ایده‌هایى درباره استراتژى تقريب (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class="wikiInfo">
<div class="wikiInfo">
[[پرونده:فصلنامه اندیشه تقریب 2.jpg|بندانگشتی|فصلنامه اندیشه تقریب ]]
[[پرونده:فصلنامه اندیشه تقریب 2.jpg|بندانگشتی|فصلنامه اندیشه تقریب]]
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:right" |+ |
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:right" |+ |
!فصلنامه
!فصلنامه
!اندیشه تقریب  
!اندیشه تقریب
|-
|-
|اطلاعات نشر
|اطلاعات نشر
خط ۹: خط ۹:
|-
|-
|عنوان مقاله
|عنوان مقاله
|ایده‌هایى درباره استراتژى تقريب
|ایده‌هایی درباره استراتژی تقريب
|-
|-
|نویسنده
|نویسنده
|[[تسخیری|آیت الله محمد علی تسخیری]]
|[[محمد علی تسخیری
|آیت‌الله محمد علی تسخیری]]
|-
|-
|تعداد صفحات
|تعداد صفحات
|18
|18
|-
|-
|بخش  
|بخش
|اندیشه
|اندیشه
|-
|-
خط ۲۵: خط ۲۶:
|}
|}
</div>
</div>
</div>{{پانویس رنگی}}
'''ایده‌هایی درباره استراتژی تقريب''' عنوان مقاله‌ای از بخش اندیشه مجله شماره 2 [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] می‌باشد که به قلم [[محمد علی تسخیری|آیت‌الله تسخیری]] <ref>دبيركل مجمع تقريب مذاهب اسلامی </ref>و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] منتشر شده است. این مقاله در شماره دوم، فصل بهار سال 1384 منتشر شده است.
'''ایده‌هایى درباره استراتژى تقريب''' عنوان مقاله‌ای از بخش اندیشه مجله شماره 2 [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] می‌باشد که به قلم [[آیت الله تسخیری]] <ref>دبيركل مجمع تقريب مذاهب اسلامى </ref>و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] منتشر شده است. این مقاله در شماره دوم، فصل بهار سال 1384 منتشر شده است.</div>


=چکیده=
== چکیده ==
نوشتار حاضر تجزیه و تحلیلى است از استراتژى پیشنهادى براى مجمع تقریب مذاهب اسلامى. نگارنده پس از تبیین و توضیح برخى مفاهیم و اصطلاحات به بهره‎گیرى از تلاش و تجربه‎هاى قبلى در تدوین استراتژى تقریب بین مذاهب اسلامى پرداخته و در همین راستا به نخستین تجربه یعنى دار التقریب قاهره اشاره کرده است. پس از بیان تلاش‌هایى که در میثاق مؤسسان علامه محمدمهدى شمس الدین و مؤسسه خیریه [[آیت‌ الله العظمى خویى]] در این زمینه نموده‎اند، به تلاش‌هاى مهم‌ترین سازمان اسلامى که به تقریب به مثابه هدفى استراتژیک مى‌نگرد یعنى [[آیسسکو]] [سازمان علمى، آموزشى و تربیتى کشورهاى عضو سازمان کنفرانس اسلامى] پرداخته است. نگارنده با بهره از چنین اندوخته‌هایى به استراتژى مجمع تقریب که به منظور آشنایى پیروان مذاهب اسلامى از طریق همدلى و برادرى دینى بر پایه اصول مشترک، ثابت و مسلّم است، اشاره مى‌کند و مهم‌ترین پایه‌هاى تقریب را قرآن مجید و سنت شریف نبوى و مشروعیت اجتهاد مى‌داند. وى در بیان عرصه‌هاى تقریب که شامل تمام جنبه‌هاى زندگى پیروان مذاهب اسلامى است، به موارد ذیل اشاره دارد: عقاید، فقه و قواعد آن، اخلاق و فرهنگ اسلامى، تاریخ، و مواضع سیاسى امت اسلامى. و در پایان بر حفظ ارزش‌هاى ذیل بین مسلمانان تأکید مى‌کند: ضرورت همکارى، اتخاذ موضع متحد، اجتناب از تکفیر، برخورد احترام‌آمیز، آزادى عمل به احکام شخصى و گفت‌وگوى مسالمت‌آمیز با کفار و اهل کتاب.<br>
نوشتار حاضر تجزیه و تحلیلی است از استراتژی پیشنهادی برای مجمع تقریب مذاهب اسلامی. نگارنده پس از تبیین و توضیح برخی مفاهیم و اصطلاحات به بهره‎گیری از تلاش و تجربه‎های قبلی در تدوین استراتژی تقریب بین مذاهب اسلامی پرداخته و در همین راستا به نخستین تجربه یعنی دار التقریب قاهره اشاره کرده است. پس از بیان تلاش‌هایی که در میثاق مؤسسان علامه محمدمهدی شمس الدین و مؤسسه خیریه [[سید ابوالقاسم خوئی|آیت‌‌الله‌العظمی خویی]] در این زمینه نموده‎اند، به تلاش‌های مهم‌ترین سازمان اسلامی که به تقریب به مثابه هدفی استراتژیک می‌نگرد یعنی [[آیسسکو]] [سازمان علمی، آموزشی و تربیتی کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی] پرداخته است. نگارنده با بهره از چنین اندوخته‌هایی به استراتژی مجمع تقریب که به منظور آشنایی پیروان مذاهب اسلامی از طریق همدلی و برادری دینی بر پایه اصول مشترک، ثابت و مسلّم است، اشاره می‌کند و مهم‌ترین پایه‌های تقریب را قرآن مجید و سنت شریف نبوی و مشروعیت اجتهاد می‌داند. وی در بیان عرصه‌های تقریب که شامل تمام جنبه‌های زندگی پیروان مذاهب اسلامی است، به موارد ذیل اشاره دارد: عقاید، فقه و قواعد آن، اخلاق و فرهنگ اسلامی، تاریخ، و مواضع سیاسی امت اسلامی. و در پایان بر حفظ ارزش‌های ذیل بین مسلمانان تأکید می‌کند: ضرورت همکاری، اتخاذ موضع متحد، اجتناب از تکفیر، برخورد احترام‌آمیز، آزادی عمل به احکام شخصی و گفت‌وگوی مسالمت‌آمیز با کفار و اهل کتاب.


'''واژه‌هاى کلیدى:''' دارالتقریب، اهداف استراتژیک، اجتهاد، تجربه‌ها، امت اسلامى.
'''واژه‌های کلیدی:''' دارالتقریب، اهداف استراتژیک، اجتهاد، تجربه‌ها، امت اسلامی.


=مقدمه=
== مقدمه ==
در این نوشته توضیح مختصرى درباره اصطلاح‌ها و مفاهیم مرتبط با استراتژى تقریب و بیان فلسفه وجودى و علت تأسیس آن مى‌پردازیم و با بهره‌گیرى از تجربه‌هاى قبلى در تدوین استراتژى تقریب بین مذاهب اسلامى، نکاتى را در ارتباط با استراتژى پیشنهادى یادآور مى‌شویم.
در این نوشته توضیح مختصری درباره اصطلاح‌ها و مفاهیم مرتبط با استراتژی تقریب و بیان فلسفه وجودی و علت تأسیس آن می‌پردازیم و با بهره‌گیری از تجربه‌های قبلی در تدوین استراتژی تقریب بین مذاهب اسلامی، نکاتی را در ارتباط با استراتژی پیشنهادی یادآور می‌شویم.
==الف ـ مفاهیم و اصطلاحات==
'''اهداف رسمى:''' بر مجموعه اهداف عالى و شعارهایى اطلاق مى شود که ابعاد کلى و در عین حال نامعین رسالت آن نهاد را بیان مى‌کند.<br>


'''چشم‌اندازها:''' مراد از آن، تصویرى است که نهاد مورد نظر از پایان راه مشخص شده خود طى مدت معینى (که معمولا بیست سال بلکه بیشتر هم طول مى‌کشد) ترسیم مى‌کند. این چشم‌اندازها باید از ویژگى‌هاى زیر برخوردار باشند:
=== الف ـ مفاهیم و اصطلاحات ===
* تصویر هرچه روشن‌ترى از اهداف رسمى ارایه کند و بیان‌گر آینده آن نهاد باشد؛
'''اهداف رسمی:''' بر مجموعه اهداف عالی و شعارهایی اطلاق می‌شود که ابعاد کلی و در عین حال نامعین رسالت آن نهاد را بیان می‌کند.
* اهداف آن را اگر چه با اعطاى ابعادى محسوس به آن یا انجام مقایسه با موارد تحقق یافته مشابه بشناساند و رسیدن به آن را تسهیل کند؛
* داراى جاذبیت گسترده باشد، به گونه‌اى که دست‌اندرکاران آن نهاد را به لحاظ فکرى و عاطفى به خود جلب کرده و منافع مرتبط با آن را تامین نمایند؛
* دست یافتنى باشد؛
* توانایى شکل‌دهى روشن به مسیر حرکت را داشته باشد؛
* از انعطاف پذیرى لازم براى کارایى در هر شرایطى بر خوردار باشد؛
* توضیح، تشریح و به ذهن سپردن آنها براى دیگران ساده باشد.<br>


چنین چشم‌انداز و تصورى از آینده داراى هدف‌هایى است، از جمله:
'''چشم‌اندازها:''' مراد از آن، تصویری است که نهاد مورد نظر از پایان راه مشخص شده خود طی مدت معینی (که معمولا بیست سال بلکه بیشتر هم طول می‌کشد) ترسیم می‌کند. این چشم‌اندازها باید از ویژگی‌های زیر برخوردار باشند:
* روشنى سمت‌گیرى‌هاى کلى مؤسسه یا نهاد، که باعث رفع اختلاف دیدگاه‌هاى مسئولان، زمینه‌ساز برنامه‌ریزى و طراحى‌هاى لازم و مانع از بروز اختلاف در پاسخ به ابهام‌ها و اشکال‌هایى مى‌شود که هر زمان ممکن است در خصوص نتایج مراحل مختلف مطرح گردد. این ایرادها کل روند حرکتى آن را در برابر یک پرسش قرار مى‌دهد: آیا مراحل مورد نظر با این چشم‌اندازها هماهنگى دارند یا خیر؟ ؛
* ایجاد انگیزه در میان دست‌اندرکاران و نظم‌دهى به حرکت آنان و قرار دادن این حرکت در چارچوب چشم‌اندازهاى کلى، مشروط بر آن‌که این چشم‌اندازها مشوق ایشان باشد به گونه‌اى که دیگر نیازى به بازرسى و کنترل رفتار ایشان نباشد. ؛
* ایجاد هماهنگى میان فعالیت‌هاى مختلف، زیرا وجود چنین چشم‌اندازهایى، توجه مسئولان را از دستاوردهاى جزئى یا فرعى به موفقیت‌هاى جمعى سوق مى‌دهد و باعث مى گردداز هر نوع فعالیت حاشیه‌اى حتى اگر در راه تحقق منافع عمومى آن نهاد باشد،صرف نظر کنند؛
'''استراتژى (راهبرد):''' چه بسا استراتژى تنها بر هدف‌هاى رسمى اطلاق گردد، ولى سمت‌گیرى اتخاذ شده به وسیله ما و آن چه استراتژى‌هاى رسمى و شناخته شده بر مبناى آن قرار گرفته است، شامل موارد زیر مى‌شود:
*  مقدمه‌اى در تعریف مفاهیم و اصطلاح‌ها که به دلیل اهمیت آن فصل نخست را تشکیل مى‌دهد؛
*  رسالت مؤسسه یا نهاد مورد نظر؛
* اهداف رسمى آن؛
*  چشم اندازها؛
*  عرصه‌هاى فعالیت مؤسسه یا نهاد؛
*  ارزش‌ها و سیاست‌هاى حاکم در روند این حرکت؛
*  روش‌ها و ابزارهاى کلى دست‌یابى به هدف‌ها.
'''هدف‌هاى مرحله‌اى و بلند مدت:''' این مفهوم شامل هدف‌هایى است که معمولا براى یک دوره پنج ساله در نظر گرفته مى‌شود و از روشنى بیشتر، و ارزیابى دقیق‌ترى بهره‌مند است، زیرا به اطلاعات و آمار کمى، واقعى و محسوس نزدیک‌تر است. این اهداف هم‌چنین فعال و قابل تقسیم به دوره‌هاى کوتاه‌مدت وحتى سالیانه است.<br>
'''اهداف کوتاه‌مدت:''' این اهداف از هدف‌هاى پیش گفته (بلند مدت) و تقسیم بندى آنها که معمولا سالیانه هستند، نتیجه‌گیرى مى‌شود.<br>
'''برنامه سالیانه:''' در این جا تمام جزئیات برنامه، بودجه آن و کادر لازم یک به یک و در پى ارزیابى‌هایى اجمالى در مراحل پیش معین مى گردد و دو نکته زیر در آن کاملا مشهود است:<br>
* ـ این که هرچه از کل به سمت جزء حرکت کنیم، روشنى و وضوح مفاهیم بیشتر مى‌گردد و به موارد عینى و محسوس نزدیک مى‌شود.<br>
* ـ انسان برنامه‌ریز چه بسا تمام این مراحل را ناآگاهانه و به سرعت طى کند، ولى جزئیات هر یک از آنها غالباً، هم‌چنان که در کتاب‌هاى علم منطق از قدیم نیز مطرح شده است، ما را با نقاط ضعف و موارد اشکال آشنا مى‌سازد.


==ب ـ الگویى اسلامى==
* تصویر هرچه روشن‌تری از اهداف رسمی ارایه کند و بیان‌گر آینده آن نهاد باشد؛
چنان چه خواسته باشیم از میان متون و احکام اسلامى الگویى براى سرمشق گرفتن استخراج کنیم، مى‌توانیم به عنوان مثال به جنبه‌هاى اقتصادى جامعه اسلامى اشاره کنیم. رسالتى که این متون بر دوش پیامبران و رهبران و سردمداران قرار مى‌دهد، برقرارى جامعه‌اى عدالت‌محور یا گسترش عدالت اجتماعى است:<br>
* اهداف آن را اگر‌چه با اعطای ابعادی محسوس به آن یا انجام مقایسه با موارد تحقق یافته مشابه بشناساند و رسیدن به آن را تسهیل کند؛
لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکتابَ وَ الْمِیزانَ لِیقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ <ref>حديد (57): 25</ref><br>
* دارای جاذبیت گسترده باشد، به گونه‌ای که دست‌اندرکاران آن نهاد را به لحاظ فکری و عاطفی به خود جلب کرده و منافع مرتبط با آن را تامین نمایند؛
* دست یافتنی باشد؛
* توانایی شکل‌دهی روشن به مسیر حرکت را داشته باشد؛
* از انعطاف پذیری لازم برای کارایی در هر شرایطی بر خوردار باشد؛
* توضیح، تشریح و به ذهن سپردن آنها برای دیگران ساده باشد.


ما پیامبرانمان را با برهان‌هاى روشن فرستادیم و با آنان کتاب و میزان عدل نازل کردیم تا مردم به دادگرى برخیزند... .<br>
چنین چشم‌انداز و تصوری از آینده دارای هدف‌هایی است، از جمله:
بنابراین برقرارى عدالت اجتماعى یکى از هدف‌هاى پیامبران است. از همین بیان مى‌توان نتیجه گرفت که هدف‌هاى رسمى از فرستادن پیامبران در دو مورد اساسى نمود پیدا مى‌کند که عبارت‌اند از: تحقق هم‌یارى و تضمین نوعى تعادل میان سطح زندگى افراد. در پرتو چنین هدف‌هایى، مى‌توان چشم‌انداز مورد نظر را چنین ترسیم کرد: «رسیدن به جامعه‌اى که با تمام توان خود در راه رشد تولید تلاش کند.»<br>
 
* روشنی سمت‌گیری‌های کلی مؤسسه یا نهاد، که باعث رفع اختلاف دیدگاه‌های مسئولان، زمینه‌ساز برنامه‌ریزی و طراحی‌های لازم و مانع از بروز اختلاف در پاسخ به ابهام‌ها و اشکال‌هایی می‌شود که هر زمان ممکن است در خصوص نتایج مراحل مختلف مطرح گردد. این ایرادها کل روند حرکتی آن را در برابر یک پرسش قرار می‌دهد: آیا مراحل مورد نظر با این چشم‌اندازها هماهنگی دارند یا خیر؟؛
* ایجاد انگیزه در میان دست‌اندرکاران و نظم‌دهی به حرکت آنان و قرار دادن این حرکت در چارچوب چشم‌اندازهای کلی، مشروط بر آن‌که این چشم‌اندازها مشوق ایشان باشد به گونه‌ای که دیگر نیازی به بازرسی و کنترل رفتار ایشان نباشد. ؛
* ایجاد هماهنگی میان فعالیت‌های مختلف، زیرا وجود چنین چشم‌اندازهایی، توجه مسئولان را از دستاوردهای جزئی یا فرعی به موفقیت‌های جمعی سوق می‌دهد و باعث می‌گردد از هر نوع فعالیت حاشیه‌ای حتی اگر در راه تحقق منافع عمومی آن نهاد باشد، صرف نظر کنند؛
 
'''استراتژی (راهبرد):''' چه بسا استراتژی تنها بر هدف‌های رسمی اطلاق گردد، ولی سمت‌گیری اتخاذ شده به وسیله ما و آن چه استراتژی‌های رسمی و شناخته شده بر مبنای آن قرار گرفته است، شامل موارد زیر می‌شود:
 
* مقدمه‌ای در تعریف مفاهیم و اصطلاح‌ها که به دلیل اهمیت آن فصل نخست را تشکیل می‌دهد؛
* رسالت مؤسسه یا نهاد مورد نظر؛
* اهداف رسمی آن؛
* چشم اندازها؛
* عرصه‌های فعالیت مؤسسه یا نهاد؛
* ارزش‌ها و سیاست‌های حاکم در روند این حرکت؛
* روش‌ها و ابزارهای کلی دست‌یابی به هدف‌ها.
 
'''هدف‌های مرحله‌ای و بلند مدت:''' این مفهوم شامل هدف‌هایی است که معمولا برای یک دوره پنج ساله در نظر گرفته می‌شود و از روشنی بیشتر، و ارزیابی دقیق‌تری بهره‌مند است، زیرا به اطلاعات و آمار کمی، واقعی و محسوس نزدیک‌تر است. این اهداف هم‌چنین فعال و قابل تقسیم به دوره‌های کوتاه‌مدت وحتی سالیانه است.<br>
'''اهداف کوتاه‌مدت:''' این اهداف از هدف‌های پیش گفته (بلند مدت) و تقسیم‌بندی آنها که معمولا سالیانه هستند، نتیجه‌گیری می‌شود.<br>
'''برنامه سالیانه:''' در این جا تمام جزئیات برنامه، بودجه آن و کادر لازم یک به یک و در پی ارزیابی‌هایی اجمالی در مراحل پیش معین می‌گردد و دو نکته زیر در آن کاملا مشهود است:
 
* ـ این که هرچه از کل به سمت جزء حرکت کنیم، روشنی و وضوح مفاهیم بیشتر می‌گردد و به موارد عینی و محسوس نزدیک می‌شود.
* ـ انسان برنامه‌ریز چه بسا تمام این مراحل را ناآگاهانه و به سرعت طی کند، ولی جزئیات هر یک از آنها غالباً، هم‌چنان که در کتاب‌های علم منطق از قدیم نیز مطرح شده است، ما را با نقاط ضعف و موارد اشکال آشنا می‌سازد.
 
