نقد وبررسی مبنای جریانهای تکفیری در حرمت ساخت بناء، گنبد و بارگاه ‌بر قبور اولیای الهی

از ویکی‌وحدت
عنوان مقاله نقد و بررسی دیدگاه جریانهای تكفیری در زمینه زیارت قبور صالحان و اولیای الهی
زبان مقاله فارسی
نویسنده سید مصطفی حسینی رودباری

دلائل منع ساخت بناء ،گنبد و بارگاه ‌بر قبور اولیای الهی

از جمله مبانی اعتقادی وهابیت و جریانهای تكفیری حرمت ساخت بناء‌ و گنبد و بارگاه بر قبور اولیای الهی است . اینان چنین عملی را بدعت و شرك دانسته و تخریب آنها را واجب می دانند. شوكانی ساخت بناء‌ بر قبور را یكی از شگردهای شیطان در گمراه نمودن مسلمانان دانسته و از آن بعنوان فتنه ای عظیم یاد می كند .


ایشان اولین كسانی را كه اقدام به چنین عملی كردند مشركین قوم نوح دانسته و با اشاره به آیات قران در این زمینه( قال نوح رب إنهم عصونی واتبعوا من لم یزده ماله وولده إلا خسارا ، ومكروا مكرا كبارا ، وقالوا لا تذرن آلهتكم ، ولا تذرن ودا ولا سواعا ولا یغوث ویعوق ونسرا ) می گوید:‌ اسامی ذكر شده از بتها در آیه مذكور متعلق به انسانهای صالحی است كه قوم نوح بعد از وفات آنان بر روی قبورشان بارگاه ساخته و بدین طریق بت پرستی در بین اعراب بتدریج تداوم یافت . [۱]


در این قسمت دلائلی را كه وهابیت در اثبات منع ساخت گنبد و بارگاه‌ بر قبور بدان استناد می كند بیان می كنیم :‌


دلیل اول :‌ اتفاق امت

شوكانی از علمای اهل سنت كه در مساله مورد بحث بشدت متاثر از اندیشه ابن تیمیه و وهابیت می باشد در كتاب شرح الصدور بتحریم رفع القبور می نویسد  :‌ امت اسلامی از گذشته تا كنون بر حرمت ساخت بناء‌ بر قبور اجماع داشته و آنرا بدعت می دانند.[۲]


دلیل دوم :‌ روایات

روایت ابوالهیاج :‌

ابوالهیاج اسدی می گوید امام علی بن ابی‌طالب (ع) بمن فرمود: «تو را به مأموریتی می‌فرستم که رسول اکرم(ص) مرا به آن فرستاد، این که هر تمثالی را یافتی آن را محو و از بین ببری و هر قبری را که به صورت مشرف دیدی، آن را همسطح و مساوی می‌سازی [۳]


شوکانی این حدیث را مهم¬ترین دلیل برای هموار و همسطح نمودن قبرها دانسته و یكی از مصادیق اشراف را ساخت گنبد و بارگاه می داند. [۴]

روایت جابر بن عبدالله

جابر می گوید :‌ رسول خدا(ص) از گچ کاری کردن قبر و نشستن بر روی آن و بنای بر قبرها نهی کردند. [۵]


شوکانی در ادامه به علت اقدام برخی از مسلمانان در ساخت بناء‌ و گنبد بر قبور اولیای الهی و تزیین آنها و نیز آثار چنین عملی در روحیه زائران می گوید :‌ منشا آن وساوس شیطانی است كه چنین عملی را در نزد آنان زیبا جلوه داده است بگونه ای كه انسانهای ناآگاه وقتی گنید و بارگاه را با عظمت خاص خودش می بینند نسبت به صاحب آ‌ن قبر كه بارگاه برروی آن بنا شده است بی اختیار تعظیم نموده و خواسته های خود را بجای آنكه از خداوند طلب نمایند از او طلب می كنند كه همین زمینه شرك را فراهم خواهد كرد . [۶]


روایات نهی از ساخت بناء‌بر قبور در منابع شیعی

باید گفت :‌ از ظاهر برخی روایات در منابع شیعی نیز چنین استفاده می شود كه از ساخت بنا و گنبد بر قبور نهی شده است . علی بن جعفر از امام كاظم علیه السلام نقل می كند كه فرمود :‌ ساختن بنا بر قبر و نشستن بر آن و گچ كاری و گل كاری آن كار شایسته ای نیست. [۷]


یونس بن ظبیان از امام صادق ( علیه السلام ) نقل كرده كه پیامبر ( صلّی الله علیه وآله ) از سه چیز نهی كرده است : نماز گزاردن بر روی قبر، نشستن برروی آن و ساخت بناء‌برآن .[۸]


جراح مدائنی از امام صادق ( علیه السلام ) نقل می كند : بر روی قبرها ساختمان نسازید و سقف خانه ها را نقاشی نكنید. [۹]


لازم به ذكر است از آنجا كه مباحث فصل هشتم و نهم با یكدیگر مرتبط بوده و دلائلشان نیز به یكدیگر نزدیك می باشد از اینرو نقد و بررسی دلائل وهابیت در این دو فصل در ادامه فصل نهم خواهد بود .


