بعثت: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۴: خط ۴۴:
|مرتبط به
|مرتبط به
|دعوت عشیرةالاقربین
|دعوت عشیرةالاقربین
|-
|
|
|-
|-
|}
|}
خط ۶۸: خط ۶۵:
محمد (ص) از كوه پایین آمد در حالى كه عظمت خداوند و جلالت ابّهت الهى او را مدهوش خود كرده بود و به تب و لرز دچار شده بود. چیزى كه اضطرابش را بیشتر مى‏كرد، این بود كه مى‏ترسید، قریشیان او را تكذیب كرده و او را به دیوانگى نسبت دهند، در حالى كه او عاقل‏ ترین مردم و گرامى‏ترین آنان بود و مبغوض ‏ترین چیزها در نظر او شیاطین و اعمال دیوانگان بود؛ بنابراین، خداوند اراده كرد كه قلبش را مملوّ را شجاعت نماید و به او فراخى دل عنایت فرماید. براى همین از كنار هر سنگ و درختى كه ردّ مى‏شد، مى‏شنید كه مى‏گفتند:
محمد (ص) از كوه پایین آمد در حالى كه عظمت خداوند و جلالت ابّهت الهى او را مدهوش خود كرده بود و به تب و لرز دچار شده بود. چیزى كه اضطرابش را بیشتر مى‏كرد، این بود كه مى‏ترسید، قریشیان او را تكذیب كرده و او را به دیوانگى نسبت دهند، در حالى كه او عاقل‏ ترین مردم و گرامى‏ترین آنان بود و مبغوض ‏ترین چیزها در نظر او شیاطین و اعمال دیوانگان بود؛ بنابراین، خداوند اراده كرد كه قلبش را مملوّ را شجاعت نماید و به او فراخى دل عنایت فرماید. براى همین از كنار هر سنگ و درختى كه ردّ مى‏شد، مى‏شنید كه مى‏گفتند:


'''السّلام علیك یا رسول اللّه''' . <ref> تاريخ تحقيقى اسلام( موسوعة التاريخ الاسلامى )، ج‏1، ص: 316، به نقل از بحار الانوار، ج 18، ص 206</ref>
'''السّلام علیك یا رسول اللّه''' . <ref> تاریخ تحقیقى اسلام( موسوعة التاریخ الاسلامى )، ج‏1، ص: 316، به نقل از بحار الانوار، ج 18، ص 206</ref>


به روایتی، جبرئیل امین با هفتاد هزار فرشته و میكائیل با هفتاد هزار فرشته فرود آمدند و برای آن حضرت، كرسی عزت و كرامت آوردند و تاج نبوت و [[رسالت]] را بر سر آن بزرگوار گذاشتند و لوای حمد را به دستش داده و گفتند بر فراز این كرسی برو و خدایت را سپاس گو. به روایت دیگر آن كرسی از یاقوت سرخ و پایه‌ای از آن از زبرجد و پایه‌ای از مروارید بود و چون فرشتگان به سوی آسمان صعود كردند، آن حضرت از كوه حرا پایین آمد و انوار جلال او را فراگرفته بود، به طوری كه كسی توان نظر كردن به چهره مباركش را نداشت و بر هر درخت گیاه و سنگی كه می‌گذشت، وی را [[سجده]] می‌كردند و با زبان فصیح می‌گفتند:  
به روایتی، جبرئیل امین با هفتاد هزار فرشته و میكائیل با هفتاد هزار فرشته فرود آمدند و برای آن حضرت، كرسی عزت و كرامت آوردند و تاج نبوت و [[رسالت]] را بر سر آن بزرگوار گذاشتند و لوای حمد را به دستش داده و گفتند بر فراز این كرسی برو و خدایت را سپاس گو. به روایت دیگر آن كرسی از یاقوت سرخ و پایه‌ای از آن از زبرجد و پایه‌ای از مروارید بود و چون فرشتگان به سوی آسمان صعود كردند، آن حضرت از كوه حرا پایین آمد و انوار جلال او را فراگرفته بود، به طوری كه كسی توان نظر كردن به چهره مباركش را نداشت و بر هر درخت گیاه و سنگی كه می‌گذشت، وی را [[سجده]] می‌كردند و با زبان فصیح می‌گفتند:  
خط ۷۷: خط ۷۴:
<big>لا اله الله، محمد رسول الله</big>.  
<big>لا اله الله، محمد رسول الله</big>.  


خدیجه گفت: من سال‌هاست كه پیامبری تو را می‌دانم و هم اكنون نیز شهادت می‌دهم كه خدایی جز خداوند یكتا نیست و تو رسول و پیامبر خدایی. بدین گونه خدیجه نخستین كسی بود كه به همسرش حضرت محمد (ص) ایمان آورد. <ref> منتهي الآمال، ج 1، ص 47</ref>
خدیجه گفت: من سال‌هاست كه پیامبری تو را می‌دانم و هم اكنون نیز شهادت می‌دهم كه خدایی جز خداوند یكتا نیست و تو رسول و پیامبر خدایی. بدین گونه خدیجه نخستین كسی بود كه به همسرش حضرت محمد (ص) ایمان آورد. <ref> منتهی الآمال، ج 1، ص 47</ref>


از میان مردان نیز [[امام علی بن ابی‌طالب (ع)]]، به محض دیدن چهره نورانی پیامبر (ص) به وی ایمان آورد و شهادتین را بر زبان جاری كرد. از آن پس پیامبر (ص) در كنار [[خانه خدا]] [[نماز]] می‌گذارد و خدیجه (س) و [[علی (ع)]]<ref>ر.ک:مقاله امام علی (ع)</ref> بر او اقتدا می‌كردند و نماز می‌خواندند. <ref> فرازهايي از تاريخ پيامبر اسلام صلی الله علیه و آله، ص 95</ref> این سه نفر، با جان و مال و هستی خویش اسلام را پرورانده و فراگیر نمودند.  
از میان مردان نیز [[امام علی بن ابی‌طالب (ع)]]، به محض دیدن چهره نورانی پیامبر (ص) به وی ایمان آورد و شهادتین را بر زبان جاری كرد. از آن پس پیامبر (ص) در كنار [[خانه خدا]] [[نماز]] می‌گذارد و خدیجه (س) و [[علی (ع)]]<ref>ر.ک:مقاله امام علی (ع)</ref> بر او اقتدا می‌كردند و نماز می‌خواندند. <ref> فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، ص 95</ref> این سه نفر، با جان و مال و هستی خویش اسلام را پرورانده و فراگیر نمودند.  


=پانویس=
=پانویس=

نسخهٔ ‏۲۲ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۰۱


بعثت
نام مَبْعَث
اهمیت گرامیداشت آغاز رسالت پیامبر
جشن‌ها خواندن مدیحه
مراسم دعا، نماز و غسل مستحب
تاریخ ۲۷ رجب
مرتبط به دعوت عشیرةالاقربین

مبعث حضرت محمد (ص)، روزی است که پیامبر اسلام از سوی خدا برای هدایت بشر و راهنمایی همیشگی انسان‌ها برانگیخته شد. مطابق با نظر شیعه، بعثت آن حضرت در ۲۷ رجب سال چهلم عام الفیل (مطابق با سال ۶۱۰ میلادی) در چهل سالگی ایشان واقع شد. مبعث پیامبر گرامی اسلام، حضرت محمد (ص) از بزرگ ترین اعیاد مسلمانان به شمار می رود.

تاریخ بعثت پیامبر اکرم(ص)

به روایت اهل سنت آن حضرت (ص) روز دوشنبه هفدهم یا هجدهم یا نوزدهم ماه مبارک رمضان، به پیامبری مبعوث گردیده اند. اما اجماع شیعه بر آن است که مبعث آن حضرت در روز بیست و هفتم ماه رجب صورت گرفت. روایات دال بر این مطلب در منابع شیعه بسیار است از آن جمله مرحوم كلینى با سند خود از امام صادق(ع) روایت كرده است كه فرمود: روزه بیست و هفتم رجب را فراموش نكن، زیرا آن روزى است كه محمد به نبوّت گماشته شده است. شیخ صدوق[۱] و شیخ طوسی[۲] هم این را روایت كرده ‏اند. و نیز روایات دیگری که دال بر این موضوع است از سایر ائمه یا صحابیان پیامبر اکرم (ص) نقل شده است. [۳]

چگونگی بعثت پیامبر اکرم (ص)

آن حضرت در حالی كه در غار حرا در حوالی مکه معظمه به عبادت و نیایش می‌پرداخت، جبرئیل امین بر وی نازل شد و بر وی آیاتی از قرآن مجید را به عنوان طلیعه و آغاز كتاب هدایت و سعادت بخواند و وی را به كسوت نبوت مفتخر ساخت. نخستین آیاتی كه بر آن حضرت فرود آمد، آیه‌های سوره 96 قرآن مجید یعنی سوره علق بود. [۴]

