روح القدس: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰۴: خط ۱۰۴:
# توسط روح‌القدس از مردگان بر‌خاست<ref>رومیان1: 3-4؛8: 11.</ref>.
# توسط روح‌القدس از مردگان بر‌خاست<ref>رومیان1: 3-4؛8: 11.</ref>.
# توسط روح، جلال می‌یابد و روح برای بازگشت او دعا می‌کند<ref>یوحنا16: 13-14؛ مکاشفه22:17.</ref>.
# توسط روح، جلال می‌یابد و روح برای بازگشت او دعا می‌کند<ref>یوحنا16: 13-14؛ مکاشفه22:17.</ref>.
ب: وظائف روح‌القدس در ارتباط با کلیسا:
# کلیسا تولدیافته‌ی روح‌القدس است و روح‌القدس است که به کلیسا برای پیش‌برد اهدافش، نیرو می‌دهد<ref> الیسوعی، فاضل سیداروس و دیگران، معجم اللاهوت الکتابی، بیروت لبنان، دار المشرق، چاپ دوم، ص390و 391.</ref>. در کلیسا به عنوان هیکل خود، ساکن می‌شود و در آن حضور دارد<ref>ویور، مری جو، درآمدی به مسیحیت، مترجم حسن قنبری، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول 1381ش،ص457.</ref> و از طریق تجلّی آن‌را تقویت می‌کند و آن‌را در برابر اشتباه محافظت می‌کند<ref>اول قرنتیان3: 16؛ افسسیان2: 22؛ اعمال 4: 30-33؛ اول قرنتیان 12: 7-13؛ دوم تیموتائوس 1: 14.</ref>.
# با کلیسا صحبت می‌کند و آن‌را متحد می‌سازد<ref>مکاشفه 2: 7و 11و 17و 27؛3: 6و 13و22؛ اول قرنتیان12: 13.</ref>.
# در کلیسا محبت و دوستی ایجاد می‌کند<ref>دوم قرنتیان 13: 14؛ فلیپیان 2: 1.</ref>.
# دادن عطای شفا<ref>Encyclopedia Britannica, P.469.</ref> به کلیسا، تا سلامتی جسم را از طریق غیر طبیعی دوباره ایجاد کند<ref>متی4: 23-25؛ 10: 1؛ اعمال 3: 6-8.</ref>.
# تعیین اسقفان کلیسا.
اسقفی که به ریاست کلیسا انتخاب می‌شود ضروری است که در درون خود دعوتی از روح‌القدس احساس نماید و از بیرون نیز توسط رأی دموکراتیک کلیسا دعوت شود و توسّط رسولان به خدمت منصوب گردد<ref>کرنز، ارل، پیشین، ص79.</ref>.


=پانویس=
=پانویس=
{{پانویس|2}}
{{پانویس|3}}


[[رده:عالم غیب]]
[[رده:عالم غیب]]
[[رده:مسیحیت]]
[[رده:مسیحیت]]
[[رده:فرشتگان]]
[[رده:فرشتگان]]

نسخهٔ ‏۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۳۲

÷

Ambox clock.svg


نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.

یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در

روح القدس
نام رُوح‌ُ القُدُس

روح القدس به‌معنای روح پاک، موجودی منزه از عیب‌ها و نقص‌ها است. موجوداتی چون جبرئیل، موجودی از عالم امر، نیروی غیبی، عقل فعال، روح‌الارواح و بزرگ فرشتگان از مصادیق روح القدس معرفی شده‌اند. در منابع اسلامی وظایفی همچون رساندن وحی به پیامبران، یاری رساندن به مؤمنان، مبدأ علم پیامبران، منشأ القاء حکم و علم به اهل بیت(ع) و شفاعت در روز قیامت به روح‌القدس نسبت داده‌ شده است.

واژه‌شناسی

روح‌القدس مرکب از دو کلمه روح و القدس است. روح به معنای نسیم و باد است[۱] و قدس نیز به معنای برکت[۲] و پاکی[۳] می‌باشد. نام‌گذاری او به "روح" به خاطر حیات‌بخشی او و "القدس" نیز به خاطر تقدیس‌بخشی وی به قلوب ایمان‌داران است[۴].

از دیگر نام‌های روح‌القدس، روح‌الله و روح مسیح است[۵].