=== ب ـ الگویی اسلامی ===
چنان چه خواسته باشیم از میان متون و احکام اسلامی الگویی برای سرمشق گرفتن استخراج کنیم، می‌توانیم به عنوان مثال به جنبه‌های اقتصادی جامعه اسلامی اشاره کنیم. رسالتی که این متون بر دوش پیامبران و رهبران و سردمداران قرار می‌دهد، برقراری جامعه‌ای عدالت‌محور یا گسترش عدالت اجتماعی است:<br>
لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکتابَ وَ الْمِیزانَ لِیقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ <ref>حديد (57): 25</ref>
 
ما پیامبرانمان را با برهان‌های روشن فرستادیم و با آنان کتاب و میزان عدل نازل کردیم تا مردم به دادگری برخیزند... .<br>
بنابراین برقراری عدالت اجتماعی یکی از هدف‌های پیامبران است. از همین بیان می‌توان نتیجه گرفت که هدف‌های رسمی از فرستادن پیامبران در دو مورد اساسی نمود پیدا می‌کند که عبارت‌اند از: تحقق هم‌یاری و تضمین نوعی تعادل میان سطح زندگی افراد. در پرتو چنین هدف‌هایی، می‌توان چشم‌انداز مورد نظر را چنین ترسیم کرد: «رسیدن به جامعه‌ای که با تمام توان خود در راه رشد تولید تلاش کند
 
در عرصه توزیع نیز برآوردن نیازهای ضروری و طبیعی افراد، و ایجاد نوعی تعادل در سطح زندگی آنان دورنمای این گستره است.<br>
چنین چشم‌اندازی شامل تمام ویژگی‌های لازم است: هم منعکس کننده هدف‌های رسمی است و هم تشخیص و تعیین آن آسان است، زیرا ابعادی محسوس و ملموس دارد و در عین حال هدف جذاب و قابل تحققی به شمار می‌آید که از خاصیت انعطاف‌پذیری و نیز سادگی توضیح برای دیگران برخوردار است.<br>
برای تحقق چنین اهدافی نیز سیاست‌های معینی از جمله موارد زیر باید به مورد اجرا گذارده شود:
 
* فعالیت جدی برای سوق دادن تمام امکانات به سوی کار و فراهم آوردن عرصه‌ها، ابزارها و پیش‌زمینه‌های آن و رشد توان علمی لازم برای این کار؛
* کوشش در راه از بین بردن هر نوع اسراف و تبذیر و ممانعت از هدر رفتن ثروت‌های انسانی، حیوانی و طبیعی دیگر و از جمله برخورداری از سطح زندگی فوق‌العاده مرفه؛
* حمایت از خانواده‌ها یا افراد آسیب پذیر و زیر خط فقر برای رساندن آنان به سطح بالاتر از راه بالا بردن سطح تامین اجتماعی همگانی؛
* اسلام امکانات طبیعی، قانونی و شرعی لازم را نیز فراهم آورده است که بر اساس آن می‌توان هدف‌های مرحله‌ای بلندمدت و کوتاه‌مدت را در نظر گرفت و برنامه‌های پنج ساله و سپس برنامه‌های سالانه واقع‌گرایانه‌ای را تدوین نمود.
 
=== ج ـ تجربه‌های قبلی در تدوین استراتژی تقریب بین مذاهب اسلامی ===
==== 1ـ تجربه [[دارالتقریب قاهره]] ====
به رغم ابهام خطوط اصلی این استراتژی، این تجربه پیشتاز متضمن نکات بسیار ارزنده‌ای است.<br>
در نخستین بیانیه‌ای که در اولین شماره مجله «[[رسالة الاسلام (مجله)|رسالة الاسلام]]» با امضای [[عبدالمجید سلیم|علامه شیخ عبدالمجید سلیم]]، رئیس کمیته فتوا در الازهر شریف صادر شد، سخن از پایه‌هایی به میان آمده بود که تقریب بر آنها استوار می‌گردد و خاطرنشان شده بود که در احکام ثابت جای هیچ اختلاف نظری نیست و اجتهاد تنها در احکام غیرثابت راه دارد. این نظریه البته به لحاظ شرعی کاملا قابل قبول است.<br>
هم‌چنین در این بیانیه از تبدیل اختلاف‌های طبیعی به تعصب‌های کور یا خشکی صحبت شده بود که به خون‌ریزی و پراکندگی امت انجامید؛ امری که پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه وآله) همواره نگرانش بود. علامه شیخ عبدالمجید سلیم خدای را سپاس می‌گوید که شاهد دوران همبستگی و همدلی میان پیروان مذاهب چهارگانه است و از بارگاه احدیت می‌خواهد که شاهد دوران همدلی تمام طوایف مسلمین نیز باشد.<br>
همه این‌ها مواردی است که علامه کاشف‌الغطاء نیز در اظهار نظری در مورد بیانیه پیش گفته، البته با اندکی تفصیل در خصوص مهم‌ترین مسئله اختلافی، یعنی امامت، با او اتفاق نظر دارد.<br>
علامه مازندرانی، از علمای ایران نیز همین مسئله را مطرح می‌سازد و آن را موجب تفرقه و پراکندگی به شمار نمی‌آورد. گویی او نیز از این قانون طلایی پیروی می‌کند: «در موارد اتفاقی همکاری می‌کنیم و نسبت به آن چه اختلاف نظر داریم، یک‌دیگر را معذور می‌داریم.»<br>
چنین است که می‌بینیم اولین بیانیه «[[جماعة التقریب]]» نیز تأکید می‌کند که قرآن و سنت، شالوده‌های اساسی اسلام از نظر همه مسلمانان است و باب اجتهاد و بحث نیز قاعدتاً باید گشوده شود و در نتیجه فقه شکوفا گردد، ولی متأسفانه طوفان‌های تعصب، امت را پراکنده و وارد مرحله رکود و خمودی کرد.<br>
چه بسا بتوان در ماده دوم از اساسنامه جماعة‌التقریب برخی اهداف رسمی آن را یافت. در این ماده به موارد زیر اشاره شده است:
 
* لزوم تلاش در راه وحدت کلمه پیشوایان مذاهب اسلامی.
* گسترش اصول و مبانی اسلام به زبان‌های گوناگون.
* کوشش در حل نزاع‌ها و درگیری‌های میان ملت‌ها و طوایف مختلف اسلامی.
 
در سخنان این گروه (جماعة التقریب) ضمن تکرار «رسالت تقریب» به توضیح و تشریح نشانه‌های تقریب و فاصله آن با «ادغام مذاهب» «تبشیر» و غیر آن پرداخته شده است. البته روشن است که در برهه آغازین حرکت تقریب نمی‌توان انتظار طرح استراتژی جامعی داشت.
 
==== 2ـ میثاق مؤسسان [[محمد مهدی شمس الدین|علامه محمدمهدی شمس الدین]] ====
در مقدمه این میثاق پس از اشاره‌ای به نخستین تجربه در [[قاهره]] و نیز سابقه روابطی که مرحوم استاد [[حسن البنا]] با علمای شیعه پی‌ریزی کرده بود، از گفتمان وحدت در عقاید و شریعت سخن به میان آمده و پس از آن تاکید شده است که فراخواندن به حذف دیگری، فراخوانی غیر طبیعی است و هرگز نمی‌تواند به روند وحدت خدمت کند. علاوه بر آن، این مقدمه اصرار دارد که هدف باید تحقق تقریب میان تمام مذاهب اسلامی باشد، درست همان‌گونه که میان مذاهب مختلف اشعری تحقق یافت. این خود یکی از هدف‌های بزرگ و در واقع چشم‌اندازی قابل رؤیت و محسوس به شمار می‌رود.<br>
از جمله سیاست‌های بیان‌شده در این میثاق، منع تبشیر (تبلیغ یک مذهب معین) در داخل اسلام، ممنوعیت واداشتن پیروان یک مذهب به ترک مذهب خود به شیوه‌های تبشیری و عدم ممانعت از عملیات غنی‌سازی، گسترش و تکامل (محتوای مذهب) است.<br>
هم‌چنین این میثاق به انفتاح فقهی در بحث، اجتهاد از راه تشکیل هیأت یا نهادی ویژه مسائل وحدت و تقریب و انتشار مجله‌ای جهانی به زبان‌های زنده دنیا دعوت می‌کند و در عین حال بر ضرورت کوشش برای پذیرش دیگری از طریق روند گفت‌وگوی ادیان و تمدن‌ها انگشت گذارده و خواهان حل اختلاف‌های سیاسی با ریشه‌های فرقه‌ای و فتاوای تعصب‌آمیز می‌شود و نیز به علم کلام جدید مبتنی بر اعتباردهی به حقایق زیر فرامی‌خواند:
 
* وحدت از جمله حقایق عقیده اسلامی است.
* باید بر پیامدهای عملی و محسوس اصول دین تأکید کرد.
* فراخواندن به وحدت به معنای نابودی مذاهب یا ادغام و تلفیق آنها در یک‌دیگر نیست، بلکه بیشتر به مفهوم تأکید بر اشتراکات عقیدتی و فقهی در آنهاست.
* اختلاف‌های سنی و شیعه مانند اختلافات مذاهب مختلف اهل تسنن است.
* تکیه بر مطالعه‌ها و پژوهش‌های مقایسه‌ای در عرصه‌های مختلف قرآن و حدیث لازم است.
* اختلاف‌های سیاسی حاکمان به اختلاف‌های مذهبی، جنبه سیاسی بخشیده است و باید گرایش‌ها و جنبه‌های سیاسی از ساختار معرفتی اسلام زدوده شود.
 
این میثاق تأکید دارد که وحدت به معنای نفی نهادهای مشخص نیست و هیچ مانعی دربرابر پلورالیسم سیاسی و تشکیلاتی وجود ندارد و این از ویژگی‌های شیوه اهل بیت(علیهم‌السلام) به شمارمی‌رود.<br>
در همین راستا تفسیر و تبیین دیگری از «تقیه» نیز ارائه شده و از جمله تلاش‌های عملی به منظور حفظ و حراست از وحدت تلقی گشته است. سپس نویسنده پایه‌های زیر را به مثابه پایه‌های این میثاق در نظر می‌گیرد:
 
* اول: اصول اصلی و مسلّم اسلام، وحدت‌بخش مسلمانان و بیان‌گر هویت امت اسلامی است.
* دوم: مذهب گرایی، پدیده‌ای طبیعی است و نباید آن را حرکتی تفرقه‌آمیز تلقی کرد و همه مذاهب، صرف نظر از این که در اکثریت باشند یا اقلیت، از مشروعیت کامل برخوردارند و باید عقاید و باورهای آنها را مورد احترام قرار داد و درک کرد.
* سوم: ملاک اظهار نظر در مورد هر مذهبی، علما و کتاب‌های اساسی آن مذهب است، نه دیدگاه‌های غیر عادی یا نقل قول‌های دیگران از آن مذهب.
* چهارم: تبلیغ فرقه‌ای (تبشیر) در میان مسلمانان مجاز نیست، ولی انتقال برخاسته از ایمان قلبی از یک مذهب به مذهب دیگر اشکالی ندارد و باید به آن احترام گذاشت.
* در این‌جا مرحوم شمس‌الدین به تحکیم و تقویت حرکت گشایش باب اجتهاد فرا می‌خواند و در این راستا به دو نوع اجتهاد اشاره می‌کند: یکی برای برآوردن نیاز پیروان هر مذهب و دیگری برطرف کردن نیاز امت اسلام که مجامع علمی و فکری بدان می‌پردازند. وی هم‌چنین به فراخوان آیت‌الله‌العظمی بروجردی(رحمة الله) به مرجعیت علمی اهل بیت(علیهم‌السلام) و کنار گذاران بحث در جنبه‌های سیاسی ـ تاریخی، اشاره‌ای می‌کند.
* پنجم: اکثریت و اقلیت ملاک نیست. او در این جا اشاره‌ای به سمت‌گیری وحدت‌گرایانه مذهب جعفری دارد. <ref>مجله رسالة التقريب، شماره 33، ص 177</ref>این مسئله با روشنی بیشتر، هماهنگی گسترده تر و شجاعت و جرئت فزون‌تر همراه با تعریف مفاهیم و مطرح شده‌است.
 
==== 3ـ تجربه مؤسسه خیریه آیت‌الله‌العظمی خویی ====
مرحوم حجت‌الاسلام سید عبدالمجید خویی رئیس این مؤسسه برگزاری کنفرانسی را در دمشق به تاریخ 23 ذی الحجه 1420، یعنی روزهای پایانی قرن بیستم پیشنهاد کرد و بر استراتژی تقریب میان مذاهب اسلامی انگشت گذارد. در این کنفرانس شماری از علمای مذاهب مختلف و اندیشمندان آنها همراه نمایندگانی از برخی مراکز و حوزه‌های علمیه جهان اسلام و خارج از آن شرکت داشتند که جدا از سخن‌رانی‌های افتتاحیه و خوشامدگویی‌ها که جملگی بر نزدیکی و تقریب و وحدت اشاره داشتند، سخنران‌های اصلی بر موارد زیر تأکید نمودند:


در عرصه توزیع نیز برآوردن نیازهاى ضرورى و طبیعى افراد، و ایجاد نوعى تعادل در سطح زندگى آنان دورنماى این گستره است.<br>
چنین چشم‌اندازى شامل تمام ویژگى‌هاى لازم است: هم منعکس کننده هدف‌هاى رسمى است و هم تشخیص و تعیین آن آسان است، زیرا ابعادى محسوس و ملموس دارد و در عین حال هدف جذاب و قابل تحققى به شمار مى‌آید که از خاصیت انعطاف‌پذیرى و نیز سادگى توضیح براى دیگران برخوردار است.<br>
براى تحقق چنین اهدافى نیز سیاست‌هاى معینى از جمله موارد زیر باید به مورد اجرا گذارده شود:<br>
* فعالیت جدى براى سوق دادن تمام امکانات به سوى کار و فراهم آوردن عرصه‌ها، ابزارها و پیش زمینه‌هاى آن و رشد توان علمى لازم براى این کار؛
* کوشش در راه از بین بردن هر نوع اسراف و تبذیر و ممانعت از هدر رفتن ثروت‌هاى انسانى، حیوانى و طبیعى دیگر و از جمله برخوردارى از سطح زندگى فوق العاده مرفه؛
* حمایت از خانواده‌ها یا افراد آسیب پذیر و زیر خط فقر براى رساندن آنان به سطح بالاتر از راه بالا بردن سطح تامین اجتماعى همگانى؛
* اسلام امکانات طبیعى، قانونى و شرعى لازم را نیز فراهم آورده است که بر اساس آن مى‌توان هدف‌هاى مرحله‌اى بلندمدت و کوتاه‌مدت را در نظر گرفت و برنامه‌هاى پنج ساله و سپس برنامه‌هاى سالانه واقع‌گرایانه‌اى را تدوین نمود.
==ج ـ تجربه‌هاى قبلى در تدوین استراتژى تقریب بین مذاهب اسلامى==
===1ـ تجربه [[دارالتقریب قاهره]]===
به رغم ابهام خطوط اصلى این استراتژى، این تجربه پیشتاز متضمن نکات بسیار ارزنده‌اى است.<br>
در نخستین بیانیه‌اى که در اولین شماره مجله «[[رسالة الاسلام (مجله)|رسالة الاسلام]]» با امضاى [[شیخ عبد المجید سلیم|علامه شیخ عبدالمجید سلیم]]، رئیس کمیته فتوا در الازهر شریف صادر شد، سخن از پایه‌هایى به میان آمده بود که تقریب بر آنها استوار مى‌گردد و خاطرنشان شده بود که در احکام ثابت جاى هیچ اختلاف نظرى نیست و اجتهاد تنها در احکام غیرثابت راه دارد. این نظریه البته به لحاظ شرعى کاملا قابل قبول است.<br>
هم‌چنین در این بیانیه از تبدیل اختلاف‌هاى طبیعى به تعصب‌هاى کور یا خشکى صحبت شده بود که به خون‌ریزى و پراکندگى امت انجامید؛ امرى که [[پیامبر اکرم(ص)|پیامبر اکرم(صلى‌الله‌علیه وآله)]] همواره نگرانش بود. علامه شیخ عبدالمجید سلیم خداى را سپاس مى گوید که شاهد دوران همبستگى و همدلى میان پیروان مذاهب چهارگانه است و از بارگاه احدیت مى‌خواهد که شاهد دوران همدلى تمام طوایف مسلمین نیز باشد.<br>
همه این‌ها مواردى است که علامه کاشف الغطاء نیز در اظهار نظرى در مورد بیانیه پیش گفته، البته با اندکى تفصیل در خصوص مهم‌ترین مسئله اختلافى، یعنى امامت، با او اتفاق نظر دارد.<br>
علامه مازندرانى، از علماى ایران نیز همین مسئله را مطرح مى‌سازد و آن را موجب تفرقه و پراکندگى به شمار نمى آورد. گویى او نیز از این قانون طلایى پیروى مى‌کند: «در موارد اتفاقى همکارى مى‌کنیم و نسبت به آن چه اختلاف نظر داریم، یک‌دیگر را معذور مى‌داریم.»<br>
چنین است که مى‌بینیم اولین بیانیه «[[جماعة التقریب]]» نیز تأکید مى‌کند که قرآن و سنت، شالوده‌هاى اساسى اسلام از نظر همه مسلمانان است و باب اجتهاد و بحث نیز قاعدتاً باید گشوده شود و در نتیجه فقه شکوفا گردد، ولى متأسفانه طوفان‌هاى تعصب، امت را پراکنده و وارد مرحله رکود و خمودى کرد.<br>
چه بسا بتوان در ماده دوم از اساسنامه جماعة‌التقریب برخى اهداف رسمى آن را یافت. در این ماده به موارد زیر اشاره شده است:
* لزوم تلاش در راه وحدت کلمه پیشوایان مذاهب اسلامى.
* گسترش اصول و مبانى اسلام به زبان‌هاى گوناگون.
* کوشش در حل نزاع‌ها و درگیرى‌هاى میان ملت‌ها و طوایف مختلف اسلامى.
در سخنان این گروه (جماعة التقریب) ضمن تکرار «رسالت تقریب» به توضیح و تشریح نشانه‌هاى تقریب و فاصله آن با «ادغام مذاهب» «تبشیر» و غیر آن پرداخته شده است.  البته روشن است که در برهه آغازین حرکت تقریب نمى‌توان انتظار طرح استراتژى جامعى داشت.
===2ـ میثاق مؤسسان [https://fa.wikishia.net/view/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D9%85%D9%87%D8%AF%DB%8C_%D8%B4%D9%85%D8%B3%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86 علامه محمدمهدى شمس الدین]===
در مقدمه این میثاق پس از اشاره‌اى به نخستین تجربه در [[قاهره]] و نیز سابقه روابطى که مرحوم استاد [[حسن البنا]] با علماى شیعه پى‌ریزى کرده بود، از گفتمان وحدت در عقاید و شریعت سخن به میان آمده و پس از آن تاکید شده است که فراخواندن به حذف دیگرى، فراخوانى غیر طبیعى است و هرگز نمى‌تواند به روند وحدت خدمت کند. علاوه بر آن، این مقدمه اصرار دارد که هدف باید تحقق تقریب میان تمام مذاهب اسلامى باشد، درست همان‌گونه که میان مذاهب مختلف اشعرى تحقق یافت. این خود یکى از هدف‌هاى بزرگ و در واقع چشم‌اندازى قابل رؤیت و محسوس به شمار مى‌رود.<br>
از جمله سیاست‌هاى بیان‌شده در این میثاق، منع تبشیر (تبلیغ یک مذهب معین) در داخل اسلام، ممنوعیت واداشتن پیروان یک مذهب به ترک مذهب خود به شیوه‌هاى تبشیرى و عدم ممانعت از عملیات غنى‌سازى، گسترش و تکامل (محتواى مذهب) است.<br>
هم‌چنین این میثاق به انفتاح فقهى در بحث، اجتهاد از راه تشکیل هیأت یا نهادى ویژه مسائل وحدت و تقریب و انتشار مجله‌اى جهانى به زبان‌هاى زنده دنیا دعوت مى‌کند و در عین حال بر ضرورت کوشش براى پذیرش دیگرى از طریق روند گفت‌وگوى ادیان و تمدن‌ها انگشت گذارده و خواهان حل اختلاف‌هاى سیاسى با ریشه‌هاى فرقه‌اى و فتاواى تعصب‌آمیز مى‌شود و نیز به علم کلام جدید مبتنى بر اعتباردهى به حقایق زیر فرامى‌خواند:<br>
* وحدت از جمله حقایق عقیده اسلامى است.
* باید بر پیامدهاى عملى و محسوس اصول دین تأکید کرد.
* فراخواندن به وحدت به معناى نابودى مذاهب یا ادغام و تلفیق آنها در یک‌دیگر نیست، بلکه بیشتر به مفهوم تأکید بر اشتراکات عقیدتى و فقهى در آنهاست.
* اختلاف‌هاى سنى و شیعه مانند اختلافات مذاهب مختلف اهل تسنن است.
* تکیه بر مطالعه‌ها و پژوهش‌هاى مقایسه‌اى در عرصه‌هاى مختلف قرآن و حدیث لازم است.
* اختلاف‌هاى سیاسى حاکمان به اختلاف‌هاى مذهبى، جنبه سیاسى بخشیده است و باید گرایش‌ها و جنبه‌هاى سیاسى از ساختار معرفتى اسلام زدوده شود.
این میثاق تأکید دارد که وحدت به معناى نفى نهادهاى مشخص نیست و هیچ مانعى دربرابر پلورالیسم سیاسى و تشکیلاتى وجود ندارد و این از ویژگى‌هاى شیوه اهل بیت(علیهم السلام) به شمارمى‌رود.<br>
در همین راستا تفسیر و تبیین دیگرى از «تقیه» نیز ارائه شده و از جمله تلاش‌هاى عملى به منظور حفظ و حراست از وحدت تلقى گشته است. سپس نویسنده پایه‌هاى زیر را به مثابه پایه‌هاى این میثاق در نظر مى‌گیرد:<br>
* اول: اصول اصلى و مسلّم اسلام، وحدت‌بخش مسلمانان و بیان‌گر هویت امت اسلامى است.
* دوم: مذهب گرایى، پدیده‌اى طبیعى است و نباید آن را حرکتى تفرقه‌آمیز تلقى کرد و همه مذاهب، صرف نظر از این که در اکثریت باشند یا اقلیت، از مشروعیت کامل برخوردارند و باید عقاید و باورهاى آنها را مورد احترام قرار داد و درک کرد.
* سوم: ملاک اظهار نظر در مورد هر مذهبى، علما و کتاب‌هاى اساسى آن مذهب است، نه دیدگاه‌هاى غیر عادى یا نقل قول‌هاى دیگران از آن مذهب.
* چهارم: تبلیغ فرقه‌اى (تبشیر) در میان مسلمانان مجاز نیست، ولى انتقال برخاسته از ایمان قلبى از یک مذهب به مذهب دیگر اشکالى ندارد و باید به آن احترام گذاشت.
* در این‌جا مرحوم شمس‌الدین به تحکیم و تقویت حرکت گشایش باب اجتهاد فرا مى‌خواند و در این راستا به دو نوع اجتهاد اشاره مى‌کند: یکى براى برآوردن نیاز پیروان هر مذهب و دیگرى برطرف کردن نیاز امت اسلام که مجامع علمى و فکرى بدان مى‌پردازند. وى هم‌چنین به فراخوان آیت‌الله‌العظمى بروجردى(رحمة الله) به مرجعیت علمى اهل بیت(علیهم السلام) و کنار گذاران بحث در جنبه‌هاى سیاسى ـ تاریخى، اشاره‌اى مى کند.
* پنجم: اکثریت و اقلیت ملاک نیست. او در این جا اشاره‌اى به سمت‌گیرى وحدت‌گرایانه مذهب جعفرى دارد. <ref>مجله رسالة التقريب، شماره 33، ص 177</ref>این مسئله با روشنى بیشتر، هماهنگى گسترده تر و شجاعت و جرئت فزون‌تر همراه با تعریف مفاهیم و مطرح شده‌است.
===3ـ تجربه مؤسسه خیریه آیت‌الله‌العظمى خویى===
مرحوم حجت الاسلام سید عبدالمجید خویى رئیس این مؤسسه برگزارى کنفرانسى را در دمشق به تاریخ 23 ذى الحجه 1420، یعنى روزهاى پایانى قرن بیستم پیشنهاد کرد و بر استراتژى تقریب میان مذاهب اسلامى انگشت گذارد. در این کنفرانس شمارى از علماى مذاهب مختلف و اندیشمندان آنها همراه نمایندگانى از برخى مراکز و حوزه‌هاى علمیه جهان اسلام و خارج از آن شرکت داشتند که جدا از سخن‌رانى‌هاى افتتاحیه و خوشامدگویى‌ها که جملگى بر نزدیکى و تقریب و وحدت اشاره داشتند، سخنران‌هاى اصلى بر موارد زیر تأکید نمودند:<br>
# ـ سیاست گفت‌وگو؛
# ـ سیاست گفت‌وگو؛
# ـ کنترل بحران‌هاى مذهبى؛
# ـ کنترل بحران‌های مذهبی؛
# ـ فرهنگ تقریب؛
# ـ فرهنگ تقریب؛
# ـ مطالعه‌هاى مقایسه‌اى؛
# ـ مطالعه‌های مقایسه‌ای؛
# ـ اهمیت اجتهاد؛
# ـ اهمیت اجتهاد؛
# ـ نقش نهادها در روند تقریب؛
# ـ نقش نهادها در روند تقریب؛
# ـ ملاک‌ها و معیارهاى نقد علمى؛
# ـ ملاک‌ها و معیارهای نقد علمی؛
# ـ استراتژى تقریب؛
# ـ استراتژی تقریب؛
# ـ زمینه‌هاى اختلاف میان مسلمانان؛
# ـ زمینه‌های اختلاف میان مسلمانان؛
# ـ تفرفه میان مسلمانان؛
# ـ تفرفه میان مسلمانان؛
# ـ برنامه‌هاى عملى براى پر کردن فاصله‌ها؛
# ـ برنامه‌های عملی برای پر کردن فاصله‌ها؛
# ـ ایده اسلام بدون مذاهب؛
# ـ ایده اسلام بدون مذاهب؛
# ـ ضرورت تقریب.
# ـ ضرورت تقریب.
در بیانیه پایانى نیز فراخوانى براى موارد زیر مطرح شد:
 
