عادل فرید: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class="references" style="margin: 0px 0px 10px 0px; max-height: 300px; overflow: auto; padding: 3px; font-size:95%; background: #FFA500; line-height:1.4em; padding-bottom: 7px;"><noinclude>
{{جعبه اطلاعات شخصیت
[[پرونده:Ambox clock.svg|60px|بندانگشتی|راست]]
| عنوان = عادل فرید
<br>
| تصویر = عادل فرید.jpg
'''''نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است. '''''<br>
| نام = عادل مصطفی فرید المرزوقی
| نام‌های دیگر =
| سال تولد = 1934 م
| تاریخ تولد =
| محل تولد = [[قاهره]]
| سال درگذشت =
| تاریخ درگذشت =
| محل درگذشت =
| استادان =
| شاگردان =
| دین = [[اسلام]]
| مذهب = [[اهل‌سنت]]
| آثار = 
| فعالیت‌ها = همکاری با [[اخوان‌المسلمین]]
| وبگاه =
}}
'''عادل مصطفی فرید المرزوقی''' در سال 1934 میلادی در روض الفرج [[قاهره]] به دنیا آمد و پدرش در 10 سالگی درگذشت، و پس از آن مادرش علاوه بر جدش که از علمای الازهر بود، تربیت او را بر عهده گرفت. او مقاطع مختلف تحصیلی را طی کرد و در سال 1972 میلادی از دانشگاه [[قاهره]] لیسانس مهندسی مکانیک گرفت و در سال 1972 میلادی دستگیر شد. وی پس از آزادی از زندان در سال 1352 خورشیدی با دختر یکی از دوستاان قدیمی ازدواج کرد.


'''یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید. '''  
== همکاری با اخوان‌المسلمین ==
<br>
وی در سال 1951 میلادی از طریق عمو و دوست خود به نام خالد که از دانشکده حقوق فارغ‌التحصیل شد و یکی از نیروهای [[اخوان‌المسلمین]] بود با اخوان‌المسلمین آشنا شد و همچنین در سال 1952 میلادی به این جنبش پیوست و در آنجا آموزش می‌داد و در اردوی دانشگاه ''ابراهیم پاشا'' شرکت کرد. که توسط ''محمدمهدی عاکف'' رهبری می‌شد و در اولین گردان عازم کانال در سال 1951 میلادی انتخاب شد، اما یکی از برادران در زمان معاینه پزشکی به پزشک دستور داد که '''عادل فرید''' را رد کند. تنها کسی که مراقب برادران و مادرش بود، در واقع دکتر او را رد کرد.
''آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ''{{#time:H:i، j F Y|{{REVISIONTIMESTAMP}}}}؛
== آشنایی با اخوان ==
او درباره چگونگی آشنایی با [[اخوان‌المسلمین]] می‌گوید: من از طریق عمویم با اخوان آشنا شدم و او هم سن و سال من بود و در آن زمان به [[اخوان‌المسلمین]] پیوست و بارها مرا دعوت می‌کرد تا با او بروم و در مسجد نماز بخوانم و همیشه با امتناع قاطعانه با او مواجه می‌شدم، اما یک روز احساس کردم از من ناراحت است، گفتم با او می‌روم تا بیشتر از این با من قهر نکند و واقعاً من او را اجابت كردم و با او به [[نماز جمعه]] رفتم و در آن هنگام برادران را در مسجد دیدم و آشنا شدم و به آنها علاقه‌مند شدم و آنها را دوست می‌داشتم و در آن زمان در سال 1952 میلادی، گروهی تشکیل شد و من به آن پیوستم.


<noinclude>
== دستگیری و بازجویی ==
</div>
پس از وقوع حادثه المنشیه در اکتبر 1954 میلادی، تعداد زیادی از برادران دستگیر شدند و خانواده‌های خود را رها کردند و سپس برخی از برادران و خواهران گروه‌هایی را برای رسیدگی به این خانواده‌ها تشکیل دادند؛ بنابراین عادل فرید یکی از آنها بود. مبالغی جمع‌آوری می‌شد و در اختیار خانواده‌ها قرار می‌گرفت، البته پس از مدتی همه دست اندرکاران این کار دستگیر شدند. عادل یکی از آنها بود و در مرداد ماه سال 55 میلادی در سازمان تامین مالی دستگیر و به دادگاه کشیده شد و به ده سال حبس در زندان‌های مختلف از جمله زندان اسیوط، الوحات محکوم شد؛ ایشان در زندان به سر برد تا اینکه در 10/10/1971 میلادی از مصیبت زندان بیرون آمد.
<div class="wikiInfo">[[پرونده:عادل فرید.jpg|جایگزین=عادل فرید به‌همراه دوستان|بندانگشتی|عادل فرید]]
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |نام


