بودیسم

از ویکی‌وحدت


بودیسم
بودیسم
نام بودیسم یا آیین بودایی یا بوداگرایی (به انگلیسی: Buddhism)

بودیسم یا آیین بودایی پس از اسلام و مسیحیت[۱] ، از جمله آیین‌هایی است که در سراسر جهان پیرو دارند. بودیسم آیین‌های رایج در شرق آسیا و دارای اماکن زیارتی مقدس و مناسکی همانند حج و عمره می باشد.

بر پایه آمار سال ۲۰۰۵م. این آیین ۳۶۰ میلیون پیرو در سراسر جهان دارد.. این دین برپایه فلسفه‌ای مبتنی بر آموزه‌های سیدارتا گوتاما که در حدود ۵۶۶ (پیش از میلاد) تا ۴۸۶ (پیش از میلاد) می‌زیسته، است.

آیین بودا به تدریج از هندوستان به سراسر آسیا، آسیای میانه، تبت، سریلانکا، یمن، آسیای جنوب شرقی و نیز کشورهای خاور دور مانند چین، مغولستان، کره و ژاپن راه یافت.

اعتقادات آيين بوديسم

آيين بوديسم يكى از شاخه هاى كيش هندوست [۲] كه در هندوستان و حدود دو قرن بعد از مرگ بودا به همّت فرمان روايى به نام «آشوكا» رشد و گسترش يافت و بعدها از سرزمين اصلى كوچ و در خارج از مرزهاى هند، به خصوص در آسياى جنوب شرقى، چين و ژاپن، پيروان فراوانى براى خود دستوپا كرد.

برخى از مستشرقان از آيين بودا تعبير به فلسفه مى كنند و برخى نيز نام «دين» بر آن مى نهند. جان بى. ناس در اين مورد مى گويد: اين مسئله كه آيا فلسفه ى بوديسم را مى توان در واقع دين و مذهب ناميد يا نه، مورد بحث و نظر است. البته از لحاظ عقايد آن مرد بزرگ در باب جهان هستى و روش هاى پيچ در پيچ مى توان آن را به عنوان دين تعريف كرد... . [۳]

ولى اگر به ديده ى تحقيق بنگريم، شايد بهتر باشد كه بوديسم را يك مكتب اخلاقى بدانيم تا يك مكتب فلسفى; چرا كه بودا به هيچ وجه وارد بحث هاى متافيزيك و فلسفى نمى شود و مى كوشد مسائل فلسفى را هم با تمثيل بيان كند و بحث درباره ى خدا و روح را بى فايده مى انگارد [۴] و به دادن چند تذكر اخلاقى در اين باره بسنده مى كند.

از ديدگاه علماى اديان ابراهيمى نيز نمى توان آيين بودا را «دين» ناميد; زيرا آن گونه كه خواهد آمد، اين آيين، مبدأ اعلى و وجود امور ماوراء الطبيعى و غيرمادى را برنمى تابد و ماده را تنها موجود ازلى و ابدى مى شمارد كه خالقى نداشته است. به تعبير ديگر، مفهوم ذهنى بودا از دين، مفهومى كاملاً اخلاقى است. او در همه چيز به رفتار و سلوك توجه دارد و به مراسم آيينى يا پرستش ما بعدالطبيعه يا خداشناسى...» بى اعتناست. [۵]

آيين بودا را بايد نهضتى اصلاحى در آيين هندو شمرد كه سعى مى كرد برخى از عقايد و اعمال افراطى و خشن آيين هندو را تعديل كند. اين آيين «راه نجات را در روش اعتدال و ميانه روى و عقل سليم قرار داده و رياضت هاى افراطى را خلاف مصلحت عقلانى» [۶] مى دانست.

بوديسم با جامعه ى طبقاتى (كاسْتْ) كه آيين هندو مبلّغ و محافظ آن بود مخالفت مىورزيد و به همين دليل «هر كس كه در صف پيروان بودا درمى آمد از تنگناى رسم و رعايت اصول طبقاتى (كاست) [۷] آزاد مى شد.» [۸] هر چند خودش دچار خرافات و رياضت هاى افراطى اى بود كه داعيه ى مخالفت با آنها را داشت.

اساس آيين بوديسم

اساس آيين بوديسم بر اين اصل واقع شده كه عالم سراسر رنج و بدبختى است [۹] و انسان براى رهايى از اين رنج بايد تلاش كند. [۱۰] بودا آيين خود را بر چهار اصل كه نام آن را چهار حقيقت والا مى نهد، بنا نهاده است; آن چهار اصل عبارت اند از:

1. حقيقت تألم: اين جهان پر از محنت است.

