عبدالله بن مسکان: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱۲: خط ۱۲:
| آثار =   
| آثار =   
}}
}}
'''عبدالله بن مُسکان '''از فقهای بزرگ و راویان موثق شیعه و از صادقین (علیهما‌السّلام)  و نیز امام کاظم (علیه‌السّلام) و راوی احادیث بسیاری است. وی از اصحاب اجماع و مورد وثوق علما است.
'''عبدالله بن مُسکان '''از فقهای بزرگ و راویان موثق شیعه و از صادقین (علیهما‌السّلام)  و نیز امام کاظم (علیه‌السّلام) و راوی احادیث بسیاری است. وی از [[اصحاب اجماع]] و مورد وثوق علما است.


== زندگی‌نامه==
== زندگی‌نامه==
عبدالله بن مُسکان در نیمه دوم قرن دوم هجری می‌زیسته است، کنیه ایشان ابومحمد و از موالی قبیله عَنَزَه<ref>شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص۲۶۴؛  نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۲۱۴.</ref> بوده است.   
عبدالله بن مُسکان در نیمه دوم قرن دوم هجری می‌زیسته است، کنیه ایشان ابومحمد و از موالی قبیله عَنَزَه<ref>شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص۲۶۴؛  نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۲۱۴.</ref> بوده است.   


