جبائیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
جبائيه‏ از فرق «معتزله» و پيرو ابو على محمد بن عبد الوهاب بن سلام بن خالد بن عمران بن ابان جبائى بودند كه منسوب به شهر جبا به ضم جيم از شهرهای خوزستان و بين بصره و اهواز واقع شده است. وی از متکلمان مشهور معتزله بصره بود.
جبائيه‏ از فرق «معتزله» و پيرو ابو على محمد بن عبد الوهاب بن سلام بن خالد بن عمران بن ابان جبائى بودند كه منسوب به شهر جبا به ضم جيم از شهرهای خوزستان و بين بصره و اهواز واقع شده است.  


==پیشینه==
==پیشینه==
جبايى از متکلمان مشهور «معتزله» بصره بود و در زمان خويش شيخ «معتزله» به شمار مى ‏رفت. او مردى زاهد و فقيه بود و بعد از «ابو الهذيل علّاف» از بزرگ ترين علماى كلام «معتزله» به شمار مى‏ رفت. ابن المرتضى وى را در طبقه هشتم «معتزله» ذكر كرده می گويد جبایی كسى است كه علم كلام را بر طالبان آن آسان كرد. شيخ او «ابو اسحاق شحّام» بود. ابو على در سال 303 درگذشت. وی به پسرش ابو هاشم وصيت كرد كه او را در عسكر مكرّم به خاك سپارد ولى «ابو هاشم» جسد وى را در ناحيه بستان در مقبره خانوادگي اش كه مادر «ابو على» و مادر «ابو هاشم» در آنجا مدفون بودند به خاك سپرد. <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، ص 136</ref>
جبايى از متکلمان مشهور «[[معتزله]]» بصره بود و در زمان خويش شيخ این مذهب به شمار مى ‏رفت. او مردى زاهد و فقيه بود و بعد از «[[ابو الهذيل علّاف]]» از بزرگ ترين علماى كلام «معتزله» به شمار مى‏ رفت. ابن المرتضى وى را در طبقه هشتم «معتزله» ذكر كرده می گويد جبایی كسى است كه [[علم كلام]] را بر طالبان آن آسان كرد. شيخ او «[[ابو اسحاق شحّام]]» بود. ابو على در سال 303 درگذشت. وی به پسرش ابو هاشم وصيت كرد كه او را در عسكر مكرّم به خاك سپارد ولى «ابو هاشم» جسد وى را در ناحيه بستان در مقبره خانوادگي اش كه مادر «ابو على» و مادر «ابو هاشم» در آنجا مدفون بودند به خاك سپرد. <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، ص 136</ref>


=اعتقادات=
=اعتقادات کلامی ابو علی=


==ذات الهی==  
==ذات الهی==  
وی به عنوان نخستین متکلم، ذات الهی را قدیم  <ref>قاضی عبدالجبار، شرح اصول خمسه، تحقیق عبدالکریم عثمان، قاهره، مکتبة وهبة، ۱۴۰۸ ق./ ۱۹۸۸ م، الطبعة الثانیة، ص۱۲۹.</ref> و معرفتش را واجب و ترک آن را قبیح می دانست.<ref>قاضی عبدالجبار، شرح اصول خمسه، تحقیق عبدالکریم عثمان، قاهره، مکتبة وهبة، ۱۴۰۸ ق./ ۱۹۸۸ م، الطبعة الثانیة، ص۴۳.</ref>
وی به عنوان نخستین متکلم، ذات الهی را قدیم  <ref>قاضی عبدالجبار، شرح اصول خمسه، تحقیق عبدالکریم عثمان، قاهره، مکتبة وهبة، ۱۴۰۸ ق./ ۱۹۸۸ م، الطبعة الثانیة، ص۱۲۹.</ref> و معرفتش را واجب و ترک آن را قبیح می دانست.<ref>قاضی عبدالجبار، شرح اصول خمسه، تحقیق عبدالکریم عثمان، قاهره، مکتبة وهبة، ۱۴۰۸ ق./ ۱۹۸۸ م، الطبعة الثانیة، ص۴۳.</ref>
در حالی که متکلمان معتزلی قبل از او معتقد بودند که وصف «قدیم» برای خداوند قبل از حدوث، احداث محقق نمی‌شود. <ref>جوینی، عبد الملک بن عبدالله، الشامل فی اصول الدین، تحقیق ر. م فرانک، موسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل، دانشگاه تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۰، ص۲۵۱.</ref>ابو علی درباره قدیم بودن خداوند می‌گفت که او از ازل موجود بوده و آغازی برای او نیست. بر همه موجودات تقدم دارد و غایت و پایانی ندارد.
در حالی که [[متکلمان معتزلی]] قبل از او معتقد بودند که وصف «قدیم» برای خداوند قبل از حدوث، احداث محقق نمی‌شود. <ref>جوینی عبد الملک بن عبدالله، الشامل فی اصول الدین، تحقیق ر. م فرانک، موسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل، دانشگاه تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۰، ص۲۵۱.</ref>ابو علی درباره قدیم بودن خداوند می‌گفت که او از ازل موجود بوده و آغازی برای او نیست. بر همه موجودات تقدم دارد و غایت و پایانی ندارد.


