حجر بن عدی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۹: خط ۲۹:


'''حُجْر بن عَدِی بن معاویة بن جَبَله کندی کوفی''' کنیه‌اش ابوعبدالرحمن، معروف به حجرالخیر، صحابی [[حضرت محمد(ص)]] و از یاران خاص و [[شیعیان]] [[حضرت علی(ع)]] و از بزرگان و فضلای [[کوفه]] می‌باشد. در [[جنگ جمل]]، [[جنگ صفین]] و [[جنگ نهروان]] از فرماندهان سپاه آن حضرت به شمار می‌رفت. «حجر» به دفاع از [[امیرالمومنین(ع)]] و انتقاد از [[معاویه]] می‌پرداخت، که سرانجام به دستور او در منطقه مرج عذراء به همراه تعدادی از یارانش به [[شهادت]] رسید.  
'''حُجْر بن عَدِی بن معاویة بن جَبَله کندی کوفی''' کنیه‌اش ابوعبدالرحمن، معروف به حجرالخیر، صحابی [[حضرت محمد(ص)]] و از یاران خاص و [[شیعیان]] [[حضرت علی(ع)]] و از بزرگان و فضلای [[کوفه]] می‌باشد. در [[جنگ جمل]]، [[جنگ صفین]] و [[جنگ نهروان]] از فرماندهان سپاه آن حضرت به شمار می‌رفت. «حجر» به دفاع از [[امیرالمومنین(ع)]] و انتقاد از [[معاویه]] می‌پرداخت، که سرانجام به دستور او در منطقه مرج عذراء به همراه تعدادی از یارانش به [[شهادت]] رسید.  
=حُجر بن عَدی کیست=
نام و نسب او ابو عبدالرحمن حجر بن عدی الأدبر<ref>در اسد الغابه آمده است: در جنگی بر یکی از اعضای او شمشیری اصابت کرده و او را مجروح ساخت. از این رو وی را به این لقب ملقب کردند. اسد الغابة، ابن اثیر 1: 461؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر 1: 329؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر 12: 207، اعیان الشیعه، امین عاملی:4: 57.</ref> معاویة بن کندة<ref>. ابن سعد در طبقات چنین آورده: «مرتع بن معاویة بن کندی»؛ ابن عساکر گوید: نسب او به کهلان بن سبا می‌رسد. تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر 12: 207.</ref> الکندی الکوفی معروف به حجر الخیر است<ref>. اسد الغابه، ابن اثیر، 1: 461؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر 1: 329؛ الاصابة، ابن حجر عسقلانی 2: 32؛ تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر 12: 207؛ المستدرک، حاکم نیشابوری 3: 468؛ اعیان الشیعة، امین عاملی 4: 750. اصل این قبیله از قبایل یمنی می‌باشند و بنا به دلائل تاریخی که مجال ذکرش نیست به سرزمین عراق کوچ کرده و در آنجا سکنی گزیدند.</ref>.
وی پیش از اسلام در قبیله ی کنده چشم به جهان گشود و به همراه برادرش هانی بن عدی به محضر [[رسول گرامی اسلام(ص)]] شرفیاب و مسلمان شدند. از تولد و زمان اسلام آوردن این صحابی بزرگوار در کتاب های تاریخ و سیره مطلبی ذکر نشده است<ref>ابن سعد می‌نویسد: وفد کندة: عن الزهری قال: قدم الأشعث بن قیس علی رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) فی بضعة عشر راکبا من کندة فدخلوا علی النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) ..... الطبقات الکبری، 1: 328. شاید وی نیز جزء همین گروه بوده باشد.</ref>.
حجر بن عدی کندی یکی از شخصیت ها ی برجسته ی جهان اسلام و از دوستداران ویژه خاندان پیامبر خدا(ص) بود، در کتابهای تاریخی و سیره أوصافی برای وی نقل کرده ­اند که نشان از عظمت و بزرگی این صحابی جلیل القدر دارد. او زاهدی پرهیزگار و عابدی مجاهد بود که حکایت [[نماز]] هزار رکعتِ شبانه روزیِ وی میان سیره نویسان و مورخان مشهور است<ref>تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر 12: 121 و سفینة البحار، محدث قمی 1: 545.</ref>. ابن عبدالبر می­نویسد: حجر بن عدی با کمی سنش از بزرگان و فضلای [[اصحاب]] رسول خدا (ص) به شمار می آمد<ref>الاستیعاب: ابن عبدالبر 1: 329 و اسد الغابه، ابن اثیر 1: 461.</ref>. در اسد الغابه نوشته است، حجر بن عدی 2500 درهم عطا می گرفت<ref>اسد الغابة، ابن اثیر 1: 462.</ref>. [[فضل بن شاذان]] وی را از رؤسای زهاد می داند<ref>رجال الکشی، کشی :69.</ref>. او را جزء ابدال به شمار آورده اند<ref> رجال الطوسی، شیخ طوسی: 60؛ اعیان الشیعة، امین عاملی 4: 570؛ سفینة البحار، محدث قمی 1: 545 و قاموس الرجال، شوشتری 3: 122.</ref>.
در [[جنگ جمل]] همراه امام علی(ع) بود و در [[جنگ صفین]] بر [[طایفه­ کنده]] امیر و در [[نهروان]] فرماندهی سمت راست لشکر امام علی (ع) را بر عهده داشت، وی دارای مقامی بسیار ارجمند و مردی شجاع و دلیر بود، به ویژه اینکه در راه [[دین]] هرگونه رنج و اذیت و مصیبتی را بر خود هموار می­ کرد و از هیچ خطر و ملامتی در این راه نمی­ هراسید و عاقبت در سال 51 هجری به دستور [[معاویه]] در مرج عذراء که به دست شخص او فتح شده بود به شهادت رسید<ref>اندک اختلافی در سال شهادت این صحابی پیامبر اکرم (صلی‌‌‌‌‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم)  وجود دارد که در پایان به آن اشاره خواهد شد.</ref>. حجر مردی مستجاب الدعوة بود، چنانکه نقل می­ شود در راه [[شام]] موقع [[وضو]] و [[نماز]] آب نداشت از نگهبانان آب خواست ولی آنها امتناع کردند، حجر دست به [[دعا]] برداشت ناگهان ابری ظاهر شد که از آن آب ریزش می­ نمود<ref>الاصابه، ابن حجر 2: 33 (روی ابراهیم بن الجنید فی کتاب «الاولیاء» بسند منقطع: أنّ حجر بن عدی اصابته جنابة فقال للموکل به «اعطنی شرابی أطهر به ولا تعطنی غدا شیئا» فقال: اخاف ان تموت عطشا فیقتلنی معاویه، قال: فدعا الله فانسبکت له سحاب بالماء فأخذ منها الذی احتاج الیه)؛والاستیعاب، ابن عبدالبر 1: 331.</ref>. [[حاکم نیشابوری]] وی را با عنوان [[راهب]] اصحاب [[محمد(ص)]] آورده است<ref>المستدرک، حاکم نیشابوری 3: 468.</ref>.
شخصیت حجر بن عدی چنان درخشان است که پس از شهادت وی به دستور مستقیم [[معاویه]]، بزرگان صحابه و همسران پیامبر به این سبب وی را سرزنش ­می­ کردند<ref> الاستیعاب، ابن عبدالبر 1: 332 و البدایة و النهایة، ابن کثیر 6: 225.</ref> و سرانجام معاویه در پایان عمر بارها می­ گفت: «مرا چه کار با حجر» و این جمله را پیوسته تکرار می­ کرد<ref>اریخ الطبری، طبری 5: 207 «لما حضرته الوفاة جعل یغر غر بالصوت و یقول: یومی منک یا حجر یوم طویل». الاعلام من الصحابة و التابعین، حسین شاکرج6.</ref> و بالاخره این شخصیت بزرگوار علاوه بر صحبت و دیدار با رسول خدا(ص) از فضیلت [[جهاد]] در راه خدا و دین حق و حمایت از [[ولایت]] نیز برخوردار بوده است<ref> اعیان الشیعة از مرآة الجنان نقل می‌کند که وی در ضمن حوادث سال 51هجری می‌نویسد: «فیها قتل حجر بن عدی الکندی و اصحابه یقال: بامر معاویة وله صحبة و وفادة و جهاد و عبادة». لازم به ذکر است که شهادت حجر بن عدی به دستور مستقیم معاویة بن ابی سفیان جزء مسلمات و مسائل قطعی تاریخی است. 4: 570.</ref>.
