طلاق: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۶۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
÷<div class="references" style="margin: 0px 0px 10px 0px; max-height: 300px; overflow: auto; padding: 3px; font-size:95%; background: #FFA500; line-height:1.4em; padding-bottom: 7px;"><noinclude>
<div class="wikiInfo">[[پرونده:طلاق.jpg |جایگزین=طلاق]]</div>
[[پرونده:Ambox clock.svg|60px|بندانگشتی|راست]]
'''طلاق''' در لغت به معنای ترک کردن، آزاد و رهاشدن و جدایی است، و در اصطلاح شرعی «گسستن پیوند [[ازدواج]] با صیغه مخصوص» است<ref> المنجد، واژه طلق و جواهرالکلام، نجفی، ج ۳۲، ص ۲.</ref>. نظام خانواده در [[اسلام]] به گونه‌ای طراحی شده که اگر به خوبی اجرا شود کمتر خانواده‌ای در چنبره مشکلات جدی گرفتار خواهد شد و یا به بن بست خواهد رسید. با وجود این چون خواه ناخواه برخی خانواده‌ها به چنین بن بستی گرفتار خواهند شد، اسلام، «طلاق» را مجاز شمرده است.
<br>
'''''نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است. '''''<br>


'''یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید. '''
== طلاق در اسلام ==
<br>
در [[حدیث|روایات]] [[معصوم|معصومین (علیهم‌السلام)]] به همان اندازه که از ازدواج تمجید و بدان سفارش شده است، از طلاق نکوهش و نهی شده است و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرموده است: «ما مِنْ شَیْءٍ ابْغَضُ الَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مِنْ بَیتٍ یخْرَبُ فِی الاسْلامِ بِالْفُرْقَةِ؛<ref>وسائل الشیعه، ج ۲۲، ص ۷.</ref>. چیزی نزد [[خداوند]] بزرگ نکوهیده تر از این نیست که خانه‌ای در اسلام به سبب جدایی (طلاق) ویران گردد».
''آخرین مرتبه این صفحه در
</div>
<div class="wikiInfo">[[پرونده:طلاق.jpg |جایگزین=طلاق]]
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
!نام
!طلاق
|-
|}
</div>


'''طلاق''' به معنی پایان قانونی ازدواج و جدا شدن همسران از یکدیگر است و در پی آن حقوق و تکالیف متقابلی که بین زوجین در هنگام [[ازدواج]] وجود داشته از میان می‌رود. طلاق معمولاً وقتی اتفاق می‌افتد که استحکام رابطه زناشویی از بین می‌رود و میان زوجین ناسازگاری و تنش وجود دارد. طلاق اجتماعی، تغییرات در دوستی‌ها و سایر روابط اجتماعی است که مرد یا زن طلاق گرفته با آن‌ها سر و کار دارد. طلاق روانی، موقعیتی است که از طریق آن فرد پیوند‌های وابستگی عاطفی به همسرش را قطع کند و به تنها زیستن تن دردهد.
بدین سبب در اسلام تدبیری اندیشیده شده و تمهیداتی پیش‌بینی شده تا این «بدترین [[حلال]]» به وقوع نپیوندد و آوار جدایی، احساسات و عواطف و آرزوهای اعضای خانواده به ویژه کودکان را قربانی بی‌رحمی خود نسازد و عشق و محبت را به کینه و نفرت تبدیل نکند؛ امساک به معروف، جدایی به معروف، عدم زیان و ضرر و تضییق و سخت‌گیری نسبت به زنان، تبادل نظر درباره سرنوشت کودکان، از جمله تمهیداتی است که بخشی از [[سوره طلاق]] را به خود اختصاص داده که اگر به مرحله اجرا درآید، راه بازگشت بسیاری از زن و شوهرها را به زندگی اولیه هموار می‌سازد، چنان که اصطلاح [[سه طلاقه]] و شرایط تقریباً سخت طلاق، نیز چنین تدبیری را با خود دارد.
=تعریف طلاق=