کلمه عبری مربوط به روح (Ruach) واژه‌‌ای است که حدود چهارصد مرتبه در عهد قدیم آمده است[۶] که در بعضی موارد به باد[۷] و دم[۸] ترجمه شده است. بنا‌بر‌این اشاره عهد عتیق به دم خدا و یا طوفانی از جانب خدا[۹] نیز می‌تواند مربوط به کار روح خدا باشد.

بار معنایی این واژه عبری، چنان عمیق و غنی است که انتقال دقیق آن در زبان انگلیسی به هیچ وجه میسر نیست[۱۰].

روح‌القدس در عهد جدید به این نام‌ها خوانده شده است: تسلی‌دهنده، روح حکمت و ایمان، روح شجاعت، محبت و شادی[۱۱].

شخصیت شناسی

روح‌القدس اقنوم سوم از سه اقنوم «پدر، پسر، روح القدس» می‌باشد[۱۲]. در چارچوب ایمان مسیحی سخن از روح‌القدس پس از پدر و پسر است[۱۳].

نگاه مسیحیان به این سه اقنوم بر این اساس است که تثلیث واحد است و به معنای سه خدا نیست، بلکه خدای واحد در سه اقنوم است: «تثلیثی که از نظر جوهر، واحد است» (مصوبه شورای قسطنطنیه).

پس اقانیم ثلاثه در یک الوهیت سهیم نیستند، بلکه هر یک از آن‌ها به‌طور کامل خدا هستند: «پسر همان پدر و پدر همان پسر است و روح‌القدس همان پدر و پسر است؛ یعنی از نظر سرشت و طبیعت یک خدا هستند» (مصوبه شورای تولدو)[۱۴].

روح‌القدس شخصیتی الهی هم‌چون پدر و پسر دارد[۱۵]. لذا روح‌القدس را نباید فقط به عنوان یک تأثیر و یا یک قدرت تصور کنیم[۱۶]. او دارای صفات شخصی است زیرا که فکر می‌کند[۱۷] احساس دارد[۱۸] اراده دارد[۱۹] او توسط پدر فرستاده شده است تا ایمان‌داران را به مشارکت صمیمانه و پیروی از عیسی رهنمون سازد[۲۰].

غالباً عهد جدید، روح‌القدس را روح خدا می‌نامد. به نظر سنت مسیحی و کتاب‌های مقدس، روح‌القدس، مرادف جبرئیل یا فرشته‌ای از فرشتگان خدا و آفریده‌ای از آفریدگان او نیست. او در حقیقت خود خدا است که در قلوب مردم و جهان می‌زید و به عمل اشتغال دارد[۲۱].

الوهیت روح‌القدس

با پایان یافتن مباحثات مسیح شناختی کلیسای اولیه، پیامدهای تصمیماتی که در این ارتباط گرفته شده بود، موضوع بحث و بررسی محافل الاهیاتی قرار گرفت. در این دوران آموزه تثلیث به تدریج نشو و نما یافت. برابر بودن پدر و پسر در خلال مباحثات مسیح شناختی که سرانجام به شورای نیقیه ختم شد محرز گردید.

کلیسای اولیه در مورد روح‌القدس دچار سردرگمی بود. "مونتانوس" الاهیدان برجسته در قرن دوم میلادی درباره عملکرد روح‌القدس در زمان حاضر تأکید داشت[۲۲].

بحث درباره روح‌القدس نخستین بار به واسطه نظریات گروهی از نویسندگان پیش کشیده شد که به «مخالفان روح‌القدس» شهرت داشتند. آنان منکر شخصیت الهی روح‌القدس بودند[۲۳].

در مقابل، نویسندگانی هم‌چون آتاناسیوس و باسیلیوسِ اهل قیصریه، الوهیت روح‌القدس را تثبیت کردند[۲۴].

سابلیوس و پیروان او معتقد بودند که خدای واحد در تثلیث تجلی کرده است ولی ذاتاً دارای تثلیث نمی‌باشد. آن‌ها معتقد بودند که خدا به عنوان پدر خالق و قانون گذار می‌باشد و همان خدا به صورت پسر یعنی خدای مجسم، برای نجات انسان آمد و همان خدا به صورت روح‌القدس باعث نجات و تقدیس مؤمنین می‌گردد. لذا اینان به تثلیث ظاهری معتقدند و نه تثلیثی که ذاتاً در خدا وجود دارد[۲۵] لذا روح‌القدس موجود مستقلی نخواهد بود و تنها تجلّی خدا می‌باشد.

شخصی به نام "ماسدونیوس[۲۶]" که بین سالهای 341 و 360 اسقف کنستانتینوپل بود، تعلیم می داد که روح‌القدس یک خادم در سطح فرشتگان بود و مخلوقی تابع پدر و پسر است. این تعلیم نفی کننده الوهیت حقیقی روح‌القدس بود و به همان اندازه که تعلیم آریوس مقام مسیح را پایین می آورد، این تعلیم نیز مقام روح‌القدس را تنزل می داد.

درسال 381 شورای کنستانتینوپل این عقاید را رد کرد. هنگامی که اعتقادنامه کنستانتینوپل که همان اعتقادنامه نیقیه امروزی است، در سال 589 در سومین شورای تولدو قرائت می‌شد در کنار عبارت «روح القدس ... صادر شده از پدر» عبارت «و از پسر» نیز اضافه شد تا رابطه روح‌القدس با پدر و پسر نشان داده شود. کلیساهای غرب از آن زمان به بعد بر الوهیت حقیقی روح القدس تأکید کرده و اعلام داشته‌اند که او با پدر و پسر مساوی است و مانند آنان ازلی و هم‌ذات با آنان است[۲۷].

در شورای نیقیه طرف‌داران تثلیث سرانجام توانستند این نظر را در عالم مسیحیت تثبیت کنند که روح‌القدس موجودی برابر با خدای پدر و پسر است و به این ترتیب، خدایی سه گانه خلق شد[۲۸].

پس از تثبیت نظریه تثلیث کلیسای شرق (ارتدکس) با کلیسای غرب در نحوه تمایز بین سه اقنوم اختلاف افتاد. کلیسای شرق معتقد بود که پسر و روح‌القدس هر دو مشتق و صادر از پدر هستند ولی کلیسای غرب، روح‌القدس را صادر از پدر و پسر می‌دانست[۲۹].

در زمینه تدوین و تکامل الاهیات روح‌القدس، "آگوستین" نقش بسیار مهمی را ایفا نموده است. او بر ماهیت متمایز روح‌القدس تأکید دارد؛ با این حال روح‌القدس وجه اشتراک بین پدر و پسر است. پدر تنها پدرِ پسر است و پسر، تنها پسرِ پدر؛ امّا روح‌القدس هم روحِ پدر است، هم روح پسر؛ و این دو را در محبت پیوند می‌دهد.

وی تصدیق می‌کند که کتاب مقدس آشکارا نمی‌گوید که روح‌القدس محبت است، امّا از آن‌جا که خدا محبت است و روح‌القدس نیز خداست، نتیجه طبیعی این است که روح‌القدس محبّت است[۳۰].

بدین ترتیب الوهیت کامل روح‌القدس در الاهیات مسیحی با تأخیر نسبتاً طولانی، مورد پذیرش قرار گرفت.

وظائف روح القدس در عهد عتیق

نقش فعّال در خلقت

در کتاب مقدس آمده است: "روح خدا سطح آب‌ها را فرو گرفت". همچنین روح‌القدس، خالق حیات هم هست. زمانی که خدا آدم را آفرید روح‌القدس بود که در او نفس حیات را دمید[۳۱] و روح‌القدس هم‌چنان مخلوقات خدا را حیات می‌بخشد[۳۲].

روح‌القدس منشأ تمام قوای منحصر به فرد انسان است؛ قوایی همچون عقل، مهارتِ جنگیدن و حکمت[۳۳].

بنابراین روح‌القدس وجود فعّال و حیات‌بخش خدا در میان موجودات است[۳۴].

نقش فعّال در رساندن پیام خدا به قوم وی

روح‌القدس قوم یهود را در بیابان تعلیم می‌داد[۳۵]. نویسندگان مزامیر اسرائیل با کمک روح خداوند سرود‌های خود را می‌سراییدند[۳۶]. انبیاء نیز از روح خدا الهام می‌گرفتند و کلام او را بر قوم اعلام می‌کردند[۳۷].

قوّت گرفتن رهبری قوم بنی اسرائیل توسط روح القدس

زمانی که موسی مطیعانه هفتاد نفر از مشایخ را برای رهبری قوم و کمک به خود انتخاب کرد، خدا از روحی که در موسی بود گرفته و بر آنان گذاشت[۳۸].

همین‌طور هنگامی‌که یوشع به عنوان جانشین موسی در مقام رهبری انتخاب شد، خدا نشان داد که او نیز صاحب روح (یعنی روح‌القدس) است[۳۹] همین روح بر جدعون[۴۰]، داود[۴۱] و زرُبابل[۴۲] قرار گرفت.

به این ترتیب در عهد عتیق در مهم‌ترین وضعیت‌هائی که نیاز به رهبری بود، حضور روح خدا آشکار بود.

وظائف روح‌القدس در عهد جدید

سخنانی نظیر «روح‌القدس از زبان داود، پیش گفت درباره‌ی یهودا»[۴۳] نشان می‌دهد که رسولان معتقد بودند که روح‌القدس، نویسنده‌ی کتاب مقدس است[۴۴].

وظائف روح‌القدس در عهد جدید را می‌توان در سه محور مورد مطالعه قرار داد[۴۵]:

الف: وظائف روح القدس نسبت به عیسی:

  1. عیسی به وسیله روح القدس در رحم مریم قرار گفت[۴۶].
  2. به وسیله قدرت روح معجزه کرد[۴۷].
  3. به وسیله روح‌القدس بر ایمان‌داران آشکار می‌گردد[۴۸].
  4. توسط روح‌القدس از مردگان بر‌خاست[۴۹].
  5. توسط روح، جلال می‌یابد و روح برای بازگشت او دعا می‌کند[۵۰].

ب: وظائف روح‌القدس در ارتباط با کلیسا:

  1. کلیسا تولدیافته‌ی روح‌القدس است و روح‌القدس است که به کلیسا برای پیش‌برد اهدافش، نیرو می‌دهد[۵۱]. در کلیسا به عنوان هیکل خود، ساکن می‌شود و در آن حضور دارد[۵۲] و از طریق تجلّی آن‌را تقویت می‌کند و آن‌را در برابر اشتباه محافظت می‌کند[۵۳].
  2. با کلیسا صحبت می‌کند و آن‌را متحد می‌سازد[۵۴].
  3. در کلیسا محبت و دوستی ایجاد می‌کند[۵۵].
  4. دادن عطای شفا[۵۶] به کلیسا، تا سلامتی جسم را از طریق غیر طبیعی دوباره ایجاد کند[۵۷].
  5. تعیین اسقفان کلیسا.

اسقفی که به ریاست کلیسا انتخاب می‌شود ضروری است که در درون خود دعوتی از روح‌القدس احساس نماید و از بیرون نیز توسط رأی دموکراتیک کلیسا دعوت شود و توسّط رسولان به خدمت منصوب گردد[۵۸].