# ـ فراخوان سازمان‌ها و نهادهاى مختلف براى کوشش به منظور تحقق تقریب مذاهب؛
در بیانیه پایانی نیز فراخوانی برای موارد زیر مطرح شد:
 
# ـ فراخوان سازمان‌ها و نهادهای مختلف برای کوشش به منظور تحقق تقریب مذاهب؛
# ـ تعمیم فرهنگ تقریب؛
# ـ تعمیم فرهنگ تقریب؛
# ـ انتشار کتاب‌ها و نشریه‌هاى دوره‌اى؛
# ـ انتشار کتاب‌ها و نشریه‌های دوره‌ای؛
# ـ بهره‌گیرى از رسانه‌هاى گروهى؛
# ـ بهره‌گیری از رسانه‌های گروهی؛
# ـ دعوت از وزارتخانه‌هاى آموزش و پرورش براى گسترش فرهنگ تقریب؛
# ـ دعوت از وزارتخانه‌های آموزش و پرورش برای گسترش فرهنگ تقریب؛
# ـ درخواست از سازمان‌هاى فرهنگى براى برگزارى و سازماندهى گردهمایى‌هاى تقریبى؛
# ـ درخواست از سازمان‌های فرهنگی برای برگزاری و سازماندهی گردهمایی‌های تقریبی؛
# ـ تأکید بر تقریب در خطبه‌هاى نماز جمعه و درس‌هاى دینى؛
# ـ تأکید بر تقریب در خطبه‌های نماز جمعه و درس‌های دینی؛
# ـ دعوت از مؤلفین به عدم گسترش اختلاف‌ها؛
# ـ دعوت از مؤلفین به عدم گسترش اختلاف‌ها؛
# ـ تسهیل جابه‌جایى کتاب در میان کشورهاى اسلامى.
# ـ تسهیل جابه‌جایی کتاب در میان کشورهای اسلامی.
به رغم مطرح شدن مقاله‌ها و بحث‌هاى ارزشمند در این کنفرانس و اشاره به برخى ابعاد استراتژى تقریب، متأسفانه در این زمینه، جز در حد بسیار اندک، شاهد پیشرفتى نبودیم که البته چیزى از ارزش‌هاى این تلاش مقدس نمى‌کاهد.
 
===4ـ تجربه علمى «ایسسکو»===
به رغم مطرح شدن مقاله‌ها و بحث‌های ارزشمند در این کنفرانس و اشاره به برخی ابعاد استراتژی تقریب، متأسفانه در این زمینه، جز در حد بسیار اندک، شاهد پیشرفتی نبودیم که البته چیزی از ارزش‌های این تلاش مقدس نمی‌کاهد.
[[آیسسکو]] (سازمان علمى، آموزشى و تربیتى کشورهاى عضو سازمان کنفرانس اسلامى) مهم‌ترین سازمان اسلامى است که به تقریب به مثابه هدفى استراتژیک نگریست و براى آن اهمیت ویژه‌اى قائل شد، زیرا این سازمان نهاد تخصصى تقریب به شمار مى‌رود و مدیریت و به ویژه دبیر کل آن، استاد دکتر تویجرى که افق‌هاى گسترده‌اى را براى این نهاد گشوده است، توجه خاصى به این مسئله دارد. ایسسکو در این زمینه استراتژى‌هاى چندى را تدوین کرده است که از آن جمله است:
 
# ـ استراتژى توسعه و پیشرفت پرورش دینى در کشورهاى اسلامى در سال 1988 م؛
==== 4ـ تجربه علمی «ایسسکو» ====
# ـ استراتژى (راهبرد) فرهنگى جهان اسلام در سال 1991م؛
[[آیسسکو]] (سازمان علمی، آموزشی و تربیتی کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی) مهم‌ترین سازمان اسلامی است که به تقریب به مثابه هدفی استراتژیک نگریست و برای آن اهمیت ویژه‌ای قائل شد، زیرا این سازمان نهاد تخصصی تقریب به شمار می‌رود و مدیریت و به ویژه دبیر کل آن، استاد دکتر تویجری که افق‌های گسترده‌ای را برای این نهاد گشوده است، توجه خاصی به این مسئله دارد. ایسسکو در این زمینه استراتژی‌های چندی را تدوین کرده است که از آن جمله است:
# ـ استراتژى توسعه علوم و فناورى در کشورهاى اسلامى در سال 1997 م؛
 
# ـ استراتژى فعالیت‌هاى فرهنگى در غرب در سال 2000 م؛
# ـ استراتژی توسعه و پیشرفت پرورش دینی در کشورهای اسلامی در سال 1988 م؛
# ـ استراتژى بهره‌گیرى از نخبگان مهاجر کشورهاى اسلامى در غرب در سال 2002 م.
# ـ استراتژی (راهبرد) فرهنگی جهان اسلام در سال 1991م؛
هم‌چنین این نهاد به موضوع تقریب مذاهب اسلامى اهمیت ویژه‌اى داد و در این زمینه دو سمینار برگزار کرد: یکى در سال 1991م و دیگرى در سال 1996م. این سازمان به گروهى از علما و متخصصان مأموریت داد تا طرح «استراتژى تقریب مذاهب اسلامى» را تدوین کنند. این طرح پس از تدوین به کنفرانس وزراى خارجه کشورهاى اسلامى در تهران (دوره سى‌ام، سال 2003) ارائه و در دهمین کنفرانس سران کشورهاى عضو سازمان کنفرانس اسلامى در بوتراجایا ([[مالزى]]) تصویب شد.<br>
# ـ استراتژی توسعه علوم و فناوری در کشورهای اسلامی در سال 1997 م؛
در مقدمه طرح استراتژى یاد شده بر موارد زیر انگشت گذارده شده است:
# ـ استراتژی فعالیت‌های فرهنگی در غرب در سال 2000 م؛
# ـ تضمین شرایط درستى و سلامتى استراتژى تقریب شامل: حسن نیت؛ گفت‌وگوى مبتنى بر پایه‌هاى منطقى و یارى گرفتن از کارشناسان و پذیرش دولت‌ها و علما در این فراخوان و مشارکت نهادها در عملیات اجرایى آن.
# ـ استراتژی بهره‌گیری از نخبگان مهاجر کشورهای اسلامی در غرب در سال 2002 م.
# ـ پایه‌هاى فکرى تقریب شامل این موارد است: پالایش شریعت از اختلاف‌هاى فکرى؛ تکثیر احکام شرعى گردآورنده و وحدت‌بخش مذاهب؛ غناى فقهى برخاسته از تعدد اجتهادهایى که منجر به تدوین حدیث شده است. گردآورى ادله وگسترش قواعد اجتهاد خود به استحکام و دقت هر چه بیشتر این راه مى‌انجامد.
 
# ـ اهمیت تقریب مذاهب برخاسته از این مبانى است: اهداف وحدت بخش اسلام، شرایط و مقتضیات مسلمانان.
هم‌چنین این نهاد به موضوع تقریب مذاهب اسلامی اهمیت ویژه‌ای داد و در این زمینه دو سمینار برگزار کرد: یکی در سال 1991م و دیگری در سال 1996م. این سازمان به گروهی از علما و متخصصان مأموریت داد تا طرح «استراتژی تقریب مذاهب اسلامی» را تدوین کنند. این طرح پس از تدوین به کنفرانس وزرای خارجه کشورهای اسلامی در تهران (دوره سی‌ام، سال 2003) ارائه و در دهمین کنفرانس سران کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی در بوتراجایا ([[مالزی]]) تصویب شد.<br>
# ـ مسؤولیت تقریب بر دوش دستگاه‌ها، نهادها و مؤسسه‌هاى دولتى و غیر دولتى است؛ یعنى مسؤولیتى گروهى به شمار مى‌رود.
در مقدمه طرح استراتژی یاد شده بر موارد زیر انگشت گذارده شده است:
 
# ـ تضمین شرایط درستی و سلامتی استراتژی تقریب شامل: حسن نیت؛ گفت‌وگوی مبتنی بر پایه‌های منطقی و یاری گرفتن از کارشناسان و پذیرش دولت‌ها و علما در این فراخوان و مشارکت نهادها در عملیات اجرایی آن.
# ـ پایه‌های فکری تقریب شامل این موارد است: پالایش شریعت از اختلاف‌های فکری؛ تکثیر احکام شرعی گردآورنده و وحدت‌بخش مذاهب؛ غنای فقهی برخاسته از تعدد اجتهادهایی که منجر به تدوین حدیث شده است. گردآوری ادله وگسترش قواعد اجتهاد خود به استحکام و دقت هر چه بیشتر این راه می‌انجامد.
# ـ اهمیت تقریب مذاهب برخاسته از این مبانی است: اهداف وحدت بخش اسلام، شرایط و مقتضیات مسلمانان.
# ـ مسؤولیت تقریب بر دوش دستگاه‌ها، نهادها و مؤسسه‌های دولتی و غیر دولتی است؛ یعنی مسؤولیتی گروهی به شمار می‌رود.
# ـ حفظ اختلاف در فروع و اصول.
# ـ حفظ اختلاف در فروع و اصول.
تمام مذاهب فقهى بدون استثنا اجتهادهاى خود را منحصر به فروع کرده‌اند. این مسئله خود نویدبخش رحمت، گشایش و پاسخ گویى به تنوع امت و مصالح آنان است. هم‌چنین بزرگان مذاهب با گشاده‌رویى، شاگردى نزدیک دیگر را پذیرفته و نسبت به هم همدلى نشان داده و هرگز تن به قطع رابطه نداده‌اند. و نیز این که آیین دقیق و مشخصى براى تقریب باید در نظر گرفت. اختلاف‌هاى فقهى میان فقه جعفرى و فقه مذاهب اهل سنت، چندان تفاوتى با اختلاف مذاهب چهارگانه اهل سنت ندارد. از آن جا که عرصه این اختلاف‌ها تنها فروع دین است لطمه‌اى به کیان امت واحد اسلامى نمى‌زنند. استناد دایرة المعارف‌هاى فقهى ـ علمى به مذاهب اجتهادى هشت‌گانه و فتواى الازهرشریف مبنى بر جواز پاى‌بندى به مذهب جعفرى و اقدام به تدریس آن در این جامعه، خود نمونه‌هایى درست و الگوهایى خوب براى تنوع و گوناگونى است. ما در چارچوب وحدت اصولى، نیازمند گسترش اجتهاد منضبط در فقه هستیم.<br>
 
مسلمانان نیز در اصول عقیده، شریعت و «امت» که ره‌آوردى چون وحدت در «تمدن» و «دارالاسلام» دارد، متفق‌اند و در این چارچوب، پلورالیسم، طبیعى و فاقد هر گونه اشکالى است و تکفیر، تفسیق و تبدیع (اتهام به بدعت‌گذارى) را در پى ندارد.<br>
تمام مذاهب فقهی بدون استثنا اجتهادهای خود را منحصر به فروع کرده‌اند. این مسئله خود نویدبخش رحمت، گشایش و پاسخ گویی به تنوع امت و مصالح آنان است. هم‌چنین بزرگان مذاهب با گشاده‌رویی، شاگردی نزدیک دیگر را پذیرفته و نسبت به هم همدلی نشان داده و هرگز تن به قطع رابطه نداده‌اند. و نیز این که آیین دقیق و مشخصی برای تقریب باید در نظر گرفت. اختلاف‌های فقهی میان فقه جعفری و فقه مذاهب اهل سنت، چندان تفاوتی با اختلاف مذاهب چهارگانه اهل سنت ندارد. از آن جا که عرصه این اختلاف‌ها تنها فروع دین است لطمه‌ای به کیان امت واحد اسلامی نمی‌زنند. استناد دایرة المعارف‌های فقهی ـ علمی به مذاهب اجتهادی هشت‌گانه و فتوای الازهرشریف مبنی بر جواز پای‌بندی به مذهب جعفری و اقدام به تدریس آن در این جامعه، خود نمونه‌هایی درست و الگوهایی خوب برای تنوع و گوناگونی است. ما در چارچوب وحدت اصولی، نیازمند گسترش اجتهاد منضبط در فقه هستیم.<br>
تقریب با هدف پرهیز از اختلاف‌هاى عقیدتى، نفى عناصر تکفیر و انتقال اختلاف‌ها از جبهه‌بندى کفر و ایمان به درست و نادرست، مطلوب نیز مى‌باشد.<br>
مسلمانان نیز در اصول عقیده، شریعت و «امت» که ره‌آوردی چون وحدت در «تمدن» و «دارالاسلام» دارد، متفق‌اند و در این چارچوب، پلورالیسم، طبیعی و فاقد هر گونه اشکالی است و تکفیر، تفسیق و تبدیع (اتهام به بدعت‌گذاری) را در پی ندارد.<br>
در فصل اول این استراتژى، از فقه اختلاف و تلاش‌هاى تقریب سخن به میان آمده است و ابتدا به نقشه‌هاى دشمنان امت در تشدید اختلاف میان طوایف مختلف مسلمانان اشاره شده است؛ تفرقه‌هایى که گاه اختلاف‌هاى کورى به شمار رفته باعث آشفتگى اوضاع مى شده‌اند و به همین دلایل قرآن کریم نیز ما را از آنها بر حذر داشته است. سپس این فصل به احادیث شریفى مى‌پردازد که اهمیت وحدت و هم‌دلى و هم‌گرایى را مطرح کرده، بر احترام گذاشتن به نظریه‌هاى دیگران و پاسدارى از اخوت اسلامى تأکید نموده، موارد زیر را مورد توجه قرار مى‌دهد:
تقریب با هدف پرهیز از اختلاف‌های عقیدتی، نفی عناصر تکفیر و انتقال اختلاف‌ها از جبهه‌بندی کفر و ایمان به درست و نادرست، مطلوب نیز می‌باشد.<br>
# ـ تقریب نه به معناى ذوب یا ادغام مذاهب در همدیگر، بلکه گامى به سوى هم دلى است.
در فصل اول این استراتژی، از فقه اختلاف و تلاش‌های تقریب سخن به میان آمده است و ابتدا به نقشه‌های دشمنان امت در تشدید اختلاف میان طوایف مختلف مسلمانان اشاره شده است؛ تفرقه‌هایی که گاه اختلاف‌های کوری به شمار رفته باعث آشفتگی اوضاع می‌شده‌اند و به همین دلایل قرآن کریم نیز ما را از آنها بر حذر داشته است. سپس این فصل به احادیث شریفی می‌پردازد که اهمیت وحدت و هم‌دلی و هم‌گرایی را مطرح کرده، بر احترام گذاشتن به نظریه‌های دیگران و پاسداری از اخوت اسلامی تأکید نموده، موارد زیر را مورد توجه قرار می‌دهد:
# ـ باید اختلاف‌هاى فکرى طبیعى از حوادث خونین تاریخى جدا گردد.
 
