رابطه جمهوری آذربایجان با رژیم صهیونیستی (مقاله)

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۵۹ توسط Khalemi (بحث | مشارکت‌ها)

رژیم‌صهیونیستی و آذربایجان علی‌رغم تفاوت‌ها در زمینه قومیت، دین، فرهنگ و سطح توسعه اقتصادی، در طول این سه دهه روابط مستحکمی با یکدیگر برقرار کرده‌اند. درحقیقت این روابط نیازمند علل و انگیزه‌های متعددی است که موجب شده رژیم‌صهیونیستی به طرف جمهوری آذربایجان کشیده شود. این انگیزه را می‌توان در چهار بعد سیاسی-دیپلماتیک، امنیتی-نظامی، تجاری-اقتصادی و درنهایت بعد فرهنگی عنوان کرد.

مطلب را می‌توان با این گفته الهام علی‌اف، رئیس‌جمهور آذربایجان، شروع کرد که روابط آذربایجان با رژیم‌صهیونیستی را به کوه یخی تشبیه کرده که تنها بخش اندکی از آن درمعرض دید قرار دارد و نُه‌دهم آن در عمق آب قرار گرفته و قابل رویت نیست. [۱]

البته واقعیت نیز، همین گفته رئیس‌جمهور آذربایجان را تصدیق می‌کند. ابعاد همکاری‌های نظامی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و دیپلماتیک طرفین، نشان از روابط بسیار مستحکم و روبه‌رشد باکو و تل‌آویو دارد؛ روابطی که می‌توان آن را در سطح استراتژیک توصیف کرد و آذربایجان را نزدیک‌ترین کشور مسلمان به تل‌آویو به شمار آورد.

آذربایجان بعد از به دست آوردن استقلال در سال ۱۹۹۱و به‌دنبال آن شکست در جنگ قره‌باغ و واگذار کردن یک‌پنجم از خاک خود، سعی کرد با یافتن متحدان استراتژیکِ قدرتمند اولاً از حلقه قدرت‌های بزرگ منطقه‌ای و بین‌المللی (روسیه در شمال، ایران در جنوب) رهایی یابد و دوماً بتواند با کمک این کشورها تمامیت ارضی خود را حفظ کند و در مناقشه قره‌باغ دست برتر را داشته باشد. باکو با عنایت به حمایت روسیه از ارمنستان و به بهانه ترس از ایران و انقلاب اسلامی، تلاش کرد که از همان روزهای اول با غرب از در دوستی درآید و حمایت آنها را برای پیروزی در جنگ قره‌باغ و نقش‌آفرینی بیشتر در قفقاز جلب کند.

ازاین‌رو رژیم‌صهیونیستی و آذربایجان از همان سال‌های اولیه روابط دیپلماتیک خود را آغاز کردند و در سال ۱۹۹۳سفارت رژیم‌صهیونیستی در باکو افتتاح شد و ملاقات‌های دیپلماتیک طرفین افزایش یافت؛ به‌گونه‌ای که نتانیاهو، نخست‌وزیر وقت رژیم‌ صهیونیستی در ۱۹۹۷ به باکو سفر کرد و شیمون پرز، رئیس‌جمهور وقت این رژیم در سال ۲۰۰۹ و ایهود اولمرت، نخست‌وزیر وقت دولت یهود نیز در همان سال از باکو دیدن کردند.

علاوه‌بر این وزرای هر دو کشور نیز در برهه‌های مختلف، به پایتخت‌های یکدیگر سفر کرده‌اند که نشان از گستردگی روابط آذربایجان با رژیم‌صهیونیستی است. تل‌آویو بعد از فروپاشی شوروی با سایر کشورهای جداشده از شوروی سابق ارتباط برقرار کرد اما رابطه‌اش با هیچ‌کدام از این کشورها همچون رابطه رژیم‌صهیونیستی با آذربایجان مستحکم و همه‌جانبه نبوده که این امر نشان‌دهنده اهمیت فراوان آذربایجان برای دولت یهود است.[۲]

دلایل و انگیزه های حمایت رژیم صهیونیستی از جمهوری آذربایجان

رژیم‌صهیونیستی و آذربایجان علی‌رغم تفاوت‌ها در زمینه قومیت، دین، فرهنگ و سطح توسعه اقتصادی، در طول این سه دهه روابط مستحکمی با یکدیگر برقرار کرده‌اند. درحقیقت این روابط نیازمند علل و انگیزه‌های متعددی است که موجب شده رژیم‌صهیونیستی به طرف جمهوری آذربایجان کشیده شود. این انگیزه را می‌توان در چهار بعد سیاسی-دیپلماتیک، امنیتی-نظامی، تجاری-اقتصادی و درنهایت بعد فرهنگی عنوان کرد.

سیاسی-دیپلماتیک

یکی از مهم‌ترین علل نزدیکی تل‌آویو به باکو است. در این بُعد می‌توان یکی از دلایل نزدیکی رژیم‌ صهیونیستی به آذربایجان را در مسلمان بودن این کشور دانست. رژیم‌صهیونیستی از زمان تاسیسش (۱۹۴۸) همواره به‌دنبال برقراری ارتباط با کشورهای مسلمان غیرعربی همچون ایران، ترکیه و آذربایجان بوده است. این رژیم‌ در منطقه‌ای متولد شد که کشورهای عربی مشروعیت او را به رسمیت نمی‌شناختند و به‌دنبال نابودی این موجودیت بودند، از این ‌رو با پیگیری دکترین پیرامونی (Periphery doctrine) در پی ارتباط با کشورهای مسلمان غیرعرب بود تا از این طریق هم بتواند دیوار عدم مشروعیت در بین کشورهای مسلمان را فرو بریزد و هم اینکه قادر باشد در بعد منطقه‌ای و بین‌المللی به‌عنوان کشوری مستقل و مشروع شناخته شود.

