عمربن عبدالرحمن العطاس

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۱۵ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۴۹ توسط Javadi (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «<div class="wikiInfo">پرونده:Sheikh shaltoot.jpg|جایگزین= شیخ محمود شلتوت|بندانگشتی|شیخ محمود...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
شیخ محمود شلتوت
شیخ محمود شلتوت
نام حبیب القطب عمربن عبدالرحمن العطاس
نام پدر عقیل بن سالم
متولد 992 ه‍.ق
متوفی 1072 ه‍.ق
محل تولد یمن روستای الصمک طارم
استادان أحمد بن عبد القادر باعشن عبدالرحمان السقاف
دین اسلام

عمر بن عبدالرحمن العطاس (992-1072 ق) امام ، دانشمند و مصلح اجتماعی با حقوق معروف (راطب العطاس) بود. او با انتشار دانش ، منفعت رساندن به مردم و ترغیب آنها به انجام کارهای خوب با حکمت و توصیه خوب ، تأثیر زیادی در کل دره حضرموت داشت. او اولین فردی بود که در خانواده خاندان حسین البلاوی با عنوان "معشوق" شناخته شد ، جایی که قبلاً آنها را شیخ ، امام یا شریف می نامیدند. او پدربزرگ خاندان علوی العطاس است. اکثر خانواده العطاس نسب خود را به او باز می گردانند.

این کتاب توسط مفسر "العینیه" ، نویسنده "بهجت الفواد" ، "عقد الیاواقط الجواهریه" و "فائد الاسرار" و نوه اش علی بن حسن العطاس ، ترجمه شده است. نویسنده مشهد در کتاب "القرطص" و عبدالله بن علوی بن حسن العطاس در کتاب "العالم النبرس" و دیگران. درصد از عمر بن عبدالرحمان العطاس بن عقیل بن سالم بن عبدالله بن عبدالرحمان بن عبدالله بن عبدالرحمان السقاف بن محمد مولا الدویله بن علی بن علوی الغیور بن الفقیه ، سرهنگ دوم محمد بن علی بن محمد ، صاحب میربات بن علی خلیع قیسم بن علوی بن محمد بن علوی بن عبید الله بن احمد المهاجر بن عیسی بن محمد النقیب بن علی العریدی بن جعفر صادق بن محمد الباقر بن علی زین العابدین بن الحسین السبت بن علی بن ابی طالب و علی ، همسر فاطمه دختر محمد ، صلوات الله علیه و سلام الله علیها.

وی بیست و هفتمین نوه رسول خدا محمد صلی الله علیه و آله است.

زندگی‌نامه

وی در سال 992 هجری قمری در روستای الصسک متولد شد که در روستای حضرموت به (روستا) معروف است و مادرش موزنه بنت محمد بن احمد بن علوی جعفری است. او تحت سرپرستی پدر و جدش عقیل بزرگ شد و شیخ او حسین البی حسین بن ابی بکر بن سالم او را بزرگ کرد. وی در جوانی حافظ قرآن کریم بود و از کودکی به دنبال کسب علم بود ، بنابراین در ابتدای امر خود برای جستجوی دانش اسلامی از شهر اللاسک به طارم می آمد و چشم خود را از ابتلا به آبله باز می داشت. زمانی که جوان بود. وی در سال 1037 هجری قمری به همراه پدرش در حریدا ساکن شد ، زیرا پدرش بیمار بود و در همان جا درگذشت.

زندگی علمی

او زندگی خود را در حرکت بین حریدها و مناطق اطراف روستاها و کوهها گذراند ، ندای محمدی را با حکمت و موعظه خوب گسترش داد و روش پیشین خود را از استادان بزرگ خاندان بعلاوی مانند الفقیه الفقیه در پیش گرفت. مقدم ، عبدالرحمان السقاف ، عبدالله العیدروس و ابوبکر بن سالم ، به عنوان روشی در گزارش و دعوت به خدا. و به دلیل تردیدهای مکرر خود در کشورها برای حمایت و اصلاح ، می گفت: "من در این دنیا غریبه هستم و جمعه در هیچ کشوری برایم اجباری نیست" و این به خاطر رفت و آمد مکرر او در بین قبایل و روستاها او مردم را به اطاعت و انجام کارهای نیک ترغیب می کرد و برای آشتی روابط تلاش می کرد و پول خود را در آن هزینه می کرد. و او با تلاش ، کوشش و پشتکار در اطاعت و خواسته ها برتری داشت و خواسته ها و زمانهای او هنوز هم تا به امروز پرجمعیت است.