# ـ تبلیغ منفى از مذاهب به پراکندگى امت منجر مى‌گردد.
# ـ تقریب نه به معنای ذوب یا ادغام مذاهب در همدیگر، بلکه گامی به سوی هم دلی است.
آن گاه در این فصل از تلاش‌هاى انجام شده در راه تقریب مذاهب سخن به میان آمده است. به لحاظ تاریخى، اولین نشانه‌هاى اختلاف و تمایز در قرن دوم هجرى مطرح شد و اختلاف‌هاى سیاسى گوناگون مذهبى و تعصب‌ها را دامن زد، البته از طرف دیگر از همان زمان شاهد تصاویر بسیار پرشکوهى از تسامح و هم‌دلى نیز بودیم.  
# ـ باید اختلاف‌های فکری طبیعی از حوادث خونین تاریخی جدا گردد.
در ادامه این فصل مى‌خوانیم: [[امام على (ع)|حضرت على(علیه‌السلام)]] به رغم اختلاف با برخى صحابه و مسائل مربوط به دوره زمامدارى‌اش، هرگز در سینه خود جایى براى کینه باقى نگذاشت و به کسى‌نیز اجازه نداد از خلفاى پیش از خود بدگویى کند.<br>
# ـ تبلیغ منفی از مذاهب به پراکندگی امت منجر می‌گردد.
علاوه بر این، بزرگان و ائمه مذاهب مختلف اسلامى به فراگیرى دانش از یک‌دیگر پرداخته هم‌دیگر را یارى کرده‌اند. در این راستا «مالک بن انس» نظر منصور، خلیفه عباسى را در اجبارى کردن آموزش «الموطأ» نپذیرفت. [[شریف رضى]] هم در تفسیر خود از علماى اهل سنت نقل حدیث کرده، صاحب سیوطى نیز یادآور شده که صحیح مسلم سرشار از احادیث شیعه است.
 
هم‌چنین در قرن چهارم هجرى، مناظره‌هاى علمى میان باقلانى و شیخ مفید، شهرت یافت. [[شیخ طوسى]]، از بزرگان شیعه در قرن پنجم، در اعتدال و توازن آن‌چنان مشهور شده بود که خلیفه عباسى مهم‌ترین کرسى علمى آن زمان را به وى واگذار کرد. فخر رازى نزد [[شیخ سدید الدین حلى]] شاگردى کرد و شهید اول نیز نزد چهل تن از علماى اهل سنت تلمذ نمود.
آن گاه در این فصل از تلاش‌های انجام شده در راه تقریب مذاهب سخن به میان آمده است. به لحاظ تاریخی، اولین نشانه‌های اختلاف و تمایز در قرن دوم هجری مطرح شد و اختلاف‌های سیاسی گوناگون مذهبی و تعصب‌ها را دامن زد، البته از طرف دیگر از همان زمان شاهد تصاویر بسیار پرشکوهی از تسامح و هم‌دلی نیز بودیم.  
در قرن نوزدهم میلادى، [[سید جمال الدین اسدآبادی|سیدجمال الدین اسدآبادى]] و [[رشید رضا]] ظهور کردند. سپس دارالتقریب قاهره در نیمه قرن بیستم شکل گرفت. موسسه اردنى «آل البیت» نیز در امر تقریب مذاهب، نقش قابل توجه‌اى ایفا کرد و بالأخره مجمع جهانى تقریب در سال 1991 م تاسیس شد.<br>
در ادامه این فصل می‌خوانیم: حضرت علی(علیه‌السلام) به رغم اختلاف با برخی صحابه و مسائل مربوط به دوره زمامداری‌اش، هرگز در سینه خود جایی برای کینه باقی نگذاشت و به کسی‌نیز اجازه نداد از خلفای پیش از خود بدگویی کند.<br>
در فصل دوم، روى مفاهیم تقریب و منابع آن انگشت گذارده شده است و پس از ارائه تعریف‌هاى فشرده‌اى از '''«استراتژى»، «تقریب»، «مذاهب»، «اختلاف» و «مسائل»،''' از منابع و دلایل سخن به میان آمده است که داراى تقسیم بندى زیر هستند:
علاوه بر این، بزرگان و ائمه مذاهب مختلف اسلامی به فراگیری دانش از یک‌دیگر پرداخته هم‌دیگر را یاری کرده‌اند. در این راستا «مالک بن انس» نظر منصور، خلیفه عباسی را در اجباری کردن آموزش «الموطأ» نپذیرفت. [[شریف رضی]] هم در تفسیر خود از علمای اهل سنت نقل حدیث کرده، صاحب سیوطی نیز یادآور شده که صحیح مسلم سرشار از احادیث شیعه است.
دلایل نقلى شامل کتاب، سنت و اجماع، و دلایل عقلى هم‌چون قیاس، مصالح مرسله، استحسان، عرف، سدالذرائع، استصحاب و عقل که برخى از این دلایل را همگان قبول دارند. برخى از آنها نیز نقلى و مورد اختلاف است که فهم دقیق آنها منجر به تقریب مى‌شود.
هم‌چنین در قرن چهارم هجری، مناظره‌های علمی میان باقلانی و شیخ مفید، شهرت یافت. [[محمد بن حسن طوسی|شیخ طوسی]]، از بزرگان شیعه در قرن پنجم، در اعتدال و توازن آن‌چنان مشهور شده بود که خلیفه عباسی مهم‌ترین کرسی علمی آن زمان را به وی واگذار کرد. فخر رازی نزد [[شیخ سدید الدین حلی|شیخ سدیدالدین حلی]] شاگردی کرد و شهید اول نیز نزد چهل تن از علمای اهل سنت تلمذ نمود.
در فصل سوم، سخن از پیدایش و رشد و تکامل مذاهب به میان آمده و اولین محور بحث آن پیدایش مذاهب است که در سه بعد، مورد بررسى قرار گرفته است:
در قرن نوزدهم میلادی، [[سید جمال الدین اسد آبادی|سیدجمال‌الدین اسدآبادی]] و [[رشید رضا]] ظهور کردند. سپس دارالتقریب قاهره در نیمه قرن بیستم شکل گرفت. موسسه اردنی «آل البیت» نیز در امر تقریب مذاهب، نقش قابل توجه‌ای ایفا کرد و بالأخره مجمع جهانی تقریب در سال 1991 م تاسیس شد.<br>
* ـ بعد سیاسى: فتنه زمان خلیفه سوم منجر به تقسیم مسلمانان در دوره زمام‌دارى حضرت على(علیه‌السلام) به خوارج، شیعه، مرجئه و اهل سنت (جماعت) گردید.
در فصل دوم، روی مفاهیم تقریب و منابع آن انگشت گذارده شده است و پس از ارائه تعریف‌های فشرده‌ای از '''«استراتژی»، «تقریب»، «مذاهب»، «اختلاف» و «مسائل» ،''' از منابع و دلایل سخن به میان آمده است که دارای تقسیم‌بندی زیر هستند:
* ـ بعد عقیدتى: مسلمانان در خصوص امامت، ایمان و کفر و قضا و قدر و نیز صفات الهى دچار اختلاف نظر شدند.
دلایل نقلی شامل کتاب، سنت و اجماع، و دلایل عقلی هم‌چون قیاس، مصالح مرسله، استحسان، عرف، سدالذرائع، استصحاب و عقل که برخی از این دلایل را همگان قبول دارند. برخی از آنها نیز نقلی و مورد اختلاف است که فهم دقیق آنها منجر به تقریب می‌شود.
* ـ بعد فقهى: در این قسمت به تاریخچه گذرایى از فقه اشاره مى‌گردد و در خصوصمذاهب حنفى، مالکى، شافعى، حنبلى، جعفرى، زیدى و اباضى به تفصیل سخن رانده مى‌شود. بدین ترتیب از مذاهب مختلف، شیوه‌ها و روش‌هاى هر یک و برخى قواعد فقهى آنها سخن به میان مى‌آید.
در فصل سوم، سخن از پیدایش و رشد و تکامل مذاهب به میان آمده و اولین محور بحث آن پیدایش مذاهب است که در سه بعد، مورد بررسی قرار گرفته است:
در محور دوم این فصل، اصول فقه و نقش آن در تقریب مذاهب اسلامى و در محور سوم ضوابط و معیارهاى اختلاف بیان شده است.
 
فصل چهارم، عنوان «عرصه‌هاى تقریب» را بر خود دارد، ولى در آن از ابزارهایى چون: گفت‌وگوى فکرى بحث و مطالعه و بررسى، تبلیغ و تألیف سخن به میان مى‌آید و گفتارى در مورد اقلیت‌هاى مسلمان نیز بدان افزوده مى شود.<br>
* ـ بعد سیاسی: فتنه زمان خلیفه سوم منجر به تقسیم مسلمانان در دوره زمام‌داری حضرت علی(علیه‌السلام) به خوارج، شیعه، مرجئه و اهل سنت (جماعت) گردید.
فصل پنجم، اختصاص به هدف‌هاى تقریب دارد که عبارت‌اند از:<br>
* ـ بعد عقیدتی: مسلمانان در خصوص امامت، ایمان و کفر و قضا و قدر و نیز صفات الهی دچار اختلاف نظر شدند.
* ـ کوشش در راه کاستن از اختلاف میان مکتب‌هاى اجتهادى؛
* ـ بعد فقهی: در این قسمت به تاریخچه گذرایی از فقه اشاره می‌گردد و در خصوصمذاهب حنفی، مالکی، شافعی، حنبلی، جعفری، زیدی و اباضی به تفصیل سخن رانده می‌شود. بدین ترتیب از مذاهب مختلف، شیوه‌ها و روش‌های هر یک و برخی قواعد فقهی آنها سخن به میان می‌آید.
* ـ اثبات اجتهادى بودن اختلاف‌ها نه جوهرى بودن آنها؛
 
در محور دوم این فصل، اصول فقه و نقش آن در تقریب مذاهب اسلامی و در محور سوم ضوابط و معیارهای اختلاف بیان شده است.
فصل چهارم، عنوان «عرصه‌های تقریب» را بر خود دارد، ولی در آن از ابزارهایی چون: گفت‌وگوی فکری بحث و مطالعه و بررسی، تبلیغ و تألیف سخن به میان می‌آید و گفتاری در مورد اقلیت‌های مسلمان نیز بدان افزوده می‌شود.<br>
فصل پنجم، اختصاص به هدف‌های تقریب دارد که عبارت‌اند از:
 
* ـ کوشش در راه کاستن از اختلاف میان مکتب‌های اجتهادی؛
* ـ اثبات اجتهادی بودن اختلاف‌ها نه جوهری بودن آنها؛
* ـ تعریف حقیقت تقریب؛
* ـ تعریف حقیقت تقریب؛
* ـ اشاره به وجود عرصه‌هاى اختلاف در تمام مذاهب؛
* ـ اشاره به وجود عرصه‌های اختلاف در تمام مذاهب؛
* ـ ایجاد هم دلى میان پیروان مذاهب مختلف؛
* ـ ایجاد هم دلی میان پیروان مذاهب مختلف؛
* ـ تأکید بر کثرت عرصه‌هاى مشترک نسبت به عرصه‌هاى اختلاف؛
* ـ تأکید بر کثرت عرصه‌های مشترک نسبت به عرصه‌های اختلاف؛
* ـ آگاهى علمى از ریشه‌هاى اختلاف براى پى بردن به موارد پنهان آن و تسهیل در خاموش کردن آتش اختلاف‌ها.
* ـ آگاهی علمی از ریشه‌های اختلاف برای پی بردن به موارد پنهان آن و تسهیل در خاموش کردن آتش اختلاف‌ها.
در پایان این فصل به اهداف استراتژى تقریب پرداخته شده است.<br>
در فصل ششم درباره شیوه‌هاى اجراى این استراتژى و اقدام‌هاى عملى در سطوح مختلف ملى، منطقه‌اى و بین المللى سخن به میان آمده است.
در پایان بیان فشرده‌اى از این استراتژى، اشاره به چند نکته در همین راستا ضرورى است:<br>
نکته اول: این کار فى نفسه عملى بسیار جالب، مبتکرانه و سزاوار قدردانى است.<br>
نکته دوم: شمارى ملاحظات تاریخى و علمى وجود دارد که امید است براى تصحیح آنها اقدام شود، از جمله:
# ـ تکرار چند باره برخى مطالب.
# ـ [[امام صادق (ع)|امام صادق(علیه‌السلام)]] شاگردى هیچ یک از رهبران مذاهب را نکرد، ولى بسیارى از آنان افتخار شاگردى ایشان را داشتند.
# ـ برخى از آنچه به عنوان دلایل عقلى ذکر شده است، از جمله «استصحاب»، حتى دلیل اجتهادى هم به شمار نمى‌رود، بلکه بیشتر به عنوان یک اصل عملى استصحاب تلقى مى‌گردد.
# ـ در سخن از پیدایش و شکل‌گیرى مذاهب نیز خطاهایى وجود دارد.<br>
نکته سوم: مطالبى وجود دارد که حتى با پذیرش تعریف ارائه شده از استراتژى، باید از متن طرح حذف شود، از جمله فصل سوم. هم‌چنین در مواردى، آمیختگى‌هایى در فصل‌هاى طرح دیده مى‌شود. به هر حال، جاى تشکر و قدردانى از این طرح وجود دارد و مسلّماً در تدوین و شکل دهى به استراتژى پیشنهادى به کار خواهد آمد.<br>
==د ـ نکاتى درباره استراتژى پیشنهادى==
ـ این طرح به صورت فشرده و مختصر ارائه شده‌است و از برنامه‌هاى عملى براى آینده سخن مى‌گوید. در نتیجه تمام توضیح‌ها و زمینه‌سازى‌ها به بخش اول واگذار شده‌است که کمیته ویژه‌اى آن را انجام خواهد داد.<br>
ـ فصل‌ها یا بخش‌هاى استراتژى پیشنهادى از یک ترتیت منطقى پیروى مى‌کنند، چنان‌که فصل اول به مفاهیم عمده و تعریف‌هاى مشخصى از هر یک از آنها اختصاص یافته‌است؛ فصل دوم به پایه‌هاى اصلى که تقریب بر آنها استوارشود، مى‌پردازد؛ فصل سوم بر رسالت مجمع ]جهانى تقریب مذاهب اسلامى[ و چشم‌اندازهاى آن انگشت گذارده‌است؛ و فصل چهارم درباره عرصه‌هاى فعالیت‌هاى «تقریبى»، سخن مى‌گوید؛ فصل پنجم ارزش‌ها و چارچوب‌هاى حاکم بر این روند را مطرح کرده‌است؛ فصل ششم از هدف‌هاى رسمى و سازمانى، برنامه‌هاى عملى ده ساله و بلندمدت براى رسیدن به اهداف مذکور، تنظیم هدف‌هاى سالانه و کوتاه مدت و بسیج امکانات مادى و انسانى لازم براى تحقق آنها سخن به میان مى‌آورد.<br>
* به اعتقاد ما، چشم‌اندازهاى قید شده در فصل سوم حامل ویژگى‌هایى است که در مقدمه یادآور شدیم.
* این طرح، متعرض ابزارهاى مورد نیاز براى تحقق هدف‌هاى آن، نمى‌شود، هم به این دلیل که معمولا مسئله بسیار روشن است و هم به این سبب که به طور اجمال در اساسنامه مجمع جهانى ]تقریب مذاهب اسلامى[ آمده است. البته راه براى پیشنهاد شمار بیشترى از این گونه ابزارها به هنگام بحث عمومى طرح هم‌چنان باز است.


==هـ ـ استراتژى [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی|مجمع جهانى تقریب مذاهب اسلامى]]==
در پایان این فصل به اهداف استراتژی تقریب پرداخته شده است.<br>
این مجمع در چارچوب تحقق اهداف و انتظارهاى خود، اقدام به تهیه و تدوین «طرح جامع برنامه راهبردى» خود نمود و طى نشست شوراى عالى بین‌المللى‌اش در تهران به تاریخ 3 و 4 دى ماه 1381 (برابر با 23 و 24 دسامبر 2002 و 18 و 19 شوال 1423) آن را به این شورا ارائه داد که پس از انجام بحث و بررسى و مناقشه و تعدیل‌هایى تصویب شد.
در فصل ششم درباره شیوه‌های اجرای این استراتژی و اقدام‌های عملی در سطوح مختلف ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی سخن به میان آمده است.
===1ـ مقدمات استراتژى===
در پایان بیان فشرده‌ای از این استراتژی، اشاره به چند نکته در همین راستا ضروری است:<br>
این بخش شامل موضوع‌هاى گوناگونى از جمله موارد زیر مى گردد:
نکته اول: این کار فی نفسه عملی بسیار جالب، مبتکرانه و سزاوار قدردانی است.<br>
* ـ تعریف‌هاى ضرورى؛
نکته دوم: شماری ملاحظات تاریخی و علمی وجود دارد که امید است برای تصحیح آنها اقدام شود، از جمله:
* ـ خلاصه‌اى از تاریخچه شکل‌گیرى مذاهب؛
 
* ـ فشرده‌اى از دلایل اختلاف فقها و دیگران؛
# ـ تکرار چند باره برخی مطالب.
* ـ نگاهى گذرا و تاریخى به برخورد رهبران مذاهب با یک‌دیگر؛
# ـ امام صادق(علیه‌السلام) شاگردی هیچ یک از رهبران مذاهب را نکرد، ولی بسیاری از آنان افتخار شاگردی ایشان را داشتند.
* ـ نگاهى گذرا و تاریخى به نقش حاکمان و منافع شخصى آنها در شعلهور ساختن آتش اختلاف بین مسلمانان و تبدیل مذهب گرایى به طایفه‌گرى ویران‌گر؛
# ـ برخی از آنچه به عنوان دلایل عقلی ذکر شده است، از جمله «استصحاب»، حتی دلیل اجتهادی هم به شمار نمی‌رود، بلکه بیشتر به عنوان یک اصل عملی استصحاب تلقی می‌گردد.
* ـ نقش برخى از حکام و علما در تحقق تقریب و نزدیکى بین مسلمانان؛
# ـ در سخن از پیدایش و شکل‌گیری مذاهب نیز خطاهایی وجود دارد.
* ـ تقریب در عصر کنونى و نقش «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه»ى قاهره در این زمینه؛
 
* ـ چگونگى تأسیس «مجمع جهانى تقریب مذاهب اسلامى»؛
نکته سوم: مطالبی وجود دارد که حتی با پذیرش تعریف ارائه شده از استراتژی، باید از متن طرح حذف شود، از جمله فصل سوم. هم‌چنین در مواردی، آمیختگی‌هایی در فصل‌های طرح دیده می‌شود. به هر حال، جای تشکر و قدردانی از این طرح وجود دارد و مسلّماً در تدوین و شکل‌دهی به استراتژی پیشنهادی به کار خواهد آمد.
 
=== د ـ نکاتی درباره استراتژی پیشنهادی ===
ـ این طرح به صورت فشرده و مختصر ارائه شده‌است و از برنامه‌های عملی برای آینده سخن می‌گوید. در نتیجه تمام توضیح‌ها و زمینه‌سازی‌ها به بخش اول واگذار شده‌است که کمیته ویژه‌ای آن را انجام خواهد داد.<br>
ـ فصل‌ها یا بخش‌های استراتژی پیشنهادی از یک ترتیت منطقی پیروی می‌کنند، چنان‌که فصل اول به مفاهیم عمده و تعریف‌های مشخصی از هر یک از آنها اختصاص یافته‌است؛ فصل دوم به پایه‌های اصلی که تقریب بر آنها استوارشود، می‌پردازد؛ فصل سوم بر رسالت مجمع]جهانی تقریب مذاهب اسلامی[و چشم‌اندازهای آن انگشت گذارده‌است؛ و فصل چهارم درباره عرصه‌های فعالیت‌های «تقریبی»، سخن می‌گوید؛ فصل پنجم ارزش‌ها و چارچوب‌های حاکم بر این روند را مطرح کرده‌است؛ فصل ششم از هدف‌های رسمی و سازمانی، برنامه‌های عملی ده ساله و بلندمدت برای رسیدن به اهداف مذکور، تنظیم هدف‌های سالانه و کوتاه مدت و بسیج امکانات مادی و انسانی لازم برای تحقق آنها سخن به میان می‌آورد.
 
* به اعتقاد ما، چشم‌اندازهای قید شده در فصل سوم حامل ویژگی‌هایی است که در مقدمه یادآور شدیم.
* این طرح، متعرض ابزارهای مورد نیاز برای تحقق هدف‌های آن، نمی‌شود، هم به این دلیل که معمولا مسئله بسیار روشن است و هم به این سبب که به طور اجمال در اساسنامه مجمع جهانی]تقریب مذاهب اسلامی[آمده است. البته راه برای پیشنهاد شمار بیشتری از این گونه ابزارها به هنگام بحث عمومی طرح هم‌چنان باز است.
 