بنابراین یافتن متحدان خاصی فراتر از جهان عرب و در میان کشورهای مسلمان ازجمله اهداف استراتژیک رژیم‌صهیونیستی برای مدت زمان طولانی به حساب می‌آمده که با نزدیکی به باکو تا حدودی این هدف تل‌آویو تامین شده است. از سوی دیگر این رژیم‌ با فهم پیوندهای نزدیک تاریخی، قومی، زبانی و مذهبی آذربایجان با جمهوری اسلامی ایران، سعی داشته با نزدیکی به باکو و تامین احتیاجاتش و القای تهدید ایران، آذربایجان را از دوستی با ایران منصرف کند و مانع از شکل‌گیری اتحاد استراتژیک بین باکو و تهران شود. لذا اتحاد باکو و تهران می‌تواند برای تل‌آویو و منافع غرب تهدید جدی دربرداشته باشد و موازنه قدرت را در سطح منطقه، به نفع ایران و به ضرر رژیم‌صهیونیستی تغییر دهد.

امنیتی و نظامی

از نظر امنیتی و نظامی نیز آذربایجان فاکتوری بسیار مهم برای تل‌آویو به شمار می‌آید. موقعیت ویژه جغرافیایی آذربایجان در شمال ایران را می‌توان مهم‌ترین دلیل اهمیت باکو برای تل‌آویو به حساب آورد. ریچل آوراهام، تحلیلگر مرکز دیپلماسی رژیم‌صهیونیستی در شهر صفاد، تیرماه امسال(99) در روزنامه «اسرائیل‌هیوم» نوشت که تل‌آویو در مناقشه قره‌باغ باید کنار باکو بایستد، زیرا «آذربایجان چشم و گوش اسرائیل در برابر ایران است.» [۳]

بنابراین از نظر رژیم‌صهیونیستی، درصورت شکل‌گیری جنگ بین ایران و رژیم‌صهیونیستی، آذربایجان می‌تواند به‌عنوان برگِ برندهِ تل‌آویو علیه جمهوری اسلامی ایران عمل کند.

در همین خصوص کارشناسان صهیونیست در جریان درگیری‌های میان باکو و ایروان ابراز کردند که یکی از ملاک‌های تعیین‌کننده در «لزوم حمایت اسرائیل از آذربایجان و کمک تسلیحاتی به ارتش این کشور»، «اهمیت راهبردی» مناسبات آذربایجان و رژیم‌صهیونیستی در ارتباط با ایران و به‌ویژه وجود مرز طولانی آذربایجان با ایران است. افزون بر موقعیت جغرافیایی آذربایجان، این کشور مکانی ایده‌آل برای گردآوری اطلاعات استراتژیک علیه ایران، به شمار می‌آید. ازاین‌رو باکو در تهدیدات احتمالی تل‌آویو علیه تهران می‌تواند نقش برجسته‌ای برای رژیم‌صهیونیستی داشته باشد.

اقتصادی-تجاری

درحال‌حاضر آذربایجان بزرگ‌ترین شریک تجاری این رژیم در میان کشورهای تازه‌استقلال‌یافته از شوروی است و تل‌آویو نیز در سال‌های اخیر در میان پنج شریک تجاری برتر آذربایجان بوده است. این روابط اقتصادی-تجاری به‌حدی بوده که حجم تجارت پنج میلیارد دلاری طرفین تا سپتامبر ۲۰۱۵ حتی از حجم روابط تجاری رژیم‌صهیونیستی با فرانسه نیز پیشی گرفت.[۴]

روابط اقتصادی-تجاری آذربایجان و رژیم‌صهیونیستی را می‌توان در دو بخش کلی مورد بررسی قرار داد؛ نخست وابستگی تل‌آویو به نفت آذربایجان و دوم صادرات تسلیحات نظامی رژیم‌صهیونیستی به آذربایجان. درخصوص بخش اول، از زمان تاسیس رژیم‌صهیونیستی، موضوع انرژی دغدغه اساسی رهبران تل‌آویو بوده است. رژیم‌صهیونیستی به‌دلیل مناقشاتی که با اعراب داشته، نمی‌توانسته از آنها نفت خریداری کند و ازاین‌رو با مشکلات عدیده‌ای مواجه می‌شد.

از سوی دیگر تل‌آویو همانند دیگر کشورهای صنعتی به‌دنبال تامین امنیت انرژی و ایجاد تنوع در مسیرهای تهیه نفت و گاز است تا از این طریق بتواند منافع خود را به نحو احسن تامین کند. لذا در این بین کشور آذربایجان از نظر بعد مسافتی و امنیت انرژی بهترین گزینه برای دولت یهود محسوب می‌شود و به همین دلیل در طول چند سال اخیر باکو بزرگ‌ترین تامین‌کننده نفت رژیم‌صهیونیستی به حساب می‌آید و حدود ۴۰درصد از نفت مصرف سالانه رژیم‌صهیونیستی از جمهوری آذربایجان تامین می‌شود. این نفت از طریق خط لوله باکو– تفلیس– جیهان که نفت آذربایجان را به گرجستان و ترکیه و درنهایت به حاشیه دریای مدیترانه و فلسطین اشغالی منتقل می‌کند، تامین می‌شود.

علاوه‌بر این، رژیم‌صهیونیستی به‌دلیل موقعیت جغرافیایی خود در مدیترانه شرقی، توانایی قرار گرفتن در مسیر انتقال نفت و گازِ آذربایجان، ترکمنستان و قزاقستان و تبدیل شدن به یک هاب انرژی همانند ترکیه را دارد. این موضوع می‌تواند هم از بُعد سیاسی و هم از نظر اقتصادی برای تل‌آویو اهمیت فراوانی داشته باشد. علاوه‌بر مساله نفت، از بعد صادرات تسلیحات نیز باکو برای رژیم‌صهیونیستی حائز اهمیت است، چراکه تل‌آویو ۶۰درصد از سلاح‌های ارتش آذربایجان را تامین می‌کند و به‌نوعی آذربایجان در حوزه تجهیزات نظامی وابسته به صادرات تسلیحاتی رژیم‌صهیونیستی است.

صادرات تسلیحات از بعد سودآوری برای رژیم‌صهیونیستی اهمیت بسیاری دارد؛ به‌طوری‌که رژیم‌صهیونیستی در بین ۱۰ کشور اول تامین‌کننده تسلیحات در جهان است۹ و ازاین‌رو تل‌آویو اصلی‌ترین کنشگری است که به آذربایجان سلاح صادر کرده و سود سرشاری از این موضوع کسب می‌کند. به‌گونه‌ای که آذربایجان پس از هند، دومین خریدار اسلحه از رژیم‌صهیونیستی به حساب می‌آید۱۰ و در سال ۲۰۱۲ میزان خریدهای نظامی آذربایجان از تل‌آویو به 1.6 میلیارد دلار رسید و تا سال ۲۰۱۵ حجم این معاملات به بیش از چهار میلیارد دلار افزایش یافت.

[۵]

فرهنگی

آذربایجان بیش از ۲۰۰۰ سال محل زندگی یهودیان اشکنازی و بخارایی بوده که در باکو و شهر قوبا در شمال آذربایجان مستقر هستند. امروزه تعداد این جامعه در آذربایجان حدود 20هزار نفر برآورد می‌شود. این نکته ازاین‌رو برای رژیم‌صهیونیستی اهمیت دارد که این رژیم، خود را میعادگاه یهودیان جهان و مدافعان یهودیان دنیا می‌داند و حضور یهودیان در جمهوری آذربایجان زمینه‌های گسترش روابط بین تل‌آویو و باکو را افزایش می‌دهد.[۶]

راهبردهای رژیم صهیونیستی در جمهوری آذربایجان

رژیم صهیونیستی برای تحقق اغراض موردنظرش با محوریت تبدیل جمهوری آذربایجان به پایگاه منطقه ای صهیونیسم۱۲ راهبرد را در نظر گرفته است. اگر هریک از این راهبردها مورد بررسی قرار گیرند، آشکار می شود که صهیونیست ها از سال ها پیش برای برقراری چنین روابطی با جمهوری آذربایجان ،برنامه ریزی کرده اند. هریک از این راهبردها نشان می دهد، برنامه ریزی بسیار دقیق و سیستماتیکی در رژیم صهیونیستی صورت گرفته تا این رژیم بتواند، هدف خود را در تبدیل جمهوری آذربایجان به پایگاه منطقه ای برای صهیونیست ها محقق کنند.

راهبرد شیعه ستیزی

اولین راهبرد را باید در شیعه ستیزی ملاحظه کرد. جمهوری آذربایجان تنها کشوری در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی است که شیعیان اکثریت جمعیت آن را تشکیل می دهند. طی ۱۰ سال گذشته به ویژه از سال ۲۰۱۶ به این سو، دولت باکو سیاست های ضد شیعی گسترده ای را اتخاذ کرده و تلاش نموده، به انحاء و اشکال مختلف نمادهای شیعی را در این کشور از بین ببرد، از جمله اینکه فشارها بر فعالان شیعی را به شکل چشمگیری افزایش داده و بسیاری از آنها را بازداشت و حبس کرده است.

هم اکنون بیش از یکصد فعال شیعی و تعداد زیادی از روحانیون جمهوری آذربایجان، در زندان های این کشور به سر می برند.در ادامه تمام مراکز دینی و مذهبی مثل حوزه های علمیه به بهانه های مختلفی مانند طرح های بازسازی و نوسازی و تعریض معابر تخریب می شود. کاربردهای دینی و مذهبی مساجد مورد بازنگری قرار گرفته، تغییرات اساسی در آنها صورت می گیرد، درب های برخی مساجد بسته و برخی هم به بهانه های مختلف تخریب می شوند.

سیاستگذاری های مرتبط با این راهبرد در اتاق های فکر رژیم صهیونیستی انجام می شود. روند سیستماتیک بازداشت اسلامگرایان در اتاق های فکر صهیونیستی مشخص می شوند، حتی اخباری به رسانه های جمهوری آذربایجان درز یافته بود که عنوان می کرد، برخی از فعالان اسلامگرای رسانه ای این کشور مانند «نجات علی اف»، روزنامه نگار دیندار، پس از بازداشت، مستقیما توسط ماموران «موساد» و در سفارت رژیم صهیونیستی در باکو بازجویی شدند.

صهیونیست ها می دانند با حاکمیت فضای شیعی بر جمهوری آذربایجان غیر ممکن است بتوانند به اهداف مورد نظرشان در این کشور دست یابند. بنابراین صهیونیست ها و عوامل آنها بر این باورند که باید هویت شیعی جمهوری آذربایجان را از بین ببرند و تبدیل به هویتی دیگر بکنند. به همین دلیل صدور مجوز برای چاپ و نشر کتاب های شیعی به سختی صورت می گیرد و محدودیت های بسیاری در زمینه چاپ و انتشار این کتاب ها اعمال می شود، مساجد شیعیان به بهانه های مختلف یا مسدود می شوند یا تغییرانی در هیأت امنای آنها صورت می گیرد، اعضای هیأت امنای مساجد جدیدی که تاسیس می شود، از میان وهابی ها انتخاب می شوند، به خصوص اینکه در پروژه نشر وهابیت در جمهوری آذربایجان هماهنگی و همکاری تنگاتنگی بین این کشور با رژیم های سعودی و صهیونیستی مشاهده می شود.

حقوق شیعیان در جمهوری آذربایجان بعنوان اکثریت ، اکنون از حداقل حقوقی که حقوق بین المللی برای اقلیتها در نظر گرفته و کنوانسیون های بین المللی بر آن تاکید کرده ، کمتر است. طلاب شیعی جمهوری آذربایجان در هیچ یک از موسسات و نهادهای رسمی و دولتی استخدام نمی شوند، اجازه کاندیداتوری در انتخابات یا نمایندگی در پارلمان را ندارند. در مقابل، اقلیت یهودیان جمهوری آذربایجان از حداکثر حقوقی که اکثریت در یک کشور از آن برخوردار هستند، بهره می برد و حتی هم بیشتر.

راهبرد فرهنگی

برگزاری انواع جشنواره های موسیقی، مد و لباس و انواع نمایشگاه های مبتذل در کشور جمهوری آذربایجان

برگزاری مسابقه «یورو ویژن» در جمهوری آذربایجان که به مسابقه «هم جنس گرایان» معروف است، طی سال های ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ میلادی و پس از آن

مهمترین هدف از برگزاری این مسابقه با توجه به تشدید فضای شیعی حاکم بر جمهوری آذربایجان در سال ۲۰۱۲ و آغاز نهضت حجاب ، مبارزه فرهنگی و اشاعه فرهنگ مبتذل غرب در این کشور بود. دوبلاژ سریال ها و فیلم های مبتذل آمریکای جنوبی آنها را جهت پخش در رسانه ملی جمهوری آذربایجان به رایگان

ترجمه کتاب «آیات شیطانی»، نویسنده مرتد «سلمان رشدی» کرده و آن را به صورت پا ورقی در روزنامه ها

اشاعه نمادهای فراماسونی و صهیونیستی در جمهوری آذربایجان از جمله، در خیابان «استقلال» شهر باکو مجسمه شیطان پرستان موسوم به «اُبلیکس» نصب شده است. استفاده از نمادهای ماسونی و ستاره داوود تحت عنوان معماری مدرن از جمله در بناهای مهم و ماندگار نظیر ایستگاه های مترو، رواج داده شد که به نوعی با «یهودی سازی» جمهوری آذربایجان نیز ارتباط پیدا می کند.

راهبرد سیاسی

رژیم صهیونیستی تمام تلاش خود را به کار برده تا فضای سیاسی جمهوری آذربایجان را به سمتی سوق دهد که روابط باکو – تل آویو را برای افکار عمومی جمهوری آذربایجان سودمند بازنمایی نماید. در همین راستا رژیم صهیونیستی از مناقشه «قره‌باغ» به میزان زیادی بهره برداری ابزاری می کند. در جنگ منطقه قراباغ رسانه های جمهوری آذربایجان هیاهوی تبلیغاتی و جنجال رسانه¬ای بزرگی در انعکاس باصطلاح کمک های تسلیحانی رژیم صهیونیستی به باکو در این جنگ به راه انداختند. هدف مشترک این جنجال ها این بود که اینگونه القاء شود، تسلیحات و تجهیزات نظامی رژیم صهیونیستی بوده که موجب پیروزی جمهوری آذربایجان در شده است.

راهبرد اقتصادی

رژیم صهیونیستی راهبر با هدف نفوذ در بخش های مختلف اقتصاد جمهوری آذربایجان از جمله بخش های کشاورزی، حمل و نقل و صنعت اجرایی شده تا در پوشش فعالیت های اقتصادی این رژیم بتواند، اهداف دیگر خود را محقق کند.

در این راستا، حجم مبادلات تجاری رژیم صهیونیستی و جمهوری آذربایجان سال به سال در حال افزایش است و در حالی که حجم مبادلات تجاری ایران و جمهوری آذربایجان سالیانه به ۵۰۰ میلیون دلار هم نمی رسد، حجم مبادلات تجاری رژیم صهیونیستی و جمهوری آذربایجان به سالیانه ۴ میلیارد دلار و حتی بیشتر هم بالغ شده است. هیچ حوزه ای اقتصادی از چشم صهیونیست ها دور نمانده، از بخش حمل و نقل گرفته تا ارتباطات، همه حوزه ها مورد توجه رژیم صهیونیستی بوده، به عنوان مثال اکنون شرکت صهیونیستی «باکسل» بخش مهمی از خطوط مخابرات جمهوری آذربایجان را پوشش می دهد.

همچنین فعالیت های راه سازی و ساختمان سازی که نه تنها عمدتا در اختیار شرکت پیمانکار صهیونیستی است، بلکه به شکلی خاص در جنوب جمهوری آذربایجان و مناطق نزدیک به مرزهای ایران متمرکز است. رژیم صهیونیستی هم اکنون در تمام فعالیت های کشاورزی، بیمه ای و کشتیرانی جمهوری آذربایجان با هدف ایجاد پیوندی مشترک و مستحکم بین باکو و تل آویو و مشروع و عادی جلوه دادن روابط دو طرف نفوذ دارد. رژیم صهیونیستی تنها طرف تجاری و بازرگانی جمهوری آذربایجان است که رئیس جمهوری این کشور دستور ویژه ای را برای تسهیل ارتباطات و کمک به گسترش بیش از پیش روابط اقتصادی و تجاری بین دو طرف صادر کرده است و این بیانگر وجود اراده ای جدی از جانب دو طرف جهت توسعه و گسترش مناسبات اقتصادی است.

راهبرد ایران ستیزی

هدف این راهبرد زدودن و از بین بردن تمام آثار و نشانه های تاریخی، تمدنی، ادبی و فرهنگی ایران در جمهوری آذربایجان است. در این راستا، رژیم صهیونیستی شبکه ای از رسانه ها، ارگان ها ونهادهای تبلیغاتی را در جمهوری آذربایجان ایجاد کرده تا هر موضوع و مسئله مشترکی که بین جمهوری آذربایجان و ایران وجود دارد، مانند نظامی گنجوی مصادره به مطلوب شود یا این آثار مانند سنگ نوشته های فارسی مقبره نظامی گنجوی یا معماری ایرانی از بین برده شوند. در راستای این راهبرد، همکاری های بسیار گسترده ای بین باکو و تل آویو مشاهده می شود که هدف عمده آن ایجاد جنگ روانی علیه جمهوری اسلامی ایران است.

دیاسپورا سازی و قومیت گرایی

از سال ۲۰۰۲ میلادی کمیته امور آذری های مقیم خارج تاسیس شد و در سال ۲۰۰۸ میلادی نام خود را به «کمیته دیاسپورا» تغییر داد. این کمیته فعالیت خود را با هدف شناسایی و سازماندهی لابی های جمهوری آذربایجان در نقاط مختلف جهان گسترش داده است. نکته مهم در فعالیت این کمیته، این است که این کمیته دقیقا با الگو گیری از لابی سازی رژیم صهیونیستی تشکیل شده و «ناظم ابراهیم اف»، رئیس این کمیته از جمله شخصیت های جمهوری آذربایجان است که بارها به سرزمین های اشغالی سفر کرده و برادر وی هم «تقی ابراهیم اف» هم تا مدتها رئیس شبکه تلویزیونی atv جمهوری آذربایجان بود که به علت پخش کلیپ های یهودی و تبلیغات آشکار اسراییل ، وابستگی آن به رژیم صهیونیستی کاملا آشکار شده بود که البته در سال های اخیر با تغییر مدیریت آن و برخی حرکت های تاکتیکی ، تلاش شده است ماهیت صهیونیستی شبکه آ.ت.و. پنهان شود.

در مبحث قومیت سازی اگر نظریات شماری از صهیونیست های مطرح مانند «براندا شافر»، نویسنده کتاب «مرزها و برادری» را مطالعه کنیم، در می یابیم که در مقوله «پان آذریسم» صهیونیست ها ایفاگر نقش هایت کننده هستند.

راهبرد رسانه ای

هدفراهبرد رسانه ای رژیم صهیونیستی در جمهوری آذربایجان بهبود وجهه این رژیم ، از بین بردن انگ اشغالگری و تجاوز صهیونیست ها در فلسطین اشغالی و مشروع جلوه دادن تاسیس این رژیم در سرزمین های اشغالی در افکار عمومی جمهوری آذربایجان است.

در سال های اولیه برقراری روابط بین باکو و تل آویو برخی روزنامه های جمهوری آذربایجان مانند «آینه» و «زرکالو» رابط رسانه ای بین این کشور با رژیم صهیونیستی بوده و نقش سخنگویی بین دو طرف را در جمهوری آذربایجان ایفا می کردند.اما درحال حاضر شبکه گسترده ای از رسانه های نوشتاری، دیداری، اینترنتی و صوتی در جمهوری آذربایجان تشکیل شده که به شدت برای رژیم صهیونیستی تبلیغ و اخبار فلسطین اشغالی و تحولات جاری در سرزمین های اشغالی را سانسور یا بایکوت می کنند.

این رسانه ها طی فعالیت های خود تلاش بسیاری دارند، با تحریف واقعیت ها و حقایق تاریخی نوعی همذات پنداری بین رژیم صهیونیستی و جمهوری آذربایجان ایجاد کنند، به عنوان مثال این رسانه ها تلاش گسترده ای انجام می دهند تا رخداد تلخ کشتار «خوجالی» طی جنگ قره باغ را به افسانه تاریخی کشتار یهودیان به نام «هولوکاست» تشبیه کرده، این دو را به یکدیگر ارتباط دهند. به این ترتیب، این رسانه ها تلاش می کنند به خوانندگان خود این حس را انتقال دهند که بین شهروندان جمهوری آذربایجان و صهیونیست ها و یهودیان ساکن سرزمین های اشغالی هیچ تفاوتی وجود ندارد.