تسویه و تسطیح قبور

شوكانی در نیل الاوطار بعد از ذكر روایت ابن ابی الهیاج كه امر به تسویه و تسطیح قبور می كند[۱۰] می گوید : سنت نبوی مقتضی آن است كه بگوئیم بالا آوردن قبور بیش از حد ماذون حرام است و در این امر اتفاق نظر وجود داشته و منكری وجود ندارد؛ مضافا بر اینكه دراین حكم بین میت فاضل و غیر فاضل تفاوتی نیست. [۱۱]


روایات شیعی در تسطیح و هموار نمودن قبور

باید گفت روایتی را كه وهابیت در تسطیح و هموار نمودن قبور بدان استدلال نموده اند در منابع شیعی نیز وجود دارد از جمله آنكه شیخ كلینی از امام صادق ( علیه السلام ) نقل می كند كه امیرمؤمنان ( علیه السلام ) فرمود : پیامبر خدا مرا به مدینه اعزام كرد و فرمود تا سه كار را صورت دهم : هر نوع تصویری را نابود كنم و هر قبری را صاف گردانم و هر سگی را بكشم [۱۲]

ارتفاع قبر به اندازه چهار انگشت یا یك وجب در فقه شیعه

از طرفی در برخی روایات حد مجاز در بلند نمودن قبر بمقدار چهار انگشت ذكر شده است چنانكه محمد بن مسلم از امام باقر ( علیه السلام ) نقل می كند كه آن حضرت فرمود : لازم است قبر از سطح زمین به مقدار چهار انگشت بالاتر قرار گیرد . [۱۳]


بررسی روایات تسویه و تسطیح قبور

گفتار ایه الله سبحانی در نقد دیدگاه وهابیت نسبت به هدم بناهائی كه برروی برخی از قبورساخته شده است:‌


ایشان در نقد دلیل روائی وهابیت در استنادشان به این روایات می گوید :‌


اولا مراد از تسویه در این روایات( ولا قبرا إلا سویته) صاف نمودن قبر از ناهمواریهاست و این بمعنای هدم قبور نیست یعنی اساسا این نوع روایات فقط در صدد بیان آن است كه سطح قبور لازم است هموار باشد اما مساله هدم و تخریب امر دیگری است كه نیاز به دلیل دیگری دارد .


ثانیا سنت قطعی از زمان پیامبر ص بر این بوده است كه قبر نباید هم سطح زمین باشد بلكه لازم است به اندازه چهار انگشت مرتفع باشد چنانكه برخی از شارحین این روایات نظیر ابن حجر عسقلانی نیز همین برداشت را ازآن داشته اند.


ثالثا حتی اگر مراد از« سویته» هدم و انهدام بیای قبور باشد به احتمال قوی مراد قبور مشركین است نه بناهائی كه بر روی قبور اولیای الهی ساخته شده است .


ایشان در ادامه می گوید :‌ از این روایات نمی توان حرمت ساخت بناء‌ بر قبور را استفاده نمود و سیره عملی مسلمین بر خلاف آن است .[۱۴]


دلیل بر جواز بناء‌ بر قبور اولیای الهی

ایشان در ادامه به برخی از آیات قران جهت اثبات جواز ساخت بنا و گنبد و بارگاه بر قبور اولیای الهی استناد می كند :‌


ایه اول :‌ ( فی بیوت أذن الله أن ترفع ویذكر فیها اسمه یسبح له فیها بالغدو والآصال * رجال لا تلهیهم تجارة ولا بیع عن ذكر الله وإقام الصلاة وإیتاء الزكاة یخافون یوما تتقلب فیه القلوب والأبصار ) ( النور : 36 - 37 ) .


تقریب استدلال :‌

استدلال به این آیات بر جواز بناء‌ بر قبور مبتنی بر تبیین معنای بیت و رفع درآنها می باشد .


الف - معنای بیت (فی بیوت ):‌

در روایتی از ابن عباس «بیوت» بمعنای مساجد ذكر شده است اما باید گفت این معنا از باب بیان مصداق است نه اینكه مدلول مطابقی بیوت، مساجد باشد . مضافا بر اینكه محتمل است مراد از بیوت غیر مساجد باشد بدلیل آنكه بیت در جائی اطلاق می گردد كه مكان مسقف باشد و به مكان غیر مسقف بیت اطلاق نمی گردد. از اینرو در قرآن كریم هم كلمه بیت به مكان مسقف(كعبه) اطلاق شده است . از طرفی در روایات متعدد ذكر شده است كه مراد از بیوت در آیه شریفه بیوت انبیاء‌ و اولیا می باشد كه بیت علی و فاطمه افضل همه آنهاست .

ب- معنای رفع (ان ترفع )

در معنای رفع دو معنا متصور است :‌

معنای اول عبارتست ساخت بنا و عمارت جهت عبادت خداوند بر قبور انبیاء‌ و اولیای الهی كه در بیوتشان واقع گردیده است. طبق این معنا، ایه شریفه به صراحت دلالت بر جواز بنا‌ء برقبور اولیای الهی خواهد داشت .