[[ابو معشر]] گوید: حجر عابدی بود که [[محدث]] نمی شد مگر اینکه وضو می ­گرفت و پس از هر وضو نماز می‌خواند و نیز آبی نمی ریخت مگر اینکه وضو می ساخت و نماز می خواند<ref>تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر 12: 212. وی هیچ وقت بی‌وضو نبود، و هر وقت تجدید وضو می‌کرد حداقل دو رکعت نماز می‌‌‌‌خواند.</ref>.
برای اینکه مادرش در رخت خواب راحت استراحت کند، پیش از مادر دست بر رخت خواب می ­کشید و گاهی خود بر آن می خوابید تا مبادا چیزی بدن مادر را آزار دهد<ref> تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر 12: 212.</ref>. روزی خانواده ­ای نزد زیاد آمدند و از فردی شکایت کردند که یکی از ما را کشته است، اولیاء قاتل گفتند: البته مقتول نبطی است و قاتل عربی و هیچ عربی به خاطر نبطی [[قصاص]] نمی ­شود!! زیاد گفت: البته دیه ­اش را بپردازند بستگان مقتول گفتند: ما نیازی به [[دیه]] نداریم فکر می ­کردیم همه ی مردم مساوی هستند! حجر بن عدی برخواست وگفت: با این حکم و سخن کتاب خدا و سنت پیامبرش را تعطیل کردید. تا زمانی که جان دارم شمشیر می­زنم تا اینکه بمیرم و اسلام عزیز گردد. به خدا سوگند آرام نمی ­گیرم تا اینکه چاقو زیر گلوی قاتل قرار گیرد<ref>تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر 12: 212.</ref>.
[[امام حسین(ع)]] طی نامه‌ی توبیخ آمیزی به معاویه می نویسد:
«ألست قاتل حجر بن عدی اخی کندة و اصحابه الصالحین المطیعین العابدین، کانوا ینکرون الظلم و یستعظمون المنکر و البدع و یؤثرون حکم الکتاب و لا یخافون فی الله لومة لاثم و قتلتهم ظلماً و عدواناً. ...»
آیا تو قاتل و کشنده­ ی حجر بن عدی و اصحاب صالحین و مطیعین و عابدین نیستی، آنهایی که ظلم ستیز بودند و منکر بدعت را عظیم می شمردند و حکم کتاب خدا به پا می کردند و در راه خدا از ملامت هیچ ملامت گری نمی هراسیدند و تو ایشان را با ستم و دشمنی به قتل رسانیدی و. ..<ref> الاحتجاج، طبرسی 2: 297 و بحارالانوار، علامه مجلسی 44: 212.</ref>.
[[زهیر بن قین]] در روز [[عاشورا]] وقتی مشاهده کرد سخنان امام حسین(ع) در لشکریان [[عمر سعد]] اثر نکرد، از امام(ع) اجازه گرفت تا او نیز نصیحت کند از این روی در مقابل لشکر قرار گرفت و گفت: ای اهل کوفه ما شما را برای یاری خاندان پیامبر (صلی لله ­علیه ­و­آله ­و­سلم) فرا می­ خوانیم و برای نابودی و خواری ظالمان و ستمگرانی چون عبیدالله بن زیاد دعوت می کنیم، به جز بدی و ناپسندی از [[یزید]] و عبیدالله چیزی نصیب شما نمی شود، پیشینه ی حکومت ایشان قتل و جنایت و مصلح کردن است، همین ها بودند که بزرگان و رهبران شما را کشتند افرادی چون حجر بن عدی و یاران او و. .. را به کام مرگ فرستادند<ref>موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی 6: 154.</ref>.
عبیدالله بن حر جعفی از عثمانیان کوفه بود، به شام رفت و به همراه آنان (پس از صلح امام حسن(ع)) به کوفه بازگشت، وقتی زیاد حجر بن عدی و ده نفر از اصحابش را گرفت آرزو می­ کرد اگر ده نفر یار داشت ایشان را از دست ماموران زیاد بن ابیه نجات می­داد<ref>موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی 6: 125.</ref>.
[[ابن شهر آشوب]] وقتی یاران [[امام حسن مجتبی(ع)]] را نام می برد می ­نویسد: از خواص و یاران ویژه امام علی(ع) و امام حسن(ع) حجر بن عدی می­ باشد<ref> مناقب آل ابیطالب، ابن شهر آشوب 4: 40.</ref>.