روایت شده است كه امام حسن عسکری(ع) كه در حال توصیف بعثت نبى اكرم (ص) بود، فرمود: «... تا این كه به چهل سالگى رسید، و خداوند قلب كریمش را بهترین و والاترین و خاشع‏ ترین و مطیع ‏ترین قلب ‏ها یافت. پس به درهاى آسمان اجازه داد و آنها بازشدند و به ملائكه اجازه داد و آنها نازل شدند و در این حال محمد (ص) به آنها مى‏ نگریست. پس رحمت از طرف عرش بر وى نازل شد و او به روح الامین، جبرئیل- طاووس ملائكه- نگاه مى‏كرد، جبرئیل نزد او فرود آمد و دستش را گرفت و تكان داد و گفت: اى محمد! بخوان، محمد فرمود: چه چیزى را بخوانم؟ گفت: اى محمد!اِقْرَاْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذی خَلَقَ * خَلَقَ الْاِنسانَ مِنْ عَلَقَ * اِقْرَا وَ رَبُّكَ الْاَكْرَمُ * اَلَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ.... [۵] (قرآن را) به نام پروردگارت- كه هستى را آفرید- بخوان همو كه انسان را از خون بسته آفرید. بخوان كه پروردگارت از همه ارجمندتر است. همو كه با قلم تعلیم داد و آن چه را كه انسان نمى‏دانست به او آموخت.

سپس آنچه را كه مى‏بایست بر او نازل كرد و خودش به سوى پروردگارش بالا رفت.

محمد (ص) از كوه پایین آمد در حالى كه عظمت خداوند و جلالت ابّهت الهى او را مدهوش خود كرده بود و به تب و لرز دچار شده بود. چیزى كه اضطرابش را بیشتر مى‏كرد، این بود كه مى‏ترسید، قریشیان او را تكذیب كرده و او را به دیوانگى نسبت دهند، در حالى كه او عاقل‏ ترین مردم و گرامى‏ترین آنان بود و مبغوض ‏ترین چیزها در نظر او شیاطین و اعمال دیوانگان بود؛ بنابراین، خداوند اراده كرد كه قلبش را مملوّ را شجاعت نماید و به او فراخى دل عنایت فرماید. براى همین از كنار هر سنگ و درختى كه ردّ مى‏شد، مى‏شنید كه مى‏گفتند:

السّلام علیك یا رسول اللّه . [۶]

به روایتی، جبرئیل امین با هفتاد هزار فرشته و میكائیل با هفتاد هزار فرشته فرود آمدند و برای آن حضرت، كرسی عزت و كرامت آوردند و تاج نبوت و رسالت را بر سر آن بزرگوار گذاشتند و لوای حمد را به دستش داده و گفتند بر فراز این كرسی برو و خدایت را سپاس گو. به روایت دیگر آن كرسی از یاقوت سرخ و پایه‌ای از آن از زبرجد و پایه‌ای از مروارید بود و چون فرشتگان به سوی آسمان صعود كردند، آن حضرت از كوه حرا پایین آمد و انوار جلال او را فراگرفته بود، به طوری كه كسی توان نظر كردن به چهره مباركش را نداشت و بر هر درخت گیاه و سنگی كه می‌گذشت، وی را سجده می‌كردند و با زبان فصیح می‌گفتند:

السلام علیك یا نبی الله، السلام علیك یا رسول الله.

همین كه وارد خانه شد از نور چهره مباركش خانه خدیجه كبری (س) منور شد و آن بانوی پرهیزكار پرسید: ای محمد! این چه نوری است كه در تو مشاهده می‌كنم؟ حضرت فرمود: این نور پیامبری است، بگو: لا اله الله، محمد رسول الله.

خدیجه گفت: من سال‌هاست كه پیامبری تو را می‌دانم و هم اكنون نیز شهادت می‌دهم كه خدایی جز خداوند یكتا نیست و تو رسول و پیامبر خدایی. بدین گونه خدیجه نخستین كسی بود كه به همسرش حضرت محمد (ص) ایمان آورد. [۷]

از میان مردان نیز امام علی بن ابی‌طالب (ع)، به محض دیدن چهره نورانی پیامبر (ص) به وی ایمان آورد و شهادتین را بر زبان جاری كرد. از آن پس پیامبر (ص) در كنار خانه خدا نماز می‌گذارد و خدیجه (س) و علی (ع)[۸] بر او اقتدا می‌كردند و نماز می‌خواندند. [۹] این سه نفر، با جان و مال و هستی خویش اسلام را پرورانده و فراگیر نمودند.

پانویس

  1. ر.ک:مقاله امام صادق (ع)
  2. ر.ک:مقاله شیخ طوسی
  3. تاریخ تحقیقى اسلام( موسوعة التاریخ الاسلامى )، ج‏1، ص: 315
  4. فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، ص 93؛ تاریخ ابن خلدون، ج 1، ص 385
  5. (علق: 1-3)
  6. تاریخ تحقیقى اسلام( موسوعة التاریخ الاسلامى )، ج‏1، ص: 316، به نقل از بحار الانوار، ج 18، ص 206
  7. منتهی الآمال، ج 1، ص 47
  8. ر.ک:مقاله امام علی (ع)
  9. فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، ص 95