==صفات الهی==
==صفات الهی==
جبایی صفات خداوند را بر سه دسته تقسیم می کند صفات مربوط به ذات چون صمد، قیوم و قائم و صفات نفس مانند عزیز، سبوح و قدوس و صفات فعل مثل جواد و شدیدوی در مباحث مربوط به علم الهی جبایی معتقد بود که این علم به هر چیزی قبل از آن که به وجود بیاید تعلق می گیرد و حتی نام خود را مشخص شده می یابد خواه آن چیز جوهر باشد یا عرض.او بر خلاف عقیده دیگر معتزلیان می گفت که اگر علم خداوند بر این باشد که شی ای به وجود نیاید و خبر آن را نیز بیان کرده باشد،آن شی هرگز به وجود نخواهد آمد، ولی اگر خبر آن را بیان نکرده باشد امکان دارد آن شی به وجود بیاید. <ref>اشعری ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، ج۲، ص۲۸۶.</ref>ابو علی معتقد بود که خداوند از ازل سمیع و بصیر( شنوا و بینا) بوده ولی محال است که سامع و مبصر (شنونده و بیننده) باشد.<ref>اشعری، ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، ج۲، ص۲۸۶</ref>.همچنین معتقد بود که مفهوم عالم بودن خداوند در واقع اثبات وجود اوست و «عالم» بودن خداوند نشان از معلومات اوست. ابوعلی جبایی باور داشت که اگر عالم بودن خدا از نظر عقل اثبات شود بر همین اساس واجب است که خدا با این نام خوانده شود هر چند او خود را متصف به این نام نکرده باشد. این نوع تفکر نشان می دهد که ابو علی جبایی به توقیفی بودن و نیز محدود کردن اسامی خداوند اعتقادی نداشت. <ref>بغدادی عبدالقاهر بن طاهر، الفرق بین الفرق، بیروت، دارالافاق الجدیده، ۱۹۷۸م، ص۱۶۸.</ref>
جبایی صفات خداوند را بر سه دسته تقسیم می کند صفات مربوط به ذات چون صمد، قیوم و قائم و صفات مربوط به نفس مانند عزیز، سبوح و قدوس و صفات مربوط به فعل مثل جواد و شدید. جبایی در مباحث مربوط به علم الهی معتقد بود که این علم به هر چیزی قبل از آن که به وجود بیاید تعلق می گیرد و حتی نام خود را مشخص شده می یابد خواه آن چیز جوهر باشد یا عرض.او بر خلاف عقیده دیگر معتزلیان می گفت که اگر علم خداوند بر این باشد که شی ای به وجود نیاید و خبر آن را نیز بیان کرده باشد،آن شی هرگز به وجود نخواهد آمد، ولی اگر خبر آن را بیان نکرده باشد، امکان دارد آن شی به وجود بیاید. <ref>اشعری ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، ج۲، ص۲۸۶.</ref>ابو علی معتقد بود که خداوند از ازل سمیع و بصیر( شنوا و بینا) بوده ولی محال است که سامع و مبصر (شنونده و بیننده) باشد.<ref>اشعری، ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، ج۲، ص۲۸۶</ref>.همچنین معتقد بود که مفهوم عالم بودن خداوند در واقع اثبات وجود اوست و «عالم» بودن خداوند نشان از معلومات اوست. ابوعلی جبایی باور داشت که اگر عالم بودن خدا از نظر عقل اثبات شود بر همین اساس واجب است که خدا با این نام خوانده شود هر چند او خود را متصف به این نام نکرده باشد. این نوع تفکر نشان می دهد که ابو علی جبایی به توقیفی بودن و نیز محدود کردن اسامی خداوند اعتقادی نداشت. <ref>بغدادی عبدالقاهر بن طاهر، الفرق بین الفرق، بیروت، دارالافاق الجدیده، ۱۹۷۸م، ص۱۶۸.</ref>





نسخهٔ ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۱۶

جبائيه‏ از فرق «معتزله» و پيرو ابو على محمد بن عبد الوهاب بن سلام بن خالد بن عمران بن ابان جبائى بودند كه منسوب به شهر جبا به ضم جيم از شهرهای خوزستان و بين بصره و اهواز واقع شده است.

