جریان‌های معارضه‌جوی عربستان

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۲۲ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۸:۳۶ توسط Hadifazl (بحث | مشارکت‌ها)

جریان های معارضه جوی عربستان عنوان مقاله ای است به زبان فارسی که درباره جریانات مخالف دولت سعودی به رشته تحریر در آمده است. در این مقاله گزارش مطالبی در موضوعات زیر آمده است: گزارشی از عملکرد جريانهاي معارض اهل تسنن در ‏عربستان سعودي‎، محاصره آل سعود در سه جبهه ‏توسط اهل سنت ‎ به نظر مي‌آيد خاندان سعود حداقل از 3 جبهه مشخص به محاصره ‏در آمده باشد که اتفاقا هر 3 آن نيز غير شيعه و از مدعيان اهل ‏تسنن مبارزه با وهابيت هستند. اگر عمر شاه عبدالله کفاف دهد ‏فلاکت زودهنگامي در انتظار اوست که با فرافکني به فراسوي ‏مرزها چاره نخواهد شد‎.‎

سني‌هاي جبهه اپوزيسيون، اکثريت در عربستان‎

پایگاه خبری انصارحزب الله: اخبار اعتراضات و تظاهرات پياپي ‏مردم در عربستان حتي در رسانه‌هاي داخلي جمهوري اسلامي ‏ايران که قاعدتا بايد از پوشش مناسبي برخوردار باشد به نوعي غير ‏حرفه اي انعکاس مي‌يابند. همواره مي‌شنويد و مي‌خوانيد که ‏عده‌اي از شيعيان در مناطق الشرقيه شعار مرگ بر آل سعود سر ‏داده اند و در نهايت برايند انعکاس اخبار تعارضات داخلي عربستان ‏آنگونه است که گويا تنها مشکل نظام حاکم، اپوزيسيون اندک ‏شيعه داخلي است که از سوي ايران تحريک مي‌شوند و البته در ‏شرايط مهار به سر مي‌برند‎.‎

اما چه خواهد شد وقتي مطلع باشيد که گروه‌هاي مخالف ديگري ‏در عربستان که البته در اقليت هم به سر نمي‌برند فعاليت مي‌کنند؛ ‏معارضيني که نه شيعه بلکه از اهالي تسنن در عربستان سعودي ‏محسوب مي‌شوند. يالثارات دراين راستا طي گزارش زير به معرفي ‏دو گروه عمده و سرشناس از معارضين اهل تسنن عربستاني ‏پرداخته است که اين روزها درد سر جديدي براي آل‌سعود ‏محسوب مي‌شوند‎. ‎


‏گروه الحجاز: به سرکردگی فکری می یمانی

حجاز را به حجازي‌ها برگردانيد‎

يکي از اين گروه‌ها که اين روزها با انسجام بيشتري به فعاليت ‏عليه نظام سعودي روي آورده است در واقع يک جريان تجزيه ‏طلب محسوب مي‌گردد؛ گروه فعالي که به نظر مي‌رسد در يک ‏تعارض آشکار از ليبرال مسلک‌هاي عربي تشکيل يافته که با پول ‏نفت به تحصيل در اروپا و آمريکا پرداخته اند. روشنفکرهايي که ‏نه تنها در مقابل مقدس نمايي حاکم بر عربستان قد علم کرده که ‏علاوه برآن به مقابله با مظاهر قدرت نمايي نظام حاکم نظير تکفير ‏و اجراي احکام شريعت چون اعدام و قطع عضو ايستاده است‎. ‎ آنها در صدر شعارهاي خود مي‌گويند: «أعطوا الحجاز للحجازيين ‏من أجل حمايه المقدسات‎» ‎

يماني و دختر؛ نظريه‌پردازان جدايي حجاز‎

اين ليبرال مسلک‌هاي عصيان گر و برآمده از دل جامعه متحجر ‏وهابي در خاک عربستان سعودي امروز مي‌گويند بايد براي حفظ ‏اماکن مقدس عربستان توليت آنها به حجازي‌ها برگردانده شود‎. ‎ اين اپوزيسيون با نام «الحجاز» توسط «احمد زکي يماني» تاسيس ‏و به واسطه دختر لندن نشينش «مي يماني» که مغز متفکر اين ‏دسته از مخالفين است هدايت مي‌شود‎.‎