استادان

حبیب عمر از شیخ ابوبکر بن سالم از جمله همه فرزندان او ، از جمله پسرانش ، از جمله: • عمر المحضار بن أبي بكر بن سالم • الحسين بن أبي بكر بن سالم • الحامد بن أبي بكر بن سالم • عمر بن عيسى باركوة • أحمد بن سهل بن إسحاق • محمد الهادي بن عبد الرحمن بن شهاب الدين • أبو بكر بن عبد الرحمن بن شهاب الدين • عبد الله بن أحمد بن عفيف • أحمد بن عبد القادر باعشن • أبو بكر بن محمد بافقيه

نکاتی درباره ایشان

حبیب عبدالله بن علوی حداد در مورد او گفت: "این استاد برهانی است برای راستگویی و تصحیح موقعیت بندگی ، در پنهان نگه داشتن اسرار و جدایی از خود و افراط در فروتنی ، ترجیح دادن به بیکاری و دور شدن از آفرینش. ” و می گفت که در همه شرایط شبیه شیخ عبدالرحمان ثقف است.

شاگردش عیسی بن محمد الحباشی در مورد او گفت: "او ، رحمت الله علیه ، از کودکی با عبادت ، زهد و عفاف رشد کرد و مقررات خوشبختی در دوران جوانی و پیری بر او ظاهر شد و غبارهای او همه خدمتکاران را فرا گرفته بود ، و او به اتفاق آراء در مورد مزایای خصوصی و عمومی خود توافق کرد. در زمان نزاع ، و او با افراد فقیر با انسانها ملاقات می کرد ، آنها را آورده و آنها را به مکان عالی می برد ، و مردم عادی اعتقاد زیادی به او داشت و در دور و نزدیک از اعتبار والایی برخوردار بود و خداوند از او راضی باشد ، نسبت به مردم عطوفت و مهربانی زیادی داشت. "

محمد بن عبدالرحمن مدیحج ، اگر در دوران حیات حبیب عمر ، فردی از ارشدترین آقایان خاندان بعلاوی و برخی دیگر از افق به طارم می آمدند ، به او می گفت: «به حاریده برو و از حبیب عمر بگیر. بن عبدالرحمن العطاس ، زیرا او امروز پدر ما است ، خانواده البلاوی ، همه. »توصیه و دین.

کلمات کوتاه

«به موقعیتی که دوست دارید مرگ در زمانی که در آن هستید ، برسد ، نگاه کنید و به آن پایبند باشید ، و به وضعیتی که از آن متنفر هستید که مرگ در زمانی که در آن هستید به شما برسد ، بنابراین اجتناب کنید. ” "هیچ فرد مطیعی بدون توجه به کسانی که به خدا وفادار هستند ، چه از جان و چه از مرده وجود ندارد." "بی عدالتی دولت در حق رعایا و گرفتن پول آنها افزایش رعایا در دین ، در دنیا و آخرت است." "هر کس برای ستمگری دعا کند از شر او در امان است." "به دنیا و مردم آن اهمیت ندهید و در لباس و غذا به آنها حسادت نکنید." "اجتماع خیر ، قلب را از آن می گیرد ، حتی اگر روحش مورد نفرت باشد و اجتماع شریران روح را از آن می گیرد ، حتی اگر قلب از آن متنفر باشد." "عشق به عزت بیماری است که هیچ درمانی برای آن وجود ندارد"