=پانویس=
=پانویس=

نسخهٔ ‏۱۲ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۵۹

÷

Ambox clock.svg


نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.

یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در

حجر بن عدی
نام حُجْر بن عَدِی بن معاویة بن جَبَله کندی کوفی
القاب و سایر نام‌ها حجر خیر • حجر بن ادبر
درگذشت سال ۵۱ق یا۵۲ یا ۵۳ق • مرج عذراء
دین و مذهب اسلام • تشیع
فعالیت‌ها شرکت در فتوحات اسلامی • جنگ جمل • جنگ صفین • جنگ نهروان • اعتراض به صلح امام حسن(ع)

حُجْر بن عَدِی بن معاویة بن جَبَله کندی کوفی کنیه‌اش ابوعبدالرحمن، معروف به حجرالخیر، صحابی حضرت محمد(ص) و از یاران خاص و شیعیان حضرت علی(ع) و از بزرگان و فضلای کوفه می‌باشد. در جنگ جمل، جنگ صفین و جنگ نهروان از فرماندهان سپاه آن حضرت به شمار می‌رفت. «حجر» به دفاع از امیرالمومنین(ع) و انتقاد از معاویه می‌پرداخت، که سرانجام به دستور او در منطقه مرج عذراء به همراه تعدادی از یارانش به شهادت رسید.

حُجر بن عَدی کیست

نام و نسب او ابو عبدالرحمن حجر بن عدی الأدبر[۱] معاویة بن کندة[۲] الکندی الکوفی معروف به حجر الخیر است[۳].

وی پیش از اسلام در قبیله ی کنده چشم به جهان گشود و به همراه برادرش هانی بن عدی به محضر رسول گرامی اسلام(ص) شرفیاب و مسلمان شدند. از تولد و زمان اسلام آوردن این صحابی بزرگوار در کتاب های تاریخ و سیره مطلبی ذکر نشده است[۴].

حجر بن عدی کندی یکی از شخصیت ها ی برجسته ی جهان اسلام و از دوستداران ویژه خاندان پیامبر خدا(ص) بود، در کتابهای تاریخی و سیره أوصافی برای وی نقل کرده ­اند که نشان از عظمت و بزرگی این صحابی جلیل القدر دارد. او زاهدی پرهیزگار و عابدی مجاهد بود که حکایت نماز هزار رکعتِ شبانه روزیِ وی میان سیره نویسان و مورخان مشهور است[۵]. ابن عبدالبر می­نویسد: حجر بن عدی با کمی سنش از بزرگان و فضلای اصحاب رسول خدا (ص) به شمار می آمد[۶]. در اسد الغابه نوشته است، حجر بن عدی 2500 درهم عطا می گرفت[۷]. فضل بن شاذان وی را از رؤسای زهاد می داند[۸]. او را جزء ابدال به شمار آورده اند[۹].

در جنگ جمل همراه امام علی(ع) بود و در جنگ صفین بر طایفه­ کنده امیر و در نهروان فرماندهی سمت راست لشکر امام علی (ع) را بر عهده داشت، وی دارای مقامی بسیار ارجمند و مردی شجاع و دلیر بود، به ویژه اینکه در راه دین هرگونه رنج و اذیت و مصیبتی را بر خود هموار می­ کرد و از هیچ خطر و ملامتی در این راه نمی­ هراسید و عاقبت در سال 51 هجری به دستور معاویه در مرج عذراء که به دست شخص او فتح شده بود به شهادت رسید[۱۰]. حجر مردی مستجاب الدعوة بود، چنانکه نقل می­ شود در راه شام موقع وضو و نماز آب نداشت از نگهبانان آب خواست ولی آنها امتناع کردند، حجر دست به دعا برداشت ناگهان ابری ظاهر شد که از آن آب ریزش می­ نمود[۱۱]. حاکم نیشابوری وی را با عنوان راهب اصحاب محمد(ص) آورده است[۱۲].