در تعریف طلاق گفته شده طلاق عبارت است از انحلال نکاح دائم با شرایط و تشریفات خاص از جانب خود یا نماینده او بنابراین طلاق ویژه نکاح دائم است و انحلال نکاح منقطع ([[متعه]]) از طریق بذل یا انقضاء مدت صورت می گیرد. (ماده ۱۱۳۹ ) طلاق مخصوص عقد دائم است و زن منقطعه با انقضاء مدت یا بذل آن از طرف شوهر از زوجیت خارج می شود. از نظر ماهیت حقوقی، طلاق ایقاعی است که از سوی مرد یا نماینده او واقع می شود. حتی در مواردی که طلاق توافقی بر اساس توافق زوجین که شرط یا انگیزه طلاق می باشد ، غیر از خود آن است.
== انواع طلاق ==
طلاق به دو نوع بائن و رجعی تقسیم می‌شود:


=تعریف طلاق در قوانین ایران=
=== طلاق بائن ===
طلاق بائن آن است که شوهر بعد از آن حق رجوع<ref>اگر مرد، حق رجوع داشته باشد بدون اجرای صیغه عقد، زندگی مشترک را شروع می‌کنند و اگر حق رجوع نداشته باشد باید با شرایط خاصی دوباره صیغه عقد جاری کنند.</ref>. به زن را ندارد، خواه زن عده داشته باشد یا نداشته باشد. طلاق بائن، خود به شش گونه زیر ممکن است رخ دهد:


در تعریف طلاق باید گفت این واژه از ریشه طلق و به معنای رهایی و آزاد کردن است و به جدایی زن و شهر و پایان زندگی مشترک به صورت قانونی اطلاق می شود.
# طلاق خُلع؛ اگر زن نسبت به شوهرش متنفر باشد و مهریه یا مال دیگری را، گرچه بیشتر از مهر باشد به شوهر ببخشد تا طلاقش دهد، چنین طلاقی را خلع گویند.<ref> تحریرالوسیله، ج ۲، ص ۳۵۲، مسأله ۱۳ و توضیح المسائل، مسأله ۲۵۲۸.</ref>.
# طلاق مبارات؛ این نوع طلاق هنگامی رخ می‌دهد که زن و شوهر، یکدیگر را دوست نداشته باشند و زن مالی به شوهرش ببخشد - که بیشتر از مقدار مهر نباشد و احتیاط این است که کمتر باشد - تا شوهرش او را طلاق دهد<ref>همان، ص ۳۵۳، مسأله ۱۹.</ref>.
# طلاق همسری که به [[سن بلوغ]] (۹ [[سال قمری]]) نرسیده است.
# طلاق زن یائسه.
# طلاق زنی که با او آمیزش نشده است.
# طلاق سومی که پیش از آن - بین طلاق اول و دوم و دوم و سوم - رجوع کرده باشد، گرچه این رجوع با عقد جدید و پس از خروج زن از عده باشد.<ref> تحریرالوسیله، ج ۲، ص ۳۳۲، پیش از مسأله ۱.</ref>.


طلاق طبق [[قانون مدنی ایران]] از اختیارات مرد است. به همین دلیل در ماده ۱۱۳۳ اینگونه مقرر می دارد:
=== طلاق رجعی ===
طلاق رجعی آن است که مرد پیش از اتمام عده زن مطلقه، او را به همسری سابق برمی گرداند. چنین کاری در طلاق بائن و پس از اتمام عده ممنوع است<ref>همان، ص ۳۴۷، پیش از مسأله ۱.</ref>. رجوع و بازگشت مرد می‌تواند زبانی باشد و به همسرش بگوید تو را به ازدواج خویش بازگرداندم. و می‌تواند عملی باشد و با او کاری را انجام دهد که معمولًا مرد نسبت به همسرش انجام می‌دهد<ref>همان، مسأله ۱.</ref>.


