دروغ: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:
</div>
</div>


'''دُروغ''' (کذب) در لغت به معنای سخن نادرست، خلاف حقیقت و واقعیت، قول ناحق است و به معنای نقل گفتاری از کسی است که آن را نگفته است. اصل آن در گفتار است؛ گذشته باشد یا آینده،‌ وعده باشد یا غیر آن. ضد صدق است و خبر از خلاف واقع، چه به صورت عمد یا سهو، می‌باشد.
دروغ به معنای سخن نادرست،[1] خلاف حقیقت و واقعیت،[2] قول ناحق و بمعنای نقل گفتاری از کسی که آن را نگفته است.[3] اصل آن در گفتار است؛ گذشته باشد یا آینده،‌وعده باشد یا غیر آن.[4] ضد صدق[5] و [6] خبر از خلاف واقع چه بصورت عمد یا سهو،،[7] آمده است.
(کذب) مخالف راستی و به معنای بیان چیزی خلاف واقع و با علم به نادرست بودن آن است. در [[دین اسلام]] دروغ یکی از [[گناهان کبیره]] به شمار می‌رود و جز در مواردی خاص، به شدت از آن نهی شده است.  


=دروغ=
دروغ در اصطلاح همان اظهار امر خلاف واقع و سخن بر خلاف حقیقت را دروغ گویند که یکی از بزرگترین و بدترین صفات انسان دروغ گفتن است.[8]


دروغ از صفات سخن است و دروغ‌گویی از صفات سخن گو و این دو همیشه با هم یار نیستند. می‌شود سخنی دروغ باشد، ولی گوینده‌اش دروغ‌گو نباشد، چنان‌که ممکن است کسی دروغ بگوید، ولی سخنش دروغ نباشد، بلکه راست و مطابق حقیقت باشد.
دروغ از جمله گناهان کبیره بلکه قبیح‌ترین گناهان و زشت‌ترین آنها می‌باشد که آدمی با این صفت در دیده‌ها خوار و در نظرها بی ارزش و بی اعتبار می‌شود.


شما اگر به وقوع حادثه‌ای اطمینان پیدا کردید، در صورتی که آن حادثه رخ نداده باشد، هنگامی که از وقوع آن خبر می‌دهید، شما دروغ‌گو نیستید، ولی خبر شما دروغ است. دروغ‌گو اگر سخن راستی بگوید که به نظرش بر خلاف حقیقت باشد، خبر او راست است، چون مطابق با واقع است، ولی خودش دروغ گفته، زیرا به نظر خودش بر خلاف حقیقت، سخن گفته است.
دروغ از منظر قرآن کریم:
در قرآن کریم آیات متعددی در زمینه دروغ وجود دارد که در اینجا به چند نمونه اشاره می‌شود:


=دروغ چیست و دروغگو کیست=
«ای کسانی که ایمان آورده‌اید، ‌چرا چیزی می‌گویید که انجام نمی‌دهید و نزد خدا سخت ناپسند است که چیزی را بگویید و انجام ندهید.»[9]


دروغ، سخن بر خلاف حقیقت است و دروغ‌گو کسی است که بر خلاف حقیقت، خبری می‌دهد. شما اگر گرسنه باشید و به منزل دوست خود بروید، او برای شما غذا بیاورد، شما بگویید من سیر هستم، این سخن دروغ است، چون بر خلاف حقیقت است؛ شما نیز دروغ‌گو هستید، زیرا بر خلاف حقیقت خبر داده اید.
با توجه به این آیه معلوم می‌شود که دروغ در نزد خدای متعال ناپسند شمرده شده است و موجب دوری انسان از خدا می‌شود که این خود عذاب روحی بس بزرگی است و در کنارش عذاب دوزخ را نیز در برخواهد داشت.
کم را بیش گفتن یا بیش را کم گفتن، دروغ است و گوینده‌اش دروغ‌گو می‌باشد، چنان که بود را نبود و یا نبود را بود خبر دادن دروغ‌گویی می‌باشد و نیز بد را خوب و خوب را بد یا کوچک را بزرگ و بزرگ را کوچک خواندن، دروغ خواهد بود.


=عواقب دروغ گفتن=
در جایی دیگر از قرآن کریم خداوند متعال می‌فرماید:


==نابودی ایمان==
«تنها کسانی دروغ پردازی می‌کنند که به آیات خدا ایمان ندارند و آنان خود دروغگویانند.»[10]


#دروغ با ایمان ناسازگار است و ضعف و نابودی آن را در پی دارد. حسن ابن محبوب می‌گوید: از [[حضرت صادق (ع)]] پرسیدم:
با توجه به این آیه، فرد دروغگو به قدری از سوی خداوند مورد مذمت قرار گرفته که او را بی ایمان معرفی کرده و هیچ فرد بی ایمان مؤمن تلقی نمی‌گردد.
#یکون المومن بخیلا؟ قال: نعم، قلت: فیکون جبانا؟ قال: نعم، قلت: فیکون کذابا؟ قال: لا و لا خائنا، ثم قال: یجبل المومن علی کل طبیعه الا الخیانه و الکذب.
#آیا مومن ممکن است بخیل باشد؟ فرمود: بله. آیا ممکن است ترسو باشد؟ فرمود بله. آیا ممکن است دروغگو باشد؟ فرمود: نه، مومن دارای هر سرشتی می‌شود، جز دروغ و خیانت<ref>محدث نوری: مستدرك الوسائل، ج ۱۴، ص ۱۳، ح ۱۵۹۶۶.</ref>.
#
#دروغ و خیانت هرگز در دل مومن یافت نمی‌شود. [[پیامبر اكرم(ص)|پیامبر اکرم(ص)]] می‌فرماید: یطبع المومن علی کل خصله و لا یطبع علی الکذب و لا علی الخیانه. مومن هر سرشتی را می‌پذیرد، جز دروغ و خیانت<ref>علامه مجلسی: بحار الانوار ج ۷۴ ص ۱۶۰، ح ۱۵۰.</ref>.
#
#سرشت دروغگویی با [[ایمان]] ناسازگار است و ایمان را از قلب خارج می‌کند. در بیان [[امام باقر(ع)]] چنین آمده است: ان الکذب هو خراب الایمان. همانا دروغ، نابودی و خرابی ایمان است<ref>كلینی: كافی، ج ۲، ص ۳۳۹، ح ۴.</ref>.
#
#امیر مومنان [[علی (ع)]] فرمود: جانبوا الکذب فانه یجانب الایمان. از دروغ بپرهیزید؛ چرا که ایمان را دور می‌کند<ref>حر عاملی: وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۴۶، ح ۱۶۲۱۶.</ref>. و نیز به همین دلیل این سخن از امیر مؤمنان (ع)نقل شده است: «لا یجد العبد طعم الایمان حتى یترک الکذب هزله وجده» بنده‌ای مزه ایمان را نچشد تا دروغ را وانهد چه شوخی باشد و چه جدی.
#
#دروغ سبب خرابی ایمان می‌شود امام باقر(ع) می‌فرماید« دروغ ویران کننده ایمان است».