البته اساتيد دانشگاه و علماي وهابي قويا « مي‌يماني» را مغلطه ‏گر مي‌دانند که در آثار خود تحريف‌هاي بسياري درباره تاريخ ‏حجاز و عربستان را منتشر کرده است و از طرف ديگر به دليل ‏آنکه دختر وزير نفت سابق عربستان بيشتر عمرش را در لندن ‏سپري کرده است نه او را حجازي قلمداد مي‌کنند و نه لايق داعيه ‏داري تجزيه اين منطقه چرا که «مي يماني» ۵۶ ساله در قاهره ‏متولد شده و از ۱۰ سالگي عمر خود را در فرانسه، سوئيس و سپس ‏فيلادلفياي آمريکا گذرانده است‎. ‎

البته اين شاهزاده غرب زده بين سالهاي ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۴ در رشته ‏انسان شناسي استاد دانشگاه ملک عبدالعزيز بوده است و تفکرات ‏اپوزيسيوني خود را در خلال آثاري چون: ‏ فمينيسم و اسلام (۱۹۹۶) ‏ حاکميت قانون و حقوق بشر در خاور‌ميانه و جهان اسلام ‏‏(۲۰۰۰)، ‏ تغيير هويت: چالش‌هاي نسل جديد در عربستان سعودي ‏‏(۲۰۰۰) و در نهايت در کتاب ‏ مهد اسلام - حجاز و جستجو براي هويت در عربستان سعودي ‏‏(۲۰۰۴) ‏ منتشر ساخته است‎. ‎

رها شدن از شرّ وهابي‌ها حق حجازي‌هاست‎

وي وبه دنبال او روشنفکران عربستان صدور فتوا توسط مفتي‌هاي ‏وهابي عليه مجاهدين در لبنان و فلسطين را عملي ضد اسلامي و ‏بر خلاف منافع ملي عربستان سعودي قلمداد مي‌کنند‎. ‎

الحجازي‌ها مي‌گويند بازسازي نقش مکه و دعوت به حرکت دوباره ‏نخبگان و واعظان مساجد حجاز به نقش‌آفريني سياسي و مذهبي ‏است که يک بار ديگر اسلام واقعي را زنده خواهدکرد. پس در اين ‏راستا بايد دوباره حجاز را پس گرفت تا باز هم مکه و مدينه در حد ‏و اندازه خود ظاهر شوند‎. ‎

‎«‎مي يماني» مي‌گويد: «بازگرداندن حجاز به حجازيون نه تنها به ‏اين دليل که حق حجازي‌هاست ضروري است بلکه به عنوان راه ‏حلي براي نجات از شر وهابي‌هاي افراطي و دستيابي به آزادي و ‏پيشرفت‌هاي سياسي و اقتصادي يک امر لازم محسوب مي‌شود‎.» ‎

==واعظان مساجد، باشند اما پشت سرما‎==! ‎

البته خاندان يماني قويا انتظار دارند نخبگان و حقوقدانان ليبرال در ‏خط مقدم اين جبهه قرار داشته باشند و در واقع واعظان مساجد در ‏سرزمين حجاز به عنوان مراکز تقدس و پاکي، تا امکان دارد براي ‏حفاظت از اين ميراث خانوادگي، اهميت آن رادرک و در واقع آن ‏چيزي را تبليغ کنند که از خط مقدم جبهه به عنوان فرمان صادر ‏مي‌گردد‎!‎

==حجازي‌ها از همه برترند== ‎

الحجازي‌ها به واقع جدايي طلباني هستند که حتي خود را از نظر ‏فرهنگي، اجتماعي و مذهبي از بقيه ملت عربستان و به خصوص ‏آناني که در بخش‌هاي مرکزي حکومت در نجد و حجاز و عسير و ‏احساء قرار دارند به رغم گذشت بيش از ۷۰سال از تشکيل ‏عربستان سعودي برتر و متمايز مي‌بينند‎.‎ جدايي طلبان حجاز ادله اين ادعاي نژاد پرستانه خود را تحت ‏پوشش دلايل کثرت گرايانه به افکار عمومي مردم ساکن در منطقه ‏حجاز ارائه مي‌دهند؛ چنانکه مي‌گويند: تنوع و کثرت گرايي و ‏شفافيت در مکه و مدينه به عنوان شهرهاي واقع شده در منطقه ‏حجاز به طور ذاتي نسبت به جهان اسلام وجود دارد؛ چراکه سالانه ‏پذيراي ميليونها زائر از نقاط مختلف دنيا با رنگها و فرهنگ‌هاي ‏مختلف است ودر طول قرن‌ها، زائران نقش بسزايي در شکل گيري ‏خلق و خو و هويت حجاز که درراستاي جهاني شدن بوده است ‏داشته اند‎. ‎