!نام
=== یادگیری فنون در زندان ===
|عادل فرید
وی در‌این‌باره می‌گوید: 16 سال مستمر دستگیر شدم، از بیست و یک سالگی در سال 1955 میلادی فعالیت خودم را شروع کردم، علت دستگیری هم حادثه منشیه بود. که [[اخوان‌المسلمین]] را منحل کردند و تعداد بی شماری را دستگیر کردند و ما به 10 سال زندان محکوم شدیم. ایشان می‌گوید ما تیم‌های تئاتر درست کردیم و 3 باشگاه ورزشی (الساحل، التالیا و الهلال) ایجاد کردیم تا حوصله‌شان سر نرود مخصوصا در زندان اسیوط و زندان الوحات. او در زندان به آموختن نجاری و لوله‌کشی و آهنگری پرداخت، هچنین در زندان وحات به آرایشگری مشغول بود و از بهترین چیزهایی که آموخت کشاورزی است و استعداد بازیگری او را در زندان اسیوط چشمگیر بود.
|-
|زاده
|1934 م / [[قاهره]
|-
|درگذشت
|1443 قمری/ [[اردن]]
|-
|دین و مذهب
|[[اسلام]]، [[تسنن]]
|-
|فعالیت‌ها
|همکاری با [[اخوان‌المسلمین]]
|}
</div>
'''عادل مصطفی فرید المرزوقی''' در 1/4/1934 میلادی در روض الفرج [[قاهره]] به دنیا آمد و پدرش در 10 سالگی درگذشت، و پس از آن مادرش علاوه بر جدش که از علمای الازهر در زمان خود بود، تربیت او را بر عهده گرفت. ایشان در مقاطع مختلف تحصیلی شرکت کرد و در مقاطع ابتدایی و متوسطه ثبت نام کرد و در سال 1972 میلادی از دانشگاه [[قاهره]] لیسانس مهندسی مکانیک گرفت و در سال 1950 میلادی به این دانشگاه پیوست و در سال 1972 میلادی به دلیل دستگیری فارغ التحصیل شد. وی پس از آزادی از زندان در سال 1352 خورشیدی با دختر یکی از دوستاان قدیمی ازدواج کرد.


=بین صفوف مؤمنین (اخوان و رژیم خاص)=
== زندگی پس از سختی ==
ایشان در سال 1951 از طریق خالد که از دانشکده حقوق فارغ‌التحصیل شد و یکی از [[اخوان‌المسلمین]] بود با اخوان المسلمین آشنا شد و همچنین در سال 1952 به سیستم خصوصی پیوست که در آنجا آموزش و تحصیل می داد و در اردوی دانشگاه ابراهیم پاشا شرکت کرد. که توسط پروفسور محمدمهدی عاکف رهبری می شد و در اولین گردان عازم کانال در سال 1951 میلادی انتخاب شد، اما یکی از برادران در زمان معاینه پزشکی به پزشک دستور داد که عادل فرید را رد کند. تنها کسی که مراقب برادران و مادرش بود، در واقع دکتر او را رد کرد. و درباره چگونگي آشنايي با اخوان المسلمين مي گويد: من از طريق عمويم با اخوان آشنا شدم و او هم سن و سال من بود و در آن زمان به اخوان المسلمين پيوست و بارها مرا فريب مي داد تا با او بروم. در مسجد نماز بخوانم و همیشه با امتناع قاطعانه با او مواجه می شدم، اما یک روز احساس کردم از من ناراحت است، گفتم با او می روم تا بیشتر از این با من قهر نکند و واقعاً من او را اجابت كردم و با او به نماز جمعه رفتم و در آن هنگام برادران را در مسجد ديدم و آشنا شدم و به آنها علاقه مند شدم و آنها را دوست داشتم و به گروه پيوستم و خانواده اي تشکیل شد و من به آن پیوستم و در آن زمان در سال 1952 میلادی بود.
او پس از آزادی از زندان در سال 1971 میلادی، او گروه خود را ترک نکرد، و چون در منطقه هلیوپولیس در سال 1975 میلادی زندگی می‌کرد، دوباره فعالیتش را در [[اخوان‌المسلمین]] از سر گرفت و تا زمانی که مسئولیت منطقه هلیوپولیس را به عهده داشت، در خدمت برادرانش ماند. اما خستگی سال‌ها بر او وارد شد که باعث شد از مسئولیت کناره‌گیری کند و همه در اخوان از او راضی بودند. پس از رهایی از زندان، شروع به جستجوی همسرش کرد تا اینکه او را پیدا کرد و به مدت دو سال با پیمانکاران عرب مشغول کار شد و وقتی الشریف به او پیشنهاد کار در کارخانه‌هایش را داد، پیمانکاران را رها کرد و درکارخانه پلاستیک الشریف مشغول به کار شد تا اینکه در سال 1996 بازنشسته شد.
=دستگیری و بازجویی=
پس از وقوع حادثه المنشیه در اکتبر 1954 میلادی، تعداد زیادی از برادران دستگیر شدند و خانواده های خود را بدون مراقبت رها کردند و سپس برخی از برادران و خواهران گروه هایی را برای رسیدگی به این خانواده ها تشکیل دادند، بنابراین عادل فرید یکی از آنها بود. این گروه‌ها، اما رژیم ناصر سکه‌های جمع‌آوری‌شده توسط این گروه‌ها را کشف کرد و در اختیار خانواده‌ها قرار داد همه دست اندرکاران این کار دستگیر شدند.