حقوق عطاس

در معنای "حقوق" عبارت است از مجموع ذکرها ، ادعیه ها و دستورالعمل هایی که برای ذکر و ذکر ، پناه بردن از شر و طلب خیر ، و کسب علم در حالی که قلب را با هم متحد می کنید و نگران خدا هستید. هیچ کدام از آنها در صندوق اول یا بعد از آنها قرار نگرفت ، اما این امر به دست صوفیان و صالحان ملت صورت گرفت. کمک به فدائیان ، تقویت برای عاشقان ، ارتقاء خدمتگزاران زاهد و زاهدان ، و باز شدن در برای ورود م believersمنان عادی با قاطعیت و اراده های ضعیف. این (راتیب العطاس) از مجموعه و تنظیم حبیب عمر بن عبدالرحمان العطاس بود. او اشاره ای نکرد که چیزی غیر از خود را به خود نسبت داده یا اثری غیر از آن را ترجیح داده است ، چه روایت باشد ، چه تألیف ، چه نثر ، چه نامه ای ، چه جزو این دستمزد ، زیرا او آن را به خود نسبت داده است. علی بن عبدالله باراس آن را با توضیحی برتر و معانی آن به نحو مناسب توضیح داد ، اما به جزئیات آن نپرداخت. سپس علی بن حسن العطاس آن را در کتاب «القرطص» با توضیحی طولانی ، مجموعه ای کامل از سرگردان ، مملو از فواید و منحصر به فرد ، توضیح داد که در آن آیات قرآنی ، احادیث نبوی ، اخبار نقل شده و سخنان امامان مشهور گذشته ، که یک دانشجوی شرع و حقیقت نمی تواند از آن صرف نظر کند.

فرزندان او

تعداد همسران وی سیزده نفر بود که هشت نفر از او متولد شدند و پنج نفر دیگر این گونه نبودند. تعداد فرزندان وی به چهارده نفر ، نه پسر و پنج دختر رسید. فرزندان عبارتند از: سالم ، شیخ ، حسین ، عبدالرحمان ، علی ، شیخ اكبر ، محسن ، شیخ و عبدالله. در مورد دختران ، آنها عبارتند از: شیخا ، علویه ، فاطمه ، اسماء و سلمه. گزارش شده است که او بسیاری از کودکان خردسال را فوت کرده است. پس از او پنج فرزند پسر خود سالم ، حسین ، عبدالرحمان ، شیخ و عبدالله جانشین او شدند و چهار فرزند دیگر فرزندی ندارند.

درگذشت

وی در شهرها ، روستاها و دره های حضرموت به عنوان معلم ، راهنما ، واعظ و راهنما از مسافران مکرر بود ، تا زمانی که زمان حرکت او به آخرت فرا رسید ، عازم وادی امد شد. دومی در سال 1072 م. هجری قمری ، و پیکر او را بر دوش خود به حریده بردند ، جایی که شامگاه آن روز به خاک سپرده شد و گنبدی بزرگ بر فراز قبر وی ساخته شد که تا به امروز زائران در آن ساکن بودند.

منابع

جد بزرگوار عمر بن عبدالرحمن العطاس. پیک. بایگانی شده از نسخه اصلی در 10 نوامبر 2018. العطاس ، عبیدالله بن محسن. العناس در گزیده ای از ترجمه های محبوب امام عمر بن عبدالرحمان العطاس (PDF).

پانویس

معروف ، عبدالرحمان بن محمد (1404 ه. ق.) آفتاب ظهر بخش اول. جده ، عربستان سعودی: جهان دانش. صفحه 248. بایگانی شده از نسخه اصلی در 21 مه 2018.

مولا الدویه ، فضل بن علوی (1380 ق). توضیح پاسخ امام حداد و حقوق معروف وی (PDF). قاهره ، مصر: چاپ المدنی. بایگانی شده از نسخه اصلی (PDF) در 26 مه 2020.
العطاس ، علی بن حسن (1386 ق). لوازم التحریر (PDF) (ویرایش اول). قاهره ، مصر: چاپ المدنی. بایگانی شده از نسخه اصلی (PDF) در 26 مه 2020.
بکثیر ، عبدالله بن محمد (1405 ق). با آرزوهای شدید به سرزمین مادری آقایان بالا سفر کنید. صفحه 109