‎«‎سعوديزاسيون» مثل شوروي فرومي پاشد‎

الحجازي‌ها سپس استدلال مي‌کنند که پروژه‌هاي سياسي آل ‏سعود براي ايجاد وحدت بي‌فايده است و در شبه جزيره عربستان ‏به واسطه نشر و پشتيباني انحصاري فرقه وهابيت، حجاز را به رغم ‏دارا بودن ظرفيت بالا از رهبري سياسي جهان اسلام باز داشته ‏است. چنانکه اين فرايند عملا آغاز فرسايش اقتدار حجاز و افزايش ‏برجسته سازي تفکر وهابيت نجدي درقالب «سعوديزاسيون» بوده ‏است‎.‎

‎«‎مي يماني» معتقد است: «سعوديزاسيون» با هدف وحدت در ‏عربستان سعودي چيزي شبيه به اتحاد جماهير شوروي يا ‏يوگسلاوي و درراستاي وحدت اجباري است که محکوم به ‏شکست و اضمحلال است‎.» ‎

حجازي مترداف غيرنجداني

جدايي طلبان حجاز به طور کلي از هر نکته اي به عنوان ادله و ‏اثبات کننده لزوم تجزيه عربستان و جدايي حجاز استفاده مي‌کنند؛ ‏چنانچه در اين راستا از تخطئه روش‌هاي دفن مردگان از سوي ‏وهابي‌ها نيز به عنوان حربه اي براي لزوم تحقق جدايي بهره ‏مي‌برند‎. ‎

يکي ديگر از حربه‌هاي تبليغاتي جدايي‌طلبان حجاز تمرکز بر ‏مسائل اقتصادي و توجه به تبعيض بين مردم حجاز و اهالي ‏نجداني در بهره برداري از نفت به عنوان يک منبع الهي است. ‏چنانچه «مي يماني» تئوريسين الحجازيون در توصيف اين تبعيض ‏تا آن حد افراط مي‌کند که مي‌گويد: در عربستان سعودي مفهوم ‏‏«حجازي» با مفهوم «غير نجدي» مترادف است. و به ديگر عبارت، ‏او در توصيف تبعيض نژادي به کاررفته توسط آل سعود تا آنجا ‏پيش مي‌رود که جامعه عربستان را به دوقسمت درون دايره ‏نجداني و خارج از آن توصيف و براين اساس استدلال مي‌کند که ‏حجازي‌ها به عنوان مردم بيرون مانده از اين دايره طيفي از ‏محروميت را متحمل و در عذاب به سر مي‌برند‎. ‎

جنبش‌هاي زيادي داشتيم که سرکوب شد‎

آن طور که اپوزيسيون جدايي طلب الحجاز مدعي است ‏جنبش‌هاي آزادي بخش متعدد مردمي از سال ۱۹۳۲ به اين سو که ‏جده توسط نجداني‌ها( آل سعود) سقوط کرده متولد و در منطقه ‏حجاز رشد يافته است که به دليل کنترل‌هاي شديد امنيتي و ‏دستگيري مبارزان بخش عمده اين فعاليت‌هاي آزادي بخش در ‏مصر ادامه يافته که از جمله آن حزب التحرير است که مصرانه ‏خواستار تاسيس يک دولت مستقل در حجاز مي‌باشد‎.‎ يکي از حربه‌هاي موفق جدايي طلبان ليبرال مسلک الحجاز که ‏تقيدات کمي نيز به آداب اسلامي دارند تمرکز بر حقوق پايمال ‏شده زنان در عربستان سعودي در سطوح مختلف است که ‏هواداران زيادي را دربين نخبگان روشنفکر حتي دربين وهابي‌ها ‏يافته است‎. ‎

ما ۵۲ عشيره و فرزندان پيغمبريم

الحجازي‌ها حتي در فرايند پروژه «حجازيزاسيون» که در مقابل ‏‏«سعوديزاسيون» علم کرده اند از برانگيختن حس همدردي ‏همسايگان عرب در کشورهاي همسايه نيز بهره برداري مي‌کنند‎. ‎ تبليغات شديددررابطه با اشتراکات خوني بابرادران و خواهران عرب ‏مسلمان به ويژه در مصر، سوريه، يمن، اردن، يکي از اين ‏راه‌هاست. چنانچه الحجازي‌ها در نهايت اينگونه نتيجه مي‌گيرند ‏که تعداد حدود ۵۲ عشيره از حجاز دراين کشورها پراکنده اند که ‏در اصل همگي از نوادگان حضرت محمد(ص)وقبيله قريش و در ‏نتيجه‌هاشمي هستند‎!‎