« مرد می تواند هر وقت که بخواهد زن خود را طلاق دهد.»
زنی که طلاق رجعی گرفته، در احکام همانند همسر مرد است و استحقاق [[نفقه]] و مسکن و لباس را دارد... [[ارث]] میان او و شوهر برقرار است، عقد خواهر او بر مرد [[حرام]] است و [[کفن]] و [[زکات فطره]] او نیز بر عهده شوهرش می‌باشد. مرد حق ندارد زنش را که طلاق رجعی گرفته از منزل اخراج کند تا عده اش تمام شود... چنان که زن حق ندارد بدون اجازه شوهر از منزل خارج شود مگر برای کاری ضروری یا واجبی که وقتش تنگ است<ref>همان، ص ۳۴۶، مسأله ۱۲.</ref>.


قانون مدنی بر طبق [[فقه]] [[شیعه]] دوازده امامی نوشته است. اما پیروان [[ادیان]] و [[مذاهب]] دیگر که در قانون اساسی به رسمیت شناخته شده اند طبق قانون طلاق و احوال شخصیه، می توانند بر طبق دین و آیین خود طلاق بگیرند. طبق اصول دوازدهم و سیزدهم فقط ادیان [[مسیحی]]، [[کلیمی]] و [[زرتشتی]] در [[ایران]] به رسمیت شناخته می شوند از سوی دیگر [[مذاهب اسلامی]] [[حنفی]]، [[شافعی]] ، [[حنبلی]]، [[مالکی]] و [[زیدی]] نیز در بحث طلاق از فقه و آیین خودشان پیروی می کنند.
== شرایط طلاق ==
برای صحت طلاق، سه دسته شرط لازم است که مربوط به اصل طلاق، طلاق دهنده و طلاق گیرنده می‌شود.


=منبع=
=== شرایط اصل طلاق ===
# خواندن صیغه مخصوص که عبارت است از «انْتِ طالِقٌ؛ تو رها هستی» و مانند آن که طلاق گیرنده را دقیقاً معین کند. هم‌چنین طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود<ref> توضیح المسائل، مسأله ۲۵۰۸.</ref>.
# صیغه طلاق باید منجز و بدون قید و شرط باشد؛ پس اگر صیغه را مشروط به شرطی بکند باطل است، خواه وقوع شرط احتمالی یا یقینی باشد مثل این که بگوید: «انْتِ طالِقٌ انْ جاءَ زَیدٌ؛ اگر زید بیاید تو رها هستی» یا «انْتِ طالِقٌ انْ طَلَعَتِ الشَّمْسُ؛ اگر خورشید، طلوع کند تو رها هستی<ref>تحریرالوسیله، ج ۲، ص ۳۳۰، مسأله ۶.</ref>».
# حضور دو شاهد عادل؛ شاهدان باید مرد باشند و خواندن صیغه را بشنوند؛ چه طلاق دهنده به آنان بگوید شاهد باشید یا نگوید. همین طور هر دو باید به اتفاق شاهد صیغه باشند و صیغه به طور انفرادی و جداگانه نزد هر یک از شهود کافی نیست؛ چنان که شهادت زنان، چه تنها باشند و چه همراه مرد اعتبار ندارد<ref> همان، ص ۳۳۱، مسأله ۹.</ref>. اگر مرد برای طلاق، کسی را وکیل کند، وکیل نمی‌تواند شاهد هم باشد، چنان که خود مرد نیز نمی‌تواند شاهد قرار گیرد<ref> همان، مسأله ۱۰.</ref>.
# طلاق، مخصوص همسر دائمی است و همسر غیردائمی با اتمام مدت یا بخشیدن آن از سوی شوهر، از مرد جدا می‌شود و نیازی به صیغه طلاق نیست.