شخصیت حجر بن عدی چنان درخشان است که پس از شهادت وی به دستور مستقیم معاویه، بزرگان صحابه و همسران پیامبر به این سبب وی را سرزنش ­می­ کردند[۱۳] و سرانجام معاویه در پایان عمر بارها می­ گفت: «مرا چه کار با حجر» و این جمله را پیوسته تکرار می­ کرد[۱۴] و بالاخره این شخصیت بزرگوار علاوه بر صحبت و دیدار با رسول خدا(ص) از فضیلت جهاد در راه خدا و دین حق و حمایت از ولایت نیز برخوردار بوده است[۱۵].

ابو معشر گوید: حجر عابدی بود که محدث نمی شد مگر اینکه وضو می ­گرفت و پس از هر وضو نماز می‌خواند و نیز آبی نمی ریخت مگر اینکه وضو می ساخت و نماز می خواند[۱۶]. برای اینکه مادرش در رخت خواب راحت استراحت کند، پیش از مادر دست بر رخت خواب می ­کشید و گاهی خود بر آن می خوابید تا مبادا چیزی بدن مادر را آزار دهد[۱۷]. روزی خانواده ­ای نزد زیاد آمدند و از فردی شکایت کردند که یکی از ما را کشته است، اولیاء قاتل گفتند: البته مقتول نبطی است و قاتل عربی و هیچ عربی به خاطر نبطی قصاص نمی ­شود!! زیاد گفت: البته دیه ­اش را بپردازند بستگان مقتول گفتند: ما نیازی به دیه نداریم فکر می ­کردیم همه ی مردم مساوی هستند! حجر بن عدی برخواست وگفت: با این حکم و سخن کتاب خدا و سنت پیامبرش را تعطیل کردید. تا زمانی که جان دارم شمشیر می­زنم تا اینکه بمیرم و اسلام عزیز گردد. به خدا سوگند آرام نمی ­گیرم تا اینکه چاقو زیر گلوی قاتل قرار گیرد[۱۸]. امام حسین(ع) طی نامه‌ی توبیخ آمیزی به معاویه می نویسد:

«ألست قاتل حجر بن عدی اخی کندة و اصحابه الصالحین المطیعین العابدین، کانوا ینکرون الظلم و یستعظمون المنکر و البدع و یؤثرون حکم الکتاب و لا یخافون فی الله لومة لاثم و قتلتهم ظلماً و عدواناً. ...»

آیا تو قاتل و کشنده­ ی حجر بن عدی و اصحاب صالحین و مطیعین و عابدین نیستی، آنهایی که ظلم ستیز بودند و منکر بدعت را عظیم می شمردند و حکم کتاب خدا به پا می کردند و در راه خدا از ملامت هیچ ملامت گری نمی هراسیدند و تو ایشان را با ستم و دشمنی به قتل رسانیدی و. ..[۱۹].

زهیر بن قین در روز عاشورا وقتی مشاهده کرد سخنان امام حسین(ع) در لشکریان عمر سعد اثر نکرد، از امام(ع) اجازه گرفت تا او نیز نصیحت کند از این روی در مقابل لشکر قرار گرفت و گفت: ای اهل کوفه ما شما را برای یاری خاندان پیامبر (صلی لله ­علیه ­و­آله ­و­سلم) فرا می­ خوانیم و برای نابودی و خواری ظالمان و ستمگرانی چون عبیدالله بن زیاد دعوت می کنیم، به جز بدی و ناپسندی از یزید و عبیدالله چیزی نصیب شما نمی شود، پیشینه ی حکومت ایشان قتل و جنایت و مصلح کردن است، همین ها بودند که بزرگان و رهبران شما را کشتند افرادی چون حجر بن عدی و یاران او و. .. را به کام مرگ فرستادند[۲۰].

عبیدالله بن حر جعفی از عثمانیان کوفه بود، به شام رفت و به همراه آنان (پس از صلح امام حسن(ع)) به کوفه بازگشت، وقتی زیاد حجر بن عدی و ده نفر از اصحابش را گرفت آرزو می­ کرد اگر ده نفر یار داشت ایشان را از دست ماموران زیاد بن ابیه نجات می­داد[۲۱].