شافعي، حنفي و مالکي‌ها در جنگ با وهابيت‎

به رغم تکثر گرايي و ليبرال مسلکي افراطي سرکردگان خارج ‏نشين جدايي‌طلب الحجاز، رهبران اين گروه که از اجراي ساده ‏ترين احکام اسلامي نيز سرباز مي‌زنند، براي پيروزي در نبرد تقابل ‏‏«حجازيزاسيون» با «سعوديزاسيون» بر بعد مذهب نيز تمرکز دارند. ‏چنانچه فارغ التحصيلان اپوزيسيون الحجاز از الازهر در مصر با ‏مکتب فقه شافعي، حنفي و مالکي به تقابل با احکام وهابيت که در ‏راستاي اشاعه مکتب حنبلي و تحميل آن در مدارس ديني است ‏مي‌پردازند‎.‎

سرکوب شورش ۱۰ هزار نفري

الحجازي‌ها مدعي هستند که قيام آنها به دنبال جنگ اول خليج ‏فارس و در اعتراض به حضور نيروهاي خارجي درکشور شدت ‏گرفته است چنانچه در سال ۱۹۹۵، معادل ۱۰ هزار نفر در سانسور ‏شديد خبري در برابر سياست‌هاي ايالات متحده و حضور نظامي ‏ايالات متحده در عربستان سعودي، و انتقاد از فساد آل سعود به ‏پاخاستند که محکوم به سرکوب شديد شدند و مقامات عربستان ‏سعودي تنها خبر دستگيري رهبران اين قيام را پس از ۳ سال در ‏‏۱۹۹۸ منتشر کردند‎.‎

الحجازي‌ها معتقدند اين سرکوب راه را براي اقدامات پيشگيرانه ‏بعدي باز کرده است؛ چنانچه در حال حاضر شاهدافزايش سرکوب ‏شهروندان واعمال اين روند در قبال فارغ التحصيلان دانشگاهي و ‏نخبگان مسلمان از دانشگاه‌هاي عربستان سعودي هستيم‎. ‎

الحجازي‌هاي ليبرال و شيعيان‎

الحجازي‌ها همچنين تکفير شيعيان از سوي مفتي‌هاي وهابي را ‏نيز به شدت تقبيح مي‌کنند و معتقدند زمينه فعاليت‌هاي تکفيري ‏بويژه بعد از جنگ خليج‌سفارس و توليد رو به تزايد نخبگان وهابي ‏توسط دستگاه حاکم فراهم آمده و اجازه مي‌دهدآنها به منظور ‏مبارزه با آنچه از نظر وهابي‌ها ارتداد در اسلام محسوب مي‌شود ‏برخيزند و به پاکسازي هر گونه تفسيري از اسلام در قالب مذهب ‏تشيع و ضد وهابيسم اقدام کنند‎.‎

البته به درستي بايد حمايت جدايي طلبان حجاز از مجاهدان ‏فلسطيني و شيعيان در مقابل وهابيت را نيز در راستاي تکثر گرايي ‏ليبراليستي آنها قلمداد نمود. نکته اي که آمريکايي‌ها همواره ‏آرزوي ظهورآن در عربستان سعودي را مي‌کشيدند و به دليل عدم ‏وجود آن در مهلکه بحرين گرفتار آمدند‎. ‎ البته احترام الحجازي‌هاي ليبرال به حقوق شيعيان هيچ گاه ‏نمي‌تواند دليلي براي اين باشد که آنها حاضر به تقسيم قدرت در ‏دستگاه حاکمه آينده باآنان هستند‎. ‎

خارج‌نشيناني که براي تصاحب قدرت آماده مي‌شوند‎

درراستاي ادعاي اپوزيسون جدايي طلب الحجاز شواهدي براي ‏اثبات وجود جنبش‌هاي آزادي بخش در داخل عربستان و يا حداقل ‏شهرهاي مکه، مدينه طائف و تبوک به‌واسطه اخبار پراکنده اي که ‏از ديوار‌هاي ضخيم بايکوت خبري سعودي درز کرده وجود دارد که ‏التهابات زير پوستي در اين مناطق درقالب اعتراضات مردمي ‏پراکنده در حال رونمايي است‎.‎