== مصاحبت با معصوم و نقل مستقیم ==
== مصاحبت با معصوم و نقل مستقیم ==
از اصحاب [[جعفر بن محمد (صادق)|امام صادق (علیه‌السّلام)]] بود<ref>شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص۲۶۴؛ برقی، احمد بن محمد، رجال البرقی، ص۲۲.</ref> از آن حضرت<ref>شیخ مفید، الرسالة العددیه، ص۳۳؛ ابن ماکولا، علی بن هبةالله، الاکمال، ج۷، ص۱۹۷</ref> و [[موسی بن جعفر (کاظم)|امام کاظم]] (علیهماالسلام)<ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۲۱۴؛ علامه حلی، خلاصة الاقوال، ص ۱۹۴.</ref> نیز روایت نقل کرده است، برخی گفته‌اند که عبدالله بن‏ مسكان‏ فقط یک حدیث از امام صادق نقل کرده است: لم يرو [عنه‏] إلا حَدِيثَ‏ مَنْ أَدْرَكَ الْمَشْعَرَ فَقَدْ أَدْرَكَ الْحَجَّ<ref>الرجال؛ الرجال ‏الحلى ‏ق‏1؛ ص 388</ref>، درحالی‌که در مجامع حدیثی 35 مورد هست که عبدالله بن مسکان مستقیم از امام صادق (علیه‌السلام) نقل کرده است.
از اصحاب [[جعفر بن محمد (صادق)|امام صادق (علیه‌السّلام)]] بود<ref>شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص۲۶۴؛ برقی، احمد بن محمد، رجال البرقی، ص۲۲.</ref> از آن حضرت<ref>شیخ مفید، الرسالة العددیه، ص۳۳؛ ابن ماکولا، علی بن هبةالله، الاکمال، ج۷، ص۱۹۷</ref> و [[موسی بن جعفر (کاظم)|امام کاظم]] (علیهماالسلام)<ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۲۱۴؛ علامه حلی، خلاصة الاقوال، ص ۱۹۴.</ref> نیز روایت نقل کرده است، برخی گفته‌اند که عبدالله بن‏ مسکان‏ فقط یک حدیث از امام صادق نقل کرده است: لم یرو [عنه‏] إلا حَدِیثَ‏ مَنْ أَدْرَکَ الْمَشْعَرَ فَقَدْ أَدْرَکَ الْحَجَّ<ref>الرجال؛ الرجال ‏الحلى ‏ق‏1؛ ص 388</ref>، درحالی‌که در مجامع حدیثی 35 مورد هست که عبدالله بن مسکان مستقیم از امام صادق (علیه‌السلام) نقل کرده است.
خود یونس بن عبدالرحمن که ناقل آن روایت است، دوازده روایت در کتب اربعه از ابن مسکان از امام (علیه‌السلام) بدون واسطه نقل می‌کند.
خود یونس بن عبدالرحمن که ناقل آن روایت است، دوازده روایت در کتب اربعه از ابن مسکان از امام (علیه‌السلام) بدون واسطه نقل می‌کند.
راجع به نقل ابن مسکان از امام باقر (علیه‌السلام) می‌توان گفت: این که ابن مسکان تنها یک حدیث از امام صادق (علیه‌السلام) شنیده است به‌خاطر اختلاف طبقه نبوده است؛ بلکه به دلیلی بوده که [[محمد بن عمر کشی|کشّی]] نقل می‌کند که یونس بن عبدالرحمن راجع به استاد خود، عبدالله بن مسکان، می‌گوید:
راجع به نقل ابن مسکان از امام باقر (علیه‌السلام) می‌توان گفت: این که ابن مسکان تنها یک حدیث از امام صادق (علیه‌السلام) شنیده است به‌خاطر اختلاف طبقه نبوده است؛ بلکه به دلیلی بوده که [[محمد بن عمر کشی|کشّی]] نقل می‌کند که یونس بن عبدالرحمن راجع به استاد خود، عبدالله بن مسکان، می‌گوید:
مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ، قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ نُصَيْرٍ، قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَی، عَنْ يُونُسَ، قَالَ، ...، وَ كَذَلِكَ عَبْدُاللَّهِ بْنُ مُسْكَانَ لَمْ يَسْمَعْ إِلَّا حَدِيثَهُ: مَنْ أَدْرَكَ الْمَشْعَرَ فَقَدْ أَدْرَكَ الْحَجَّ، وَ كَانَ مِنْ أَرْوَی أَصْحَابِ أَبِي عَبْدِاللَّهِ (علیه‌السلام)، ... وَ زَعَمَ يُونُسُ أَنَّ ابْنَ مُسْكَانَ سَرَّحَ بِمَسَائِلَ إِلَی أَبِي عَبْدِاللَّهِ (علیه‌السلام) يَسْأَلُهُ عَنْهَا وَ أَجَابَهُ عَلَيْهَا، مِنْ ذَلِكَ مَا خَرَجَ إِلَيْهِ مَعَ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مَيْمُونٍ. كَتَبَ إِلَيْهِ يَسْأَلُهُ ... ، وَ ذَاكَ أَنَّ ابْنَ مُسْكَانَ كَانَ رَجُلًا مُوسِراً وَ كَانَ يَتَلَقَّی أَصْحَابَهُ إِذَا قَدِمُوا فَيَأْخُذُ مَا عِنْدَهُمْ و زَعَمَ أَبُو النَّضْرِ مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ: أَنَّ ابْنَ مُسْكَانَ كَانَ لَا يَدْخُلُ عَلَی أَبِي عَبْدِاللَّهِ (علیه‌السلام) شَفَقَةَ أَلَّا يُوَفِّيَهُ حَقَّ إِجْلَالِهِ، فَكَانَ يَسْمَعُ مِنْ أَصْحَابِهِ وَ يَأْبَی أَنْ يَدْخُلَ عَلَيْهِ إِجْلَالًا وَ إِعْظَاماً لَهُ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)<ref>رجال الكشي، ص: 382.</ref>
مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ، قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ نُصَیْرٍ، قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَی، عَنْ یُونُسَ، قَالَ، ...، وَ کَذَلِکَ عَبْدُاللَّهِ بْنُ مُسْکَانَ لَمْ یَسْمَعْ إِلَّا حَدِیثَهُ: مَنْ أَدْرَکَ الْمَشْعَرَ فَقَدْ أَدْرَکَ الْحَجَّ، وَ کَانَ مِنْ أَرْوَی أَصْحَابِ أَبِی عَبْدِاللَّهِ (علیه‌السلام)، ... وَ زَعَمَ یُونُسُ أَنَّ ابْنَ مُسْکَانَ سَرَّحَ بِمَسَائِلَ إِلَی أَبِی عَبْدِاللَّهِ (علیه‌السلام) یَسْأَلُهُ عَنْهَا وَ أَجَابَهُ عَلَیْهَا، مِنْ ذَلِکَ مَا خَرَجَ إِلَیْهِ مَعَ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مَیْمُونٍ. کَتَبَ إِلَیْهِ یَسْأَلُهُ ... ، وَ ذَاکَ أَنَّ ابْنَ مُسْکَانَ کَانَ رَجُلًا مُوسِراً وَ کَانَ یَتَلَقَّی أَصْحَابَهُ إِذَا قَدِمُوا فَیَأْخُذُ مَا عِنْدَهُمْ و زَعَمَ أَبُو النَّضْرِ مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ: أَنَّ ابْنَ مُسْکَانَ کَانَ لَا یَدْخُلُ عَلَی أَبِی عَبْدِاللَّهِ (علیه‌السلام) شَفَقَةَ أَلَّا یُوَفِّیَهُ حَقَّ إِجْلَالِهِ، فَکَانَ یَسْمَعُ مِنْ أَصْحَابِهِ وَ یَأْبَی أَنْ یَدْخُلَ عَلَیْهِ إِجْلَالًا وَ إِعْظَاماً لَهُ (عَلَیْهِ السَّلَامُ)<ref>رجال الكشي، ص: 382.</ref>
یعنی ایشان نگران بود که به محضر امام صادق (علیه‌السلام) برود و حق تعظیم امام صادق (علیه‌السلام) را ادا نکند و ابن مسکان فرد ثروتمندی بود و وقتی می‌شنید فلان راوی از مدینه برگشته است او را دعوت می‌کرد و او را مهمان می‌کرد و احادیث او از امام صادق (علیه‌السلام) را می‌شنید و لذا عدم نقل حدیث از امام صادق (علیه‌السلام) به‌خاطر اجلال، منافاتی با نقل روایت از امام باقر (علیه‌السلام) ندارد؛ زمان امام باقر (علیه‌السلام) جوان‌تر بوده است و اتّفاقی از امام (علیه‌السلام) حدیثی شنیده است و بعد که بزرگ‌تر شده و معرفتش به امام (علیه‌السلام) بیشتر شده است دیگر نگران بوده است که نتواند مقام امام صادق (علیه‌السلام) را به‌خوبی رعایت کند و به این خاطر خدمت امام صادق (علیه‌السلام) نمی‌رفته است و البته قطعاً ابن مسکان از امام کاظم (علیه‌السلام) روایت دارد و بحث برهانی نیست که بگوییم ائمه ما نور واحدند و فرقی ندارند پس چرا از یکی بدون واسطه نقل می‌کند و از دیگری باواسطه نقل می‌کند، و ابن مسکان نسبت به عظمت امام صادق (علیه‌السلام) این اجلال و تعظیم را داشته است و شاید با امام کاظم (علیه‌السلام) بیشتر مأنوس بوده و سن او بیشتر بوده است؛ لذا از خود حضرت، روایت می‌آموخته‌اند؛ یعنی ابن مسکان حالات نفسانی مختلفی داشته است و روش او به این جهت، مختلف شده است.<ref>مدرسه فقاهت درس خارج فقه استاد محمدتقي شهيدي98/04/09</ref> و لذا بعید نیست که روایت مستقیم ابن مسکان از امام باقر (علیه‌السلام) معتبر باشد مخصوصاً این که مشهور علما نقل وی را پذیرفته‌اند؛ لذا در کافی مشاهده می‌شود که احادیث زیادی از ابن مسکان از ابی‌عبدالله نقل شده است و اینکه این که بگوییم ابن مسکان از امام صادق (علیه‌السلام) تنها یک حدیث شنیده است، سخن درستی نیست و نقل روایاتش از امام باواسطه مطمئن و یا به استناد مکاتبه بوده است که زیاد هم هست<ref>به‌عنوان‌مثال الكافي جلد ۷ صفحه ۲۲۹ حديث ٣ کتاب ٣ باب ٤٠؛ الاستبصار جلد ٤ حديث ۱٠٦۵ و ۱۱۲٠ و ۸٠٠؛ التهذيب جلد ۱ حديث ۸۷ و جلد ۱٠ حديث ۱٠۷۲ و ۱٤۹ و ۸۵۵؛ التهذيب جلد ۲ حديث ۱۱٣۸؛ جلد ٣ حديث ٣٦٠ و ۵۷٣؛ جلد ۵ حديث ۵٠۵ و ٦٠۹؛ جلد ۹ حديث ۱۲۷٦ و ۱٣۱۷؛ الفقيه جلد ٤ حديث ۵۱٠ و ۸۵۸؛ الكافي جلد ۱ صص ۱٤۹ و ٤۵۲؛ جلد ۲ صص ۱۵،۲۷۹،۲۹۷، ۵٦ ، ۹۸؛ جلد ٤ صفحه ۱۵٣ ؛ جلد ٦ صص ٣٠٦ و ۵٠٠ ؛ جلد ۷ صص ۲۸٣ و ۲۹۸؛</ref>
یعنی ایشان نگران بود که به محضر امام صادق (علیه‌السلام) برود و حق تعظیم امام صادق (علیه‌السلام) را ادا نکند و ابن مسکان فرد ثروتمندی بود و وقتی می‌شنید فلان راوی از مدینه برگشته است او را دعوت می‌کرد و او را مهمان می‌کرد و احادیث او از امام صادق (علیه‌السلام) را می‌شنید و لذا عدم نقل حدیث از امام صادق (علیه‌السلام) به‌خاطر اجلال، منافاتی با نقل روایت از امام باقر (علیه‌السلام) ندارد؛ زمان امام باقر (علیه‌السلام) جوان‌تر بوده است و اتّفاقی از امام (علیه‌السلام) حدیثی شنیده است و بعد که بزرگ‌تر شده و معرفتش به امام (علیه‌السلام) بیشتر شده است دیگر نگران بوده است که نتواند مقام امام صادق (علیه‌السلام) را به‌خوبی رعایت کند و به این خاطر خدمت امام صادق (علیه‌السلام) نمی‌رفته است و البته قطعاً ابن مسکان از امام کاظم (علیه‌السلام) روایت دارد و بحث برهانی نیست که بگوییم ائمه ما نور واحدند و فرقی ندارند پس چرا از یکی بدون واسطه نقل می‌کند و از دیگری باواسطه نقل می‌کند، و ابن مسکان نسبت به عظمت امام صادق (علیه‌السلام) این اجلال و تعظیم را داشته است و شاید با امام کاظم (علیه‌السلام) بیشتر مأنوس بوده و سن او بیشتر بوده است؛ لذا از خود حضرت، روایت می‌آموخته‌اند؛ یعنی ابن مسکان حالات نفسانی مختلفی داشته است و روش او به این جهت، مختلف شده است.<ref>مدرسه فقاهت درس خارج فقه استاد محمدتقي شهيدي98/04/09</ref> و لذا بعید نیست که روایت مستقیم ابن مسکان از امام باقر (علیه‌السلام) معتبر باشد مخصوصاً این که مشهور علما نقل وی را پذیرفته‌اند؛ لذا در کافی مشاهده می‌شود که احادیث زیادی از ابن مسکان از ابی‌عبدالله نقل شده است و اینکه این که بگوییم ابن مسکان از امام صادق (علیه‌السلام) تنها یک حدیث شنیده است، سخن درستی نیست و نقل روایاتش از امام باواسطه مطمئن و یا به استناد مکاتبه بوده است که زیاد هم هست<ref>به‌عنوان‌مثال الكافي جلد ۷ صفحه ۲۲۹ حديث ٣ کتاب ٣ باب ٤٠؛ الاستبصار جلد ٤ حديث ۱٠٦۵ و ۱۱۲٠ و ۸٠٠؛ التهذيب جلد ۱ حديث ۸۷ و جلد ۱٠ حديث ۱٠۷۲ و ۱٤۹ و ۸۵۵؛ التهذيب جلد ۲ حديث ۱۱٣۸؛ جلد ٣ حديث ٣٦٠ و ۵۷٣؛ جلد ۵ حديث ۵٠۵ و ٦٠۹؛ جلد ۹ حديث ۱۲۷٦ و ۱٣۱۷؛ الفقيه جلد ٤ حديث ۵۱٠ و ۸۵۸؛ الكافي جلد ۱ صص ۱٤۹ و ٤۵۲؛ جلد ۲ صص ۱۵،۲۷۹،۲۹۷، ۵٦ ، ۹۸؛ جلد ٤ صفحه ۱۵٣ ؛ جلد ٦ صص ٣٠٦ و ۵٠٠ ؛ جلد ۷ صص ۲۸٣ و ۲۹۸؛</ref>
بنابراین، ابن مسکان نه‌تنها از امام صادق (علیه‌السلام) روایات زیادی دارد، بلکه از امام باقر (علیه‌السلام) نیز چند روایت دارد و طبقه او هم با این که در سن جوانی از امام باقر (علیه‌السلام) حدیث شنیده باشد، سازگار است؛ زیرا نجاشی در مورد ابن مسکان گفته است: «مات فی زمن الامام الکاظم (علیه‌السلام) قبل الحادثه» یعنی قبل از وفات امام کاظم (علیه‌السلام)، که بین سال 183 (که امام کاظم (علیه‌السلام) به شهادت رسیدند) و سال 148 (که امام صادق (علیه‌السلام) به شهادت رسیدند) می‌شود، ابن مسکان فوت کرده است و مشخص نیست چه سالی فوت کرده است و وفات امام باقر (علیه‌السلام) سال 114 بوده است و لذا نقل ابن مسکان از امام باقر (علیه‌السلام) مشکلی ندارد.  
بنابراین، ابن مسکان نه‌تنها از امام صادق (علیه‌السلام) روایات زیادی دارد، بلکه از امام باقر (علیه‌السلام) نیز چند روایت دارد و طبقه او هم با این که در سن جوانی از امام باقر (علیه‌السلام) حدیث شنیده باشد، سازگار است؛ زیرا نجاشی در مورد ابن مسکان گفته است: «مات فی زمن الامام الکاظم (علیه‌السلام) قبل الحادثه» یعنی قبل از وفات امام کاظم (علیه‌السلام)، که بین سال 183 (که امام کاظم (علیه‌السلام) به شهادت رسیدند) و سال 148 (که امام صادق (علیه‌السلام) به شهادت رسیدند) می‌شود، ابن مسکان فوت کرده است و مشخص نیست چه سالی فوت کرده است و وفات امام باقر (علیه‌السلام) سال 114 بوده است و لذا نقل ابن مسکان از امام باقر (علیه‌السلام) مشکلی ندارد.  
صاحب مستدركات علم رجال الحديث با استناد این روایت کافی سَعْدُ بْنُ عَبْدِاللَّهِ و عَبْدُاللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ جَمِيعاً، عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مَهْزِيَارَ، عَنْ أَخِيهِ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ، عَنِ الْحُسَيْنِ‏ بْنِ سَعِيدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنِ‏  ابْنِ مُسْكَانَ، عَنْ أَبِي بَصِيرٍ، قَالَ: قُبِضَ‏ مُوسَی‏ بْنُ‏ جَعْفَرٍ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ و هُوَ ابْنُ أَرْبَعٍ و خَمْسِينَ سَنَةً فِي عَامِ ثَلَاثٍ و ثَمَانِينَ وَ مِائَةٍ؛ و عَاشَ بَعْدَ جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ خَمْساً و ثَلَاثِينَ سَنَةً<ref>كافي (ط - دار الحديث) ؛ ج‏2 ؛ ص565 الوافي، ج 3، ص 813، ح 1420؛ البحار، ج 48، ص 206، ح 3.</ref> فرموده که عبدالله بن مسکان در زمان امام رضا (علیه‌السلام)هم بوده است اما این کلام صحیح نیست چون همانگونه که محقّق خوانساري در رساله  في أحوال أبي بصير که ضمن الجوامع الفقهيّة چاپ شده است<ref>(ص 67- 68 )</ref> گفته ابا بصیر هم در 150 قمری از دنیا رفته است و نمی تواند ناقل این خبر باشد و  عبدالله مسکان هم در دوره امام کاظم مرحوم شده است وی نیز  نمی تواند ناقل این خبر باشد. ثانیا در نقل این خبر و اسناد آن ابو بصیر و عبدالله بن سنان اضافه شده اند و منشا این خطا هم تکرار این دو بزرگوار در سند احادیث 1274 و 1280 و 1287 است<ref>كافي (ط - دار الحديث)، ج‏2، ص: 566 پاورقی</ref>.
صاحب مستدرکات علم رجال الحدیث با استناد این روایت کافی سَعْدُ بْنُ عَبْدِاللَّهِ و عَبْدُاللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ جَمِیعاً، عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مَهْزِیَارَ، عَنْ أَخِیهِ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ، عَنِ الْحُسَیْنِ‏ بْنِ سَعِیدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنِ‏  ابْنِ مُسْکَانَ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، قَالَ: قُبِضَ‏ مُوسَی‏ بْنُ‏ جَعْفَرٍ عَلَیْهِمَا السَّلَامُ و هُوَ ابْنُ أَرْبَعٍ و خَمْسِینَ سَنَةً فِی عَامِ ثَلَاثٍ و ثَمَانِینَ وَ مِائَةٍ؛ و عَاشَ بَعْدَ جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ خَمْساً و ثَلَاثِینَ سَنَةً<ref>كافي (ط - دار الحديث) ؛ ج‏2 ؛ ص565 الوافي، ج 3، ص 813، ح 1420؛ البحار، ج 48، ص 206، ح 3.</ref> فرموده که عبدالله بن مسکان در زمان امام رضا (علیه‌السلام)هم بوده است اما این کلام صحیح نیست چون همانگونه که محقّق خوانساری در رساله  فی أحوال أبی بصیر که ضمن الجوامع الفقهیّة چاپ شده است<ref>(ص 67- 68 )</ref> گفته ابا بصیر هم در 150 قمری از دنیا رفته است و نمی‌تواند ناقل این خبر باشد و  عبدالله مسکان هم در دوره امام کاظم مرحوم شده است وی نیز  نمی‌تواند ناقل این خبر باشد. ثانیا در نقل این خبر و اسناد آن ابو بصیر و عبدالله بن سنان اضافه شده اند و منشا این خطا هم تکرار این دو بزرگوار در سند احادیث 1274 و 1280 و 1287 است<ref>كافي (ط - دار الحديث)، ج‏2، ص: 566 پاورقی</ref>.