=== هـ ـ استراتژی [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی|مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] ===
این مجمع در چارچوب تحقق اهداف و انتظارهای خود، اقدام به تهیه و تدوین «طرح جامع برنامه راهبردی» خود نمود و طی نشست شورای عالی بین‌المللی‌اش در تهران به تاریخ 3 و 4 دی ماه 1381 (برابر با 23 و 24 دسامبر 2002 و 18 و 19 شوال 1423) آن را به این شورا ارائه داد که پس از انجام بحث و بررسی و مناقشه و تعدیل‌هایی تصویب شد.
 
==== 1ـ مقدمات استراتژی ====
این بخش شامل موضوع‌های گوناگونی از جمله موارد زیر می‌گردد:
 
* ـ تعریف‌های ضروری؛
* ـ خلاصه‌ای از تاریخچه شکل‌گیری مذاهب؛
* ـ فشرده‌ای از دلایل اختلاف فقها و دیگران؛
* ـ نگاهی گذرا و تاریخی به برخورد رهبران مذاهب با یک‌دیگر؛
* ـ نگاهی گذرا و تاریخی به نقش حاکمان و منافع شخصی آنها در شعلهور ساختن آتش اختلاف بین مسلمانان و تبدیل مذهب گرایی به طایفه‌گری ویران‌گر؛
* ـ نقش برخی از حکام و علما در تحقق تقریب و نزدیکی بین مسلمانان؛
* ـ تقریب در عصر کنونی و نقش «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه»ی قاهره در این زمینه؛
* ـ چگونگی تأسیس «مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی»؛
* ـ نقاط ضعف و قوت حرکت مجمع و تقریب؛
* ـ نقاط ضعف و قوت حرکت مجمع و تقریب؛
* ـ چشم‌اندازها و انتظارهاى آینده از حرکت تقریب.
* ـ چشم‌اندازها و انتظارهای آینده از حرکت تقریب.


این بخش در آینده آماده خواهد شد.
این بخش در آینده آماده خواهد شد.


===2ـ استراتژى تقریب===
==== 2ـ استراتژی تقریب ====
====فصل نخست: مفاهیم تخصصى====
===== فصل نخست: مفاهیم تخصصی =====
ـ تقریب: تقریب طبق دیدگاه‌هاى مجمع جهانى تقریب مذاهب اسلامى به معناى نزدیک سازى پیروان مذاهب اسلامى به منظور آشنایى با یک‌دیگر از طریق تحقق هم‌دلى و برادرى‌دینى بر پایه اصول مشترک، ثابت و مسلّم اسلامى است.<br>
ـ تقریب: تقریب طبق دیدگاه‌های مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی به معنای نزدیک سازی پیروان مذاهب اسلامی به منظور آشنایی با یک‌دیگر از طریق تحقق هم‌دلی و برادری‌دینی بر پایه اصول مشترک، ثابت و مسلّم اسلامی است.<br>
ـ وحدت اسلامى: وحدت اسلامى عبارت است از: «همکارى میان پیروان مذاهب اسلامى بر پایه اصول مشترک، ثابت و مسلّم اسلامى و اتخاذ مواضع یکسان به منظور تحقق اهداف و مصالح عالیه امت اسلامى و گرفتن موضع متحد در برابر دشمنان امت با تضمین احترام به تعهدات عقیدتى و عملى هر فرد مسلمان در برابر مذهب خویش».<br>
ـ وحدت اسلامی: وحدت اسلامی عبارت است از: «همکاری میان پیروان مذاهب اسلامی بر پایه اصول مشترک، ثابت و مسلّم اسلامی و اتخاذ مواضع یکسان به منظور تحقق اهداف و مصالح عالیه امت اسلامی و گرفتن موضع متحد در برابر دشمنان امت با تضمین احترام به تعهدات عقیدتی و عملی هر فرد مسلمان در برابر مذهب خویش».<br>
ـ مذاهب اسلامى: منظور از مذاهب اسلامى، آن دسته از مکتب‌هاى فقهى اسلامى معروفى است که از نظام اجتهادى منسجم و مستند به قرآن و سنت برخوردارند. مکتب‌هاى فقهى به رسمیت شناخته شده از نظر مجمع جهانى تقریب مذاهب اسلامى عبارت‌اند از: حنفى، شافعى، مالکى و حنبلى از اهل سنت؛ اثنى عشرى، زیدى و بهره از شیعه؛ و مذهب اباضى.<br>
ـ مذاهب اسلامی: منظور از مذاهب اسلامی، آن دسته از مکتب‌های فقهی اسلامی معروفی است که از نظام اجتهادی منسجم و مستند به قرآن و سنت برخوردارند. مکتب‌های فقهی به رسمیت شناخته شده از نظر مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی عبارت‌اند از: حنفی، شافعی، مالکی و حنبلی از اهل سنت؛ اثنی عشری، زیدی و بهره از شیعه؛ و مذهب اباضی.<br>
البته مکتب‌هاى دیگرى نیز وجود دارد که یا فاقد پیرو هستند یا در شمار یکى از مذاهب پیش‌گفته تلقى مى‌شوند یا این که بیشتر بیان‌گر نظریه‌هاى فردى هستند و [پیروانشان] در عمل خود، به مذهب مشخصى مقید نیستند.<br>
البته مکتب‌های دیگری نیز وجود دارد که یا فاقد پیرو هستند یا در شمار یکی از مذاهب پیش‌گفته تلقی می‌شوند یا این که بیشتر بیان‌گر نظریه‌های فردی هستند و [پیروانشان] در عمل خود، به مذهب مشخصی مقید نیستند.
====فصل دوم: پایه‌هاى تقریب====
 
حرکت تقریب مذاهب اسلامى بر پایه اصول کلى استوار است که مهم‌ترینشان به این شرح است:
===== فصل دوم: پایه‌های تقریب =====
الف: قرآن مجید و سنت شریف نبوى، دو منبع اصلى و اساسى شریعت به شمار مى‌روند و وجه مشترک تمام مذاهب اسلامى نیز همین دو منبع است. حجیت منابع دیگر نیز منوط به آن است که از این دو، الهام گرفته شده باشند.<br>
حرکت تقریب مذاهب اسلامی بر پایه اصول کلی استوار است که مهم‌ترینشان به این شرح است:
ـ ایمان به اصول و ارکان ذیل، مهم‌ترین معیارى ویژگى اسلام است:
الف: قرآن مجید و سنت شریف نبوی، دو منبع اصلی و اساسی شریعت به شمار می‌روند و وجه مشترک تمام مذاهب اسلامی نیز همین دو منبع است. حجیت منابع دیگر نیز منوط به آن است که از این دو، الهام گرفته شده باشند.<br>
ـ ایمان به اصول و ارکان ذیل، مهم‌ترین معیاری ویژگی اسلام است:
 
* ایمان به وحدانیت خداوند متعال (توحید)؛
* ایمان به وحدانیت خداوند متعال (توحید)؛
* ایمان به نبوت و خاتمیت [[پیامبر اکرم(ص)|پیامبر اکرم حضرت محمد بن عبدالله(صلى‌الله‌علیه‌وآله)]] و این که سنت آن حضرت، بیان‌گر یکى از دو منبع اصلى دین است؛
* ایمان به نبوت و خاتمیت پیامبر اکرم حضرت محمد بن عبدالله(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و این که سنت آن حضرت، بیان‌گر یکی از دو منبع اصلی دین است؛
* ایمان به قرآن کریم و مفاهیم و احکام آن به مثابه مهم‌ترین منبع احکام دین اسلام؛
* ایمان به قرآن کریم و مفاهیم و احکام آن به مثابه مهم‌ترین منبع احکام دین اسلام؛
* ایمان به معاد (رستاخیز).
* ایمان به معاد (رستاخیز).
* عدم انکار ضرورت‌هاى دین و اذعان به ارکان اسلام از جمله نماز، زکات، روزه، حج، جهاد و... .<br>
* عدم انکار ضرورت‌های دین و اذعان به ارکان اسلام از جمله نماز، زکات، روزه، حج، جهاد و... .
ب: مشروعیت اجتهاد و آزادى مذاکره. اسلام با مشروعیت بخشیدن به اجتهاد در چارچوب منابع اصلى اسلام، اختلاف‌هاى فکرى را به رسمیت شناخته است. به همین دلیل نیز مسلمانان باید اختلاف در اجتهادها را امرى طبیعى تلقى کنند و به نظریه‌هاى یکدیگر به دیده احترام بنگرند.<br>
 
وحدت اسلامى از ویژگى‌هاى قرآنى امت اسلامى و در شمار اصولى است که از اهمیت به‌سزایى برخوردارند و در صورت تزاحم، نسبت به احکام دیگرى که از اهمیت کمترى برخوردارند، اولویت دارد.<br>
ب: مشروعیت اجتهاد و آزادی مذاکره. اسلام با مشروعیت بخشیدن به اجتهاد در چارچوب منابع اصلی اسلام، اختلاف‌های فکری را به رسمیت شناخته است. به همین دلیل نیز مسلمانان باید اختلاف در اجتهادها را امری طبیعی تلقی کنند و به نظریه‌های یکدیگر به دیده احترام بنگرند.<br>
اصل برادرى اسلامى پایه عمومى روش برخورد مسلمانان با یک‌دیگر است.
وحدت اسلامی از ویژگی‌های قرآنی امت اسلامی و در شمار اصولی است که از اهمیت به‌سزایی برخوردارند و در صورت تزاحم، نسبت به احکام دیگری که از اهمیت کمتری برخوردارند، اولویت دارد.<br>
====فصل سوم: رسالت مجمع و اهداف آن====
اصل برادری اسلامی پایه عمومی روش برخورد مسلمانان با یک‌دیگر است.
خلاصه رسالت مجمع جهانى تقریب، از این قرار است:
 
اعتلاى سطح آشنایى و آگاهى؛ تعمیق تفاهم میان پیروان مذاهب اسلامى؛ تقویت احترام متقابل؛ تحکیم پیوندهاى برادرى اسلامى میان مسلمانان و اجتناب از تبعیض بر اساس وابستگى‌هاى مذهبى، قومى و ملى به منظور تحقق امت واحد اسلامى.
===== فصل سوم: رسالت مجمع و اهداف آن =====
مجمع جهانى تقریب مذاهب اسلامى که ده‌ها تن از علماى مذاهب اسلامى از کشورهاى مختلف جهان را در درون خود جاى داده، یکى از مراکز مهمى است که به فراخوان‌هاى «تقریبى» و «وحدتى» در جهان اسلام شناخته شده و راه برخوردهاى سازنده میان پیروان مذاهب مختلف اسلامى را هموار ساخته است. در این راستا، مجمع در پى تحقق هدف‌هاى زیر طى ده سال آینده است:
خلاصه رسالت مجمع جهانی تقریب، از این قرار است:
* ـ کوشش در نزدیک ساختن هر چه بیشتر اوضاع زندگى جامعه اسلامى به شرایط و اوضاع زمان پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) از نظر توجه به برادرى دینى و از میان برداشتن جو دشمنى و تعصب فرقه‌اى میان پیروان مذاهب اسلامى.
اعتلای سطح آشنایی و آگاهی؛ تعمیق تفاهم میان پیروان مذاهب اسلامی؛ تقویت احترام متقابل؛ تحکیم پیوندهای برادری اسلامی میان مسلمانان و اجتناب از تبعیض بر اساس وابستگی‌های مذهبی، قومی و ملی به منظور تحقق امت واحد اسلامی.
* ـ گسترش همبستگى عملا موجود میان برخى مذاهب اسلامى به گونه‌اى که شامل تمام مذاهب مختلف مسلمانان گردد.
مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی که ده‌ها تن از علمای مذاهب اسلامی از کشورهای مختلف جهان را در درون خود جای داده، یکی از مراکز مهمی است که به فراخوان‌های «تقریبی» و «وحدتی» در جهان اسلام شناخته شده و راه برخوردهای سازنده میان پیروان مذاهب مختلف اسلامی را هموار ساخته است. در این راستا، مجمع در پی تحقق هدف‌های زیر طی ده سال آینده است:
* ـ پذیرفتن اختلاف میان مذاهب به وسیله عموم مسلمانان؛ اختلافى که خود برخاسته از اجتهادهاى منضبط است.
 
* ـ الگو قرار دادن رفتار ائمه و بزرگان مذهبى با یکدیگر به وسیله پیروان مذاهب مختلف اسلامى. عمل به این شیوه باید تمام پیروان مذاهب موجود در این زمان را شامل شود.
* ـ کوشش در نزدیک ساختن هر چه بیشتر اوضاع زندگی جامعه اسلامی به شرایط و اوضاع زمان پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) از نظر توجه به برادری دینی و از میان برداشتن جو دشمنی و تعصب فرقه‌ای میان پیروان مذاهب اسلامی.
====فصل چهارم: عرصه‌هاى تقریب====
* ـ گسترش همبستگی عملا موجود میان برخی مذاهب اسلامی به گونه‌ای که شامل تمام مذاهب مختلف مسلمانان گردد.
عرصه‌هاى تقریب مذاهب مختلف اسلامى، شامل تمام جنبه‌هاى زندگى پیروان این مذاهب مى شود و در این میان مى توان مشخصاً به موارد زیر اشاره کرد:
* ـ پذیرفتن اختلاف میان مذاهب به وسیله عموم مسلمانان؛ اختلافی که خود برخاسته از اجتهادهای منضبط است.
ـ عقاید: تمام مذاهب اسلامى داراى دیدگاه‌هاى یکسانى در خصوص اصول اعتقادى و ارکان اسلام هستند و اختلاف در فروع نیز لطمه‌اى به اصل اسلام و برادرى اسلامى نمى‌زند.
* ـ الگو قرار دادن رفتار ائمه و بزرگان مذهبی با یکدیگر به وسیله پیروان مذاهب مختلف اسلامی. عمل به این شیوه باید تمام پیروان مذاهب موجود در این زمان را شامل شود.
ـ فقه و قواعد آن: طبق دیدگاه محققانِ از فقهاى محقق مذاهب اسلامى، ابواب فقهى در مذاهب مختلف متضمن نقاط مشترک زیادى است و اختلاف در برخى مسائل فقهى، امرى طبیعى بوده و علت آن نیز درک و برداشت‌هاى متفاوت فقها و اجتهادهاى آنان است.<br>
 
ـ اخلاق و فرهنگ اسلامى: مذاهب اسلامى در مورد اصول اخلاقى و فرهنگ اسلامى در سطح فرد یا جامعه هیچ‌گونه‌اختلافى با یک‌دیگر ندارند. پیامبر اکرم(صلى‌الله‌علیه‌وآله) خود الگوى اخلاقى تمام مسلمانان است.
===== فصل چهارم: عرصه‌های تقریب =====
ـ تاریخ: تردیدى نیست که مسلمانان بر روند تاریخى مشترک در مقاطع اصلى آن اتفاق نظر دارند و اختلاف‌هاى فرعى یا جزئى را نیز مى‌توان در فضاى آرام مطرح کرد و به توافق در موارد بسیارى دست یافت. به هر حال نباید اجازه دهیم اختلاف‌ها، پیامدهاى زیان‌بار خود را بر روند حرکت کنونى امت اسلامى برجاى گذارد.<br>
عرصه‌های تقریب مذاهب مختلف اسلامی، شامل تمام جنبه‌های زندگی پیروان این مذاهب می‌شود و در این میان می‌توان مشخصاً به موارد زیر اشاره کرد:
ـ مواضع سیاسى امت اسلام: بى‌شک مسلمانان همگى داراى دشمن مشترکى هستند که شایسته است در صفى واحد، هم‌چون دژى استوار، در برابرش بایستند. هم از این رو که ویژگى‌ها و خصوصیت‌هاى امت اسلامى، چنین ایستادگى اى را حتمى مى‌سازد و هم از این نظر که هیچ یک از مذاهب اسلامى، متضمن مطلبى در نفى یا رد چنین موضعى نیست. لذا شایسته است که رهبران و علما و اندیشمندان اسلامى، سیاست متحد و واحدى را در برابر این دشمنان در پیش گیرند.<br>
ـ عقاید: تمام مذاهب اسلامی دارای دیدگاه‌های یکسانی در خصوص اصول اعتقادی و ارکان اسلام هستند و اختلاف در فروع نیز لطمه‌ای به اصل اسلام و برادری اسلامی نمی‌زند.
====فصل پنجم: اصول و ارزش‌ها====
ـ فقه و قواعد آن: طبق دیدگاه محققانِ از فقهای محقق مذاهب اسلامی، ابواب فقهی در مذاهب مختلف متضمن نقاط مشترک زیادی است و اختلاف در برخی مسائل فقهی، امری طبیعی بوده و علت آن نیز درک و برداشت‌های متفاوت فقها و اجتهادهای آنان است.<br>
با عنایت به آن چه گذشت، مجمع جهانى تقریب مذاهب اسلامى در سیاست‌هاى اصلاحى و اجراى برنامه‌هاى خود پایبند اصول و ارزش هاى زیر است:
ـ اخلاق و فرهنگ اسلامی: مذاهب اسلامی در مورد اصول اخلاقی و فرهنگ اسلامی در سطح فرد یا جامعه هیچ‌گونه‌اختلافی با یک‌دیگر ندارند. پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) خود الگوی اخلاقی تمام مسلمانان است.
* ـ ضرورت همکارى کامل در مواردى که مسلمانان بر آن اتفاق نظر دارند.
ـ تاریخ: تردیدی نیست که مسلمانان بر روند تاریخی مشترک در مقاطع اصلی آن اتفاق نظر دارند و اختلاف‌های فرعی یا جزئی را نیز می‌توان در فضای آرام مطرح کرد و به توافق در موارد بسیاری دست یافت. به هر حال نباید اجازه دهیم اختلاف‌ها، پیامدهای زیان‌بار خود را بر روند حرکت کنونی امت اسلامی برجای گذارد.<br>
* ـ ضرورت اتخاذ موضع منسجم و متحد در رویارویى با دشمنان اسلام.
ـ مواضع سیاسی امت اسلام: بی‌شک مسلمانان همگی دارای دشمن مشترکی هستند که شایسته است در صفی واحد، هم‌چون دژی استوار، در برابرش بایستند. هم از این رو که ویژگی‌ها و خصوصیت‌های امت اسلامی، چنین ایستادگی‌ای را حتمی می‌سازد و هم از این نظر که هیچ یک از مذاهب اسلامی، متضمن مطلبی در نفی یا رد چنین موضعی نیست. لذا شایسته است که رهبران و علما و اندیشمندان اسلامی، سیاست متحد و واحدی را در برابر این دشمنان در پیش گیرند.
* ـ اجتناب از تکفیر و تفسیق مسلمانان دیگر و ایراد تهمت بدعت به آنان. ما مسلمانان وظیفه داریم مشروعیت اجتهاد در چارچوب منابع اصلى اسلامى را به رسمیت بشناسیم و لوازم و پیامدهاى این اصل را حتى اگر نظر اجتهادى ناشى از آن در نظر ما نادرست بود، بپذیریم. شایسته آن است که اختلاف‌ها را نه با عنوان کفر و ایمان، بلکه با نام درست و نادرست بنگریم. هم‌چنین صحیح نیست کسى، دیگرى را به دلیل لوازم سخن یا رأیى که به نظر ما او را به انکار اصول دین سوق مى دهد، تکفیر کنیم، زیرا چه بسا او هیچ توجه و اعتقادى به لوازم مزبور ندارد.
 
* ـ برخورد احترام‌آمیز به هنگام اختلاف. وقتى اسلام در برخورد با پیروان سایر ادیان توصیه به تحمل دینى و سعه صدر مى کند و از مسلمانان مى‌خواهد که به مقدسات فکرى و عقیدتى باطل دیگران، اهانت روا ندارند، به طریق اولى در چارچوب روابط مسلمانان با یک‌دیگر بر اصل اجتناب از توهین به مقدسات پیروان مذاهب اسلامى و معذور داشتن همدیگر در موارد اختلافى تأکید دارد.
===== فصل پنجم: اصول و ارزش‌ها =====
* ـ آزادى انتخاب مذهب. اصل آزادى گزینش مذهب یک اصل کلى در روابط فردى است، هر کس آزاد است مذهب اسلامى خود را برگزیند و شایسته نیست که نهادها و حکومت‌ها مذهب خاصى را بر کسى تحمیل کنند. آنها باید همه مذاهب اسلامى را به رسمیت بشناسند.
با عنایت به آن چه گذشت، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در سیاست‌های اصلاحی و اجرای برنامه‌های خود پایبند اصول و ارزش‌های زیر است:
* ـ آزادى عمل به احکام شخصى. در خصوص آن چه به مسائل شخصى مربوط مى شود، پیروان مذاهب اسلامى از احکام مربوط به مذهب خویش پیروى مى‌کنند، ولى در مورد آن چه به نظام عمومى مربوط است، ملاک نهایى، قوانین مصوبِ حکومت‌هاى شرعى و قانونى است.
 
