سیف الدین باخرزی

از ویکی‌وحدت
آرامگاه شیخ باخرزی در بخارا
نام سَيْفُ الدِّيْنِ أَبُو المعالي سعيد بن المطهر بن سعيد بن عَلِيٍّ القَائِدِي البَاخَرْزِيّ
نام‎های دیگر شیخ خراسان
درگذشت 659ق

سَيْفُ الدِّيْنِ أَبُو المعالي سعيد بن المطهر بن سعيد بن عَلِيٍّ القَائِدِي البَاخَرْزِيّ یکی از علمای اهل سنت صوفی در قرن هفتم است ذهبی او را چنین توصیف می کند: «الإِمَامُ القُدْوَةُ شَيْخُ خُرَاسَان، كَانَ إِمَاماً مُحَدِّثاً، وَرِعاً زَاهِداً، تَقيّاً، أَثرِيّاً، مُنْقَطِع القَرِيْنِ، بعيد الصِّيت، لَهُ وَقْعٌ فِي القُلُوبِ وَمَهَابَةٌ فِي النُّفُوْسِ». صلاح الدین صفدی او را چنین توصیف کرده است: «امامی در سنت و تصوف.» به حدیث نبوی اهتمام داشت و کتابت کرد. وی در سال 659 هجری قمری درگذشت[۱].

زندگی

او در نهم شعبان سال 586 هجری قمری در باخرز شهری نزدیک نیشابور به دنیا آمد و در یازده سالگی به بغداد آمد و از ابن جوزی استفاده کرد. او با نجم الدين الكبرى، بهاء الدين السلامهي، تاج الدين محمود الأشنهي، سعد الدين الصرام الهروي، مختار الهروي همراه بود و در جوانی به حج مشرف شد. سپس بار دوم وارد بغداد شد و برای سهروردی و در خراسان توسط المؤید طوسی و فضل الله بن محمد بن احمد نوقانی قرائت کرد و سپس در دهستان برای مردم سخن گفت و تلاوت کرد. و برای واعظ جلال الدین بن شیخ شیخ الاسلام برهان الدین مرغینانی کتاب الهدایه را در فقه از کتب پدرش خواند. سپس به خوارزم و بعد به بخارا رفت و بر محبوبی و کردی و ابورشید الاصبهانی علم خود را ارائه داد.

از طرفداران او نجم الدین و مقری چنین گفته است که سعدالدین سرجنبان، روح الدین خوارزمی، شمس الدین کبیر نیز بودند. فرزندان او جلال الدین محمد و برهان الدین احمد داشت و مطهر الدین مطهر بودند.

درگذشت

باخرزی در 20 ذی القعده 659 هجری قمری وفات یافت و وجوه زیادی از خود به جای گذاشت.وصیت كرد كه او را در خرقه شيخش نجم الدين كبرى دفن كنند و روز تشييع او روز بود كه كسى آن را فراموش نکرد و جمعیت کثیری حضور یافتند و كمال الدين حسن بن مظفر الشيبانى بلدی در رثای او چنین سروده: آیا ندیدی که شمشیر حق زنگ زده و دین هدایت و شریعت تباه شده است؟ و اینکه خورشید حق تعالی غروب کرده و نور تقوا و علم خاموش شده است. با مرگ شمشیر هدایت و دین بهترین بعد از پیغمبر در این خاک است. شیخ زمان سعید بن المطهر ازهدایت پناه او بود[۲].

پانویس

  1. الذهبي، ج16، ص488-492، 1427هـ-2006م، دار الحديث، القاهرة
  2. سيف الدين الباخرزي