ شوق‌ تأمل‌ و تحقیق‌ در مسائل‌ ایمانی‌، حتی‌ در گفتگوهای‌ عام‌، می‌پرداخت‌ .[۲۱].

ادعا شده‌ است‌ که‌ در آخرین‌ لحظات‌ زندگی‌ از این‌ کار خود اظهار پشیمانی‌ کرد [۲۲]. وی‌ تا پایان‌ زندگی‌ شوقِ آموختن‌ داشت‌، به‌ گونه‌ای‌ که‌ در سالهای‌ آخر عمر، عالمی‌ نحوی‌ را که‌ به‌ نیشابور آمده‌ بود هر روز به‌ خانه‌ می‌برد و نزد او ادبیات‌ می‌خواند [۲۳].

شاگردان

در مقام‌ علمی‌ و استادی‌ او همین‌ بس‌ که‌ ابوحامد غزالی‌ عمدتاً پرورده حوزه درسی‌ او بود [۲۴]. با وجود فضای‌ تعقل‌ و نظرورزی‌ در حوزه درسی‌ جوینی‌، که‌ در درس‌ کلام‌، خلاف‌ و بررسی‌ استدلالی‌ آرای‌ مذهب‌ فقهی‌ و نیز در مناظرات‌ علمی‌ وی‌ با بزرگان‌ دوره خود جلوه‌ داشت‌ [۲۵]، علاقه‌ به‌ عوالم‌ معنوی‌ و موضع‌ مساعد نسبت‌ به‌ تصوف‌ هم‌ در او به‌ چشم‌ می‌خورد [۲۶] و این‌ عجیب‌ نیست‌ چون‌ جوینی‌ به‌ خانواده‌ای‌ تعلق‌ داشت‌ که‌ بعضاً صوفی‌ بودند [۲۷]. خود او گاه‌ وقتی‌ از زهد و احوال‌ صوفیان‌سخن‌ می‌گفت‌ مخاطبان‌ را به‌ رقت‌ می‌آورد [۲۸].

آثار

جوینی‌ در فقه‌، اصول‌ فقه‌ و کلام‌ آثار فراوانی‌ به‌ جای‌ گذاشت‌. مهم‌ترین‌ اثر او در علم‌ اصول‌، کتاب‌ الورقات‌ فی‌ اصول‌ الفقه‌ ، بارها چاپ‌ شده‌ است‌، از جمله‌ در ضمن‌ مجموع‌ متون‌ اصولیه لاشهر مشاهیر علماء المذاهب‌ الاربعه در دمشق‌ (بدون‌ تاریخ‌) و همچنین‌ در حاشیه کتاب‌ شرح‌ تنقیح‌ الفصول‌ فی‌ الاصول‌ احمدبن‌ ادریس‌ قَرافی‌، که‌ در ۱۳۰۶ در قاهره‌ منتشر شده‌ است‌. لئون‌ برشه‌ این‌ کتاب‌ را به‌ فرانسه‌ برگرداند و در ۱۳۰۹ ش‌/ ۱۹۳۰ در تونس‌ منتشر کرد.

تا قرن‌ یازدهم‌ شرحها و منظومه‌های‌ فراوانی‌ در باره این‌ کتاب‌ به‌ نگارش‌ در آمد، از جمله‌ ارشاد الفحول‌ سعدالدین‌ تفتازانی‌ (متوفی‌ ۷۹۱)، شرحهای‌ جلال‌الدین‌ محمدبن‌ احمد مَحَلّی‌ (متوفی‌ ۸۶۴) و محمدبن‌ محمدبن‌ عبدالرحمان‌[۲۹]. روش‌ او در اصول‌ فقه‌ به‌ بهترین‌ وجه‌ در کتاب‌ البرهان‌ فی‌ اصول‌ الفقه‌ آمده‌ است‌. بر اساس‌ این‌ کتاب‌ می‌توان‌ گفت‌ او احتمالاً نخستین‌ کسی‌ است‌ که‌ علاقه‌ به‌ طراحی‌ یک‌ نظام‌ اصول‌ فقه‌ در پایه مذهب‌ اشعری‌ داشته‌ است‌ [۳۰]. پیچیدگی‌ و دیریابی‌ مطالب‌ کتاب‌ باعث‌ شده‌ است‌ سبکی‌[۳۱] آن‌ را «لُغز[= معمای‌] الامه» بنامد. ابن‌خلدون‌ [۳۲] این‌ کتاب‌ را در کنار المستصفی‌، کتاب‌ اصولی غزالی‌، از بهترین‌ کتابهای‌ اصولی‌ می‌داند که‌ متکلمان‌ نوشته‌اند. مهم‌ترین‌ کتاب‌ فقهی‌ جوینی‌ نهایه المطلب‌ فی‌ درایه المذهب‌ است‌ که‌ از کتابهای‌ مهم‌ فقه‌ شافعی‌ نیز به‌شمار می‌آید.

