جنبش اسلامی تاجیکستان

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۲۵ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۴۶ توسط Hadifazl (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - '[[محمد (ص) خاتم الانبیاء' به '[[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)')
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

جنبش اسلامی در تاجیکستان در دهه 80 با انگیزه اصلاحات و گرایش‌های اسلام‌گرایانه شکل گرفت و آموزش امور دینی و اسلامی را در رأس برنامه‌های خود قرار داد. در این دهه که نهضت، پنهانی فعالیت می‌کرد، مشایخ صوفیه در آگاه کردن مردم و جنبش دینی، نقش اصلی را بازی می‌کردند. آنها بیشتر تحت تأثیر انقلاب اسلامی ایران و اندیشه‌های سیاسی امام خمینی رحمه الله قرار داشتند. در سال 1986 تعداد زیادی از رهبران نهضت و از جمله «سید عبداللّه نوری» به اتهام گوش دادن به رادیوهای خارجی، توجه به جمهوری اسلامی و شخص آیت اللّه خمینی رحمه الله، اصلاح‌طلبی در اسلام و تبلیغات کمونیست ستیز روانه زندان شدند.

تاریخچه اسلام در تاجیکستان

تاجیکستان یکی از پنج جمهوری آسیای مرکزی و پایتخت آن شهر دوشنبه است. اسلام از همان آغاز وارد این سرزمین گردید و بخارا به یکی از مراکز مهم اسلامی در سده‌های اولیه تبدیل شد. مذهب بیشتر مردم تاجیکستان، سنی حنفی است و تعدادی مسلمان شافعی نیز در تاجیکستان زندگی می‌کنند. گروه کوچکی از مردم این سرزمین که در بدخشان زندگی می‌کنند، شیعه هستند و جزو پیروان مذهب اسماعیلیه به شمار می‌آیند که محل زندگی آنها شرق و جنوب شرقی تاجیکستان است. در حال حاضر 90 درصد شیعیان ساکن بدخشان اسماعیلی و 10 درصد شیعه اثنی عشری هستند.[۱]
وضعیت مسلمانان در آسیای مرکزی در آستانه انقلاب اکتبر روسیه، چندان خوشایند نبود و مبارزه میان علمای اسلامی و سوسیالیستی ادامه داشت. بعد از به قدرت رسیدن بلشویک‌ها در سال 1917 فشار بر روی مسلمانان افزایش یافت و آنها دست به قیام زدند. ارتش سرخ روس با استفاده از واژه «باسماچی» که در زبان ترکی به معنای چپاولگر و راهزن است، تمام مبارزان و جنبش‌های اسلامی در آسیای مرکزی را به بهانه «باسماچیان» سرکوب و گروه‌های اسلامی که در تاجیکستان و سایر مناطق آسیای مرکزی مقاومت می‌نمودند، تار و مار کرد. از عواملی که باعث شکست قیام مسلمانان در سال 1910 در آسیای مرکزی شد، می‌توان حمایت نشدن از خارج و یا خیانت حامیان خارجی، نبود امکانات مادی و برتری نظامی ارتش سرخ را نام برد.
ارتش سرخ پس از تسلط بر آسیای مرکزی، اقدامات جدی را برای از بین بردن آثار اسلامی شروع کرد و بسیاری از علمای اسلامی را به سیبری و یا مناطق دیگر تبعید کرد و هزاران کتاب اسلامی و دینی را در آتش سوزاند. کمونیست‌ها برای از بین بردن آثار اسلامی در تاجیکستان، در سال 1921 زبان لاتین را جای گزین زبان فارسی کردند و در سال 1940 الفبای روسی در این کشور رسمیت پیدا کرد.