* قرآن کریم مسلمانان را فراخوانده است تا اصل گفت‌وگوى مسالمت‌آمیز با کفار و اهل کتاب رابه دور از ارعاب، تهدید و جار و جنجال و تنها به منظور نیل به حقیقت، آویزه گوش خود قرار دهند:
* ـ ضرورت همکاری کامل در مواردی که مسلمانان بر آن اتفاق نظر دارند.
* ـ ضرورت اتخاذ موضع منسجم و متحد در رویارویی با دشمنان اسلام.
* ـ اجتناب از تکفیر و تفسیق مسلمانان دیگر و ایراد تهمت بدعت به آنان. ما مسلمانان وظیفه داریم مشروعیت اجتهاد در چارچوب منابع اصلی اسلامی را به رسمیت بشناسیم و لوازم و پیامدهای این اصل را حتی اگر نظر اجتهادی ناشی از آن در نظر ما نادرست بود، بپذیریم. شایسته آن است که اختلاف‌ها را نه با عنوان کفر و ایمان، بلکه با نام درست و نادرست بنگریم. هم‌چنین صحیح نیست کسی، دیگری را به دلیل لوازم سخن یا رأیی که به نظر ما او را به انکار اصول دین سوق می‌دهد، تکفیر کنیم، زیرا چه بسا او هیچ توجه و اعتقادی به لوازم مزبور ندارد.
* ـ برخورد احترام‌آمیز به هنگام اختلاف. وقتی اسلام در برخورد با پیروان سایر ادیان توصیه به تحمل دینی و سعه صدر می‌کند و از مسلمانان می‌خواهد که به مقدسات فکری و عقیدتی باطل دیگران، اهانت روا ندارند، به طریق اولی در چارچوب روابط مسلمانان با یک‌دیگر بر اصل اجتناب از توهین به مقدسات پیروان مذاهب اسلامی و معذور داشتن همدیگر در موارد اختلافی تأکید دارد.
* ـ آزادی انتخاب مذهب. اصل آزادی گزینش مذهب یک اصل کلی در روابط فردی است، هر کس آزاد است مذهب اسلامی خود را برگزیند و شایسته نیست که نهادها و حکومت‌ها مذهب خاصی را بر کسی تحمیل کنند. آنها باید همه مذاهب اسلامی را به رسمیت بشناسند.
* ـ آزادی عمل به احکام شخصی. در خصوص آن چه به مسائل شخصی مربوط می‌شود، پیروان مذاهب اسلامی از احکام مربوط به مذهب خویش پیروی می‌کنند، ولی در مورد آن چه به نظام عمومی مربوط است، ملاک نهایی، قوانین مصوبِ حکومت‌های شرعی و قانونی است.
* قرآن کریم مسلمانان را فراخوانده است تا اصل گفت‌وگوی مسالمت‌آمیز با کفار و اهل کتاب رابه دور از ارعاب، تهدید و جار و جنجال و تنها به منظور نیل به حقیقت، آویزه گوش خود قرار دهند:
 
فَبَشِّرْ عِبادِ … الَّذِینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ <ref>زمر(39): 17ـ18</ref>؛
فَبَشِّرْ عِبادِ … الَّذِینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ <ref>زمر(39): 17ـ18</ref>؛
پس به بندگان من مژده بده: کسانى که گفتار را مى‌شنوند، آن‌گاه از بهترین آن پیروى مى‌کنند.<br>
پس به بندگان من مژده بده: کسانی که گفتار را می‌شنوند، آن‌گاه از بهترین آن پیروی می‌کنند.<br>
بنابراین و به طریق اولى بر مسلمانان واجب شده است که اختلاف‌هاى خود را از راه گفت‌وگوى مسالمت‌آمیز و رعایت آداب آن میان خود، حل و فصل کنند.<br>
بنابراین و به طریق اولی بر مسلمانان واجب شده است که اختلاف‌های خود را از راه گفت‌وگوی مسالمت‌آمیز و رعایت آداب آن میان خود، حل و فصل کنند.
* لزوم توجه تمام مسلمانان به جنبه‌هاى عملى تقریب و تجسم بخشیدن به این ارزش‌ها در زندگى خویش و کوشش همه جانبه در راه اجراى شریعت اسلامى در تمام عرصه‌هاى زندگى.
 
====فصل ششم: هدف‌هاى رسمى و سازمانى====
* لزوم توجه تمام مسلمانان به جنبه‌های عملی تقریب و تجسم بخشیدن به این ارزش‌ها در زندگی خویش و کوشش همه‌جانبه در راه اجرای شریعت اسلامی در تمام عرصه‌های زندگی.
* ـ یارى رساندن به احیا و گسترش فرهنگ و آموزش اسلامى و دفاع از ساحت قرآن و سنت پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله).
 
* ـ کوشش در راه تحقق آشنایى و تفاهیم بیشتر میان علما، اندیشمندان و رهبران دینى جهان اسلام در عرصه‌هاى عقیدتى، فقهى، اجتماعى و سیاسى.
===== فصل ششم: هدف‌های رسمی و سازمانی =====
* ـ گستراندن ایده تقریب میان اندیشمندان و نخبگان جهان اسلام و انتقال آن به توده‌هاى مسلمان و آگاهانیدن آنان از توطئه‌هاى تفرقه‌افکن دشمنان امت.
* ـ یاری رساندن به احیا و گسترش فرهنگ و آموزش اسلامی و دفاع از ساحت قرآن و سنت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله).
* ـ کوشش در تحکیم و گسترش اصل اجتهاد و استنباط در مذاهب اسلامى.
* ـ کوشش در راه تحقق آشنایی و تفاهیم بیشتر میان علما، اندیشمندان و رهبران دینی جهان اسلام در عرصه‌های عقیدتی، فقهی، اجتماعی و سیاسی.
* ـ کوشش در ایجاد هماهنگى و تشکیل جبهه متحد در برابر توطئه‌هاى رسانه‌اى و یورش‌هاى فرهنگى دشمنان اسلام بر اساس اصول مسلّم اسلامى.
* ـ گستراندن ایده تقریب میان اندیشمندان و نخبگان جهان اسلام و انتقال آن به توده‌های مسلمان و آگاهانیدن آنان از توطئه‌های تفرقه‌افکن دشمنان امت.
* ـ نفى بدگمانى‌ها و شبهه‌هاى موجود میان پیروان مذاهب اسلامى.
* ـ کوشش در تحکیم و گسترش اصل اجتهاد و استنباط در مذاهب اسلامی.
در پرتو این استراتژى، برنامه‎ ده ساله‎اى با موافقت شوراى عالى مجمع جهانى تقریب مذاهب اسلامى تدوین شده و اینک دو سال متوالى است که مجمع آن را به مورد اجرا گذارده‎است. تردیدى نیست که هر گونه تعدیل و بازنگرى که مجمع عمومى در این استراتژى به عمل آورد، تاثیر کامل خود را در برنامه‎هاى مفصل بلندمدت و کوتاه‎مدت به جاى خواهد گذارد.
* ـ کوشش در ایجاد هماهنگی و تشکیل جبهه متحد در برابر توطئه‌های رسانه‌ای و یورش‌های فرهنگی دشمنان اسلام بر اساس اصول مسلّم اسلامی.
[[رده: مقالات]]
* ـ نفی بدگمانی‌ها و شبهه‌های موجود میان پیروان مذاهب اسلامی.
[[رده: مجلات]]
 
[[رده: فصلنامه اندیشه تقریب]]
در پرتو این استراتژی، برنامه‎ ده ساله‎ای با موافقت شورای عالی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی تدوین شده و اینک دو سال متوالی است که مجمع آن را به مورد اجرا گذارده‎است. تردیدی نیست که هر گونه تعدیل و بازنگری که مجمع عمومی در این استراتژی به عمل آورد، تاثیر کامل خود را در برنامه‎های مفصل بلندمدت و کوتاه‎مدت به جای خواهد گذارد.
[[رده: کتاب های تقریبی]]
 
[[رده: منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]]
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
[[رده:مقاله‌ها]]
[[رده:منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۳۸

فصلنامه اندیشه تقریب
فصلنامه اندیشه تقریب
اطلاعات نشر سال اول/ شماره دوم/بهار 1384
عنوان مقاله ایده‌هایی درباره استراتژی تقريب
نویسنده [[محمد علی تسخیری آیت‌الله محمد علی تسخیری]]
تعداد صفحات 18
بخش اندیشه
زبان فارسی

ایده‌هایی درباره استراتژی تقريب عنوان مقاله‌ای از بخش اندیشه مجله شماره 2 فصلنامه اندیشه تقریب می‌باشد که به قلم آیت‌الله تسخیری [۱]و به اهتمام مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی منتشر شده است. این مقاله در شماره دوم، فصل بهار سال 1384 منتشر شده است.

چکیده

نوشتار حاضر تجزیه و تحلیلی است از استراتژی پیشنهادی برای مجمع تقریب مذاهب اسلامی. نگارنده پس از تبیین و توضیح برخی مفاهیم و اصطلاحات به بهره‎گیری از تلاش و تجربه‎های قبلی در تدوین استراتژی تقریب بین مذاهب اسلامی پرداخته و در همین راستا به نخستین تجربه یعنی دار التقریب قاهره اشاره کرده است. پس از بیان تلاش‌هایی که در میثاق مؤسسان علامه محمدمهدی شمس الدین و مؤسسه خیریه آیت‌‌الله‌العظمی خویی در این زمینه نموده‎اند، به تلاش‌های مهم‌ترین سازمان اسلامی که به تقریب به مثابه هدفی استراتژیک می‌نگرد یعنی آیسسکو [سازمان علمی، آموزشی و تربیتی کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی] پرداخته است. نگارنده با بهره از چنین اندوخته‌هایی به استراتژی مجمع تقریب که به منظور آشنایی پیروان مذاهب اسلامی از طریق همدلی و برادری دینی بر پایه اصول مشترک، ثابت و مسلّم است، اشاره می‌کند و مهم‌ترین پایه‌های تقریب را قرآن مجید و سنت شریف نبوی و مشروعیت اجتهاد می‌داند. وی در بیان عرصه‌های تقریب که شامل تمام جنبه‌های زندگی پیروان مذاهب اسلامی است، به موارد ذیل اشاره دارد: عقاید، فقه و قواعد آن، اخلاق و فرهنگ اسلامی، تاریخ، و مواضع سیاسی امت اسلامی. و در پایان بر حفظ ارزش‌های ذیل بین مسلمانان تأکید می‌کند: ضرورت همکاری، اتخاذ موضع متحد، اجتناب از تکفیر، برخورد احترام‌آمیز، آزادی عمل به احکام شخصی و گفت‌وگوی مسالمت‌آمیز با کفار و اهل کتاب.

واژه‌های کلیدی: دارالتقریب، اهداف استراتژیک، اجتهاد، تجربه‌ها، امت اسلامی.

مقدمه

در این نوشته توضیح مختصری درباره اصطلاح‌ها و مفاهیم مرتبط با استراتژی تقریب و بیان فلسفه وجودی و علت تأسیس آن می‌پردازیم و با بهره‌گیری از تجربه‌های قبلی در تدوین استراتژی تقریب بین مذاهب اسلامی، نکاتی را در ارتباط با استراتژی پیشنهادی یادآور می‌شویم.

الف ـ مفاهیم و اصطلاحات

اهداف رسمی: بر مجموعه اهداف عالی و شعارهایی اطلاق می‌شود که ابعاد کلی و در عین حال نامعین رسالت آن نهاد را بیان می‌کند.

چشم‌اندازها: مراد از آن، تصویری است که نهاد مورد نظر از پایان راه مشخص شده خود طی مدت معینی (که معمولا بیست سال بلکه بیشتر هم طول می‌کشد) ترسیم می‌کند. این چشم‌اندازها باید از ویژگی‌های زیر برخوردار باشند:

  • تصویر هرچه روشن‌تری از اهداف رسمی ارایه کند و بیان‌گر آینده آن نهاد باشد؛
  • اهداف آن را اگر‌چه با اعطای ابعادی محسوس به آن یا انجام مقایسه با موارد تحقق یافته مشابه بشناساند و رسیدن به آن را تسهیل کند؛
  • دارای جاذبیت گسترده باشد، به گونه‌ای که دست‌اندرکاران آن نهاد را به لحاظ فکری و عاطفی به خود جلب کرده و منافع مرتبط با آن را تامین نمایند؛
  • دست یافتنی باشد؛
  • توانایی شکل‌دهی روشن به مسیر حرکت را داشته باشد؛
  • از انعطاف پذیری لازم برای کارایی در هر شرایطی بر خوردار باشد؛
  • توضیح، تشریح و به ذهن سپردن آنها برای دیگران ساده باشد.

چنین چشم‌انداز و تصوری از آینده دارای هدف‌هایی است، از جمله:

  • روشنی سمت‌گیری‌های کلی مؤسسه یا نهاد، که باعث رفع اختلاف دیدگاه‌های مسئولان، زمینه‌ساز برنامه‌ریزی و طراحی‌های لازم و مانع از بروز اختلاف در پاسخ به ابهام‌ها و اشکال‌هایی می‌شود که هر زمان ممکن است در خصوص نتایج مراحل مختلف مطرح گردد. این ایرادها کل روند حرکتی آن را در برابر یک پرسش قرار می‌دهد: آیا مراحل مورد نظر با این چشم‌اندازها هماهنگی دارند یا خیر؟؛
  • ایجاد انگیزه در میان دست‌اندرکاران و نظم‌دهی به حرکت آنان و قرار دادن این حرکت در چارچوب چشم‌اندازهای کلی، مشروط بر آن‌که این چشم‌اندازها مشوق ایشان باشد به گونه‌ای که دیگر نیازی به بازرسی و کنترل رفتار ایشان نباشد. ؛
  • ایجاد هماهنگی میان فعالیت‌های مختلف، زیرا وجود چنین چشم‌اندازهایی، توجه مسئولان را از دستاوردهای جزئی یا فرعی به موفقیت‌های جمعی سوق می‌دهد و باعث می‌گردد از هر نوع فعالیت حاشیه‌ای حتی اگر در راه تحقق منافع عمومی آن نهاد باشد، صرف نظر کنند؛

استراتژی (راهبرد): چه بسا استراتژی تنها بر هدف‌های رسمی اطلاق گردد، ولی سمت‌گیری اتخاذ شده به وسیله ما و آن چه استراتژی‌های رسمی و شناخته شده بر مبنای آن قرار گرفته است، شامل موارد زیر می‌شود:

  • مقدمه‌ای در تعریف مفاهیم و اصطلاح‌ها که به دلیل اهمیت آن فصل نخست را تشکیل می‌دهد؛
  • رسالت مؤسسه یا نهاد مورد نظر؛
  • اهداف رسمی آن؛
  • چشم اندازها؛
  • عرصه‌های فعالیت مؤسسه یا نهاد؛
  • ارزش‌ها و سیاست‌های حاکم در روند این حرکت؛
  • روش‌ها و ابزارهای کلی دست‌یابی به هدف‌ها.

هدف‌های مرحله‌ای و بلند مدت: این مفهوم شامل هدف‌هایی است که معمولا برای یک دوره پنج ساله در نظر گرفته می‌شود و از روشنی بیشتر، و ارزیابی دقیق‌تری بهره‌مند است، زیرا به اطلاعات و آمار کمی، واقعی و محسوس نزدیک‌تر است. این اهداف هم‌چنین فعال و قابل تقسیم به دوره‌های کوتاه‌مدت وحتی سالیانه است.
اهداف کوتاه‌مدت: این اهداف از هدف‌های پیش گفته (بلند مدت) و تقسیم‌بندی آنها که معمولا سالیانه هستند، نتیجه‌گیری می‌شود.
برنامه سالیانه: در این جا تمام جزئیات برنامه، بودجه آن و کادر لازم یک به یک و در پی ارزیابی‌هایی اجمالی در مراحل پیش معین می‌گردد و دو نکته زیر در آن کاملا مشهود است:

  • ـ این که هرچه از کل به سمت جزء حرکت کنیم، روشنی و وضوح مفاهیم بیشتر می‌گردد و به موارد عینی و محسوس نزدیک می‌شود.
  • ـ انسان برنامه‌ریز چه بسا تمام این مراحل را ناآگاهانه و به سرعت طی کند، ولی جزئیات هر یک از آنها غالباً، هم‌چنان که در کتاب‌های علم منطق از قدیم نیز مطرح شده است، ما را با نقاط ضعف و موارد اشکال آشنا می‌سازد.

ب ـ الگویی اسلامی

چنان چه خواسته باشیم از میان متون و احکام اسلامی الگویی برای سرمشق گرفتن استخراج کنیم، می‌توانیم به عنوان مثال به جنبه‌های اقتصادی جامعه اسلامی اشاره کنیم. رسالتی که این متون بر دوش پیامبران و رهبران و سردمداران قرار می‌دهد، برقراری جامعه‌ای عدالت‌محور یا گسترش عدالت اجتماعی است:
لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکتابَ وَ الْمِیزانَ لِیقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ [۲]

ما پیامبرانمان را با برهان‌های روشن فرستادیم و با آنان کتاب و میزان عدل نازل کردیم تا مردم به دادگری برخیزند... .
بنابراین برقراری عدالت اجتماعی یکی از هدف‌های پیامبران است. از همین بیان می‌توان نتیجه گرفت که هدف‌های رسمی از فرستادن پیامبران در دو مورد اساسی نمود پیدا می‌کند که عبارت‌اند از: تحقق هم‌یاری و تضمین نوعی تعادل میان سطح زندگی افراد. در پرتو چنین هدف‌هایی، می‌توان چشم‌انداز مورد نظر را چنین ترسیم کرد: «رسیدن به جامعه‌ای که با تمام توان خود در راه رشد تولید تلاش کند.»

در عرصه توزیع نیز برآوردن نیازهای ضروری و طبیعی افراد، و ایجاد نوعی تعادل در سطح زندگی آنان دورنمای این گستره است.
چنین چشم‌اندازی شامل تمام ویژگی‌های لازم است: هم منعکس کننده هدف‌های رسمی است و هم تشخیص و تعیین آن آسان است، زیرا ابعادی محسوس و ملموس دارد و در عین حال هدف جذاب و قابل تحققی به شمار می‌آید که از خاصیت انعطاف‌پذیری و نیز سادگی توضیح برای دیگران برخوردار است.
برای تحقق چنین اهدافی نیز سیاست‌های معینی از جمله موارد زیر باید به مورد اجرا گذارده شود:

  • فعالیت جدی برای سوق دادن تمام امکانات به سوی کار و فراهم آوردن عرصه‌ها، ابزارها و پیش‌زمینه‌های آن و رشد توان علمی لازم برای این کار؛
  • کوشش در راه از بین بردن هر نوع اسراف و تبذیر و ممانعت از هدر رفتن ثروت‌های انسانی، حیوانی و طبیعی دیگر و از جمله برخورداری از سطح زندگی فوق‌العاده مرفه؛
  • حمایت از خانواده‌ها یا افراد آسیب پذیر و زیر خط فقر برای رساندن آنان به سطح بالاتر از راه بالا بردن سطح تامین اجتماعی همگانی؛
  • اسلام امکانات طبیعی، قانونی و شرعی لازم را نیز فراهم آورده است که بر اساس آن می‌توان هدف‌های مرحله‌ای بلندمدت و کوتاه‌مدت را در نظر گرفت و برنامه‌های پنج ساله و سپس برنامه‌های سالانه واقع‌گرایانه‌ای را تدوین نمود.