گرچه مغزهاي متفکر اپوزيسيون الحجاز جزو افراد خارج نشين ‏محسوب مي‌شوند اما در واقع مي‌توان گفت اين گروه بعد از ۱۱ ‏سپتامبر و اعلام حمايت عربستان از بن لادن و همچنين صدام از ‏يک سو و از طرف ديگر تيره شدن روابط ميان ملک عبدالله و ‏اوباما در راستاي دخالت بي‌محاباي عربستان در بحرين و شعله ور ‏ساختن بحراني که ابتدا تقاضاي اصلاحات داشت و بعد خواستار ‏سرنگوني آل خليفه شد، يکي از گزينه‌هاي پيش روي کاخ سفيد ‏براي سپردن شبه جزيره عربستان و يا حداقل بخشي از آن بوده ‏اند‎. ‎

خزان سعودي به دنبال بهار عربي فرارسيده است‎

دراين راستا واشنگتن طرحي با نام «تجزيه؛ به سوي خاورميانه‌اي ‏جديد» را آماده و مقدمات آن را فراهم کرده و براي روز مبادا به ‏عنوان يکي از گزينه‌هاي روي ميز به آن نگاه مي‌کند. طرحي که ‏با تجزيه عربستان به سه کشور جديد آغاز و اجرايي خواهد شد‎.‎

نخستين آن، کشوري اسلامي شامل مکه و مدينه و اطراف آن يا ‏در واقع همان حجاز است که اداره آن به خانداني حجازي که از ‏نفوذ آن کاسته شده سپرده مي‌شود. خانداني به سرکردگي شيخ ‏‏«احمد زکي يماني» که در سال ۱۹۳۰ در مکه متولد شده ودر ‏دانشگاه قاهره در جمهوري عربي مصر درس حقوق خوانده و ‏تحصيلات تکميلي را در دانشگاه‌هاي نيويورک،‌هاروارد و کمبريج، ‏سپري کرده است‎. ‎

او از سال ۱۹۵۷، مشاور حقوقي شوراي وزيران عربستان سعودي ‏بوده و ازسال ۱۹۶۰، وزير امور خارجه و درسالهاي سال ۱۹۶۲ - ‏‏۱۹۸۶، وزير نفت و منابع معدني عربستان بوده است. او به همراه ‏دخترش و طرفداران تجزيه عربستان اين روزها که بيداري ‏اسلامي تونس و ليبي و مصر را در نورديده، پيشاپيش نغمه پيروزي ‏سرداده و مي‌گويند به دنبال بهار عربي، خزان سعودي فرارسيده ‏است‎. ‎


حزب الامه اسلامي و فلاکت بي‌پايان ‏آل‌سعود

اما فلاکت اين روزهاي آل سعود به سر و کله زدن با شيعيان ‏بحرين و مناطق شرقي عربستان سعودي و دفع شر اپوزيسيون ‏ليبرال و البته روشنفکر ماب الحجاز ختم نمي‌شود‎.‎

حزب الامه الاسلامي نيز گروهي از معترضين در عربستان را تحت ‏پوشش خود قرار داده که علم مخالفت با خاندان سعود را برافراشته ‏و دست برقضا برچسب شيعه بودن و تحريک از سوي ايران نيز به ‏ايشان نمي‌چسبد‎! ‎

حزب الامه اسلامي در معرفي خود مي‌گويد: ما يک حزب سياسي ‏هستيم و بر اين باوريم که خداوند آزادي را در راستاي عزت و ‏افتخار به او داده است وما توانايي داريم در همه عرصه‌ها از جمله ‏سياست وارد شويم و بر اساس اعتقاد به کثرت گرايي سياسي، ‏انتقال مسالمت آميز قدرت و انتخاب دولت را حق ملت عربستان ‏مي‌دانيم‎. ‎

البته اين اپوزيسيون سني که به نظر مي‌رسد از اقشار روشنفکر ‏عربستان فاصله دارد همان ايراداتي را به عنوان لزوم تحويل قدرت ‏از سوي آل سعود به مردم مطرح مي‌کند که اپوزيسيون جدايي ‏طلب الحجاز از آن دم مي‌زند‎. ‎

چنانچه حزب الامه نيز خواستاراستقلال حاکميت از تمام نفوذهاي ‏سياسي، اقتصادي يا نظامي خارجي است و عدالت، برابري و ‏فرصت‌هاي اجتماعي مساوي براي همه را در زمره مطالبات خود ‏قرار داده است که بايد دفاع از حق زنان و ارتقاء نقش آنها در ‏جامعه را نيز به آن افزود‎. ‎