احیای مجدد اسلام در تاجیکستان

کمونیست‌ها در زمان سلطه خود بر آسیای مرکزی و کشورهای اسلامی تلاش کردند تا همه چیز را بر مبنای مارکسیسم بنیاد نهند؛ از این رو هیچ ارزشی برای فرهنگ و دستورهای مذهبی مردم قایل نبودند. بعد از هفتاد سال حکومت سیاه کمونیستی بر مناطق اسلامی، در دهه 80 دوباره اسلام در تاجیکستان و دیگر کشورهای آسیای مرکزی احیا گردید. عواملی که باعث احیای مجدد اسلام و رشد گرایش اسلامی در آسیای مرکزی و تاجیکستان شدند، عبارتند از:
1 ـ گسترش بنیادگرایی اسلامی در کشورهای اسلامی و جهان: قرن بیستم میلادی در واقع دوران بازخیزی اسلامی و احیای ارزش‌های دینی به شمار می‌آید. در این قرن، مسلمانان تلاش برای ایجاد اصلاحات در جوامع اسلامی را به طور جدی و فعال دنبال نمودند. تشکیل نهضت‌های آزادی‌بخش جهان و پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1979، تجربه موفق و خوبی برای مسلمانان شوروی و تاجیکستان بود و این امید را برای آنها زنده کرد که می‌توانند استقلال سیاسی و اسلامی‌شان را به دست آورند؛ از این رو، از دهه 80 به این سو، هسته‌های زیرزمینی مسلمانان در اتحاد شوروی شکل گرفت که توسط دانشجویان مسلمانی که در کشورهای اسلامی درس خوانده بودند، هدایت و رهبری می‌شد.
2 ـ تجاوز شوروی به افغانستان و قیام مردم این کشور: در این تجاوز، روس‌ها از مردم تاجیکستان، به دلیل هم زبانی با مردم افغانستان، استفاده‌های زیادی در زمینه مشاوره، خبرنگاری و... بردند. ورود مسلمانان تاجیک به افغانستان، دریچه‌ای شد برای ارتباط مسلمانان تاجیکستان با دنیای خارج. بنابراین قیام مردم مسلمان افغانستان مؤثرترین عامل در احیای مجدد اسلام در آسیای مرکزی است. چنان که دیپلمات‌های غربی ضمن هشدار به خطر اسلام‌گرایی در آسیای مرکزی، در‌این‌باره می‌نویسند: «حرکت اسلامی که از شمال افغانستان آغاز و به تاجیکستان رسیده است، در صورت پیروزی در این کشور، به آسیای میانه و حتی به داخل مرزهای روسیه نیز نفوذ خواهد کرد. به گفته این دیپلمات‌های غربی، خطر حاکمیت اسلام در این سرزمین‌ها تشویش شدید غربی‌ها را باعث شده است. اکنون در تاجیکستان دومین نبرد اسلام و کمونیستم آغاز شده است و احتمالاً این نبرد نیز همانند نبرد افغانستان به پیروزی و حاکمیت اسلام در تاجیکستان خواهد انجامید...
3 ـ سیاست «پروستریکا» و «گلاسنوست» گورباچف: روی کار آمدن «میخائیل گورباچف» در سال 1985 به عنوان دبیر کل حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی تحولات زیادی به همراه داشت که از آن جمله ایجاد فضای باز سیاسی، آزادی بیان و عقاید بود. مسلمانان این کشور نیز با استفاده از وضعیت موجود، به فعالیت‌های آشکار اقدام نموده و احزاب اسلامی و سیاسی را سازمان دهی کردند و نسبت به سرنوشت آینده خود حساس شدند؛ زیرا فضای جامعه شوروی قبل از سیاست پروستریکا، فضایی بسته بود و کسی حق نداشت درباره نظام حاکم اظهار نظر نماید و این وضعیت، مردم شوروی را کاملاً بی‌تفاوت بار آورده بود. گورباچف در کتاب «پروستریکا؛ دومین انقلاب روسیه» در‌این‌باره می‌نویسد:
«ما به نتیجه‌ای مهم رسیدیم که عامل انسانی را فعال‌سازیم. یعنی اگر علایق گوناگون انسان‌ها را مورد توجه قرار ندهیم و اگر به انسان‌ها متکی نشویم و آنان را فعال نسازیم و به همکاری ترغیب نکنیم، هرگز توفیق نخواهیم یافت حتی یکی از وظایفی را که برای خود تعیین کرده‌ایم به انجام برسانیم، چه رسد به اینکه اوضاع را در کشور تغییر بدهیم.»
در پی اعلام این سیاست «گورباچف»، مسلمانان تاجیکستان در اولین اقدام مردمی و برای احیای آثار و فرهنگ اسلامی، به زبان فارسی رسمیت دادند و مجلس این کشور بعد از ده سال کنار نهادن زبان فارسی؛ در 22 جولای 1989 آن را به عنوان زبان رسمی تاجیکستان تصویب کرد.