عادل یکی از آنها بود و در مرداد ماه سال 55 در سازمان تامین مالی دستگیر و به دادگاه کشیده شد و به ده سال حبس در زندان های مختلف از جمله زندان اسیوط، الوحات محکوم شد. زندان و القلعه. هر کس قبلا دستگیر شده بود، مأموران به برخی از آنها گفتند: "او را بیرون می آوریم و سپس برمی گردیم و دستگیرش می کنیم. بهتر است او را اینجا بگذاریم تا به دادگاه بیاورند که او را محکوم کردند. تا شش سال، بنابراین در زندان به سر برد تا اینکه در 10/10/1971 میلادی از مصیبت بیرون آمد.
== ارتباط با راهنمایان ==
وی در مورد ارتباط خود با راهنمایان چنین می‌گوید: با 4 نفر از راهنمایان به نام‌های حسن الهدیبی، [[عمر تلمسانی]] حامد ابوالنصر و النصر همراهی کردم. و همه در زندان وحات بودیم. درباره رابطه‌اش با استاد الهدیبی می‌گوید: ایشان دوراندیش بودند و هوش بسیار بالایی داشتند و اولین بار که در شورای فرماندهی انقلاب نشستیم به ما گفت: مواظب این مرد یعنی [[جمال عبدالناصر]] باشید و همانا بعد از آن معلوم شد که [[جمال عبدالناصر]] همین است. و یادم هست که مشاور حسن الهدیبی در داخل زندان برای ما پیام‌های معنوی می‌فرستاد، یک بار که در ماه مبارک رمضان بودیم، دعایی را برای ما فرستاد که بیشترین تأثیر را بر من گذاشت و من تا امروز دعا می‌کنم: پروردگارا. من به خود بسیار ستم کردم و جز تو هیچ کس گناهان را نمی‌بخشد، پس مرا بیامرز.


== منابع ==
* ر. ک: مدخل عادل فرید در ویکی‌اخوان؛ [http://ikhwanwiki.com ikhwanwiki.com.].


 
[[رده:اخوان المسلمین]]
او در زندان با آموختن نجاری و لوله کشی و آهنگری شرفیاب کرد، چنانکه طرازی در زندان وحات به آرایشگری مشغول بود و از بهترین چیزهایی که آموخت اصلاح کشاورزی است و استعداد بازیگری او را در زندان اسیوط فراموش نمی کنیم.
[[رده:اعضای اخوان المسلمین‎‏]]
 
[[رده:مصر]]
او می گوید ما تیم های تئاتر درست کردیم و 3 باشگاه ورزشی (الساحل، التالیا و الهلال) ایجاد کردیم و زندان ها را تبدیل به واحه کردند تا حوصله شان سر نرود مخصوصا در زندان اسیوط و زندان الوحات. .
 