برادران! عمر ملت در بي‌عدالتي واستبداد تباه مي‌شود‎

‎«‎شيخ محمد بن سعد آل مفرح » يک تاجر و از پيشگامان ‏اصلاحات در عربستان و از اعضاي اهل تسنن حزب الامه در ‏خطابه اي رو به مردم عربستان مي‌گويد: «برادران عزيز زندگي ‏ملت در بي‌عدالتي و استبداد سياسي وعقب ماند گي اقتصادي و ‏توسعه سپري مي‌شود و نيروهاي نظامي و امنيتي ما به طرز ناراحت ‏کننده اي در تمام سطوح شکست خورده اند و دشمن خارجي با راه ‏انداختن جنگ‌هاي بدون کنترل براي تامين منابع مالي خود بدون ‏هيچ اعتراضي به غارت ثروت ما پرداخته است‎.‎

مادر وطن آبستن پيروزي است

ملت افسوس مي‌خورد،اما مادر وطن‌آبستن پيروزي به دست جوانان ‏است، انفجار اين انقلاب از اقيانوس اطلس آغاز گشته و به خليج ‏فارس رسيده است و ملت به زودي عصر جديدي را براي لذت ‏بردن از آزادي، شأن و منزلت و امنيت تجربه خواهند نمود‎.‎

جوانان آزاد و عزيز در کشورهاي خليج (فارس) به طور کلي و در ‏عربستان سعودي به طور خاص، به دنبال پايان دادن به فساد ‏سياسي و مالي در منطقه و احقاق حق قانوني خود هستند‎. ‎

آنچه که توسط کشورهاي حاشيه خليج فارس از استبداد در دولت، ‏و انحصار ثروت و فساد، بي‌عدالتي قضايي، اداري، مالي، اجتماعي و ‏طبقاتي وجود دارد نياز به ابتکار عمل همه ما دارد‎. ‎

‏۲۰‏‎ ‎درصد جوانان بي‌كار و ۷۰ درصد مردم زير فشار ‏بدهي هستند‎

مردم عربستان سعودي در راه دستيابي به حقيقت و عدالت و ‏دادخواهي از بي‌عدالتي هستند که به دو مسجد مقدس ( مسجد ‏الحرام و مسجد النبي) و محافظان دين رسيده است. فساد ‏بي‌سابقه کنوني در نخبگان، و واعظان وفادار به ال سعود مشهود ‏است و تمام جوانان اعم از مردان و زنان وظيفه مشروع ملي و ‏انساني خود مي‌دانند که به اين انحراف و فساد، بي‌عدالتي و استبداد ‏پايان دهند. مردم عربستان سعودي در ميان ثروت نفت فقير‌ترين ‏مردم هستند که ثروتشان توسط شرکت‌هاي سهامي اسلحه سازي ‏ربوده شده. هفتاد درصد مردم براي تهيه مسکن بدون بدهي خاص ‏دست و پا گير در مضيقه اندو نسبت بيکاري در ميان فارغ ‏التحصيلان به ۲۰ درصد رسيده است‎.‎

زندان‌ها از انديشمندان انباشته است

اين درحالي است که فساد نهاد قضايي و عدالت خانه ما را نيز ‏اشغال کرده و زندان‌ها را از دانشمندان و اصلاح‌طلبان، ‏سياستمداران وانديشمندان و مبارزان پر کرده است‎.‎

آنها به جرم صدور اطلاعيه مسالمت آميز در حزب الامه اسلامي ‏به عنوان گامي در راه اصلاحات سياسي توسط دربار سلطنتي ‏دستگير و به زندان‌ها انداخته شده‌اند‎. ‎

ما درحزب الامه اسلامي خواستار آزادي فوري بازداشت شدگان از ‏بنيانگذاران حزب و اصلاح طلبان که به شکل ناعادلانه زندان‌هاي ‏سعودي از آنان پر شده است هستيم وتا اعاده حق خود از پاي ‏نمي‌نشينيم‎. ‎

حكومتي مثل زمان پيغمبر ايجاد مي‌كنيم‎

ماآمادگي آن را داريم که پس از ساقط شدن رژيم آل سعود، خلأ ‏سياسي که به وجود مي‌آيد را پر کنيم. اکنون حزب امت اسلامي ‏عربستان سعودي در حال آماده کردن خود براي اين کار است‎. ‎

ما قصد داريم حکومتي که ايده آل مردم است را ايجاد کنيم. ‏حکومتي که در آن مجلس شورا باشد تا خود مردم براي خود و ‏سرنوشتشان تصميم بگيرند. ما تلاش خواهيم کرد که حکومتي ‏مانند حکومت زمان پيامبر اسلام (ص) ايجاد کنيم، نه اينکه مانند ‏آل سعود به نام اسلام دست به هر کاري بزنيم‎.» ‎