ابن شهر آشوب وقتی یاران امام حسن مجتبی(ع) را نام می برد می ­نویسد: از خواص و یاران ویژه امام علی(ع) و امام حسن(ع) حجر بن عدی می­ باشد[۲۲].

پانویس

  1. در اسد الغابه آمده است: در جنگی بر یکی از اعضای او شمشیری اصابت کرده و او را مجروح ساخت. از این رو وی را به این لقب ملقب کردند. اسد الغابة، ابن اثیر 1: 461؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر 1: 329؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر 12: 207، اعیان الشیعه، امین عاملی:4: 57.
  2. . ابن سعد در طبقات چنین آورده: «مرتع بن معاویة بن کندی»؛ ابن عساکر گوید: نسب او به کهلان بن سبا می‌رسد. تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر 12: 207.
  3. . اسد الغابه، ابن اثیر، 1: 461؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر 1: 329؛ الاصابة، ابن حجر عسقلانی 2: 32؛ تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر 12: 207؛ المستدرک، حاکم نیشابوری 3: 468؛ اعیان الشیعة، امین عاملی 4: 750. اصل این قبیله از قبایل یمنی می‌باشند و بنا به دلائل تاریخی که مجال ذکرش نیست به سرزمین عراق کوچ کرده و در آنجا سکنی گزیدند.
  4. ابن سعد می‌نویسد: وفد کندة: عن الزهری قال: قدم الأشعث بن قیس علی رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) فی بضعة عشر راکبا من کندة فدخلوا علی النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) ..... الطبقات الکبری، 1: 328. شاید وی نیز جزء همین گروه بوده باشد.
  5. تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر 12: 121 و سفینة البحار، محدث قمی 1: 545.
  6. الاستیعاب: ابن عبدالبر 1: 329 و اسد الغابه، ابن اثیر 1: 461.
  7. اسد الغابة، ابن اثیر 1: 462.
  8. رجال الکشی، کشی :69.
  9. رجال الطوسی، شیخ طوسی: 60؛ اعیان الشیعة، امین عاملی 4: 570؛ سفینة البحار، محدث قمی 1: 545 و قاموس الرجال، شوشتری 3: 122.
  10. اندک اختلافی در سال شهادت این صحابی پیامبر اکرم (صلی‌‌‌‌‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) وجود دارد که در پایان به آن اشاره خواهد شد.
  11. الاصابه، ابن حجر 2: 33 (روی ابراهیم بن الجنید فی کتاب «الاولیاء» بسند منقطع: أنّ حجر بن عدی اصابته جنابة فقال للموکل به «اعطنی شرابی أطهر به ولا تعطنی غدا شیئا» فقال: اخاف ان تموت عطشا فیقتلنی معاویه، قال: فدعا الله فانسبکت له سحاب بالماء فأخذ منها الذی احتاج الیه)؛والاستیعاب، ابن عبدالبر 1: 331.
  12. المستدرک، حاکم نیشابوری 3: 468.
  13. الاستیعاب، ابن عبدالبر 1: 332 و البدایة و النهایة، ابن کثیر 6: 225.
  14. اریخ الطبری، طبری 5: 207 «لما حضرته الوفاة جعل یغر غر بالصوت و یقول: یومی منک یا حجر یوم طویل». الاعلام من الصحابة و التابعین، حسین شاکرج6.
  15. اعیان الشیعة از مرآة الجنان نقل می‌کند که وی در ضمن حوادث سال 51هجری می‌نویسد: «فیها قتل حجر بن عدی الکندی و اصحابه یقال: بامر معاویة وله صحبة و وفادة و جهاد و عبادة». لازم به ذکر است که شهادت حجر بن عدی به دستور مستقیم معاویة بن ابی سفیان جزء مسلمات و مسائل قطعی تاریخی است. 4: 570.
  16. تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر 12: 212. وی هیچ وقت بی‌وضو نبود، و هر وقت تجدید وضو می‌کرد حداقل دو رکعت نماز می‌‌‌‌خواند.
  17. تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر 12: 212.
  18. تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر 12: 212.
  19. الاحتجاج، طبرسی 2: 297 و بحارالانوار، علامه مجلسی 44: 212.
  20. موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی 6: 154.
  21. موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی 6: 125.
  22. مناقب آل ابیطالب، ابن شهر آشوب 4: 40.