وی در این باره می گوید: 16 سال مستمر دستگیر شدم، از بیست و یک سالگی در سال 1955 میلادی شروع کردم، یعنی بعد از ورودم به گروه تنها سه سال بود و علت دستگیری هم حادثه منشیه بود. که اخوان المسلمین را منحل کردند و تعداد بی شماری را دستگیر کردند و ما به 10 سال زندان محکوم شدیم.
 
و چون زمان رفتن من فرا رسید و عبدالناصر در حال زندانی کردن اخوان بود، گفتند: او را بیرون می آوریم و برمی گردیم تا دوباره پیداش کنیم، حالش بهتر شود! آنها من را به شش سال دیگر محکوم کردند و من متهم شدم که می خواستم یک سازمان مخفی اخوان را از داخل زندان سازماندهی کنم.
 
چه خوب که در سال 1955 میلادی با یکی از دخترها ازدواج کرد، اما خانواده او را مجبور کردند که نامزدی را قطع کند تا خدا با یک همسر خوب به او جبران کند.<br>
 
=زندگی پس از سختی =
پس از خروج عادل فرید در سال 1971 میلادی، او گروه خود را ترک نکرد، بنابراین او در منطقه هلیوپولیس که از سال 1975 میلادی در آن زندگی می کرد، دوباره به اخوان المسلمین پیوست و تا زمانی که مسئولیت منطقه هلیوپولیس را به عهده گرفت، در خدمت برادرانش ماند. اما خستگی سال‌ها بر او وارد شد که باعث شد از مسئولیت کناره گیری کند و از خانواده تحصیلی و کار ترکیبی در میان اخوان و فرزندانش همه در اخوان راضی شود.
 
پس از رفتن او شروع به جستجوی همسرش کرد تا اینکه او را پیدا کرد و به مدت دو سال در کار خود با پیمانکاران عرب مستقر شد و وقتی الشریف به او پیشنهاد کار در کارخانه هایش را داد، پیمانکاران را رها کرد و در پلاستیک الشریف مشغول به کار شد. کارخانه ها تا اینکه در سال 1996 بازنشسته شد.
 
وی در مورد ارتباط خود با راهنماها می گوید: با 4 نفر از راهنمایان سابق رحمه الله همراهی کردم و آنها حسن الهدیبی، [[عمر تلمسانی]] پانزده ساله، حامد ابوالنصر و النصر هستند. حاج مصطفی مشهور هرگز و همه در زندان وحات بودیم.
 
و درباره رابطه اش با استاد الهدیبی می گوید: ایشان رحمه الله دوراندیش بودند و هوش بسیار بالایی داشتند و اولین بار که در شورای فرماندهی انقلاب نشستیم به ما گفت. : مواظب این مرد زرد در مورد جمال عبدالناصر باشید و همانا بعد از آن معلوم شد که [[جمال عبدالناصر]] همین است.
 
و یادم هست که مشاور حسن الهدیبی در داخل زندان برای ما پیام های معنوی میفرستاد، یک بار که در ماه مبارک رمضان بودیم، دعایی را برای ما فرستاد که بیشترین تأثیر را بر من گذاشت و من تا امروز دعا می کنم: «پروردگارا. من به خود بسیار ستم کردم و جز تو هیچ کس گناهان را نمی بخشد، پس مرا بیامرز.
 
او همچنین حافظه بسیار قوی داشت که او را متمایز می کرد و در زندان توره به مدت 3 سال که در اواخر عمرش بود با ما در بازداشت بود و اغلب فراموش می کند که یک خبرنگار در زندان نزد او آمده و با او مصاحبه مطبوعاتی کرده است. و مدتها الهدیبی به او گفت: انشاءالله فردا ادامه می دهیم، خبرنگار چند روز غیبت داشت و بعد آمد و به او گفت: فلان را به من گفتی، الهدیبی کرد. یادم نمی‌آید تا زمانی که ضبط صوت را برای او چرخاند، بنابراین وقتی این مصاحبه را انجام داد، شوکه شد و شگفت‌زده ماند.
 