==دروغ سرچشمه همه گناهان==
در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: در حقیقت خداوند آن کسی را که دروغ پرداز ناسپاس است هدایت نمی‌کند.[11]


در روایات اسلامی دروغ به عنوان کلید گناهان شمرده شده است، در حدیثى از [[امام باقر(ع)]] مى‏‌خوانیم:« ان اللَّه عز و جل جعل للشر اقفالا، و جعل مفاتیح تلک الاقفال الشراب، و الکذب شر من الشراب» خداوند متعال براى شر و بدى، قفل‌هایى قرار داده و کلید آن قفل‌ها شراب است (چرا که مانع اصلى زشتی‌ها و بدی‌ها عقل است و مشروبات الکلى عقل را از کار می‌اندازد) سپس اضافه فرمود: دروغ از [[شراب]] هم بدتر است.
و یا در آیات دیگر می فرماید: دروغگو مستحق لعنت و سزاوار خشم پروردگار عالم است.[12]


[[امام حسن عسكرى (ع)|امام حسن عسکرى (ع)]] می‌فرماید: «جعلت الخبائث کلها فى بیت و جعل مفتاحها الکذب» تمام پلیدی‌ها در اتاقى قرار داده شده، و کلید آن دروغ است.
دروغ در روایات:
اخبار وارده در بزرگی گناه دروغ و شدت عقوبت و مفاسد مترتب بر آن زیاد می‌باشد که در این قسمت به برخی از روایات اشاره می‌شود.


دروغ هم گناه است و هم مقدمه فتنه‌‏ها: [[علی(ع)]]:« دروغ انسان را به سوی بدی‌ها هدایت می‌کند و بدی‌ها نیز به سوی آتش [[جهنم]]»
پیامبر اکرم(ص) فرمود:


==دروغ در ردیف شرک به خدا==
«مؤمن هرگاه بدون عذر دروغی بگوید هفتاد هزار ملک او را لعنت می‌کنند و بوی بدی از قلبش بیرون می‌آید که تا به عرش می‌رسد و خداوند به سبب این دروغ،‌ گناه هفتاد زنا که کمترین آن زنای با مادر است را برای او می‌نویسد.»[13]


رسول گرامی اسلام(ص) فرمودند: « آیا شما را از بزرگترین گناهان خبر ندهم ؟ بزرگترین گناه شرک به خدا و درفتاری نسبت به پدر و مادر و دروغ گفتن است»
و یا در جایی دیگر می‌فرماید:
«از دروغ بپرهیز که روی دروغگو را سیاه می‌کند.»[14] [15]


==محرومیت از هدایت الهی==
مردی از رسول خدا(ص) پرسید: «چه عملی سبب دخول در آتش است؟ حضرت فرمود: دروغ. زیرا دروغ سبب فجور و فجور سبب کفر و کفر سبب دخول در آتش است.»[16]


دروغ، انسان را از هدایت الهی محروم می‌سازد. پروردگار عز و جل در قرآن کریم می‌فرماید: ان الله لایهدی من هو کاذب کفار. همانا خداوند دروغگوی ناسپاس را هدایت نمی‌کند<ref>زمر (۳۹): ۳.</ref>.
دروغ سبب گرفتن صورت انسانی از دروغگو است؛ یعنی صورت برزخی‌اش انسان نیست. رسول خدا(ص) به حضرت زهرا(س) فرمود: در شب معراج زنی را دیدم که سرش مانند خوک و بدنش مانند بدن الاغ بود و سبب آن فتنه انگیزی و دروغ بود.[17]


ان الله لا یهدی من هو مسرف کذاب. همانا خداوند کسی که اسراف کننده دروغگو است را هدایت نمی‌کند<ref>غافر (۴۰): ۲۸.</ref>.
در روایتی دیگر پیامبر اکرم(ص) ریشه دروغ را در کمبودها و پستی‌های انسان چه از لحاظ روحی و یا جسمی بیان فرموده است: دروغگویی از پستی روح ریشه می‌گیرد.[18]


آیه دیگر این است که، پس چرا خدایانشان مانع هلاکتشان نشدند بَلْ ضَلُّوا عَنْهُمْ یعنى گمراه شدند و آنها را یارى نکردند و جمله اشاره دارد که یارى خدایانشان از آنها ممکن نیست و به وسیله آنها گمراه شدند و این نتیجه دروغ و شرک آنان بود که (به دروغ) آنها را خدایان خود گرفتند و بر خدا دروغ بستند که داراى شریک می‌باشد.
در روایتی دیگر حضرت امیرالمومنین(ع) می‌فرماید: ‌بزرگترین گناهان نزد خدا، زبان دروغگو است.[19]


==زمینه سازی کفر و نفاق==
علل دروغگویی:
علل متعددی را می توان برای دروغگویی مطرح کرد:


دروغ گاه زمینه کفر یا نفاق را در انسان فراهم می‌سازد. زمانی که دل دروغگو از ایمان خالی شد، کفر یا نفاق به آن راه خواهد یافت؛ چنان که روایت شده: مردی خدمت رسول اکرم (ص) رسید و عرض کرد: یا رسول الله ما عمل اهل النار؟ قال النبی (ص): الکذب، اذا کذب العبد فجر و اذا فجر کفر و اذا کفر دخل النار. ای رسول خدا! کار اهل آتش چیست؟
1- حسد: برادران یوسف به خاطر حسادتی که به او داشتند از پدرشان خواستند که فردا او را با ما (به خارج شهر) بفرست، تا غذای کافی بخورد و تفریح کند و ما نگهبان او هستیم.[20]


پیامبر فرمود: دروغ. هرگاه دروغ‌گوید، فاسق می‌شود و هرگاه فاسق شود، کافر می‌شود و هرگاه [[كافر|کافر]] شد، در آتش قرار نمی‌گیرد؛ <ref>محدث نوری:مستدرك الوسائل، ج ۹، ص ۸۹، ح ۱۰۳۰۵.</ref> بنابراین، دروغ افزون بر دور ساختن ایمان از قلب انسان، زمینه کفر عملی او را نیز فراهم می‌کند.
2- شیطان: از مصادیق بارز دروغگویان در فرهنگ قرآن، شیاطین هستند. ‌آنجا که خداوند می‌فرماید: «آیا به شما خبر دهم که شیاطین بر چه کسی نازل می‌شوند؟ آنها بر هر دروغگوی گنهکار نازل می‌شوند.»[21]


دوگانگی میان واقعیت و خبر شخص دروغگو، مایه پیدایش و رشد صفت پلید نفاق در دل او می‌شود امیر مومنان علی(ع) می‌فرماید: الکذب یودی الی النفاق. دروغ انسان را به نفاق می‌کشاند.
3- گناه: از دیگر عواملی که سبب دروغگویی می‌شود، گناه و معصیت است. در قرآن کریم می‌خوانیم: «اینها آیات خداوند است که ما آن را به حق به تو تلاوت می‌کنیم اگر آنها به این آیات ایمان نیاورند،‌به کدام سخن بعد از سخن خدا و آیاتش ایمان می‌آورند، وای بر هر دروغگوی گنهکار.»[22]


طبق نقل حضرت صادق (ع)، پیامبر اکرم (ص) فرمود: ثلاث من کن فیه کان منافقا و ان صام و صلی و زعم انه مسلم؛
4- مکر زنانه: از دیگر مصادیق علل دروغگویی، مکر زنانه است که در سورة یوسف از زلیخا سخن به میان آمده است: «و هر دو به سوی در، دویدند و پیراهن او(یوسف) را از پشت پاره کرد و در این هنگام، شوهر آن زن را کنار در یافتند و آن زن گفت: کیفر کسی که بخواهد به اهل تو خیانت کند جز زندان و یا عذاب دردناک چه خواهد بود؟ یوسف گفت: او را به اصرار به سوی خود دعوت کرد و در این هنگام شاهدی از خانواده آن زن شهادت داد که اگر پیراهن او از پیش رو پاره شده، آن راست می‌گوید و او از دروغگویان است.»[23]


#من اذا ائتمن خان
5- حفظ موقعیت اجتماعی: گاهی انسان از یک مقام خاص اجتماعی برخوردار است و گاهی در اجراء و اداره امور محوله و مسئولیتی که به عهده گرفته کوتاهی می‌کند و به عللی از جمله ضعف و یا سوء مدیریت توفیق حاصل نمی‌شود لذا وقتی از طرف مقام بالاتر مورد سؤال قرار می‌گیرد برای حفظ منصب و عنوان اجتماعی و پوشاندن عیوب و لغزشهای خود متوسل به دروغ می‌شود و حفظ موقعیت خود را در گفتن مطالب خلاف واقع می‌داند.
#و اذا حدث کذب
#و اذا وعدا خلف.


سه چیز است که در هر کس باشد، منافق است؛ اگر چه روزه بگیرد و [[نماز]] بخواند و گمان کند که [[مسلمان]] است:
6- جلب منافع و دفع مضرات: گاهی انسان مشاهده می‌کند که ضرری متوجه او و منفعتی متوجه دیگری شده است. برای اینکه این زیان را از خود دور و متوجه دیگری سازد و یا منفعتی را که متوجه دیگری شده به سوی خود جلب نماید و به لحاظ اینکه اقتضاء طبع انسان جلب منفعت و دفع ضرر خویش است، این حالت انگیزه‌ای بسیار قوی در جهت گفتن دروغ به شمار می‌رود.[24]


#آن گاه که او را امین به شمار آورند، خیانت کند.
آثار دروغ:
#آن گاه که سخن براند دروغ‌گوید.
دروغگویی مانند سایر بیماری‌های روانی و عاطفی، ابتدا از یک مسأله کوچک و ساده آغاز می‌شود. چنانچه به موقع درمان نشود به یک بیماری روحی تبدیل می‌شود که مشکلات بسیاری را برای فرد مبتلا و دیگران فراهم می‌سازد. از نظر روانی، دروغگویی، برقرار کردن نوعی رابطه بیمارگونه با دیگران است که علاوه بر شخص،‌ دیگران را نیز دچار ناراحتی و مشکل می‌کند. دروغگویی عامل اصلی فسادهای دیگر است، بطوریکه شابد بتوان گفت کلید ورود به سایر فسادها است. برخی از عوارض و پیامدهای دروغگویی عبارتند از:
#آن گاه که پیمان بندد، پیمان شکند<ref>كلینی: كافی، ج ۲، ص ۲۹۰، ح ۸.</ref>.


(وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِکْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَکَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا<ref> ۲۸/ كهف</ref> و از آن کس که قلبش را از یاد خود غافل ساخته‏ایم و از هوس خود پیروى کرده و [اساس] کارش بر زیاده‏روى است اطاعت مکن – پس بى‏خبرى دلش از حقایق، نتیجه دنباله روى از هواهاى نفسانى است. و امّا آیه سوّم (عَلى‏ قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً<ref> ۲۵/ انعام</ref> درباره آندسته از اهل کتاب است که خداوند مى‏فرماید: تو را مانند فرزندانشان مى‏شناسند که پیامبر هستى امّا ایمان نمى‏آورند و ستمکارند (وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِآیاتِهِ إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ<ref> ۲۱/ انعام</ref>.پس علّت اینکه بر دلهاشان پرده‏اى از عدم فهم حقایق کشید شده نتیجه ستمگرى و افترا و دروغ خود آنهاست.
1- بی اعتباری دروغگو: زندگی در اجتماع بر اساس نوعی اعتماد نسبی دو جانبه استوار است. دروغ به این اعتماد لطمه می‌زند و موجب اختلال در روابط بین افراد شده و بدبینی را بین آنان پدید می‌آورد. همچنین فاش شدن دروغ شخص مبتلا باعث می‌شود تا آبروی او را بریزد و ارزش و اعتبار خود را از دست دهد. حضرت علی(ع) می‌فرماید:‌سزاوار است که مسلمانان از دوستی و برادری با دروغگو اجتناب کنند؛ زیرا او آنقدر دروغ می‌گوید که راستش را هم باور نمی‌کنند.[25]


دل نیارامد ز گفتار دروغ ——— آب و روغن هیچ نفروزد فروغ<ref>مولوی: مثنوی معنوی، دفتر سوم، قصه خورندگان پیل بچه.</ref>
2- از بین رفتن ایمان درغگو: کسانیکه به گفته‌های یک دروغگو اعتماد می‌کنند و آن را می‌پذیرند به گمراهی کشیده خواهند شد. این امر در مسائل فکری و اعتقادی موجب تباهی ایمان و عقیده افراد می‌گردد. همچنین دروغگو برای رسیدن به هدف و مطلوب خویش، دروغ را ابراز مؤثر در نتیجه کار می‌داند و این همان شرک خفی است و نشانگر ضعف ایمان دروغگو نسبت به تأثیر خداوند متعال بر امور است. امام محمد باقر(ع) می‌فرماید: »دروغ خانه ایمان را ویران می‌سازد.»[26]


