سعید العمودی

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۲۰ توسط S.m.salehi.kh (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «<div class="wikiInfo">پرونده:عمودی.jpg|جایگزین= حسن بصری|بندانگشتی| مقبره شیخ العمودی د...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
حسن بصری
مقبره شیخ العمودی در قیدون حضرموت
نام سعيد بن عيسى بن أحمد بن شعبان بن سعيد بن أحمد بن سعيد عمود الدين
نام‎های دیگر سعيد بن عيسى العمودي
درگذشت 671ق

سعيد بن عيسى العمودي ( متوفى 671 هـ) یکی از شیوخ و علمای ارشد حضرموت و مشایخ آل عمودی در حضرموت به او منتسب است.

نسب او به صحابی ابوبکر صدیق می رسد. او برای خانواده‌اش نفوذ معنوی و رهبری مذهبی را در دره دوعن ایجاد کرد که به یک دولت سیاسی تبدیل شد که برای مدتی بر دوعن حکومت کرد. شهر قیدون به خاطر آن شهرت داشت. او راه اهل تصوف را در پیش گرفت و در قرن هفتم هجری یکی از بزرگان این طریقت بود.

نسب

سعيد بن عيسى بن أحمد بن شعبان بن سعيد بن أحمد بن سعيد عمود الدين بن عيسى بن شعبان بن عيسى بن داوود بن محمد بن نوح بن طلحة بن عبد الله بن عبد الرحمن بن أبو بكر.او با 15 واسطه به خلیفه اول منتسب است.

تولد و تربیت

او در روستای قیدون از منطقه دوعن حضرموت متولد شد.او تحت سرپرستی والدینش با زندگی زاهدانه و با علاقه به تعلیمات دینی و امور خیریه پرورش یافت. او با حضور در درس علمای عصر خود پیگیر و مشتاق آموختن از آنان و نقل علوم از ایشان بود.

تصوف

شیخ سعید طریقه شعيب أبو مدين المغربية را آموخت.یکی از راه های صوفیه از فرستاده شیخ شعیب ابی مدین تلمسانی به حضرموت یعنی شیخ عبدالله الصالح مغربی گرفته شده است و او از کسانی شد که سلسله سند منسوب به رسول خدا صلی الله علیه و آله را از او اخذ می کردند.و روش علمی اخذ شده از او که (روش عمودی) شهرت داشت یکی از روشهای معروف حضرمی است که به بیست و سه روشی که عبدالرحمن بن عبدالله بلفقیه در کتاب «رفع الأستار» از آن یاد کرده است او نیز مؤسس (المنصبة العمودية) است که ظاهر و قداست خود را دارد و تا امروز باقی است[۱]. و از کسانی که از شیخ الصالح مراکشی طریقت را آموختند سید محمد بن علی بعلوی، «فقیه المقدم» مؤلف «الطریقة العلویه» در شهر تریم بود. وی از معاصران شیخ سعید بود که در شهر تریم نزد وی رفت و با وی در تصمیم شکستن شمشیر به عنوان نمادی از دگرگونی از جنبه های زندگی اجتماعی حاکم بر آن عصر موافقت کرد. و به راه زهد و ترک سیاست جایی که شمشیر در آن زمان نماد غارت، دزدی، جنایت، قضاوت جویی، انتقام و انتقام بود،رفتند.

گفتار

شیخ احمد بن ابی جعد از طریق تصوف از او پرسید و او پاسخ داد:

«راه تصوف، راه محققین و مجتهدین است.و اما راه محققین، دوری از مخلوقان و قطع علایق است و همت در خدمت راه خدا.راه مجاهدان روزه گرفتن ، نماز و ترک گناهان است.»

هنگامی که از او در مورد خصوصیات فقیر صابر سؤال کردند،او گفت:

«به پوشیدن مصیبت زرهی و گوشه گیری، و ردای حرمت، و شلوار عفت و حیا، مشاهده، و عصای امانت، و چراغ پایداری و صبر، و عصای یقین را بگیر و گوشه ای را بگیر و از علم بنوش، در پایان به درگاه پادشاه قدوس می رسی او دارای صفاتی است که با آن شناخته می شود، اگر می دانستند که از آب نازکتر است، و از آسمان بالاتر.او از تابستان بارورتر و نیتش از شمشیر زیباتر است. گفتار او از ظلم و ستم دوری می‌کند، مانند دریایی که فرد خود را در آن می‌شوید و از ماهی آن می خورد،درونش از خستگی دوری مسافت آرام می گیرد اگر راست بگوید او را از ترس نجات می دهد، و اگر راست گو باشد، عدالت را در حق خود به جا می آورد و حق خود را از او نمی گیرد(کنایه از لطف). هر چه خداوند به او نعمت داده است راضی و خشنود است و به هیچ یک از مخلوقات خدا ستم نمی کند و اگر به او ستم شود صبر و گذشت دارد.»

سپس از او درباره صفات شيخ و اينكه او شايسته شيخيت است پرسيدند و او پاسخ داد:

«فکر متحرک بودن، تفکر بنیادی، دعوای زیبا، کرم مرور، آرزوی بزرگ، علم بسیار، سینه گشاد، نفس نوکرانه، با او تبسم صحبت کن، و استوهامه یاد بگیر، کوچولو نادان، به نادان می آموزد، نه مصیبت شکوهمند. ، و کسى را ذکر نکند بغبه، امن بر دبیرخانه ها، به دور از خیانت، نه غافل از جهل او، خشنود از آنان که نزد او آمدند، کمک به مسلمانان در هر امر خوار کننده، پدر فلان یتیم. برای ضعیفان، مهزونا دلش، خوش به خدایش، میستوهاچای اهل این دنیا، دریغ نکن و شتاب مکن، پیروز نمی‌شود و با کسی که او را آزار می‌دهد، عصبانی نمی‌شود، بلکه خواب می‌بیند. و عفو می کند و به چیزی که مربوط به او نیست نمی پردازد، اگر به او دشنام داده شود، دشنام نمی دهد، و اگر از او خواسته شود، مانع نمی شود، و اگر مانع شود، اذیت نمی شود، و کسی که نزد من مهجور است، شر و اهلش خشمگین نمی شوند، مگر به عدالت خود و علم به اصول و فروع دین».

خانواده

وی با دختر شیخ احمد بن سعید بلوعار العفیفی ازدواج کرد و صاحب دو پسر به نام های محمد و علی شد.

وفات

وی در سال 671 هجری قمری وفات یافت و در قیدون حضرموت به خاک سپرده شد و مزارش در کنار مسجدش، مسجد شیخ سعید العمودی مشهور است[۲].

پانویس

  1. باكثير, عبد الله بن محمد (1405 هـ). رحلة الأشواق القوية إلى مواطن السادة العلوية. صفحة 134 - 136
  2. سعيد العمودي