عبدالسلام الاسمر

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۲۲ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۲۱ توسط S.m.salehi.kh (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «'''عبد السلام الأسمر بن سليم الفيتوري الإدريسي الحسني'''او را از مهم ترین علما...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

عبد السلام الأسمر بن سليم الفيتوري الإدريسي الحسنياو را از مهم ترین علما و مدافعان اسلام در قرن دهم هجری می دانند.از برجسته ترین شیوخ تصوف و یکی از مهمترین ارکان نهضت علمی و وکالت در مغرب اسلامی است[۱].رویکرد حمایتی و اصلاحی او شامل توجه به طبقات مختلف جامعه بود و محدود به طبقه تحصیلکرده نبودتا آنجا که او را پیشوای معنوی و سنگ بنای تحکیم اسلام در مغرب اسلامی قرار داد و با گذشت پنج قرن از رحلتش، هنوز تأثیرش در سطوح علمی و اجتماعی روشن و تأثیرگذار است [۲].عبدالسلام الاسمر در قرن یازدهم هجری به دنیا آمد و پدرش غلام بود[۳][۴].

نسبت

نسب او به حسن بن علی بن ابی طالب و فاطمه الزهرا دختر رسول اسلام (ص) می رسد. این هم نسب کامل او:

«عبد السلام الأسمر بن سليم بن محمد بن سالم بن حميد بن عمران المعروف بالخليفة بن محيا بن سليمان -دفين مقبرة سيدي الشعاب بطرابلس ليبيا- بن سالم بن خليفة بن عمران بن أحمد بن خليفة -الملقب بفيتور- بن عبد العزيز بن عبد الله -وهو المعروف بنبيل ولد بفاس ودفن بمكة المكرمة- بن عمران بن أحمد بن عبد الله بن عبد العزيز بن عبد القادر بن عبد الرحيم بن أحمد بن عبد الله بن إدريس الأصغر بن إدريس الأكبر بن عبد الله الكامل بن الحسن المثنى بن الحسن السبط بن علي بن أبي طالب وابن السيدة فاطمة الزهراء بنت رسول الإسلام محمد بن عبد الله» البته بسیاری از علما در صحت انتساب وی به خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله تردید کرده اند[۵].مادرش خانم سلیمه دختر شیخ عبدالرحمن بن عبدالواحد الدرعی و ادریسی حسنی از نوادگان شیخ عبدالسلام بن مشیش است.

شیخ عبدالسلام را «الاسمر» می‌نامیدند، زیرا او شب‌های تاریک را به اطاعت خدا می‌گذراند. این نژاد در مغرب دور زندگی می کرد.این سلسله در سایه دولت ادریسی که توسط رئیس آن ادریس بزرگ تأسیس شد و در پی فروپاشی این دولت و تعقیب و آزار اعضای خانه ادریسی، «در قبایل مراکش و مراکش پراکنده شد. به مفقود شدن پناه بردند تا اینکه علامت آن نسب را برداشتند و رنگ خود را بادیه نشین کردند» و در اواخر قرن چهارم هجری عده ای از این سلسله در «تونس» به آفریقا آمدند: عبدالله بن عمران ملقب به «نبیل». الادریسی و خانواده او و برخی از پسر عموهایش و در تونس و تحت سرپرستی اولاد [۶]. سعید - نبیل و خاندانش از یاران وفادار اولاد سعید شدند[۷].

تولد و تربیت

وی در سال 880 هجری قمری منطبق بر حدود 1475 میلادی در شهر زلیتن (غرب لیبی) به دنیا آمد و در سال 981 هجری قمری مطابق با 1573 میلادی تقریباً در آنجا به خاک سپرده شد. پدر شیخ الاسمر در حالی که دو ماه کمتر از دو سال داشت از دنیا رفت، بنابراین مادرش او را بزرگ کرد تا اینکه درگذشت و پس از آن عمویش شیخ احمد بن محمد الفتوری بر تربیت او نظارت داشت.مورخان شیخ احمد را دارای بابی در فهم و حفظ و تسلط عربی و سایر علوم توصیف می کنند و در شعر مهارت داشت. الاسمر در دامان خانواده ای پرورش یافت که دارای میراث علمی غنی و نسب بلندی از دو طرف پدر و مادر بود و همین موارد باعث شد تا او به سمت رشته پزشکی قانونی و وکالت هدایت شود.

عمویش شیخ احمد بن محمد الفتوری او را برای فراگیری قرآن وارد کتاب کرد تا اینکه در مدت کوتاهی از حافظان ماهر شد.عمویش در اوایل نوجوانی او را نزد شیخ عبدالواحد دكالی كه مهم ترین استاد او به شمار می رود، برد و همچنین نزد بسیاری از علمای مالكی و شیوخ تعلیم و رفتار آموخت.

وی از معاصران شیخ احمد زروک، فقیه مشهور مالکی و صاحب اندیشه صحیح صوفیانه بود و با او رابطه محبت آمیزی داشت.شیخ زروک همیشه به دیدار عموی الاسمار، شیخ احمد الفتوری می رفت.در این بازدیدها توجه ایشان به درخشش و درخشش آل اسمار جلب شد. محقق شمس الدین لقانی در این باره می گوید: «اگر با شیخم سیدی احمد زروک به زیارت قبض رفتم و سیدی عبدالسلام او را ملاقات کرد.

وقتی او کوچک بود:

این پسر در طرابلس رابطه بزرگی خواهد داشت تا اینکه از مردم زمان خود پیشی بگیرد.»

الاسمر به مدت هفت سال به دریافت علوم مختلف اسلامی نزد شیخ عبدالواحد دوکلی خود ادامه داد و پس از این مدت شیخ دوکلی شاگرد خود را شگفت زده کرد و گفت:

فرمود: ((یا عبدالسلام برو تا مردم از تو بهره مند شوند، پیرمرد پیر را خدمت نمی کند)).

و به اذن شیخ الدکلی خود بر او راضی نشد و در طلب علم و دانش به سیر خود ادامه داد و جمعاً به هشتاد شیخ رسید که از آنان برگرفت که برجسته ترین آنها عبارتند از:

  1. القطب الأنور عبد السلام الأسمر / الشيخ الأستاذ أحمد القطعاني
  2. رسائل الأسمر إلى مريديه/ الشيخ الدكتور مصطفى رابعة
  3. جورج ريمون، من داخل معسكرات الجهاد في ليبيا، ص 196
  4. مصطفى عمران رابعة، رسائل الأسمر"عبدالسلام بن سليم الأدريسي الحسني" إلى مريديه، ط 1، المدار الإسلامي، ص 16
  5. أغسطيني، سكان ليبيا - القسم الخاص بطرابلس الغرب, ص 110
  6. مخلوف، تنقيح روضة الأزهار، ص : 62
  7. مصطفى عمران رابعة، رسائل الأسمر"عبدالسلام بن سليم الأدريسي الحسني" إلى مريديه، ط 1، المدار الإسلامي، ص 13