دیگر آثار فقهی‌ جوینی‌ اینهاست‌:

  • مُغیثُ الخلق‌ فی‌ بیان‌ الاحق‌ ، در ترجیح‌ آرای‌ شافعی‌ بر دیگر مذاهب‌؛
  • الدُرَّه المضیئه فی‌ ما وقع‌ فیه‌ الاختلاف‌ بین‌ الشافعیه و الحنفیه؛
  • کتاب‌ الفروق‌؛
  • رساله فی‌ التقلید و الاجتهاد؛

رساله فی‌ الفقه

همچنین‌ الاسالیب‌ فی‌ الخلافیات، در باره اختلاف‌ حنفیان‌ و شافعیان‌ و الکافیه فی‌الجدل‌ از آثار وی‌ است‌ [۳۳]. الغیاثی‌ یا غیاث‌الامم‌ فی‌ التیاث‌ الظُلَم‌ را جوینی‌ برای‌ خواجه‌نظام‌الملک‌ نوشت‌ و در آن‌ در پی‌ گردآوری‌ «احکام‌اللّه‌ فی‌ الزعامه» [۳۴] و ارائه اثری‌ مشابه‌ الاحکام‌ السلطانیه ابوالحسن‌ ماوردی‌ (متوفی‌ ۴۵۰) بود. در این‌ کتاب‌ او احکام‌ الاهی‌ را به‌ دو بخش‌ تقسیم‌ کرده‌ است‌: احکام‌ رهبران‌ و صاحبان‌ امر، احکام‌ مکلفان‌ مستقل‌ از امر و نهی‌ رهبران‌.

سپس‌ در سه‌ بخش‌ به‌ مباحث‌ پرداخته‌ است‌: در امامت‌ و ابواب‌ آن‌، در حالتِ نبودِ رهبران‌، در حالتِ نبودِ اهل‌ اجتهاد و شریعت‌ [۳۵]. مباحث‌ این‌ کتاب‌ به‌ فقه‌ محدود نشده‌ بلکه‌ بعضاً مبحث‌ حکومت‌ را نیز وارد حوزه علم‌ کلام‌ کرده‌ است‌ و احتمالاً اثر ماوردی‌ در آن‌ به‌ این‌ سبب‌ سطحی‌ و ناقص‌ خوانده‌ شده‌ [۳۶] که‌ فاقد نگرش‌ کلامی‌ بوده‌ است‌. به‌ گفته ابن‌خلدو[۳۷] جوینی‌ در زمینه علم‌ فرایض‌ نیز تألیفاتی‌ بر اساس‌ مذهب‌ شافعی‌ داشته‌ است‌.

به‌ نظر تاج‌الدین‌ سبکی‌ [۳۸] انتقادهای‌ جوینی‌ از اشعری‌ و مالک‌، مانع‌ از گسترش‌ و رواج‌ آثار فقهی‌ او، به‌ خصوص‌ در میان‌ مالکیان‌، شد.

جوینی‌ در حوزه علم‌ کلام‌ هم‌ آثار مهمی‌ تألیف‌ کرده‌ است‌. نوشته‌های‌ کلامی‌ او معرف‌ دوره انتقال‌ از مرحله متقدم‌ کلام‌ اشعری‌ به‌ مرحله متأخر آن‌ است‌[۳۹]. کتاب‌ مهم‌ و ممتاز کلامی‌ او، الشامل‌ فی‌ اصول‌ الدین‌ *و کتاب‌ کلامی‌ دیگرش‌ الارشاد* الی‌ قواطع‌ الادله فی‌ اصول‌ الاعتقاد است‌ که‌ بسیاری‌ آن‌ را شرح‌ کرده‌اند. ابن‌رشد در الکشف‌ عن‌ مناهج‌ الادله، که‌ به‌ نقد متکلمان‌ اختصاص‌ دارد، آرای‌ جوینی‌ را با استناد به‌ الارشاد نقد کرده‌ است‌ [۴۰].

لُمَع‌الادله فی‌ قواعد عقاید اهل‌السنه، مختصر فی‌ اصول‌الدین، العقیده النظامیه فی‌ التوراه و الانجیل‌ از دیگر کتابهای کلامی‌ جوینی‌ است‌ [۴۱].