وی می افزاید: تحصیلاتم را در دانشکده فنی به پایان رساندم و سال آخر را هنوز تمام نکرده بودم و جالب است که دو همکار سابق خود را پیدا کردم. یکی استادیار شد و دیگری استاد شد و نزد من درس می خواندند و بعد از فارغ التحصیلی در شرکت (پیمانکاران عربی) مشغول به کار شدم و خداوند ما را عزت داد و رزق و روزی و زن و فرزند به ما ارزانی داشت و رسیدم. مقام هایی که بسیاری از کسانی که پیش از من بودند به آن نرسیدند، همانا خداوند به هرکسی که در آن زمان از بازداشت بیرون آمد، نعمتی فوق العاده عنایت کرد.
 
و چون از چگونگی ماه رمضان در زندان پرسید، فرمود: رمضان در زندان با معنویت و لذت خود بر ما بسته بود و ما را در زندان الوحات رها می کردند تا نماز شب را به جماعت بخوانیم و همه را باز می کردند. حجره ها را برای ما جمع می کنیم و در وسط جمع می شویم و نماز می خوانیم و از اولین بارهایی بود که در یک جزء کامل از قرآن در انجام آن ماندیم:
 
قبل از آن روز، ما نمی دانستیم چگونه بخشی را انجام دهیم و از ساعت 7 صبح بین کار در تنور، آشپزخانه، کارگاه، نجاری و لوله کشی در زندان «کار» داشتیم و هر کدام از ما یک کار خاص و بیشتر کارهایی که من انجام دادم آهنگری، لوله کشی و نجاری به دلیل تحصیلاتم در رشته مهندسی مکانیک بود.
 
 
=منبع=
 
*ر.ک: مدخل عادل فريد در ویکی‌اخوان؛ [http://ikhwanwiki.com ikhwanwiki.com.].
 
[[رده: شخصیت ‌های اخوان‌ المسلمین]]
[[رده: شخصیت ‌های جهان اسلام]]
[[رده: اخوان‌ المسلمین]]
[[رده: شخصیت‌ ها]]
[[رده: مصر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۱۴

عادل فرید
عادل فرید.jpg
نام کاملعادل مصطفی فرید المرزوقی
اطلاعات شخصی
سال تولد1934 م، ۱۳۱۲ ش‌، ۱۳۵۲ ق
محل تولدقاهره
دیناسلام، اهل‌سنت
فعالیت‌هاهمکاری با اخوان‌المسلمین

عادل مصطفی فرید المرزوقی در سال 1934 میلادی در روض الفرج قاهره به دنیا آمد و پدرش در 10 سالگی درگذشت، و پس از آن مادرش علاوه بر جدش که از علمای الازهر بود، تربیت او را بر عهده گرفت. او مقاطع مختلف تحصیلی را طی کرد و در سال 1972 میلادی از دانشگاه قاهره لیسانس مهندسی مکانیک گرفت و در سال 1972 میلادی دستگیر شد. وی پس از آزادی از زندان در سال 1352 خورشیدی با دختر یکی از دوستاان قدیمی ازدواج کرد.

همکاری با اخوان‌المسلمین

وی در سال 1951 میلادی از طریق عمو و دوست خود به نام خالد که از دانشکده حقوق فارغ‌التحصیل شد و یکی از نیروهای اخوان‌المسلمین بود با اخوان‌المسلمین آشنا شد و همچنین در سال 1952 میلادی به این جنبش پیوست و در آنجا آموزش می‌داد و در اردوی دانشگاه ابراهیم پاشا شرکت کرد. که توسط محمدمهدی عاکف رهبری می‌شد و در اولین گردان عازم کانال در سال 1951 میلادی انتخاب شد، اما یکی از برادران در زمان معاینه پزشکی به پزشک دستور داد که عادل فرید را رد کند. تنها کسی که مراقب برادران و مادرش بود، در واقع دکتر او را رد کرد.

آشنایی با اخوان

او درباره چگونگی آشنایی با اخوان‌المسلمین می‌گوید: من از طریق عمویم با اخوان آشنا شدم و او هم سن و سال من بود و در آن زمان به اخوان‌المسلمین پیوست و بارها مرا دعوت می‌کرد تا با او بروم و در مسجد نماز بخوانم و همیشه با امتناع قاطعانه با او مواجه می‌شدم، اما یک روز احساس کردم از من ناراحت است، گفتم با او می‌روم تا بیشتر از این با من قهر نکند و واقعاً من او را اجابت كردم و با او به نماز جمعه رفتم و در آن هنگام برادران را در مسجد دیدم و آشنا شدم و به آنها علاقه‌مند شدم و آنها را دوست می‌داشتم و در آن زمان در سال 1952 میلادی، گروهی تشکیل شد و من به آن پیوستم.