[[رده:اصطلاحات فقهی]]
=== شرایط طلاق دهنده ===
[[رده:احکام خانواده]]
# بلوغ (بنابر احتیاط واجب)؛ پس طلاق نابالغ، صحیح نیست؛ چه بی واسطه چه باواسطه وکیل، اگر‌چه ممیز و ده ساله باشد<ref>همان، ص ۳۲۵، مسأله ۱.</ref>.
[[رده:طلاق]]
# عقل؛ بنابراین طلاق شخص دیوانه صحیح نیست؛ چه دیوانگی اش دائمی باشد چه دوره ای. شخص مست و هر کس که به طریقی عقلش را از دست داده نیز مانند دیوانه است<ref> تحریرالوسیله، ج ۲، ص ۳۲۵، مسأله ۱.</ref>.
# قصد؛ یعنی شوهر به طور جدی تصمیم به طلاق داشته باشد. بنابراین طلاق غیرمصمم مثل کسی که خواب است یا به طور سهوی و اشتباهی و شوخی صیغه طلاق را بخواند صحیح نیست<ref>همان، ص ۳۲۶، مسأله ۳.</ref>.
# اختیار؛ به این معنا که اکراه و اجباری در کار نباشد. پس اگر کسی را به ضرر مالی، جانی و آبرویی تهدید کنند که زنش را طلاق دهد، چنین طلاقی صحیح نیست<ref>همان، مسأله ۳ و ۴.</ref>. اگر طلاق اجباری جاری شود و در پی آن، مرد به طلاق راضی شود، این رضایت، موجب صحت طلاق نمی‌شود<ref>همان، ص ۳۲۷، مسأله ۸.</ref>.
# مرد می‌تواند هر وقت که بخواهد زن خود را طلاق دهد<ref>قانون مدنی، ماده ۱۱۳۳.</ref>، ولی زن چنین حقی را ندارد مگر این که در عقد ازدواج با شوهر شرط کند که در مواردی وکیل طلاق دادن خود باشد.
 
استفتایی از محضر [[سید روح‌الله موسوی خمینی|امام خمینی]]: آیا زوجه می‌تواند در هنگام عقد ازدواج با شوهر شرط کند که در مواردی خاص، طلاق به دست او باشد؟ جواب: اگر در ضمن عقد شرط کنند که زن از طرف شوهر وکیل باشد که در موارد خاصی خود را طلاق دهد، صحیح است<ref>سیمای زن در کلام امام خمینی، وزارت ارشاد اسلامی، ص ۱۷۴، ۱۳۶۴.</ref>.
 
=== شرایط طلاق گیرنده ===
# زن باید در وقت طلاق، از خون حیض و نفاس پاک باشد و شوهرش در آن پاکی یا در حال نفاس یا حیض که پیش از این پاکی بوده با او نزدیکی نکرده باشد<ref>توضیح المسائل، مسأله ۲۴۹۹.</ref>. این شرط در سه صورت لازم الاجرا نیست؛ اول: آن که شوهرش بعد از ازدواج با او نزدیکی نکرده باشد. دوم: آبستن باشد. سوم: مرد به واسطه غایب بودن نتواند یا برایش مشکل باشد که پاک بودن زن را بفهمد<ref>توضیح المسائل، مسأله ۲۵۰۰.</ref>.
# همسر دائمی مرد باشد؛ بنابراین، طلاق همسر موقت، بی‌معنا و باطل است<ref>تحریرالوسیله، ج ۲، ص ۳۲۷، مسأله ۱۰.</ref>.
# معین باشد؛ اگر مرد دارای یک همسر است، همین قدر که بگوید: «زَوْجَتی طالِقٌ؛ همسر من رهاست»، کافی است ولی اگر بیش از یک همسر دارد باید آن را که می‌خواهد طلاق دهد با نام یا اشاره معین نماید<ref> همان، ص ۳۲۹، مسأله ۱۷.</ref>.<ref> فقه خانواده، علی‌اصغر الهامی نیا، ص ۱۴۳.</ref>.
 
== عده طلاق ==
محدوده زمانی خاصی را که در آن، ازدواج برای زن جایز نیست، عده گویند. عده دارای اقسامی چون عده طلاق، عده وفات و عده ازدواج موقت است که به لحاظ مدت، با هم تفاوت دارند. عده طلاق، برای زنی که خون حیض می‌بیند تا شروع سومین دوره حیض‌ و برای زنی که حیض نمی‌بیند، سه ماه است<ref> مشکینی، مصطلحات الفقه و اصطلاحات الاصول، ۱۴۳۱ق، ص۳۷۰-۳۷۱.</ref>.
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۱ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۰۶

طلاق

طلاق در لغت به معنای ترک کردن، آزاد و رهاشدن و جدایی است، و در اصطلاح شرعی «گسستن پیوند ازدواج با صیغه مخصوص» است[۱]. نظام خانواده در اسلام به گونه‌ای طراحی شده که اگر به خوبی اجرا شود کمتر خانواده‌ای در چنبره مشکلات جدی گرفتار خواهد شد و یا به بن بست خواهد رسید. با وجود این چون خواه ناخواه برخی خانواده‌ها به چنین بن بستی گرفتار خواهند شد، اسلام، «طلاق» را مجاز شمرده است.