جوینی‌ در نقش‌ اندیشمند و استاد کلام‌، بر اندیشه اسلامی‌ اثر گذاشت‌. با جوینی‌ و شاگرد او، غزالی‌، نظام‌ کلامی‌ اشعری‌، دست‌کم‌ در شرق‌ جهان‌ اسلام‌، مورد اقبال‌ گسترده عموم‌ قرار گرفت‌. او را نمی‌توان‌ متفکری‌ مبتکر دانست‌؛وی‌ بیشتر تحت‌ تأثیر ابوبکر باقلانی‌ * ، ابوالحسن‌ اشعری‌ * و ابواسحاق‌ اسفراینی *بود. خود او هم‌ مدعی‌ طرح‌ آرای‌ جدید نبود و عمدتاً به‌ پروردن‌ و بسط‌ مفاهیم‌ و روشهای‌ موجود در کلام‌ اشعری‌ یا دفاع‌ از آنها در مقابل‌ شیوخ‌ معتزله‌ می‌پرداخت‌. شاهد این‌ مدعا آنکه‌ در کتاب‌ تحقیقی‌ و استدلالی‌تر خود، الشامل‌، جز موارد اندکی‌، ادعای‌ نوآوری‌ ندارد. کتابهای‌ الارشاد، لمع‌الادله و العقیده النظامیه نیز عمدتاً توصیفی‌ و گزارش‌گونه‌اند. عناوین‌ و فهرست‌ مطالب‌ آثار کلامی‌ او نیز عمدتاً همان‌ رئوس‌ مسائل‌ کلامی‌ است‌ که‌ از ربع‌ آخر قرن‌ چهارم‌ معمول‌ بوده‌ است‌[۴۲].

ابن‌خلدون‌، که‌ مبدع‌ تمایز نهادن‌ میان‌ مقطع‌ مقدّم‌ و متأخر کلام‌ اشعری‌ است‌، جوینی‌ و کتاب‌ الارشاد او را نمونه اعلای‌ طریقت‌ متقدم‌ می‌خواند. باور به‌ جوهر فرد، خلا، عدم‌ قیام‌ عرض‌ به‌ عرض‌، عدم‌ بقای‌ عرض‌ در دو زمان‌ در کنار اصل‌ باطل‌ شدن‌ مدلول‌ به‌ بطلان‌ دلیل‌، از جمله‌ شاخصه‌های‌ کلامی‌ این‌ دوره‌ است‌ که‌ باقلانی‌ و جوینی‌ شخصیت‌های‌ بارز آن‌ می‌باشند[۴۳]. جوینی‌ در مرز طریقه متقدمان‌ و متأخران‌ قرار دارد و در واقع‌ طلایه‌دار شیوه متأخران‌ است‌[۴۴] که‌ غزالی‌ آن‌ را پایه‌گذاری‌ کرد[۴۵] و در آثار افرادی‌ چون‌ شهرستانی‌، فخررازی‌، عضدالدین‌ ایجی‌، سعدالدین‌ تفتازانی‌ و جرجانی‌ ادامه‌ یافت‌. اگر خصوصیت‌ کلام‌ دوره جدید را اهتمام‌ به‌ قیاس‌ ارسطویی‌ (سه‌ حدی‌) در مقابل‌ استدلال‌ تمثیلی‌ (دو حدی‌)، توجه‌ به‌ مباحث‌ معرفت‌شناختی‌ و نظریه احوال‌ و نیز عنایت‌ به‌ مباحث‌ فلسفی‌ به‌ویژه‌ اصل‌ علیت‌ بدانیم‌، می‌توان‌ جوینی‌ را در این‌ مسیر پیشگام‌ خواند[۴۶].

منبع

برگرفته از سایت زندگینامه عبدالمَلِک‌ جُوَینی‌(متکلم‌ بزرگ‌ اشعری‌) - علماوعرفاhttps://olama-orafa.ir

