سلطان محمود غزنوی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۱: خط ۲۱:


== زندگی‌نامه ==
== زندگی‌نامه ==
او در سال ۳۶۰ ه‍. ق. متولد شد و در روز پنج‌شنبه ۲۳ [[ماه ربیع الثانی|ربیع الآخر]] سال ۴۲۱ ه‍. ق. در شهر غزنین به مرض سل (دق) درگذشت. پس از مرگ او را امیر ماضی خواندند. محمود بعد از مرگ ابومنصور ناصرالدوله سبکتکین به سال ۳۸۷ ه‍. ق. پس از غلبه بر برادرش اسماعیل به امارت رسید.
او در سال ۳۶۰ ه‍. ق. متولد شد و در روز پنج‌شنبه ۲۳ [[ماه ربیع الثانی|ربیع الآخر]] سال ۴۲۱ ه‍. ق. در شهر غزنین به مرض سل (دق) درگذشت. پس از مرگ او را امیر ماضی خواندند. محمود بعد از مرگ [[ابومنصور ناصرالدوله سبکتکین]] به سال ۳۸۷ ه‍. ق. پس از غلبه بر برادرش اسماعیل به امارت رسید.


== جنگ‌ها ==
== جنگ‌ها ==

نسخهٔ ‏۱ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۰۳

سلطان محمود غزنوی
سلطان محمود غزنوی.jpg
نام کاملابوالقاسم محمود بن ندیم
نام‌های دیگر
  • سیف‌الدوله
  • فهیم الدوله
  • سلطان ماضی
  • پرویز الملة
  • غازی
اطلاعات شخصی
روز تولد360ق.
محل تولدعزنین
روز درگذشت421ق.
محل درگذشتعزنین
دیناسلام، اهل‌سنت

سلطان محمود غزنوی در سال 360 هجری قمری در غزنین یکی از شهرهای افغانستان که در دامنه سلسله کوه‌های سلیمان واقع شده است، به دنیا آمد او شصت و یک سال عمر کرد و در سال 421 هجری قمری در همان بلاد وفات نمود. یکی از القاب معروف وی غازی است، که به جهت زادگاه وی او را بدین نام ملقب کردند. پدر محمود، :ابومنصور ناصرالدّوله سبکتکین" نام داشت، که داماد "البتکین" است و مانند او از غلامان ترک نژاد بود. البتکین که اساس حقیقی دولت غزنوی از اوست، سبکتکین را در نیشابور از تجّار برده فروش خریداریکرد و سپس او را به دامادی خود درآورد. در سال 366 هجری سبکتکین جانشین البتکین گردید. سبکتکین به مدت نوزده سال سلطنت کرد. سلطان محمود که اولین فرمان‌روای مستقل و بزرگ‌ترین فرد خاندان غزنوی بود، به جنگاوری و بی‌باکی و کثرت فتوحات و شکوه دربار در تاریخ اسلام، مخصوصاً غزوات او در هند و غنایمی که از آن‌جا آورده مشهور است. وی نخستین فرمان‌روا در قلمرو خلافت اسلامی بود که به خود عنوان سلطان داد تا استقلال خود را از دستگاه خلافت نشان دهد هر چند خلیفه فقط لقب امیر را برای او پذیرفته بود.

زندگی‌نامه

او در سال ۳۶۰ ه‍. ق. متولد شد و در روز پنج‌شنبه ۲۳ ربیع الآخر سال ۴۲۱ ه‍. ق. در شهر غزنین به مرض سل (دق) درگذشت. پس از مرگ او را امیر ماضی خواندند. محمود بعد از مرگ ابومنصور ناصرالدوله سبکتکین به سال ۳۸۷ ه‍. ق. پس از غلبه بر برادرش اسماعیل به امارت رسید.

جنگ‌ها

سلطان محمود بر ابوابراهیم اسماعیل بن نوح ملقب به منتصر سامانی چیره گشت. بعد از آن خلف بن احمد باقیماندهٔ صفاریان را از میان برداشت. سپس با خانیان ترکستان به جنگ پرداخت و بعد از آرام کردن آن نواحی عزم فتح خوارزم و گرگانج را نمود و در سال ۳۹۲ ه‍. ق. به‌عنوان جهاد به هندوستان حمله برد و تا سال ۴۱۶ ه‍. ق. در ظرف ۲۴ سال چندین جنگ کرد که ۱۲ غزوهٔ او مهم‌تر است. از فتوحات دیگر محمود می‌توان فتح ری و اصفهان و غلبه بر مجدالدولهٔ دیلمی اشاره کرد که به سال ۴۲۰ ه‍. ق. اتفاق افتاد.

بزرگ‌ترین جنگ سلطان محمود جنگ سومنات است که در (۴۱۶هجری) این جنگ بوقوع پیوست، زیرا سلطان محمود شنیده بود که کلان‌ترین بت‌خانه‌ها در شهر سومنات است لذا سلطان محمود و ۳۰۰۰۰۰ مرد جنگی از راه مولتان و اجمیر بعد از طی ریگستان‌های بی‌آب رجپوتانه بر سومنات حمله نمودند. با این که راجه‌های هند جهت حفاظت این معبد جمع شده بودند ولی در نتیجه جنگ خونین تعداد زیادی از ایشان مقتول شدند و بدون تسلیم چاره ندیدند. سلطان محمود بت‌خانه را ویران کرد. در این بت‌خانه جواهر گران‌بها وجود داشت سلطان محمود همه را به غنیمت گرفته به غزنی آورد.