طلاق در اسلام

در روایات معصومین (علیهم‌السلام) به همان اندازه که از ازدواج تمجید و بدان سفارش شده است، از طلاق نکوهش و نهی شده است و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرموده است: «ما مِنْ شَیْءٍ ابْغَضُ الَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مِنْ بَیتٍ یخْرَبُ فِی الاسْلامِ بِالْفُرْقَةِ؛[۲]. چیزی نزد خداوند بزرگ نکوهیده تر از این نیست که خانه‌ای در اسلام به سبب جدایی (طلاق) ویران گردد».

بدین سبب در اسلام تدبیری اندیشیده شده و تمهیداتی پیش‌بینی شده تا این «بدترین حلال» به وقوع نپیوندد و آوار جدایی، احساسات و عواطف و آرزوهای اعضای خانواده به ویژه کودکان را قربانی بی‌رحمی خود نسازد و عشق و محبت را به کینه و نفرت تبدیل نکند؛ امساک به معروف، جدایی به معروف، عدم زیان و ضرر و تضییق و سخت‌گیری نسبت به زنان، تبادل نظر درباره سرنوشت کودکان، از جمله تمهیداتی است که بخشی از سوره طلاق را به خود اختصاص داده که اگر به مرحله اجرا درآید، راه بازگشت بسیاری از زن و شوهرها را به زندگی اولیه هموار می‌سازد، چنان که اصطلاح سه طلاقه و شرایط تقریباً سخت طلاق، نیز چنین تدبیری را با خود دارد.

انواع طلاق

طلاق به دو نوع بائن و رجعی تقسیم می‌شود:

طلاق بائن

طلاق بائن آن است که شوهر بعد از آن حق رجوع[۳]. به زن را ندارد، خواه زن عده داشته باشد یا نداشته باشد. طلاق بائن، خود به شش گونه زیر ممکن است رخ دهد:

  1. طلاق خُلع؛ اگر زن نسبت به شوهرش متنفر باشد و مهریه یا مال دیگری را، گرچه بیشتر از مهر باشد به شوهر ببخشد تا طلاقش دهد، چنین طلاقی را خلع گویند.[۴].
  2. طلاق مبارات؛ این نوع طلاق هنگامی رخ می‌دهد که زن و شوهر، یکدیگر را دوست نداشته باشند و زن مالی به شوهرش ببخشد - که بیشتر از مقدار مهر نباشد و احتیاط این است که کمتر باشد - تا شوهرش او را طلاق دهد[۵].
  3. طلاق همسری که به سن بلوغسال قمری) نرسیده است.
  4. طلاق زن یائسه.
  5. طلاق زنی که با او آمیزش نشده است.
  6. طلاق سومی که پیش از آن - بین طلاق اول و دوم و دوم و سوم - رجوع کرده باشد، گرچه این رجوع با عقد جدید و پس از خروج زن از عده باشد.[۶].

طلاق رجعی

طلاق رجعی آن است که مرد پیش از اتمام عده زن مطلقه، او را به همسری سابق برمی گرداند. چنین کاری در طلاق بائن و پس از اتمام عده ممنوع است[۷]. رجوع و بازگشت مرد می‌تواند زبانی باشد و به همسرش بگوید تو را به ازدواج خویش بازگرداندم. و می‌تواند عملی باشد و با او کاری را انجام دهد که معمولًا مرد نسبت به همسرش انجام می‌دهد[۸].