=پیامدهای اجتماعی دروغ=
3- بی آبرویی: از دیگر زیان‌های اجتماعی دروغ، بی آبرویی است. دروغ‌های زیادی که از دروغگو کشف شد، رسوایی او که مکرر گردید، بی آبرویی نصیبش می‌شود. رسوایی دروغگو،‌ کشف دروغ اوست و بی آبرویی دروغگو، بی‌حیثیت و بی‌ارج شدن اوست. عقلا و خردمندان، همیشه بدنبال حیثیت و آبرو می‌روند. ثروتمند، ثروت خود را برای خریدن حیثیت و آبرو صرف می‌کند. قدرتمند، قدرت خود را برای رسیدن به این موقعیت به کار می‌اندازد. دانشمند، از دانش خود، برای جلب افکار عمومی، بهره برداری می‌کند. محبوب‌ترین چیزها نزد عقلاء حیثیت و آبرومندی می‌باشد و آخرین هدف آن‌ها همین خواهد بود؛ چون تمام دارایی خود را فدای آن می‌کنند، ولی دروغگو، با دست خود این موقعیت را از بین می‌برد.[27]


دروغ به جز آثار سوء اخلاقی که در شاکله خود انسان دارد بنیان و شالوده جامعه را ویران می‌کند مثل موش‌هایی که سد سبا را با آن استحکام ویران کردند. دروغ در خانه، دروغ در مدرسه، دروغ در بازار و محله و اداره و … نظام خانواده و مدرسه و بازار و اداره و… را از هم می‌پاشد. دروغ آثار زیانباری از جهت فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی به دنبال دارد.
رسول خدا(ص) فرمود: کم آبروترین مردم کسی است که دروغ می‌گوید.[28]


'''بی آبرویی''': [[امام علی(ع)]]:«الکذب یزری بالانسان»
4- بدبینی مردم: دروغگو مورد سوء ظن و بدبینی مردم است و گاهی کار او از این هم بالاتر می‌رود و بر اثر دروغ مورد تنفر قرار خواهد گرفت.[29]


'''رسوایی''': «والله مخرج ما کنتم تکتمون»
5- فقر: راستی و درستی، ثروت را می‌افزاید؛ چون دارنده آن ایجاد اعتبار می‌کند. دروغگویی سرمایه را راکد نگاه می‌دارد، زیرا نه تنها جلوگیری از پیدایش اعتبار می‌کند، بلکه اعتبار موجود را نیز می‌برد و کسی به وعده با او معامله نمی‌کند، چون اعتبار ندارد. به وعده دروغگو اعتماد نمی‌شود چون اعتماد کردن به او بر خلاف عقل است. امیرالمومنین علی(ع) می‌فرماید: عادت به دروغ، فقر می‌آورد.[30]


به قول [[علامه طباطبایی]] هر جزء نظام هستی با اجزاء دیگر و لوازمش مرتبط است. دروغگو اگر چیزی را پنهان کند لوازمش را چه کند لذا زود رسوا می‌شود. بر فرض گرگ [[یوسف]] را درید پیراهنش چرا سالم است؟ گندم کاشتی پس چرا جو سبز شد همین است که [[قرآن]] می‌فرماید: « إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی مَنْ هُوَ کاذِبٌ کَفَّار» و « ْ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّاب‏»<ref>آیه 3 سوره زمر</ref>
6- فراموشی: یکی از بیماری‌های روانی که دروغگو بدان گرفتار می‌شود، فراموشی است. امام صادق(ع) می‌فرماید: از چیزهایی که خدا به زیان دروغگویان کمک کرده، فراموشی است.[31]


==دروغ‌گو در اضطرار است==
7- پرده دری و بی شرمی: اگر کشف دروغ، روحیه دروغگو را متزلزل نکند و او همچنان به دروغگویی ادامه دهد، کشف‌های پی در پی، شرم را از او می‌برد و وی را دروغگوی حرفه‌ای می‌سازد و دیگر، از آنکه عیبش آشکار شود، ابایی ندارد. با خود می‌گوید: مردم همه مرا شناخته‌اند. پنهان ساختن دیگر چه سودی دارد و دیگر نه از ارتکاب گناه ابایی دارد و نه از فاش شدن آن. امام معصوم(ع) فرمود: از دروغ بپرهیزید، سرانجام دروغ، پرده دری است و سرانجام پرده‌دری آتش دوزخ است.[32]


[[پیامبر(ص)]]:« راستی آرامش است ولی دروغ هراس است» دروغگو در هیجان است که مبادا حرف امروزش با فردا تضاد داشته باشد.
مجوزات دروغ:
هر نابهنجاری آثار و تبعاتی در فرد و جامعه و در دنیا و [[آخرت]] به جا می‌گذارد. از مهم‌ترین آثار دروغگویی در حوزه اجتماعی، سلب اعتماد عمومی است. افزایش دروغ در میان افراد جامعه، هرگونه قضاوت و داوری درستی را سلب می‌کند و اشخاص در تعامل با یک دیگر نمی‌توانند به گفتارهای یک دیگر در هیچ حوزه‌ای اعتماد کنند.
1- حفظ جان و مال و عرض مسلمانان: پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: به خدا سوگند دروغ یاد کن و برادرت را از کشته شدن نجات بده.[33]


==کاهش ارزش اجتماعی==
همچنین راوی می‌گوید: از امام هشتم امام رضا(ع) سؤال کردم درباره مردی که از سلطان بر مال خویش می‌ترسد که مالش را به زور و ناحق از او بگیرد، ‌سپس به دروغ سوگند می‌خورد تا اینکه از ظلم سلطان نجات یابد. حضرت فرمود: باکی بر او نیست و نیز می‌گوید: از امام سؤال کردم که آیا همانگونه که انسان برای حفظ مال خویش جایز است سوگند بخورد، برای حفظ مال برادر دینی خود نیز می‌تواند سوگند دروغ متوسل شود؟ حضرت فرمود: آری.[34]


دروغگو قابل اطمینان نیست و مردم به او اعتماد نمی‌کنند؛ از این رو نزد مردم ارزش ندارد. ارزش انسان در جامعه بشری، به اطمینان و اعتماد مردم به او است. آنگاه که شخصی وجهه و آبروی خاصی دارد، ارزشمند است و از بین رفتن اعتبار و آبرو، نابود کننده ارزش اجتماعی او است و دروغگویی، رفتار ناشایستی به شمار می‌رود که اعتبار انسان را از بین می‌برد.
و نیز امام صادق(ع) فرمود: سوگند اقسامی دارد که یک قسم آن این است که انسان در راه خلاص و نجات مال یا جان مسلمانی از دست سارق یا هر متجاوز دیگری سوگند به دروغ بخورد، چنین سوگندی نه تنها کفاره ندارد بلکه اجر هم دارد.[35]