هر روز در انقلاب به سر مي‌بريم

به نظر مي‌رسد خط مشي حزب الامه اسلامي عربستان نيز که ‏کانون تجمع اهل سنت اين کشور است در اين خطابه به وضوح ‏نمايان شده باشد‎.‎

اما حزب الامه در کنار حرکت ميداني شيعيان در عربستان همواره ‏در اعتراضات ميداني نيز پيش قدم بوده است. جوانان حزب الامه ‏شعار سر مي‌دهند: «کل الشهر الثوره»؛ همه روزهاي ماه را ‏درانقلاب به سر مي‌بريم‎. ‎

حزب الامه اعتقاد دارد: «بادهاي تغيير وزيدن گرفته اند وانفجار ‏خشم ملت سراسر مشرق و مغرب را فراگرفته است و ال سعود در ‏دامنه آتشفشان زندگي مي‌کند‎.» ‎

‏۸‏‎ ‎سال زندان به جرم اعتراض به اسرائيل ۱۵ سال ‏براي اعتراض به كاريكاتور موهن‎

هزاران نفر از زندانيان سياسي در عربستان را اهل سنت تشکيل ‏مي‌دهند که در معرض دستگيري‌هاي خودسرانه، حبس بدون اتهام، ‏و شکنجه در طي بازجويي و در پايان صدور حکم ناعادلانه قرار ‏گرفته اند.«خالد آل عمر» يکي از اين نمونه‌هاست که به جرم ‏شرکت در تظاهرات صلح آميز در حمايت از غزه در طول تهاجم ‏اسرائيل در عمليات سرب گداخته( نبرد ۲۲ روزه) دستگير شد و از ‏تمامي حقوق قضايي به مدت ۳ سال محروم بود، و پس ازآن به ‏مدت ۸ سال با بي‌عدالتي و استبداد به زندان محکوم شد. شيخ ‏‏«خالد آل راشد» ديگر اهل تسنني است که در اعتراض به ‏کاريکاتورهاي توهين آميز دانمارکي عليه پيامبر (ص) شرکت ‏کرده بودو پاداش ۱۵ سال زندان را از خادم حرمين شريفين ‏دريافت کرد‎! ‎

محمدبن‌غانم آل ياسر القحطاني و دوستان

ظلم‌هاي روا شده بر ملت عربستان و از جمله اهل سنت دراين ‏کشور دليل روشني بود تا گروهي از فعالان سياسي به رهبري شيخ ‏‏«محمد بن غانم آل ياسر القحطاني» طي يک سخنراني خطاب به ‏دربار تاسيس حزب سياسي در پادشاهي عربستان سعودي به نام ‏‏«امت اسلامي،» ( حزب الامه الاسلامي) را به اطلاع همه ‏رسانيدند و اعلام کردند اين به معني آغاز تلاش براي انتقال ‏قدرت است واز تغيير در سطح دولت آغاز مي‌شود‎.‎

علاوه بر «آل ياسر القحطاني»، أحمد بن سعد آل غرم الغامدي، ‏استاد دانشگاه أم القري، وفعالان سياسي شامل سعود بن أحمد ‏الدغيثر، والشيخ عبد العزيز محمد الوهيبي، وفيصل بن عبد الله ‏الفواز الزعبي، همراه با يک بازرگان به نام الشيخ محمد بن سعد ‏آل مفرح از بانيان حزب الامه اسلامي عربستان بودند‎. ‎

شعار «الشعب يريد اسقاط النظام» پس از شعار «کل ‏شهر الثوره‎»

حزب الامه اسلامي تا کنون در راستاي حمايت از زندانيان سياسي ‏در عربستان بارها مردم را دعوت به تحصن کرده است. اعتراض به ‏نقص عضو بازداشت‌شدگان و مرگ و مير آنان در زندان‌ها و ‏همچنين اعتراض به زنداني کردن کودکان به جرم سياسي و زير ‏سن قانوني بهانه اين تحصن‌ها بوده است که طي آن، آزادي فوري ‏همه زندانيان و جبران خسارت مادي و معنوي براي همه بازداشت ‏شدگان و خانواده‌هاي آنان، محاکمه عاملان اين بي‌عدالتي، لغو ‏دادگاه‌هاي ويژه از وزارت کشور و محاکمه اعضاي آن مطالباتي ‏بودند که در رياض از سوي حزب الامه اعلام شد‎.‎

