بابکیه

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۱۲ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۴۷ توسط Salehi.m (بحث | مشارکت‌ها)

بابكيه فرقه‏ اى از «غلاة» شيعه هستند كه منسوب به بابك خرم دين مى‏ باشند كه بزرگ ترين و نامورترين پيشواى خرم دينان بود. وى به زبان پهلوى «پاپك» نام داشت كه به عربى او را «بابك» گويند.

پیشینه

فرقه بابکینه از پیروان بابک خرّم دین می باشند. [۱] [۲] [۳] [۴] ف[۵] [۶] [۷] [۸] از اصل و نسب بابک اطلاع دقیقی در دست نیست. برخی وی را فرزندی نامشروع دانسته اند و برخی دیگر او را از نوادگان ابومسلم خراسانی معرفی کرده اند. با این حال ابن ندیم می نویسد: «جاویدان بن شهرک (یا سهرک) که رئیس جاویدانیه (از خرمیه ) بود در راه برگشت از زنجان، در ده بلال آباد در منزل مادر بابک اقامت می کند و در آن جا کاردانی بابک را می پسندد و وی را با اجازه مادرش با خود می برد. پس از مدتی جاویدان از دنیا می رود و همسر او که عاشق بابک شده بود، به پیروان جاویدان می گوید روح وی در بابک حلول کرده و به جای جاویدان، همسر وی می شود. [۹]

سابقه مبارزاتی

بابک خرم دین بعد از رسیدن به زعامت خرّمیان، با عباسیان مبارزه و بخش مهمی از از آذربایجان را تصرف می کند. شروع نهضت بابک در سال 201 هجری قمری بوده است، سال هایی که در اثر مرگ هارون الرشید (193هـ. ق) و نزاع های امین و مأمون بر سر خلافت و هم چنین قحطی گسترده؛ اقتدار حکومت مرکزی عباسی رو به افول بود. قیام بابک علاوه بر مذهبی بودن، صبغه سیاسی و ملی نیز داشت. مأمون در طول سال های حکومت خود، لشگریان بسیاری را به جنگ بابکیه فرستاد اما توفیقی در رویارویی با بابک نداشتند. لشگریان بابک پس از مرگ مأمون در سال 218 هجری قمری، به مناطق مرکزی ایران نظیر اصفهان و ری حمله کردند، هرچند که در این امر توفیق نیافتند. پس از مأمون، معتصم عباسی، خیذر بن کاووس معروف به افشین را به جنگ خرمیه فرستاد. بابک در سال 220 هجری قمری از اردبیل عقب نشینی کرد و در سال 222 هجری قمری، در ارمنستان دستگیر شده و توسط افشین به سامرا فرستاده شد. وی در سال 223 هجری قمری کشته و بدنش به دار آویخته شد. برخی معتقدند که نام اصلی بابک حسن است اما به وی لقب بابک دادند که به معنای پدر است یعنی پدر در مبارزات ملی. [۱۰] [۱۱]نقل دیگری از بابک چنین آمده است:ابن ندیم مى ‏نويسد كه پدر بابك از مردم مداين و روغن فروش بود و به آذربايجان رفت و در آن جا دل باخته زنى يك چشم شد و را به زوجيت خود در آورد و بابک از آن زن به دنیا آمد.در يكى از سفرها كه به كوه سبلان رفته بود، شخصی از پشت به او خنجرى زد و بر اثر زخم خنجر درگذشت. پس از مرگ وى مادر بابك به دايگى مى ‏پرداخت تا اين كه بابك ده‏ ساله و به گاو چرانى مشغول گشت و به خدمت شبل بن منقى ازدى در آمد و ستوربان او شد واز غلامانش طنبور نواختن آموخت. بابک در ادامه از آن جا به تبريز رفت و دو سال نزد محمد بن رواد ازدى بود. سپس نزد مادرش بازگشت در حالی که هجده سال از سن او گذشته بود.ابو المعالى صاحب كتاب «بيان الاديان» مى‏ نويسد: زمانى كه زندگى در اردبيل بر بابك و مادرش تنگ شد، راهى منطقه ديگر شدند و در دهی كه از آن محمد بن رواد الازدى بود ساکن شدند.اهل آن ديه از مزدكيان و خرم دينان بودند و پيشواى ايشان جاويدان بن شهرك بود. وی چون دانست كه بابک طنبور را به خوبی می نوازد بنا بر این، وى را نزد خود نگاهداشت.[۱۲]


پانویس

  1. التبصیر فی الدین، شهفور اسفراینی، ص135
  2. تلبیس ابلیس، ابن جوزی، ص148
  3. خاندان نوبختی، عباس اقبال، ص251
  4. فرهنگ فِرَق اسلامی، محمد جواد مشکور، ص85
  5. رهنگ نامه فرقه های اسلامی، شریف یحیی الامین، ص67
  6. الفهرست، ابن ندیم، ص406و407
  7. قواعد عقاید آل محمد فی الرد علی الباطنیة، محمد بن حسن دیلمی، ص34
  8. موسوعة الفرق و الجماعات و المذاهب و الاحزاب و الحرکات الاسلامیة، عبدالمنعم حفنی، ص147
  9. ابن ندیم، الفهرست، ص 406
  10. ر.ک. دانشنامه جهان اسلام، ج1، ص77
  11. ر.ک. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج11، ص 23
  12. محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 84