[[امیر مومنان علی(ع)]] می‌فرماید: الکذاب و المیت سواء فان فضیله الحی علی المیت الثقه به فاذا لم یوثق بکلامه بطلت حیاته. دروغگو و مرده یکسان هستند؛ زیرا همانا برتری زنده بر مرده، در اطمینان ] مردم [ به او است؛ پس وقتی مردم به سخن دروغگو اعتماد نکنند، زنده بودنش باطل است<ref>آمدی: غرر الحكم، ص ۲۲۰، ح ۴۳۸۶.</ref>.
2- اصلاح ذات البین: هر گاه دو نفر از یکدیگر کدورت و کینه‌ای داشته باشند و با هم قطع رابطه کنند برای اصلاح و آشتی دادن آنها دروغ گفتن جایز است یعنی گفتن مطالبی که موجب رفع کدورت‌ها و دشمنیها و برقراری روابط دوستانه و صمیمانه گردد، و همانگونه که برای رفع و درمان خصومتها و اصلاح روابط میان مسلمانان دروغ گفتن جایز است برای رفع و پیشگیری از خصومتها و دشمنیها نیز گفتن دروغ جایز است. بنابراین هرگاه راستگویی باعث وقوع فتنه و ایجاد دشمنی میان دو مسلمان و دروغگویی مانع فتنه و موجب دوستی و صمیمیت و ارتباط و الفت شود، آن راست، مذموم و این دروغ، ممدوح خواهد بود..[36]


امام صادق (ع) از [[عیسی ابن مریم (ع)]] نقل فرمود: من کثر کذبه، ذهب بهاءه. کسی که بسیار دروغ‌گوید، ارزشش نزد خدا و نزد خلق او از بین می‌رود<ref>كلینی: كافی، ج ۲، ص ۳۴۱، ح ۱۳.</ref>.
3- جنگ و اموری سری: انسان می‌تواند در جنگ برای تقویت روحیه نیروهای خودی و تضعیف روحیه نیروهای دشمن در جهت عدم آگاهی دشمن از میزان عده و تاکتیکهای جنگی و گمراه ساختن اذهان دشمن از تصمیمات و برنامه‌ها و غافلگیری، اطلاعات و آمار کذبی را انتشار دهد و حتی جایز است که در میان صفوف دشمن مطالب دروغی را شایع نموده و با ایجاد جنگ روانی همه جانبه، زمینه شکست دشمن و پیروزی مسلمین را فراهم کند.


امیر مومنان علی (ع) می‌فرماید: ینبغی للرجل المسلم ان یجتنب مواخاه الکذاب فانه یکذب حتی یجی بالصدق فلا یصدق. شایسته است که مسلمان از دوستی و برادری با دروغگو بپرهیزد؛ زیرا او آنقدر دروغ می‌گوید که اگر سخن راستی هم بر زبان آورد، دیگر باور نخواهد شد<ref> همان، ح ۱۴.</ref>.
چنانکه وقتی پیامبر گرامی(ص) در جنگ احزاب اطلاع یافت که بنی قریظه با مشرکان و ابی سفیان متحد شده‌اند و پیمان بسته‌اند که هرگاه با سپاهیان توحید بجنگند آنها را یاری خواهند کرد، پیامبر خطبه‌ای برای سپاه اسلام ایراد فرمود: بنی قریظه به ما پیام داده‌اند که هرگاه ما با ابوسفیان بجنگیم ما را یاری خواهند کرد، چون این خبر به ابوسفیان رسید، گفت: یهود(بنی قریظه) خیانت کردند. پس مشرکین از منطقه جنگی فرار کردند.[37]بدین ترتیب بین صفوف و قوای دشمن تفرقه و تزلزل ایجاد شد و بالاخره باعث شکست دشمن و پیروزی مسلمین گردید.


این ناباوری تا آنجا گسترش خواهد یافت که مردم شخص دروغگو را طرف مشورت خویش نیز قرار نخواهند داد؛ چنان که امیر مومنان علی (ع) می‌فرماید: أ لا رای لکذوب. [دروغگو در مقام مشورت ] هیچ رایی ندارد [رایش بی ارزش است ]<ref>محدث نوری: مستدرك الوسائل، ج ۹، ص ۸۸، ح ۱۰۳۰۰.</ref>.
و در حدیثی پیامبر فرمود: هر دروغی در پرونده انسان دروغ نوشته می‌شود مگر دروغی که در جنگ گفته شود؛ زیرا جنگ خدعه و فریب است.[38]


==دروغ نابود کننده سرمایه اطمینان است==
4- وعده شوهر به همسر: هرگاه زن از شوهر چیزی بخواهد که تهیه آن بر شوهر واجب نیست، جایز است به همسرش قول مساعد و جواب مثبت و وعده انجام خواسته او را بدهد گر چه قصد عمل به وعده خویش را نداشته باشد و بعد هم به وعده‌اش وفا نکند و علت جواز دروغ در این مورد، این است که از وقوع اختلاف و یا تشدید آن و سوء تفاهم بین زن و شوهر پیشگیری شود و البته احتیاط اکتفا به حد رفع ضرورت است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: دروغ در سه مورد نیکو است: 1- مکر و فریب در جنگ. 2- وعده دادن شوهر به همسر. 3- اصلاح بین مردم.[39]


می‌دانیم مهمترین سرمایه یک جامعه اعتماد متقابل و اطمینان عمومى است، و مهمترین چیزى که این سرمایه را به نابودى می‌کشاند دروغ و خیانت و تقلب است، و یک دلیل عمده بر اهمیت فوق العاده راستگویى و ترک دروغ در تعلیمات اسلامى همین موضوع است.در احادیث اسلامى می‌خوانیم که پیشوایان دین از دوستى با چند طایفه از جمله دروغگویان شدیدا نهى کردند، چرا که آنها قابل اطمینان نیستند. [[على(ع)]] در کلمات قصارش می‌فرماید:
5- بعث و زجر در تربیت اولاد: هرگاه والدین با مربی بخواهد در مقام تربیت، ‌فرزند یا کودکی را به انجام کارهای نیک وادار کند، و از ارتکاب کارهای زشت بازدارد. جایز است به عنوان بعث و تشویق و ایجاد انگیزه‌ برای انجام کار نیک و یا بعنوان زجر و تهدید و عاملی بازدارنده از کار زشت، به فرزند خویش وعده وعید دهد، گر چه تصمیم نداشته باشد به آنچه می‌گوید عمل کند. مثلاً اگر می‌خواهد فرزند کار نیکی را انجام دهد به او وعده پاداش دهد و اگر می‌خواهد فرزندش را از انجام کار بد و زشتی بازدارد به او وعید کیفر دهد.


«ایاک و مصادقة الکذاب فانه کالسراب، یقرب علیک البعید، و یبعد علیک القریب» از دوستى با دروغگو بپرهیز که او همچون سراب است، دور را در نظر تو نزدیک و نزدیک را دور می‌سازد<ref>نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 38</ref>.
البته لازم به تذکر است که آنچه جنبه تشویق و ترغیب در انجام کارهای نیک دارد باید انسان در صورت امکان به آن عمل کند و از خلف وعده اجتناب ورزد ولی در جائیکه عملی ساختن وعده میسر نبوده و موجب عسر و حرج باشد، گفتن آنچه می‌داند که نمی‌تواند به آن عمل نماید بلا اشکال است.
خدا نکند کسی معروف شود به دروغگویی که هیچ چیز شاید بیشتر از این به حیثیت انسان لطمه نمی‌زند.


=منبع=
درمان دروغ:
بهترین راهی که انسان را از دروغ گفتن باز می‌دارد این است که توجه پیدا کند که دروغ گفتن مذموم‌ترین صفات است و بواسطه دروغ مورد قهر و غضب الهی واقع، و در آخرت به آتش دوزخ گرفتار خواهد شد و در دنیا دیر یا زود دروغ او فاش و حقیقت امر آشکار می‌گردد و او بین مردم رسوا و مطرود و منزوی خواهد شد و دیگر کسی برای سخن او ارزش و اعتباری قائل نیست و در واقع مرده‌ای در میان زندگان است.


[https://www.daneshchi.ir/tag/%D8%AF%D8%B1%D9%88%D8%BA-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D9%88-%D8%AF%D8%B1%D9%88%D8%BA%DA%AF%D9%88-%DA%A9%DB%8C%D8%B3%D8%AA/ برگرفته از سایت دروغ چیست دروغگو کیست]  
امیرالمومنین(ع) می‌فرماید: دروغگو با مرده برابر است؛ زیرا برتری انسان زنده بر مرده این است که مردم به او اعتماد می‌کنند و برای سخن او ارزش قائل هستند اما هنگامی که به سخن او اعتمادی نباشد زندگی او پوچ و باطل است.[40]از طرفی انسان با شناخت ریشه‌های دروغ و قطع آن می‌تواند خود را از آلودگی به دروغ و ابتلاء به این آفت خطرناک مصون دارد.[41]


=پانویس=
=پانویس=

نسخهٔ ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۱۴

دروغ
نام دروغ
لغوی سخن نادرست

دروغ به معنای سخن نادرست،[1] خلاف حقیقت و واقعیت،[2] قول ناحق و بمعنای نقل گفتاری از کسی که آن را نگفته است.[3] اصل آن در گفتار است؛ گذشته باشد یا آینده،‌وعده باشد یا غیر آن.[4] ضد صدق[5] و [6] خبر از خلاف واقع چه بصورت عمد یا سهو،،[7] آمده است.

دروغ در اصطلاح همان اظهار امر خلاف واقع و سخن بر خلاف حقیقت را دروغ گویند که یکی از بزرگترین و بدترین صفات انسان دروغ گفتن است.[8]

دروغ از جمله گناهان کبیره بلکه قبیح‌ترین گناهان و زشت‌ترین آنها می‌باشد که آدمی با این صفت در دیده‌ها خوار و در نظرها بی ارزش و بی اعتبار می‌شود.

دروغ از منظر قرآن کریم: در قرآن کریم آیات متعددی در زمینه دروغ وجود دارد که در اینجا به چند نمونه اشاره می‌شود:

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید، ‌چرا چیزی می‌گویید که انجام نمی‌دهید و نزد خدا سخت ناپسند است که چیزی را بگویید و انجام ندهید.»[9]

با توجه به این آیه معلوم می‌شود که دروغ در نزد خدای متعال ناپسند شمرده شده است و موجب دوری انسان از خدا می‌شود که این خود عذاب روحی بس بزرگی است و در کنارش عذاب دوزخ را نیز در برخواهد داشت.

در جایی دیگر از قرآن کریم خداوند متعال می‌فرماید:

«تنها کسانی دروغ پردازی می‌کنند که به آیات خدا ایمان ندارند و آنان خود دروغگویانند.»[10]

با توجه به این آیه، فرد دروغگو به قدری از سوی خداوند مورد مذمت قرار گرفته که او را بی ایمان معرفی کرده و هیچ فرد بی ایمان مؤمن تلقی نمی‌گردد.

در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: در حقیقت خداوند آن کسی را که دروغ پرداز ناسپاس است هدایت نمی‌کند.[11]

و یا در آیات دیگر می فرماید: دروغگو مستحق لعنت و سزاوار خشم پروردگار عالم است.[12]

دروغ در روایات: اخبار وارده در بزرگی گناه دروغ و شدت عقوبت و مفاسد مترتب بر آن زیاد می‌باشد که در این قسمت به برخی از روایات اشاره می‌شود.

پیامبر اکرم(ص) فرمود:

«مؤمن هرگاه بدون عذر دروغی بگوید هفتاد هزار ملک او را لعنت می‌کنند و بوی بدی از قلبش بیرون می‌آید که تا به عرش می‌رسد و خداوند به سبب این دروغ،‌ گناه هفتاد زنا که کمترین آن زنای با مادر است را برای او می‌نویسد.»[13]

و یا در جایی دیگر می‌فرماید: «از دروغ بپرهیز که روی دروغگو را سیاه می‌کند.»[14] [15]

مردی از رسول خدا(ص) پرسید: «چه عملی سبب دخول در آتش است؟ حضرت فرمود: دروغ. زیرا دروغ سبب فجور و فجور سبب کفر و کفر سبب دخول در آتش است.»[16]

دروغ سبب گرفتن صورت انسانی از دروغگو است؛ یعنی صورت برزخی‌اش انسان نیست. رسول خدا(ص) به حضرت زهرا(س) فرمود: در شب معراج زنی را دیدم که سرش مانند خوک و بدنش مانند بدن الاغ بود و سبب آن فتنه انگیزی و دروغ بود.[17]

در روایتی دیگر پیامبر اکرم(ص) ریشه دروغ را در کمبودها و پستی‌های انسان چه از لحاظ روحی و یا جسمی بیان فرموده است: دروغگویی از پستی روح ریشه می‌گیرد.[18]

در روایتی دیگر حضرت امیرالمومنین(ع) می‌فرماید: ‌بزرگترین گناهان نزد خدا، زبان دروغگو است.[19]

علل دروغگویی: علل متعددی را می توان برای دروغگویی مطرح کرد:

1- حسد: برادران یوسف به خاطر حسادتی که به او داشتند از پدرشان خواستند که فردا او را با ما (به خارج شهر) بفرست، تا غذای کافی بخورد و تفریح کند و ما نگهبان او هستیم.[20]

2- شیطان: از مصادیق بارز دروغگویان در فرهنگ قرآن، شیاطین هستند. ‌آنجا که خداوند می‌فرماید: «آیا به شما خبر دهم که شیاطین بر چه کسی نازل می‌شوند؟ آنها بر هر دروغگوی گنهکار نازل می‌شوند.»[21]

3- گناه: از دیگر عواملی که سبب دروغگویی می‌شود، گناه و معصیت است. در قرآن کریم می‌خوانیم: «اینها آیات خداوند است که ما آن را به حق به تو تلاوت می‌کنیم اگر آنها به این آیات ایمان نیاورند،‌به کدام سخن بعد از سخن خدا و آیاتش ایمان می‌آورند، وای بر هر دروغگوی گنهکار.»[22]