این قضیه را القا کنند که در واقعه «کشتار قبا» در سال ۱۹۱۸ میلادی که منطقه ای در شمال جمهوری آذربایجان بوده، ارامنه فقط آذریها را قتل عام نکردند، بلکه در میان قربانیان، شمار زیادی یهودی هم وجود داشته، در حالی که از قضا مستندات تاریخی نشان می دهد، یهودیان در کشتار مسلمانان در این منطقه در سال ۱۹۱۸ نقش مهمی داشته اند و در واقع، با رادیکال های ارمنی رابطه داشتند.

راهبرد امنیتی

در بحث راهبرد امنیتی می توان به همکاری و هماهنگی نزدیک سرویس های امنیتی و اطلاعاتی جمهوری آذربایجان با سازمان صهیونیستی موساد اشاره کرد که مهم ترین نمود آن همکاری جمهوری آذربایجان با موساد در ترور دانشمندان هسته ای جمهوری اسلامی ایران بود ، همچنین قضیه پرواز پهپاد تجسسی جمهوری آذربایجان بر فراز تاسیسات نطنز است.

افزون بر آن با انحلال وزارت امنیت ملی جمهوری آذربایجان در سال ۲۰۱۵ میلادی، ابعاد جدیدی از همکاری های امنیتی و اطلاعاتی باکو و تل آویو برملا شد، از جمله آشکار شد، طرح مشترکی بین جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی جهت گسترش فرقه های ضاله وهابیت و بهائیت در این کشور در حال پیاده سازی بوده و وزارت امنیت ملی جمهوری آذربایجان همچون پیمانکاری راه را نفوذ وهابی های تکفیری در پوشش فعالیت های اقتصادی ، بازرگانی و سرمایه گذاری در این کشور هموار می کرد.

در این راستا اخباری مبنی بر خرید تجهیزات مورد نیاز سرویس های امنیتی باکو به قیمت ۶۰۰ میلیون دلار از رژیم صهیونیستی و به طور مشخص سازمان موساد توسط رسانه ها افشاء شد. البته مسئولان ارشد دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی صراحتا و بی پروا بارها به این نکته اشاره کرده اند که روابط و همکاری های امنیتی و اطلاعاتی گسترده ای بین باکو و تل آویو وجود دارد. ناگفته پیداست که یکی از اهداف اصلی این روابط و همکاری ها اقدام علیه ایران و ایجاد تنش و اغتشاش داخلی در جمهوری اسلامی ایران است.

راهبرد انرژی

در این راهبرد انرژی، رژیم صهیونیستی تلاش می کند، مانع شکل گیری و ایجاد همکاری های مشترک منطقه ای در حوزه انرژی شود. این رژیم به خوبی می داند پتانسیل خوبی جهت همکاری بین ایران و جمهوری آذربایجان و روسیه در حوزه انرژی وجود دارد، به همین دلیل به هر طریق ممکن تلاش می کند، مانع شکل گیری چنین همکاری هایی شود. نتیجه این راهبرد این است که امروز جمهوری آذربایجان ۶۰ درصد نفت مورد نیاز رژیم صهیونیستی را از طریق خط لوله باکو – تفلیس - جیهان تامین می کند.

رژیم صهیونیستی در این راهبرد تمام تلاش خود را به کار برده تا در بخش انرژی از وابستگی خود به مصر و دیگر کشورها بکاهد و امنیت انرژی خود را در راستای توسعه مناسبات خود با جمهوری آذربایجان توسط باکو تامین کند. به همین دلیل است که شاهد هستیم جمهوری آذربایجان در حوزه انرژی با وجود داشتن پتانسیل لازم برای توسعه و گسترش مسیرهای انتقال انرژی در جهت های مختلف، تنها این توسعه در جهت شرقی – غربی، یعنی از باکو به سمت تل آویو حاصل شده است. در حالی که صدور نفت جمهوری آذربایجان به بازار رژیم صهیونیستی وابسته شده است، رژیم صهیونیستی نیز قصد دارد از حوزه های گازی تحت اشغال خود در دریای مدیترانه برداشت و از طریق خط لوله گازی موسوم به تاناپ و تاپ که به هزینه جمهوری آذربایجان در حال احداث است، به اروپا منتقل کند.

راهبرد نظامی

طی سفری که «بنیامین نتانیاهو»، نخست وزیر رژیم صهیونیستی به باکو در ۱۳ دسامبر ۲۰۱۶ انجام داد و در کنفرانس مطبوعاتی مشترکی که با رئیس جمهوری آذربایجان شرکت کرد، الهام علی اف صراحتا اعلام می کند که ارزش خریدارهای تسلیحاتی باکو از رژیم صهیونیستی بالغ بر ۴ میلیارد و ۸۵۰ میلیون دلار، یعنی حدود ۵ میلیارد دلار بوده است. با توجه به اینکه بودجه عمومی دولت جمهوری آذربایجان در آن مقطع زمانی ۳۰ میلیارد دلار اعلام شده بود، رقم ۵ میلیارد دلار به معنای اختصاص بودجه کلانی به خریدهای تسلیحاتی آن هم صرفا از رژیم صهیونیستی بوده و البته طبیعی است که تل آویو اصلا تمایل نداشت، چنین افشاگری هایی از سوی رئیس جمهوری آذربایجان صورت بگیرد.نکته مهم این است که بسیاری از این تسلیحات خریداری شده مانند موشک های ضدکشتی گابریل و باراک ۸ و برخی از پهپادها و تانک های بهغ اصطلاح مدرن شده توسط صنایع تسلیحاتی رژیم صهیونیستی در مناطق کوهستانی قره باغ کاربرد ندارد.