پانویس

  1. ابن‌خلّکان‌، ج‌ ۳، ص‌ ۱۶۹؛ سبکی، ج‌ ۵، ص‌ ۱۶۸.
  2. رجوع کنید به د. اسلام‌ ، چاپ‌ دوم‌، ذیل‌ مادّه‌.
  3. سبکی، ج‌ ۵، ص‌ ۷۳؛ ابن‌عماد، ج‌ ۳، ص‌ ۲۶۱ـ.۲۶۲
  4. ابن‌عساکر، ص‌ ۲۱۴؛ سبکی، ج‌ ۵، ص‌ ۱۷۵.
  5. سبکی، همانجا.
  6. همانجا.
  7. ذهبی، ج‌ ۱۸، ص‌۴۷۰؛ سبکی، ج‌ ۵، ص‌ ۱۷۱؛ ابن‌نجار، ج‌ ۱۶، ص‌ ۴۴.
  8. سبکی، ج‌ ۵، ص‌ ۱۷۶.
  9. رجوع کنید به ابن‌عساکر، همانجا؛ ابن‌اثیر، ج‌۱۰، ص‌ ۳۳؛ سبکی، همانجا.
  10. ابن‌عساکر، همانجا.
  11. ابن‌خلّکان‌، ج‌ ۳، ص‌ ۱۶۸؛ ابن‌عماد، ج‌ ۳، ص‌ ۳۵۹.
  12. حک : ۴۵۵ـ۴۶۵.
  13. ابن‌عساکر، همانجا.
  14. سبکی، ج‌ ۵، ص‌ ۱۷۱ـ۱۷۳.
  15. رجوع کنید به ابن‌عساکر، ص‌ ۲۱۸؛ابن‌خلّکان‌، ج‌ ۳، ص‌ ۱۷۰.
  16. ابن‌جوزی‌، ج‌ ۱۶، ص‌ ۲۴۵.
  17. سبکی‌، ج‌ ۵، ص‌ ۱۷۲.
  18. همان‌، ج‌ ۵، ص‌ ۱۷۳.
  19. ابن‌عساکر، ص‌ ۲۱۵.
  20. (ابن‌عساکر، ص‌ ۲۱۷؛ابن‌خلّکان‌، ج‌ ۳، ص‌ ۱۶۹؛سبکی‌، ج‌ ۵، ص‌ ۱۸۱.
  21. رجوع کنید به سبکی‌، ج‌ ۵، ص‌ ۱۷۷ـ۱۷۹.
  22. رجوع کنید به ابن ‌جوزی‌، ج‌ ۱۶، ص‌ ۲۴۵؛برای‌ نقد این‌ دعوی‌ رجوع کنید به سبکی‌، ج‌ ۵، ص‌ ۱۸۵ـ۱۸۷.
  23. سبکی‌، ج‌ ۵، ص‌ ۱۷۹.
  24. ابن‌عساکر، ص‌ ۲۲۳؛سبکی‌، ج‌ ۶، ص‌ ۱۹۶.
  25. رجوع کنید به سبکی‌، ج‌ ۵، ص‌ ۱۷۱، ۱۷۶ـ۱۷۷.
  26. رجوع کنید به همان‌، ج‌ ۵، ص‌ ۱۸۰، ۱۸۹.
  27. رجوع کنید به یاقوت‌ حموی‌، ذیل‌ «جوین‌».
  28. رجوع کنید به سبکی‌، ج‌ ۵، ص‌ ۱۸۰.
  29. ابن‌امام‌ الکاملیه‌، متوفی‌ ۸۷۴.
  30. د. اسلام‌ ، همانجا؛نیز رجوع کنید به فاخوری‌ و جر، ج‌ ۱، ص‌ ۱۸۷.
  31. ج‌ ۵، ص‌ ۱۹۲.
  32. ج‌۱: مقدمه‌، ص‌۵۷۶.
  33. رجوع کنید به حاجی‌خلیفه‌، ج‌ ۱، ستون‌ ۷۵.
  34. رجوع کنید به جوینی‌، ۱۴۰۱، ص‌ ۱۴.
  35. رجوع کنید به همان‌، ص‌ ۱۹.
  36. رجوع کنید به همان‌، ص‌ ۱۴۱ـ۱۴۲.
  37. ن‌ج‌ ۱: مقدمه‌ ، ص‌ ۵۷۲.
  38. ج‌ ۵، ص‌ ۱۹۲.
  39. جوینی‌، ۱۳۶۰ ش‌، مقدمه فرانک‌، ص‌ چهار.
  40. برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به ص‌ ۱۵۶، نیز رجوع کنید به همان‌، مقدمه جابری‌، ص‌ ۶۶ ـ۶۷، که‌ میان‌ نام‌ دو کتاب‌ جوینی‌ و ابن‌رشد نیز تناظر می‌بیند.
  41. برای‌ فهرست‌ آثار جوینی‌ رجوع کنید به سبکی‌، ج‌ ۵، ص‌ ۱۷۱ـ۱۷۲؛حاجی‌خلیفه‌، ج‌ ۱، ستون‌ ۲۵۳، ۳۷۷، ۳۸۰، ۴۴۳؛بدوی‌، ج‌ ۱، ص‌ ۶۸۸ـ ۶۹۸.
  42. بدوی‌، ج‌ ۱، ص‌ ۷۰۶، ۷۴۸.
  43. رجوع کنید به ابن‌خلدون‌، ج‌ ۱: مقدمه‌ ، ص‌ ۵۸۹.
  44. رجوع کنید به جوینی‌، ۱۳۶۹، مقدمه‌، ص‌ ف‌ ـ ص‌.
  45. ابن‌خلدون‌، ج‌ ۱: مقدمه، ص‌۵۹۰.
  46. ( د. اسلام، چاپ‌ دوم‌، ج‌ ۳، ص ۱۱۴۶؛نیز رجوع کنید به ولفسون‌، ص‌ ۱۵ـ۱۶.