4- مکر زنانه: از دیگر مصادیق علل دروغگویی، مکر زنانه است که در سورة یوسف از زلیخا سخن به میان آمده است: «و هر دو به سوی در، دویدند و پیراهن او(یوسف) را از پشت پاره کرد و در این هنگام، شوهر آن زن را کنار در یافتند و آن زن گفت: کیفر کسی که بخواهد به اهل تو خیانت کند جز زندان و یا عذاب دردناک چه خواهد بود؟ یوسف گفت: او را به اصرار به سوی خود دعوت کرد و در این هنگام شاهدی از خانواده آن زن شهادت داد که اگر پیراهن او از پیش رو پاره شده، آن راست می‌گوید و او از دروغگویان است.»[23]

5- حفظ موقعیت اجتماعی: گاهی انسان از یک مقام خاص اجتماعی برخوردار است و گاهی در اجراء و اداره امور محوله و مسئولیتی که به عهده گرفته کوتاهی می‌کند و به عللی از جمله ضعف و یا سوء مدیریت توفیق حاصل نمی‌شود لذا وقتی از طرف مقام بالاتر مورد سؤال قرار می‌گیرد برای حفظ منصب و عنوان اجتماعی و پوشاندن عیوب و لغزشهای خود متوسل به دروغ می‌شود و حفظ موقعیت خود را در گفتن مطالب خلاف واقع می‌داند.

6- جلب منافع و دفع مضرات: گاهی انسان مشاهده می‌کند که ضرری متوجه او و منفعتی متوجه دیگری شده است. برای اینکه این زیان را از خود دور و متوجه دیگری سازد و یا منفعتی را که متوجه دیگری شده به سوی خود جلب نماید و به لحاظ اینکه اقتضاء طبع انسان جلب منفعت و دفع ضرر خویش است، این حالت انگیزه‌ای بسیار قوی در جهت گفتن دروغ به شمار می‌رود.[24]

آثار دروغ: دروغگویی مانند سایر بیماری‌های روانی و عاطفی، ابتدا از یک مسأله کوچک و ساده آغاز می‌شود. چنانچه به موقع درمان نشود به یک بیماری روحی تبدیل می‌شود که مشکلات بسیاری را برای فرد مبتلا و دیگران فراهم می‌سازد. از نظر روانی، دروغگویی، برقرار کردن نوعی رابطه بیمارگونه با دیگران است که علاوه بر شخص،‌ دیگران را نیز دچار ناراحتی و مشکل می‌کند. دروغگویی عامل اصلی فسادهای دیگر است، بطوریکه شابد بتوان گفت کلید ورود به سایر فسادها است. برخی از عوارض و پیامدهای دروغگویی عبارتند از:

1- بی اعتباری دروغگو: زندگی در اجتماع بر اساس نوعی اعتماد نسبی دو جانبه استوار است. دروغ به این اعتماد لطمه می‌زند و موجب اختلال در روابط بین افراد شده و بدبینی را بین آنان پدید می‌آورد. همچنین فاش شدن دروغ شخص مبتلا باعث می‌شود تا آبروی او را بریزد و ارزش و اعتبار خود را از دست دهد. حضرت علی(ع) می‌فرماید:‌سزاوار است که مسلمانان از دوستی و برادری با دروغگو اجتناب کنند؛ زیرا او آنقدر دروغ می‌گوید که راستش را هم باور نمی‌کنند.[25]

2- از بین رفتن ایمان درغگو: کسانیکه به گفته‌های یک دروغگو اعتماد می‌کنند و آن را می‌پذیرند به گمراهی کشیده خواهند شد. این امر در مسائل فکری و اعتقادی موجب تباهی ایمان و عقیده افراد می‌گردد. همچنین دروغگو برای رسیدن به هدف و مطلوب خویش، دروغ را ابراز مؤثر در نتیجه کار می‌داند و این همان شرک خفی است و نشانگر ضعف ایمان دروغگو نسبت به تأثیر خداوند متعال بر امور است. امام محمد باقر(ع) می‌فرماید: »دروغ خانه ایمان را ویران می‌سازد.»[26]

3- بی آبرویی: از دیگر زیان‌های اجتماعی دروغ، بی آبرویی است. دروغ‌های زیادی که از دروغگو کشف شد، رسوایی او که مکرر گردید، بی آبرویی نصیبش می‌شود. رسوایی دروغگو،‌ کشف دروغ اوست و بی آبرویی دروغگو، بی‌حیثیت و بی‌ارج شدن اوست. عقلا و خردمندان، همیشه بدنبال حیثیت و آبرو می‌روند. ثروتمند، ثروت خود را برای خریدن حیثیت و آبرو صرف می‌کند. قدرتمند، قدرت خود را برای رسیدن به این موقعیت به کار می‌اندازد. دانشمند، از دانش خود، برای جلب افکار عمومی، بهره برداری می‌کند. محبوب‌ترین چیزها نزد عقلاء حیثیت و آبرومندی می‌باشد و آخرین هدف آن‌ها همین خواهد بود؛ چون تمام دارایی خود را فدای آن می‌کنند، ولی دروغگو، با دست خود این موقعیت را از بین می‌برد.[27]

رسول خدا(ص) فرمود: کم آبروترین مردم کسی است که دروغ می‌گوید.[28]

4- بدبینی مردم: دروغگو مورد سوء ظن و بدبینی مردم است و گاهی کار او از این هم بالاتر می‌رود و بر اثر دروغ مورد تنفر قرار خواهد گرفت.[29]

5- فقر: راستی و درستی، ثروت را می‌افزاید؛ چون دارنده آن ایجاد اعتبار می‌کند. دروغگویی سرمایه را راکد نگاه می‌دارد، زیرا نه تنها جلوگیری از پیدایش اعتبار می‌کند، بلکه اعتبار موجود را نیز می‌برد و کسی به وعده با او معامله نمی‌کند، چون اعتبار ندارد. به وعده دروغگو اعتماد نمی‌شود چون اعتماد کردن به او بر خلاف عقل است. امیرالمومنین علی(ع) می‌فرماید: عادت به دروغ، فقر می‌آورد.[30]

6- فراموشی: یکی از بیماری‌های روانی که دروغگو بدان گرفتار می‌شود، فراموشی است. امام صادق(ع) می‌فرماید: از چیزهایی که خدا به زیان دروغگویان کمک کرده، فراموشی است.[31]

7- پرده دری و بی شرمی: اگر کشف دروغ، روحیه دروغگو را متزلزل نکند و او همچنان به دروغگویی ادامه دهد، کشف‌های پی در پی، شرم را از او می‌برد و وی را دروغگوی حرفه‌ای می‌سازد و دیگر، از آنکه عیبش آشکار شود، ابایی ندارد. با خود می‌گوید: مردم همه مرا شناخته‌اند. پنهان ساختن دیگر چه سودی دارد و دیگر نه از ارتکاب گناه ابایی دارد و نه از فاش شدن آن. امام معصوم(ع) فرمود: از دروغ بپرهیزید، سرانجام دروغ، پرده دری است و سرانجام پرده‌دری آتش دوزخ است.[32]