پانویس

  1. احمد بن فارس بن زکریا، معجم مقاییس اللغة، قم ایران، انتشارات دفتر تبلیغات حوزه علمیه، چاپ اول1404، ج2ص454 و واسطی حنفی، محب الدین، تاج العروس، بیروت لبنان، دار الفکر چاپ اول 1414، ج4ص58.
  2. صاحب بن عباد، المحیط فی اللغة، بیروت لبنان، عالم الکتاب، چاپ اول1414، ج5ص284.
  3. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، بیروت لبنان، دار العلم للملایین، چاپ اول1410، ج3ص960.
  4. مستر هاکس، قاموس کتاب مقدس، تهران ایران، نشر اساطیر، چاپ اول1377، ص424 و دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، تهران ایران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ اول1373، ج8ص10853.
  5. مستر هاکس، پیشین، ص424 و دهخدا، علی اکبر، پیشین.
  6. حبیب صموئیل و دیگران، دائرة المعارف الکتابیة، قاهره مصر، دار الثقافة، ص141.
  7. پیشین.
  8. دائره المعارف کتاب مقدس، ترجمه بهرام محمدیان، تهران ایران، انتشارات روز نو، چاپ اول، ص554.
  9. پیدایش 7:2 حزقیال 37: 9-10، 14.
  10. مک گراث، الیستر، در آمدی بر الاهیات مسیحی، مترجم عیسی دیباج، تهران ایران، کتاب روشن، چاپ اول 1385، ص306.
  11. میشل، توماس، کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، قم ایران مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1377ش، ص74-75.
  12. مستر هاکس، پیشین، ص424 و دهخدا، علی‌اکبر، پیشین.
  13. بسترس، کیرلّس سلیم و دیگران، جوهر المسیحیة و مفارقاتها، جونیة لبنان، المکتبة البولسیة، 2001، ص41.
  14. Catechism of Catholic Churh London ; Oxford press. P.60.
  15. لودیی، عبدالسلام، اصول الایمان، اشتوتکارت آلمان، Call of Hope، چاپ دوم2004، ص36.
  16. محمدیان، بهرام و دیگران، پیشین، ص556.
  17. رومیان 8: 27.
  18. رومیان 15:30.
  19. اول قرنتیان12: 11.
  20. یوحنا 14: 16-18 و 26.
  21. میشل، توماس، پیشین، ص74.
  22. مک گراث، الیستر، پیشین، ص309.
  23. پیشین، ص 309-310.
  24. پیشین، ص 22.
  25. سلیمانی اردستانی، عبدالرحیم، درآمدی بر الهیات تطبیقی اسلام و مسیحت، قم کتاب طه 1382ش،ص126و127 و ویلکن، رابرت، خدای سه گانه در کتاب مقدس و ظهور راست کیشی، مترجم الیاس عارف زاده، هفت آسمان، 1381، سال چهارم، شماره چهاردهم، ص90.
  26. یا "مکدونیوس".
  27. کرنز، ارل، سرگذشت مسیحت در طول تاریخ، مترجم آرمان رشدی، انگلستان، نشر ایلام،ایلام 2008، ص147.
  28. ویلسون، برایان، دین مسیح، ترجمه حسن افشار، تهران ایران، نشر مرکز، چاپ اول1381ش، ص55 و الفرق و المذاهب المسیحیة منذ ظهور الاسالم حتی الیوم ص24.
  29. مک‌گراث، الیستر، پیشین، ص324و325.
  30. پیشین، ص312-313.
  31. محمدیان، بهرام، پیشین، ص554
  32. ایوب4:33.
  33. حبیب صموئیل و دیگران، دائرة المعارف الکتابیة، قاهره مصر، دار الثقافة، ص143.
  34. میشل، توماس، پیشین، ص76.
  35. نحمیا20: 9.
  36. دوم سموئیل 23: 2؛ اعمال1: 16-20.
  37. اعداد11: 29.
  38. اعداد11: 12.
  39. اعداد27: 18.
  40. داوران6: 34.
  41. اول سموئیل16: 13.
  42. زکریا4: 6
  43. اعمال1: 16.
  44. تیسن، هنری، الهیات مسیحی، مترجم ط. میکائیلیان، حیات ابدی، ص240.
  45. روشن است که مطالب مذکور، ادعاهای مسیحیان است.
  46. متی1: 18و 20-23؛لوقا 1: 34-35.
  47. متی12: 28؛ لوقا11: 20؛ اعمال10: 38.
  48. یوحنا16: 13-15.
  49. رومیان1: 3-4؛8: 11.
  50. یوحنا16: 13-14؛ مکاشفه22:17.
  51. الیسوعی، فاضل سیداروس و دیگران، معجم اللاهوت الکتابی، بیروت لبنان، دار المشرق، چاپ دوم، ص390و 391.
  52. ویور، مری جو، درآمدی به مسیحیت، مترجم حسن قنبری، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول 1381ش،ص457.
  53. اول قرنتیان3: 16؛ افسسیان2: 22؛ اعمال 4: 30-33؛ اول قرنتیان 12: 7-13؛ دوم تیموتائوس 1: 14.
  54. مکاشفه 2: 7و 11و 17و 27؛3: 6و 13و22؛ اول قرنتیان12: 13.
  55. دوم قرنتیان 13: 14؛ فلیپیان 2: 1.
  56. Encyclopedia Britannica, P.469.
  57. متی4: 23-25؛ 10: 1؛ اعمال 3: 6-8.
  58. کرنز، ارل، پیشین، ص79.