اسکافیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
جز (جایگزینی متن - 'رده: کلام اسلامی' به ' ')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:
==زندگی نامه==
==زندگی نامه==


اسکافی در اصل از [[سمرقند]] بود. وی مردی ادیب و متکلم بود و دانش و هوش سرشاری داشت وهم چنین مورد توجه و اعتماد حاکمان [[عباسیان|عباسی]] خصوصا شخص [[معتصم عباسی]] بود وی در ابتدا خیاط بود و خانواده اش او را از تحصیل باز می داشتند. آشنائی اسکافی با جعفر بن حرب راه تحصیل او را فراهم ساخت. جعفر مخارج خانواده اسکافی را تامین نمود و وی را با خود برد.  
اسکافی در اصل از [[سمرقند]] بود. وی مردی ادیب و متکلم بود و دانش و هوش سرشاری داشت و همچنین مورد توجه و اعتماد حاکمان [[عباسیان|عباسی]] خصوصا شخص [[معتصم عباسی]] بود. وی در ابتدا خیاط بود و خانواده‌اش او را از تحصیل باز می‌داشتند. آشنائی اسکافی با جعفر بن حرب راه تحصیل او را فراهم ساخت. جعفر مخارج خانواده اسکافی را تامین نمود و وی را با خود برد.  


==عقاید==
==عقاید==


اسکافی مانند معتزله بغداد به شیعه [[امامیه|امامیه]] متمایل بود و دیدگاه هائی معتدل در کلام داشت. وی خداوند تعالی را در ستم به کودکان و دیوانگان به «توانایی» وصف می‌کند، ولی می گوید خداوند در ستم بر خردمندان به «توانایی» وصف نمی‌شود و قادر بر ظلم ایشان نخواهد بود.
اسکافی مانند معتزله بغداد به شیعه [[امامیه|امامیه]] متمایل بود و دیدگاه‌هائی معتدل در کلام داشت. وی خداوند تعالی را در ستم به کودکان و دیوانگان به «توانایی» وصف می‌کند، ولی می‌گوید خداوند در ستم بر خردمندان به «توانایی» وصف نمی‌شود و قادر بر ظلم ایشان نخواهد بود.
همچنین می‏ گوید که رواست اگر بگوییم خداوند با بندگان سخن می ‏گوید و روا نیست که بگوئیم وی تکلم می‌کند و باید او را «مکلم» نامید نه «متکلم».زیرا در «متکلم» گمان شود که کلام قائم به اوست ولی در «مکلم» چنین گمانی نرود، همان طور که متحرک مقتضی قیام حرکت به آن باشد، متکلم نیز اقتضای کلام به او دارد. ابن المرتضی نام او را در طبقه هفتم از معتزله آورده از قول ابن یزدان گوید که «اسکافی» مردی عالم و فاضل بود و هفتاد کتاب در کلام تألیف کرد و نیز از قول ابوالقاسم بلخی از ابوالحسین خیاط روایت کرده که گفت اسکافی نخست خیاط بود و عمو و مادرش وی را از طلب علم بازمی ‏داشتند و او را ناچار به کسب کرده بودند، ولی جعفر بن حرب که از علمای «معتزله» بود وی را در کنف حمایت خود گرفت و به او علم آموخت و هر ماه بیست درهم برای مادرش می ‏فرستاد. اسکافی در سال 240 هجری در گذشت.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم  ص 47</ref>
همچنین می‏‌گوید که رواست اگر بگوییم خداوند با بندگان سخن می‌‏گوید و روا نیست که بگوئیم وی تکلم می‌کند و باید او را «مکلم» نامید نه «متکلم».زیرا در «متکلم» گمان شود که کلام قائم به اوست ولی در «مکلم» چنین گمانی نرود، همان‌طور که متحرک مقتضی قیام حرکت به آن باشد، متکلم نیز اقتضای کلام به او دارد. ابن‌المرتضی نام او را در طبقه هفتم از معتزله آورده از قول ابن‌یزدان گوید که «اسکافی» مردی عالم و فاضل بود و هفتاد کتاب در کلام تألیف کرد و نیز از قول ابوالقاسم بلخی از ابوالحسین خیاط روایت کرده که گفت اسکافی نخست خیاط بود و عمو و مادرش وی را از طلب علم بازمی‌داشتند و او را ناچار به کسب کرده بودند، ولی جعفر بن حرب که از علمای «معتزله» بود وی را در کنف حمایت خود گرفت و به او علم آموخت و هر ماه بیست درهم برای مادرش می‌‏فرستاد. اسکافی در سال 240 هجری در گذشت.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم  ص 47</ref>


==پانویس==  
==پانویس==  
<references />
<references />


[[رده: فرق و مذاهب]]
[[رده: فرق و مذاهب]]
   
   
[[رده: فرق و مذاهب]]
[[رده: فرق و مذاهب]]

نسخهٔ ‏۷ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۱۳

اسکافیه از فرق کلامی معتزله بغداد و پیروان ابوجعفر محمد بن عبدالله اسکافی (م 240) هجری قمری هستند.

زندگی نامه

اسکافی در اصل از سمرقند بود. وی مردی ادیب و متکلم بود و دانش و هوش سرشاری داشت و همچنین مورد توجه و اعتماد حاکمان عباسی خصوصا شخص معتصم عباسی بود. وی در ابتدا خیاط بود و خانواده‌اش او را از تحصیل باز می‌داشتند. آشنائی اسکافی با جعفر بن حرب راه تحصیل او را فراهم ساخت. جعفر مخارج خانواده اسکافی را تامین نمود و وی را با خود برد.

عقاید

اسکافی مانند معتزله بغداد به شیعه امامیه متمایل بود و دیدگاه‌هائی معتدل در کلام داشت. وی خداوند تعالی را در ستم به کودکان و دیوانگان به «توانایی» وصف می‌کند، ولی می‌گوید خداوند در ستم بر خردمندان به «توانایی» وصف نمی‌شود و قادر بر ظلم ایشان نخواهد بود. همچنین می‏‌گوید که رواست اگر بگوییم خداوند با بندگان سخن می‌‏گوید و روا نیست که بگوئیم وی تکلم می‌کند و باید او را «مکلم» نامید نه «متکلم».زیرا در «متکلم» گمان شود که کلام قائم به اوست ولی در «مکلم» چنین گمانی نرود، همان‌طور که متحرک مقتضی قیام حرکت به آن باشد، متکلم نیز اقتضای کلام به او دارد. ابن‌المرتضی نام او را در طبقه هفتم از معتزله آورده از قول ابن‌یزدان گوید که «اسکافی» مردی عالم و فاضل بود و هفتاد کتاب در کلام تألیف کرد و نیز از قول ابوالقاسم بلخی از ابوالحسین خیاط روایت کرده که گفت اسکافی نخست خیاط بود و عمو و مادرش وی را از طلب علم بازمی‌داشتند و او را ناچار به کسب کرده بودند، ولی جعفر بن حرب که از علمای «معتزله» بود وی را در کنف حمایت خود گرفت و به او علم آموخت و هر ماه بیست درهم برای مادرش می‌‏فرستاد. اسکافی در سال 240 هجری در گذشت.[۱]

پانویس

  1. محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم ص 47