اهداف نهضت اسلامی تاجیکستان

مسلمانان آسیای مرکزی در زمان اتحاد شوروی، در وضعیت بسیار بد و ناخوشایندی قرار داشتند. مراکز دینی آنها و از آن جمله اداره قاضیات تاجیکستان که مرکز امور دینی مسلمانان این کشور به شمار می‌آمد، در اختیار دولت کمونیستی قرار داشت و اسلام مورد پسند دولت و بدون هرگونه حرکت و جنبش را تبلیغ می‌کرد.
هسته‌های اولیه نهضت اسلامی تاجیکستان در سال 1974 با هدف اصلاح‌گری و احیای مجدد اسلام تشکیل شد. این حرکت نوین اسلامی در آغاز محدود به شهر دوشنبه بود و به طور مخفی در زمینه آموزش و پرورش افراد و آگاه کردن مردم کار می‌کرد. بین سال‌های 1985 ـ 1986 نهضت اسلامی تاجیکستان گسترش پیدا کرد و در بیشتر شهرها، دفاتر خود را فعال ساخت.
«سید عبداللّه نوری»، آغاز‌گر نهضت اسلامی در تاجیکستان، درباره مراحلی که نهضت اسلامی این کشور پشت سر گذاشت، می‌گوید: «ما از طریق شاگردانی که به آنها اعتماد داشتیم، کوشش کردیم آنها را برای تأسیس این نهضت بسیج کنیم. البته آگاه کردن آنها این طور بود که آنها را تعلیم می‌دادیم و از احادیث و آیات و دیگر منابع آگاهشان می‌ساختیم تا جایی که خود آنها می‌گفتند که ما باید برای اسلام، خودمان مبارزه کنیم.»
بعد از سال 1991 که حزب نهضت اسلامی رسمیت پیدا کرد، نهضت تاجیکستان وارد مرحله جدیدی شد. رهبران نهضت اسلامی که برای بهبودی وضعیت مادی و معنوی این کشور، متناسب با نیازهای روز جامعه و جهان فعالیت می‌کردند، اعلام نمودند: اصلاح بخش‌های اقتصادی و تجاری، فراهم آوردن زمینه برای رشد استعدادهای سرکوب شده، اصلاح نظام تربیتی و آموزشی، بالا بردن کیفیت مؤسسات آموزشی، آموزش اخلاق و معارف و احکام دینی، بازگشت به زبان فارسی، مبارزه با فرهنگ استعماری و رسیدگی به امور بهداشتی، خانوادگی و حل مشکلات جامعه، از اهداف نهضت اسلامی در تاجیکستان هستند.
«حاج اکبر تورجان زاده»، یکی از رهبران نهضت رهایی بخش اسلامی تاجیکستان، طی پیامی که در سال 1372 در مراسم حج و در مکه معظمه صادر کرد، اهداف نهضت اسلامی این کشور را چنین توضیح می‌دهد: «امروز فریاد برائت ما از مشرکان و کافران، فریاد از ستم ستمگران و فریاد امتی است که جانشان از تجاوزات تفاله‌ها و باقی مانده شرق و غرب و نوکران و غلامان آنان به لب رسیده است و خانه و وطن و سرمایه‌اش به غارت رفته است.
به مقدسات و رهبران دینی آنان، مانند «محمدصادق محمد یوسف» رهبر مسلمانان ماوراء‌النهر توهین می‌شود و به دست یکی از تفاله‌های باقی مانده از شرق از کار برکنار می‌گردد، نمی‌داند انتخاب و یا عزل رهبر مذهبی بر عهده ماوراءالنهر است، نه اسلام کریم اف که نه از اسلام چیزی می‌داند و نه از کرامت، فقط لفظی است که به گوش‌ها می‌خورد.
اکنون نیز انتظار و تصمیم داریم به یاری خداوند متعال، با وحدت و یکپارچگی تمام مسلمین، بت‌های قرن بیستم را که بر دوش مسلمانان سنگینی می‌کند معرفی و یکی پس از دیگری شکسته شوند. ما باید با فریاد اللّه اکبر در این ایام، دست هم کیشان خود را بفشاریم و با رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم پیمان بندیم که به کمک مسلمانان که زیر ستم و ظلم استکبار قرار دارند بشتابیم و آنها را از ظلم و ستم بیگانگان و ضدخدایان نجات دهیم.»