==تعابیر اسناد از ایشان==
==تعابیر اسناد از ایشان==
تعابیری که از وی در اسانید آمده است بسیار است، مثل:
تعابیری که از وی در اسانید آمده است بسیار است، مثل:
*عبدالله بن مسكان؛
*عبدالله بن مسکان؛
*عبدالله بن مسكان أبو محمد مولي عنزة؛
*عبدالله بن مسکان أبو محمد مولی عنزة؛
*عبدالله بن مسكان مولي عنزة؛
*عبدالله بن مسکان مولی عنزة؛
*عبداللّه بن مسكان أبو محمد مولي عنزة؛
*عبداللّه بن مسکان أبو محمد مولی عنزة؛
*عبداللّه بن مسكان مولي عنزة؛
*عبداللّه بن مسکان مولی عنزة؛
*عبداللّه بن مسكان من موإلي عنزة؛
*عبداللّه بن مسکان من موإلی عنزة؛
*عبداللّه بن مسكان من موإلي عنترة؛
*عبداللّه بن مسکان من موإلی عنترة؛
*ابن‌مسكان؛
*ابن‌مسکان؛
*عبداللّه بن مسكان أبو محمد؛
*عبداللّه بن مسکان أبو محمد؛
*عبداللّه بن مسكان مولي عترة أبو محمد؛
*عبداللّه بن مسکان مولی عترة أبو محمد؛
*عبداللّه بن مسكان أبو محمد مولي؛
*عبداللّه بن مسکان أبو محمد مولی؛
*عبداللّه بن مسكان كوفي من موالي عنزة<ref>https://hoveyat.valiasr-aj.com/showrec.php?id=2608</ref>.
*عبداللّه بن مسکان کوفی من موالی عنزة<ref>https://hoveyat.valiasr-aj.com/showrec.php?id=2608</ref>.