2. حقيقت علت تألم: ميل و هوس كه بنيادش بر شوق شديد به زيستن است، علت و ريشه ى تألم و رنج است.

3. حقيقت پايان تألّم: ريشه كن كردن ميل و هوس، راه پايان دادن به رنج و تألم است.

4. حقيقت طريقت والا براى رفع مايه ى تألّم: روش ريشه كن كردن ميل و هوس استفاده از هشت راه است. [۱۱] اين هشت راه كه «هشت منزلت والا» ناميده مى شوند عبارت اند از: بينش درست، انديشه ى درست، گفتار درست، كردار درست، معاش درست، تلاش درست، حضور ذهن درست و تمركز حواس درست.

اصول آيين بودا

در حقيقت، بودا دو مطلب را اصل آيين خود قرار داده است:

اصل اول: شرّ و درد و رنج بودن عالم هستى و مايه ى اندوه دانستن هر آنچه انسان ها به آن دل مى بندند و از آن به زندگى تعبير مى كنند.

اصل دوم: تنها راه نجات از رنج و شرّ عالم و اندوه زندگى، پيوستن به «نيروانا» است كه مى توان آن را نوعى عدم و رها شدن از قيد وجود دانست.

با توجه به مطالب فوق بايد گفت: درست است كه بر اساس تعريفى كه مى گويد: «دين الهى مجموعه ى عقايد و اخلاق و قوانين و مقرراتى اجرايى است كه خداوند آن را براى هدايت بشر فرستاده است...»، [۱۲] آيين بوديسم يك دين به معناى واقعى نيست، ولى چون طرف داران آن تلقى دين از آن را دارند و مى خواهند با ايمان به آن به رستگارى برسند

پانویس

  1. ر.ک:مقاله مسیحیت
  2. حسين، توفيقى، آشنايى با اديان بزرگ، (انتشارات سمت، چاپ اول، 1379)، ص 45
  3. جان، بى ناس، تاريخ جامع اديان، ترجمه على اصغر حكمت، (انتشارات آموزش انقلاب اسلامى، چاپ پنجم، 1370 هـ.ش)، ص 204
  4. غلامعلى، آريا، آشنايى با تاريخ اديان، (انتشارات پايا، چاپ سوم، 1379 هـ.ش)
  5. ويل دورانت، تاريخ تمدن، ترجمه ى احمد آرامى، ع. پاشايى، امير حسين آريان پور، (شركت انتشارات علمى و فرهنگى)، چ ششم، 1378
  6. جان، بى ناس، تاريخ جامع اديان، ترجمه على اصغر حكمت، (انتشارات آموزش انقلاب اسلامى، چاپ پنجم، 1370 هـ.ش)، ص 188
  7. در آيين هندو جامعه به چهار طبقه (كاست) تقسيم مى شود و ارتباط طبقه ى پايين با طبقه ى بالا ممنوع است و طبقات بالا صاحب امتيازهاى بسيارى بودند كه ديگر طبقات به خصوص طبقه نجس ها از همه ى آنها محروم بودند. البته خود اين طبقات نيز زيرمجموعه ها و تقسيمات متعددى داشت. براى اطلاع از آنها ر. ك: اديان آسيا، ويراسته ى فريد هلم هاردى، ترجمه ى عبدالكريم گواهى، (انتشارات فرهنگى اسلامى، چ دوم، 1377 هـ.ش)، ص 89 ـ 419
  8. جان، بى ناس، تاريخ جامع اديان، ترجمه على اصغر حكمت، (انتشارات آموزش انقلاب اسلامى، چاپ پنجم، 1370 هـ.ش)، ص 188
  9. سادهاتيسا بودا و انديشه هاى او، ترجمه ى محمد تقى بهرامى حرّان، (تهران: چاپ ديبا، 1382)، ص 28 و 78
  10. سادهاتيسا بودا و انديشه هاى او، ترجمه ى محمد تقى بهرامى حرّان، (تهران: چاپ ديبا، 1382)، ص 140
  11. هاشم، رجب زاده، چنين گفت بودا، (انتشارات اساطير، چ سوم، 1378 هـ.ش)، ص 51 و 52
  12. عبدالله جوادى آملى، انتظار بشر از دين، (قم: انتشارات اسراء، چ اول، 1380)، ص 26