اما «الشعب يريد اسقاط النظام» شعاري است که اين روزها علاوه ‏بر شعار «کل شهر الثوره» و به دنبال اعمال خفقان روز افزون از ‏سوي آل سعود از گلوي اهل سنت عليه خاندان حاکم سعودي ‏بيرون مي‌آيد‎. ‎

جوانان حزب الامه اسلامي اعلام کردند: «سيستم حکومتي پاياني ‏براي جنايات خود عليه مردم مظلوم و از جان گذشته قرار نداده ‏است و عزم بلند انقلابيون بين ما و آنها صحنه‌هايي از واقعيت را ‏ترسيم خواهد کرد تا تحقير و شرم جاي خود را به آزادي و کرامت ‏دهد‎!» ‎

دراين راستا و به دنبال شدت يافتن سرکوب در عربستان حزب ‏امت اسلامي خواستار تشکيل يک جبهه گسترده براي اقدام ‏مشترک در ميان تمام معترضين به منظور دستيابي به وحدت هدف ‏و مکانيسم عمل، به خصوص در اين روز‌هاي خاص براي شکستن ‏سد سرکوب پادشاهي در برابر آرمان آزادي و عدالت شد‎. ‎

جبهه«اسرة (التحرير)» يمني و شوربختي ‏مضاعف آل‌سعود

با همه اين اوصاف به نظر مي‌آيد آل سعود در مبارزه با الحجازيون ‏و حزب الامه که شامل ليبرال‌هاي ثروتمند و اهل تسنن خواهان ‏انتقال نرم قدرت هستند احساس خوشبختي بيشتري مي‌کنند. اين ‏در حالي است که بخت شوم آنها در مواجهه با جدايي طلبان جبهه ‏يمني تعبير مي‌شود که اتفاقا تا بن دندان نيز مسلح هستند‎.‎

شبه نظاميان يمني که اتفاقا سني مذهب و شافعي نيز هستند به ‏رهبري «رياض حسين قاضي» مدتهاست در حال تجهيز سلاح و ‏درکمين انتقام جنگ ۶ روزه که به کشته شدن ۸۸ تن از افراد ‏عشيره شان در بمباران يمن توسط نيروي هوايي عربستان سعودي ‏انجاميد نشسته اند‎. ‎

البته اين شبه نظاميان يمني سني مذهب نه در آن سوي مرزها ‏بلکه زير گوش آل سعود واز شهروندان استان‌هاي عسير، جيزان و ‏نجران عربستان محسوب مي‌شوند که قويا اعتقاد دارند عربستان ‏اين مناطق را غصب کرده و بايد دوباره به خاک يمن الحاق شود‎. ‎

شبه نظاميان يمني جدايي طلب با نام «أسره (التحرير)» مي‌گويند ‏هيچ گاه انتقام جنايات نظام فاشيست سعودي از ۱۹۶۷ به اين سو ‏را فراموش نخواهند کرد‎. ‎

ياقوت کبود و زمرد و مرجانمان را از آل سعود باز ‏مي‌ستانيم‎

يمني‌هاي جدايي طلب به طور گسترده اي به سوي وطن و اتفاقات ‏آن سوي مرزي سعودي در صنعا کشش نشان مي‌دهند (اللجنه ‏التنظيمية للثورة الشبابية الشعبية) کميته جوانان انقلاب مردم در ‏صنعا ست که به عنوان بازوي «أسرة (التحرير)» بخشي از بار ‏انقلاب در يمن را براي پيروزي بر دست نشانده سعودي‌ها، پسر ‏علي عبدالله صالح بر دوش مي‌کشد‎.‎

جدايي طلبان يمني، نجران، عسير و جيزان را ياقوت کبود و زمرد و ‏مرجاني، مي‌دانند که توسط خادم حرمين شريفين ملک عبدالله بن ‏عبدالعزيز حاکم «مليت بدون تابعيت و نا مشخص» غصب شده ‏است‎. ‎ به نظر مي‌آيد خاندان سعود حداقل از ۳ جبهه مشخص به محاصره ‏در آمده باشد که اتفاقا هر ۳ آن نيز غير شيعه و از مدعيان اهل ‏تسنن مبارزه با وهابيت هستند. اگر عمر شاه عبدالله کفاف دهد ‏فلاکت زودهنگامي در انتظار اوست که با فرافکني به فراسوي ‏مرزها چاره نخواهد شد‎.‎


منبع:" ‏http://yalasarat.com/vdcev‏78‏w.jh‏8‏vfi‏9‏bbj.html"