==مشایخ و راویان==
==مشایخ و راویان==
===مشایخ===
===مشایخ===
ابن مسکان از محدثان بسیاری نقل روایت نموده است، مثل:   
ابن مسکان از محدثان بسیاری نقل روایت نموده است، مثل:   
*ابو بصير؛
*ابو بصیر؛
*ابو بكر الحضرمي؛
*ابو بکر الحضرمی؛
*ابو سعيد؛
*ابو سعید؛
*ابو العباس؛
*ابو العباس؛
*ابو عبدالله الابزاري؛
*ابو عبدالله الابزاری؛
*ابو هلال الرازي؛
*ابو هلال الرازی؛
*ابان الازرق؛
*ابان الازرق؛
*ابراهيم بن شعيب؛
*ابراهیم بن شعیب؛
*ابراهيم بن ميمون؛
*ابراهیم بن میمون؛
*اسحاق بن عمار؛
*اسحاق بن عمار؛
*اسماعيل بن جابر؛
*اسماعیل بن جابر؛
*اسماعيل بن عبد الخالق؛
*اسماعیل بن عبدالخالق؛
*ايوب اخو اديم؛
*ایوب اخو ادیم؛
*ايوب بن الحر؛
*ایوب بن الحر؛
*بدر بن الوليد الخثعمي؛
*بدر بن الولید الخثعمی؛
*بكر بن عبدالله الازدي؛
*بکر بن عبدالله الازدی؛
*حريز بن عبدالله؛
*حریز بن عبدالله؛
*الحسن بن زياد؛
*الحسن بن زیاد؛
*الحسن بن السري؛
*الحسن بن السری؛
*الحسن الزيات؛
*الحسن الزیات؛
*الحسن الزيات البصري؛
*الحسن الزیات البصری؛
*الحسن الصيقل؛
*الحسن الصیقل؛
*حمران بن اعين؛
*حمران بن اعین؛
*داود بن فرقد؛
*داود بن فرقد؛
*زراره؛
*زراره؛
*زكريا بن مالك [ الجعفي
*زکریا بن مالک [ الجعفی
*زيد بن الوليد الخثعمي؛
*زید بن الولید الخثعمی؛
*سدير؛
*سدیر؛
*سعيد بن يسار؛
*سعید بن یسار؛
*سليمان بن خالد؛
*سلیمان بن خالد؛
*ضريس؛
*ضریس؛
*عبد الاعلي؛
*عبدالاعلی؛
*عبدالرحمن بن ابي عبدالله؛
*عبدالرحمن بن ابی عبدالله؛
*عبد الرحيم القصير؛
*عبدالرحیم القصیر؛
*عبدالله بن ابي يعفور؛
*عبدالله بن ابی یعفور؛
*عبيد الله بن الوليد الوصافي؛
*عبید الله بن الولید الوصافی؛
*عبيد الله الحلبي؛
*عبید الله الحلبی؛
*العلاء بياع السابري؛
*العلاء بیاع السابری؛
*علي بن عبد العزيز؛
*علی بن عبدالعزیز؛
*عمار بن حيان؛
*عمار بن حیان؛
*عمار الساباطي؛
*عمار الساباطی؛
*عنبسة بن مصعب؛
*عنبسة بن مصعب؛
*الفضل بن عبد الملك ابي العباس؛
*الفضل بن عبدالملک ابی العباس؛
*الفضل بن عبد الملك البقباق؛
*الفضل بن عبدالملک البقباق؛
*ليث المرادي؛
*لیث المرادی؛
*محمد بن بشير؛
*محمد بن بشیر؛
*محمد بن عبد الخالق؛
*محمد بن عبدالخالق؛
*محمد بن علي الحلبي؛
*محمد بن علی الحلبی؛
*محمد بن مسلم؛
*محمد بن مسلم؛
*محمد الحلبي؛
*محمد الحلبی؛
*منصور بن حازم؛
*منصور بن حازم؛
*يحيي الحلبي؛
*یحیی الحلبی؛
*يعقوب الاحمر؛ <ref>https://hoveyat.valiasr-aj.com/showrec.php?id=2608</ref>.
*یعقوب الاحمر؛ <ref>https://hoveyat.valiasr-aj.com/showrec.php?id=2608</ref>.