ج ـ تجربه‌های قبلی در تدوین استراتژی تقریب بین مذاهب اسلامی

1ـ تجربه دارالتقریب قاهره

به رغم ابهام خطوط اصلی این استراتژی، این تجربه پیشتاز متضمن نکات بسیار ارزنده‌ای است.
در نخستین بیانیه‌ای که در اولین شماره مجله «رسالة الاسلام» با امضای علامه شیخ عبدالمجید سلیم، رئیس کمیته فتوا در الازهر شریف صادر شد، سخن از پایه‌هایی به میان آمده بود که تقریب بر آنها استوار می‌گردد و خاطرنشان شده بود که در احکام ثابت جای هیچ اختلاف نظری نیست و اجتهاد تنها در احکام غیرثابت راه دارد. این نظریه البته به لحاظ شرعی کاملا قابل قبول است.
هم‌چنین در این بیانیه از تبدیل اختلاف‌های طبیعی به تعصب‌های کور یا خشکی صحبت شده بود که به خون‌ریزی و پراکندگی امت انجامید؛ امری که پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه وآله) همواره نگرانش بود. علامه شیخ عبدالمجید سلیم خدای را سپاس می‌گوید که شاهد دوران همبستگی و همدلی میان پیروان مذاهب چهارگانه است و از بارگاه احدیت می‌خواهد که شاهد دوران همدلی تمام طوایف مسلمین نیز باشد.
همه این‌ها مواردی است که علامه کاشف‌الغطاء نیز در اظهار نظری در مورد بیانیه پیش گفته، البته با اندکی تفصیل در خصوص مهم‌ترین مسئله اختلافی، یعنی امامت، با او اتفاق نظر دارد.
علامه مازندرانی، از علمای ایران نیز همین مسئله را مطرح می‌سازد و آن را موجب تفرقه و پراکندگی به شمار نمی‌آورد. گویی او نیز از این قانون طلایی پیروی می‌کند: «در موارد اتفاقی همکاری می‌کنیم و نسبت به آن چه اختلاف نظر داریم، یک‌دیگر را معذور می‌داریم.»
چنین است که می‌بینیم اولین بیانیه «جماعة التقریب» نیز تأکید می‌کند که قرآن و سنت، شالوده‌های اساسی اسلام از نظر همه مسلمانان است و باب اجتهاد و بحث نیز قاعدتاً باید گشوده شود و در نتیجه فقه شکوفا گردد، ولی متأسفانه طوفان‌های تعصب، امت را پراکنده و وارد مرحله رکود و خمودی کرد.
چه بسا بتوان در ماده دوم از اساسنامه جماعة‌التقریب برخی اهداف رسمی آن را یافت. در این ماده به موارد زیر اشاره شده است:

  • لزوم تلاش در راه وحدت کلمه پیشوایان مذاهب اسلامی.
  • گسترش اصول و مبانی اسلام به زبان‌های گوناگون.
  • کوشش در حل نزاع‌ها و درگیری‌های میان ملت‌ها و طوایف مختلف اسلامی.

در سخنان این گروه (جماعة التقریب) ضمن تکرار «رسالت تقریب» به توضیح و تشریح نشانه‌های تقریب و فاصله آن با «ادغام مذاهب» «تبشیر» و غیر آن پرداخته شده است. البته روشن است که در برهه آغازین حرکت تقریب نمی‌توان انتظار طرح استراتژی جامعی داشت.

2ـ میثاق مؤسسان علامه محمدمهدی شمس الدین

در مقدمه این میثاق پس از اشاره‌ای به نخستین تجربه در قاهره و نیز سابقه روابطی که مرحوم استاد حسن البنا با علمای شیعه پی‌ریزی کرده بود، از گفتمان وحدت در عقاید و شریعت سخن به میان آمده و پس از آن تاکید شده است که فراخواندن به حذف دیگری، فراخوانی غیر طبیعی است و هرگز نمی‌تواند به روند وحدت خدمت کند. علاوه بر آن، این مقدمه اصرار دارد که هدف باید تحقق تقریب میان تمام مذاهب اسلامی باشد، درست همان‌گونه که میان مذاهب مختلف اشعری تحقق یافت. این خود یکی از هدف‌های بزرگ و در واقع چشم‌اندازی قابل رؤیت و محسوس به شمار می‌رود.
از جمله سیاست‌های بیان‌شده در این میثاق، منع تبشیر (تبلیغ یک مذهب معین) در داخل اسلام، ممنوعیت واداشتن پیروان یک مذهب به ترک مذهب خود به شیوه‌های تبشیری و عدم ممانعت از عملیات غنی‌سازی، گسترش و تکامل (محتوای مذهب) است.
هم‌چنین این میثاق به انفتاح فقهی در بحث، اجتهاد از راه تشکیل هیأت یا نهادی ویژه مسائل وحدت و تقریب و انتشار مجله‌ای جهانی به زبان‌های زنده دنیا دعوت می‌کند و در عین حال بر ضرورت کوشش برای پذیرش دیگری از طریق روند گفت‌وگوی ادیان و تمدن‌ها انگشت گذارده و خواهان حل اختلاف‌های سیاسی با ریشه‌های فرقه‌ای و فتاوای تعصب‌آمیز می‌شود و نیز به علم کلام جدید مبتنی بر اعتباردهی به حقایق زیر فرامی‌خواند:

  • وحدت از جمله حقایق عقیده اسلامی است.
  • باید بر پیامدهای عملی و محسوس اصول دین تأکید کرد.
  • فراخواندن به وحدت به معنای نابودی مذاهب یا ادغام و تلفیق آنها در یک‌دیگر نیست، بلکه بیشتر به مفهوم تأکید بر اشتراکات عقیدتی و فقهی در آنهاست.
  • اختلاف‌های سنی و شیعه مانند اختلافات مذاهب مختلف اهل تسنن است.
  • تکیه بر مطالعه‌ها و پژوهش‌های مقایسه‌ای در عرصه‌های مختلف قرآن و حدیث لازم است.
  • اختلاف‌های سیاسی حاکمان به اختلاف‌های مذهبی، جنبه سیاسی بخشیده است و باید گرایش‌ها و جنبه‌های سیاسی از ساختار معرفتی اسلام زدوده شود.

این میثاق تأکید دارد که وحدت به معنای نفی نهادهای مشخص نیست و هیچ مانعی دربرابر پلورالیسم سیاسی و تشکیلاتی وجود ندارد و این از ویژگی‌های شیوه اهل بیت(علیهم‌السلام) به شمارمی‌رود.
در همین راستا تفسیر و تبیین دیگری از «تقیه» نیز ارائه شده و از جمله تلاش‌های عملی به منظور حفظ و حراست از وحدت تلقی گشته است. سپس نویسنده پایه‌های زیر را به مثابه پایه‌های این میثاق در نظر می‌گیرد:

  • اول: اصول اصلی و مسلّم اسلام، وحدت‌بخش مسلمانان و بیان‌گر هویت امت اسلامی است.
  • دوم: مذهب گرایی، پدیده‌ای طبیعی است و نباید آن را حرکتی تفرقه‌آمیز تلقی کرد و همه مذاهب، صرف نظر از این که در اکثریت باشند یا اقلیت، از مشروعیت کامل برخوردارند و باید عقاید و باورهای آنها را مورد احترام قرار داد و درک کرد.
  • سوم: ملاک اظهار نظر در مورد هر مذهبی، علما و کتاب‌های اساسی آن مذهب است، نه دیدگاه‌های غیر عادی یا نقل قول‌های دیگران از آن مذهب.
  • چهارم: تبلیغ فرقه‌ای (تبشیر) در میان مسلمانان مجاز نیست، ولی انتقال برخاسته از ایمان قلبی از یک مذهب به مذهب دیگر اشکالی ندارد و باید به آن احترام گذاشت.
  • در این‌جا مرحوم شمس‌الدین به تحکیم و تقویت حرکت گشایش باب اجتهاد فرا می‌خواند و در این راستا به دو نوع اجتهاد اشاره می‌کند: یکی برای برآوردن نیاز پیروان هر مذهب و دیگری برطرف کردن نیاز امت اسلام که مجامع علمی و فکری بدان می‌پردازند. وی هم‌چنین به فراخوان آیت‌الله‌العظمی بروجردی(رحمة الله) به مرجعیت علمی اهل بیت(علیهم‌السلام) و کنار گذاران بحث در جنبه‌های سیاسی ـ تاریخی، اشاره‌ای می‌کند.
  • پنجم: اکثریت و اقلیت ملاک نیست. او در این جا اشاره‌ای به سمت‌گیری وحدت‌گرایانه مذهب جعفری دارد. [۳]این مسئله با روشنی بیشتر، هماهنگی گسترده تر و شجاعت و جرئت فزون‌تر همراه با تعریف مفاهیم و مطرح شده‌است.

3ـ تجربه مؤسسه خیریه آیت‌الله‌العظمی خویی

مرحوم حجت‌الاسلام سید عبدالمجید خویی رئیس این مؤسسه برگزاری کنفرانسی را در دمشق به تاریخ 23 ذی الحجه 1420، یعنی روزهای پایانی قرن بیستم پیشنهاد کرد و بر استراتژی تقریب میان مذاهب اسلامی انگشت گذارد. در این کنفرانس شماری از علمای مذاهب مختلف و اندیشمندان آنها همراه نمایندگانی از برخی مراکز و حوزه‌های علمیه جهان اسلام و خارج از آن شرکت داشتند که جدا از سخن‌رانی‌های افتتاحیه و خوشامدگویی‌ها که جملگی بر نزدیکی و تقریب و وحدت اشاره داشتند، سخنران‌های اصلی بر موارد زیر تأکید نمودند:

  1. ـ سیاست گفت‌وگو؛
  2. ـ کنترل بحران‌های مذهبی؛
  3. ـ فرهنگ تقریب؛
  4. ـ مطالعه‌های مقایسه‌ای؛
  5. ـ اهمیت اجتهاد؛
  6. ـ نقش نهادها در روند تقریب؛
  7. ـ ملاک‌ها و معیارهای نقد علمی؛
  8. ـ استراتژی تقریب؛
  9. ـ زمینه‌های اختلاف میان مسلمانان؛
  10. ـ تفرفه میان مسلمانان؛
  11. ـ برنامه‌های عملی برای پر کردن فاصله‌ها؛
  12. ـ ایده اسلام بدون مذاهب؛
  13. ـ ضرورت تقریب.

در بیانیه پایانی نیز فراخوانی برای موارد زیر مطرح شد:

  1. ـ فراخوان سازمان‌ها و نهادهای مختلف برای کوشش به منظور تحقق تقریب مذاهب؛
  2. ـ تعمیم فرهنگ تقریب؛
  3. ـ انتشار کتاب‌ها و نشریه‌های دوره‌ای؛
  4. ـ بهره‌گیری از رسانه‌های گروهی؛
  5. ـ دعوت از وزارتخانه‌های آموزش و پرورش برای گسترش فرهنگ تقریب؛
  6. ـ درخواست از سازمان‌های فرهنگی برای برگزاری و سازماندهی گردهمایی‌های تقریبی؛
  7. ـ تأکید بر تقریب در خطبه‌های نماز جمعه و درس‌های دینی؛
  8. ـ دعوت از مؤلفین به عدم گسترش اختلاف‌ها؛
  9. ـ تسهیل جابه‌جایی کتاب در میان کشورهای اسلامی.

به رغم مطرح شدن مقاله‌ها و بحث‌های ارزشمند در این کنفرانس و اشاره به برخی ابعاد استراتژی تقریب، متأسفانه در این زمینه، جز در حد بسیار اندک، شاهد پیشرفتی نبودیم که البته چیزی از ارزش‌های این تلاش مقدس نمی‌کاهد.

4ـ تجربه علمی «ایسسکو»

آیسسکو (سازمان علمی، آموزشی و تربیتی کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی) مهم‌ترین سازمان اسلامی است که به تقریب به مثابه هدفی استراتژیک نگریست و برای آن اهمیت ویژه‌ای قائل شد، زیرا این سازمان نهاد تخصصی تقریب به شمار می‌رود و مدیریت و به ویژه دبیر کل آن، استاد دکتر تویجری که افق‌های گسترده‌ای را برای این نهاد گشوده است، توجه خاصی به این مسئله دارد. ایسسکو در این زمینه استراتژی‌های چندی را تدوین کرده است که از آن جمله است:

  1. ـ استراتژی توسعه و پیشرفت پرورش دینی در کشورهای اسلامی در سال 1988 م؛
  2. ـ استراتژی (راهبرد) فرهنگی جهان اسلام در سال 1991م؛
  3. ـ استراتژی توسعه علوم و فناوری در کشورهای اسلامی در سال 1997 م؛
  4. ـ استراتژی فعالیت‌های فرهنگی در غرب در سال 2000 م؛
  5. ـ استراتژی بهره‌گیری از نخبگان مهاجر کشورهای اسلامی در غرب در سال 2002 م.

هم‌چنین این نهاد به موضوع تقریب مذاهب اسلامی اهمیت ویژه‌ای داد و در این زمینه دو سمینار برگزار کرد: یکی در سال 1991م و دیگری در سال 1996م. این سازمان به گروهی از علما و متخصصان مأموریت داد تا طرح «استراتژی تقریب مذاهب اسلامی» را تدوین کنند. این طرح پس از تدوین به کنفرانس وزرای خارجه کشورهای اسلامی در تهران (دوره سی‌ام، سال 2003) ارائه و در دهمین کنفرانس سران کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی در بوتراجایا (مالزی) تصویب شد.
در مقدمه طرح استراتژی یاد شده بر موارد زیر انگشت گذارده شده است:

  1. ـ تضمین شرایط درستی و سلامتی استراتژی تقریب شامل: حسن نیت؛ گفت‌وگوی مبتنی بر پایه‌های منطقی و یاری گرفتن از کارشناسان و پذیرش دولت‌ها و علما در این فراخوان و مشارکت نهادها در عملیات اجرایی آن.
  2. ـ پایه‌های فکری تقریب شامل این موارد است: پالایش شریعت از اختلاف‌های فکری؛ تکثیر احکام شرعی گردآورنده و وحدت‌بخش مذاهب؛ غنای فقهی برخاسته از تعدد اجتهادهایی که منجر به تدوین حدیث شده است. گردآوری ادله وگسترش قواعد اجتهاد خود به استحکام و دقت هر چه بیشتر این راه می‌انجامد.
  3. ـ اهمیت تقریب مذاهب برخاسته از این مبانی است: اهداف وحدت بخش اسلام، شرایط و مقتضیات مسلمانان.
  4. ـ مسؤولیت تقریب بر دوش دستگاه‌ها، نهادها و مؤسسه‌های دولتی و غیر دولتی است؛ یعنی مسؤولیتی گروهی به شمار می‌رود.
  5. ـ حفظ اختلاف در فروع و اصول.

تمام مذاهب فقهی بدون استثنا اجتهادهای خود را منحصر به فروع کرده‌اند. این مسئله خود نویدبخش رحمت، گشایش و پاسخ گویی به تنوع امت و مصالح آنان است. هم‌چنین بزرگان مذاهب با گشاده‌رویی، شاگردی نزدیک دیگر را پذیرفته و نسبت به هم همدلی نشان داده و هرگز تن به قطع رابطه نداده‌اند. و نیز این که آیین دقیق و مشخصی برای تقریب باید در نظر گرفت. اختلاف‌های فقهی میان فقه جعفری و فقه مذاهب اهل سنت، چندان تفاوتی با اختلاف مذاهب چهارگانه اهل سنت ندارد. از آن جا که عرصه این اختلاف‌ها تنها فروع دین است لطمه‌ای به کیان امت واحد اسلامی نمی‌زنند. استناد دایرة المعارف‌های فقهی ـ علمی به مذاهب اجتهادی هشت‌گانه و فتوای الازهرشریف مبنی بر جواز پای‌بندی به مذهب جعفری و اقدام به تدریس آن در این جامعه، خود نمونه‌هایی درست و الگوهایی خوب برای تنوع و گوناگونی است. ما در چارچوب وحدت اصولی، نیازمند گسترش اجتهاد منضبط در فقه هستیم.
مسلمانان نیز در اصول عقیده، شریعت و «امت» که ره‌آوردی چون وحدت در «تمدن» و «دارالاسلام» دارد، متفق‌اند و در این چارچوب، پلورالیسم، طبیعی و فاقد هر گونه اشکالی است و تکفیر، تفسیق و تبدیع (اتهام به بدعت‌گذاری) را در پی ندارد.
تقریب با هدف پرهیز از اختلاف‌های عقیدتی، نفی عناصر تکفیر و انتقال اختلاف‌ها از جبهه‌بندی کفر و ایمان به درست و نادرست، مطلوب نیز می‌باشد.
در فصل اول این استراتژی، از فقه اختلاف و تلاش‌های تقریب سخن به میان آمده است و ابتدا به نقشه‌های دشمنان امت در تشدید اختلاف میان طوایف مختلف مسلمانان اشاره شده است؛ تفرقه‌هایی که گاه اختلاف‌های کوری به شمار رفته باعث آشفتگی اوضاع می‌شده‌اند و به همین دلایل قرآن کریم نیز ما را از آنها بر حذر داشته است. سپس این فصل به احادیث شریفی می‌پردازد که اهمیت وحدت و هم‌دلی و هم‌گرایی را مطرح کرده، بر احترام گذاشتن به نظریه‌های دیگران و پاسداری از اخوت اسلامی تأکید نموده، موارد زیر را مورد توجه قرار می‌دهد:

  1. ـ تقریب نه به معنای ذوب یا ادغام مذاهب در همدیگر، بلکه گامی به سوی هم دلی است.
  2. ـ باید اختلاف‌های فکری طبیعی از حوادث خونین تاریخی جدا گردد.
  3. ـ تبلیغ منفی از مذاهب به پراکندگی امت منجر می‌گردد.

آن گاه در این فصل از تلاش‌های انجام شده در راه تقریب مذاهب سخن به میان آمده است. به لحاظ تاریخی، اولین نشانه‌های اختلاف و تمایز در قرن دوم هجری مطرح شد و اختلاف‌های سیاسی گوناگون مذهبی و تعصب‌ها را دامن زد، البته از طرف دیگر از همان زمان شاهد تصاویر بسیار پرشکوهی از تسامح و هم‌دلی نیز بودیم. در ادامه این فصل می‌خوانیم: حضرت علی(علیه‌السلام) به رغم اختلاف با برخی صحابه و مسائل مربوط به دوره زمامداری‌اش، هرگز در سینه خود جایی برای کینه باقی نگذاشت و به کسی‌نیز اجازه نداد از خلفای پیش از خود بدگویی کند.
علاوه بر این، بزرگان و ائمه مذاهب مختلف اسلامی به فراگیری دانش از یک‌دیگر پرداخته هم‌دیگر را یاری کرده‌اند. در این راستا «مالک بن انس» نظر منصور، خلیفه عباسی را در اجباری کردن آموزش «الموطأ» نپذیرفت. شریف رضی هم در تفسیر خود از علمای اهل سنت نقل حدیث کرده، صاحب سیوطی نیز یادآور شده که صحیح مسلم سرشار از احادیث شیعه است. هم‌چنین در قرن چهارم هجری، مناظره‌های علمی میان باقلانی و شیخ مفید، شهرت یافت. شیخ طوسی، از بزرگان شیعه در قرن پنجم، در اعتدال و توازن آن‌چنان مشهور شده بود که خلیفه عباسی مهم‌ترین کرسی علمی آن زمان را به وی واگذار کرد. فخر رازی نزد شیخ سدیدالدین حلی شاگردی کرد و شهید اول نیز نزد چهل تن از علمای اهل سنت تلمذ نمود. در قرن نوزدهم میلادی، سیدجمال‌الدین اسدآبادی و رشید رضا ظهور کردند. سپس دارالتقریب قاهره در نیمه قرن بیستم شکل گرفت. موسسه اردنی «آل البیت» نیز در امر تقریب مذاهب، نقش قابل توجه‌ای ایفا کرد و بالأخره مجمع جهانی تقریب در سال 1991 م تاسیس شد.
در فصل دوم، روی مفاهیم تقریب و منابع آن انگشت گذارده شده است و پس از ارائه تعریف‌های فشرده‌ای از «استراتژی»، «تقریب»، «مذاهب»، «اختلاف» و «مسائل» ، از منابع و دلایل سخن به میان آمده است که دارای تقسیم‌بندی زیر هستند: دلایل نقلی شامل کتاب، سنت و اجماع، و دلایل عقلی هم‌چون قیاس، مصالح مرسله، استحسان، عرف، سدالذرائع، استصحاب و عقل که برخی از این دلایل را همگان قبول دارند. برخی از آنها نیز نقلی و مورد اختلاف است که فهم دقیق آنها منجر به تقریب می‌شود. در فصل سوم، سخن از پیدایش و رشد و تکامل مذاهب به میان آمده و اولین محور بحث آن پیدایش مذاهب است که در سه بعد، مورد بررسی قرار گرفته است:

  • ـ بعد سیاسی: فتنه زمان خلیفه سوم منجر به تقسیم مسلمانان در دوره زمام‌داری حضرت علی(علیه‌السلام) به خوارج، شیعه، مرجئه و اهل سنت (جماعت) گردید.
  • ـ بعد عقیدتی: مسلمانان در خصوص امامت، ایمان و کفر و قضا و قدر و نیز صفات الهی دچار اختلاف نظر شدند.
  • ـ بعد فقهی: در این قسمت به تاریخچه گذرایی از فقه اشاره می‌گردد و در خصوصمذاهب حنفی، مالکی، شافعی، حنبلی، جعفری، زیدی و اباضی به تفصیل سخن رانده می‌شود. بدین ترتیب از مذاهب مختلف، شیوه‌ها و روش‌های هر یک و برخی قواعد فقهی آنها سخن به میان می‌آید.