وضعیت علم و ادب در دوران سلطنت محمود

اجتماع علما و شعرا در دستگاه محمود غزنوی و اشعار و کتبی که به نام او ترتیب یافته نام او را در اطراف عالم معروف کرده‌است. معروفترین شاعران دربار او عبارت بودند از: عنصری بلخی، فرخی سیستانی، عسجدی مروزی، زینتی، منشوری سمرقندی، کسائی مروزی و غضائری رازی.

اگر چه فردوسی توسی در زمان او می‌زیست و شاهنامه را به او تقدیم کرد ولی وابستگی به دربار محمود نداشت. از میان دانشمندان دستگاه محمودی نام‌آورتر از ابوریحان بیرونی نیست. از وزیران نامی دستگاه سلطان محمود این اشخاص بوده‌اند: فضل بن احمد اسفراینی، ابوالقاسم احمد بن حسن میمندی و ابوعلی حسن بن محمد بن میکال معروف به حسنک وزیر. دبیر مخصوص دربار سلطان‌محمود ابونصر مشکان بوده‌است.

مذهب و حکومت؛ بنای سلطنت ظل اللهی

سلطان محمود حنفی مذهب بود و در اجرای شریعت بسیار سخت‌گیری می‌کرد. او به شدت با شیعیان و باطنی‌ها مخالف بود و برای خوش خدمتی به خلیفه عباسی شیعیان بسیاری را قتل عام کرد. خود او یک بار گفته که " من برای خلیفه انگشت در جهان کرده و قرمطی(شیعیان را با این واژه صدا می‌کرد) می‌جویم و اگر مذهب‌شان مسلم شود آنها را از بین می‌برم".

با قدرت گیری او قدرت گرفتن جریان‌های شیعی در ایران برای مدتی رو به زوال رفت. خود سلطان محمود از اولین قدرتمندانی است که خود را سلطان می‌نامد. تئوری حکومتی او نوعی سلطنت مشروط به تایید خلافت عباسیان است. او هر چند در عمل از کسی حرف شنوی نداشت اما مشروعیت سلطنتش را از تایید خلیفه عباسی در بغداد می‌گرفت. خلیفه هم همواره او را جانشین خود دانسته و قدرتش را تایید می‌کرد. در واقع، بعد از سلطان محمود است که سلاطینی که به این نحو به قدرت می‌رسند زیاد می‌شوند.

تنها بانویی که سلطان محمود نتوانست او را شکست دهد

سلطان محمود در اوج اقتدارش چشم به ری، اصفهان و عراق عجم(مرکزی) دوخت. در آن زمان، زنی به نام سیده ملک خاتون حاکم ری بود. روایت است که سلطان محمود غزنوی در نامه‌ای به او نوشت: "باید که خطبه بر من کنی و زر به نام من زنی و خراج بپذیری و اگر نه من بیایم و ری بستانم تو را نیست گردانم...".

ملک خاتون که زنی زیرک بود در پاسخ به نامه محمود مطلبی را ذکر کرد که دست محمود را بست. او نوشت:

"تا شوی من زنده بود مرا اندیشه آن بود که تو را مگر این راه بود و قصد ری کنی. چون وی فرمان یافت و شغل به من افتاد، مرا این اندیشه از دل برخاست، گفتم: محمود پادشاهی عاقل است، داند که چون او پادشاهی را به جنگ زنی نباید آمدن. اکنون اگر بیایی خدای آگاه است که من نخواهم گریخت و جنگ را ایستاده‌‏ام، از آنچه در دو بیرون نباشد: از دو لشکر یکی شکسته شود؛ اگر من تو را بشکنم، به همه عالم نویسم که سلطان محمود را بشکستم که صد پادشاه را شکسته بود، مرا هم فتح‏‌نامه بود و رسد و هم شعر فتح [و اگر تو مرا بشکنی چه توانی نوشت؟ گویی زنی را بشکستم؟ تو را نه فتح‌‏نامه رسد و نه شعر فتح] که شکستن زنی بس فخر نباشد؛ گویند که سلطان محمود زنی را بشکست".

جواب قاطعانه ای که سیده ملک خاتون به سلطان محمود داد، او را وادار کرد تا از درگیری با ملک خاتون صرف نظر کند.

در گذشت سلطان

سرانجام سلطان محمود غزنوی در روز جمعه 17 ربیع‌الثانی سال 421 ه‍.ق (30 آوریل 1030 میلادی) در شهر غزنه به مرض سل درگذشت. پس از مرگ محمود، سلطنت پس از یک درگیری کوتاه بین مسعود و محمد(پسران محمود) به سلطان مسعود رسید. با به قدرت رسیدن مسعود غزنوی زوال این حکومت نیز آغاز شد. قلمرو غزنویان به سرعت به دست رقبا و به خصوص سلجوقیان افتاد و خود مسعود نیز از سلطنت خلع شد.

بسیاری زوال زود هنگام غزنویان را سیستم اداری به شدت ضعیف این حکومت می‌‎دانند. غزنویان بر خلاف سامانیان قدرت خود را بر یک دیوان سالاری متقن بنا نکرده بودند. قدرت اصلی دست شاه و سپس فرماندهان نظامی بود. شاه اراده مطلق داشت و هر که به او نزدیک‌تر بود به قدرت بیشتری می‌رسید. این اتفاق باعث افزایش رقابت، حسادت و کشمکش بین درباریان و در نهایت زوال سریع غزنویان شد.

منابع

  1. برگرفته از سایت زندگی‌نامه سلطان محمود غزنوی | مشاهیر تاریخ ما
  2. برگرفته از سایت سلطان محمود غزنوی؛ از کشتار شیعیان تا حمله به هند - خبر فوری