===راویان===
===راویان===
کسانی که به ایشات اعتماد داشته و از ایشان نقل روایت نموده اند نیز بسیارند، از جمله:
کسانی که به ایشات اعتماد داشته و از ایشان نقل روایت نموده اند نیز بسیارند، از جمله:
*ابن ابي عمير؛
*ابن ابی عمیر؛
*ابن فضال؛
*ابن فضال؛
*ابن محبوب؛
*ابن محبوب؛
*الحسن بن علي الوشاء؛
*الحسن بن علی الوشاء؛
*الحسين بن سعيد؛
*الحسین بن سعید؛
*الحسين بن عثمان؛
*الحسین بن عثمان؛
*حماد بن عيسي؛
*حماد بن عیسی؛
*محمد بن عبدالله بن مسکان[ ابنه ]؛
*محمد بن عبدالله بن مسکان[ ابنه ]؛
*درست بن ابي منصور
*درست بن ابی منصور
*سيف بن عميرة؛
*سیف بن عمیرة؛
*صفوان بن يحيي؛
*صفوان بن یحیی؛
*عبدالله بن المغيرة؛
*عبدالله بن المغیرة؛
*عبدالله بن بحر؛
*عبدالله بن بحر؛
*عبدالله بن بكير؛
*عبدالله بن بکیر؛
*عبدالله بن عبدالرحمن الاصم؛
*عبدالله بن عبدالرحمن الاصم؛
*عبدالله بن عثمان؛
*عبدالله بن عثمان؛
*عبدالله بن يحيي؛
*عبدالله بن یحیی؛
*عثمان بن عيسي؛
*عثمان بن عیسی؛
*علي بن الحسن بن رباطي؛
*علی بن الحسن بن رباطی؛
*علي بن النعمان؛
*علی بن النعمان؛
*محمد بن ابي حمزة؛
*محمد بن ابی حمزة؛
*محمد بن سنان؛
*محمد بن سنان؛
*محمد بن عمارة؛
*محمد بن عمارة؛
*يحيي بن عمران الحلبي؛
*یحیی بن عمران الحلبی؛
*يونس بن عبدالرحمن <ref>https://hoveyat.valiasr-aj.com/showrec.php?id=2608</ref>.
*یونس بن عبدالرحمن <ref>https://hoveyat.valiasr-aj.com/showrec.php?id=2608</ref>.


==عبدالله بن مُسکان در نگاه رجالیون:==
==عبدالله بن مُسکان در نگاه رجالیون:==
خط ۱۳۰: خط ۱۳۰:
برخی ابن مسکان را از اصحاب اجماع دانسته و گفته‌اند که علمای امامیه اتفاق دارند هرچه را که ایشان تصدیق و تایید کرده و بر آن صحّه گذارده‌اند، صحیح و قابل پذیرش است<ref>کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۱۷۰؛  شیخ طوسی، الفهرست، ص۱۰۲.</ref>.     
برخی ابن مسکان را از اصحاب اجماع دانسته و گفته‌اند که علمای امامیه اتفاق دارند هرچه را که ایشان تصدیق و تایید کرده و بر آن صحّه گذارده‌اند، صحیح و قابل پذیرش است<ref>کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۱۷۰؛  شیخ طوسی، الفهرست، ص۱۰۲.</ref>.     
== آثار==
== آثار==
از عبدالله بن مسکان مجموعا  ۱۲۵۴ روايت نقل شده است<ref>جهاز رواة الحدیث الجامع - نسخه 1.5  hoveyat.valiasr-aj.com</ref> و علاوه ایشان دارای آثار و تالیفاتی نیز بوده که از دو مورد آن با عنوان کتاب فی الامامة و کتاب فی الحلال و الحرام یاد می‌کنند<ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۲۱۴؛  حلی، حسن بن علی، رجال ابن داوود، ص۱۲۴.</ref>.
از عبدالله بن مسکان مجموعا  ۱۲۵۴ روایت نقل شده است<ref>جهاز رواة الحدیث الجامع - نسخه 1.5  hoveyat.valiasr-aj.com</ref> و علاوه ایشان دارای آثار و تالیفاتی نیز بوده که از دو مورد آن با عنوان کتاب فی الامامة و کتاب فی الحلال و الحرام یاد می‌کنند<ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۲۱۴؛  حلی، حسن بن علی، رجال ابن داوود، ص۱۲۴.</ref>.


==درگذشت==
==درگذشت==
نجاشی در مورد زمان ارتحال ایشان  گفته که مات في أيام أبي الحسن [عليه السلام‏] قبل الحادثة<ref>رجال النجاشي، ص: 215.</ref>
نجاشی در مورد زمان ارتحال ایشان  گفته که مات فی أیام أبی الحسن [علیه السلام‏] قبل الحادثة<ref>رجال النجاشي، ص: 215.</ref>
مامقانی احتمال داده که مراد از ابو الحسن امام رضا (علیه‌السلام) باشد<ref>مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۲، ص۲۱۶.</ref>، ولی به نظر می‌رسد ایشان به دوره امام رضا نرسیده و در زمان امام هفتم بدرود حیات گفته است و ظاهرا مراد از حادثه قضیه [[واقفیه]] بعد از ارتحال امام کاظم (علیه‌السلام) است<ref>كافي (ط - دار الحديث) ؛ ج‏2؛ ص 565، پاورقی</ref>؛ پس وفات ابن مُسکان را در نیمه دوم قرن دوم بوده است.  دارقطنی<ref>المؤتلف و المختلف، ج۴، ص۲۰۹۳.</ref>، آقابزرگ تهرانی<ref>الذریعه، ج۲، ص۳۲۸.</ref>،  خوئی<ref>عجم رجال الحدیث، ج۱۱، ص۳۴۷.</ref>، ابن شهر آشوب<ref>معالم العلماء، ص۷۴</ref> و فیض کاشانی<ref>نضد الایضاح، ص۱۹۶.</ref>هم با این نظر موافق هستند.   
مامقانی احتمال داده که مراد از ابو الحسن امام رضا (علیه‌السلام) باشد<ref>مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۲، ص۲۱۶.</ref>، ولی به نظر می‌رسد ایشان به دوره امام رضا نرسیده و در زمان امام هفتم بدرود حیات گفته است و ظاهرا مراد از حادثه قضیه [[واقفیه]] بعد از ارتحال امام کاظم (علیه‌السلام) است<ref>كافي (ط - دار الحديث) ؛ ج‏2؛ ص 565، پاورقی</ref>؛ پس وفات ابن مُسکان را در نیمه دوم قرن دوم بوده است.  دارقطنی<ref>المؤتلف و المختلف، ج۴، ص۲۰۹۳.</ref>، آقابزرگ تهرانی<ref>الذریعه، ج۲، ص۳۲۸.</ref>،  خوئی<ref>عجم رجال الحدیث، ج۱۱، ص۳۴۷.</ref>، ابن شهر آشوب<ref>معالم العلماء، ص۷۴</ref> و فیض کاشانی<ref>نضد الایضاح، ص۱۹۶.</ref>هم با این نظر موافق هستند.   