در محور دوم این فصل، اصول فقه و نقش آن در تقریب مذاهب اسلامی و در محور سوم ضوابط و معیارهای اختلاف بیان شده است. فصل چهارم، عنوان «عرصه‌های تقریب» را بر خود دارد، ولی در آن از ابزارهایی چون: گفت‌وگوی فکری بحث و مطالعه و بررسی، تبلیغ و تألیف سخن به میان می‌آید و گفتاری در مورد اقلیت‌های مسلمان نیز بدان افزوده می‌شود.
فصل پنجم، اختصاص به هدف‌های تقریب دارد که عبارت‌اند از:

  • ـ کوشش در راه کاستن از اختلاف میان مکتب‌های اجتهادی؛
  • ـ اثبات اجتهادی بودن اختلاف‌ها نه جوهری بودن آنها؛
  • ـ تعریف حقیقت تقریب؛
  • ـ اشاره به وجود عرصه‌های اختلاف در تمام مذاهب؛
  • ـ ایجاد هم دلی میان پیروان مذاهب مختلف؛
  • ـ تأکید بر کثرت عرصه‌های مشترک نسبت به عرصه‌های اختلاف؛
  • ـ آگاهی علمی از ریشه‌های اختلاف برای پی بردن به موارد پنهان آن و تسهیل در خاموش کردن آتش اختلاف‌ها.

در پایان این فصل به اهداف استراتژی تقریب پرداخته شده است.
در فصل ششم درباره شیوه‌های اجرای این استراتژی و اقدام‌های عملی در سطوح مختلف ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی سخن به میان آمده است. در پایان بیان فشرده‌ای از این استراتژی، اشاره به چند نکته در همین راستا ضروری است:
نکته اول: این کار فی نفسه عملی بسیار جالب، مبتکرانه و سزاوار قدردانی است.
نکته دوم: شماری ملاحظات تاریخی و علمی وجود دارد که امید است برای تصحیح آنها اقدام شود، از جمله:

  1. ـ تکرار چند باره برخی مطالب.
  2. ـ امام صادق(علیه‌السلام) شاگردی هیچ یک از رهبران مذاهب را نکرد، ولی بسیاری از آنان افتخار شاگردی ایشان را داشتند.
  3. ـ برخی از آنچه به عنوان دلایل عقلی ذکر شده است، از جمله «استصحاب»، حتی دلیل اجتهادی هم به شمار نمی‌رود، بلکه بیشتر به عنوان یک اصل عملی استصحاب تلقی می‌گردد.
  4. ـ در سخن از پیدایش و شکل‌گیری مذاهب نیز خطاهایی وجود دارد.

نکته سوم: مطالبی وجود دارد که حتی با پذیرش تعریف ارائه شده از استراتژی، باید از متن طرح حذف شود، از جمله فصل سوم. هم‌چنین در مواردی، آمیختگی‌هایی در فصل‌های طرح دیده می‌شود. به هر حال، جای تشکر و قدردانی از این طرح وجود دارد و مسلّماً در تدوین و شکل‌دهی به استراتژی پیشنهادی به کار خواهد آمد.

د ـ نکاتی درباره استراتژی پیشنهادی

ـ این طرح به صورت فشرده و مختصر ارائه شده‌است و از برنامه‌های عملی برای آینده سخن می‌گوید. در نتیجه تمام توضیح‌ها و زمینه‌سازی‌ها به بخش اول واگذار شده‌است که کمیته ویژه‌ای آن را انجام خواهد داد.
ـ فصل‌ها یا بخش‌های استراتژی پیشنهادی از یک ترتیت منطقی پیروی می‌کنند، چنان‌که فصل اول به مفاهیم عمده و تعریف‌های مشخصی از هر یک از آنها اختصاص یافته‌است؛ فصل دوم به پایه‌های اصلی که تقریب بر آنها استوارشود، می‌پردازد؛ فصل سوم بر رسالت مجمع]جهانی تقریب مذاهب اسلامی[و چشم‌اندازهای آن انگشت گذارده‌است؛ و فصل چهارم درباره عرصه‌های فعالیت‌های «تقریبی»، سخن می‌گوید؛ فصل پنجم ارزش‌ها و چارچوب‌های حاکم بر این روند را مطرح کرده‌است؛ فصل ششم از هدف‌های رسمی و سازمانی، برنامه‌های عملی ده ساله و بلندمدت برای رسیدن به اهداف مذکور، تنظیم هدف‌های سالانه و کوتاه مدت و بسیج امکانات مادی و انسانی لازم برای تحقق آنها سخن به میان می‌آورد.

  • به اعتقاد ما، چشم‌اندازهای قید شده در فصل سوم حامل ویژگی‌هایی است که در مقدمه یادآور شدیم.
  • این طرح، متعرض ابزارهای مورد نیاز برای تحقق هدف‌های آن، نمی‌شود، هم به این دلیل که معمولا مسئله بسیار روشن است و هم به این سبب که به طور اجمال در اساسنامه مجمع جهانی]تقریب مذاهب اسلامی[آمده است. البته راه برای پیشنهاد شمار بیشتری از این گونه ابزارها به هنگام بحث عمومی طرح هم‌چنان باز است.

هـ ـ استراتژی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی

این مجمع در چارچوب تحقق اهداف و انتظارهای خود، اقدام به تهیه و تدوین «طرح جامع برنامه راهبردی» خود نمود و طی نشست شورای عالی بین‌المللی‌اش در تهران به تاریخ 3 و 4 دی ماه 1381 (برابر با 23 و 24 دسامبر 2002 و 18 و 19 شوال 1423) آن را به این شورا ارائه داد که پس از انجام بحث و بررسی و مناقشه و تعدیل‌هایی تصویب شد.

1ـ مقدمات استراتژی

این بخش شامل موضوع‌های گوناگونی از جمله موارد زیر می‌گردد:

  • ـ تعریف‌های ضروری؛
  • ـ خلاصه‌ای از تاریخچه شکل‌گیری مذاهب؛
  • ـ فشرده‌ای از دلایل اختلاف فقها و دیگران؛
  • ـ نگاهی گذرا و تاریخی به برخورد رهبران مذاهب با یک‌دیگر؛
  • ـ نگاهی گذرا و تاریخی به نقش حاکمان و منافع شخصی آنها در شعلهور ساختن آتش اختلاف بین مسلمانان و تبدیل مذهب گرایی به طایفه‌گری ویران‌گر؛
  • ـ نقش برخی از حکام و علما در تحقق تقریب و نزدیکی بین مسلمانان؛
  • ـ تقریب در عصر کنونی و نقش «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه»ی قاهره در این زمینه؛
  • ـ چگونگی تأسیس «مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی»؛
  • ـ نقاط ضعف و قوت حرکت مجمع و تقریب؛
  • ـ چشم‌اندازها و انتظارهای آینده از حرکت تقریب.

این بخش در آینده آماده خواهد شد.

2ـ استراتژی تقریب

فصل نخست: مفاهیم تخصصی

ـ تقریب: تقریب طبق دیدگاه‌های مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی به معنای نزدیک سازی پیروان مذاهب اسلامی به منظور آشنایی با یک‌دیگر از طریق تحقق هم‌دلی و برادری‌دینی بر پایه اصول مشترک، ثابت و مسلّم اسلامی است.
ـ وحدت اسلامی: وحدت اسلامی عبارت است از: «همکاری میان پیروان مذاهب اسلامی بر پایه اصول مشترک، ثابت و مسلّم اسلامی و اتخاذ مواضع یکسان به منظور تحقق اهداف و مصالح عالیه امت اسلامی و گرفتن موضع متحد در برابر دشمنان امت با تضمین احترام به تعهدات عقیدتی و عملی هر فرد مسلمان در برابر مذهب خویش».
ـ مذاهب اسلامی: منظور از مذاهب اسلامی، آن دسته از مکتب‌های فقهی اسلامی معروفی است که از نظام اجتهادی منسجم و مستند به قرآن و سنت برخوردارند. مکتب‌های فقهی به رسمیت شناخته شده از نظر مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی عبارت‌اند از: حنفی، شافعی، مالکی و حنبلی از اهل سنت؛ اثنی عشری، زیدی و بهره از شیعه؛ و مذهب اباضی.
البته مکتب‌های دیگری نیز وجود دارد که یا فاقد پیرو هستند یا در شمار یکی از مذاهب پیش‌گفته تلقی می‌شوند یا این که بیشتر بیان‌گر نظریه‌های فردی هستند و [پیروانشان] در عمل خود، به مذهب مشخصی مقید نیستند.

فصل دوم: پایه‌های تقریب

حرکت تقریب مذاهب اسلامی بر پایه اصول کلی استوار است که مهم‌ترینشان به این شرح است: الف: قرآن مجید و سنت شریف نبوی، دو منبع اصلی و اساسی شریعت به شمار می‌روند و وجه مشترک تمام مذاهب اسلامی نیز همین دو منبع است. حجیت منابع دیگر نیز منوط به آن است که از این دو، الهام گرفته شده باشند.
ـ ایمان به اصول و ارکان ذیل، مهم‌ترین معیاری ویژگی اسلام است:

  • ایمان به وحدانیت خداوند متعال (توحید)؛
  • ایمان به نبوت و خاتمیت پیامبر اکرم حضرت محمد بن عبدالله(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و این که سنت آن حضرت، بیان‌گر یکی از دو منبع اصلی دین است؛
  • ایمان به قرآن کریم و مفاهیم و احکام آن به مثابه مهم‌ترین منبع احکام دین اسلام؛
  • ایمان به معاد (رستاخیز).
  • عدم انکار ضرورت‌های دین و اذعان به ارکان اسلام از جمله نماز، زکات، روزه، حج، جهاد و... .

ب: مشروعیت اجتهاد و آزادی مذاکره. اسلام با مشروعیت بخشیدن به اجتهاد در چارچوب منابع اصلی اسلام، اختلاف‌های فکری را به رسمیت شناخته است. به همین دلیل نیز مسلمانان باید اختلاف در اجتهادها را امری طبیعی تلقی کنند و به نظریه‌های یکدیگر به دیده احترام بنگرند.
وحدت اسلامی از ویژگی‌های قرآنی امت اسلامی و در شمار اصولی است که از اهمیت به‌سزایی برخوردارند و در صورت تزاحم، نسبت به احکام دیگری که از اهمیت کمتری برخوردارند، اولویت دارد.
اصل برادری اسلامی پایه عمومی روش برخورد مسلمانان با یک‌دیگر است.

فصل سوم: رسالت مجمع و اهداف آن

خلاصه رسالت مجمع جهانی تقریب، از این قرار است: اعتلای سطح آشنایی و آگاهی؛ تعمیق تفاهم میان پیروان مذاهب اسلامی؛ تقویت احترام متقابل؛ تحکیم پیوندهای برادری اسلامی میان مسلمانان و اجتناب از تبعیض بر اساس وابستگی‌های مذهبی، قومی و ملی به منظور تحقق امت واحد اسلامی. مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی که ده‌ها تن از علمای مذاهب اسلامی از کشورهای مختلف جهان را در درون خود جای داده، یکی از مراکز مهمی است که به فراخوان‌های «تقریبی» و «وحدتی» در جهان اسلام شناخته شده و راه برخوردهای سازنده میان پیروان مذاهب مختلف اسلامی را هموار ساخته است. در این راستا، مجمع در پی تحقق هدف‌های زیر طی ده سال آینده است:

  • ـ کوشش در نزدیک ساختن هر چه بیشتر اوضاع زندگی جامعه اسلامی به شرایط و اوضاع زمان پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) از نظر توجه به برادری دینی و از میان برداشتن جو دشمنی و تعصب فرقه‌ای میان پیروان مذاهب اسلامی.
  • ـ گسترش همبستگی عملا موجود میان برخی مذاهب اسلامی به گونه‌ای که شامل تمام مذاهب مختلف مسلمانان گردد.
  • ـ پذیرفتن اختلاف میان مذاهب به وسیله عموم مسلمانان؛ اختلافی که خود برخاسته از اجتهادهای منضبط است.
  • ـ الگو قرار دادن رفتار ائمه و بزرگان مذهبی با یکدیگر به وسیله پیروان مذاهب مختلف اسلامی. عمل به این شیوه باید تمام پیروان مذاهب موجود در این زمان را شامل شود.
فصل چهارم: عرصه‌های تقریب

عرصه‌های تقریب مذاهب مختلف اسلامی، شامل تمام جنبه‌های زندگی پیروان این مذاهب می‌شود و در این میان می‌توان مشخصاً به موارد زیر اشاره کرد: ـ عقاید: تمام مذاهب اسلامی دارای دیدگاه‌های یکسانی در خصوص اصول اعتقادی و ارکان اسلام هستند و اختلاف در فروع نیز لطمه‌ای به اصل اسلام و برادری اسلامی نمی‌زند. ـ فقه و قواعد آن: طبق دیدگاه محققانِ از فقهای محقق مذاهب اسلامی، ابواب فقهی در مذاهب مختلف متضمن نقاط مشترک زیادی است و اختلاف در برخی مسائل فقهی، امری طبیعی بوده و علت آن نیز درک و برداشت‌های متفاوت فقها و اجتهادهای آنان است.
ـ اخلاق و فرهنگ اسلامی: مذاهب اسلامی در مورد اصول اخلاقی و فرهنگ اسلامی در سطح فرد یا جامعه هیچ‌گونه‌اختلافی با یک‌دیگر ندارند. پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) خود الگوی اخلاقی تمام مسلمانان است. ـ تاریخ: تردیدی نیست که مسلمانان بر روند تاریخی مشترک در مقاطع اصلی آن اتفاق نظر دارند و اختلاف‌های فرعی یا جزئی را نیز می‌توان در فضای آرام مطرح کرد و به توافق در موارد بسیاری دست یافت. به هر حال نباید اجازه دهیم اختلاف‌ها، پیامدهای زیان‌بار خود را بر روند حرکت کنونی امت اسلامی برجای گذارد.
ـ مواضع سیاسی امت اسلام: بی‌شک مسلمانان همگی دارای دشمن مشترکی هستند که شایسته است در صفی واحد، هم‌چون دژی استوار، در برابرش بایستند. هم از این رو که ویژگی‌ها و خصوصیت‌های امت اسلامی، چنین ایستادگی‌ای را حتمی می‌سازد و هم از این نظر که هیچ یک از مذاهب اسلامی، متضمن مطلبی در نفی یا رد چنین موضعی نیست. لذا شایسته است که رهبران و علما و اندیشمندان اسلامی، سیاست متحد و واحدی را در برابر این دشمنان در پیش گیرند.

فصل پنجم: اصول و ارزش‌ها

با عنایت به آن چه گذشت، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در سیاست‌های اصلاحی و اجرای برنامه‌های خود پایبند اصول و ارزش‌های زیر است:

  • ـ ضرورت همکاری کامل در مواردی که مسلمانان بر آن اتفاق نظر دارند.
  • ـ ضرورت اتخاذ موضع منسجم و متحد در رویارویی با دشمنان اسلام.
  • ـ اجتناب از تکفیر و تفسیق مسلمانان دیگر و ایراد تهمت بدعت به آنان. ما مسلمانان وظیفه داریم مشروعیت اجتهاد در چارچوب منابع اصلی اسلامی را به رسمیت بشناسیم و لوازم و پیامدهای این اصل را حتی اگر نظر اجتهادی ناشی از آن در نظر ما نادرست بود، بپذیریم. شایسته آن است که اختلاف‌ها را نه با عنوان کفر و ایمان، بلکه با نام درست و نادرست بنگریم. هم‌چنین صحیح نیست کسی، دیگری را به دلیل لوازم سخن یا رأیی که به نظر ما او را به انکار اصول دین سوق می‌دهد، تکفیر کنیم، زیرا چه بسا او هیچ توجه و اعتقادی به لوازم مزبور ندارد.
  • ـ برخورد احترام‌آمیز به هنگام اختلاف. وقتی اسلام در برخورد با پیروان سایر ادیان توصیه به تحمل دینی و سعه صدر می‌کند و از مسلمانان می‌خواهد که به مقدسات فکری و عقیدتی باطل دیگران، اهانت روا ندارند، به طریق اولی در چارچوب روابط مسلمانان با یک‌دیگر بر اصل اجتناب از توهین به مقدسات پیروان مذاهب اسلامی و معذور داشتن همدیگر در موارد اختلافی تأکید دارد.
  • ـ آزادی انتخاب مذهب. اصل آزادی گزینش مذهب یک اصل کلی در روابط فردی است، هر کس آزاد است مذهب اسلامی خود را برگزیند و شایسته نیست که نهادها و حکومت‌ها مذهب خاصی را بر کسی تحمیل کنند. آنها باید همه مذاهب اسلامی را به رسمیت بشناسند.
  • ـ آزادی عمل به احکام شخصی. در خصوص آن چه به مسائل شخصی مربوط می‌شود، پیروان مذاهب اسلامی از احکام مربوط به مذهب خویش پیروی می‌کنند، ولی در مورد آن چه به نظام عمومی مربوط است، ملاک نهایی، قوانین مصوبِ حکومت‌های شرعی و قانونی است.
  • قرآن کریم مسلمانان را فراخوانده است تا اصل گفت‌وگوی مسالمت‌آمیز با کفار و اهل کتاب رابه دور از ارعاب، تهدید و جار و جنجال و تنها به منظور نیل به حقیقت، آویزه گوش خود قرار دهند:

فَبَشِّرْ عِبادِ … الَّذِینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ [۴]؛ پس به بندگان من مژده بده: کسانی که گفتار را می‌شنوند، آن‌گاه از بهترین آن پیروی می‌کنند.
بنابراین و به طریق اولی بر مسلمانان واجب شده است که اختلاف‌های خود را از راه گفت‌وگوی مسالمت‌آمیز و رعایت آداب آن میان خود، حل و فصل کنند.

  • لزوم توجه تمام مسلمانان به جنبه‌های عملی تقریب و تجسم بخشیدن به این ارزش‌ها در زندگی خویش و کوشش همه‌جانبه در راه اجرای شریعت اسلامی در تمام عرصه‌های زندگی.
فصل ششم: هدف‌های رسمی و سازمانی
  • ـ یاری رساندن به احیا و گسترش فرهنگ و آموزش اسلامی و دفاع از ساحت قرآن و سنت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله).
  • ـ کوشش در راه تحقق آشنایی و تفاهیم بیشتر میان علما، اندیشمندان و رهبران دینی جهان اسلام در عرصه‌های عقیدتی، فقهی، اجتماعی و سیاسی.
  • ـ گستراندن ایده تقریب میان اندیشمندان و نخبگان جهان اسلام و انتقال آن به توده‌های مسلمان و آگاهانیدن آنان از توطئه‌های تفرقه‌افکن دشمنان امت.
  • ـ کوشش در تحکیم و گسترش اصل اجتهاد و استنباط در مذاهب اسلامی.
  • ـ کوشش در ایجاد هماهنگی و تشکیل جبهه متحد در برابر توطئه‌های رسانه‌ای و یورش‌های فرهنگی دشمنان اسلام بر اساس اصول مسلّم اسلامی.
  • ـ نفی بدگمانی‌ها و شبهه‌های موجود میان پیروان مذاهب اسلامی.

در پرتو این استراتژی، برنامه‎ ده ساله‎ای با موافقت شورای عالی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی تدوین شده و اینک دو سال متوالی است که مجمع آن را به مورد اجرا گذارده‎است. تردیدی نیست که هر گونه تعدیل و بازنگری که مجمع عمومی در این استراتژی به عمل آورد، تاثیر کامل خود را در برنامه‎های مفصل بلندمدت و کوتاه‎مدت به جای خواهد گذارد.

پانویس

  1. دبيركل مجمع تقريب مذاهب اسلامی
  2. حديد (57): 25
  3. مجله رسالة التقريب، شماره 33، ص 177
  4. زمر(39): 17ـ18