زنی که طلاق رجعی گرفته، در احکام همانند همسر مرد است و استحقاق نفقه و مسکن و لباس را دارد... ارث میان او و شوهر برقرار است، عقد خواهر او بر مرد حرام است و کفن و زکات فطره او نیز بر عهده شوهرش می‌باشد. مرد حق ندارد زنش را که طلاق رجعی گرفته از منزل اخراج کند تا عده اش تمام شود... چنان که زن حق ندارد بدون اجازه شوهر از منزل خارج شود مگر برای کاری ضروری یا واجبی که وقتش تنگ است[۹].

شرایط طلاق

برای صحت طلاق، سه دسته شرط لازم است که مربوط به اصل طلاق، طلاق دهنده و طلاق گیرنده می‌شود.

شرایط اصل طلاق

  1. خواندن صیغه مخصوص که عبارت است از «انْتِ طالِقٌ؛ تو رها هستی» و مانند آن که طلاق گیرنده را دقیقاً معین کند. هم‌چنین طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود[۱۰].
  2. صیغه طلاق باید منجز و بدون قید و شرط باشد؛ پس اگر صیغه را مشروط به شرطی بکند باطل است، خواه وقوع شرط احتمالی یا یقینی باشد مثل این که بگوید: «انْتِ طالِقٌ انْ جاءَ زَیدٌ؛ اگر زید بیاید تو رها هستی» یا «انْتِ طالِقٌ انْ طَلَعَتِ الشَّمْسُ؛ اگر خورشید، طلوع کند تو رها هستی[۱۱]».
  3. حضور دو شاهد عادل؛ شاهدان باید مرد باشند و خواندن صیغه را بشنوند؛ چه طلاق دهنده به آنان بگوید شاهد باشید یا نگوید. همین طور هر دو باید به اتفاق شاهد صیغه باشند و صیغه به طور انفرادی و جداگانه نزد هر یک از شهود کافی نیست؛ چنان که شهادت زنان، چه تنها باشند و چه همراه مرد اعتبار ندارد[۱۲]. اگر مرد برای طلاق، کسی را وکیل کند، وکیل نمی‌تواند شاهد هم باشد، چنان که خود مرد نیز نمی‌تواند شاهد قرار گیرد[۱۳].
  4. طلاق، مخصوص همسر دائمی است و همسر غیردائمی با اتمام مدت یا بخشیدن آن از سوی شوهر، از مرد جدا می‌شود و نیازی به صیغه طلاق نیست.

شرایط طلاق دهنده

  1. بلوغ (بنابر احتیاط واجب)؛ پس طلاق نابالغ، صحیح نیست؛ چه بی واسطه چه باواسطه وکیل، اگر‌چه ممیز و ده ساله باشد[۱۴].
  2. عقل؛ بنابراین طلاق شخص دیوانه صحیح نیست؛ چه دیوانگی اش دائمی باشد چه دوره ای. شخص مست و هر کس که به طریقی عقلش را از دست داده نیز مانند دیوانه است[۱۵].
  3. قصد؛ یعنی شوهر به طور جدی تصمیم به طلاق داشته باشد. بنابراین طلاق غیرمصمم مثل کسی که خواب است یا به طور سهوی و اشتباهی و شوخی صیغه طلاق را بخواند صحیح نیست[۱۶].
  4. اختیار؛ به این معنا که اکراه و اجباری در کار نباشد. پس اگر کسی را به ضرر مالی، جانی و آبرویی تهدید کنند که زنش را طلاق دهد، چنین طلاقی صحیح نیست[۱۷]. اگر طلاق اجباری جاری شود و در پی آن، مرد به طلاق راضی شود، این رضایت، موجب صحت طلاق نمی‌شود[۱۸].
  5. مرد می‌تواند هر وقت که بخواهد زن خود را طلاق دهد[۱۹]، ولی زن چنین حقی را ندارد مگر این که در عقد ازدواج با شوهر شرط کند که در مواردی وکیل طلاق دادن خود باشد.

