جبائیه

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۲۲:۰۷ توسط Salehi.m (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «جبائيه‏ از فرق «معتزله» و پيرو ابو على محمد بن عبد الوهاب بن سلام بن خالد بن...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

جبائيه‏ از فرق «معتزله» و پيرو ابو على محمد بن عبد الوهاب بن سلام بن خالد بن عمران بن ابان جبائى بودند كه منسوب به شهر جبا به ضم جيم از شهرهای خوزستان و بين بصره و اهواز واقع شده است. وی از متکلمان مشهور معتزله بصره بود.

پیشینه

جبايى از متکلمان مشهور «معتزله» بصره بود و در زمان خويش شيخ «معتزله» به شمار مى ‏رفت. او مردى زاهد و فقيه بود و بعد از «ابو الهذيل علّاف» از بزرگ ترين علماى كلام «معتزله» به شمار مى‏ رفت. ابن المرتضى وى را در طبقه هشتم «معتزله» ذكر كرده می گويد جبایی كسى است كه علم كلام را بر طالبان آن آسان كرد. شيخ او «ابو اسحاق شحّام» بود. ابو على در سال 303 درگذشت. وی به پسرش ابو هاشم وصيت كرد كه او را در عسكر مكرّم به خاك سپارد ولى «ابو هاشم» جسد وى را در ناحيه بستان در مقبره خانوادگي اش كه مادر «ابو على» و مادر «ابو هاشم» در آنجا مدفون بودند به خاك سپرد. [۱]

اعتقادات

ذات الهی

وی به عنوان نخستین متکلم، ذات الهی را قدیم [۲] و معرفتش را واجب و ترک آن را قبیح می دانست.[۳] در حالی که متکلمان معتزلی قبل از او معتقد بودند که وصف «قدیم» برای خداوند قبل از حدوث، احداث محقق نمی‌شود. [۴]ابو علی درباره قدیم بودن خداوند می‌گفت که او از ازل موجود بوده و آغازی برای او نیست. بر همه موجودات تقدم دارد و غایت و پایانی ندارد.

صفات الهی

جبایی صفات خداوند را بر سه دسته تقسیم می کند صفات مربوط به ذات چون صمد، قیوم و قائم و صفات نفس مانند عزیز، سبوح و قدوس و صفات فعل مثل جواد و شدیدوی در مباحث مربوط به علم الهی جبایی معتقد بود که این علم به هر چیزی قبل از آن که به وجود بیاید تعلق می گیرد و حتی نام خود را مشخص شده می یابد خواه آن چیز جوهر باشد یا عرض.او بر خلاف عقیده دیگر معتزلیان می گفت که اگر علم خداوند بر این باشد که شی ای به وجود نیاید و خبر آن را نیز بیان کرده باشد،آن شی هرگز به وجود نخواهد آمد، ولی اگر خبر آن را بیان نکرده باشد امکان دارد آن شی به وجود بیاید. خطای یادکرد: برچسب تمام‌کنندهٔ </ref> برای برچسب <ref> پیدا نشد.همچنین معتقد بود که مفهوم عالم بودن خداوند در واقع اثبات وجود اوست و «عالم» بودن خداوند نشان از معلومات اوست. ابوعلی جبایی باور داشت که اگر عالم بودن خدا از نظر عقل اثبات شود بر همین اساس واجب است که خدا با این نام خوانده شود هر چند او خود را متصف به این نام نکرده باشد. این نوع تفکر نشان می دهد که ابو علی جبایی به توقیفی بودن و نیز محدود کردن اسامی خداوند اعتقادی نداشت. بغدادی عبدالقاهر بن طاهر، الفرق بین الفرق، بیروت، دارالافاق الجدیده، ۱۹۷۸م، ص۱۶۸.

  1. محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، ص 136
  2. قاضی عبدالجبار، شرح اصول خمسه، تحقیق عبدالکریم عثمان، قاهره، مکتبة وهبة، ۱۴۰۸ ق./ ۱۹۸۸ م، الطبعة الثانیة، ص۱۲۹.
  3. قاضی عبدالجبار، شرح اصول خمسه، تحقیق عبدالکریم عثمان، قاهره، مکتبة وهبة، ۱۴۰۸ ق./ ۱۹۸۸ م، الطبعة الثانیة، ص۴۳.
  4. جوینی، عبد الملک بن عبدالله، الشامل فی اصول الدین، تحقیق ر. م فرانک، موسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل، دانشگاه تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۰، ص۲۵۱.