پیشینه

جبايى از متکلمان مشهور «معتزله» بصره بود و در زمان خويش شيخ این مذهب به شمار مى ‏رفت. او مردى زاهد و فقيه بود و بعد از «ابو الهذيل علّاف» از بزرگ ترين علماى كلام «معتزله» به شمار مى‏ رفت. ابن المرتضى وى را در طبقه هشتم «معتزله» ذكر كرده می گويد جبایی كسى است كه علم كلام را بر طالبان آن آسان كرد. شيخ او «ابو اسحاق شحّام» بود. ابو على در سال 303 درگذشت. وی به پسرش ابو هاشم وصيت كرد كه او را در عسكر مكرّم به خاك سپارد ولى «ابو هاشم» جسد وى را در ناحيه بستان در مقبره خانوادگي اش كه مادر «ابو على» و مادر «ابو هاشم» در آنجا مدفون بودند به خاك سپرد. [۱]

اعتقادات کلامی ابو علی

ذات الهی

وی به عنوان نخستین متکلم، ذات الهی را قدیم [۲] و معرفتش را واجب و ترک آن را قبیح می دانست.[۳] در حالی که متکلمان معتزلی قبل از او معتقد بودند که وصف «قدیم» برای خداوند قبل از حدوث، احداث محقق نمی‌شود. [۴]ابو علی درباره قدیم بودن خداوند می‌گفت که او از ازل موجود بوده و آغازی برای او نیست. بر همه موجودات تقدم دارد و غایت و پایانی ندارد.

صفات الهی

جبایی صفات خداوند را بر سه دسته تقسیم می کند صفات مربوط به ذات چون صمد، قیوم و قائم و صفات مربوط به نفس مانند عزیز، سبوح و قدوس و صفات مربوط به فعل مثل جواد و شدید. جبایی در مباحث مربوط به علم الهی معتقد بود که این علم به هر چیزی قبل از آن که به وجود بیاید تعلق می گیرد و حتی نام خود را مشخص شده می یابد خواه آن چیز جوهر باشد یا عرض.او بر خلاف عقیده دیگر معتزلیان می گفت که اگر علم خداوند بر این باشد که شی ای به وجود نیاید و خبر آن را نیز بیان کرده باشد،آن شی هرگز به وجود نخواهد آمد، ولی اگر خبر آن را بیان نکرده باشد، امکان دارد آن شی به وجود بیاید. [۵]ابو علی معتقد بود که خداوند از ازل سمیع و بصیر( شنوا و بینا) بوده ولی محال است که سامع و مبصر (شنونده و بیننده) باشد.[۶].همچنین معتقد بود که مفهوم عالم بودن خداوند در واقع اثبات وجود اوست و «عالم» بودن خداوند نشان از معلومات اوست. ابوعلی جبایی باور داشت که اگر عالم بودن خدا از نظر عقل اثبات شود بر همین اساس واجب است که خدا با این نام خوانده شود هر چند او خود را متصف به این نام نکرده باشد. این نوع تفکر نشان می دهد که ابو علی جبایی به توقیفی بودن و نیز محدود کردن اسامی خداوند اعتقادی نداشت. [۷]


پانویس

  1. محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، ص 136
  2. قاضی عبدالجبار، شرح اصول خمسه، تحقیق عبدالکریم عثمان، قاهره، مکتبة وهبة، ۱۴۰۸ ق./ ۱۹۸۸ م، الطبعة الثانیة، ص۱۲۹.
  3. قاضی عبدالجبار، شرح اصول خمسه، تحقیق عبدالکریم عثمان، قاهره، مکتبة وهبة، ۱۴۰۸ ق./ ۱۹۸۸ م، الطبعة الثانیة، ص۴۳.
  4. جوینی عبد الملک بن عبدالله، الشامل فی اصول الدین، تحقیق ر. م فرانک، موسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل، دانشگاه تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۰، ص۲۵۱.
  5. اشعری ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، ج۲، ص۲۸۶.
  6. اشعری، ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، ج۲، ص۲۸۶
  7. بغدادی عبدالقاهر بن طاهر، الفرق بین الفرق، بیروت، دارالافاق الجدیده، ۱۹۷۸م، ص۱۶۸.