دستگیری و بازجویی

پس از وقوع حادثه المنشیه در اکتبر 1954 میلادی، تعداد زیادی از برادران دستگیر شدند و خانواده‌های خود را رها کردند و سپس برخی از برادران و خواهران گروه‌هایی را برای رسیدگی به این خانواده‌ها تشکیل دادند؛ بنابراین عادل فرید یکی از آنها بود. مبالغی جمع‌آوری می‌شد و در اختیار خانواده‌ها قرار می‌گرفت، البته پس از مدتی همه دست اندرکاران این کار دستگیر شدند. عادل یکی از آنها بود و در مرداد ماه سال 55 میلادی در سازمان تامین مالی دستگیر و به دادگاه کشیده شد و به ده سال حبس در زندان‌های مختلف از جمله زندان اسیوط، الوحات محکوم شد؛ ایشان در زندان به سر برد تا اینکه در 10/10/1971 میلادی از مصیبت زندان بیرون آمد.

یادگیری فنون در زندان

وی در‌این‌باره می‌گوید: 16 سال مستمر دستگیر شدم، از بیست و یک سالگی در سال 1955 میلادی فعالیت خودم را شروع کردم، علت دستگیری هم حادثه منشیه بود. که اخوان‌المسلمین را منحل کردند و تعداد بی شماری را دستگیر کردند و ما به 10 سال زندان محکوم شدیم. ایشان می‌گوید ما تیم‌های تئاتر درست کردیم و 3 باشگاه ورزشی (الساحل، التالیا و الهلال) ایجاد کردیم تا حوصله‌شان سر نرود مخصوصا در زندان اسیوط و زندان الوحات. او در زندان به آموختن نجاری و لوله‌کشی و آهنگری پرداخت، هچنین در زندان وحات به آرایشگری مشغول بود و از بهترین چیزهایی که آموخت کشاورزی است و استعداد بازیگری او را در زندان اسیوط چشمگیر بود.

زندگی پس از سختی

او پس از آزادی از زندان در سال 1971 میلادی، او گروه خود را ترک نکرد، و چون در منطقه هلیوپولیس در سال 1975 میلادی زندگی می‌کرد، دوباره فعالیتش را در اخوان‌المسلمین از سر گرفت و تا زمانی که مسئولیت منطقه هلیوپولیس را به عهده داشت، در خدمت برادرانش ماند. اما خستگی سال‌ها بر او وارد شد که باعث شد از مسئولیت کناره‌گیری کند و همه در اخوان از او راضی بودند. پس از رهایی از زندان، شروع به جستجوی همسرش کرد تا اینکه او را پیدا کرد و به مدت دو سال با پیمانکاران عرب مشغول کار شد و وقتی الشریف به او پیشنهاد کار در کارخانه‌هایش را داد، پیمانکاران را رها کرد و درکارخانه پلاستیک الشریف مشغول به کار شد تا اینکه در سال 1996 بازنشسته شد.

ارتباط با راهنمایان

وی در مورد ارتباط خود با راهنمایان چنین می‌گوید: با 4 نفر از راهنمایان به نام‌های حسن الهدیبی، عمر تلمسانی حامد ابوالنصر و النصر همراهی کردم. و همه در زندان وحات بودیم. درباره رابطه‌اش با استاد الهدیبی می‌گوید: ایشان دوراندیش بودند و هوش بسیار بالایی داشتند و اولین بار که در شورای فرماندهی انقلاب نشستیم به ما گفت: مواظب این مرد یعنی جمال عبدالناصر باشید و همانا بعد از آن معلوم شد که جمال عبدالناصر همین است. و یادم هست که مشاور حسن الهدیبی در داخل زندان برای ما پیام‌های معنوی می‌فرستاد، یک بار که در ماه مبارک رمضان بودیم، دعایی را برای ما فرستاد که بیشترین تأثیر را بر من گذاشت و من تا امروز دعا می‌کنم: پروردگارا. من به خود بسیار ستم کردم و جز تو هیچ کس گناهان را نمی‌بخشد، پس مرا بیامرز.

منابع

  • ر. ک: مدخل عادل فرید در ویکی‌اخوان؛ ikhwanwiki.com..