استفتایی از محضر امام خمینی: آیا زوجه می‌تواند در هنگام عقد ازدواج با شوهر شرط کند که در مواردی خاص، طلاق به دست او باشد؟ جواب: اگر در ضمن عقد شرط کنند که زن از طرف شوهر وکیل باشد که در موارد خاصی خود را طلاق دهد، صحیح است[۲۰].

شرایط طلاق گیرنده

  1. زن باید در وقت طلاق، از خون حیض و نفاس پاک باشد و شوهرش در آن پاکی یا در حال نفاس یا حیض که پیش از این پاکی بوده با او نزدیکی نکرده باشد[۲۱]. این شرط در سه صورت لازم الاجرا نیست؛ اول: آن که شوهرش بعد از ازدواج با او نزدیکی نکرده باشد. دوم: آبستن باشد. سوم: مرد به واسطه غایب بودن نتواند یا برایش مشکل باشد که پاک بودن زن را بفهمد[۲۲].
  2. همسر دائمی مرد باشد؛ بنابراین، طلاق همسر موقت، بی‌معنا و باطل است[۲۳].
  3. معین باشد؛ اگر مرد دارای یک همسر است، همین قدر که بگوید: «زَوْجَتی طالِقٌ؛ همسر من رهاست»، کافی است ولی اگر بیش از یک همسر دارد باید آن را که می‌خواهد طلاق دهد با نام یا اشاره معین نماید[۲۴].[۲۵].

عده طلاق

محدوده زمانی خاصی را که در آن، ازدواج برای زن جایز نیست، عده گویند. عده دارای اقسامی چون عده طلاق، عده وفات و عده ازدواج موقت است که به لحاظ مدت، با هم تفاوت دارند. عده طلاق، برای زنی که خون حیض می‌بیند تا شروع سومین دوره حیض‌ و برای زنی که حیض نمی‌بیند، سه ماه است[۲۶].

پانویس

  1. المنجد، واژه طلق و جواهرالکلام، نجفی، ج ۳۲، ص ۲.
  2. وسائل الشیعه، ج ۲۲، ص ۷.
  3. اگر مرد، حق رجوع داشته باشد بدون اجرای صیغه عقد، زندگی مشترک را شروع می‌کنند و اگر حق رجوع نداشته باشد باید با شرایط خاصی دوباره صیغه عقد جاری کنند.
  4. تحریرالوسیله، ج ۲، ص ۳۵۲، مسأله ۱۳ و توضیح المسائل، مسأله ۲۵۲۸.
  5. همان، ص ۳۵۳، مسأله ۱۹.
  6. تحریرالوسیله، ج ۲، ص ۳۳۲، پیش از مسأله ۱.
  7. همان، ص ۳۴۷، پیش از مسأله ۱.
  8. همان، مسأله ۱.
  9. همان، ص ۳۴۶، مسأله ۱۲.
  10. توضیح المسائل، مسأله ۲۵۰۸.
  11. تحریرالوسیله، ج ۲، ص ۳۳۰، مسأله ۶.
  12. همان، ص ۳۳۱، مسأله ۹.
  13. همان، مسأله ۱۰.
  14. همان، ص ۳۲۵، مسأله ۱.
  15. تحریرالوسیله، ج ۲، ص ۳۲۵، مسأله ۱.
  16. همان، ص ۳۲۶، مسأله ۳.
  17. همان، مسأله ۳ و ۴.
  18. همان، ص ۳۲۷، مسأله ۸.
  19. قانون مدنی، ماده ۱۱۳۳.
  20. سیمای زن در کلام امام خمینی، وزارت ارشاد اسلامی، ص ۱۷۴، ۱۳۶۴.
  21. توضیح المسائل، مسأله ۲۴۹۹.
  22. توضیح المسائل، مسأله ۲۵۰۰.
  23. تحریرالوسیله، ج ۲، ص ۳۲۷، مسأله ۱۰.
  24. همان، ص ۳۲۹، مسأله ۱۷.
  25. فقه خانواده، علی‌اصغر الهامی نیا، ص ۱۴۳.
  26. مشکینی، مصطلحات الفقه و اصطلاحات الاصول، ۱۴۳۱ق، ص۳۷۰-۳۷۱.