چون براساس یک منطق ساده آشکار است که موشک های ضدکشتی علیه ارمنستان که کشوری فاقد دریاست یا تانک هایی که در مناطق کوهستانی قره باغ قادر به حرکت نیستند یا موشک های دوربرد و میان برد برای ارمنستان که کشوری کوچک در میان بخش اصلی خاک جمهوری آذربایجان و نخجوان است، استفاده نخواهد شد. به این ترتیب می توان گفت که رژیم صهیونیستی در بلند مدت در حال ایجاد زرادخانه ای برای خود در قفقاز و در کنار گوش ایران است.

در سال ۲۰۰۸ میلادی و در جنگ «اوستیا» روسیه در حمله ای یک هفته ای معادلات نظامی و امنیتی در گرجستان را برهم زد. پس از آن، رژیم صهیونیستی پایگاه نظامی خود در این منطقه را از گرجستان به جمهوری آذربایجان انتقال داد. نکته دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، تبلیغات گسترده رسانه های جمهوری آذربایجان درباره کارآمدی پهپادهای صهیونیستی در جنگ اخیر قراباغ بود که در حقیقت دروغی بیش نیست، هدف این هجمه گسترده تبلیغاتی سرپوش نهادن بر این حجم خریدها و جلوگیری از تمرکز افکار جامعه بین المللی بر عمق این همکاری های نظامی غیر مرتبط با موضوع قره باغ است که بین باکو و تل آویو وجود دارد.

راهبردهای آموزشی و جعل تاریخ و باستان شناسی

در حوزه آموزش، رژیم صهیونیستی تلاش های گسترده و سرمایه گذاری قابل توجهی را در زمینه محتوای کتاب های درسی جمهوری آذربایجان انجام داده تا نشانه ای از اسلام اصیل در آنها وجود نداشته باشد و در عین حال تاریخ جمهوری آذربایجان، تاریخ تحریف شده ای باشد، به گونه ای که هیچ نقطه اشتراکی با تاریخ ایران که در واقع مام وطن می باشد، در آن مشاهده نشود.

بموازات ممنوعیت انتشار کتاب هایی که در آنها ماهیت و ابعاد تحریف تاریخ در جمهوری آذربایجان فاش می شوند، تولید محتوای مجعول تاریخی و مصادره سلسله های ایرانی مانند صفویه در سالهای اخیر در جمهوری آذربایجان افزایش چشمگیری داشته است. این اقدامات تماما همسو با ادعاهای رژیم صهیونیستی مبنی بر وجود باصطلاح امپراتوری باستانی یهودی به نام «امپراتوری خزر» در سرزمینی است که امروزه جمهوری آذربایجان نامیده می شود .

رژیم صهیونیستی درکنارتحریف تاریخ جمهوری آذربایجان، ادعاهای مضحکانه ای را نیز درخصوص وجود باصطلاح امپراتوری یهودی درطول تاریخ در این کشور مطرح می کند. این دو اقدام را می توان در راستای هدف بسیار خطرناک «یهودی سازی جمهوری آذربایجان» ارزیابی کرد که همچنان از سوی رژیم صهیونیستی دنبال می شود.

به موازات تحریف تاریخ به بهانه فعالیت های آموزشی ، باستان شناسان صهیونیستی فعالیت های گسترده ای را در مناطق مختلف جمهوری آذربایجان از جمله شمال این کشور در سال های اخیر انجام داده اند و همسو با آن برخی از رسانه های صهیونیست گرای جمهوری آذربایجان بشدت فرضیه های تاریخی را به مخاطبین خود القا می کنند که ادعا می کند جمهوری آذربایجان در گذشته سرزمینی یهودی بوده، این درحالی است که حقایق تاریخی اگرچه وجود اقلیت قومی یهودی غیر حاکم به نام خزر را در ساحل خزر را انکار نمی کند، اما باید توجه داشت که این اقلیت یکی از ۴۴۰ قوم ساکن در قفقاز و ساحل خزر محسوب می شوند که در طول تاریخ در این منطقه زندگی می کردند و وجود یک قوم در یک منطقه نمی تواند، به معنای وجود امپراتوری منتسب به آنها در این منطقه باشد، بنابراین امپراتوری یهودی به معنای آنچه مورد نظر رسانه های وابسته جمهوری آذربایجان است، در این منطقه موجودیت نداشته، بلکه تجسم عینی تحریف تاریخ جمهوری آذربایجان است، اما چون این هدف گذاری با بازه زمانی ۵۰ ساله در حال انجام است، لذا به این طریق تلاش می کنند، پایه های تحریف بنیان نهاده شود.

اسکان یهودیان و یهودی سازی جمهوری آذربایجان

تمامی یازده راهبرد مورد اشاره و تحرکات صهیونیست ها در جمهوری آذربایجان با هدف اجرایی کردن راهبرد دوازدهم یعنی اسکان یهودیان در جمهوری آذربایجان و یهودی سازی این کشور است. این راهبرد به دو روش درحال پیاده سازی در جمهوری آذربایجان است. آمارسازی از تعداد یهودیان جمهوری آذربایجان و خرید املاک.