گروه‌های سیاسی ـ اسلامی تاجیکستان

تاجیکستان در 9 سپتامبر 1991 توسط «اسلان اف» رییس‌جمهور وقت این کشور اعلام استقلال کرد، ولی خود وی پس از غیرقانونی اعلام کردن حزب کمونیست، در 23/9/1991 به وسیله نمایندگان مجلس از قدرت برکنار شد. استقلال تاجیکستان باعث شد که احزاب سیاسی ـ اسلامی و ملی بسیاری در آن اعلان موجودیت کنند. مهم‌ترین احزاب سیاسی این کشور عبارتند از:
1 ـ سازمان مردمی رستاخیز: این سازمان، یک جنبش ملی و مردمی است که در 14 سپتامبر 1989 در پشتیبانی از سیاست پروستریکا به وجود آمد و بنیان‌گذاران آن شعرا، تحصیلکردگان و فرهیختگان تاجیکستان هستند. این حزب پیرو افکار و باورهای ملی‌گرایی و در چارچوب اقوام فارسی زبان، فعالیت‌های خود را آغاز کرد و «بازگشت به فرهنگ اصلی تاجیکستان، بنیاد جامعه آزاد و دموکراتیک، اصلاحات در سیستم آموزش عالی و آموزش و پرورش تاجیکستان، توجه به مسایل حفظ محیط زیست و... را از اهداف اصلی خود نمود.»
2 ـ حزب دموکرات تاجیکستان: این حزب از احزاب ملی تاجیکستان است و در 10 اوت 1990 پایه‌گذاری شد و ریاست آن به عهده «شادمان یوسف» است که مدتی نیز عضو حزب کمونیست بود. سال‌های 1990 ـ 1992 دوران مبارزات سیاسی حزب به شمار می‌آید و برقراری جامعه مدنی، پشتیبانی از آزادی‌ها بدون در نظر گرفتن فرهنگ، مذهب و وابستگی قومی، برقراری یک نظام مجلسی و مخالفت با حضور ارتش روسیه در خاک تاجیکستان2 از اهداف اساسی آن است.
3 ـ سازمان لعل بدخشان: این حزب در ابتدا یک سازمان فرهنگی بود و از ماه مه 1992 فعالیت‌های سیاسی خود را شروع کرد و بعد به ائتلاف گروه‌های مردمی تاجیکستان پیوست. اهداف این حزب عبارتند از؛ برقراری حکومت دموکراتیک در تاجیکستان، خودمختاری بدخشان، ایجاد روابط حسنه با جوامع پامیری افغانستان و چین، تقسیم زمین‌ها و کارخانه‌ها میان کشاورزان و کارگران و بهبود سطح زندگی مردم بدخشان.
4 ـ اداره قاضیات: این اداره مرکز امور دینی مسلمانان تاجیکستان محسوب می‌گردید و در زمان اتحاد شوروی پایه‌گذاری شد. این مرکز به علت وابسته بودن به دولت تا سال 1988 در راستای سیاست‌های حزب کمونیست مبنی بر خاموش نمودن شعله‌های اسلام در تاجیکستان قدم برمی‌داشت. اما در سال 1989 و همزمان با وقوع تحولات جدید در شوروی، «حاج اکبر تورجان زاده»، روحانی جوان و انقلابی تاجیکستان به ریاست این اداره برگزیده شد. او نهایت سعی خود را به کار برد تا تحولات بنیادین در این اداره ایجاد کند. وی در سال 1990 از طریق مجلس تاجیکستان، تلاش‌های زیادی را برای رسمی‌کردن دین اسلام انجام داد که متأسفانه از سوی کمونیست‌ها با مخالفت جدی روبه رو شد. «تورجان زاده» با حزب نهضت اسلامی تاجیکستان رابطه نزدیک داشت و بعد از تحولات 1992 در این کشور، به عنوان قائم مقام نهضت اسلامی برگزیده شد و به عنوان نماینده احزاب مخالف، چندین بار با دولت مذاکره کرد.
5 ـ حزب نهضت اسلامی: این حزب از عمده‌ترین احزاب اسلامی تاجیکستان است که برای احیای مجدد اسلام در این کشور فعالیت می‌کند. حزب نهضت اسلامی در سال 1990 پایه‌گذاری شد، دولت کمونیستی تاجیکستان واکنش شدیدی در برابر آن از خود نشان داد و بسیاری از رهبران آن را دستگیر و جریمه کرد و فعالیت آن را ممنوع اعلام نمود. در پی این اقدام دولت، طرفداران حزب نهضت اسلامی در اول اکتبر 1991 دست به اعتراض‌های عمومی در شهر دوشنبه زدند و سرانجام دولت مجبور شد که به این حزب اجازه فعالیت بدهد؛ چون «تظاهرات کنندگان یکی از شرایط خود برای پایان دادن به تظاهرات را به رسمیت شناختن حزب نهضت اسلامی عنوان کرده بودند و تنها شرطی که دولت به آن عمل کرد، همین بود.»
در نخستین انجمن حزب نهضت اسلامی که در 26 اکتبر 1991 برگزار شد، «محمد شریف همت زاده» به عنوان رییس آن برگزیده شد. او در همین جلسه درباره برنامه نهضت اعلام نمود: «از نظر اسلام هر فرد در جامعه دارای حقوقی است و نباید به حقوق دیگران تجاوز کند. حقوق فردی باید به یک حدی محدود شود که آن چارچوب اخلاق اسلامی، وجدان و ایمان است. آنچه خواست حزب نهضت اسلامی است، نشر و گسترش اسلام و دفاع از حقوق سیاسی مسلمانان است. حزب نهضت اسلامی در حال حاضر غیر از این، هدف دیگری در پیش ندارد.»