مجوزات دروغ: 1- حفظ جان و مال و عرض مسلمانان: پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: به خدا سوگند دروغ یاد کن و برادرت را از کشته شدن نجات بده.[33]

همچنین راوی می‌گوید: از امام هشتم امام رضا(ع) سؤال کردم درباره مردی که از سلطان بر مال خویش می‌ترسد که مالش را به زور و ناحق از او بگیرد، ‌سپس به دروغ سوگند می‌خورد تا اینکه از ظلم سلطان نجات یابد. حضرت فرمود: باکی بر او نیست و نیز می‌گوید: از امام سؤال کردم که آیا همانگونه که انسان برای حفظ مال خویش جایز است سوگند بخورد، برای حفظ مال برادر دینی خود نیز می‌تواند سوگند دروغ متوسل شود؟ حضرت فرمود: آری.[34]

و نیز امام صادق(ع) فرمود: سوگند اقسامی دارد که یک قسم آن این است که انسان در راه خلاص و نجات مال یا جان مسلمانی از دست سارق یا هر متجاوز دیگری سوگند به دروغ بخورد، چنین سوگندی نه تنها کفاره ندارد بلکه اجر هم دارد.[35]

2- اصلاح ذات البین: هر گاه دو نفر از یکدیگر کدورت و کینه‌ای داشته باشند و با هم قطع رابطه کنند برای اصلاح و آشتی دادن آنها دروغ گفتن جایز است یعنی گفتن مطالبی که موجب رفع کدورت‌ها و دشمنیها و برقراری روابط دوستانه و صمیمانه گردد، و همانگونه که برای رفع و درمان خصومتها و اصلاح روابط میان مسلمانان دروغ گفتن جایز است برای رفع و پیشگیری از خصومتها و دشمنیها نیز گفتن دروغ جایز است. بنابراین هرگاه راستگویی باعث وقوع فتنه و ایجاد دشمنی میان دو مسلمان و دروغگویی مانع فتنه و موجب دوستی و صمیمیت و ارتباط و الفت شود، آن راست، مذموم و این دروغ، ممدوح خواهد بود..[36]

3- جنگ و اموری سری: انسان می‌تواند در جنگ برای تقویت روحیه نیروهای خودی و تضعیف روحیه نیروهای دشمن در جهت عدم آگاهی دشمن از میزان عده و تاکتیکهای جنگی و گمراه ساختن اذهان دشمن از تصمیمات و برنامه‌ها و غافلگیری، اطلاعات و آمار کذبی را انتشار دهد و حتی جایز است که در میان صفوف دشمن مطالب دروغی را شایع نموده و با ایجاد جنگ روانی همه جانبه، زمینه شکست دشمن و پیروزی مسلمین را فراهم کند.

چنانکه وقتی پیامبر گرامی(ص) در جنگ احزاب اطلاع یافت که بنی قریظه با مشرکان و ابی سفیان متحد شده‌اند و پیمان بسته‌اند که هرگاه با سپاهیان توحید بجنگند آنها را یاری خواهند کرد، پیامبر خطبه‌ای برای سپاه اسلام ایراد فرمود: بنی قریظه به ما پیام داده‌اند که هرگاه ما با ابوسفیان بجنگیم ما را یاری خواهند کرد، چون این خبر به ابوسفیان رسید، گفت: یهود(بنی قریظه) خیانت کردند. پس مشرکین از منطقه جنگی فرار کردند.[37]بدین ترتیب بین صفوف و قوای دشمن تفرقه و تزلزل ایجاد شد و بالاخره باعث شکست دشمن و پیروزی مسلمین گردید.

و در حدیثی پیامبر فرمود: هر دروغی در پرونده انسان دروغ نوشته می‌شود مگر دروغی که در جنگ گفته شود؛ زیرا جنگ خدعه و فریب است.[38]

4- وعده شوهر به همسر: هرگاه زن از شوهر چیزی بخواهد که تهیه آن بر شوهر واجب نیست، جایز است به همسرش قول مساعد و جواب مثبت و وعده انجام خواسته او را بدهد گر چه قصد عمل به وعده خویش را نداشته باشد و بعد هم به وعده‌اش وفا نکند و علت جواز دروغ در این مورد، این است که از وقوع اختلاف و یا تشدید آن و سوء تفاهم بین زن و شوهر پیشگیری شود و البته احتیاط اکتفا به حد رفع ضرورت است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: دروغ در سه مورد نیکو است: 1- مکر و فریب در جنگ. 2- وعده دادن شوهر به همسر. 3- اصلاح بین مردم.[39]

5- بعث و زجر در تربیت اولاد: هرگاه والدین با مربی بخواهد در مقام تربیت، ‌فرزند یا کودکی را به انجام کارهای نیک وادار کند، و از ارتکاب کارهای زشت بازدارد. جایز است به عنوان بعث و تشویق و ایجاد انگیزه‌ برای انجام کار نیک و یا بعنوان زجر و تهدید و عاملی بازدارنده از کار زشت، به فرزند خویش وعده وعید دهد، گر چه تصمیم نداشته باشد به آنچه می‌گوید عمل کند. مثلاً اگر می‌خواهد فرزند کار نیکی را انجام دهد به او وعده پاداش دهد و اگر می‌خواهد فرزندش را از انجام کار بد و زشتی بازدارد به او وعید کیفر دهد.

البته لازم به تذکر است که آنچه جنبه تشویق و ترغیب در انجام کارهای نیک دارد باید انسان در صورت امکان به آن عمل کند و از خلف وعده اجتناب ورزد ولی در جائیکه عملی ساختن وعده میسر نبوده و موجب عسر و حرج باشد، گفتن آنچه می‌داند که نمی‌تواند به آن عمل نماید بلا اشکال است.

درمان دروغ: بهترین راهی که انسان را از دروغ گفتن باز می‌دارد این است که توجه پیدا کند که دروغ گفتن مذموم‌ترین صفات است و بواسطه دروغ مورد قهر و غضب الهی واقع، و در آخرت به آتش دوزخ گرفتار خواهد شد و در دنیا دیر یا زود دروغ او فاش و حقیقت امر آشکار می‌گردد و او بین مردم رسوا و مطرود و منزوی خواهد شد و دیگر کسی برای سخن او ارزش و اعتباری قائل نیست و در واقع مرده‌ای در میان زندگان است.

امیرالمومنین(ع) می‌فرماید: دروغگو با مرده برابر است؛ زیرا برتری انسان زنده بر مرده این است که مردم به او اعتماد می‌کنند و برای سخن او ارزش قائل هستند اما هنگامی که به سخن او اعتمادی نباشد زندگی او پوچ و باطل است.[40]از طرفی انسان با شناخت ریشه‌های دروغ و قطع آن می‌تواند خود را از آلودگی به دروغ و ابتلاء به این آفت خطرناک مصون دارد.[41]

پانویس