مورینسون پژوهشگر مرکز مطالعات صهیونیستی بگین – سادات در سال ۲۰۱۶ م ادعایی را مطرح کرده، مبنی بر اینکه طی دوران حاکمیت اتحاد شوروی از جمهوری آذربایجان۸۰۰ هزار یهودی به سرزمین های اشغالی مهاجرت کردند؟! و بعد از استقلال جمهوری آذربایجان به دلیل یهودی دوستی روسای جمهوری این کشور در حال بازگشت به کشور خود هستند! این بدین معناست که رژیم صهیونیستی در حال مقدمه سازی جهت اسکان ۸۰۰ هزار یهودی در جمهوری آذربایجان است، چون یکی از راهبردهای این رژیم جهت مقابله با یهودیان ناراضی سرزمین های اشغالی انتقال و اسکان آنها در جمهوری آذربایجان است، به ویژه بعد از شکست طرح اسکان آنها در آرژانتین،

هم اکنون گزینه جمهوری آذربایجان به قوت در مورد این یهودیان مطرح است و به نظر می رسد، زمینه اجرایی شدن آن از دید جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی مطرح است. از جمله اینکه طی سالهای اخیر تحت تاثیر سیاست خاصی که در حوزه ساختمان سازی گسترده با حضور شرکت های صهونیستی در باکو اجرا شده، هم اکنون حدود یک میلیون واحد آپارتمانی خالی از سکنه موجود است که نه به کسی فروخته شده و نه کسی در آنها اسکان داده می شود.

این گمان وجود دارد که این واحدهای مسکونی با سرمایه های صهیونیستی و برای صهیونیست ها ساخته شده است. وقتی این سرمایه گذاری در کنار آن ادعاهای جمعیتی مورد توجه قرار گیرند، این فرضیه بیش از پیش تقویت می شود که رژیم صهیونیستی در پیاده سازی این سناریو در جمهوری آذربایجان کاملا جدی است و زمینه های این طرح در چارچوب راهبرد اسکان یهودیان در جمهوری آذربایجان و یهودی سازی این کشور و تبدیل آن به پایگاه منطقه ای صهیونیسم در حال پیگیری است.

در واقع صهیونیست ها معتقدند، اگر غرب در همان مرحله اول سناریو مسیحی سازی جمهوری آذربایجان طی ۵ دوره ۵ ساله با شکست مواجه شد و در همان مرحله اول که قرار بود تا سال ۲۰۰۵ میلادی ۲۰ درصد از جمعیت جمهوری آذربایجان را به آیین مسیحیت درآورد، ناتوان و ناکام نشان داد، در عوض رژیم صهیونیستی با توسل به راهبرد ۱۲ گانه خود در جمهوری آذربایجان که شیعه ستیزی و ایران ستیزی مهمترین این راهبردها محسوب می شود، می تواند سناریو ایجاد پایگاه منطقه ای در جمهوری آذربایجان را اجرایی کند. به همین دلیل است که صهیونیست ها در سال ۲۰۰۸ میلادی درصدد برگزاری کنگره جهانی یهود در جمهوری آذربایجان بودند. صرف نام بردن از جمهوری آذربایجان و پیشنهاد آن جهت میزبانی کنگره جهانی یهود بیانگر این امر است که برای آینده این کشور چه نقشه هایی ریخته شده و برنامه ریزی هایی در حال انجام است.

بنابراین با استناد به این راهبردها که خیلی کوتاه و مختصر به آنها اشاره شد، هیچ گاه نمی توان، روابط جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی را روابطی ساده و عادی ارزیابی کرد و این مسئولیتی بسیار مهم و سنگین بر دوش رسانه ها و مسئولین امر می گذارد تا چهره ای واقعی و حقیقی از مناسبات جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی ترسیم نمایند .

مهمترین انگیزه های رژیم صهیونیستی از نزدیک شدن به جمهوری آذربایجان

داشتن مرز مشترک طولانی جمهوری آذربایجان با جمهوری اسلامی ایران

شیعی بودن آذربایجان

داشتن اشتراکات فرهنگی، تاریخی و نژادی ایران و جمهوری آذربایجان

اگرچه در جمهوری آذربایجان اقلیت هایی مانند کُردها و ترکمن ها و روس ها و غیره ساکن هستند، اما اکثریت مردمان این کشور را آذری و تالش ها تشکیل می دهند که دارای مشترکات با ایران هستند. رژیم صهیونیستی بر این باور است، با نفوذ در مردم جمهوری آذربایجان و تغییر فرهنگ و سبک زندگی آنها می تواند روی آذری ها در ایران نیز نیز تاثیر بگذارد و این امکان را می یابد تا در عمق استراتژیک ایران نفوذ کند.[۷]

  1. رادگودرزی، معصومه (1395) روابط استراتژیک اسرائیل و آذربایجان: بنیادها و الزامات، فصلنامه علمی-پژوهشی سیاست جهانی، دوره پنجم، شماره سوم، پاییز 1395 صفحه 188-187
  2. http://farhikhtegandaily.com/news/46904
  3. رام، فرنوش (1399) چرا اسرائیل نگران جنگ میان آذربایجان وارمنستان است؟ رادیوفردا
  4. رادگودرزی، معصومه (1395) روابط استراتژیک اسراییل و آذربایجان: بنیادها و الزامات، فصلنامه علمی-پژوهشی سیاست جهانی، دوره پنجم، شماره سوم، پاییز 1395 صفحه 187
  5. رادگودرزی، معصومه (1395) روابط استراتژیک اسرائیل و آذربایجان: بنیادها و الزامات، فصلنامه علمی-پژوهشی سیاست جهانی، دوره پنجم، شماره سوم، پاییز 1395 صفحه 211
  6. https://qafqaz.ir/fa/
  7. https://www.mashreghnews.ir/news/802200/