خط ۱۴۱: خط ۱۴۱:
==منابع==
==منابع==
* پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، دائرة المعارف مؤلفان اسلامی، ج۱، ص۴۵۴، برگرفته از مقاله «عبدالله ابن مُسکان».
* پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، دائرة المعارف مؤلفان اسلامی، ج۱، ص۴۵۴، برگرفته از مقاله «عبدالله ابن مُسکان».
*تقی الدين حلی، حسن بن علی، الرجال، 1 جلد، دانشگاه تهران - ايران - تهران، چاپ: 1، 1342 ه.ش.
*تقی الدین حلی، حسن بن علی، الرجال، 1 جلد، دانشگاه تهران - ایران - تهران، چاپ: 1، 1342 ه.ش.
*علامه حلی، حسن بن يوسف، ترتيب خلاصة الأقوال في معرفة الرجال، 1 جلد، آستان قدس رضوی، بنياد پژوهشهای اسلامی - ايران - مشهد مقدس، چاپ: 1، 1381 ه.ش.
*علامه حلی، حسن بن یوسف، ترتیب خلاصة الأقوال فی معرفة الرجال، 1 جلد، آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی - ایران - مشهد مقدس، چاپ: 1، 1381 ه.ش.
*نمازی شاهرودی، علی، مستدركات علم رجال الحديث، 8 جلد، فرزند مولف - ايران - تهران، چاپ: 1، 1414 ه.ق.
*نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، 8 جلد، فرزند مولف - ایران - تهران، چاپ: 1، 1414 ه.ق.
*كلينی، محمد بن يعقوب، كافي (ط - دار الحديث) - قم، چاپ: اول، ق‏1429.
*کلینی، محمد بن یعقوب، کافی (ط - دار الحدیث) - قم، چاپ: اول، ق‏1429.
*نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشي، 1 جلد، جماعة المدرسين في الحوزة العلمية بقم، مؤسسة النشر الإسلامي - ايران - قم، چاپ: 6، 1365 ه.ش.
*نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، 1 جلد، جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة بقم، مؤسسة النشر الإسلامی - ایران - قم، چاپ: 6، 1365 ه.ش.


{{اصحاب اجماع}}
{{اصحاب اجماع}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۳۴

عبدالله بن مسکان
نامعبدالله بن مسکان
تاریخ درگذشت150 ق، ۱۴۶ ش‌، ۷۶۷ م
هم عصر امام

عبدالله بن مُسکان از فقهای بزرگ و راویان موثق شیعه و از صادقین (علیهما‌السّلام) و نیز امام کاظم (علیه‌السّلام) و راوی احادیث بسیاری است. وی از اصحاب اجماع و مورد وثوق علما است.

زندگی‌نامه

عبدالله بن مُسکان در نیمه دوم قرن دوم هجری می‌زیسته است، کنیه ایشان ابومحمد و از موالی قبیله عَنَزَه[۱] بوده است.

مصاحبت با معصوم و نقل مستقیم

از اصحاب امام صادق (علیه‌السّلام) بود[۲] از آن حضرت[۳] و امام کاظم (علیهماالسلام)[۴] نیز روایت نقل کرده است، برخی گفته‌اند که عبدالله بن‏ مسکان‏ فقط یک حدیث از امام صادق نقل کرده است: لم یرو [عنه‏] إلا حَدِیثَ‏ مَنْ أَدْرَکَ الْمَشْعَرَ فَقَدْ أَدْرَکَ الْحَجَّ[۵]، درحالی‌که در مجامع حدیثی 35 مورد هست که عبدالله بن مسکان مستقیم از امام صادق (علیه‌السلام) نقل کرده است. خود یونس بن عبدالرحمن که ناقل آن روایت است، دوازده روایت در کتب اربعه از ابن مسکان از امام (علیه‌السلام) بدون واسطه نقل می‌کند. راجع به نقل ابن مسکان از امام باقر (علیه‌السلام) می‌توان گفت: این که ابن مسکان تنها یک حدیث از امام صادق (علیه‌السلام) شنیده است به‌خاطر اختلاف طبقه نبوده است؛ بلکه به دلیلی بوده که کشّی نقل می‌کند که یونس بن عبدالرحمن راجع به استاد خود، عبدالله بن مسکان، می‌گوید: مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ، قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ نُصَیْرٍ، قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَی، عَنْ یُونُسَ، قَالَ، ...، وَ کَذَلِکَ عَبْدُاللَّهِ بْنُ مُسْکَانَ لَمْ یَسْمَعْ إِلَّا حَدِیثَهُ: مَنْ أَدْرَکَ الْمَشْعَرَ فَقَدْ أَدْرَکَ الْحَجَّ، وَ کَانَ مِنْ أَرْوَی أَصْحَابِ أَبِی عَبْدِاللَّهِ (علیه‌السلام)، ... وَ زَعَمَ یُونُسُ أَنَّ ابْنَ مُسْکَانَ سَرَّحَ بِمَسَائِلَ إِلَی أَبِی عَبْدِاللَّهِ (علیه‌السلام) یَسْأَلُهُ عَنْهَا وَ أَجَابَهُ عَلَیْهَا، مِنْ ذَلِکَ مَا خَرَجَ إِلَیْهِ مَعَ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مَیْمُونٍ. کَتَبَ إِلَیْهِ یَسْأَلُهُ ... ، وَ ذَاکَ أَنَّ ابْنَ مُسْکَانَ کَانَ رَجُلًا مُوسِراً وَ کَانَ یَتَلَقَّی أَصْحَابَهُ إِذَا قَدِمُوا فَیَأْخُذُ مَا عِنْدَهُمْ و زَعَمَ أَبُو النَّضْرِ مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ: أَنَّ ابْنَ مُسْکَانَ کَانَ لَا یَدْخُلُ عَلَی أَبِی عَبْدِاللَّهِ (علیه‌السلام) شَفَقَةَ أَلَّا یُوَفِّیَهُ حَقَّ إِجْلَالِهِ، فَکَانَ یَسْمَعُ مِنْ أَصْحَابِهِ وَ یَأْبَی أَنْ یَدْخُلَ عَلَیْهِ إِجْلَالًا وَ إِعْظَاماً لَهُ (عَلَیْهِ السَّلَامُ)[۶] یعنی ایشان نگران بود که به محضر امام صادق (علیه‌السلام) برود و حق تعظیم امام صادق (علیه‌السلام) را ادا نکند و ابن مسکان فرد ثروتمندی بود و وقتی می‌شنید فلان راوی از مدینه برگشته است او را دعوت می‌کرد و او را مهمان می‌کرد و احادیث او از امام صادق (علیه‌السلام) را می‌شنید و لذا عدم نقل حدیث از امام صادق (علیه‌السلام) به‌خاطر اجلال، منافاتی با نقل روایت از امام باقر (علیه‌السلام) ندارد؛ زمان امام باقر (علیه‌السلام) جوان‌تر بوده است و اتّفاقی از امام (علیه‌السلام) حدیثی شنیده است و بعد که بزرگ‌تر شده و معرفتش به امام (علیه‌السلام) بیشتر شده است دیگر نگران بوده است که نتواند مقام امام صادق (علیه‌السلام) را به‌خوبی رعایت کند و به این خاطر خدمت امام صادق (علیه‌السلام) نمی‌رفته است و البته قطعاً ابن مسکان از امام کاظم (علیه‌السلام) روایت دارد و بحث برهانی نیست که بگوییم ائمه ما نور واحدند و فرقی ندارند پس چرا از یکی بدون واسطه نقل می‌کند و از دیگری باواسطه نقل می‌کند، و ابن مسکان نسبت به عظمت امام صادق (علیه‌السلام) این اجلال و تعظیم را داشته است و شاید با امام کاظم (علیه‌السلام) بیشتر مأنوس بوده و سن او بیشتر بوده است؛ لذا از خود حضرت، روایت می‌آموخته‌اند؛ یعنی ابن مسکان حالات نفسانی مختلفی داشته است و روش او به این جهت، مختلف شده است.[۷] و لذا بعید نیست که روایت مستقیم ابن مسکان از امام باقر (علیه‌السلام) معتبر باشد مخصوصاً این که مشهور علما نقل وی را پذیرفته‌اند؛ لذا در کافی مشاهده می‌شود که احادیث زیادی از ابن مسکان از ابی‌عبدالله نقل شده است و اینکه این که بگوییم ابن مسکان از امام صادق (علیه‌السلام) تنها یک حدیث شنیده است، سخن درستی نیست و نقل روایاتش از امام باواسطه مطمئن و یا به استناد مکاتبه بوده است که زیاد هم هست[۸] بنابراین، ابن مسکان نه‌تنها از امام صادق (علیه‌السلام) روایات زیادی دارد، بلکه از امام باقر (علیه‌السلام) نیز چند روایت دارد و طبقه او هم با این که در سن جوانی از امام باقر (علیه‌السلام) حدیث شنیده باشد، سازگار است؛ زیرا نجاشی در مورد ابن مسکان گفته است: «مات فی زمن الامام الکاظم (علیه‌السلام) قبل الحادثه» یعنی قبل از وفات امام کاظم (علیه‌السلام)، که بین سال 183 (که امام کاظم (علیه‌السلام) به شهادت رسیدند) و سال 148 (که امام صادق (علیه‌السلام) به شهادت رسیدند) می‌شود، ابن مسکان فوت کرده است و مشخص نیست چه سالی فوت کرده است و وفات امام باقر (علیه‌السلام) سال 114 بوده است و لذا نقل ابن مسکان از امام باقر (علیه‌السلام) مشکلی ندارد. صاحب مستدرکات علم رجال الحدیث با استناد این روایت کافی سَعْدُ بْنُ عَبْدِاللَّهِ و عَبْدُاللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ جَمِیعاً، عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مَهْزِیَارَ، عَنْ أَخِیهِ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ، عَنِ الْحُسَیْنِ‏ بْنِ سَعِیدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنِ‏ ابْنِ مُسْکَانَ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، قَالَ: قُبِضَ‏ مُوسَی‏ بْنُ‏ جَعْفَرٍ عَلَیْهِمَا السَّلَامُ و هُوَ ابْنُ أَرْبَعٍ و خَمْسِینَ سَنَةً فِی عَامِ ثَلَاثٍ و ثَمَانِینَ وَ مِائَةٍ؛ و عَاشَ بَعْدَ جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ خَمْساً و ثَلَاثِینَ سَنَةً[۹] فرموده که عبدالله بن مسکان در زمان امام رضا (علیه‌السلام)هم بوده است اما این کلام صحیح نیست چون همانگونه که محقّق خوانساری در رساله فی أحوال أبی بصیر که ضمن الجوامع الفقهیّة چاپ شده است[۱۰] گفته ابا بصیر هم در 150 قمری از دنیا رفته است و نمی‌تواند ناقل این خبر باشد و عبدالله مسکان هم در دوره امام کاظم مرحوم شده است وی نیز نمی‌تواند ناقل این خبر باشد. ثانیا در نقل این خبر و اسناد آن ابو بصیر و عبدالله بن سنان اضافه شده اند و منشا این خطا هم تکرار این دو بزرگوار در سند احادیث 1274 و 1280 و 1287 است[۱۱].

تعابیر اسناد از ایشان

تعابیری که از وی در اسانید آمده است بسیار است، مثل:

  • عبدالله بن مسکان؛
  • عبدالله بن مسکان أبو محمد مولی عنزة؛
  • عبدالله بن مسکان مولی عنزة؛
  • عبداللّه بن مسکان أبو محمد مولی عنزة؛
  • عبداللّه بن مسکان مولی عنزة؛
  • عبداللّه بن مسکان من موإلی عنزة؛
  • عبداللّه بن مسکان من موإلی عنترة؛
  • ابن‌مسکان؛
  • عبداللّه بن مسکان أبو محمد؛
  • عبداللّه بن مسکان مولی عترة أبو محمد؛
  • عبداللّه بن مسکان أبو محمد مولی؛
  • عبداللّه بن مسکان کوفی من موالی عنزة[۱۲].

مشایخ و راویان

مشایخ

ابن مسکان از محدثان بسیاری نقل روایت نموده است، مثل:

  • ابو بصیر؛
  • ابو بکر الحضرمی؛
  • ابو سعید؛
  • ابو العباس؛
  • ابو عبدالله الابزاری؛
  • ابو هلال الرازی؛
  • ابان الازرق؛
  • ابراهیم بن شعیب؛
  • ابراهیم بن میمون؛
  • اسحاق بن عمار؛
  • اسماعیل بن جابر؛
  • اسماعیل بن عبدالخالق؛
  • ایوب اخو ادیم؛
  • ایوب بن الحر؛
  • بدر بن الولید الخثعمی؛
  • بکر بن عبدالله الازدی؛
  • حریز بن عبدالله؛
  • الحسن بن زیاد؛
  • الحسن بن السری؛
  • الحسن الزیات؛
  • الحسن الزیات البصری؛
  • الحسن الصیقل؛
  • حمران بن اعین؛
  • داود بن فرقد؛
  • زراره؛
  • زکریا بن مالک [ الجعفی ]؛
  • زید بن الولید الخثعمی؛
  • سدیر؛
  • سعید بن یسار؛
  • سلیمان بن خالد؛
  • ضریس؛
  • عبدالاعلی؛
  • عبدالرحمن بن ابی عبدالله؛
  • عبدالرحیم القصیر؛
  • عبدالله بن ابی یعفور؛
  • عبید الله بن الولید الوصافی؛
  • عبید الله الحلبی؛
  • العلاء بیاع السابری؛
  • علی بن عبدالعزیز؛
  • عمار بن حیان؛
  • عمار الساباطی؛
  • عنبسة بن مصعب؛
  • الفضل بن عبدالملک ابی العباس؛
  • الفضل بن عبدالملک البقباق؛
  • لیث المرادی؛
  • محمد بن بشیر؛
  • محمد بن عبدالخالق؛
  • محمد بن علی الحلبی؛
  • محمد بن مسلم؛
  • محمد الحلبی؛
  • منصور بن حازم؛
  • یحیی الحلبی؛
  • یعقوب الاحمر؛ [۱۳].

راویان

کسانی که به ایشات اعتماد داشته و از ایشان نقل روایت نموده اند نیز بسیارند، از جمله:

  • ابن ابی عمیر؛
  • ابن فضال؛
  • ابن محبوب؛
  • الحسن بن علی الوشاء؛
  • الحسین بن سعید؛
  • الحسین بن عثمان؛
  • حماد بن عیسی؛
  • محمد بن عبدالله بن مسکان[ ابنه ]؛
  • درست بن ابی منصور
  • سیف بن عمیرة؛
  • صفوان بن یحیی؛
  • عبدالله بن المغیرة؛
  • عبدالله بن بحر؛
  • عبدالله بن بکیر؛
  • عبدالله بن عبدالرحمن الاصم؛
  • عبدالله بن عثمان؛
  • عبدالله بن یحیی؛
  • عثمان بن عیسی؛
  • علی بن الحسن بن رباطی؛
  • علی بن النعمان؛
  • محمد بن ابی حمزة؛
  • محمد بن سنان؛
  • محمد بن عمارة؛
  • یحیی بن عمران الحلبی؛
  • یونس بن عبدالرحمن [۱۴].

عبدالله بن مُسکان در نگاه رجالیون:

شیخ مفید در رساله عددیّة، ابن مُسکان را از فقهای اصحاب امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) دانسته و یادآور شده که وی از محدثان بزرگی است که حلال و حرام شریعت از آنها اخذ شده و تالیفات ایشان بلاشک، از امّهات تالیف‌های امامیه و معتبر است [۱۵] . برخی ابن مسکان را از اصحاب اجماع دانسته و گفته‌اند که علمای امامیه اتفاق دارند هرچه را که ایشان تصدیق و تایید کرده و بر آن صحّه گذارده‌اند، صحیح و قابل پذیرش است[۱۶].

آثار

از عبدالله بن مسکان مجموعا ۱۲۵۴ روایت نقل شده است[۱۷] و علاوه ایشان دارای آثار و تالیفاتی نیز بوده که از دو مورد آن با عنوان کتاب فی الامامة و کتاب فی الحلال و الحرام یاد می‌کنند[۱۸].

درگذشت

نجاشی در مورد زمان ارتحال ایشان گفته که مات فی أیام أبی الحسن [علیه السلام‏] قبل الحادثة[۱۹] مامقانی احتمال داده که مراد از ابو الحسن امام رضا (علیه‌السلام) باشد[۲۰]، ولی به نظر می‌رسد ایشان به دوره امام رضا نرسیده و در زمان امام هفتم بدرود حیات گفته است و ظاهرا مراد از حادثه قضیه واقفیه بعد از ارتحال امام کاظم (علیه‌السلام) است[۲۱]؛ پس وفات ابن مُسکان را در نیمه دوم قرن دوم بوده است. دارقطنی[۲۲]، آقابزرگ تهرانی[۲۳]، خوئی[۲۴]، ابن شهر آشوب[۲۵] و فیض کاشانی[۲۶]هم با این نظر موافق هستند.

پانویس

  1. شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص۲۶۴؛ نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۲۱۴.
  2. شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص۲۶۴؛ برقی، احمد بن محمد، رجال البرقی، ص۲۲.
  3. شیخ مفید، الرسالة العددیه، ص۳۳؛ ابن ماکولا، علی بن هبةالله، الاکمال، ج۷، ص۱۹۷
  4. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۲۱۴؛ علامه حلی، خلاصة الاقوال، ص ۱۹۴.
  5. الرجال؛ الرجال ‏الحلى ‏ق‏1؛ ص 388
  6. رجال الكشي، ص: 382.
  7. مدرسه فقاهت درس خارج فقه استاد محمدتقي شهيدي98/04/09
  8. به‌عنوان‌مثال الكافي جلد ۷ صفحه ۲۲۹ حديث ٣ کتاب ٣ باب ٤٠؛ الاستبصار جلد ٤ حديث ۱٠٦۵ و ۱۱۲٠ و ۸٠٠؛ التهذيب جلد ۱ حديث ۸۷ و جلد ۱٠ حديث ۱٠۷۲ و ۱٤۹ و ۸۵۵؛ التهذيب جلد ۲ حديث ۱۱٣۸؛ جلد ٣ حديث ٣٦٠ و ۵۷٣؛ جلد ۵ حديث ۵٠۵ و ٦٠۹؛ جلد ۹ حديث ۱۲۷٦ و ۱٣۱۷؛ الفقيه جلد ٤ حديث ۵۱٠ و ۸۵۸؛ الكافي جلد ۱ صص ۱٤۹ و ٤۵۲؛ جلد ۲ صص ۱۵،۲۷۹،۲۹۷، ۵٦ ، ۹۸؛ جلد ٤ صفحه ۱۵٣ ؛ جلد ٦ صص ٣٠٦ و ۵٠٠ ؛ جلد ۷ صص ۲۸٣ و ۲۹۸؛
  9. كافي (ط - دار الحديث) ؛ ج‏2 ؛ ص565 الوافي، ج 3، ص 813، ح 1420؛ البحار، ج 48، ص 206، ح 3.
  10. (ص 67- 68 )
  11. كافي (ط - دار الحديث)، ج‏2، ص: 566 پاورقی
  12. https://hoveyat.valiasr-aj.com/showrec.php?id=2608
  13. https://hoveyat.valiasr-aj.com/showrec.php?id=2608
  14. https://hoveyat.valiasr-aj.com/showrec.php?id=2608
  15. شیخ مفید، الرسالة العددیه، ص۲۵ و ۳۳؛ شیخ مفید، الرسالة العددیه، ص۳۳.
  16. کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۱۷۰؛ شیخ طوسی، الفهرست، ص۱۰۲.
  17. جهاز رواة الحدیث الجامع - نسخه 1.5 hoveyat.valiasr-aj.com
  18. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۲۱۴؛ حلی، حسن بن علی، رجال ابن داوود، ص۱۲۴.
  19. رجال النجاشي، ص: 215.
  20. مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۲، ص۲۱۶.
  21. كافي (ط - دار الحديث) ؛ ج‏2؛ ص 565، پاورقی
  22. المؤتلف و المختلف، ج۴، ص۲۰۹۳.
  23. الذریعه، ج۲، ص۳۲۸.
  24. عجم رجال الحدیث، ج۱۱، ص۳۴۷.
  25. معالم العلماء، ص۷۴
  26. نضد الایضاح، ص۱۹۶.

منابع

  • پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، دائرة المعارف مؤلفان اسلامی، ج۱، ص۴۵۴، برگرفته از مقاله «عبدالله ابن مُسکان».
  • تقی الدین حلی، حسن بن علی، الرجال، 1 جلد، دانشگاه تهران - ایران - تهران، چاپ: 1، 1342 ه.ش.
  • علامه حلی، حسن بن یوسف، ترتیب خلاصة الأقوال فی معرفة الرجال، 1 جلد، آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی - ایران - مشهد مقدس، چاپ: 1، 1381 ه.ش.
  • نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، 8 جلد، فرزند مولف - ایران - تهران، چاپ: 1، 1414 ه.ق.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، کافی (ط - دار الحدیث) - قم، چاپ: اول، ق‏1429.
  • نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، 1 جلد، جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة بقم، مؤسسة النشر الإسلامی - ایران - قم، چاپ: 6، 1365 ه.ش.