نقد و ارزیابی جنبش اسلامی تاجیکستان

متأسفانه نهضت تاجیکستان به دلیل نفوذ مسایل قومی و منطقه‌ای در سال‌های 1992 ـ 1993 دچار جنگ‌های داخلی شد. ارتش روسیه و ازبکستان برای سرکوبی اسلام‌گرایان وارد تاجیکستان شدند و عده زیادی از مردم مسلمان و رهبران اسلامی این کشور به خاطر فشارهای دولت وارد شمال افغانستان شده و از آنجا به مقاومت ادامه دادند. ارتش روسیه برای سرکوبی مقاومت تاجیک‌ها، تلاش‌های زیادی انجام داد.
مراکز گردهم آیی و اردوگاه‌های آنان را در بدخشان افغانستان بمباران کرد و باعث کشته شدن شمار زیادی از آنها شد، ولی نتوانست مقاومت اسلامی را در هم بکوبد؛ از این رو، سرانجام حاضر به گفت وگو شد و با امضای توافق نامه آتش بس بین دولت تاجیکستان و اسلام‌گرایان در دسامبر 19942، اولین روزنه، ایجاد صلح و برقراری آرامش در تاجیکستان نمایان گردید.

جایگاه جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی در میان مردم تاجیکستان

مردم تاجیکستان ایران را به دلیل وجود اشتراک زبانی، فرهنگی، مذهبی و میراث‌های فرهنگی و تاریخی، میهن دوم خود می‌دانند. ایران نیز اولین کشوری بود که بعد از سال 1990 سفارتخانه خود را در تاجیکستان گشود و در جنگ‌های داخلی این کشور سیاست بی طرفی را در پیش گرفت و تلاش نمود که میان طرف‌های درگیر صلح برقرار کند.
مردم تاجیکستان از نظر فرهنگی و مذهبی وابستگی‌های ژرفی با جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی ایران دارند. آداب و سنن مذهبی و فرهنگی آنان در بیشتر موارد با آداب و سنن مذهبی مردم ایران یکسان است و فرهنگ ایران در تمام جنبه‌های زندگی فردی، اجتماعی و خصوصیات اخلاقی آنها آشکار است.
روزنامه فارسی زبان «پیوند» که در دوشنبه منتشر می‌شود، در رابطه با اهمیت وابستگی‌های مردم تاجیکستان و ایران می‌نویسد: «تاجیکستان و ایران دارای مشترکات دیرینه تاریخی، فرهنگی و زبانی می‌باشند. شاید دسته‌ها و گروه‌هایی پیدا شوند که این علایق و روابط دیرین را به بهانه این که ایران در مسایل داخلی تاجیکستان مداخله می‌نماید، مخدوش سازند.
آنچه مسلم است و در واقعیت آن هیچ گونه شبهه‌ای وجود ندارد، این است که ایران در تاجیکستان فقط هدف‌های فرهنگی را دنبال می‌کند و این امر کاملاً طبیعی است. زیرا در تاجیکستان در درازای هفتاد و اندی سال، زبان فارسی سیر رشد یابنده نداشته است، مردم از گذشته خویش کنده شده‌اند. همه این نارسایی‌ها را می‌توان با کمک ایران جبران کرد.»
روابط ایران با تاجیکستان پیش از فروپاشی اتحاد شوروی از راه مسکو صورت می‌گرفت و بعد از استقلال این کشور، به طور مستقیم با آن رابطه دارد. سفارت تاجیکستان در سفر «امام علی رحمان اف» رییس‌جمهوری این کشور در 27/4/1374 به جمهوری اسلامی ایران به طور رسمی در تهران گشوده شد. هم اکنون بین این دو کشور روابط سیاسی، فرهنگی و اقتصادی برقرار است. از آن جمله می‌توان به راه آهن بافق ـ بندر عباس و وصل آن به راه آهن سراسری ایران اشاره کرد. این خط آهن، کشورهای آسیای میانه را از راه ایران به آب‌های آزاد متصل می‌کند و از نظر اقتصادی اهمیت زیادی برای تاجیکستان دارد.

پانویس