معنای دوم :‌ مراد از رفع (اذن الله ان ترفع ) تعظیم بیوت اولیای الهی است بدین معنا كه قبورشان مورد تعظیم قرار گیرد كه در اینصورت مدلول التزامی آیه شریفه بیانگر جواز بناء‌ و بارگاه بر قبور اولیای الهی خواهد بود. [۱۵]


ایه دوم :‌ ( ومن یعظم شعائر الله فإنها من تقوى القلوب ) ( الحج - 32 ) .


تقریب استدلال :‌

از این آیه كه تعظیم شعائر الهی را برخاسته از تقوای الهی می داند استفاده می شود كه هر امری كه سبب تعظیم شعائر گردد جائز می باشد كه از جمله آنها ساختن بناء ‌بر قبور اولیای الهی است كه نوعی تعظیم آنان می باشد بجهت آنكه اولیای الهی بزرگترین آیات الهی بوده و تعظیم آنان مصداق بارز تعظیم شعائر الهی خواهد بود بعبارت دیگر تعظیم هر امری بحسب خود خواهد بود از اینرو تعظیم اولیای الهی در دوران حیاتشان بگونه ای و بعد از مماتشان بطریقی دیگر خواهد بود . [۱۶]


پانویس

  1. شرح الصدور بتحريم رفع القبور ص 6-9
  2. همان ص 6-5
  3. صحيح مسلم ج 3ص 61 :‌ عن أبي الهياج الأسدي قال قال لي علي بن أبي طالب الا أبعثك على ما بعثني عليه رسول الله صلى الله عليه وسلم ان لا تدع تمثالا الا طمسته ولا قبرا مشرفا الا سويته
  4. شرح الصدور بتحريم رفع القبور ص 11:‌ وفي هذا أعظم دلالة على أن تسوية كل قبر مشرف بحيث يرتفع زيادة على القدر المشروع واجبة متحتمة . فمن إشراف القبور : أن يرفع سمكها أو يجعل عليها القباب أو المساجد . فإن ذلك من النهي عنه بلا شك ولا شبهة . ولهذا فإن النبي صلى الله عليه وسلم بعث لهدمها أمير المؤمنين عليا . ثم أمير المؤمنين بعث لهدمها أبا الهياج الأسدي في أيام خلافته .
  5. صحيح مسلم ج 3ص 62: عن جابر قال نهى رسول الله صلى الله عليه وسلم ان يجصص القبر وان يقعد عليه وان يبنى عليه؛ السنن الكبري ج 1ص 653
  6. شرح الصدور بتحريم رفع القبور ص 12
  7. التهذيب ج 1ص 461:‌ عن علي بن جعفر قال : سألت أبا الحسن موسى عليه السلام عن البناء على القبر والجلوس عليه هل يصلح ؟ قال : لا يصلح البناء عليه ولا الجلوس ولا تجصيصه
  8. همان:‌ عن يونس بن ظبيان عن أبي عبد الله عليه السلام قال : نهىرسول الله صلى الله عليه وآله أن يصلى على قبر أو يقعد عليه أو يبنى عليه
  9. همان:‌ عن جراح المدائني عن أبي عبد الله عليه السلام قال : لا تَبْنوا علي القُبورِ ولا تُصوِّروا سُقوفَ الْبيوتِ
  10. صحيح مسلم ج 3ص 61 :‌ عن أبي الهياج الأسدي قال قال لي علي بن أبي طالب الا أبعثك على ما بعثني عليه رسول الله صلى الله عليه وسلم ان لا تدع تمثالا الا طمسته ولا قبرا مشرفا الا سويته؛ السنن الكبري ج 1ص 653
  11. نيل الاوطار ج 4ص 131:‌: ولا قبرا مشرفا إلا سويته في أن السنة أن القبر لا يرفع رفعا كثيرا من غير فرق بين من كان فاضلا ومن كان غير فاضل ، والظاهر أن رفع القبور زيادة على القدر المأذون فيه محرم ، وقد صرح بذلك أصحاب أحمد وجماعة من أصحاب الشافعي ومالك ، والقول بأنه غير محظور لوقوعه من السلف والخلف بلا نكير ،
  12. الكافي ج 6ص 528: عن السكوني ، عن أبي عبد الله عليه السلام قال : قال أمير المؤمنين عليه السلام : بعثني رسول الله صلى الله عليه وآله إلى المدينة فقال : لا تدع صورة إلا محوتها ، ولا قبرا إلا سويته ، ولا كلبا إلا قتلته . .
  13. الكافي ج 3ص 201: عن محمد بن مسلم ، عن أبي جعفر ( عليه السلام ) قال : يدعى للميت حين يدخل حفرته ويرفع القبر فوق الأرض أربع أصابع
  14. التوحيد و الشرك في القرآن ص 206-207
  15. التوحيد و الشرك ص 207-210
  16. همان ص 207-211: